سایر منابع:
سایر خبرها
شوهرم از من چیزهایی می خواست که نمی توانستم انجام دهم
بلد نبودم، او گرفت من هم کشیدم. آرام شدم و خیلی خوشم آمد. بدبختی ام از همینجا شروع شد. دیگر نمی توانستم نکشم. نمی کشیدم عصبی بودم و بدخُلق. چون از مواد خوشم آمده بود، از جاساز برمی داشتم و می رفتم و در دستشویی یا پشت بام می زدم و برمی گشتم. آن موقع بچه مدرسه ای بودم و وقتی درگیر مواد شدم، صبح قبل از مدرسه رفتن موادم را می کشیدم. یک ماه از مصرفم می گذشت که یک روز طبق معمول رفتم سرجاسازشان ...
شوهرم ثروتم را بیشتر از من دوست دارد/ ازدواج مهرداد با زنان ثروتمند به خاطر پول
شدم او یک بار ازدواج کرده و در دوران عقد از همسرش جدا شده بود. مهرداد برایم تعریف کرد که چقدر از دست همسرش و خانواده همسرش عذاب کشیده و در نهایت مجبور به جدایی شده است. او چنان ماجرای سوزناکی برایم تعریف کرد که دلم برایش سوخت و حتی از همسر سابقش هم متنفر شدم. من خانواده ثروتمندی داشتم و ازدواج هم نکرده بودم. برای همین به خاطر انتخاب او با خانواده ام به اختلاف خوردم. ولی به مهرداد اعتماد کرده ...
همسرکشی با روسری قرمز
یکی از آنها به افسر تحقیق گفت: مقتول و شوهرش از یک سال پیش در این ساختمان همراه سه فرزندشان که دو نفرشان دوقلو بودند، زندگی می کردند. این خانواده قرار بود به خاطر شغل پدر، به اسلامشهر بروند که زن جوان با این موضوع مخالف بود. همین موضوع باعث اختلاف میان این زوج شده و مدام صدای مشاجره آنهارا می شنیدم. وی افزود: زن همسایه با این که مخالف رفتن از این خانه بود، به خاطر بچه ها و از هم پاشیده ...
همه چیز درباره شهاب جوانمردی، مدیرعامل فناپ
شهاب آشنا می شود، آن هم در تهران! شهاب خودش فرزند دوم این خانواده فرهنگی در عروس شهرهای جنوب است، اما پسر ارشد در میان چهار بچه جوانمردی به شمار می آید. پدرش با طی کردن پله های ترقی به تدریج مدیر مدرسه می شود و در خیابان میلانیان جایی در میانه مسجد جامع، بقعه سید معتوک و پایگاه نیرو دریایی بچه ها به دنیا می آیند: بچه بازیگوشی بودم. یادم است یک بار دم خانه مان در خرمشهر داشتم ...
قتل تازه عروس در پی یک سوءظن + عکس
. بعد از مرگ رکسانا دیگر نتوانستم به زندگی عادی برگردم، او تنها زنی بود که دوستش داشتم و عاشقش بودم. متهم درباره اینکه عکس دوستش در گوشی مقتول چه می کرده است و آیا دراین باره از همسرش سؤال کرده است، گفت: من پرسیدم اما رکسانا جواب نداد و عصبانی شد و دعوا راه انداخت و من هم از کوره در رفتم و نتوانستم به حرف های او گوش بدهم. اگر من از حالت عادی خارج نمی شدم و می توانستم درست تصمیم بگیرم، زنی که همه زندگی ام بود را به قتل نمی رساندم. ...
مهدی یراحی: اگر دنبال کاسبی بودم، قطعاً سراغ موسیقی نمی آمدم
باید بگویم که آلبوم امپراطور برای افراد بالای این رنج سنی بود. این موضوع را قبول دارم ولی امپراطور را یک آلبوم منعطف می دانم؛ چون از قطعه ای مثل از خودت خبر بیار تا هر جای دنیایی در آن وجود داشت. هدفمان از تولید امپراطور این بود که به مخاطبان مختلف سوزن بزنیم و می خواستم ببینیم که در چه سبکی می توان اثرگذارتر بود. در امپراطور به نوعی داشتم قِلِق گیری می کردم و می خواستم ببینم چگونه شنیدنی تر هستم ...
نجات قاتل یک ثانیه مانده به مرگ/همسرکشی با روسری قرمز/کلاهبرداری صراف قلابی از طلا فروش ها
خفه شده است. ماموران زمانی که وسایل خانه را جست وجو کردند، معلوم شد چیزی ازآنجا سرقت نشده اما خبری از سه فرزند خردسال قربانی نبود. ماموران به تحقیق از همسایه های مقتول پرداختند که یکی از آنها به افسر تحقیق گفت: مقتول و شوهرش از یک سال پیش در این ساختمان همراه سه فرزندشان که دو نفرشان دوقلو بودند، زندگی می کردند. این خانواده قرار بود به خاطر شغل پدر، به اسلامشهر بروند که زن جوان با این ...
با امیر جعفری؛ همه فن حریف تئاتر، تلویزیون و سینما
باید کار خودش را انجام دهد. اما تئاتر فرق می کند. در تئاتر بچه های خودمان هستند؛ نیاز دارند که کار دیده شود. تهیه کنندگی تئاتر هم اصلا به آن معنا نیست که تو باید مثل سینما پول خرج کنی؛ چون اصلا هزینه آنچنانی ندارد. امکان دارد حدود 20 میلیون تومان هزینه دکور شود و پنج میلیون هم خرج خورد و خوراک و... حالا به تئاترهایی که دکورهای عظیم دارند، کار نداریم. چگونه تئاتری شدم؟ تا سال ...
اکبر نبوی: من سکولار نیستم
پاسخ برایم استدلال هایی می آورد. ترغیب تان نکرد با ایشان کار یا رفاقت کنید؟ نبوی: نه از ناحیه من و نه از ناحیه او چنین اشتیاقی مطرح نشد. به دلیل این که من به اندازه کافی گرفتاری داشتم و نمی توانستم وقت خالی برای همکاری با او داشته باشم. (در آن سال ها، هفته ای بیست و چهار ساعت در مقطع دبیرستان در منطقه شش تهران تدریس می کردم. دانشجوی علوم اجتماعی گرایش جامعه شناسی ارتباطات بودم ...
عمه ام منتظر است!
اونجا؟ ... از شدت ناراحتی سرخ شده بودم و نمی دانستم چطور باید جوابش را بدهم!... آرامشم را حفظ کردم و با دلتنگی جواب دام: آقای مددجانی! از شما بعیده! شما که هر سه شنبه صبح توی زیارت عاشورا هستی، بعیده!... حرم حضرت زینب در معرض تخریبه، یک... ما هم وظیفه دفاع داریم، دو ... بعدم اینو مطمئن باشید که سوریه مثل مرز خود ما میمونه. ما الان نریم و دفاع نکنیم، مرز بعدی، کشور خودمونه و دوباره باید از ...
بازخوانی یادداشت های پدر داستان انقلاب
. پارسال ششصد هزار تومان بود. 09/12/77 در تب و تاب مراسم پنج شنبه هستیم. امروز نامه تقاضای اتوبوس را به کیهان نوشتم. بچه ها در تلاش هستند. شنیدم که کاتب 20 هزار تومان به مراسم کمک کرده است. خوشحال شدم. آقای ناصری، نادری، نبی الله بابایی، زاهدی و بقیه بچه ها همه، بدون اجر و مزد مادی در تلاش هستند تا دومین مراسم آبرومندانه برگزار شود. مشکل ما، مشکل مادی است، و چون به جایی وابسته ...
نامه سرگشاده پدر داغدار کوهدشتی به وزیر بهداشت
داغدار شوند و چند پدر باید پشتشان از این درد بشکند تا فکری به حال این وضعیت بشود؟ نتیجه چه خواهد بود؟ آیا باز هم جریان را باید ماست مالی کرد و با زد و بندهای همیشگی قضیه را مثل این فرشته بی گناه در نطفه خفه کرد یا برخوردی شرافت مندانه با بانیان این اتفاقات صورت خواهد گرفت؟ بی تردید هم به خاطر نفس های نازنین این بچه ناکام و هم به خاطر دردهای عمیق همسرم و رنجی که بر خودم وارد ...
در زندگی هیچ جایی برای ناامیدی نیست
. تنها من ماندم و مادر و پدرم. هر روز چشم به در منتظر ورود خواهرها و برادرها و بخصوص بچه های شان بودم تا برایشان نقاشی بکشم. از تخیلم استفاده می کردم و چیزهای مختلفی برای شان می کشیدم. از 12 سالگی کارهایی مانند نقاشی و بافتنی انجام می دهم. ابتدا با دندانم میل بافتنی را می گرفتم اما دندانم خیلی درد می گرفت و اذیت می شدم. با دو میل هم می بافتم اما خیلی سختم بود. در کودکی هیچ گاه از مادرم نپرسیدم که چرا ...
همسر معتاد و چگونه زندگی کردن با آنها
می گفت بعد از عقد، او را دوست خواهی داشت؛ آن هم در شرایطی که من و او به لحاظ فرهنگی و اقتصادی با هم تناسبی نداشتیم و از طرف دیگر ظاهر خوبی هم نداشت که جذبش شوم. با این حال چون از نظر روحی نیاز شدیدی به همدم داشتم، برخلاف میل باطنی ام به ازدواج با او تن دادم. در دوران عقد، علاقه ای که منتظر بودم تا در من نسبت به او ایجاد شود، به وجود نیامد و فقط تحملش می کردم و همیشه آرزو داشتم با فرد ...
می گفت با کسی ازدواج کن که شهید شود
. بازگشت ایشان سه ماه طول کشید. این سه ماه برای من بسیار طولانی بود. این شد که تصمیم گرفتم همراه ایشان به منطقه بروم. ایشان ابتدا مخالف بودند اما با پافشاری و اصرار من موافقت کردند. بهمن ماه1361 من پنج ماهه باردار بودم که به منطقه مهاباد رفتیم و در یک خانه سازمانی ساکن شدیم. فاش نیوز: با توجه به سن کم شما، شرایط زندگی برایتان سخت نبود؟ - البته روزهای ترس و دلهره و تنهایی برای ...
نسل دیروز... نسل امروز
و کمال پرداخت کنی... دیگر به طور کامل متوجه ماجرا و موضوع شده بودم و پیرمرد که قصد رفتن داشت از او شماره پسر بزرگ ترشان را گرفتم و بعد از رفتنش با او تماس گرفتم... خب ظاهرا ادامه این موضوع اصلا به من ربطی نداشت و حتی می توانستم کلی خرج روی دست زن بیندازم و با خود بگویم که مشکل آنها کوچک ترین ارتباطی به من ندارد... اما من ذاتا چنین آدمی نبودم و همواره دوست داشتم تا جایی که می توانم به ...
آشپز جنایتکار چگونه اجساد زنان را تکه تکه کرد؟ / همسر صیغه ای هم همیشه در کنارش بود! + عکس
زن که در انباری خانه پدری ام دفن کرده ام بقیه را به جنگل برده و پس از قتل و سرقت طلا ،پول و دارو ندارشان با توجه به اینکه مدت زیادی آشپز بودم و براحتی گوشت را تکه تکه می کردم بدون وحشت و واهمه اجساد زنان را تکه تکه کرده و آنها را در جاهای پرت جنگل می انداختم تا خوراک حیوانات شوند و خیالم راحت بود هیچ وقت گرفتار نمی شوم. چرا 8 سال وقفه قاتل سریالی زنان در اعترافات خود به دلیل هشت ...
قتل 2 میلیونی
...> اعتراف همدست سمیه مدتی پس از اعتراف سمیه، امیر هم دستگیر شد و با اعتراف به قتل گفته بود: چند روز پیش، سمیه از من خواست در ازای 6 میلیون تومان، شوهرش را بکشم. آن موقع همسر من دوقلو باردار بود و من از پس مخارج زندگی برنمی آمدم برای همین پیشنهادش را پذیرفتم. ابتدا دو میلیون تومان به من داد و قرار شد بقیه پول را بعد از اجرای نقشه بدهد. روز حادثه، با من تماس گرفت و گفت همراه شوهرش به پارکی در ...
قتل زن جوان در خانه
قانونی انتقال یافت و تحقیقات از زنی که جسد را پیدا کرده بود، آغاز شد. این زن به مأموران گفت: مدتی است که زن و شوهری جوان و سه فرزندشان یک واحد از آپارتمان من را اجاره کرده اند و در خانه ام زندگی می کنند. در این مدت متوجه شدم دو فرزند آنها دوقلو و هشت ساله هستند و یک فرزند پنج ساله دیگر هم دارند؛ با این حال مرتب با هم جروبحث می کردند و حضور بچه ها هم باعث نشده بود که آنها زندگی آرامی داشته باشند ...
تعیین جنسیت جنین از روی ظاهر مادر
. و امروز ما می خواهیم حدس بزنیم اگر شماپسر باردار هستید, چگونه هستید. بنابراین, می خواهم به شما بعضی از مشاهداتم را بگویم, که وقتی حامله بودم احساس می کردم. ابتدا با بخشی از بدنتان شروع می کنم, جاییکه بدنتان ساکن است: شکل برآمدگی بدن برآمدگی یعنی ناحیه ی شکم یک زن باردار. صدای ماهیچه های بدن بیشتر درباره جنسیت بچه حرف می زند. در هر دو حاملگی من, من یک شکم هندوانه ای داشتم. به ...
هاشمی طبا: می خواهم بمانم و تا آخر باشم
نهایت دقیقه نودی با یک کاندیدا می آیند. می گفتند اصلاحات نظرسنجی ها را رصد می کنند و اگر رای روحانی کم بود از او عبور خواهند کرد؟ نمی دانم اما این نظریه را قبول ندارم. شاید چون روحانی خیلی اصلاح طلب نیست اینطور شده است؟ اتفاقا روحانی خیلی اصلاح طلب است هم اصولگرا و هم اصلاح طلب، ببینید آقای عارف با هم فکری با روحانی نزدیک است و آقای تاج زاده از هر دوی آنها ...
یاحا کاشانی: از برخی خوانندگان و اهالی ترانه دلخورم
نتیجه اش را خواهند دید. *در همان حوزه ترانه دیگر چه برنامه هایی داری؟ تلاش می کنم تا کتابم را به نمایشگاه کتاب امسال برسم و امیدوارم برایش اتفاق خوبی رخ دهد. فعلاً برنامه ای برای کارگاه ترانه ندارم چون به شخصه انگیزه و وقتش را ندارم. من دو دوره کارگاه برگزار کردم و با بچه هایی که می خواستند به تازگی ترانه بنویسند دیدار داشتم و هر آنچه در توانم بود برایشان گذاشتم. به نظر من از دل ...
داوران فجر فیلم ما را دوست نداشتند
. نه تنها تاثیر نمی گذارد بلکه مرا نسبت به کاری که دارم انجام می دهم، وحشی تر می کند. چون از آموزش و پرورش ابلاغ داشتم و در مدارس می رفتم کار می کردم الان هم هست. ولی مثلا یک مدت محدود. مدارس بیشتر دنبال اثبات خودشان هستند. مدرسه ای بودم که اصلا ترسیدم از ولعی که برای برنده شدن در جشنواره داشتند. عین همان امتحاناتی که بچه بدبخت استرس دارد و نمی تواند تا صبح بخوابد. یک ذره نوع نگاه فرق کرده و درکل ...
چرا کار ما شده افشاگری
؟ من به تاریخ علاقه مند بودم و درباره رویدادهای تاریخی مطالعه داشتم. موضوع مجاهدین هم برای کسی که تاریخ معاصر می خواند، مساله جذابی است. این گروه از دهه 40 تا امروز در تاریخ ما حضور دارند و دانستن درباره آنها جذاب است. در مطالعات تان به کتابی برخورد کردید که آنها را به خوبی معرفی و تحلیل کرده باشد؟ کتاب در این زمینه وجود دارد، اما مواجهه من با مجاهدین بر اساس ...
مرارت های امام کاظم علیه السلام
. پس جعفر گفت: این نخستین دلیل بر دروغگویی کسی است که از من به نزد تو سعایت کرده. خلیفه گفت: حق با توست. اینک در کمال امنیت بازگرد من سخن هیچ کس را درباره تو قبول نمی کنم. یحیی همواره برای نابود کردن جعفر حیله به کار می برد، ابن ابی مریم به یحیی گفت: آیا مرا به مردی از خاندان ابوطالب که رغبتی به دنیا دارد، راهنمایی نمی کنی تا بهره بیشتری از دنیا به او بدهم. گفت: آری . من تو را به مردی با این ...
نمایشگاه انسان دشواری وظیفه است برپا شد
تصویر کار دیگری است. او ادامه داد: به تصویر کشیدن این شعر برای من آن قدر کار دشواری بود که در مرحله ای تصمیم داشتم که انصراف بدهم اما در نهایت توانستم عکسی بگیرم که با این شعر ارتباط داشته باشد. از این رو به غیر از این شعر در کنار این عکس استیمنت اثر را نیز نوشته ام و کسی که می خواهد با این عکس ارتباط برقرار کند در ابتدا باید این شعر را بخواند و پس از خواندن استیمنت هنرمند به تماشای این ...
ربیع خواه: یلدا زودتر به دنیا می آمد در جشن قهرمانی بود
روز بود در اردوی عمان بودیم. البته یلدا خانم یک روز زودتر به دنیا آمد. چه کسی خبر تولد فرزندت را به تو داد؟ برادرم! روزی که یلدا به دنیا آمد هرچه با همسرم تماس گرفتم جواب نداد و بابت این موضوع خیلی نگران شده بودم. در این شرایط قرار داشتم که برادرم به من زنگ زد و وقتی دلیل تماسش را جویا شدم خبر داد که در بیمارستان هستند و همسرم در اتاق عمل است. بعد از آن هم که تماس گرفت و خبر خوش ...
ایده هایم را از مشتریانم دارم
خدمتم هم همیشه داوطلب کارهای هنری می شدم. در جوانی جذب حرفه طلا سازی شدم و کم کم با کار کردن برای دیگران توانستم حجره ای در بازار برای خودم دست و پا کنم. ابزاری که در آن زمان با آن کار می کردم بسیار حساس بود و جزو جدایی ناپذیر حرفه ام محسوب می شد برای همین دائماً در حال تعمیرش بودم و حتی کار تعمیرات برای دیگران را نیز انجام می دادم. در حجره ام میزی داشتم که رویه ای شیشه ای داشت و وقتی مشتری برای ...
گفتگوی وقایع استان با میثم آقایی فوتبالیست با استعداد اراکی و بازیکن سابق آلومینیوم اراک/در اراک همزمان ...
رضایتنامه من را صادر نکرد تا در یکی از بازی ها مچ پای من شکست و مجبور بودم که تن به جراحی بدهم و شش ماه دور از میادین بودم و پس از طی دوره درمان با داشتن پیشنهاد های تیم های لیگ یکی با تماس آقای دهشمند که تیم آلومینیوم را در لیگ دو مدیریت می کردند به الومینیوم اراک در لیگ دو پیوستم. این تیم با ترکیب خوب و همدلی زیادی که بین اعضا بود بهترین نتایج را گرفت و با یک باخت و نتایجی درخشان به لیگ یک صعود ...
شهر بدون پرنده شهر مرده هاست
پر از پرواز تهران را افسانه ای دور بپندارند. دکتر اردبیلی از مردم خواست که در جایگاه های مخصوص دانه، برای پرندگان دانه های مناسب بریزند و میزبان خوبی باشند، بلکه شهر تهران برای پرندگان مهاجر و غیرمهاجر، جایی برای ماندن باشد؛ آسمانی پر از پرواز و روزگاری پر از نغمه های دل انگیز که اندکی رنج محصورشدن انسان امروز را در میان آوار آهن و سیمان تسکین بخشد و شهر تهران را چون گذشته، شهر عاشقانه های جاودان ...