سایر منابع:
سایر خبرها
روایت معدنچیان و خانواده هایشان از معدن یورت
داخل رفت، من پنجشنبه فهمیدم که او بر اثر گازگرفتگی خفه شده است. این کارگر معدن ادامه می دهد: من وقتی به هوش آمدم، در بیمارستان بودم. باورم نمی شد، درست نمی دانستم برای بچه ها چه اتفاقی افتاده است، پنجشنبه بعدازظهر بود که از بیمارستان مرخص شدم، در راه خانه بود که متوجه شدم خیلی از بچه ها کشته شد ه اند. همه این بچه ها همکاران من بودند، ما چند سال است که کنار هم کار می کنیم. شب و روزمان ...
یک روز وقتی به محل کار پسرم رفتم با صاحبکارش آشنا شدم و ملاقات های شیطانی ما شروع شد تا اینکه در باغ آن ...
زدم که گفته های قبلی اش راتکرار کرد. باز هم در شوک بودم و باورم نمی شد شوهرم کشته شده است. روز بعد به محلی که جسد در آنجا رها شده و یک کوچه باغ بود، رفتم. او آنجا ایستاده و منتظرم بود. روی جسد نایلونی انداخته بود. او حتی کیف شوهرم را به من داد تا آن را به خانه ببرم تا اگر جسد پیدا شد چند روزی طول بکشد که هویت وی مشخص شود. من هم قبول کردم و با برداشتن کیف شوهرم به خانه بازگشتم. ...
معلمی عشق می خواهد/ پیشنهاد می کنم که اساتید کتاب من منیه المرید شهید ثانی را بخوانند
انتخاب کرده اید، اتفاق جالبی برایتان افتاده است؟ بله، ما چند هم کلاسی بودیم که در کنار دوستی مان، هم تیمی در مطالعات هم بودیم، یک شب خواب دیدم شهید مطهری جایی نماز اقامه می کنند و به من پیشنهاد شد که برای نماز به ایشان اقتدا کنم، زمانی که رفتم دیدم همان دوستانم هم در آنجا حضور دارند و بعد از مدتی برای تدریس سیره نبوی شهید مطهری دعوت شدم و چند وقت بعد که سراغ دوستانی که در خواب دیده بودم ...
دیدار مسئولان سازمان اردویی بسیج با خانواده شهید مدافع حرم محمد بلباسی
بهترین عصر از خلقت بشر و در بهترین سرزمین، ایران اسلامی و در استان علوی و در خانواده مذهبی و انقلابی قرار داد، آنقدر الطاف و نعمات خداوند متعال بی شمار است که انسان قادر به شمارش و شکرگزاری آن نیست. این کمترین در اسفند ماه سال 1357 همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی در شهرستان قائم شهر دیده به دنیا گشودم و در خانواده ای تربیت شدم که یک شهید علی عباسی را تقدیم انقلاب اسلامی و یک شهید سردار علیرضا بلباسی ...
رمان من از او می ترسم چاپ شد
محرم اسرار او هستم. اما نبودم. هیچوقت با هم اینجا نیامده بودیم. حتی حرفش را نزده بود. شاید خیلی چیزها را از من پنهان کرده بود. بی آنکه پا روی رکاب بگذارم جفت زدم روی زین. عصبانی بودم. آن قدر که دلم می خواست داد بزنم. دهنم چوب خشک شده بود. نمی توانستم شکستنش را ببینم، اما تحمل آن را هم نداشتم چیزی را از من پنهان کند. چندباری برگشتم و به قلعه نگاه کردم. زن با فانوس خاموش روی دیوار ایستاده بود. بی حرکت. فقط پِرپرِ زدن لبه های پایین لباسش در نسیم می آمد و باقی فقط سکوت. صدای لاشخورها هم شنیده نمی شد. این کتاب با 138 صفحه و قیمت 110 هزار ریال منتشر شده است. ...
شرفیابی نزد حضرت زهرا(س) با پهلوی شکسته
...؛ دعا کن شهید شوم . همیشه از من می خواست که برایش دعا کنم که شهید شود. من در گوشه ای، بعد از خواندن دعا و فاتحه در کنار مزارها ایستادم. حجت هم فاتحه می خواند و به من نگاه می کرد و می خندید. مادر شهید رحیمی اظهار کرد: حجت می دانست که شهید می شود. وقتی به منطقه رفت منتظر بود که شهید شود. هر روز که از خواب بلند می شدم منتظر بودم که خبر شهادتش را بیاورند. از قبل من را برای این خبر ...
سالار عقیلی از موسیقی، آواز و شهرت می گوید
نژاد رساند. یادم هست بخش اعظمی از مسیر را پیاده رفتم. از برف ها رد شدم و به منزل ایشان رسیدم. با نیمچه گلویی که می سوخت و قرار بود سرما بخورد، سعی کردیم این کار را به نحو احسن اجرا کنیم. کار تمام شد و رفت که خیلی هم خوب شد. من به خانه رفتم و خوابیدم. فردا دیدم صدایم به هم ریخت. سرمای زیادی شدیدی خوردم و بعد دیگر گفتم: خدا را شکر که این کار بالاخره ضبط شد. اگر یک روز عقب می افتاد، من نمی ...
عشق ممنوعه، عامل قتل زن و مرد جوان
مجله بویر نیوز- مرد عاشق که به زنی متأهل دل بسته بود، وقتی متوجه شد او با مردی غریبه رابطه دارد، زن و مرد موردعلاقه او را کشت. به گزارش شرق، 13 مهرماه سال 89 مردی به مأموران پلیس خبر داد همسر دوستش و مردی در خانه ای به قتل رسیده اند، این مرد که با حالتی عصبی با مأموران صحبت می کرد، گفت قرار بود از شهره زن جوان خانه ای بخرد و متوجه شده که او به قتل رسیده است. او گفت: من و ...
مرد بی احساس
عواطف من نشان نمی داد . اوایل تصور می کردم شاید از ظاهرم باشد. به همین جهت تصمیم به لاغر شدن گرفتم، شروع به ورزش کردم و رژیم گرفتن کردم و آنقدر جدی و مستمر ادامه دادم که حسابی تناسب اندامم مثل زنان امروزی شده بود، حالا از لحاظ ظاهری عالی شده بودم اما اخلاق همسرم هیچ تغییری نکرد حتی گاهی مسخره ام هم می کرد . اوضاع دیگر برایم خسته کننده بود، به همین خاطر تصمیم گرفتم برای پر کردن ...
مرد میانسال با زنم خیلی صمیمی حرف می زد، وقتی در حیاط خانه بود...
که از زوج جوان که سال 83 مستاجر خانه بودند، خبری نبود. این در حالی بود که پزشکی قانونی اعلام کرد جمجمه و استخوان متعلق به یک مرد است که به رسیده و دفن شده که بعد از سال ها بقایای جسد او کشف شده است. همچنان در تلاش برای یافتن زوج جوان بودیم تا این که با گذشت چند هفته توانستیم ردی از مرد جوان به دست بیاوریم و او در قاسم آباد شهریار شناسایی و بازداشت شد. او تنها مظنون ما در این پرونده قتل ...
راز کثیف یک کارمند دلباخته با خانم مهندس!
...> اخبار داغ: زنی که بخاطر اختلاف با همسرش 22 میلیون تومان پول را بلعید! عکس راننده پراید نامرد از ارتباطمان فیلم و عکس گرفت و مرا .. بعد از یک سال زندگی فهمیدم زنم به دنبال یک عشق خیابانی دیگری است و .. وضعیت دردناک دختر جوان او را راهی بیمارستان کرد! / فقط به خاطر زیبایی! + عکس زمانی که شنیدیم مرد مورد علاقه ام با شوهرم چه کرده شوکه شدم و .. ...
مرگ، پرده آخر بی وفایی
. نگران شدم اتفاقی برایش افتاده باشد. با ثبت شکایت، تحقیقات پلیس برای یافتن این زن آغاز شد اما دو روز بعد، اهالی یکی از روستاهای جاده چالوس، جسد زن جوان را در حالی که در برف گرفتار شده بود، پیدا کردند. او به دلیل خفگی کشته شده و جسدش در کنار یک پست نگهبانی رها شده بود. به این ترتیب شناسایی قاتل آغاز شد تا این که همسر مقتول بار دیگر به کلانتری مراجعه و این بار خود را قاتل همسرش معرفی کرد و ...
از من جزییات قتل ها را سوال کنید
همسرم را از زیر دستم بیرون کشیدند. به خاطر اینکه دخترم بی سرپرست نباشد، بی خیال شدم و گفتم می روم اما طلاقت نمی دهم. در اولین قتل ترسیده بودم او از نخستین جنایت خود می گوید: از من جزئیات قتل ها را بپرسید، نه تاریخ دقیقش را. غروب یک روز بارانی بود اما راستش تاریخ دقیقش یادم نیست. آن روز از کارگاه چوب بری بیرون آمدم. راستش من چندین بار کارم را عوض کردم و بعد از کار آشپزی در کشتی و ...
پس از اولین گناه با همسر دوستم دیگر عذاب وجدان نداشتم تا اینکه یک روز سر زده به خانه آمدم بابک را در ...
. مرد جوان ادامه داد: من MDF ساز بودم با همسرم و یک دختربچه 9 ساله خوب و خوش زندگی می کردم و هیچ مشکلی نداشتم تا این که روزی برای نصب کابینت به خانه دوست دوران مدرسه و سربازی ام رفتم و پس از اندازه گرفتن به دلیل اعتمادی که دوستم بابک به من داشت گفت فرزاد جان هر موقع خواستی می توانی بیایی و کابینت ها را نصب کنی، من کارم تا دیروقت طول می کشد، شما را به خانواده ام معرفی کرده ام خانه خودت ...
چشم از کالسکه بردار و گرنه کور می شی
، تمام توانش را به کار گرفت تا کالسکه سلطنتی داشته باشد و با آن به هر کجا که می خواهد چه در شهر، چه خارج آن رفت وآمد کند. شاه همایونی که با حسرت به دیپلمات های سوار بر کالسکه نگاه می کرد، سرانجام صاحب یک کالسکه فرنگی شد که از طرف الکساندر دوم، امپراتور روس، اهدا شده بود. حاج میرزا حسین خان مشیرالدوله قزوینی، سفیرکبیر ایران در عثمانی که بعدها صدراعظم ناصرالدین شاه شد، اولین ایرانی ای بود که کالسکه ...
دفاع برای اثبات بی گناهی
دکه رفته بودم چه کسی جواب می داد؟ اگر رفته بودم، من هم می شدم مانند همه دخترانی که به جرم ولگردی دستگیر و 20 روز بازداشت شده و آزاد می شوند. صحبت های دختر نوجوان و دفاعیات وکیل او باعث شد تا او از قصاص رهایی یابد. قتل ناخواسته پدرخوانده شامگاه 11 آذر 94 نیز جنایتی رخ داد که عامل این جنایت مدت ها بعد در دادگاه کیفری استان تهران توانست رضایت مادر مقتول را کسب کند. به دنبال مرگ ...
در دادگاه خانواده عنوان شد ؛ از وقتی فرزندانم به دنیا آمدند شوهرم من و بچه هایش را نمی خواهد
می اندازد. دیگر جرات حرف زدن هم ندارم. انگار من باعث شدم که فرزند پسر نداشته باشیم. دیگر تحمل این رفتارهایش را ندارم. برای همین طلاق می خواهم. در ادامه شوهر این زن نیز به قاضی گفت: من این روزها به خاطر گرفتاری مالی و هزینه دو فرزندم سرم شلوغ است و مثل گذشته نمی توانم در کنار خانواده ام باشم. از وقتی فرزندانم به دنیا آمده اند، هزینه های زندگی مان چند برابر شده است، اما همسرم این موضوع را ...
شوخی های نوعروس با دوستان داماد پای او را به دادگاه حانواده کشاند
آشنا شدم. آن زمان 21 ساله بودم و به خاطر سن و سال کمی داشتم که برای اولین بار عاشق شدم. آن قدر که نمی توانستم بدون صدف زندگی کنم. برای همین دل به دریا زدم و در برنامه های دوستانه مان به او ابراز علاقه کردم. صدف هم کم کم به من علاقه مند شد و ما تصمیم به ازدواج گرفتیم. یک سال با هم نامزد بودیم و دوران نامزدی خوبی داشتیم. از صبح تا شب با هم بیرون می رفتیم و خوش بودیم. آن زمان به رفتارهای صدف توجهی نمی ...
حکایت شیرین یک شیدای سینما!
؛ هفته گذشته کمی مانده بود که به خاطر این عشق سینما، چلانده شوم و به هلاکت برسم و اهالی محل، حلوایم را بخورند و... بابا آخه سینما و هُنر هفتم را می خواهم چکار؟! من باید به دنبال کاری بگردم که درآمد ماهانه ام، یک هفت و هفت صِفرِ ساده باشد؛ حالا اگر این کار با تخصص و رشته تحصیلی ام هیچ ارتباطی ندارد، اصلا مهم نیست؛ در عوض برایم نان و آب میلیونی که دارد!!... **** چند روز قبل، با ...
نیمه شب وقتی به خانه آمدم پسر جوانی را در کنار زنم دیدم، آن ها را در خانه زندانی کردم و ...
مجازات خواست.ناصر پشت تریبون دفاع ایستاد و در تشریح جزییات ماجرا گفت: من در میدان تره بار کار می کردم. به همین خاطر شب ها ساعت 12 به محل کارم می رفتم و صبح ها به خانه بر می گشتم. یک شب که ساعت 2بامداد به خانه برگشتم با پسر غریبه روبه رو شدم. من در خانه را به روی او قفل کردم و از دو برادرم کمک خواستم. ما همان موقع با پلیس 110 تماس گرفتیم و حسن و سمیه بازداشت شدند. یک هفته بعد از این شکایت همسرم و پسر ...
فساد افسار گسیخته و بی بندوباری در یک شبکه ماهواره ای/ مدیر “جم تی وی” توسط چه کسی کشته شد؟+تصاویر
...> یلدا سلطانی زنانی به نام های الناز کیانی (مجری کنونی VOA)، آتوسا، سمیرا را از جمله دوست دخترهای مدیر جم تی وی برشمرد و افزود: “یکی از عوامل شبکه به نام پیمان به مادرم گفته بود که سعید در خانه اش به طور همزمان با همسرش و دوست دخترش رابطه جنسی برقرار می کرده است، و یک بار دیگر شنیده بودم که مدیر شبکه به طور همزمان با دو دختری که از ایران آمده بودند، رابطه برقرار کرده است ...” یلدا سلطانی ...
دلایل طلاق های زودرس و ازدواج های نارس
شبکه های اجتماعی یا خارج از آن از هم شناخت به دست آورده باشند، هر چه باشد خیلی زود رکورد طلاق را بین بقیه گروه های سنی خواهند شکست. آنها جوانان گروه سنی 20 تا 35 سال هستند. بهترین زمان جدایی طبق آمار اعلام شده توسط سازمان ثبت احوال بیشتر طلاق ها در سال 94 مربوط به ترکیب سنی مردان 30 تا 34 و زنان 25 تا 29 ساله با 16 هزار و 286 مورد بود. گروه بعدی ترکیب زنان 20 تا 24 ساله و ...
زن داشتم که به لیلا علاقمند شدم ولی او با مرد دیگری هم ارتباط داشت که ...+ عکس
مرد جوان 24 مرداد سال 88 راهی اداره آگاهی تهران شد و به مأموران گفت: من چند روز پیش یک زن و مرد را کشته ام. کارآگاهان در حالی که از اعتراف هولناک این مرد شوکه بودند در بازجویی از وی دریافتند او سه روز پیش در یکی از خانه های یافت آباد تهران زن و مردی را کشته و اجساد قربانیان را در همان آپارتمان باقی گذاشته است. کارآگاهان پس از ورود به آپارتمان با دو جسد روبه رو شدند که هر دو را خفه کرده ...
راز نقشه دختردانشجو با شوهر خواهرش در ماشین آلبالویی رنگ! + عکس
دزد دلارها معرفی شد با چهرهای ناراحت ودر حالی که اشک روی گونه هایش جاری بود، گفت: بعد از اینکه به تهران آمدم در دانشگاه دوستان زیادی پیدا کردم و چون خانه خواهرم در شمال تهران است خیلی اتفاقی دوستانم نیز در محله ای نزدیک ما زندگی می کردند و همیشه با آنها بیرون می رفتم اما به خاطر اینکه پدرم وضع مالی خوبی ندارد، نمی توانستم مثل دوستانم شیک بپوشم و راحت خرج کنم به همین خاطر مدتها بود با سرقت پول از ...
وقتی امیر را در خانه نامزدم دیدم به همه چیز پی بردم و ..
ها به هر دو قتل اعتراف کرد و گفت: من به مواد مخدر اعتیاد دارم و از این طریق با زنی به نام کبری (مقتول) آشنا شدم. پس از مدتی به او علاقه مند شده و با پیشنهاد من مدتی نامزد بودیم، اما بعدا او ساز مخالفت کوک کرد. فهمیدم پای مرد دیگری به نام امیر در میان است. وقتی دیدم کاری از پیش نمی برم، نقشه قتل هر دویشان را کشیدم. روز حادثه به خانه کبری رفتم. امیر هم آنجا بود. با او درگیر شدم و جلوی چشم ...
نان قد 183 سانتی ام را می خورم...!
سواری تا صوفیه پایتخت این کشور. مردم؟ با مردم آنجا صمیمی بودم و راستش بعد از پخش چند بازی مرا شناختند و در خیابان تحویلم می گرفتند! با دو سه بازی در آنجا بیشتر از تمامی سال هایی که در ایران بازی کردم، معروف شدم. هر مسابقه تیم ما حدود 2000 نفر تماشاگر داشت. گشت و گذار؟ شومن را دیده ام که سه بنای تاریخی دارد، اما به پای اصفهان نمی رسد. باشگاه ...
شما بنویسید: کار پرسپولیس ناجوانمردانه بود؟
به لطف دست حنیف عمران زاده دوم شد وهمون دست حنیف صبا رو راهی لیگ یک کرد، تراکتوری که هرچند از داوری ضرر کرد ولی به نورالهی و عالیشاه و بیگ زاده ظلم بزرگی کرد و به نظرم چوب همون ظلم رو خورد، ماشین سازی که شده بود تیم مازادهای استقلال و پرسپولیس و رفت جایی که حق بازیکناش بود و نه خودش! در کل حالم از لیگ امسال بهم خورد. اتفاقا خیلی این لیگ چسبید . اصلا هم معلوم نیست تو کیسه کشی خخخخخ بسوز ...
همسرکشی با اسلحه شکاری/ گفت وگو با قاتل سریالی زنان گیلان/ انتقام خونین خواستگار کینه جو از مادر و دختر/ ...
انداخته بودم. آن روز در جاده و نرسیده به رشت، خانمی را دیدم که کنار خیابان ایستاده بود و برایم دست تکان داد. پایم را روی ترمز گذاشتم و او سوار شد. من گاهی مسافرکشی هم می کردم. او سر صحبت را باز کرد و شماره تلفنش را داد. فردای آن روز با تلفن کارتی به او زنگ زدم و روز دوم با آن زن در کوچصفهان قرار گذاشتم. صبح بود. وقتی توی ماشین نشست، متوجه شدم حالش خوب نیست. او را به خانه ام در زیباکنار بردم؛ تنها ملکی ...
قصاص برای تازه داماد متهم به قتل
روز نو : تازه دامادی که به اتهام قتل همسر جوانش در زندان به سر می برد، پس از سه بار محاکمه به قصاص محکوم شد. متهم در سال 89 با مأموران تماس گرفت و مدعی شد همسرش در خانه به قتل رسیده است. این مرد جوان که جلال نام دارد، به پلیس گفت: روز حادثه هنگامی که از محل کار به خانه برگشتم، با جسد خونین همسرم، هستی، روبه رو شدم. خیلی ترسیده بودم و نمی دانستم باید چه کار کنم. بلافاصله با مادرم ...
وقتی زندان جو بحرین تبدیل به مقر نظامی شد
باتوم و تمام وسایلی که در دست داشتند ، نظیر باتوم و میله های آهنی و ضربات لگد کتک می زدند. من یکی از این زندانیان بودم که بیشترین شکنجه ها و ضربات نصیبم شد. چندین ضربه به سر و پاها و پشتم اصابت کرد، علاوه بر این که یکی از نیروهای اردنی در جریان شمارش زندانیان سیلی محکمی به گوش من زد. تمامی این اتفاقات در روز 10 مارس2015 و در ساختمان شماره چهار رخ داد. اتفاق دوم: در روز 11 مارس و در ساختمان ...