سایر خبرها
پیازفروشی که در شبکه های اجتماعی ستاره شد
اردبیل آمده بودند رفتم. یکی مرحوم رفسنجانی و یکی آقای روحانی. من آقای روحانی را دوست دارم. وقتی حرف می زند احساس می کنم غرور ملی مان دوباره برگشته. آن روز هم گاری ام را به دوست ام سپرم تا بروم آقای روحانی را ببینم. نامه ای هم نوشتم و به همراهان آقای روحانی دادم. در آن نامه نوشته بودم آقای روحانی ما شما را دوست داریم و از شما درخواست می کنم مشکل بیکاری را هم حل کنید. به خدا می فهمیم که وضعیت ...
از صحبت های رییس جمهور احساس غرور کردم/ اگر برای وعده ای این حرف ها را بزنم، رزقم حرام است
. 66 ماه در ارتش حضور داشتم. میرزا آقا به چرخ دستی پر از پیاز خود نگاه می کند. ادامه می دهد: افتخارم در آوردن روزی حلال است؛ دو فرزند دارم: یک دختر و یک پسر. شب که به خانه می روم، دست و پای مادر پیرم را می بوسم وخستگی یک روز کاری از تنم خارج می شود. رییس جمهور را آقا خطاب می کند میرزا آقا، در طول گفت و گو، دکتر حسن روحانی را با لفظ آقا خطاب می کند و احترام خاصی برای وی قائل ...
منصوریان: افتخار می کنم که پرچم استقلال در دست دارم/ کارمان در امارات سخت است
را کردیم. خیلی دوست دارم که سه دفاعه خطی را بیشتر کار کنیم تا خط آتشمان را یک خط جلوتر ببریم. ما چون نیم فصل اول سینوس وار به جلو رفتیم، نشد این کار را بکنیم. منصوریان اضافه کرد: از هواداران تشکر می کنم. ما امروز 100 هزار مامور در ورزشگاه داشتیم و یک نفر که خواست شیطنت بکند، تمام ورزشگاه دنبالش دوید و فکر کنم طرف هنوز در حال دویدن است. حریف سنتی ما تماشاگرش را در برابر لخویا از دست داد ...
سرقت از راننده وانت ها با داروی بیهوشی
وارد بوستان شدم. اکبر هم به رستورانی در همان نزدیکی رفت و دقایقی بعد با 2پرس قرمه سبزی به همراه 2نوشابه برگشت. آخرین چیزی که یادم است این بود که لحظاتی بعد از خوردن ناهار آن مرد که اکبر نام داشت پشت فرمان ماشین من نشست و وقتی من در پارک بودم و این صحنه را دیدم از جایم بلند شدم تا به طرف او بروم که تعادلم را از دست دادم و از حال رفتم. وقتی چشمانم را بازکردم در بیمارستان بودم. آنجا بود ...
منصوریان: نمی شد جلوی العین مالکانه بازی کرد/ کارمان در امارات سخت است
.... خیلی دوست دارم که سه دفاعه خطی را بیشتر کار کنیم تا خط آتشمان را یک خط جلوتر ببریم. ما چون نیم فصل اول سینوس وار به جلو رفتیم، نشد این کار را بکنیم. منصوریان اضافه کرد: از هواداران تشکر می کنم. ما امروز 100 هزار مامور در ورزشگاه داشتیم و یک نفر که خواست شیطنت بکند، تمام ورزشگاه دنبالش دوید و فکر کنم طرف هنوز در حال دویدن است. حریف سنتی ما تماشاگرش را در برابر لخویا از دست داد ...
ارزیابی منصوریان از دیدار استقلال (1) - العین (0)
زودتر به زمین بفرستد، گفت: ما روی چند بازیکن کمی ریسک کردیم. شاید لازم بود جابر زودتر بیاید ولی نگران بودم که با تعویض آنها همه چیز بهم بریزد. امیدوار بودیم که بتوانیم گل بزنیم. فوتبال به بسکتبال نزدیک می شود و باید لحظات آخر را به خوبی مدیریت کرد. اگر جابر مصدوم نبود حتی در جمع 11 بازیکن اصلی قرار می گرفت. وی در پاسخ به سوالی درباره سه دفاعه بازی کردن تیمش و اینکه چرا گفته استقلال تیم ...
نیمی از راه صعود را طی کردیم - یکصد هزار یگان ویژه در ورزشگاه بود!
...، می آیند. اگر قرار باشد مثل امروز 100 هزار نفر می آیند. نیروی انتظامی همه به من گفت که 15 هزار هوادار از ساعت 9:30 دقیقه پشت در بودند. خدا را شکر می کنم استقلال دوباره رکورد هواداران را شکست و ورزشگاه را پر کردند. منصوریان تاکید کرد: این نعمت شامل حال تیم های ایران بخصوص استقلال می شود که بدون قرعه کشی و جایزه به ورزشگاه می ایند. در کشورهای حوزه خلیج فارس با 50 اتومبیل جایزه هم ...
نیمی از راه صعود را طی کردیم/ یکصد هزار یگان ویژه در ورزشگاه بود!
العین و دادن بازی مالکانه به تیم حریف گفت: نمی شود گفت امیدوار بودم اواخر بازی می توانیم گل بزنیم ولی به خط حمله خود اعتماد دارم. به بازیکنان گفتم گل نخورید ولی می توانیم گل بزنیم. در ورزشگاه آزادی هیچ تیمی از دست ما در نرفته است. هر تیمی به آزادی می آید باید یاد بگیرد راحت در نمی رود. خط دفاع کلین شیت کرد و خط آتشین حمله گلزنی کرد. منصوریان درباره تعویض دیرهنگام جابر انصاری گفت: باید ...
دانه های تسبیح؛ یادگاری از سال ها چشم انتظاری مادر
، افزود: پسرم در شب وفات حضرت فاطمه(س) به دنیا آمد و شب وفات حضرت فاطمه(س) گمنام شد و عکسش در روز وفات این بانوی بزرگوار تشییع شد و همچون ایشان قبرش معلوم نیست . وی ادامه داد: جسد پسرم مهدی برنگشت و تنها یک تسبیح از او برایم آوردند اما هنوز امید به برگشتش دارم، سال ها است که خانه را عوض کردیم و گاه با خودم می گویم، شاید بیاید و خانه را پیدا نکند . بغض مادر و یک دنیا سخن ...
قاپیدن فرصت زندگی از دهان گرگ!
، محمد را رها کرد و متواری شد. بلافاصله این پسر بچه را در آغوش گرفتم. همه بدن او زخمی شده بود اما خوشبختانه زخم هایش عمیق نبود، جای دندان های تیز فرو رفته بر شکم، پهلو و پشت بدن این کودک مشخص بود و صورت و دست و پایش نیز خونین و خاکی بود و لباس ضخیم و زمستانی کودک مانع دریده شدن بیشتر بدنش شده بود. نجات این پسر یک سال و نیمه کار خدا بود و خوشحالم که توانستیم او را از مرگ نجات بدهیم و لبخند را به چهره رنگ پریده پدر و مادر او بازگردانیم./ روزنامه ایران کلمات کلیدی مصاحبه ایران با وحید گنج خانلو نجات کودک از چنگال گرگ ...
قطعه 50 ردیف 2 شماره 14 ؛ برای خانواده شهید حمیدرضا اسداللهی این گوشه از بهشت زهرای تهران یعنی همه ...
، عاشق اینکه سرباز امام زمان(عج) بشود ، حتی ماندش در حلب یک ماه هم طول نکشید و روز بیست و چهارم اعزامش در یک عملیات شهید شد. لحظه شهادت پسر را مادر ندیده است؛ روایتش را اما بارها و بارها شنیده و در ذهنش تصویر این لحظه را لابد بارها و بارها مرور کرده که می گوید: حمیدرضا چون به زبان عربی تسلط زیادی داشت آنجا جزو نیروهایی بود که برای شناسایی منقطه می رفتند. انگار آن روز هم برای شناسایی رفته بود ...
کسب روزی حلال یک آهنگر زن در مصاف با آهن سرد +تصاویر
اُرگانی اینجا می آیند و چوب لای چرخ ما می گذارند اما در مجموع خدا رو شکر که به من سلامتی داده و می توانم با دستان خودم لقمه ای نان حلال در بیارم و دستم جلوی خلق خدا دراز نباشه. وقتی صحبت از دستانش شد خواهش کردم هر دو دستش را نشانم بدهد، باز هم لبخندی زد و دستانش را جلوی چشمانم گرفت، دستانی را دیدم که دیگر لطافت یک دست زنانه را نداشت، آنقدر زبر و سفت و پینه بسته شده بود که بیشتر شبیه دستان ...
پایان کابوس بدهی
. همه اینها بود اما ما دلمان سبز و خرم بود و خاطر هم را می خواستیم. اهل قناعت بودم. نمی گذاشتم سر و وضع بچه هایم کمتر از دوروبری هایمان باشد و حسرت چیزی به دلشان بماند. از اینکه کسی بداند در زندگی کارگری ما کم و کسری وجود دارد و بخواهم خودم را پیش این و آن کوچک کنم؛ همیشه بیزار بوده ام. زندگی آبرومندانه مان ادامه داشت تا چند سال پیش. اردیبهشت امسال که آمد؛ زیرورو شدن زندگی ما 5ساله شد ...
اهدای عضو، شروعی که با یک پایان رقم می خورد
نادرستی ممکن بود. شاید شعر "من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می رود" بهترین شرح از حال من باشد. دوست دارم صدای قلب او را بار دیگر بشنوم وداع با ثمره ای که 24 سال با جان و دل پرورانده بودم آسان نبود، تا آن لحظه مردد بودم. مدام صدای تپش قلبش را گوش می دادم و از او کمک می خواستم تا از ته دل راضی شوم و یک لحظه به این فکر کردم که اگر این قلب خاک شود هیچ راه ارتباطی با من و رضا وجود ...
اهدای عضو، شروعی که با یک پایان رقم می خورد
بسپارم و نگران بعدش بودم و از یک سو نجات جان چندین نفر هم مسئله ی کمی نبود. نمی خواستم به عقب نگاه کنم و شاید اندکی تامل باعث می شد پشیمان شوم و آنقدر پریشان و شوکه بودم که امکان هر تصمیم گیری نادرستی ممکن بود. شاید شعر "من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می رود" بهترین شرح از حال من باشد. دوست دارم صدای قلب او را بار دیگر بشنوم وداع با ثمره ای که 24 سال با جان و دل پرورانده ...
قتل به خاطر تامین هزینه های زندگی!
بود که حالا نیست و می خواهد آن را زیر قیمت بفروشد.با توجه به این گفته ها بود که مأموران در یک قرار صوری این مرد را دستگیر کردند. متهم که حسین نام داشت، به قتل راننده تریلر اعتراف کرد و گفت: من به خاطر فقر مالی شدیدی که داشتم مرتکب قتل و سرقت شدم. من سه فرزند دارم و نمی توانم هزینه زندگی آنها را تأمین کنم؛ به همین خاطر تصمیم گرفتم هرطور شده است پول به دست آورم. روز حادثه به عنوان مسافر در یک بیابان ...
شهروند اردبیلی به دیدار رئیس جمهوری می رود/عکس
بود نه از شوق افزایش یارانه همه چیز را فراموش کرده بود. او نماد همراهی طبقه فرودست جامعه و بلوغ و آگاهی آنان بود که بی توجه به صحنه آرایی ها و وعده های آنچنانی به مدان آمده بود تا از رئیس جمهوری محبوب و مورد علاقه اش طرفداری کند. میرزا آقا پیرمرد نازنین و دوست داشتنی اردبیلی با تصویرش بیش از هر پوستری برای روحانی تبلیغ کرد؛ مردی که در دوران احمدی نژاد مجبور شده بودم وانت خود ...
منصوریان: نیمی از راه صعود را طی کردیم
کردیم تا بازی را در بحش های بسته، تمرین کنیم. بازی با 3 دفاع خطی را خیلی دوست دارم اما چون در نیم فصل اول سینوسی بودیم، نمی توانستیم در نیم فصل دوم روش بازی را تغییر دهیم. اگر خدا یک عمری بدهد، سال بعد بازی با 3دفاع را امتحان می کنیم. پرچم ایران و استقلال در دو دست ما است امروز روی سکوها 100 هزار یگان ویژه داشتیم. یک نفر امروز شیطنت کرد و کل ورزشگاه به دنبال او رفتند که این ...
شرط عجیب یک مادر در بخشیدن قاتل پسرش+عکس
روز 15مرداد ماه سال 84 به پلیس کرج خبر رسید در جریان درگیری 2جوان در یکی از خیابان های شهر یکی از آنها با ضربه چاقو به رسیده است. زمانی که مأموران به محل رسیدند متهم گریخته بود اما پس از انتقال جسد مقتول به پزشکی قانونی تحقیقات برای دستگیری او آغاز شد. چند شاهد درگیری را دیده بودند و با اطلاعاتی که آنها در اختیار پلیس گذاشتند مأموران توانستند فراری را که جوانی 20ساله بود دستگیر کنند. او در ...
واکنش جالب سرمربی استقلال به صحبت جنجالی خودش در نشست خبری پیش از بازی
در هر منطقه تحت فشار قرار بگیرد و در مناطق حساس می خواستیم او را نزدیک محوطه 18 قدم مان نشود. کیفیت بالایی دارد. ما این 3 دفاع را در بازی با سایپا و صبای قم امتحان کردیم. در دقایق پایانی با سایپا هم بازی با 3 دفاع را آزمایش کرده بودیم.ما ابزار این را داریم و دوست دارم که دفاع 3 نفره و خطی را تست کنیم. ابزار این را هم داریم که دو پیستون خوب داشته باشیم. در نیم فصل اول به دلیل نتایج سینوسی و ترکیب ...
منصوریان: در بازی برگشت باید زیرک باشیم
به گزارش خبرنگار خبرگزاری صدا و سیما، علیرضا منصوریان در نشست خبری پس از بازی با العین امارات گفت: خدا را شاکریم که توانستیم با یک بازی خوب و در حضور هواداران مان العین را شکست دادیم. در روزی که بازیکنان اصلی ما نبوده اند نفرات جایگزین عملکرد خوبی داشتند و به حق در زمین میدان حاضر شدند و خوشحالم از اینکه مقابل هوادارنمان که در یک روز وسط هفته به ورزشگاه آمده بودند پیروز میدان شدیم. ...
منصوریان: فکر نمی کردیم اینگونه پیروز شویم/ فوتبال بیشتر از گذشته به بسکتبال نزدیک شده است!
اول 25 و 35 هزار تومان است و طبقه دوم 5 هزار تومان، برای هواداران ناراحت شدم. این موضوع قابل پیگیری است و باید با افتخاری در این خصوص صحبت کنم، چون نباید به این هواداران فشار بیاید و باید دست آنها را بوسید که از ما حمایت می کنند. وی در خصوص حضور سمور در زمین بین دو نیمه، گفت: ما در زمین تمرینی ورزشگاه آزادی هم تور دروازه ها بالاتر می گیریم که اگر روباه و سمور آمد از زیر تور رد شود. ورزشگاه آزادی بزرگ است و از این جانورها در این مجموعه بزرگ پیدا می شود. اخبار زیر را از دست ندهید: ...
منوچهری: در سپاهان به من اطمینان نشد
به گزارش پایگاه خبری طوفان زرد و به نقل از فارس، امین منوچهری که برای تماشای دیدار استقلال به ورزشگاه آمده بود به مصاحبه با خبرنگاران در پاسخ به سؤالی در مورد اینکه چه می شود بازیکنی که در استقلال بازی می کرده و در سطح بالا قرار داشته راهی لیگ دسته اول می شود، گفت: این موضوعی است که در این مقال نمی گنجد. اتفاقاتی در نقل و انتقال رخ داد که در یک کتاب هم نمی توان آن را نوشت. بالای هزار نفر از یک ...
حالا 1200 امیر دارم/35درصد مدارس کشور را خیّران مدرسه ساز ساخته اند
زندگی و آینده اش بودم. دارایی ام را برای زندگی بهتر او صرف کرده بودم. دختر خانمی از خانواده ای نجیب را برایش انتخاب کردیم و آپارتمانی را در محله جردن برایش خریدم و قرار بود فروردین ماه همان سال جشن عروسی شان را برپا کنیم. همه چیز خوب پیش می رفت تا اینکه در آخرین روز آنها برای مسافرت به شمال راهی شدند. شب سال تحویل بود و در حال مهیا کردن بساط سفره هفت سین و دید و بازدید بودیم که تلفن منزل به صدا ...
منصوریان: فوتبال بیش از گذشته به بسکتبال نزدیک شده است!/ درباره قیمت بلیت ها با افتخاری صحبت می کنم
در خصوص قیمت بلیت های بازی نیز گفت: باید در خصوص قیمت های بلیت با افتخاری صحبت کنم. وقتی دیدم قیمت بلیت طبقه اول 25 و 35 هزار تومان است و طبقه دوم 5 هزار تومان، برای هواداران ناراحت شدم. این موضوع قابل پیگیری است و باید با افتخاری در این خصوص صحبت کنم، چون نباید به این هواداران فشار بیاید و باید دست آنها را بوسید که از ما حمایت می کنند. وی در خصوص حضور سمور در زمین بین دو نیمه، گفت: ما در زمین تمرینی ورزشگاه آزادی هم تور دروازه ها بالاتر می گیریم که اگر روباه و سمور آمد از زیر تور رد شود. ورزشگاه آزادی بزرگ است و از این جانورها در این مجموعه بزرگ پیدا می شود. انتهای پیام/ ...
بازی های سخت را خیلی دوست دارم
من مانند بوکسورها آماده ی نبرد هستند در شرایط سختی امید ابراهیمی، فرمانده ی خط هافبک استقلال را از دست دادیم. همچنین عقیده دارم پرچم کشور ما به همه ی پرچم ها اولویت دارد و به همین دلیل نورافکن در تیم ملی جوانان حضور دارد. از اول فصل مسیری را رفتیم و حالا می توانم بگویم ما با 11 بازیکن لیگ را شروع نکردیم. بازیکنان ما از ابتدای فصل آزمون و خطا شدند و امروز شکر خدا دغدغه ای نداریم. فرشید ...
عذرا شوهر داشت و دست از سرم بر نمی داشت تا اینکه ...
800 هزار تومان پول نقد و چرخ گوشت و ابمویه گیری که در خانه داشته سرقت شده است. همان موقع بود که فهمیدم محسن در غیاب این زن و به بهانه سرکشی به فرزندانش به خانه انها رفته و دست به دزدی theft زده است. من با محسن تماس گرفتم اما جواب تلفنم را نداد. تا اینکه او و دوست سابقه دارش به نام علیرضا را در خیابان دیدم و با انها درگیر شدم. علیرضا در هواخواهی از محسن به رویم چاقو کشید و من او را زدم. اما واقعا ...
حال مادر شهدا را امروز درک کردم
به گزارش گروه دیگر رسانه های خبرگزاری فارس ، مادر شهید تخریبچی مدافع حرم علیرضا قبادی که طی روزهای گذشته در دفاع از حرم آل الله به شهادت رسید، اظهار داشت: زمانی که می خواست به سوریه برود، من را برای رفتنش راضی کرد. زمانی که قبول کردم، دست و پایم را می بوسید و خوشحال بود. در طی این سال ها چندین مرتبه به سوریه اعزام شد. یک بار هم من و برادرش را با خود برای زیارت حرم حضرت زینب (س) به سوریه برد. در ...
وصیتنامه امیر قلعه نوعی
سوشیانس شجاعی فرد طنزنویس soshiyans.fard@gmail.com ما خدا را شاکریم که در زمان حیاتم توانستم وصیتنامه ام را بنویسم و تکلیف همه چیز و همه کس را پس از مرگم معلوم کنم! درطول عمرم سعی کردم همیشه پاک و درست و سالم زندگی کنم به غیردوره مربیگری ام... و دوره ای که بازی می کردم... و دوره نوجوانی ام و الان که دارم فکر می کنم کُلهم! امیدوارم خدا مرا بیامرزد و بندگان خدا مرا ...
راز تلخ 7 روز ناپدید شدن بهاره 13 ساله
ندارم به خانه برگردم. اول می خواستم بلایی سر خودم بیاورم، اما شنیده بودم هرکس به زندگی خود پایان بدهد، در آن دنیا هم مجازات شدیدی می شود. خدا را شکر می کنم که با مادربزرگم دوست هستم. حتی در مورد وسوسه مرگ هم با او صحبت کردم، می گفت این کار اصلا به صلاح تو نیست، چون هرکس بشنود چنین اشتباهی کرده ای پشت سرت حرف های نامربوط و تهمت می زند، ضمن آنکه این کار آدم را از چشم خدا هم می اندازد. بهاره درحالی که ...