سایر منابع:
سایر خبرها
یک قابلمه اسید و 17ضربه چاقو به خاطر شک
کار می کردم هم درس می خواندم؛ دانشجوی سال آخر مهندسی شیمی بودم که این اتفاق افتاد. زن و بچه داشتم و خانه ام هم شهرری بود. هنوز هم که هنوز است، نمی توانم درک کنم که چطور این اتفاق افتاد. چطور همان آدمی که من چند ماه قبل از حادثه، ضمانتش را کرده بودم که از شرکت بیرونش نکنند، روی من اسید پاشید. او در مورد معرفی اسیدپاش می گوید: اسیدپاش، نظافتچی شرکت بود؛ به خاطر توهم و شک بر من اسید پاشید. ...
روایت پدری که از دلتنگی پسر شهیدش می گوید/ شهید 15 ساله ای که شب قبل شهادت خواب دامادیش را می بیند
اتاق های زیادی در اطراف حوض بودند که شامل اتاق حیوانات، مطبخ و اتاق من و پدربزرگم بود. شب سرد زمستان بود و برای غذا دادن حیوانات رفته بودم و وقتی برگشتم دیدم پدر بزرگم شهادتین را برای خود می گوید و جان به جان آفرین تسلیم می کند. پسری 10 ساله بودم و روستای "کلاته بجد" جز سختی و مصیبت چیزی دیگری برایم نداشت پس تصمیم گرفتم به بیرجند بیایم. در شهر بیرجند در خانه عمه ...
او به وعده عروسیش با من عمل نکرد حتی پسر غریبه ای دیگر را هم سر قرار آورد و ..
خانواده بودم و در روستا زندگی می کردیم . پدر و مادرم هر دو بیسواد بودند به همین دلیل هم کاری به تحصیلم نداشتند. معلولیت پدرم باعث شده بود برخی بچه ها مدام من را مسخره کنند تا این که تصمیم گرفتم ترک تحصیل و در کارهای خانه به مادرم کمک کنم تا حداقل از نیش و کنایه اطرافیانم دور باشم. زیاد به زندگی در شهر آشنا نبودم شاید سالی یک بار به شهر رفت و آمد می کردم. یکی از دوستانم که در شهر تحصیل می ...
رفت و آمد پنهانی نیلوفر با دوستم روز و شبم را تیره کرده بود و ...
نیلوفر به آنجا رفتیم اما مدتی قبل حس کردم دختر مورد علاقه ام دیگر علاقه ای به من نشان نمی دهد. بنابراین نیلوفر را تعقیب کردم ولی در اطراف خانه دوستم بهرام او را گم کردم. فکر خیانت نیلوفر روز و شبم را سیاه کرده بود. بنابراین چاقویی برداشتم و به همراه برادر نیلوفر به سراغ بهرام رفتیم. برادرش بیرون ساختمان منتظر ماند و من وارد خانه شدم. آنقدر عصبانی بودم که هر چه بهرام انکار کرد که با نیلوفر ...
عقدموقت زن مطلقه با آقای دکتر بعد از 5 سال لو رفت/ همسر دکتر مرا که باردارم تهدید به مرگ می کند
روابط ما شد و کارمان به دادگاه کشید. با آن که دکتر متعهد شد برای حفظ زندگی اش ارتباط با مرا تمام می کند اما 2 هفته بعد تماس گرفت و دوباره با حرف هایش مرا خام کرد. او مدعی بود بدون من نمی تواند زندگی کند. من هم که فریب وعده هایش را خورده بودم دوباره به سوی او رفتم و باز هم باردار شدم. حالا هم در حالی که همسر دکتر متوجه ماجرا شده مدام مرا تهدید به مرگ می کند. دکتر هم مرا در تنگنا گذاشته است تا باز هم فرزندم را سقط کنم. 302 ...
شوهرم متوجه راز بین من و پسرخاله ام شد و ../ او تلاش می کرد خود را به من برساند و ..
اش بود. همیشه خودم را یک سروگردن بالاتر می گرفتم. این اواخر خیلی بداخلاقی می کردم؛ چون با خانواده اش رفت وآمد نمی کردم. از اوضاع واحوال آن ها خبر چندانی نداشتم. گاهی به خودم می گفتم هرطور شده باید از او یک انتقام درست و حسابی بگیرم. دراین مدت پسر خاله ام سعی داشت خودش را در دلم جای بدهد. جواد متوجه این موضوع شده بود و عذاب می کشید؛ حتی به توصیه پسر خاله ام قهر کردم و به خانه ...
همسرم با ترفندهایی که به او آموزش داده بودم با مردان غریبه ارتباط برقرار می کرد !
تنها معرفی کرد و با توجه به شغل پر در آمد من سعی کرد خودش را به من نزدیک کند. وی افزود: ابتدا از سر دلسوزی کمک هایی کردم، اما این زن جوان اصرار داشت در جای خلوتی من را ببیند. هرچه از پیشنهادش سرباز می زدم، نمی پذیرفت و بیشتر پافشاری می کرد تا اینکه تسلیم شدم. به شرط اینکه دخترش را همراه خود بیاورد، پذیرفتم. قصدم این بود که این زن نزد دخترش من را قربانی خواسته شوم خود نکند. مادر و دختر به ...
شلاق و 41 سال زندان تاوان فریب 6 دختر جوان تهرانی+ عکس
به گزارش رکنا، رسیدگی به این پرونده از بیست و نهم آذر ماه سال 94 به دنبال شکایت یک زن جوان در دستور کار افسران کلانتری 123 نیاوران تهران قرار گرفت. زن جوان گفت :چند روز قبل با یک مرد جوان به نام امیر آشنا شدم. او به من ابراز علاقه کرد و از من خواست تا با هم به گردش برویم. من سوار هیوندای او شدم. او که می گفت طلافروش است از من خواست تا طلاهایم را به او بدهم تا با قیمت مناسب آنها را ...
به خاطر پسر همسایه، من و مادرم پدرم را بیهوش کردیم و ... + عکس
در حالی که اشک می ریخت به دفاع پرداخت. وی گفت: بچه بودم که تصمیم به قتل پدرم گرفتم. پدرم مرد سختگیری بود و هر بار به خاطر رفتن به خانه دوستانم ، آرایش کردن و یا صحبت کردن با موبایل با من درگیر می شد و مرا کتک می زد. اما در آن زمان نمی دانستم او به خاطر خودم چنین رفتاری با من دارد. ترک تحصیل کرده بودم و دیگر به مدرسه نمی رفتم که با پسر همسایه مان به نام امین آشنا شدم. 3ماه رابطه دوستانه ما با هم ...
تماس های تلگرامی زن ،به قیمت جان یک مرد تمام شد
به گزارش ایسکانیوز و به نقل از روزنامه ایران زن جوان زمانی که مقابل افسر نگهبان قرار گرفت، گفت: همسرم دو روز قبل به من گفت که پسرخاله اش را کشته وبعد هم بدون آنکه حرفی بزند خانه را ترک کرد و رفت. به دنبال اظهارات زن جوان، موضوع بلافاصله به بازپرس کشیک قتل و تیم تحقیق اعلام شد، سپس بازپرس کاظم میرزایی و تیمی از کارآگاهان جنایی راهی خانه قدیمی شدند که زن جوان مدعی بود جسد داخل چاه آنجاست. ...
41 سال زندان؛ مجازات فریب 6 زن و دختر
دادگاه خواستار آرامش آنها شد و در ادامه زن جوان که تنها طلاهایش به سرقت رفته بود برای بازگو کردن روز دزدی پشت تریبون قرار گرفت. زن جوان با صدای لرزان گفت: روز حادثه همراه دخترم در کنار خیابان منتظر تاکسی بودم و می خواستم دخترم را به کلاس زبان برسانم که در این لحظه این متهم با پراید سبزرنگی جلوی پایم توقف کرد و چون احتمال می دادم مسافرکش است سوار بر خودرویش شدم و ما را به کلاس زبان ...
ادبیات و رهایی اخلاقی
این که آدم صبح تا عصر در یک محیطی کار کند و درحالی که دیگر جانی برایش نمانده بنشیند رمان بنویسد. همیشه ناچار بودم از تعطیلات و پنجشنبه جمعه و ... زمانی برای نوشتن فراهم کنم که این خیلی طاقت فرسا بود و یکی از دلایل طولانی شدن نوشتن تالار آیینه هم همین بود که خب در کنارش کار دیگری هم می کردم. اما با همه این سختی ها از نوشتن غافل نمی شدم و کم وبیش هر روز می نوشتم. مثلا روزهایی که در کارخانه می ماندم ...
خوشامدگویی به رنج دیدگان
. آرز، زن مهاجری است از نیجریه. او کیتی را خواهر صدا می کند. عاشق کلارکسون هستم. اینجا خوشحالم. اینجا انگلیسی یاد گرفتم. دوستان زیادی پیدا کردم و بچه هایم به مدرسه رفتند. اینجا حس مهاجر بودن ندارم. حس می کنم که در خانه و کنار دوستانم زندگی می کنم. برایان بولینگر، مدیر مؤسسه دوستان مهاجر ما است. مؤسسه ای محلی که کار ورود تعداد زیادی از مهاجران به شهر کلارکسون را تسهیل کرده است. او می گوید ...
قدر پدرم را ندانستم
هم آمد. مادرم یک ضربه به شکم پدرم زد. من هم چاقو را گرفتم و چند ضربه به پدرم زدم که جان باخت. بعد او را لای یک پارچه پیچیده و به راهروی طبقه پایین بردیم. با اعترافات این دخترنوجوان و بازسازی صحنه قتل پرونده برای رسیدگی نهایی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. درنخستین جلسه محاکمه که درشعبه 113 سابق دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد، مادر و دوپسر مقتول به عنوان اولیای دم درجایگاه ...
با جواد ارتباط پنهانی داشتم / شوهرم در خانه دوربین مخفی کار گذاشته بود و دیده بود که
ماموران آتش نشانی و کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی نیز با دستور قاضی وارد عمل شدند. با پیداشدن آثاری از وجود جسد داخل چاه فاضلاب حیاط، درستی اظهارات زن جوان به تایید رسید و بدین ترتیب قاضی میرزایی برای انجام تحقیقات میدانی و بررسی ماجرای این جنایت عازم خیابان حر عاملی شد. دقایقی بعد جسد مرد 32 ساله ای به نام جواد درحالی از چاه فاضلاب بیرون کشیده شد که دچار فساد نعشی شدیدی شده ...
قاتل در آستانه قصاص اعترافاتش را پس گرفت
پسرجوانی که دل به دختری سپرده بود و قصد ازدواج با او را داشت پس از مدتی پی برد دختر از این وصلت پشیمان شده است. بعد هم گمان کرد یکی از دوستانش به نام بهرام عامل این شکست شده پس از به قتل رسیدن بهرام، پسر جوان به عنوان متهم بازداشت شد و ضمن اعتراف صحنه جنایت را هم بازسازی کرد. اما وقتی خود را در برابر مجازات اعدام دید با انکار اعترافاتش مدعی شد که قاتل اصلی پس از فریب مأموران به استرالیا گریخته ...
پسر جوان را وقتی کسی نبود به خانه آوردم! / باید برخی مسائل را رعایت می کردم ولی
این حرف ها را شنید با عجله از خانه بیرون رفت. من هم که احتمال می دادم او ج را طبق نقشه کشته و جسدش را داخل چاه منزل مادرش در خیابان حر عاملی مشهد انداخته است به کلانتری رفتم و ماجرا را به ماموران اطلاع دادم! در پی اظهارات جدید زن جوان، در شعبه 211 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد، قاضی کاظم میرزایی با صدور قرار قانونی وی را در اختیار کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی گذاشت تا بررسی های بیشتری درباره ادعاهای وی صورت گیرد. ...
ریحانه راز شومی از مادرش به زبان آورد / آن شب دو مرد در خانه ما بود!
جایگاه ویژه ایستاد و در تشریح جزییات ماجرا گفت: در خانه پدرم نشسته بودم که پیامک ناشناسی به دستم رسید که در آن نوشته شده بود در بام خانه یک کفتر نشسته است.همان موقع به بام خانه رفتم اما کفتری آنجا نبود. چون دو برادر دیگرم هم در طبقات بالای خانه پدری ام ساکن بودند موقع پایین آمدن از پله ها تصمیم گرفتم به خانه برادر بزرگم بروم و سری به زن برادر بزنم. اما وقتی در زدم زن برادرم هراسان در را باز کرد و ...
پشیمانی مهسا از قتل پدر
شدند و احتمال دادند که حسین داخل خانه به قتل رسیده و سپس جسدش به بیرون منتقل شده است. فریده، همسر 45 ساله مقتول و مهسا دختر 16 ساله اش وقتی مورد تحقیق قرار گرفتند به همدستی در قتل اعتراف کردند. فریده در شرح ماجرا گفت: دخترم می خواست با پسری که به خواستگاری اش آمده بود ازدواج کند، اما شوهرم مخالفت کرد. بعد از آن بود که دخترم پیشنهاد قتل را مطرح کرد. من هم به خاطر آزارهایی که از شوهرم دیده بودم موافقت ...
خواستگار قلابی 41 سال در زندان می ماند
شده بود، مأموران دریافتند او در ماجرای سرقت های مشابه سه نفر از شاکیان را مورد آزار قرار داده است. بنابراین مأموران پلیس توانستند متهم را بازداشت کنند. فرشاد 32 ساله به جرمش اعتراف کرد و از سوی شاکیان شناسایی شد. با کامل شدن بررسی ها، پرونده برای رسیدگی به شعبه هشتم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و متهم روز گذشته پای میز محاکمه ایستاد. ابتدا یکی از شاکیان گفت: تنها ...
قتل پدر و دختر فقط بخاطر 125 هزار تومان
رفت و آمد زیادی داشت. به دنبال کشف این سرنخ، مرد جوان دستگیر شد اما در بازجویی، برادر معتادش را به عنوان قاتل معرفی کرد و نشانی مخفیگاه او را در لنگرود به مأموران داد. به این ترتیب رحیم 36 ساله دستگیر شد و به جنایت اعتراف کرد. پس از تکمیل تحقیقات پرونده، بازسازی صحنه جنایت و صدور کیفرخواست، متهم در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاصی اصغرعبدالهی و با حضور قاضی کیخوا ...
حجت با خمپاره شهید شده بود، اما آنطور هم که می گفتند نبود. سر و صورتش کامل بود اما دستش مانند حضرت عباس ...
بیگناه را می کشند؟ فردا اگر امام زمان(عج) بیاید چطور می خواهید با او روبه رو شوید؟ من هم راضی بودم و اجازه دادم که برود. می خواستیم برایش زن بگیریم. خودش هم می گفت که دوست دارد زن بگیرد و حتی از برادر بزرگترش هم اجازه گرفت. 4 بار هم خواستگاری رفتیم، اما دفعه آخر که خواستم از او جواب بگیرم، گفت : حالا بگذارید ببینم چطور می شود. ما رسم نداشتیم که پسر کوچکتر قبل از برادرش ازدواج کند، اما هر ...
تهمت پسر معتاد به مادرش، جان او را گرفت
صدای داد و فریاد و جیغ خواهر و برادر کوچکم را از داخل خانه شنیدم اما هرچه در را کوبیدم کسی باز نکرد. نگرانم بلایی سرشان آمده باشد. ماموران بسرعت به محل اعزام شدند اما پس از ورود به خانه، صحنه دلخراشی دیدند. پدر خانواده، همسرش را پیش چشم دو کودک خردسالش با ضربه های چاقو کشته بود. او در بازجویی ها، انگیزه خود را مسائل اخلاقی عنوان کرد تا پرونده اش برای رسیدگی در اختیار شعبه دهم دادگاه کیفری استان ...
شوهرم وقتی دوست دختر سابقش را پیدا کرد که او شوهر کرده بود ولی بوالهوسی پایان نداشت تا اینکه ...
ترازوی دیجیتالی به خانه می آورد و بسته بندی می کرد. از من هم می خواست کمکش کنم و از خواسته هایش سر باز می زدم در حد مرگ کتکم می زد. این اواخر دچار توهم وحشتناکی می شد. شب ها سروصداهای عجیب و وحشتناکی درمی آورد. یک بار هم می خواست دختر کوچولویم را خفه کند. بچه ام را برداشتم و به خانه خواهرم رفتم. زن جوان اشک هایش را پاک کرد و گفت: محسن از بین رفته و دیگر هیچی برایش مهم نیست. دوستی ...
من رمی هستم/ TI Amo
کردم و تصمیم گرفتم برگردم تا دخترم را بغل کنم. به خودم که آمدم دیدم هواداران و بازیکنان نگاهم میکنند. نه نمیتوانستم آرژانتین را تنها بگذارم. و بارِ آخر شبی بود که به من گفتند: دیگو میدانی گابریل شب ها از درد جایش را خیس میکند و شاید پزشکان پای راستش را قطع کنند. آن شب فکر میکردم که باید در کوبا میمردم . آری؛ همه چیز تغییر کرده است، نگاه ها و حتی طرزِ نگاه ها. همه چی شکل جدیدی به خود گرفته است ...
داستان قرآنی، سه گناهکار خوش عاقبت
نظرم بیگانه و جز آن زمینی بود که می شناختم، و پنجاه شب و روز وضع ما به این ترتیب برگزار شد. مُرارَه و هِلال بیچاره خانه نشین شدند و کار آن دو نفر گریه بود. لیکن من که از آن دو جوانتر و شکیباتر بودم از خانه بیرون می رفتم و به نماز جماعت مسلمانان حاضر می شدم و در بازار ها رفت و آمد می کردم، اما هیچ کس با من سخن نمی گفت. هنگامی که رسول خدا (ص) بعد از نماز می نشست نزد وی می رفتم و سلام می کردم و ...
قتل زن پدر به خاطر سوءظن
اسم راحله ازدواج کرد. از اهالی شنیده بودم او با مردان غریبه ارتباط دارد. تا این که یکی از دوستانم گفت یک روز راحله برایش تعریف کرده چطور با یکی از اهالی ارتباط برقرار کرده است. خیلی عصبانی شدم و به خانه رفتم. پدرم در خانه نبود و راحله در اتاق تنها نشسته بود. از شدت عصبانیت، چاقویی برداشتم و به قتل تهدیدش کردم. او هیچ واکنشی نشان نداد، اما من چهار ضربه به او زدم. وقتی فوت کرد، جسدش را در یک گونی ...
مادر نهاوندی اهدا کننده عضو: در اتاق عمل حنا به پای دختر نوعروسم بستم/ همه پرستاران و پزشکان اشک می ...
درحالی که مقداری حنا همراه داشت بازگشت و گفت این حنا را مادرم به دست و پای برادرم که در جنگ شهید شده بود بست و وقتی متوجه شدم شما هم می خواهید ایثار کنید تصمیم گرفتم همین حنا را به دست و پای دخترتان بزنید. با اجازه پزشک همراه خواهرم به اتاق عمل رفتم و پس از خداحافظی با دخترم به پاهای او حنا زدم. همه پرستاران و پزشکان اشک می ریختند و وقتی خواهرم از شدت ناراحتی بیهوش شد همه می گفتند مادر ...
163 سوال درباره روزه و مبطلات روزه
هم خارج شود بر او واجب است قضا کند و کفاره واجب نمی شود. و اما اگر بر خودش مطمئن بوده که منی خارج نخواهد شد از قضا منی بیرون آید نه قضا واجب می شود و نه کفاره و در این مسائل فرقی میان زن و مرد نیست . 22 پرسش: در کشور دانمارک زندگی میکنم روز در ماه مبارک رمضان 20 تا 21 ساعت است و من مشغول کار هستم و نمی توانم با این روزهای بلند روزه را تحمل کنم حکم روزه من چیست ؟ پاسخ: واجب ...
حامد در نبود همسر و فرزندم به خانه ام می آمد - آن روز اصلا حال طبیعی نداشت و ناگهان..
به گزارش جوان ایرانی ، هفدهم آذرماه سال 93، مأموران پلیس از مرگ مشکوک مرد جوانی در خیابان 17 شهریور با خبر و راهی محل شدند. زن میانسالی که با پلیس تماس گرفته بود، گفت: چند روز قبل احساس کردم از خانه همسایه بوی تعفن می آید. چند بار زنگ خانه آنها را زدم، اما کسی در را باز نکرد تا اینکه امروز صبح متوجه شدم مرد همسایه که مهران نام دارد، به خانه برگشته است. در راه پله مهران را دیدم که یک گونی روی دوش ...