سایر منابع:
سایر خبرها
به MMA رفتم تا جوانی ام بیشتر از این حرام نشود - محجوب: جودو دیگر برای من تمام شد
بسیار خوبی داشتند، اما خسروی نژاد گفت باید با چند باشگاه دیگر هم مذاکره کنیم تا در نهایت بهترین شان را برای ادامه فعالیت انتخاب کنیم. برنامه ام این است که تا یک سال آینده تمرین کنم تا تجربه ام در MMA بیشتر شود." *مقابل انگلیسی ها پا به پا مبارزه کردم "در تمرینات و مسابقات تمرینی که طی همین چندروز اخیر داشتم خیلی خوب بودم و خدا را شکر از آن چیزی که فکر می کردم خیلی بهتر کار کردم ...
چارلی هانام، موتورسوار قانون شکن - فرزندان آشوب -
خودشان بگویند که بودن در چنین شرایطی روش توست. ممکن است که این سبک من باشد، ولی در مورد وسعت احساساتی که باید به تصویر می کشیدم بسیار دلواپس بودم. برای رسیدن به این استاندارد باید روز به روز در مسیر رسیدن به هدف حرکت می کردم. خودم را در جایگاهی قرار دادم تا بتوانم به جای بازی کردن، نقشم را زندگی کنم. من ترس و تنهایی را با تمام وجودم احساس کردم." حشرات موذی پیوسته حمله می کردند، حتی یکی از آنها در گوش ...
خاطره بازی با علی جباری، سلطان آبیِ فوتبال
شماره 8 ثابت درزمین بود و ارزش داشت. من اخطار گرفتم، اما نه این که بیرون بنشینم. من در طول دوران فوتبالم، یک بازی را بیرون نشستم که آن هم بازی با راه آهن بود. اخطار گرفته بودم و دو اخطاره شدم. من همیشه با بهترین گلزنان رقابت داشتم. هافبک بودم، اما همیشه با آرقای گل ها رقابت داشتم. اگر آن ها هجده گل زده بودند، من پانزده تا زده بودم. اگر پانزده گل زده بودند، من یازده تا زده بودم. هیچ وقت آقای گل نمی ...
ادبیات و رهایی اخلاقی
مطلب خوانده ام که هم شامل کتابهایی بود که به طور عمومی و قبل از اینکه تصمیم به نوشتن این رمان بگیرم خوانده بودم و هم کتابهایی که بعد از تصمیم به نوشتن تالار آیینه خواندم. یک وقت هایی احساس می کردم که از آن دوران اشباع شده ام و برای همین بعد از خواندن آن همه کتاب و نوشتن تالار آیینه وقتی کتاب های تازه ای در زمینه مشروطه و اواخر دوره قاجار و تبدیل سلطنت از قاجاریه به پهلوی درمی آمد دیگر میل چندانی به ...
خاطرات ناگفته احمد هاشمی رفسنجانی از آیت الله
غیاب شود تا افراد به موقع بر سر کلاس حاضر شوند و همچنین از آنها درس پرسش شود تا مبادا مبحثی را فراموش کنند. آقای جعفری گفت، ناراحت هستم که از زندان آزاد شدم چون در زندان برنامه ها داشتم ولی اکنون هیچ برنامه ای ندارم. چرا آقای اکبر هاشمی می خواستند شاه را ساقط کنند؟ ایشان نظر خاصی روی شاه نداشت و می گفت که این رژیم مناسب ایران نیست، چون آمریکا ایران را مانند ایالت خود می ...
اعتراف روز: 33 میلیارد گرفتیم، 15 میلیارد می خواهیم
دادند؟ خداوند همه را به راه راست هدایت کند. افتضاح روز: آی مزخرف: پرسپولیس 45 میلیارد از اسپانسر دریافتی داشته و 21 میلیارد طلب دارد. طاهری: 33 میلیارد دریافتی و 15 میلیارد طلب. تو که معمولا آدم خوش بینی بودی. چی شد که اینقدر بدبین شدی که بهشون میگی "آی مزخرف"؟ راستش منم دارم مثل تو میشم. یعنی در واقع این چند روز که دارم "آی اسپورت" رو می خونم مدام از خودم می ...
افشاگری/ 1.2میلیارد برای ذخیره 660میلیونی سرخ ها
وقتی جالب تر میشه که اقای م .ح .ه همون کسی که پول های کلانی داد به لنگ الان بخاطر جرم ثابت شده خالی کردن صندوق بازنشستگی معلم ها در زندان هست شک نداشته باشید که پرونده اوکراینی ها و همین بازیکن ها هم خیلی زود مثل قرارداد میلیاردی که با علی دایی بستن و امسال ثابت شد و کمیته انضباطی لنگ رو محکوم کرد رو خواهد شد یا حق اخه سه میلیلرد پولی که به خودم میدن خیلی کمه برام ، این فصل هم با کمک دوستم ...
بخشی از خاطرات سید مسعود شجاعی طباطبایی در دوران دفاع مقدس
شد و حتی به چهل و خُرده ای رسید. متعجب شدم. نگاه کردم و دیدم فیلم جا نخورده است. در واقع از ابتدا هیچ عکسی نگرفته بودم! چون آن بندگان خدا بسیار زحمت کشیده بودند، به روی خودم نیاوردم و گفتم که عکاسی من تمام شده است و می توانیم برگردیم. بعد از آن روز من طوری از بچه های اطلاعات عملیات فاصله گرفتم که تا مدت ها دست شان به من نرسد. در همین عملیات به دنبال سرویس بهداشتی بودم. در نهایت جایی را ...
باقی ماندن سرکلاژ در رحم/علائم غده بارتولن/زخم دهانه رحم/عوارض آی یو دی
باشه متاهل هستم هنوز عروسی نکردم با همسرم رابطه داریم ولی دخول نه من میترسم حامله شده باشم خون پریودی من مثل قبل زیاد نیست یعنی مقدار کمتر از قبل هست ماه قبلی هم من سه روز پریود بودم قطع شد بعد دوباره یه هفته یا چند روز بعدش برام لکه اومد بعد دوباره قطع شد پریودیم هم منظم هست مشکلی ندارم ولی استرس دارم که مشکلی باشه حتما یک آزمایش ...
مصاحبه/ اختلال هویت جنسی
و تعیین جنسیت واقعی که برخلاف حالت ما قبل آنها بوده است، مواردی دست به خودکشی زده اند! بر اساس آیات قرآن خلقت خدا بر دو گونه است اما شاید شما هم شنیده باشید که از هر چند هزار کودکی که متولد می شود، امکان دارد یکی از آنها جنسیتش مشخص نباشد یعنی هم آلت تناسلی مردانه دارد و هم آلت تناسلی زنانه. پس از این مقدمه در سرویس مجازی به سراغ عده ای از کسانی رفتیم که دچار اختلال هویت جنسی ...
دهه مظلوم شصت و دخترکانی که در آتش تکفیر نفاق خاکستر شدند +عکس
.... یک شب در واحد ارتباط جمعی بودیم. (منافقین)آمدند و از روزنه کلید واحد چراغ قوه انداختند تو که من بیدار شدم و با شنیدن صدا رفتند. یک دو شب بود که به خاطر فاطمه می رفتیم توی کانتینر می خوابیدیم چون هوا گرم بود و او نمی توانست بخوابد و ما برای خنک کردن خانه هم امکاناتی نداشتیم. آن شب هم در کانتینر خوابیدیم چون هوا گرم بود و صبح رفتیم خانه نماز بخوانیم. دوستم که با ما همکاری داشت آمد برای نماز و ...
ماجرای ترور خواننده معروف تبریزی در پارک وی تهران
دادند با واکنش های تند ضدانقلاب روبرو می شد. بسیاری از دوستان فعال در این عرصه را بارها تهدید به ترور کرده بودند. یک بار بعد از انتشار سرود خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار ، از جانب ضدانقلاب، به صورت علنی تهدید شدم. این سرود را آقای احمدعلی راغب بر روی شعری از استاد حمیدسبزواری ساخته بود، من هم خوانده بودم. سرود با این جملات شروع می شد: یا رب! ای گواه خستگان، ای پشت و پناه خستگان ...
گزارشی از پشت صحنه سریال زیر پای مادر +عکس
در دست دارد و در مواقعی نشسته و برخی اوقات هم ایستاده دیالوگ هایش را می گوید. -آتنه: پسر تو چی می دونی؟ بیست سال سرکوفت شنیدن از مردم کشک هم برام نبود از وقتی مهم شد که ... -اشکان: مثل مادرا با من حرف نمی زنی! -آتنه: مادرا مگه چه جوری حرف می زنن؟ -اشکان: شام خوردی؟ چرا همش سرش تو لب تابته؟ با کی تلفنی حرف می زنی؟ -آتنه: عاجزم! بلد نشدم! ...
برای رفتن به سوریه خیلی ذوق و شوق داشت. به او می گفتم: یک کاری کن من را هم ببری. می گفت: اولا که نمی ...
...، گفتم : مامان این دعا را نکنید؛ شاید قسمتش شهادت باشد. اگر ما با دعاهایمان مانع رفتن و شهید شدنش بشویم ، آن دنیا چطور جواب گوی سید اصغر باشیم؟ من به خاطر ارادتی که به مادرمان حضرت زهرا(س) داشتم، زبانم نمی چرخید که بگویم نرود. به خودم می گفتم: این همه همیشه دم از محبت به اهل بیت(ع) می زنیم؛ در روضه ها گریه می کنیم که امام حسین(ع) تنها بود و کسی کمک حالش نبود؛ کاش آن موقع ما بودیم ...
سبزتر از پیش باش
آن ارتفاع را از نزدیک نمی بیند. پس سهم آن ها از دیداری بهاری چه می شود؟ بعد با خودم گفتم آن ها چه خوب معنی زندگی را فهمیده اند. از حس زندگی دوباره، از حس این که فرصتی برای نفس کشیدن دارند سر مست اند. برای خودشان زندگی می کنند و شادند و اصلاً خیالشان نیست که حتی یک بار با آدمی رو به رو نشوند؛ تجربه ای که سبزه های پایین کوه نصیبشان می شود. به رسم زندگی سبزه های قله فکر می کنم ...
مدافع خانه ملت
بودند اما نمایندگان با تیزهوشی و دقت عمل امور امنیتی را به نیروهای متخصص سپرده و به ادامه کار خود پرداختند. بازگشت به صحنه درگیری بعد از آن دوباره من خودم را به محل درگیری در قسمت دفاتر نمایندگان رساندم. این بار بعد از ورود به ماجرا، هم یک اسلحه کلت داشتم و هم یک کلاشینکف از سپاه گرفتم و با دست پر وارد میدان نبرد شدم. بعد از آن، درگیری ها تا حدود ساعت دو و نیم ادامه داشت ...
روایت 5 ساعت پر دلهره در بهارستان
خواندن شهادتین وتوسل به حضرت سیدالشهدا(ع) به سمت راه پله به راه افتادم. هرچه قدر جلوتر می رفتم صدای تیراندازی شدیدتر می شد. دود همه جا را گرفته بود و برق ساختمان را قطع کرده بودند.دید مناسبی نداشتم و سعی می کردم با احتیاط حرکت کنم. وارد راه پله که شدم احساس کردم بیش از 54 الی 51 متر با محل درگیری فاصله ندارم.در ذهن خودم برنامه ریزی کرده بودم که از پشت اتاقمان در راهرو طبقه دوم نفوذ کنم و با ...
گوئی بعد از تولد دخترم دوباره متولد شدم!
...، اظهار ناراحتی کرده و خاطره خوشایندی از این رفتارها ندارد چون می گوید خیلی برای طراحی شخصیت عروسک هایم زحمت کشیده ام. تمام طرح های او اصل است،وی می گوید: من چند بار آزمون و خطا کردم تا به طرح دلخواه و منحصربه فرد خود برسم، حتی من بارها طرح زدم و چون مشابه آنها را قبلاً دیده بودم کنار گذاشتم به هیچ وجه دلم نمی خواهد کارهایم کپی باشد، من معتقدم یک فرد با دیدن طرح های دیگران می تواند ...
اعترافات پسر 40 ساله که در اثر مصرف مواد، مادرش را کشت
توجه به شواهد موجود و گزارش پزشکی قانونی فرضیه قتل پیرزن 70 ساله اثبات شد. محسن که پس از انتقال به اداره دهم پلیس آگاهی منکر هرگونه نزاع و درگیری با مادرش در روز حادثه شده، در اظهارات اولیه مدعی شده بود که برای خرید از خانه شان خارج و پس از مراجعت به خانه با جسد مادرش در اتاق پذیرایی روبه رو شده است. محسن گفته بود: با مادرم درگیری داشتم اما مانند درگیری های گذشته بود و با یکدیگر جر و بحث کردیم. صحبت ...
آگاهانه به سمت مرگ می رفتیم
صدای پشه هایی که هنوز همچون زنبور بالای بدنم ویز ویز می کردند بیدار شدم. فقط این بار، مملو از پشه هایی بود که خون من و افراد دیگر را می نوشیدند و عیاشی می کردند. از تکان دادن ماهیچه هایم ناتوان بودم، حتی یک ماهیچه. چشم هایم باز بود اما تار می دیدم. فکر کردم کور شده ام. از خود بیخود بودم. خاطرم نمی آمد کجا هستم. خیال می کردم در خانه روی تخت خودم خوابیده ام. سرگردان بودم که چرا این همه ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (405)
. روم نشد بگم تخم مرغی گفتم این اولین باره میخوام شامپو بزنم. 43. آب کرفس فشار خونو کم میکنه. عملکردشم اینجوریه که وقتی وارد بدن میشه قلب به گلبولهای سفید و قرمز میگه یه دیقه وایسید ببینم این چه زهرماری بود خورد. 44. اگر قطر برای برگزاری جام جهانی دچار مشکل شد ما حاضریم بازیکنان تیم ملی برزیل را در سرزمین مادری شان، آبادان اسکان دهیم. 45. یه سری تو خونه 3 روز اعتصاب غذا کردم، روز چهارم خودم رفتم رو میز شام، مامانم گفت قد تو غذا درس نکردم از فردا بیا غذا بخور. وضعیت دانشجوها، شبای امتحان ...
هیچ گزارشی بی طرف نیست
است من نمی توانم در یک بحث بر سر اجتماعی که عضو آن هستم، بی طرف یا میانه رو باشم. من پیشنهاد نداده بودم که همه ما باید نظرات خودمان را در مطالب مان منعکس کنیم، اما این ایده را توضیح داده بودم که هیچ یک از ما نمی تواند بی طرف باشد و اینکه شاید حالا در دوران حمله آشکار به روزنامه نگاری به وسیله یک رئیس جمهور تازه مستقر، به عنوان روزنامه نگار بیشترین نفع ما در این نباشد که ادعای بی طرفی ...
این 3 مرد را می شناسید؟ + تصویر
همه وجودم را می لرزاند، در یک لحظه در خودرو را باز کردم و خودم را پایین انداختم، مردم در اطرافم جمع شده بودند که آن ها از محل گریختند. حالا از همه می ترسم! احساس امنیت ندارم و این وحشت و اضطراب همه زوایای زندگی من را تیره کرده است. در فصل امتحانات پایان ترم دانشگاه هستم اما این حادثه Incident تلخ راحتی و آسایش را از من گرفته است. آن شب وحشتناک در میدان هاشمیه منتظر تاکسی بودم که پراید سفید رنگ در ...
مسیح محقق: موسیقی راک از نظر فرهنگی هیچ ارتباطی به ایران و ایرانی ندارد
هایی مثل پیتر گابریل یا فرانک سیناترا . * آن زمان ها، اجرای موسیقی غربی در ایران بیشتر دست ارامنه بود؟ بله. اولین اجراهای زنده موسیقی در ایران، صرف نظر از سطح اجرایی، اکثراً دست ارامنه بود چون مسلمان ها آن زمان وارد این فاز نمی شدند. تا اینکه گروه بیتلز آمد و موجی را با خود در دنیا راه انداخت که گسترش پیدا کرد و به همه رسید که خود من هم یکی از آنها بودم. * موسیقی راک ...
طنز؛ شلنگ عشق!
...، گفت: ببین! اصلا ول کن این حرف ها رو! بذار ماجرای خودم و مادرت رو برات بگم تا بهتر برات جا بیفته. یعنی اون روزی که مادرت عاشق من شد. دل تو دلش نبود. سر بلند کردم و نگاهش کردم. ادامه داد: مادرت رفت تو رو باباش وایساد گفت یا اصغر، یا تخت قبرستون! سیانور می خورم اگه این نشه سایه سرم! منظورش از این خودش بود و من باور نمی کردم. چون مادرم ماجرا را طور دیگری تعریف کرده بود. پدرم ادامه داد ...
بک ندی، آن فالویی
پیج های افراد در اینستاگرام می کند.بیش از اینکه در تلگرام جست و جو کنم، جست وجو در اینستگرام را بیشتر دوست دارم از عکس های خانواگی بگیرید تا دوستان و دانشگاه ها را در این فضا قرار داده ام، دوست داشتم فالوورهایم زیاد شود، با یکی از دوستان سر این موضوع شرط بندی کرده بودم تا ظرف یک ماه تعداد فالوورهایم را به هر قیمتی است افزایش دهم تا اینکه یک روز متوجه شدم یک نفر اکانت اینستاگرام من را دزدیده در ...
کتاب هایی که نباید خواند!
همه آنها را ذکر کنم از حوصله خوانندگان خارج بود. نمونه هایی از اشتباه های ترجمه متن کتاب: بی نظیرترین زوج به نظر می آمدیم. (صفحه 16) ترجمه درست: طرف پلاک های زوج بلوار بودیم که ساختمان هایش اعیانی ترند. متن کتاب: (این شعر) هر بار همین طور تمام می شود. (صفحه 17) ترجمه درست: (این شعر) هر بار دگرگونم می کند. متن کتاب: بله، کمی عصبی بودم. مانند دختری ناشی که می داند ...
دلم برای هوای جبهه تنگ شده است
اتفاقی که برایم افتاد، با آقای مهرا آیین بیشتر به هم نزدیک شدیم. البته قبل از اعزام به جبهه دفاع از حرم، آشنایی با آقای مهرآیین باعث شده بود تا خودم را بیشتر برای شهادت آماده کنم تا جانبازی. در واقع من اصلاً به فکر اسارت و جانبازی نبودم اما وقتی جانباز شدم بااین وضعیت کنار آمدم و خدا را شکر که تا امروز به لطف خدا از سختی هایش نترسیدم و همسر و فرزندانم در کنارم ماندند و این بهترین و مهم ترین قوت قلب ...
پروانه کاظمی: صعودهایم برای کسی اهمیت ندارد
هواشناسی اغلب برعکس بود من در سال 2014 قصد صعود به قله دائولاگیری را داشتم، اما در آن سال شرایطی پیش آمد که نتوانستم صعود کنم. البته آن موقع هم تا کمپ سه و ارتفاع هفت هزار و 300 متر رفته بودم، اما شرایط آب و هوایی نامناسب و کم بودن تیم های صعود کننده سبب شد که به قله نرسم. خدا را شکر بهار امسال تعداد تیم هایی که بر روی قله دائولاگیری فعالیت می کردند، بیشترشده بود و در نتیجه شرایط صعود ...
گل، وید، اسید و حشیش موجود است
واسه تناسب اندام شیشه می زنن. من دفعه اول مثل سگ ترسیده بودم، اما فازش عجیب بود. هی می گفتن بی جنبه نباشی، نه گل معتادت می کنه نه شیشه. گل رو راست می گفتن اما شیشه فرق می کنه، بعد تو به شیشه که معتاد باشی درد دوا نمی گیری، وقت خماری، مغزت فنا می شه، خورده می شه، نمی تونی بفهمی چی می گم... . تصور اینکه با یک بار و دو بار کشیدن تفریحی که کسی معتاد نمی شود، بین دانشجویان هم کم وجود ندارد ...