سایر منابع:
سایر خبرها
تصمیم ترامپ برای خروج از توافق نامه پاریس اشتباه بود
، آقای ترامپ دست به لغو طرح گسترش انرژی های نو (طرحی که رئیس جمهور سابق در راستای کاهش مصرف سوخت های فسیلی بنیان گذاشته بود) زد ! اول اینکه شواهد دال بر وجود پدیده تغییر اقلیم و افزایش دمای کره زمین به قدری زیاد است که امکان انکار آن وجود ندارد. در شرایط حاضر همه جهانیان در وسط تغییر اقلیم قرار گرفته اند و باید برای کاهش اثرات سوء ناشی از آن تلاش کنند بنابراین فرصتی برای انکار وقوع تغییر ...
پسر خانم مدیر با دخترم رفتار زشتی کرد و من وقتی این صحنه را دیدم ...+ عکس
سایت خبری تحلیلی هنگام Hengamnews.com: مردی که درقتل خانم مدیر گناهکار شناخته شده است با اعتراف تکاندهنده ای پرده از دومین جنایت برداشت. این مردجنایتکار فاش کرد که پسر جوان خانم مدیر را نیز بخاطر دفاع از ناموس خود و دختر 14 ساله اش در سقز به قتل Murder رسانده است.وقتی راز قتل مریم مدیر یک شرکت خدماتی در میدان انقلاب در تجسس های پلیسی فاش شد و مرد آشنا اقرار کرد بخاطر شنیدن ...
دختر نیزه ای!
42 متر رسید، اما آخرین پرتابم 6 متر بیشتر بود. هنوز 3 متر تا نفر سوم کم دارید؟ در ورزش های رکوردی به مدال نباید فکر کرد. هدف من به جا گذاشتن رکورد بهتر است و با این انگیزه به مسابقه ها می روم و اگر مدال بگیرم بهتر. دست پیش می گیرید؟ نمی شود این جوری گفت اما ذهن ورزشکار رکوردی با این نگاه به ورزش قهرمانی راحت تر است و بهتر می تواند کار کند. ...
روایت مجروحان و شاهدان 2حادثه تروریستی چهارشنبه تهران
برای ملاقات به سمت بیمارستان شفا می آمد که یکی از عوامل همین حادثه با تیر به سینه اش شلیک کرد و همان جا شهید شد. اول یک پیرمرد را زدند بعد هم دختر رفیق من را . او برخلاف برخی اظهارنظرها، از فرار مردم هنگام تیراندازی می گوید: من پیک موتوری هستم و هر روز کنار همین بیمارستانم. دیروز جلوی مجلس گروهی در اعتراض به کاسپین جمع شده بودند و من اول فکر کردم دوباره همان تجمع است. البته امروز هم ...
نامی برازنده برای خودروهای امروزی +عکس
... نیسان قشقایی نیسان موتور ژاپن که سابقه طولانی در طراحی و ساخت خودرو دارد و در سال 1933 میلادی تاسیس شده در سال 2007 یکی از نمونه های SUV خود را رونمایی کرد. بلافاصله پس از رونمایی این خودرو نگاه ها به سمت یکی از ایلات کوچ نشین ایرانی یعنی قشقایی افتاد. پس از آن بود که نگاه کارشناسانه طراحان نیسان بیش از پیش نمود پیدا کرد؛ زمانی که سختکوشی مردمان این ایل بر سر ...
نقشه های زشت / مردی که با همدستی دخترمورد علاقه اش با فریب زنان آنها را .. + عکس
جوان گفت که با شوهرش طلا خریده اند، اما طلافروش سرشان کلاه گذاشته است. او از من خواست طلایم را ببیند و درباره عیار آن سوالاتی پرسید. بعد هم دستبند را گرفت و نگاه کرد. دقایقی بعد با ادعای این که طلاهایم راداخل همان نایلون لباس گذاشته تحویلم داد تا لباس ها را به نیازمندان بدهم. من هم در خانه زمانی که نایلون را باز کردم دیدم دستبندم نیست و آن را سرقت کرده اند. بعد از آن شکایت های مشابه دیگری در دستور ...
عمویم به من رحم نکرد و مرا به خانه مردان پولدار می فرستاد و ...
ثریا دختری 24 ساله دیپلمه ای است که با مراجعه به واحد کلانتری یکی از شهرستان های گلستان زندگی و مشکلات خود را مطرح کرده است. به گزرش گروه رکنا، او می گوید: پدرم اعتیاد داشت و من از همان بچگی شاهد دعواهای مکرر پدر و مادرم بودم. او مشروب مصرف می کرد و آنقدر مادرم را می زد که بر اثر مشت و لگد از هوش می رفت. مادر ثریا برای خرج و مخارج ما در خانه های مردم کار می کرد و به سختی پول در ...
دختر 15 ساله یک مامور پلیس تهران به 4 بیمار پیوندی زندگی بخشید + عکس زهرا
...> وی ادامه داد: همسرم بعد از دو ساعت فوت کرد. اما همچنان پزشکان تلاش می کردند جان دختر نوجوانم را نجات دهند. بعدا او را به بیمارستانی در سمنان منتقل کردند. چند روزی که او آنجا بود کمی حالش رو به بهبود رفت اما بعد از چند روز دوباره حالش بد شد. سرانجام صبح سه شنبه 9 خرداد پزشکان به من اعلام کردند دخترم مرگ مغزی شده و دیگر امیدی به بازگشت او نیست. مامور 38 ساله افزود: بعد از این که متوجه ...
ادبیات و رهایی اخلاقی
از نوشتن رمان متوجه شدم که این حالت تمثیلی در آن صحنه ای که می گویید هست و شاید این همان تاوانی است که این آدم ها باید بدهند تا جامعه تغییر کند. در تریلوژی تهران به این نتیجه رسیدم که بار عمده این تغییرات بر دوش یک شهر است. بله، تهران در نگاه اول ناتوان و رسواست اما این شهامت را دارد که خود را تغییر دهد و مدام چنین می کند و بقیه شهرهای ایران را چنانکه انگار بچه هایش باشند به دنبال خود می کشد. ...
خاطرات ناگفته احمد هاشمی رفسنجانی از آیت الله
بهرمان برگشت، این بار ابوی گفت چون در مدارس رفسنجان فساد زیاد است، دوست ندارم که فرزندم در آن محیط درس بخواند لذا پسر سوم، محمود را نیز به قم فرستادند، شیخ اکبر، محمود را با خود به قم برد و دو سال بعد به بهرمان برگشتند. پسر اول چه کسی بودند؟ حاج قاسم 43 سالش بود که در سال 55 در اثر سانحه ای در راه قم تصادف کردند و فوت شدند. ایشان به چه کار مشغول بودند؟ ...
در اینباکس گوشی کرباسچی چه می گذرد؟!
...> باسلام مشتری گرامی، دستگاه پول شمار شما آماده تحویل می باشد لطفا در ساعات اداری با در دست داشتن رسید و مدارک مربوطه، به نمایندگی های ما مراجعه کنید “شرکت ماشین آلات شمارنده” سلام باباجون. چقد میگیری تو لیست خرید این ماه خونه، یه بسته پاستیلم بگنجونی؟ “دختر خونه” خب حالا گناه من چیه پیامک واریزش برای شما نیومده؟ الان من برم به اپراتورا شکایت کنم که ...
حاشیه نگاری دیدار دانشجویان با رهبر انقلاب
بیتی از من گرفت. با همان برگه و دوبیتی، مجوز می گیرد و تا کنار آقا می رود. نگاه بقیه بچه ها به گفتگوی دانشجوی همدانی با آقا، پر از حسرت است. کاش آقا آن قدر عمر کند و آن قدر سایه اش روی سر فرزندانش باشد که همه بچه ها بتوانند یک روز کنار صندلی اش زانو بزنند و خاطره ای شخصی با پدربزرگشان بسازند. مراسم امسال دیگر بعد از افطار ادامه ندارد. دریای آبی بیت را ترک می کنیم. نسیم خنکی به صورتم می خورد و یاد جان احمد می افتم. خدا کند همه ی آرزوهایش برآورده شوند. خدا کند لبخند بزند. همیشه. تا ابد. *دانشجو = ...
افشاگری/ 1.2میلیارد برای ذخیره 660میلیونی سرخ ها
تازه یکشون گندش در اومد چرا برانکو مخصر نیست گیر میدادین به باقری نریمان جهان چقدر بازی کرد سند سازی طاهری چی میشه دوتا دیگه شکایت کنن معلوم میشه چقدر هزینه بابت دلالی باید از بیت المال بدن اقای وزیر جواب بده سه تا مدیر عوض کردین برای ما برای موفقیت فقط مربی باید بجنگه تو بدترین شرایط تیمو بی مدیریت کردن کی باعث شد نامه فدراسیون دست کاری بشه هیت مدیر چرا جواب نداد همه چیز ماست مالی میشد مبادا لنگ ...
"نجات سنجاب شاعر" و دو یادداشت دیگر
مثل این بود که آرامشی هرچند کوچک از جایی سر می خورد و پایین می آمد. سرعت حرکت دنیا پایین می آمد و زیبا و رؤیایی می شد. فلورا اطرافش را نگاه کرد. لبخند زد. خورشید امواج نورانی اش را در آشپزخانه ریخته و همه چیز را روشن کرده بود. پدر و مادر فلورا بدون این که نظر او را بپرسند از هم جدا شده اند و فلورا از آن موقع با مادرش زندگی می کند. مادرش نویسنده است، اما فلورا داستان های او را دوست ...
بخشی از خاطرات سید مسعود شجاعی طباطبایی در دوران دفاع مقدس
.... یکی از مسئولان کارگزینی یک بار به چادر ما آمد و ما قبل از آمدنش هماهنگ کرده بودیم که وسط صحبتش، با یک اشاره دست همگی خشک و بی حرکت شویم و با یک حرکت دست، دوباره به حالت عادی برگردیم. تصور کنید که آن بنده خدا با حس و حال مشغول حرف زدن است و ناگهان می بیند که همه خشک شده اند. این راوی در ادامه خاطرات خود از دوران دفاع مقدس گفت: زمانی در پایگاه امیدیه آن قدر شلوغ بود که جا برای تعدادی ...
حاشیه های دادگاه دیروز قاتل ستایش - مادر قاتل: اعدامش نکنید
فلزی قهوه ای رنگ نشسته و بی آنکه حرف بزند فقط همه چیز را تماشا می کند. مادر امیر (قاتل ستایش) همان چادر مشکی براقی را پوشیده که یک هفته بعد از حادثه در گفت وگوی تصویری اش با یکی از خبرگزاری ها پوشیده بود. حالا که یک سال و خرده ای از حادثه می گذرد باز هم همان اشک ها و همان حرف ها. مادر می گوید: این دستبندهای آهنی که به دست هایش بسته اند را می بینید؟ پلاستیکی اش را توی خانه داشت و باهاش ...
قاتل ستایش به یک قدمی چوبه دار رسید!
طبقه دوم کشاندمش و ضربه ای به سرش زدم. روی زمین افتاد و داد و فریاد کرد. مادرش دنبالش می گشت و همان موقع زنگ در خانه مان را زد. ترسیدم متوجه ماجرا شود برای همین با چاقو ستایش را کشتم. من اصلا یادم نمی آید تعرض کرده باشم یا نه. روز بعد هم مقداری اسید روی جسد ریختم تا از بین برود اما این اتفاق نیفتاد. دوستم را به بهانه تعمیر کولر به خانه کشاندم تا جسد را با هم به بیرون ببریم اما او ماجرا را به امام ...
ردپای مهاجمان روی برف
نمی شد فهمید این ردپاها متعلق به چه کسی است. هفته بعد دوباره دو دختر جوان به اداره پلیس آمدند و اعلام کردند دو مهاجم این بار هم شبانه به خوابگاه آنها حمله کردند و شیشه هایشان را شکستند. این بار مهاجمان می خواستند به زور وارد خوابگاه شوند که موفق نشده و فرار کرده بودند. با شنیدن گفته های آنها شبانه به محل خوابگاه رفتیم. اطراف را جست وجو کردیم، اما اثری از مهاجمان فراری نبود ...
ناراحتی پرسپولیسی ها از قائدی: دورویی
پرسپولیس به قائدی بازی نمیرسید! دلیلش هم کرملا چعبه! متاسفانه برانکو شهامت استفاده از جوانان رو نداره تا وقتی مجبور بشه! ولی قائدی هم انتخاب بدتری داشت! کار کردن تو تیم بی تاکتیکی که مربی بی دانشی داره که فوتبالش رو میسوزونه! تو تیم منصوریان فقط نورافکن آن هم از سر اجبار بهش بازی رسید و نسبتا گل کرد! به قول معروف در بیابان بی بازیکنی استقلال لنگه کفشی مثل نورافکن غنیمته! سال بعد همین موقع میاد و ...
مرگ فردی که کعبه را به منجنیق بست
بسیاری را می بینم که آماده بریده شدند، اگر نخواهید از جمله آنها باشید باید بی چون و چرا آماده همکاری با سپاه خلیفه باشید و در غیاب من نیز هوس سرکشی نکنید. چند روز بعد در سن 31 سالگی عازم مکه شد و بیدرنگ خانه کعبه را به محاصره گرفت و برای نخستین بار در تاریخ اسلام آنرا به منجنیق بست تا برای سپاهیان او راه دخولی بدان باز شود. چند روز تمام دیوار کعبه با منجنیق کوبیده شد تا سرانجام حصار شکست و ...
زن ایرانی چطور در ترکیه جان باخت؟
به گزارش جام نیوز ، پرونده توریست ایرانی که بر اثر یک حادثه در ترکیه جانش را از دست داد بعد از گذشت سه سال همچنان در دستگاه قضائی ترکیه در حال رسیدگی است. فرانک، توریست ایرانی بود که خردادماه سال 93 همراه خانواده اش با یک تور مسافرتی راهی شهر استانبول در کشور ترکیه شد. شامگاه 24 خردادماه همان سال فرانک وارد فروشگاه 313 شد. او در حال انتخاب لباس بود که ناگهان زیر پایش خالی شد و به راه ...
کتک کاری استقلال با هوادار/ منصوریان می داند؟
.... این اتفاقات باید به گوش منصوریان برسد تا بفهمد بازیکنانش با مردم چه برخوردی می کنند . خبر ورزشی به گوشم رسیده. خوب کرد کتکت زد . باید بیشتر میزد(علی جکوز) قاچ کرده دوس داری؟؟؟ خخخخخخخخخخ مگه 1 گل خوردن که میگی رو گل استقلال مقصر بوده داداش 6 تا خورده کیسسسسسسه 6 تا خخخخخخخخ من نمیدونم زود معرفیش کن بهم تو تیم بزرگ و پر ابهت ...
دهه مظلوم شصت و دخترکانی که در آتش تکفیر نفاق خاکستر شدند +عکس
، خسرو ریاحی نظری را در بیرون خانه مشاهده می کنند که پهلوی ماشین خود ایستاده بود. آنها گمان می کنند که او خانه را تحت نظر دارد. او را تعقیب می کنند اما موفق به ربودنش نمی شوند. روز بعد، دوباره او را در همان محل مشاهده می کنند و این بار کاملاً مشکوک می شوند و این بار او را می ربایند". طبق روایت همسر شهید ریاحی، او یک معلم زحمتکش بود که تا ساعات پایانی روز برای تأمین معاش خانواده تدریس خصوصی ...
گزارشی از پشت صحنه سریال زیر پای مادر +عکس
در روستا را برای هر فردی تداعی می کند. بعد از عبور از این در حیاط بعدی به چشم می خورد که باغچه ای بزرگ در میان آن قرار دارد و تعدادی مرغ، خروس و اردک در این فضا می چرخند. ** آلاچیق و مرغ عشق هایی که از سقف آویزانند انتهای این حیاط با دو پله تو در تو به حیاط سوم راه دارد که گروه تولید در آنجا مشغول به کار هستند. به محض بالا رفتن از پله ها دوربین، مونیتور و بازیگران دیده می ...
برای رفتن به سوریه خیلی ذوق و شوق داشت. به او می گفتم: یک کاری کن من را هم ببری. می گفت: اولا که نمی ...
تحویل داد و همان روز هم قبولش کردند و دوره آموزشی برایش گذاشتند و آن چند روز در سپاه ماند. شب قبل از رفتن، بسیار ذوق و شوق داشت؛ به حیاط رفتم تا گریه ام را نبیند؛ 25 آبان 94 رفت و 20 روز بعد هم شهید شد. آخرین تماس سید یک روز قبل از شهادتش بود؛ روزی که مأموریت داشتند. پیش از مأموریت ساعت شش صبح تماس گرفت؛ اولین بار بود که آن موقع از صبح زنگ می زد؛ خواب بودم؛ حس کرده بودم که می خواهد زنگ ...
روایت 5 ساعت پر دلهره در بهارستان
ناگهان صدای آژیرممتد آمبولانس رشته افکار را پاره کرد... چند ثانیه بعد آمبولانس دیگری و به دنبال آن صدای بلند اگزوز ماشین های پلیس و آتش نشانی با چراغ های روشن، ناخودآگاه من را به یاد حادثه آتش سوزی پلاسکو انداخت. بلافاصله ذهنم مشغول این شد که چرا همه این ماشین ها به سمت میدان بهارستان در حرکت هستند؟ از اتوبوس پیاده شدم، سردرگم بودم که چه اتفاقی افتاده، به دور و برم نگاهی ...
بسته خبری چهار شنبه 17 خرداد ماه 1396
...، سامانه ملی کارانه طرح ما را فیلتر و سامانه کارورزی را راه اندازی کرده اند، طرح پرداخت 250 هزار تومانی کارانه به جویندگان کار را با رقم بالاتر برای سال اول 310 هزار تومان کلید زده اند، سه برابر کردن یارانه نیازمندان را اجرا کردند و علاوه بر آن گفتند برای افزایش یارانه آن ها تا 5 برابر هم منابع داریم، ظاهرا طرح تغییر ساختار وزارت خارجه برای بکار گرفتن ظرفیت دستگاه دیپلماسی در حوزه اقتصاد را به ...
راز و رمز گریه های ساناز 15 ساله در دادگاه خانواده
پدر و مادرش ندهد.مدتی بعد پدرش با کار بیشتر، قرض و وام یک رستوران کوچک برای خودش راه انداخته بود. با این حال ناراحتی های دوران بیکاری از پدر ساناز فردی عصبی و پرخاشگر ساخته و مادرش هم فردی افسرده و لجباز شده بود. به همین دلیل در خانه آنها همیشه بهانه کافی برای بحث و دعوا پیدا می شد. آخرین بار که ساناز، پدر و مادرش را کنار هم دید شش ماه قبل بود. از روزی که بعد از جشن تولدش کادوها را باز کرد ...
اخبار حوادث
...، کمی که حالش بهتر شد همراه هم به خانه مان بازگشتیم. مرد جوان ادامه داد: ساعت 5 و 30 دقیقه صبح بود که او به سمت اتاق خواهرم رفت تا بخوابد و من به اتاق دیگری رفتم. ساعاتی بعد سر و صدا شنیدم. بعد به اتاق خواهرم رفتم که دیدم دختر مورد علاقه ام نیست. همه جا را جست وجو کردم از او خبری نبود. گفتم نکند به پشت بام رفته باشد. سراسیمه خود را به پشت بام رساندم. دیدم او آنجاست. وقتی مرا دید خود را به ...
گنج قلابی
قسم می دهم اگر قصد خرید ندارید، این موضوع را با کسی در میان نگذارید و بگذارید مخفی بماند. چند باری متن را خواند. خواست نادیده اش بگیرد اما افکار مختلف لحظه ای از ذهنش پاک نمی شد. چند باری دستش روی شماره فرستنده رفت اما... خیال پردازی دست از سرش بر نمی داشت. با خود فکر کرد شاید این تنها شانس زندگی اش باشد. دل به دریا زد و در پاسخ به پیامک رویایی اش نوشت: چقدر سکه داری و چند می فروشی؟ از زمانی ...