سایر منابع:
سایر خبرها
سعید نعمت الله از زیر پای مادر می گوید
بدانم عکس العملش چیست. کارنامه را که برداشت، یک پاکت روی میز گذاشت. پاکتی که شبیه پروانه بود. قصه خوانی که تمام شد، خانم بهرامی گفت ریاضی را تجدید آوردی؟ عیبی ندارد عوضش قصه ات در منطقه اول شده و این پروانه هم جایزه ات است. جایزه ام پروانه طلایی بود که به محض رسیدن به خانه، به مادرم دادم. او هم به خاطر تجدیدی چیزی نگفت، از رتبه آوردنم برای قصه خوانی خوشحال شد و فقط گفت شهریور قبول شو! ...
قتل به خاطر سلام نکردن
از آنجا که دوستان کامران به من سلام نکردند، من ناراحت شدم و به کامران اعتراض کردم و گفتم چرا دوستانت این طور برخورد می کنند. این مسئله باعث شد درگیری لفظی بین ما ایجاد شود و بعد از درگیری مختصری که داشتیم، کامران و دوستانش رفتند. من هم به آنها گفتم می روم اما دوباره برمی گردم؛ اگر شما دوباره اینجا باشید، حتما حالتان را می گیرم. از هم جدا شدیم و من به راه خودم ادامه دادم. بعد از چند ...
رتبه اول ارشد زمین شناسی نتوانست ثبت نام کند/دانشجوی افغان پول شهریه ندارد
...، برای ما نبود که استرس زیادی وارد می کرد؛ یعنی تنها یک بار شانس امتحان داشتیم. *پس شما سه سال پس از تمام کردن پیش دانشگاهی، متوجه این شیوه تبدیل مدرک شدید و توانستید با تمام سختی ها قبول شوید. بعد از آن باید دوباره پیش دانشگاهی را تکرار می کردید؟ بله و با وجود این که سه سال از درس دور بودم، وارد مدرسه شدم و دوباره پیش دانشگاهی گرفتم. * چه سالی در کنکور سراسری شرکت ...
وضعیت فاجعه بار قربانیان حمله شیمیایی صدام به سردشت / طرح اتهام رباتیک بودن ترند جهانی حمایت از روحانی / ...
. رفتم سهمیه قند خانواده را بگیرم.هواپیماها یک بار اومدن و رفتن بیرون شهر می خواستن مسیر باد رو مشخص کنن. فکر کنم ساعت چهار و ربع بود که دوباره برگشتن. با دیدن هواپیماها به سمت سرچشمه فرار کردم.صدای بمب آمد. خودم را زمین انداختم. چند دقیقه بعد از جا بلند شدم و شروع به دویدن و فرار از محل کردم . بی توشه ادامه می دهد: به سمت شهر برگشتم که برم خونه، زمزمه هایی شنیدم که می گفتن شیمیایی زدن ...
لاله های واژگون سر دشت
.... برخی میان مردم نایلون پخش می کردند که جلوی دهان مان رابگیریم. می گفتن باید برین جای امن تر که از سطح شهر بالاتر باشه. رفتم خونه خواهرم. آن ها هم نمی دونستن چه اتفاقی افتاده. براشون گفتم که میگن شیمیایی شده. آن ها به خودشون آب زدند. چند دقیقه بعد دامادمون اومد خونه. دیدیم به بدنش مواد خاکستری تیره چسبیده،با آب بدنش رو شستیم و بهش آب زدیم. رفت دوش گرفت اما حالش بدتر شد. وقتی اومد بیرون داشت کبود ...
ماجرای پیامکی که به شهادت محمد کیهانی ختم شد
بودند بلکه ایشان با دلیل های قانع کننده من را قانع می کردند. متاسفانه من سرسخت و لجباز بودم و به راحتی که نه اما با توجه به دلایل و منطق هایی که ایشان استدلال می کردند قانع می شدم اما در کنار تمام این حرف ها برخی مواقع منطقی هم بودم و کار منطقی هم انجام می دادم. فکر می کنم در زندگی برای ایجاد تعادل و یک نظم همه چیز به اندازه اش لازم است حتی پافشاری بر نظرات. تسنیم: به نظر ...
نمایندگان زن شوراهای سیستان و بلوچستان و دغدغه هایی که برای زنان دارند
ما تنها یک مدرسه داریم و دخترها و پسرها تنها می توانند تا پنج کلاس درس بخوانند و بعد از آن باید ترک تحصیل کنند. معلم هم نداریم و معلم هایی که می آیند برایشان چندان اهمیتی ندارد که بچه ها باسواد می شوند یا خیر. ما از بهداشت، آب و برق و محل بازی برای بچه ها محروم هستیم. مردها اصلاً کار ندارند؛ آنها یا معتاد می شوند یا مجبورند شش تا هفت ماه بیرون از منطقه کار کنند. زنان هم با خانه داری و کارهایی مثل گلدوزی زندگی خود را سپری می کنند. ا ...
2 قتل پس از مشروب خوری
خصومتی با او نداشتم. مرگ او یک اتفاق تلخ بود. تنها به خاطر مصرف مشروب مرتکب قتل شدم و این اتفاق مرا خیلی اذیت کرد. فکر نمی کردم این ضربه باعث مرگ او شود. وقتی اعلامیه دوستم را دیدم، شوکه شدم و اعلامیه را برداشتم و به خانه برگشتم. مادرم در خانه بود که متوجه موضوع شد. به خاطر گریه ها و بی تابی های مادرم بود که مجبور شدم به یکی از شهرهای شمالی کشور فرار کنم. حالا پشیمانم و از خدا می خواهم مرا ببخشد ...
دام مرد 3 زنه
آفتاب نیوز : به بهانه درس خواندن به خانه همکلاسی ام می رفتم. مهناز دختر خوش سروزبانی بود. برای من که پدر و مادرم تمام وقت درگیر کار و ادامه تحصیل اشان بودند، مهناز یک تکیه گاه عاطفی شد. او با جلب اعتماد خانواده ام، سرنوشتم را تباه کرد. توسط مهناز به سیگار آلوده شدم و بعد هم در فضای مجازی با چند پسر جوان ارتباط برقرار کردم. مادرم که بعد از سه ماه متوجه شد سیگار می کشم حرص و جوش می ...
کامبیز دیرباز: بهروز وثوقی، اسطوره من است
به گزارش شفاف، گفت و گو با کامبیز دیرباز را با نقش جذاب این روزهایش در زیر پای مادر یعنی خلیل کبابی آغاز کردیم که هنوز معلوم نیست قهرمان است یا ضدقهرمان و بعد برگشتیم به سال قبل و غیاث صفا که یک ضدقهرمان و یا شاید یک شخصیت خاکستری بود در پشت بام تهران و بعد رفتیم به سال قبل تر از آن، و میکاییل را بررسی کردیم که یک قهرمان بود؛ از همان هایی که هم خود او وهم همه دوست دارند. در سینمای این ...
جنایتی که در بستر رفاقت و اعتماد رخ داد / یاد گرفتم زود تصمیم نگیرم
نمی بینم". از من خواست که شب خانه ما بیاید. گفتم باشه. همان شب هم چند تا از بچه های دیگر از دوستانم به خانه مان آمدند. دوستانم شب رفتند. ما هم شب خوابیدیم و صبح دیدم که از اتاقم دارد بیرون می رود. گفتم "کجا می روی؟"، گفت دستشویی. من هم خوابیدم. از خواب بیدار شدم و دیدم که چاقو در گردنم بود. او هم روی سینه ام نشسته بود. چاقو را از گردنم کشیدم بیرون. گفتم "چکار می کنی؟" مادرم داشت با همسر ...
ناگفته هایی درمورد ربوده شدن 4 دیپلمات ایرانی در لبنان
امیدوارم مردم همه بهره کافی را برده باشند و آماده باشند برای راهپیمایی روز قدس که قهرمان سوژه امشب ما یکی از قربانیان آزادی شاید روز قدس بوده باشد؛ در آستانۀ چهاردهم تیرماه قرار داریم یعنی 35 سال پیش 14/4/61 در اثر یک زد و بند خائنانه ای 4 نفر از دیپلمات های ما ربوده شدند، حاج احمد متوسلیان، سیدمحسن موسوی، کاظم اخوان و تقی رستگار مقدم و جای تاسف است که در این سالهای طولانی هیچ خبر موثقی چه از طرف ...
تولید نفت کشور به بیش از3.8 میلیون بشکه در روز رسید/مخالف استقلال اقلیم کردستان عراق هستیم/سفیر ...
به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی خبرگزاری میزان ، حضور مردم در راهپیمایی روز قدس نشان داد فلسطین تنها نیست، سفیر سوئد: اجرای پیوسته برجام از سوی همه طرف ها حیاتی است، میزان تولید نفت تا پایان سال جاری به 4 میلیون بشکه می رسد و ... از جمله اخباری است که صفحه سیاسی در رسانه های خبری به آن ها پرداخته اند. حضور مردم در راهپیمایی روز قدس نشان داد فلسطین تنها نیست باشگاه خبرنگاران ...
سرقت های سریالی با تنه زدن به مردم
بین ما رد و بدل شد، دعوا بالا گرفت، مثل همه نزاع های خیابانی چند نفری آمدند و ما را از هم سوا کردند. وقتی دعوا تمام شد و من کمی آرام تر شدم، تازه متوجه شدم که از من سرقت شده است. همه پول هایی را که از بانک گرفته بودم همراه با تلفن همراهم دزدیده شده بود. او در ادامه اظهاراتش به پلیس گفت: من مطمئن هستم که این یک دعوای ساختگی بوده تا از من سرقت کنند. آن پسر جوان عمدا به من تنه زد و درگیر ...
آخرین جزئیات از راز یک خانم تهرانی که سر شوهرش را مثل داعشی ها برید! + تصاویر
همدیگر جدا شدیم اما بعضی اوقات به دیدنم می آمد تا اینکه از دخترم شنیدم که پدرش اعتیادش را ترک کرده و از من خواست که دوباره با هم زندگی کنیم اما هنوز چند روزی نگذشته بود که متوجه شدم شوهرم هنوز اعتیاد دارد و چون در این سالها نیز او مرا تحقیر کرده بود به فکر انتقام گیری افتادم. این زن گفت: روز حادثه به بهانه دیدن او را به خانه کشاندم و غذایش را مسموم کردم و وقتی بیهوش شد او را هدف ضربات چاقو ...
گفتگو با مهدی فوادیان گزارشگر و گوینده رادیو: ما فراموش شدگان رادیو هستیم
شدم و یکجور شیدایی نسبت به این رسانه در من بوجود آمد. زمان ما رادیوهای لامپی در خانواده ها بود و من از همان سال های کودکی انس عجیبی با رادیو داشتم. خاطرم است چون مادرم بسیار مذهبی بود در ایام محرم و صفر رادیو را جمع می کرد و شنیدن رادیو در خانه ما ممنوع بود. حال آن روزهای من دیدنی بود! زمانی که تست دادم و وارد رادیو شدم همه اهالی و قدیمی های رادیو را از صدایشان می شناختم حتی مثلا مهدی ...
توی ترک بودم
...: ببخشید من روزهای اول که عضو شدم حالم خوب نبود شما را خیلی اذیت کردم. آخر توی ترک بودم. با تعجب می پرسم: ترک چی بودید؟! می گوید: ترک اینترنت، ترک فضای مجازی. معتاد شده بودم. صبح تا شب سرم توی گوشی و لپ تاپ بود. می گوید هفته ای 7-6 گیگ مصرف داشتم. فیلم و آهنگ دانلود می کردم. به شبکه های مجازی مختلف سر می زدم. اصلا خواب و خوراک نداشتم. هر کس هم چیزی می گفت عصبانی می شدم و دوباره می ...
تهدید دختر 16 ساله و تقاضای رابطه نامشروع
است در رفت و آمدم از خود مراقبت کنم به خاطر ترس از آبرویم مجبور به پاسخگویی و گفت و گو با وی شدم. چند روز بعد دوباره مهران در هنگام برگشت از مدرسه برایم مزاحمت ایجاد کرد و به به بهانه های مختلف سر راهم قرار گرفت و از من می خواست که با دوست شوم تا بعد از آشنایی بیشتر به خواستگاریم بیاید اما من به پیشنهادش جواب منفی دادم. مهران اما دست بردار نبود و هر روز موقع برگشتن از مدرسه ...
عدم حمایت مسئولین و قول های بی ثمر، شرکت تعاونی زرین دشت فراهان را از پای درآورد/کارآفرینِ تنها در ...
مشکلات مرا رفع کرد. رحمتی ادامه داد: با وجود این مشکلات باز هم به امید حمایت مسئولین و بهبود شرایط کار را ادامه دادم؛ ولی شرایط تغییر نکرد و هم اکنون نزدیک به دو سال است که مجموعه برای فروش گذاشته شده است. در این چند سال تمام تلاشم را برای احیای این مجتمع کردم حتی پدر و مادرم که از خانواده ایثارگران هم هستند تمام سرمایه سال ها زندگی خود را برای بهبود شرایط کاری من صرف کردند. وی گفت ...
تهدید دختر 16 ساله و تقاضای رابطه نامشروع
هستم و لازم است در رفت و آمدم از خود مراقبت کنم به خاطر ترس از آبرویم مجبور به پاسخگویی و گفت و گو با وی شدم. چند روز بعد دوباره مهران در هنگام برگشت از مدرسه برایم مزاحمت ایجاد کرد و به به بهانه های مختلف سر راهم قرار گرفت و از من می خواست که با دوست شوم تا بعد از آشنایی بیشتر به خواستگاریم بیاید اما من به پیشنهادش جواب منفی دادم. مهران اما دست بردار نبود و هر روز موقع ...
وقتی پسر عمه ام از من درخواست بیشرمانه کرد ...
من هم با توجه به اینکه یک محصل هستم و لازم است در رفت و آمدم از خود مراقبت کنم به خاطر ترس از آبرویم مجبور به پاسخگویی و گفت و گو با وی شدم. چند روز بعد دوباره مهران در هنگام برگشت از مدرسه برایم مزاحمت ایجاد کرد و به به بهانه های مختلف سر راهم قرار گرفت و از من می خواست که با او دوست شوم تا بعد از آشنایی بیشتر به خواستگاریم بیاید اما من به پیشنهادش جواب منفی دادم. مهران اما ...
چرا مردم تماشاگر حمله داعش به مجلس بودند؟
قضایا می زنند تا آدم های محترم پنداشته شده و با کرامت. پروردگار به آدم، کرامت عنایت فرمود. پروردگار می فرماید من به زنبور عسل وحی کردم تا به همه جا پرواز کند و شربت شیرینی درست کند که شفای مردم در آن است. بعد وقتی خداوند، آدمی را خلق می کند می فرماید آدمی، مکرم است. مولوی هم براساس آیات قرآن گفته است که به انسان کرامت بخشیده شده و مقام او بالاتر از زنبور است. ما اگر به مردم و ...
اعتراف تلخ 5 جوان به اقدام شوم با دختر نوجوان در برابر چشمان نامزدش در آبادان
دختر نوجوان این سناریوی سیاه در برابر چشمان وی به اجرا رسیده بود به بازپرس پرونده گفت: همسرم در خانه تنها بود که برای سرکشی به دیدنش رفتم و پس از چند ساعت به خانه مان برگشتم که در میان راه متوجه جاماندن ریموت خانه پدرم در خانه نامزدم شدم و به همین خاطر دوباره به آنجا بازگشتم. وی افزود: هنوز لحظاتی نگذشته بود که این جوان همراه دو مرد دیگر وارد خانه شدند و با تهدید چاقو قمه مرا زخمی و نامزدم را ...
توضیحات "مرتضوی" در خصوص حکم انفصالش
71 قانون انتخابات شوراها و انتخاب شهرداران این موضوع اساساَ از وظایف شوراها است و قانون گذار آن را تصریح کرده است. وی با بیان اینکه وظایف دیوان محاسبات در مواد قانون دیوان محاسبات و اصول 52 تا 55 قانون اساسی کاملا تصریح و تشریح شده است، گفت: طبق اصل 55 دیوان محاسبات به تمامی حساب های وزارت خانه ها، مؤسسات، شرکت های دولتی و سایر دستگاه هایی که به نحوی از انحاء از بودجه کل کشور استفاده می ...
مادر و فرزندانش پس از 17 سال همدیگر را پیدا کردند
این فرزندان او هستند و به دنبالشان می رود. مادر خشایار و پوریا که مهمان برنامه ی ماه عسل است، ماجرا را اینگونه تعریف می کند: مادر: همسرم معتاد بود. ما را بسیار آزار می داد. روزی متوجه شدم که همسرم برای تامین مواد مخدرش، پوریا را 500 هزار تومان فروخته است. خیلی زجر کشیدم تا پوریا را پس گرفتم. در نهایت همسرم به زندان افتاد و من طلاق غیابی گرفتم. در خانه مردم کار می کردم تا شکم ...
پسر ناخدای ایرانی: 4ساعت با جنازه پدر بودم
شدم دیگر قایق های عربستان دنبالم نیستند. بدن پدرم یخ کرده بود و صورتش مثل گچ سفید شده بود. نبضش را گرفتم، نمی زند. چند بار محکم تکانش دادم. هیچ عکس العملی نشان نمی داد. نمی دانستم باید چه کار کنم. باورم نمی شد پدرم که تا همین چند لحظه پیش کنارم نشسته بود و موتور قایق را درست می کرد دیگر نفس نمی کشد. ساعت یک بعد از نیمه شب بود و من باید 4 ساعت راه را توی قایق با پدرم زجر می کشیدم. پدرم را جلوی چشم ...
فیبروم رحمی و درمان/خارش شدید واژن و مقعد/تنبلی تخمدان و بارداری/عوارض جلوگیری از پریود
سونوگرافی انجام شود امروز صبح دو روز زودتر از موعد پریود شدم میخوام تا شب قطع بشه چه باید بکنم.راهنمایی کنید.ممنون به صلاح نیست که کاری انجام دهید چون برای بدنتان ضرر خواهد داشت من 24 سالمه و مجرد هستم،فیبروم اینترامورال 5 سانتی متری در جسم رحم دارم،دکتر زنان رفتم گفتن فعلا نیازی به عمل نیست،ولی داروییم بهم ندادن،به نظرتون نباید دارویی مصرف کنم که رشد متوقف بشه؟ ...
می خواهم در سیستان بمانم دولت مردان و عقلای قوم به من بگویند چگونه؟
به گزارش راهنمای سفر من به نقل از شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از اوشیدا؛ چنین بودم: روستای آبادی داشتیم آب هیرمند جاری بود زمین های مرغوبی داشتیم گندم جو و یونجه می کاشتیم و محصول خوبی نیز عایدمان می شد اما من با همه ی مشکلاتی که داشتم یک قطعه زمین را به باغ انگور اختصاص داده بودم انگور یاقوتی فخری چَشِ گو شصت عروس و سنگک به وفور در این باغ یافت می شد. یک رمه ی گوسفند داشتم بالغ ...