سایر منابع:
سایر خبرها
زخم ها را باید تحمل کرد/ نویسندگانِ دوره جدید، تنها و بدخو شده اند
به خاندان خلوت ادبیات بیان می کنم. تسلیت می گویم ابتدا به همسر ایشان “آتفه چهارمحالیان”، خانواده چهارمحالیان و خانواده اسدی. نمی دانم چرا زمانی که خبر از دست دادن کوروش را شنیدم، به یاد وقایع جنوب و غرب کشورم افتادم که همه چیز را شخم زد. کوروش یکی از تکه های پراکنده شده جنوب بود که در تهران ِ عجیب و غریب نتوانستند دوام بیاورد. به خانواده اش تسلیت می گویم، به دوستانش، شاگردانش و به خودم. ...
داستان بازیگری که به خاطر دخترش از ایران رفت
دیگر داشته باشید؟ نزدیک یک سال در ترکیه بودم و بعد به یک کشور پیشرفته مهاجرت کردم. متوجه شدم که حتی در ترکیه که از بسیاری جهات شبیه ماست، اطلاع رسانی به قدری خوب انجام شده که تقریبا 90 درصد افرادی که با آنها در ارتباط بودم از اوتیسم کاملا مطلع بودند، این اختلال را می شناختند و می دانستند باید چه نگاهی به آن داشته باشند. من در ترکیه به عنوان یک مادر مبتلا به اوتیسم خیلی راحت تر می توانستم ...
نقش رهبر انقلاب در افزایش توان موشکی ایران
. اینها که دیگر دشمن فرضی ای نیستند که ما ساخته باشیم که مثلا افکار عمومی را با خودمان همراه کنیم. نه، تهدیدی که علیه ما منطقه می شود واقعی است. یعنی اگر برنامه ریزی های ما دقیق نبود و اگر در حوزه ی نیروهای نظامی، تدابیر حکیمانه ی حضرت آقا نبود و این فرامین به صورت دقیق اجرا نمی شد، امروز تهران، اصفهان، مشهد و شهرهای مختلف ما هر روز وضعیتی همچون سوریه و عراق را داشتند. یعنی مادر، صبح بچه اش را ...
قهرمان مردمی ماه عسل 96 مشخص شد
به ازدواج می شود. در طول برنامه ماه عسل، نیوشا با پدر و مادر خود ارتباط برقرار می کرد و پاسخ سوالات را از آنها هم می گرفت. علیخانی در خصوص نگهداری نیوشا در کودکی سوال کرد. او پاسخ داد: مادر بزرگم تا دو سالگی کمک بسیاری به ما می کند و پس از او نیز عموی کوچکم برای بزرگ کردن بچه، به پدر و مادر من کمک زیادی کرد. البته من از سه سالگی به مهدکودک رفتم. حتی در همان زمان ها یاد گرفتم ...
مسئولان صاحب قدرتی که خود را بی نیاز از نوشتن پایان نامه می بینند
وقت کافی نداشتم، هم بچه کوچک داشتم و هم خانه دار بودم، درسهای ترم آخر هم سنگینی خودش را داشت و واقعا وقت نمی کردم؛ بعضی از دوستانم به من پیشنهاد دادند که از بیرون بگیرید، من اولش مخالفت کردم ولی بعد دیدم به علت کمبود وقت باید این کار را بکنم. (کد 21) در واقع در چنین شرایطی جا برای هویت دانشجویی تنگ تر هم می شود؛ در کنار هویت شاغل بودن که هویتی رسمی و اداری است و هویت همسر بودن، وقتی پای ...
سوره هایی که در روز عید فطر می خوانیم
﴾ نه خورشید را سزد که به ماه رسد و نه شب بر روز پیشی جوید و هر کدام در سپهری شناورند (40) وَآیَةٌ لَهُمْ أَنَّا حَمَلْنَا ذُرِّیَّتَهُمْ فِی الْفُلْکِ الْمَشْحُونِ ﴿41﴾ و نشانه ای [دیگر] برای آنان اینکه ما نیاکانشان را در کشتی انباشته سوار کردیم (41) وَخَلَقْنَا لَهُمْ مِنْ مِثْلِهِ مَا یَرْکَبُونَ ﴿42﴾ و مانند آن برای ایشان مرکوبها[ی دیگری] خلق کردیم (42 ...
زن عصبی شوهرش را روانه کلانتری کرد
فرزندانم 17ساله است و نیاز به نگهداری ندارد و پسر دیگرم که کوچک است، نیاز به مراقبت دارد. به همسرم گفتم هروقت لازم شد، من از بچه مراقبت می کنم اما کارگاهم را نمی توانم به نزدیکی خانه بیاورم. او از این حرفم ناراحت شد و گفت تلافی می کند و کاری می کند که من زندانی شوم و برای اینکه از زندان بیرون بیایم، مجبور شوم رضایت او را بگیرم. این مرد در مورد اینکه چطور با همسرش آشنا شده است، گفت: من دانشجو بودم که با ...
می خواست مانع رشد و عروجش نباشم / مهم ترین دغدغه اش نماز بود / هر شب از سوریه تماس می گرفت
قبلش خیلی دلشوره داشتم. یک دلشوره عجیب و متفاوت. همان روز در آخرین تماس تلفنی هم از دلشوره و نگرانی ام برایش گفتم. ولی باز مثل همیشه گفت: هیچ مشکلی نیست. اینجا همه چیز آرام است. اصلا دلشوره نداشته باش. پس این دلشوره را به او هم منتقل کردید؟ بله، ولی مثل همیشه سعی کرد من را آرام کند. کی این دلشوره بیشتر شد؟ همان شب طبق عادتی که داشتم منتظر تماسش بودم، که تماس نگرفت ...
قهرمان مردمی ماه عسل 96 مشخص شد/ قصه کودکی متفاوت مهمان علیخانی با پدر و مادری ناشنوا
بزرگ کردن بچه، به پدر و مادر من کمک زیادی کرد. البته من از سه سالگی به مهدکودک رفتم. حتی در همان زمان ها یاد گرفتم که چگونه با زبان اشاره با پدر و مادرم صحبت کنم. اما من زبان اشاره را حرفه ای نمی دانم. در ادامه فیلم زندگی نیوشا پخش شد. در بخش دیگر ماه عسل، دوست نیوشا نیز به جمع آنها اضافه شد و گفت: اولین بار که نیوشا را دیدم، خیل اتفاقی باهم دوست شدیم. من ناامید بودم و بعد از ...
من تازه عروسم، با برخوردهای خانواده شوهر و خانواده خودم چه کنم؟
شفا آنلاین:یکی از کاربران پرسیده اند که 23سال دارم و یک سال است عروسی کرده ام. از زندگی و شوهرم راضی ام. تنها مشکلی که دارم هر کاری شوهرم انجام می دهد، خانواده اش به روی من می آورند و خانواده خودم هم روی برخوردهای من و همسرم خیلی حساس اند. به گزارش شفا آنلاین : درصورتی که خواهر بزرگتری دارم و اگر هم رفتار اشتباهی کنند کسی به روی آنها نمی آورد. این وسط من ماندم مادرم یا پدرم وقتی حرفی ...
این پسر ایرانی یک شعبده باز ایلوژنیست است
، هیجان زده بودم که گاهی یک روز، 10 بار آن را اجرا می کردم. هنوز هم گاهی اوقات این شعبده را روی صحنه یا در خیابان برای مردم انجام می دهم. از هشت سالگی همراه شعبده بازان معروف، روی استیج رفت و برنامه اجرا کرد: اعتماد به نفس بالایی داشتم. از این که می توانستم کاری خاص انجام بدهم که کمتر کسی توانایی انجامش را داشت احساس غرور می کردم. البته باید بگویم پدر و مادرم راضی نبودند و می گفتند که ...
یادکردی از شهید سرلشکر علی هاشمی /روایتی از قرارگاه فوق سرّی نصرت
چهار هم زیر آتش شدید دشمن قرار گرفته بود. حاج احمد غلام پور گفت: حاجی، یک مقدار برویم عقب تر که بتوانیم فرماندهی را کنترل کنیم. حاجی با طمأنینه گفت: حاج احمد، من کجا برم عقب؟ عقب به مردم بگویم من بچه های شما را گذاشتم و خودم آمدم عقب؟ نه، من همین جا می مانم. با تواضعی که نشان دهنده حالات درونی، اخلاص و علاقه او به بچه ها بود آرام نشسته بود و حاضر به ترک قرارگاه نبود. در همان لحظه به ما خبر ...
عید فطربا 15 فیلم سینمایی
ماشینش خراب می شود. او مجبور می شود شب را در یک ویلای بزرگ که چند پیر مرد بازنشسته در آن ساکن هستند بماند. اما آنها شرطی برای او دارند. آنها قرار است با هم بازی کنند. این بازی در اصل تشکیل یک دادگاه رسمی و محاکمه زندگی و طرز فکر صابر ساعدی است. صابر ساعدی در جوانی خانه و مادر خود را رها کرده و به آلمان رفته و پس از فراز و فرودهای فراوان با تخصص مغز و اعصاب به کشور بازگشته اما به تنها چیزی که فکر ...
پخش بیش از 30 فیلم در تعطیلات عید فطر
مجبور می شود شب را در یک ویلای بزرگ که چند پیر مرد بازنشسته در آن ساکن هستند بماند. اما آنها شرطی برای او دارند. آنها قرار است با هم بازی کنند. این بازی در اصل تشکیل یک دادگاه رسمی و محاکمه زندگی و طرز فکر صابر ساعدی است. صابر ساعدی در جوانی خانه و مادر خود را رها کرده و به آلمان رفته و پس از فراز و فرودهای فراوان با تخصص مغز و اعصاب به کشور بازگشته اما به تنها چیزی که فکر می کند پول و ملک و ثروت است ...
نامردی دو پسر جوان وقتی که به راز زندگی دختر 13ساله پی بردند
زندگی ام تغییر کرد. پدرم که معتاد بود مرا رها کرد و ناچار شدم با مادرم زندگی کنم. اما مادرم هم زندگی خوبی نداشت. او هر روز به بهانه ای مرا از خانه بیرون می انداخت تا همراه دوستان غریبه اش مواد بکشد. وی ادامه داد: چند روز قبل مادر بار دیگر با من دعوا کرد و مرا از خانه بیرون انداخت. بی هدف در کوچه پس کوچه های محله مان راه می رفتم که دو پسر جوان با موتور راهم را بستند. آنها گفتند از ماجرای ...
تدارک بیش از 15فیلم سینمایی ایرانی برای عیدفطر
خراب می شود. او مجبور می شود شب را در یک ویلای بزرگ که چند پیر مرد بازنشسته در آن ساکن هستند بماند. اما آنها شرطی برای او دارند. آنها قرار است با هم بازی کنند. این بازی در اصل تشکیل یک دادگاه رسمی و محاکمه زندگی و طرز فکر صابر ساعدی است. صابر ساعدی در جوانی خانه و مادر خود را رها کرده و به آلمان رفته و پس از فراز و فرودهای فراوان با تخصص مغز و اعصاب به کشور بازگشته اما به تنها چیزی که فکر می کند ...
یک جهان قرآن/ شعبه ای از بیت الاحزان را در نیویورک تأسیس می کنیم
شده بود. پیگیری مادر خانواده تا اندازه ای بود که پسرش با کمک یک معلم قرآن از ایران و به صورت تلفنی برنامه های حفظ را پیش می برد. اما این وضعیت هم مناسب نبود و بازدهی خوبی نداشت. در این زمان بود که یک سفر و یک برنامه ریزی غیبی، همه چیز را تحت تاثیر قرار دارد و مرحله جدیدی را در زندگی خانواده شیخ رقم زد. یک سفر و شروعی برای تغییر در زندگی پدر و مادر خانم شیخ در اصفهان زندگی می ...
روایتی از کودکی تا شهادت/ عشق مدافعان حرم به خانواده شان وصف ناشدنی است
دارم آذر ماه 90 دوره سه ماهه که برای ما بسیارطولانی بود را گذارند، بچه ها از نبود آقا مصطفی اذیت شدند. همان موقع با خانه تماس گرفت و با شور و خوشحالی گفت که به من پیشنهاد ماموریت یک ساله را در سوریه دادند و خواستند که من نیز رضایت دهم تا این دوره را بگذارنند، گفتم آقا مصفطی یک سال دوری از شما برای من و بچه ها سخت است اما می دانم که باعث خوشحالی و پیشرفت کاری شما می شود، اشکالی ندارد و موافقت کردم ...
چگونه عمل خود را خالص کنیم؟
به حالت سکرات مرگ افتاد. آن زمان اورژانس نبود که بیمارستان ببرند و بعد در آنجا معلوم نباشد چه به سرش می آید. در همان حجره روبه قبله درازش کردیم و نشستیم تا شهادتین را بگوید. دیدیم شهادتین نمی گوید، درحالی که متدین، نمازشب خوان و از همه جهات کامل بود. اما هرچه شهادتین را گفتیم، تکرار نکرد. قدری گذشت، حالش بهتر شد. بعد معلوم شد این طلبه کتابی دارد که خیلی به آن دلبسته است. وحشت دارد کسی آن را بدزدد ...
ماه عسلی که توقع ها را برآورده نکرد/ شاید این قصه به پایان نرسد ...
واکنش نشان داد و نوشت: اعتبار یا التماس؟ مساله این است! کم و بیش برنامه های همکاران موفق خودم را دنبال می کنم. ماه عسل هم جزو همان هاست. احسان از دوستان قدیمی من است و البته در این چند خط تلاش کرده ام از تاثیر رفاقت دور باشم. نقد های مخاطبان به این برنامه را می خوانم و گاهی موافق برخی نکته ها بوده ام ولی گمان می کنم باید ماجرا را کمی منصفانه تر دید. آفرینش اعتبار و یا به اصطلاح برند ...
نقشه شوم پسر جوان
به گزارش ، اعتماد با انتشار این خبر نوشت: این حادثه عصر روز دوشنبه 22 خردادماه در آبادان اتفاق افتاد. دختر جوانی همراه با پدر و مادرش به اداره پلیس رفت و از این سه پسر جوان شکایت کرد. ماموران دریافتند این دختر در خانه مادربزرگش مشغول درس خواندن بوده و در حالی که همسرش نیز حضور داشته، از طرف این سه مرد مورد حمله و تعرض قرار گرفته است. این 3 مرد خشن بعد از اجرای نقشه شان در برابر چشمان نامزد این ...
وقتی فهمیدم از شهر خارج شد، جیغ کشیدم اما دیگر دیر شده بود و او با تهدید مرا ...
بود و سعی می کرد با پنهان کردن لرزش دستانش بر اضطراب خود غلبه کند با طرح شکایتی در آگاهی گفت: جرات نگاه کردن به چشمان پدر و مادرم را ندارم و از بازگوکردن ماجرای تلخی که برایم رخ داده است، وحشت دارم چرا که می ترسم آن ها دچار شوک شوند و خدای ناخواسته تلخ دیگری رخ دهد. من آن قدر سریع و به راحتی و تنها براساس یک کنجکاوی ساده به دام آن زالوی کثیف افتادم که هنوز هم از این ماجرا حیران و مبهوت مانده ام. ...
برادر عروس شب عروسی خواهرش را خونین کرد / قتل یک آشنا در عروسی +عکس
به گزارش سرویس حوادث جام نیوز چند شب قبل به مأموران پلیس آگاهی بندرعباس خبر رسید که در یکی از روستاهای اطراف، بعد از برگزاری جشن عروسی، بین چند جوان نزاع خونینی رخ داده و یکی از آنها با ضربات چاقو به قتل Murder رسیده است. دقایقی از این خبر می گذشت که گروهی از مأموران راهی محل درگیری شدند. شواهد نشان می داد مقتول که جوانی 38ساله به نام حامد بود به دلیل اصابت چندین ضربه چاقو به شدت مجروح ...
جنجال و اعتراض در روز پایانی مهم ترین سریال رمضانی تلویزیون
دیشب هم برای همین بوده.دست مریزاد واقعا قشنگ معلومه سریال زیر پای مادرو ماسمالی کردن رفت. ترسیدن تابوهارو بشکنن من یاد اتفاق های نشست خبری سریال افتادم و با خودم گفتم این همه جنجال واسه این؟! میگفت یکسال کار کردیم! خب اینطوری؟! بیایین دلداریم بدین! که این سریال را دیدم تنها برداشت من از سریال #زیر_پای_مادر زن خوب زنیست که در خانه کار کند ...
آزار و اذیت دختر 17 ساله در مقابل چشمان نامزدش
به گزارش راهنمای سفر من به نقل از بولتن نیوز، این حادثه عصر روز دوشنبه 22 خردادماه در آبادان اتفاق افتاد. دختر جوانی همراه با پدر و مادرش به اداره پلیس رفت و از این سه پسر جوان شکایت کرد. ماموران دریافتند این دختر در خانه مادربزرگش مشغول درس خواندن بوده و در حالی که همسرش نیز حضور داشته، از طرف این سه مرد مورد حمله و تعرض قرار گرفته است. این 3 مرد خشن بعد از اجرای نقشه شان در برابر چشمان نامزد ...
جعل تاریخ معاصر برای مبارزه با نظام است/ کاشانی با یک فتوا نسخه انگلیس را پیچید/ به رمضان زاده گفتم ...
مرداد به ایران آمد؛ شاه در روم بود که از آنجا رفت عراق برای زیارت و بعد تا آمد ایران طول کشید، این ثابت می کند که فیلمی هم که درباره این موضوع منتشر شده قلابی است، آنجایی که در فیلم نشان می دهد هم حسارک است که زاهدی دارد از پله ها پائین می آید ولی خانه مصدق در خیابان کاخ بود و من خودم آنجا رفته بودم. من چون به مصدق علاقه داشتم به پدرم اصرار کردم که من را ببرد، پدر من هم دکتر نظامی و ...
پرستش؛ مسی با فرهنگ ایرانی
تفاوتی می گذشت تا اینکه 5 یا 6 ماه پیش پدرم پیشنهاد دادند: حالا که این قدر در دنیای مجازی فعالیت داری یک عکس با لباس بارسلونا و آرژانتین بگیر و برای تعدادی از سایت ها ارسال کن. من تنها برای یک سایت این عکس را فرستادم چون هنوز خیلی درگیر این مساله نشده بودم. شب عکس را فرستادم و ساعت 9 صبح با من تماس گرفتند. سایت داخلی یا خارجی؟ داخلی، ورزش سه. با من تماس گرفتند و قرار گذاشتند و ...
ماجراهایی که احمدی نژاد را از اوج قله به قعر دره پرت کرد
ملل را بدهد. در دیدار با آیت الله جوادی آملی، او به این مرجع تقلید گفت: من روز آخری که سخنرانی کردم، تقریبا همه سران بودند یکی از همان جمع به من گفت: وقتی تو شروع کردی بسم الله و اللهم را گفتی، من دیدم یک نوری آمد، تو را احاطه کرد و تو تا آخر در یک حصن و حصاری رفتی . این را من خودم هم احساس کردم که فضا یک دفعه عوض شد و همه حدود بیست وهفت، هشت دقیقه تمام، این سران مژه نزدند. اینکه می گم مژه نزدند ...
شهیدی که دعای شهادت را از پدرش تمنا کرد/ شهید ورمقانی در محضر شهدا احساس شرمندگی می کرد
به گزارش خبرگزاری فارس از سنندج، سال 1338 روستای ورمقان، روستایی در نزدیکی شهرستان سنقر، آن روز شاهد ولادت کودکی از دامان مادری از نسل سادات بود، کودکی که نامش را هوشنگ نهادند. روستای ورمقان، شاهد بالیدن و رشد این کودک بود تا 20 سالگی که هوشنگ پس از آن به قروه آمد و در جهاد سازندگی، آستین بالا زد برای کمک به سازندگی ایران اسلامی. اواخر همان سال برای خدمت در کسوت مقدس سربازی ...
سرنوشت تلخ دختر زیبای روستا که معلم مدرسه اش دلباخته او شد
سردرد چیزی نصیب ما نشد. قریب بیست سال از ماجرا گذشت تا اینکه سال قبل دختر خانم که فکر می کرد مادرش مرده است، دست تقدیر او را در مسیر مادرش قرار داد. اتفاق منجر به دیدار مادر و فرزند شرح جداگانه ای می طلبد، اما این بار خود پدر سراغ من آمده است و می خواهد کمکش کنم تا مادر، دخترش را نبیند!!! اما این بار من حتی حاضر نشدم به حرف هایش گوش دهم. چون هنوز خاطرات آن دوشب، بی خوابی و تصمیم های غیرمنطقی اش که یادم می افتد سرم درد می گیرد و دیگر نمی خواهم این مسائل دوباره تکرار شود. ...