سایر خبرها
آیت الله بروجردی منادی وحدت و تقریب
علمی همت گمارد.(2) یک روز که مثل همیشه سرگرم درس و تحقیق بود، نامه ای از پدر به دستش رسید که او را به بروجرد فرا خوانده بود. سید حسین طباطبایی به ناچار راهی وطن شد. پس از دیدار پدر و بستگان فهمید که هدف از احضار وی به بروجرد این است که مقدمات ازدواج او فراهم شده وقراراست تشکیل خانواده دهد. او نخست از بیم آن که ازدواج مانع ادامه تحصیل شود، از این امر امتناع ورزید اما پس از مشاوره با پدر و اصرار او، با ...
روستایی زاده ای که جراح چشم شد
. سال دوم یا سوم پزشکی بودم که پدرم فوت شد. بعد از گرفتن مدرک پزشکی عمومی ام توانستم کفالت مادرم را به عهده بگیرم و از رفتن به خدمت سربازی معاف شوم. در آن زمان علاقه مند به دایر کردن مطب و کار خصوصی نبودم و برای همین در مس سرچشمه در مقام پزشک مشغول به کار شدم. همان وقت، یعنی در 1355 با یکی از همدانشگاهی هایم که همشهری، ولی ساکن تهران بودند، ازدواج کردم. ایشان هم بعد از ازدواج به مس سرچشمه ...
ذره بین
کریمه با هم ازدواج کنیم و من باید به دنبال دختری دیگر بروم. هرچه تلاش کردم تا از تصمیمش منصرف شود، فایده ای نداشت. حتی از اصرارم عصبانی هم شد و چاقویی را به سمت من پرتاب کرد. من هم ترسیده بودم و بعد از آنکه چاقو را از دستش گرفتم، فرار کردم. او مرا دنبال کرد و هرچه تلاش کردم، نتوانستم او را آرام کنم به همین دلیل دوباره درگیر شدیم. در آن درگیری برای دفاع از خودم با چاقو چند ضربه به او زدم و فرار کردم ...
کوچه مرگ در دل پایتخت
: می دانی به چی معروف بودم؟ مهتاب خوشگله! دختر خوشگل پدرم بودم تا اینکه عاشق پسر دایی ام شدم. پدرم با ازدواج ما مخالف بود. همین دلیل باعث شد که از خانه فرار کردیم. چند ماه بعد فهمیدم معتاد است و دلیل مخالفت پدرم همین بود. من دیگر راه برگشت نداشتم. همین شد که معتاد شدم. هردو مصرف می کنیم و آواره خیابان ها شده ایم. کاش زمان به عقب بازگردد و من اشتباهم را جبران کنم. مهتاب خوشگله می گوید: از وقتی ...
روایت ایسنا از یک محرومیت در یک قدمی پایتخت
پای ثابت این گروه و اردوهای جهادی اش است و از ابتدای شکل گیری گروه همراه بوده، اینطور از کارشان برایم تعریف می کند: ما اول درباره مناطقی که قرار است برویم، تحقیق کرده و کار شناسایی را انجام می دهیم. بعد از آن همه بچه ها را جمع می کنیم و به آن منطقه می رویم و همه مردم آنجا را ویزیت می کنیم. حتی همراه ما روان شناس هم هست تا اگر کسی مشکل روحی هم داشت بتواند با روان شناس صحبت کرده و مشاوره بگیرد. علاوه ...
بدهی 20 میلیونی، استاد معرق را زندانی کرد
خواستند که از آنها فرصت گرفتم تا به صورت قسطی طلبشان را بدهم. یکی از آنها که 16 میلیون تومان طلب داشت، راضی نشد قسطی طلبش را بگیرد. او یک روز با سه نفر دیگر وارد خانه ام شدند و مرا ربودند که در میان راه با دخالت همسایه ها ناکام ماندند. خواستم از آنها شکایت کنم که مرد آدم ربا به خاطر طلبش مرا زندانی کرد. همزمان با شکایت این مرد، او به زندان تهران بزرگ بازگشت و با دستور قضایی تحقیقات برای یافتن طلبکار ...
عکس یک دختر مشهدی جنجالی راه انداخت که پدرش دست به قتل زد
کنیم ولی مدتی بعد پدر دختر درحالی که اسلحه داشت وارد منزل مان شد و قصد داشت مرا بزند که پدرم خودش را مقابل من قرار داد و گلوله به پدرم اصابت کرد. در ادامه بازسازی صحنه قتل، قاضی شعبه 211دادسرای عمومی و انقلاب مشهد از کارشناس سلاح خواست تا نظر خودش را در این باره بیان کند اما این کارشناس با ذکر این که باید موضوع به طور دقیق و کارشناسی و با توجه به همه جوانب شلیک مورد بررسی قرار گیرد ...
راز قتل خانوادگی لو رفت !
بردیم و همانجا رهایش کردیم. با اعترافات این زن، دختر و پسرش نیز بازداشت شدند و تحت بازجویی قرار گرفتند. محسن هم در بازجویی به قتل با همدستی مادرش اعتراف کرد و گفت: خواهرم تنها برای انتقال جسد پدرم به ما کمک کرد و در زمان قتل وحشت زده نظاره گر جنایت بود. با گذشت یک سال از این محاکمه ناتمام سرانجام صبح دیروز مادر، پسر و دختربرای دومین بار در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک تهران به ...
نوجوان17ساله:نامادری ام مرا شیشه ای کرد - با وعده او برای رابطه جنسی، به کشتن پدرم تحریک شدم
: این زن با رفتارهای وسوسه آمیز و شیطانی اش مرا تحریک کرد و وعده داد اگر قتل پدرم را به گردن بگیرم او به عنوان ولی دم رضایت خواهد داد و از بازداشت آزاد می شوم. اما وقتی متوجه شدم که پدربزرگ و مادربزرگم برایم تقاضای قصاص کرده اند تازه فهمیدم که نامادری ام هیچ نقشی در آزادی ام ندارد و وعده های او دروغ بوده است. فرهاد در ادامه دفاع از خود به رابطه نامشروع با نامادری اش اشاره کرد و همین موضوع ...
ارتباط صمیمی مسعود با زن بابا او را پای چوبه دار برد + عکس
به این جنایت Crime زده است. وقتی پزشکی قانونی در گزارشی اعلام کرد مسعود هنگام ارتکاب جرم Crime ماهیت ان را درک می کرده است وی دیروز در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد. در این جلسه مسعود گفت: یک ساله و نیمه بودم که پدر و مادرم از هم جدا شدند.7سال داشتم که پدرم با مریم ازدواج کرد. من با مریم رابطه خوبی با هم داشتم .به دنیا آمدن خواهر و برادرناتنی ام هم رابطه ...
رفیق صمیمی شوهرم در رفت و آمدهایش به خانه ما کاری کرد که شوهرم مرا طلاق داد
نسبت به او کاسته شد، چراکه خام حرف های عاشقانه اش شده بودم. مدت زیادی از این ماجرا نگذشته بود که مادر بهراد مرا برای پسرش خواستگاری کرد و گفت بهراد به جرم Crime فروش موادمخدر از یک ماه قبل در زندان Prison است و من باید او را از منجلاب مواد بیرون بکشم. من هم خیلی هزینه کردم و جریمه هایش را پرداختم تا 6 سال بعد از زندان آزاد شد و ما زندگی مشترکمان را شروع کردیم ولی بهراد دوباره به سوی موادمخدر ...
مرد55ساله در دادگاه: همسرم خانه را ترک کرده؛درخواست اجازه ازدواج برای چهارمین بار را دارم
ایران نوشت:قاضی محمود سعادت که انگار به این نوع بحث ها عادت داشت، بی توجه به مجادله زن و شوهر میانسال سرگرم مطالعه پرونده شان با موضوع عدم تمکین زن بود. دادخواست ازسوی کامران مطرح شده بود. او مردی قدبلند وتحصیلکرده یکی از دانشگاه های امریکا بود که چند سال پیش به وطن بازگشته و به کار باغداری مشغول شده بود.او 55 ساله بود که چند سال قبل با غزال به عنوان سومین همسرش ازدواج کرده بود. ...
یک سالگی ابهام
برگشتند و هرسه فیلم بلند آخر او حول محور زن داستان می گردند. او در سال 78 در نشریه گزارش فیلم در گفت وگویی درباره زن در سینمایش عنوان کرده بود: نشان دادن زن به عنوان محمل عشق را دوست ندارم. دوست ندارم فکر کنند که زن برای این است که درباره اش شعر عاشقانه گفته شود یا دوستش بداریم یا دوستت بدارد. مفهوم زن به عنوان مادر یا بهتر بگویم زن- مادر را دوست ندارم. زن- معشوق را هم دوست ندارم. زن ذلیل ...
می پرسند: سوخته ای؟ می گویم: نه، جوشیده ام !
دردش بیرون بریزد. هنگام صحبت مادر ساکتند: از همان زمانی که با پدر بچه ها ازدواج کردم، زندگی به ما سخت گرفت. زندگی سخت بود اما روزگارمان می گذشت. تا این که شوهرم بیمار شد و دکترها تشخیص سرطان دادند. از آن به بعد بود که اوضاع روز به روز بد و بدتر شد. هایده، کژال، فرهاد و دلشاد قد و نیم قد بودند و پنجمین فرزندمان در راه بود که حال شوهرم وخیم شد. مادر به خوبی نمی توانست واژه ها را کنار هم ...
فرزاد و دلشاد و یک بیماری نادر +تصاویر
اوضاع روز به روز بد و بدتر شد. هایده، کژال، فرهاد و دلشاد قد و نیم قد بودند و پنجمین فرزندمان در راه بود که حال شوهرم وخیم شد. مادر بخوبی نمی توانست واژه ها را کنار هم بنشاند و مفهوم حرف هایش را به من بفهماند که فرهاد 19 ساله و نان آور این روزهای خانواده به کمکش آمد و ادامه داد: فرزاد که به دنیا آمد از همان روز اول پوست بدنش با بچه های دیگر فرق داشت. هر چه گذشت وضعیت فرزاد وخیم تر شد تا ...
شادی زنان به واسطه جبر رنگ می بازد
تبدیل به نمایشنامه بلند را دارا بوده است، ادامه داد: روند نگارش رویا پارسا در جلسات هفتگی با محمدزمان وفاجویی جرح و تعدیل داده می شد و در این راستا، کلیات و چهارچوب اثر مشخص بود. این کارگردان جوان با اذعان به این که تأکید تیم نمایشی بر استفاده از عناصر نمایش ایرانی چون نقالی، نمایش های شادی آور زنانه و تعزیه بوده است، اظهار داشت: در نهایت تصمیم به دعوت از نویسنده ای دیگر گرفته شد و پریسا ...
مرور وصیت نامه شهید غلامحسین ایوانی
هر موقع خدا خواست تقدیم می کنید . و در آخر از خواهران و دامادهایمان می خواهم که نگذارند پدر و مادر پیرم تنها بمانند هر چند مهر شما از دلم بیرون نمی رود ولی اسلام مهم تر از آن است . به هر حال مرا ببخشید و از من راضی باشید و اگر در مدت زندگی با شماها بدرفتاری داشتم زیر پا بگذارید و در آخر از خواهر کوچکم و دیگر خواهران می خواهم که حجاب خود را حفظ نموده و مسایل اسلامی را به خوبی انجام دهند ...
از دستگیری باند توزیع سلاح تا نجات ماهیگیر قشمی در آبهای خلیج فارس
. من ربوده نشده ام و خودم همراهش رفتم. جوان خواستگار نیز در اظهاراتش گفت: من کارگر مکانیکی ام و دو سال پیش در یک شهربازی در تهران با دختر مورد علاقه ام دوست شده و ارتباطمان شکل گرفت. خانواده من با ازدواجمان موافق بودند، اما خانواده وی حاضر نبودند دخترشان با من که غریبه ام ازدواج کند. آن روز که فرار کردیم، قرار بود خواستگار به خانه دختر مورد علاقه ام بیاید که برای جلوگیری از ازدواج وی با هم ...
با این 10 نکته خواستگار قلابی و کلاهبردار را بشناسید
قرار شد در اولین فرصت مراسم عروسیمان را جشن بگیریم، اما خبر نداشتم همه این ها نقش های برای کلاهبرداری است. بعد از گذشت مدتی از این ماجرا او به بهانه ای طلا های مرا گرفت من هم با خیال راحت طلاهایم را به او دادم تا اینکه به یکباره ناپدید شد و دیگر جواب تلفنهایم را نداد. هرچند هیچ خبری از او نداشتم، اما فکرش را نمیکردم که قصد فریبم داشته باشد، اما وقتی چندین روز گذشت و خبری از او نشد فهمیدم که فریب یک ...
2 داستان در یک پرونده جنایی
مردی که متهم است دختر جوانی را مورد آزار و اذیت قرار داده، پس از دستگیری ادعای تازه ای را پیش روی پلیس قرار داد . به گزارش شهروند؛دوستی دختر جوان با مردی در شبکه اجتماعی به یک پرونده پیچیده در دادسرای جنایی تهران ختم شد. این دختر در مقابل بازپرس ادعا کرد که هدف سرقت و آزار و اذیت همگروه بی تاکی اش قرار گرفته است اما متهم پرونده پس از دستگیری ماجرای جدیدی را پیش روی بازپرس قرار داد. ...
زنان شهر را ترک نمی کردند
هایی که داشتند پیکر مطهر یک شهید را به عقب انتقال می دادند. آن شهید عمامه سرش بود. نزدیک رفتم. همان روحانی بود؛ همان رزمنده رقیق القلبی که می گریست برای شهادت. بالاخره بعد از یک سال و چندین ماه، آن روز یعنی در روز آزادسازی خرمشهر به آرزویش رسید. وقتی خرمشهر آزاد شد، وضعیت شهر چگونه بود!؟ تلی از ویرانی و خرابی. تشخیص نمی دادیم خانه اقوام و دوستانمان کدام است. کوچه ها و خیابان ها ...
قصاص برای پسر به جرم قتل پدر
خواهر نانتی ام بیهوش شدند. پس از آن با ضربات میله آهنی پدرم را به قتل رساندم و دفترچه ای برداشتم و در 7صفحه اثر انگشت پدرم را گرفتم. پس از گفته های این پسر، نوبت به دفاع زن جوان رسید. او اما منکر اتهام معاونت در قتل شد و گفت: پسرخوانده ام دروغ می گوید. من هرگز از او نخواستم شوهرم را بکشد و از او اثر انگشت بگیرد. درست است که با شوهرم اختلاف داشتم اما هرگز دلم نمی خواست که بمیرد. او تحت تأثیر مواد مخدری که مصرف می کند، پدرش را به قتل رسانده است. در پایان جلسه، قضات دادگاه به شور نشستند و پسر را به قصاص و نامادری را به جرم معاونت در قتل به 15سال زندان محکوم کردند. ...
- مصطفی چمران - به زندگی مرفه در آمریکا پشت پا زد
تفاوت دارد، اما تلاش او برای افروختن نوری در تاریکی غیرقابل کتمان است. مصطفی چمران در سال 1311 در بازار آهنگرهای محله پامنار به دنیا آمد. بعد از دوره ابتدایی به مدرسه دارالفنون و سپس به دبیرستان البرز رفت. در رشته ریاضی تحصیل کرد و هر روز با دوچرخه از چهارراه کالج تا پامنار را رکاب می زد. همان زمان هم شاگرد اول بود. به کلاس های خارج از برنامه مدرسه نیازی نداشت و همه چیز را همان بار اول یاد ...
هرمان هسه، راهنمای فراموش شده و بازیافته
...، مادونا 1895 در یک نشریه اتریشی منتشر شد و سه سال بعد مجموعه ای از شعرهایش با نام "ترانه های رمانتیک" در 600 نسخه به بازار آمد. اندکی پس از انتشار محموعه شعر، متن هایی نیز از هسه زیر عنوان یک ساعت پس از نیمه شب انتشار یافت. این دو کتاب برای نویسنده ی 22 ساله هیچ توفیقی به همراه نیاورد و هر دو ناشناخته ماندند. از مجموعه شعر او طی دو سال 54 نسخه بیشتر فروش نرفت و کتاب دیگرش وضعیت ...
پایان آشنایی مجازی؛ تجاوز یا حق السکوت؟
بازپرس جنایی تهران سرگرم تحقیق درباره شکایت دختر جوانی است که ادعا کرده پس از آشنایی اینترنتی، ازسوی مردی مورد تجاوز قرار گرفته است. این درحالی است که متهم پس از دستگیری اظهار داشته شاکی پس از ناکامی در باج خواهی چندین میلیونی، علیه اش توطئه کرده است. رسیدگی به این پرونده به دنبال طرح شکایت دختری 30 ساله در دادسرای جنایی تهران آغازشد.او که از مرد میانسالی شاکی بود به بازپرس شعبه هفتم ...
با شعبان، طعم زندگی عاشقانه را چشیدم
که او هنوز هم آن دغدغه های سال های 60 برای این نظام را دارد. نیمه شعبان برای همیشه رفت هر دفعه که می خواست به عراق برود به او می گفتم، حاجی سمت جلو و خط مقدم نروی. همان عقب ها بمان. زنگ هم که می زد می گفت جایم خیلی خوب است و راحت راحتم. سال گذشته مرداد ماه دستش و قوزک پایش تیر خورد. این اتفاق همزمان شد با عروسی برادرزاده ام و 3 روز در بیمارستان بستری بود، اما به من نگفته بود ...
گفت وگو با دو قربانی اسیدپاشی: نمی توانیم ببخشیم
پسرم را داشتند، تقریبا یک سال و نیم از طلاق ما گذشته بود و آنها که هنوز حاضر نبودند این جدایی را بپذیرند نسبت به من کینه داشتند، تا اینکه یک روز پدرشوهرم به بهانه هدیه دادن آمد منزل پدرم و جلوی در اسید را به صورتم پاشید. بعد از آن بینایی چشم هایم را از دست دادم و وارد مراحل درمانی و جراحی پلاستیک شدم. چند سال از این قضیه می گذرد؟ عطایی: حدود هفت سال از این موضوع می گذرد اما ...
هنوز صدای زیارت عاشورایش را می شنوم
مدافع حرم مشهد است. پس گفت و گو با خانواده جواد، هم سخت خواهد بود و هم آسان. پس از خوش و بش و احوالپرسی های معمول گفت و گو را با پدر و مادر آقا جواد شروع می کنم. حاج آقا کوهساری پدر شهید جواد که این روزها هم انگار خیلی دلتنگ فرزندش شده است، این طور می گوید: حدود 17 سال عضو فعال بسیج و به معنای واقعی گوش به فرمان رهبر بود. همیشه خبرهای سوریه و عراق و تجاوز تروریست های تکفیری را پیگیری می کرد ...
نظرآیت الله بهاءالدینی درباره رهبری مرحوم منتظری
...، سالها هم مباحثه بودند. اخوی آیت الله بهاءالدینی -حاج آقا محمد- برای من نقل کرد ایشان حدود 16، 17 سال با امام، هم مباحثه بودند(اگر 17 سال نباشد، 7، 8 سال را حداقل باهم هم مباحثه بودند) و به هم شدیداً علاقه مند بودند، عارفِ به حق هم بودند یعنی هم مرحوم امام عارفِ به حق آیت الله بهاءالدینی بود و هم مرحوم آیت الله بهاءالدینی عارف به حق حضرت امام بود. من دو سوال مهم آن شب از ایشان پرسیدم. ...
قتل زوج جوان به خاطر عصبانیت
... متهم به قتل زوج طبسی در ادامه اعترافاتش گفت که ساعت 15 روز بعد آماده شدم تا سر کار بروم، چون به علت گرمای شدید هوا در طبس کار من بعدازظهر شروع می شد. وقتی به محل ساختمان رسیدم، مقتول پایین چاه بود که همان ابتدا به خاطر حرف هایی که درباره همسرم گفته بود، درگیری لفظی بین ما شروع شد و من هم از بالا چند بلوک سیمانی به داخل چاه انداختم و بعد از آن پاکت سیمان و گچ و مقداری خاک داخل چاه ریختم و او ...