سایر منابع:
سایر خبرها
کارخانه متروکه چه راز شومی داشت؟/مرد مرموز واقعیت را نمی پذیرد و می گوید.....
محمود 40 ساله بازداشت شد و به اعتراف کرد. وی گفت: جمشید در حیاط کارخانه تور والیبال نصب کرده بود تا بچه هایش بازی کنند. آنها مراعات همسایه ها را نمی کردند و ظهرها سر و صدای زیادی ایجاد می کردند. به همین خاطر چند بار به جمشید تذکر داده بودم اما گوشش بدهکار نبود. تا اینکه آخرین بار با او درگیر شدم و با کارد کوچکی که در جیب داشتم ضربه ای به گردن او زدم. من کارخانه را آتش نزدم و احتمالا کارخانه به ...
فعالیت امیدوارکننده زنان در مجلس دهم
سیاسی و بین المللی وزارت امور خارجه. هفت سال آنجا کار کردم. بعد از این هفت سال با یک وقفه در دانشکده بین الملل وزارت امور خارجه پذیرفته شدم. بعد از فارغ التحصیلی مدتی را با طرح ملی کار همکاری کردم؛ طرحی که برای ورود زنان به ادارات بین المللی تلاش می کرد. خانم هایی که در وزارت امور خارجه کارشناس بودند، بعد از اینکه اجازه داده شد، برخی وارد دانشگاه وزارت امور خارجه شدند و فارغ التحصیل دانشکده بین الملل ...
آرزوی دشمن قهر مردم با نظام است - این حجم تخریب راپیش بینی نمی کردم
این انتخابات اشکالهایی داشتیم. مثلاً زمان دوره تبلیغات زمان کوتاهی برای معرفی ایده ها و برنامه های من بود و من کار تبلیغاتی را به علت رعایت قانون شروع نکرده بودم. نظرسنجی های یکماه مانده به انتخابات نشان می داد بسیاری از مردم اساسا مرا نمی شناختند. بر خلاف طرف مقابل که چهار سال در قدرت بود و انواع و اقسام ابزارهای تبلیغاتی را هم در اختیار داشت؛ حتی صداوسیما که باید ملی و فراجناحی باشد، به دلایلی ...
آدم ربایی فامیلی؛ اعضای یک خانواده را به خاطر دریافت چند میلیون پول ربودند
حدود یک سال قبل از دختر عمهام 200 میلیون تومان پول گرفته بودم تا با آن کار کنم. ابتدا قرار بود که هر چه سود کارمان بود نصف کنیم. اما بعد از مدتی گفتند باید سود 22 درصد به آنها بدهم که نتوانستم این پول را تهیه کنم و مجبور به فرار شدم. اما آنها ردم را گرفتند و گرفتارم کردند. دستگیری 8 متهم بدین ترتیب عملیات دستگیری سایر اعضای این باند ادامه یافت و متهمان این آدمربایی با تلاش کارآگاهان ...
هرگز با ترس کاری را شروع نمی کنم
آن برای یادگیری سنتور به مرکز حفظ و اشاعه موسیقی و با متد استاد پایور آشنا شدم و مدام تمرین می کردم. بعد از اتمام تحصیلات دبیرستانی رشته موسیقی را انتخاب کردم و وارد دانشگاه سوره شدم و شروع کردم به فراگیری موسیقی به صورت علمی و آکادمیک و با ساز سنتور فارغ التحصیل شدم و خب دوست داشتم ادامه تحصیل بدهم. شنیده بودم دانشگاه هنر در مقطع کارشناسی ارشد در رشته آهنگ سازی سالی شش نفر را پذیرش می کند. تصمیم ...
انتظار این حجم از تخریب از طرف آقای روحانی را نداشتم/ دستگاه قضا بدون مماشات با متخلفان انتخابات برخورد ...
مسئولیت داریم در توجه به آنها مضاعف است. اما این که گفتید، قانع هستید، نه؛ قانع نیستم. اولاً ما در این انتخابات اشکالهایی داشتیم. مثلاً زمان دوره تبلیغات زمان کوتاهی برای معرفی ایده ها و برنامه های من بود و من کار تبلیغاتی را به علت رعایت قانون شروع نکرده بودم. نظرسنجی های یکماه مانده به انتخابات نشان می داد بسیاری از مردم اساسا مرا نمی شناختند. بر خلاف طرف مقابل که چهار سال در قدرت بود و ...
حجت الاسلام مومنی: آقا فرمود انتقاد کنید. این فتوی آقاست/شیطان دام هایش را برای مذهبی ها پهن کرده
ندارم زیاد صحبت کنم، کوتاه حرف میزنم. روانشناسان می گویند؛ یک صحنه نامربوط 20 سال زمان می برد تا از ذهن پاک شود. قوه خیال قوه بسیار مهم و قوی است و اگر مدیریت نکنید به شدت لشکریان و جنود عقل را ضعیف می کند، لشکریان و جنود جهل را قوی می کند. یک نگاه آلوده عابد مستجاب الدعوه را زنا کار کرد، قاتل کرد، و با حالت شرک و کفر از دنیا رفت. مراقبه از چشم ها داشته باشید. به محض ...
جنگ خندق 17 شوال
ایمان محکمتری داشتند دل به نصرت خدا بسته و این حادثه را آزمایشی برای خود می دانستند ولی آنها که پایه ایمانشان سست و یا در دل نفاق داشتند نمی توانستند اضطراب و وحشت خود را پنهان کنند و همه جا سخن از سقوط شهر مدینه و اسارت زنان و کودکان به دست دشمن به میان آورده و پس از ورود لشکریان قریش و مدت محاصره نیز به بهانه های مختلف از فرمان رسول خدا(ص)و توقف در کنار خندق سرپیچی کرده و فرار می کردند،و سخنان ...
بد موقعی فهمیدم باردارم و دنیا روی سرم ویران شد
این ها بخشی از اظهارات زن 34 ساله ای است که با صورت زخمی و چشمانی گریان به تشریح زندگی سراسر غم و اندوهش پرداخت و به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری میرزا کوچک خان گفت: حدود 10 سال قبل با قدرت ازدواج کردم. روزی که لباس سفید عروسی را بر تن کردم نمی دانستم که همسرم عاشق مواد افیونی است. زمانی به خود آمدم و پی به روزگار تیره ام بردم که موادمخدر همه وجود قدرت را تسخیر کرده بود. کاری از دست من برنمی ...
آیدا وقتی از پارتی شبانه بیرون آمد در دام پزشکی ! سوار بر ماشین لوکس افتاد+عکس
به من ابراز علاقه کرد . دختر با بغضی در گلو گفت:کیارش وعده داد به زودی به خواستگاری ام خواهد آمد. هربار که این را می گفت، در دل من قند آب می کرد همیشه منتظر بودم زمان خواستگاری تعیین شود مطمئن بودم با دکتر کیارش ازدواج خواهم کرد . وی ادامه داد:رابطه ما خیلی صمیمی شده بود تا اینکه یک شب از من خواست تا برایش عکس های خصوصی از حالات مختلف خودم را ارسال کنم. ابتدا کمی جا خوردم اما بعد فکر ...
روایت مسحوران
دوره دانش افزایی هم به این عقبه و میزان علاقه مندی به ارث رسیده بازمی گردد! آشنایی شاهان ایرانی با دنیای مدرن برایم جالب بود اما مطلوب نبود رمضان غازی محمد اُف، در مورد آثار به نمایش درآمده در کاخ سعدآباد می گوید: امروز بنا به شناختی که از سال ها قبل نسبت به ایران به دست آورده بودم، فکر می کردم شاهان ایرانی در هر دوره ای در مقام حفظ فرهنگ اصیل خود برآمده و در راستای ماندگاری آن گام ...
ربودن خانواده پسردایی برای 600 میلیون تومان
خودم و همسرم و فرزندم را سوار بر خودرویشان کردند و ما را 21 روز در یک خانه گروگان گرفتند. 21 روز در اسارتگاه پسرعمه ام بودم که 13 بار از سوی آنها شکنجه شدم و تهدید به مرگ شدم و چندبار نیز همسرم را کتک زدند. آنها از من خواستند تا با خانواده ام تماس بگیرم تا 600 میلیون تومان بدهی ام را برایشان تهیه کنند. آدم رباها وقتی دیدند که خانواده ام نمی توانند پولی تهیه کنند در نقشه ای جدید تصمیم گرفتند تا ...
محمد خلج: - دریا به دریا - وجه جدی تری از موسیقی من است
...> لطفاً ابتدا از ورودتان به عرصه موسیقی بگویید. این به کودکی ام برمی گردد. پدر من و تمام خانواده ی پدری ام به نوعی خواننده و نوحه خوان هستند. من در کودکی و در حالی که 5 سال داشتم، سرودهای انقلابی را می خواندم و مادرم صدایم را ضبط می کرد و چون بیشتر خانواده ی من تعزیه خوان بودند، من هم به سمت موسیقی مذهبی گرایش پیدا کردم و الان تقریباً سی سال است که مداحی هم می کنم. تقریباً تا شش سال پیش خوانندگی نمی ...
رئیسی: حجم تخریب از سوی روحانی بالا بود
بر تقسیم کردن مردم، کار درستی نیست؛ ما نباید کار ناپسند برخی را تکرار کنیم. دیگران را متهم به دیوارکشی کردند اما خودشان، بین مردم دیوار کشیدند و بعد از انتخابات این کار را ادامه دادند. اینگونه تقسیم بندی ها، هم غیر واقعی است هم خلاف منافع ملی و امنیت ملی. مردم طبق قاعده ای که نظام ایجاد کرده و با دلسوزی و احساس مسئولیت رأیشان را دادند و امروز همه 80 میلیون ایرانی، پیکر واحد و ید واحدیم ...
روایتی از زنان بهبودیافته کارتن خواب
بوده است. همان جا بود که با همسرش آشنا می شود و تصمیم می گیرند هر دو با هم ترک کنند. حالا پنج سال از آن عشق می گذرد و فرزندش تنها دلیلی است که می خواهد روزهای پاکی اش را بالا ببرد. نوزاد چند ماهه اش را در آغوش می گیرد و می گوید: قبل از به دنیا آمدن فرزندم هم پاک بودم؛ یعنی در روزهای پاکی باردار شدم اما امروز به خاطر دخترم و همسرم دوست دارم سقفی بالای سرم باشد تا بتوانم در فضایی بدون دود و خاطرات مواد کودکم را بزرگ کنم. منبع: فرهیختگان ...
فقیر فانی، احمد مهدوی دامغانی
بود که روزی حدود یک ساعت به ظهر مانده، به مدرسه سلیمان خان رفتم که در درس شرح تصریف مرحوم آقاسید جلال الدین خوشنویس (حشره الله مع اجداده) حاضر باشم و چون وارد مدرسه شدم، دیدم که مرحوم مغفور آیت الله آقای حاج میرزااحمد خراسانی کفائی و مرحوم پدرم و چند نفر از طلاّب و از جمله آقاسید جلال (رحمه الله علیهم) دارند پیرمرد درشت اندام متوسط القامه ای که گرچه لباس روحانی دارد، ولی قبا و عمامه اش با قبا و ...
بهترین بستر برای پخش اعلامیه های امام (ره) کتاب بود
دپارتمان تعریف کردم، ایشان گفتند که چرا نگاه کارگرانه دارید. شما باید به درس خود بپردازید. من این صحبت ها را به دانشجویان منتقل کردم و در ادامه آن، همه دانشجویان سال اولی به خاطر توهینی که یک استاد به دانشجو کرده بود، دست به اعتصاب زدند. در جریان این اعتصاب امتحانات کنسل شد. ناجیان اصل عنوان کرد: در سال 1352 ما را دستگیر کردند. من با آقای مهدی غنی جلسات تفسیر می رفتیم. ایشان از افراد ...
مروری بر خاطرات مردمی از قیام گوهرشاد / ماجرای آژانی که از ننه خاور می ترسید و روضه خوانی که مردم رو قسم ...
بود که مرا در خود فرو برد و نتوانستم در آن جا حاضر شوم. پدرم چون روحانی نبود و لباس عادی می پوشید مأموران معترض او نمی شدند مادرم هم به ندرت بیرون می رفت تا همیشه حجابش را حفظ کند. ******* بتول فتورچانی یکی دیگر از شاهدان عینی این واقعه می گوید: سال 1307 به دنیا آمدم. منزل ما در خیابان تهران (امام رضای فعلی) بود. پدرم بزاز بود. هفت، هشت سالم بود که از سر زنان حجاب بر می داشتند. وقتی مشهد بودیم یک ...
بی حجابی نشانه آزادی نیست/ با بی حجابی، مسبب فساد بیشتر می شویم
اول وقت با هم همخوانی ندارد، دوم به خاطر شوق و علاقه ای بود که برای خادم شدن در آستان امامزاده نرمی داشتم، چون این موضوع را درک می کردم که خادم شدن حرمت خاصی دارد و من به خاطر این علاقه باید چادر را انتخاب می کردم. *به عنوان فردی که هم بی حجابی و هم حجاب را تجربه کرده اید، به نظر شما تفاوت اساسی و نقش مهم حجاب برای یک زن چیست؟ زمانی که آرایش می کردم و بی حجاب بودم، متوجه می ...
آبگوشت دوشوفره پروین را با شیشلیک عوض نمی کنم!
. من حتی برخلاف بعضی از قرمزها سراغ سریال و سینما و اینجور چیزها هم نرفتم، با آنکه از همه خوش تیپ تر بودم. همیشه فکر می کردم از اصل فوتبال نباید دور شوم و هنوز هم جز فوتبال علاقه ای به حوزه های دیگر ندارم. ما را با فوتبال می شناسند بالاخره. یعنی مالدینی وطنی دیگر بوی عصیان و جنجال نمی دهد؟ باور کنیم یا..؟ گفتم از ما گذشته این حرف ها، من 45 ساله ام، بیست سال است که نیستم. همیشه سعی ...
شهیدی که خبر شهادتش را در خواب به پسرش داد
و خوش اخلاقی بود. اولین بار که می خواست به سوریه برود رضایت دادم. مدام در رفت و آمد بود و پس از دو ماه یا سه ماه به مرخصی می آمد. همسر شهید حسینی ادامه داد: من و بچه ها را بسیار دوست داشت و برایش دوری ما سخت بود. سومین بار که خواست برود رضایت ندادم. بهانه های بسیاری آورد تا مرا متقاعد کنم اما من سر حرفم بودم و برای همین بدون خداحافظی، بی خبر و بدون هیچ وسیله ای رفت. احمدی از ...
روایت بنیان گذار نشر رسا از فضای چاپ و نشر کتاب در سال های انقلاب
را به من یاد داد. یک روز حاج آقا مرا صدا کرد و گفت تو به من دروغ گفتی و دیپلم نیستی توانایی های زیادی داری بیا مدیر داخلی چاپخانه بشو. من نپذیرفتم و گفتم مدیریت کار من نیست. سه، چهار ماه کار کردم که بعد از آن مصادف با زندگی مخفی شد و به لبنان رفتم و تا سال های انقلاب آن جا بودم. او تصریح کرد: قبل انقلاب به ایران برگشتم با دوستان دور هم جمع شدیم تا ببینیم چه می شود. ما در آن دوران ناشر ...
فرار به ناکجا آباد
...، شب را با ترس در پارک گذراندم، بعد از مدتی آوارگی و شبها خوابیدن در پارک با دختری به نام منیژه آشنا شدم و کم کم با همکاری او به یک کیف زن حرفه ای تبدیل شدم و بعد هم به مواد مخدر روی آوردم و در عرض چند سال به تناسب موقعیت اعمال خلاف دست می زدم تا اینکه امروز در حال سرقت از یک خودرو دستگیر شدم. ای کاش آن شب به جای آوارگی در خیابان پا روی غرورم می گذاشتم و به حرف امیر گوش می کردم و ...
توصیه رزمنده ایرانی به مبارزین فلسطینی درباره موساد
طور مستأصل مانده بودم که چه کنم؟! بلد نبودم حتی بگویم آب می خواهم یا گرسنه هستم. خیلی سختم بود با ایما و اشاره چیزهایی به شهروندان آنجا بفهمانم. بعد از چند روز با یکی، دو نفر از سوری ه ا آشنا شدم. یکی از آن ها به نام ابوجهاد ، مرا با تشکیلات فتح آشنا کرد. وارد این تشکیلات شدم و در حموریه سوریه آموزش دیدم. در آن جا بود که با عباس شفیعی هنجنی آشنا شدم. به همراه عباس رفتیم لبنان و در ...
باید سعی کنیم او را حفظ کنیم
وقت دیگر مهمان ما می شوی و از من دعوت کرد که به آن ها بپیوندم . شهید قراقی ادامه داد: من احساس می کنم که آن سید مرا برای شهادت دعوت کرده است. من در عملیاتی که پیش رو داریم شهید می شوم. به همین خاطر وصیت نامه ای نوشتم که داخل کوله پشتی ام در داخل سنگر فرماندهی می گزارم. بعد از شهادت من، شما به عنوان یک امین بروید و کوله پشتی مرا بگیرید و وصیت نامه ام را به خانواده ام برسانید . شهید ...
سینماگران به فکر اندیشه مردم هم باشند!
به روی صحنه بردیم و موفق به کسب دیپلم افتخار برای بازیگری شدم، از همان جا شغل آینده ام را انتخاب کردم و همه برنامه ریزی های زندگیم به سمت بازیگری و تئاتر پیش رفت. وقتی وارد مقطع راهنمایی شدم، گروه تئاتری را در مدرسه راه انداختم و به نگارش نمایشنامه و کارگردانی کار می پرداختم که در مدارس مختلف اجرا می شد. این موضوع در دبیرستان هم ادامه پیدا کرد تا این که در سال 1370 از سوی وزارت ارشاد، مرکز هنرهای ...
استاد نصیریان و نوید محمدزاده الگوی بازیگری من هستند
بود؟ من بیشتر با برادرم هماهنگ هستم، امیرحسین خیلی مشوقم بود نه اینکه پدر و مادرم تشویق نمی کردند اما امیر حسین همیشه می گفت که استعدادم باید شکوفا بشود و همیشه همراه من بود. امیرحسین هم در عرصه بازیگری مشغول است؟ نه رشته امیر حسین معماری است و حوزه کاری اش با من فرق دارد. متولد چه سالی هستی؟ من متولد سال 81 هستم. برویم سراغ ادامه ...
تجلیل از عوامل مسابقه اسراء / اجرای زنده برنامه در فصل تابستان
شبکه های دیگر نیز به همین صورت اجرا می شود. مجری برنامه قرآنی اسراء در ادامه سخنان خود گفت: در دوره هفتم اجرای برنامه اسراء به دلیل اینکه بسیاری از افراد و دانش آموزانی که البته بیشتر از 16 سال سن داشتند، اظهار علاقه به شرکت در مسابقه کردند، بنابر تصمیم مسئولان شبکه و برگزارکنندگان مسابقه تصمیم بر این شد که در فترت بخش قرائت که برگزار شد و نیز مسابقه لیگ حفظ ویژه دانش آموزان که احتمال در ...
سرگذشت نشر؛ از فروش قسطی تا کتاب تستی/ اولین ها و آخرین های قبل از انقلاب ایران
کتاب های آن چنانی و آشپزی و تست کنکور و از این دست کتاب ها را چاپ می کردند، پدرم کتاب یشت های پورداوود را چاپ می کرد، کتاب های عباس اقبال را چاپ می کرد؛ مثلا من یادم می آید مستأجر بودیم، تقریبا هر سال مجبور بودیم جا عوض کنیم و این کتاب ها را مرتب باید از این انبار می کشیدیم به آن انبار. برادرم یک بار گفت یعنی می شود یک روز برسد مشتری بیاید و بگوید یشت ها را دارید و ما بگوییم چاپ آن تمام شده! فروش ...
ارثیه خانوادگی جهاد و ایثار
. تحصیلاتش را تا مقطع فوق لیسانس ادامه داد. هیچ موقع تحصیلات مانع کار و تلاش و کمک های او به خانواده نشد و از ادامه تحصیلات هم کوتاه نیامد. یادم هست پنجم دبستان که بود یک روز مدیر مدرسه به محمد گفته بود به پدرت بگو بیاد مدرسه من کارش دارم. روز بعد که با محمد پیش مدیرشان رفتیم مدیر نگاهی به من و بعد به محمد کرد و گفت: من گفته بودم با پدرت بیا، ایشان که برادرت است. (چون من و محمد خیلی به هم شبیه ...