سایر منابع:
سایر خبرها
فرجام تلخ پیام های عاشقانه
...> اما با وجود همه امکاناتی که در دسترسم بود خانواده ام اجازه نمی دادند کاری کنم که مبادا آبروی شان به خطر بیفتد. خواستگار زیاد داشتم. تازه دانشگاه را تمام کرده بودم اما آنقدر محدودیت داشتم که نمی توانستم هیچ کاری کنم. بالاخره به پیشنهاد خانواده با پسری به نام کامیار پای سفره عقد نشستم. او جوان مقبولی بود و پدر و مادرم هم خیلی دوستش داشتند. او مرد مهربانی بود و من هم در این دو سال از او چیزی ...
گفتگو با جایلز دولی Giles Duley (عکاسی که دنیارا متفاوت می بیند)
جایلز دولی : متشکرم از دعوتتون مجری : با یک سوال ابتدایی شروع میکنم به نظر میرسه در طول دوران فعالیت حرفه ای تون عکاسی به نوعی به کارتان هدف و معنا داده ، میشه توضیح بدین که برای شما عکاسی چه معنایی دقیقا داره؟ جایلز دولی : عکاسی واقعا همه چیزه منه. من در دوران مدرسه مشکلات زیادی داشتم ، دیستکسیا داشتم و به همین دلیل یک سال عقب افتادم ، واقعا برام سخت بود. در هجده سالگی با عکاسی آشنا شدم و برای اولین بار با سلاح خودم یعنی دوربین عکاسی راهی برای برقراری ارتباط با جهان پید ...
تمام افتخارم جراحی رزمندگان در طول جنگ بود
کنم پزشک شود خیلی تاثیر گذاربود. وارد دانشکده پزشکی شدید چه سالی فارغ التحصیل شدید؟ من سال 46 فارغ التحصیل شدم. همان سال به فرانسه رفتید؟ جراح عمومی بودم که به فرانسه رفتم و خیلی استقبال خوبی شد، یادم هست که از همان ماه اول من به اتاق عمل رفتم. آن زمان در بیمارستان مارسی یک برنامه جالبی داشتند که دوروز در هفته را روز عمل در نظر گرفته بودند و تمام موارد مدنظر را می آوردند و ...
ربودن کمدین مشهور برای 85 سکه طلا
چیزی نگفتم. چون پای آبرویم در میان بود. عصر آن روز دو مأموری که مرا به کمپ برده بودند همراه پدر و دایی ام دنبالم آمدند و مرا به خانه برگرداندند. وقتی پدر و دایی ام را دیدم حدس زدم ماجرا به درخواست پدرم بوده است. چون او یک بار در مورد اعتیاد با من صحبت کرده بود. به همین خاطر کلاً ماجرا را فراموش کردم تا اینکه یک سال از این ماجرا گذشت. او در ادامه گفت: این بار دو مأمور با ...
ازدواج شوم خانم معلم
مادرم آنقدر اصرار کردند و مرا از عاق والدین ترساندند که بالاخره قبول کردم ازدواج کنم. با این شرایط دختری به سن و سال من خواستگار چندانی نداشت. همان چند نفری هم که پا پیش گذاشتند یا نقص عضو داشتند یا مهر طلاق بر شناسنامه شان خورده بود، یا اینکه شغل و درآمدی نداشتند. در این میان مردی 55 ساله از راه رسید که فامیلمان بود ولی به خاطر لجبازی پدرش سال ها هیچ رفت و آمدی با فامیل نداشت. مرد پولداری که خیلی ...
متن کامل وصیت نامه سرباز گمنام امام زمان (عج) بسیجی شهید حسن عشوری
) از همان دوران طفولیت است، چگونه می توانم بار زحمات و تلاش هایی را که برای من کشیده ای جبران کنم ؟ اما این را بدان که ان شاءالله در صحرای محشر و در روز قیامت شرمنده حضرت زهرا (س) نخواهی شد. یقین دارم که در آن روز حضرت زهرا (س) را بارویی سرشار از رضایت ملاقات خواهی نمود، یادت باشد که در آن لحظه شفاعت مرا نزد خانم حضرت زهرا (س) کنید و از ایشان بخواهید شفیع من باشد. برادران و خواهران دینی ...
برخی همچنان خطر نفود منافقان را نادیده می گیرند/ رسانه ها در بیان چهره واقعی منافقین برای مردم کوتاهی ...
وجود داشت با من تماس گرفت و مرا به شرکت در عملیات فراخواند، با وجود اینکه در آستانه پدرشدن بودم اما به باختران کرمانشاه رفتم. وی بیان کرد: در آن شرایط مریوان به معنای واقعی در حال سقوط بود چراکه 3 تیپ عراقی از همه طرف تا شت دریاچه پیش رفته بودند، سردار سلیم آبادی مرا به عنوان مسوول لشگر معرفی کرد که ما هم برای شناسایی 48 ساعته به منطقه رفتیم و قرار شد عقب سه تیپ را ببندیم تا بتوانیم لشگر ...
تقویت لِگوی ذهن
به تنهایی بسازم با کمک پدر و مادر و ویدئوهایی که در رسانه ها بود توانستم تا حدودی به صورت ذهنی و از روی عکس و نقشه، لگوسازی را یاد بگیرم و قطعات لگو را به همان صورتی که بر روی جعبه بود، ساختم. سپس این کار را ادامه دادم و به بازی لگوسازی علاقه مند شدم و نمایشگاه لگو را در سیتی سنتر دایر کردم. سپهر ادامه می دهد: برای پیشرفت در این بازی، آموزش های بسیاری از طریق رسانه ها و استادها یاد گرفتم و در این ...
وقتی پایم به خانه مجردی مرجان باز شد ...
نگران بودند. آن ها می گفتند: با مرجان قطع ارتباط کن. . چند ماه گذشت و فردی سر مرجان را به بهانۀ فراهم کردن موقعیت به خارج و اقامت در آنجا کلاه گذاشت و پول هایش را بالا کشید. من تا آن موقع با خانواده ام اختلاف هایی جدی پیدا کرده بودم و خودم هم دوست داشتم با مرجان قطع ارتباط کنم، اما نمی توانستم، چون او مرا به شیشه کرده بود. البته تا حالا فقط چند بار از این مواد زهرماری استفاده کرده ام و دل خوشی ام این ...
لیلا شب ها دیر به خانه می آمد و ... / اعتراض خونین تازه داماد به عروس آرایشگر
خواستم تا با هم صحبت کنیم .به همین خاطر ان شب مقابل در خانه پدرزنم رفت. مادر همسرم مقابل در ایستاده بود که از او خواستم لیلا را صدا کند. همان موقع بود که پدرزنم سر رسید. او مست بود و حال عادی نداشت که به محض روبه رو شدن با من فحاشی کرد. سعی کردم او را آرام کند اما به سمتم حمله کرد و مرا کتک زد. چون سالها پیش پایم را جراحی کرده بودم و در پایم پلاتین قرار داشت روی زمین افتادم. نمی توانستم ...
اشک های بازیگر سرشناس سینما در دادگاه کیفری تهران / مرا دزدیدن و ...
از یکساعت مامورانی که مرا به کمپ برده بودند همراه پدر و دایی ام مرا به خانه ام منتقل کردند.در شوک این ماجرا بودم و نمی دانستم مردان ناشناس مامور قلابی پلیس هستند. وی ادامه داد: مدتی از این ماجرا نگذشته بود که این بار دو مامور با آمبولانس مقابل در خانه ام آمدند تا به زور مرا به کمپ ترک اعتیاد منتقل کنند. اما با آنها درگیر شدم و این درگیری ساعت ها طول کشید. تا اینکه از فرصت استفاده کردم و ...
عملیات مرصاد از زبان شهید صیاد شیرازی
کسی را نداریم.) با خلبانان حمله می کنیم . ایشان زنگ به فرمانده هوانیروز می زند، می گوید: من شمخانی هستم. فرمانده هوانیروز می گوید: من به آقای شمخانی ارادت دارم، ولی از کجا بفهمم که پشت تلفن ، شمخانی باشد، منافق نباشد؟ تلفن را من گرفتم. من اکثر خلبان ها را می شناختم، چون با اکثر آن ها خیلی به مأموریت رفته بودم. همه آن ها آشنا هستند. همین طور زنگ زدم اسمش انصاری بود. گفتم: صدای مرا می شناسی؟ تا صدای ...
زندگی نامه سعید حجاریان ار زبان خودش
درست است. الان بیکاری خیلی جوان ها را اذیت می کند. اعتماد به جوان ها کم است. سال های ابتدایی انقلاب تقریبا همه پست ها به جوان ها رسید که شما هم از جمله آنها بودید. نخستین فعالیتتان بعد از انقلاب چه بود؟ وارد کمیته ها شدم. اصلا بعد از انقلاب چیزی به جز کمیته ها وجود نداشت. انقلاب که شد برگشتم سر سربازی ام! دیدم همه در رفته اند به من گفتند بشو رییس مهندسی ژاندارمری، قبول نکردم و ...
حجاریان: بازرگان من را اطلاعاتی کرد/ تئوریسین دوم خرداد نیستم
پدر و مادرم آن طور که باید، خدمت کنم. معمولا آدم باید پدر و مادرش را کربلایی، مکه ای ببرد. تا وقتی توان داشتم مشغول کار سیاسی بودم و بعد ترور هم که دیگر نمی توانستم. چرا بعد از دهه اول انقلاب دیگر به جوان ها فرصت داده نشد؟ بله درست است. الان بیکاری خیلی جوان ها را اذیت می کند. اعتماد به جوان ها کم است. سال های ابتدایی انقلاب تقریبا همه پست ها به جوان ها رسید که شما ...
فوتبال ما دلال گراست نه جوانگرا!
کردن های زیاد است که دیده نشدی و به شما برخی القاب را دادند؟ من راضی نیستم که چنین حرف هایی را پشت سرم بزنند. هفت سال در سپاهان بودم و بهترین روزهای زندگی فوتبالی ام در این باشگاه رقم خورد ولی وقتی مرا نمی خواهند، باید التماس کنم؟ سپاهان من را نخواست و به پیکان رفتم و پس از آن راهی استقلال شدم. متاسفانه در پایان فصل، رباط صلیبی پاره کردم و وقتی بازگشتم در 10 بازی 9 گل زدم و به همراه مجیدی ...
پشت پرده
حسابی این کاری که تو انجام می دهی درست نیست. من می توانستم جلوی همه مشتریان به تو بگویم که این کار را نکن اما گفتم: حتما خودت می فهمی ولی ای دریغا که اصلا متوجه این کار نبودی و بار اولت هم نیست که این کار را انجام می دهی. اصغر کیسه میوه ها را مچاله می کند توی دستش و سرش را از او برمی گرداند و می رود.غلامرضا که فکر می کند اصغر از حرف او ناراحت شده می گوید: به خدا در روز چند مشتری مثل تو دارم که می ...
نگاه + خارج نشین
آب بخور! مدتی قبل سرما خورده بودم؛ دو یا سه بار به مطب پزشک در شهر Randers رفتم. هر بار پزشک بعد از چند دقیقه گفت وگو بدون اینکه دارویی تجویز کند گفت آب بخور و استراحت کن! گفتم باید درس بخوانم، لااقل قرصی بده که آرامم کند؛ اما حرف خودش را می زد که آب بخور؛ حدودا 10 روز از آنفلوآنزا رنج می بردم. این بار از شدت درد خودم نمی توانستم به تنهایی نزد پزشک بروم، پدرم مرا همراهی کرد. وقتی پدرم از ...
ماجرای مرگ رضاخان
“اگر نقاش ماهری وجود داشت که می توانست زندگی روزانه رضاشاه را پس از وقایع 1320 ترسیم نماید و یا هنر فیلم و سینما تا به آن اندازه پیشرفته بود که می توانست درون وجود آدمیان رسوخ کند و آنچه را که در مغز و فکر انسانها می گذرد ضبط کند و به نمایش بگذارد، نشان می داد که هر ثانیه از زندگی رضاشاه بر او چگونه گذشته و با چه التهاب جانسوزی درگیری داشته و با چه کابوسی دست به گریبان بوده است. به همین چند جمله بسنده می کنیم : آنچنان گرم است بازار مکافات عمل چشم اگر بینا بود هرروز روز محشر است “ ( تاریخ بیست ساله ایران ، حسین مکی ؛ ج ...
شجریان: موسیقی ریشه کن نمی شود
، 15 سال اخیر، به خاطر مسائل مبتلابه فرهنگی در ایران، به موسیقی اصیل ایرانی لطمه ای شدید خورده که این لطمه به موسیقی اصیل، عملا وضع این شاخه هنری را شدیدا به خطر انداخته بود. آیا موسیقی اصیل ایرانی راهی برای تحول داشت؟ اگر داشت، این راه چه بود؟ در این 10، 15 سال اخیر (و حتی با کمی دورنگری می توان گفت در این 25 تا 30 سال) محیطی در این مملکت به وجود آمده بود- به ویژه در هنر و به ویژه به خاطر ...
فرمانده هوانیروز صدای شمخانی را نشناخت/ منافقین پشت بی سیم زری را صدا می کردند
به گزارش خبرنگار تاریخ خبرگزاری فارس ، شورای امنیت سازمان ملل متحد برای پایان دادن به جنگ عراق و ایران، قطعنامه 598 را در 29 تیر 1366 صادر کرد. ایران یک سال بعد یعنی در 27 تیر 1367 این قطعنامه را پذیرفت. پذیرش قطعنامه به معنای پذیرش آتش بس از سوی ایران بود، ولی عراق به حملات خود ادامه داد. از سوی دیگر سازمان مجاهدین خلق (منافقین) به پشتوانه حمایت رژیم بعث و شخص صدام، موقعیت را برای ...
برخی ارگان های نظامی در دوران تحریم با فروش نفت بودجه خود را تامین می کردند
فال هم در حال رسیدگی است و انشاالله به رد مال ختم می شود. تقاضای صدور یک حکم عادلانه براساس قانون را دارم. مقیسه خطاب به وکیل متهم: آن زمان که وکلای شکات صحبت می کردند شما خواب بودید در ادامه با اجازه قاضی مقیسه، افشار وکیل مهدی شمس به ایراد دفاعیات خود پرداخت و گفت: من به ترتیب رسیدگی اعتراض دارم. متاسفانه الان دقیقا نمی دانیم که کسانی که اینجا نماینده و وکیل دارند از ما شکایت ...
داستان زندگی یک چریک پیر انقلابی
و به آن روزها که حسین پابرهنه به هیئت سینه زنی می رفت و من و عمه و خواهرانم به شاهزاده حسین. حالا اما همه مان به حسینیه ثارالله سپاه می رفتیم که حسین، سال 60 سنگ بنایش را گذاشته بود و خیمه اشک ها و عزاداری های من و بچه هایم شده بود. باردار بودم و می دانستم این عزاداری ها، روی جسم و جان نوزاد در شکمم تأثیر خواهد داشت. بیشتر به حضرت زهرا و حضرت زینب و حضرت رقیه متوسل می شدم. حسین هم حسابی هوایم را ...
بانوی موفق مازندرانی که دختر بودن را پلی به سمت پیشرفت می داند
زبان انگلیسی را ادامه دادم و توانستم در آزمون بین المللی که در مرحله اول آن در ایران برگزار شد شرکت کنم و رتبه دوم را از بین شرکت کنندگان بدست آورم. این بانوی آملی از دستاوردهای دیگرش گفت و اظهار کرد: آزمون مرحله دوم زبان انگلیسی را در ارمنستان شرکت کردم که من و یکی از دوستانم در این سطح کم سن ترین فرد در بین شرکت کنندگان بودیم. وی برگزاری آزمونش را هم زمان با عید فطر عنوان ...
گلچینی از بهترین اشعار کاظم بهمنی
اگر چه هیچ نذری عهده دار وصل نیست یک زمان پیشآمدی بودم که امکان داشتم ماجراهایی که با من زیر باران داشتی شعر اگر می شد قریب پنج دیوان داشتم بعد تو بیش از همه فکرم به این مشغول بود من چه چیزی کمتر از آن نارفیقان داشتم؟ ساده از من بی تو می میرم گذشتی خوب من من به این یک جمله ی خود سخت ایمان داشتم لحظه تشییع من از ...
هر کس سر سفره قرآن بنشیند؛ آینده اش تضمین می شود / توانستم افراد دیگری را به حفظ قرآن راغب کنم
مثل هم سن و سال های خودم با بازیگوشی روزهای خود را سپری کنم ولی من این راه را انتخاب کرده ام و با توکل بر خدا و پشتکار خودم و تلاش های پدر و مادرم و اساتیدم توانسته ام در این مسیر قدم بگذارم و پایدار بمانم. ائل: برای حفظ قرآن، از کمک کدام اساتید بهره بردید؟ خانم فرسنگی در دوره های تخصصی حفظ استاد من بودند و با صوت و لحن قاری مصری، خلیل حصری لحن خود را تقویت کردم. ...