سایر منابع:
سایر خبرها
خلاصه کتاب که حدادعادل به ظریف هدیه داد
به گزارش موج رسا , یادداشت های روزانه محمدعلی فروغی از سفر کنفرانس صلح پاریس، نام کتابی است که در هفته گذشته جنجال های بسیاری را به راه انداخت. کتابی که غلامعلی حدادعادل هنگام حضور محمدجواد ظریف در مجلس شورای اسلامی و بعد از انجام توافق هسته ای وین، به او هدیه کرد. گذشته از این حواشی اگر بخواهیم نگاهی به محتوای این کتاب تاریخی قطور داشته باشیم، باید ماجرای نگارش آن را بررس کنیم. کتابی ...
خندوانه میزبان حماسه ساز ملبورن شد
شاید یکی از دلایلی که در فوتبال موفق شدم این بود که پدرم پشتم بود در حالی که او به دلیل هزینه هایی که این بازی داشت مانند پاره شدن کفش ها و لباس ها مخالف سرسخت فوتبال بازی کردن بود ولی تا سنی که من نیز درآمدی پیدا کنم بزرگ کردنم به عهدهٔ او بودو من فکر می کنم فراموش نکردن گذشته، باعث می شود آدم خیلی چیز هارا از دست ندهد. جکی جان یا عزیزی، مسئله این است این فوتبالیست خندان در ...
گفتگو با مریم حیدرزاده، فقط به خاطر تو
سخت می دیدم و آن را به خوبی به یاد دارم. یا رنگ قرمز دسته گل عروسی خاله ام را. بنابراین رنگ ها در ذهن من تعریف دارند. اما داستان آبرنگ... سه و نیم ساله بودم. قبل از عمل جراحی که قرار بود داشته باشم یکی از دوستان پدرم برای من از کیش یک بسته آبرنگ، هدیه آوردند آن موقع عینک ذره بینی می زدم و به سختی می توانستم ببینم. خیلی علاقه مند بودم و ذوق و شوق داشتم که آبرنگ را باز کنم و با آن نقاشی بکنم ...
رازهای موفقیت فوتبالیست فرانسوی در 20 سال دوران حرفه ای
. کریستین دامیانو، ژرارد هولیه، همه مربی های جوانی ام. اما توتو سخت گیر بود، در تمرین... کلماتش سخت بودند. به من کمک کرد. در موناکو وقتی توپ خوبی را پاس نداده بودم آن را بالای فنس لا توربی - زمین تمرین موناکو- شوت می کردند و حدس بزنید چه کسی باید می رفت آن را می آورد؟ من و دیوید ترزگه. حتی بعد از اینکه قهرمان جهان هم شدم تیگانا از من می خواست کیف های وسایل را بیاورم. چند نفر بودند که می خواستند این ...
598 یعنی اینکه جنگ تمام شد
بنیاد جنگ زدگان و فروختن چند تکه از طلاهایم خریده بودیم. داشتند مرا نگاه می کردند. چیزی توی دلم چنگ انداخت. گونی های گندم و حیاط خانه را نگاه کردم.و بعد رویم را برگرداندم و سهیلا را بغل زدم و رو به جاده، شروع کردم به دویدن. رحمان ترسیده بود و نمی توانست بدود. بر سرش داد زدم و گفتم: باید بدوی. بدو. با گریه گفت: مرا هم بغل کن. داد زدم: سهیلا بغلم است. بدو. نمی توانم تو را هم بغل کنم. الان ...
از قتل همسر و فرزندانم پشیمان نیستم
و گفت: از کارم پشیمان نیستم. زنم به من خیانت می کرد. یک روز زنی فیلمی به من نشان داد که در آن فیلم زنم با مردی رابطه داشت، عصبانی شدم و تصمیم به قتل او گرفتم. صبح وقتی کسی در خانه نبود با چوب به سر زنم کوبیدم و او را کشتم. منتظر شدم پسرم از مدرسه بیاید، وقتی وارد خانه شد و جسد مادرش را دید او را هم با چوب زدم و کشتم. بعد با دخترم که دانشگاه بود، تماس گرفتم و گفتم کار فوری دارم و زود بیا. او را به ...
90/ با چشم خودم دیدم اسمم در لیست تونی هست
ارزشی است که در قبال یک بازیکن می گذارند. به من خیلی برخورده! من قدیمی ترین بازیکن تیم هستم و از همه بازیکنان زودتر به تراکتور آمده ام. این رفتار، حق من بود؟ 90: یعنی از ایران پوریان کاپیتان هم قدیمی تری؟ بله. زمانی که من در تراکتور بودم محمدآقا در شهرداری تبریز بود و بعد آمد به تیم. البته بحثم اصلاً کاپیتانی و این حرف ها نیست. باز هم می گویم احترام! با معرفت ها فردین را ول کرده اند. نمی ...
خداداد عزیزی: اگر وضع مالی ام خوب بود مادرم فوت نمی کرد
.... کاش در فوتبال ما اتفاقی افتاده بود. عزیزی درباره اینکه فرد صریحی است، بگوید چه نظری درباره رامبد جوان و خندوانه دارد بیان داشت: من همیشه حرف هایم را صریح می زنم. این را هم بگویم که رک بودن را از پدرم یاد گرفتم. به طور کلی یکی دو برنامه شما را دیدم و متوجه شدم شما باعث خنده می شوید و این مهم است. آدم ها هزینه می کنند که بخندند. برنامه شما هم پربیننده است. یک ماه باید درباره شما ...
محسن زهتاب: به تیم جراحی روحیه می دادم/ با اتخاذ رویه اعتدال می شود جلوی خیلی از آسیب های اجتماعی را گرفت
در اتاق عمل چه حس و حالی دارد؟ آدم ها و واکنششان به مسائل مختلف متفاوت است. موقعی که می خواستم به اتاق عمل بروم. احساس می کردم برای یک صحنه فیلم برداری آماده می شوم و خیلی راحت و ریلکس وارد اتاق عمل شدم. حتی یادم می آید من با تیم جراح هم شوخی می کردم و به آن ها روحیه می دادم. فکر می کنم زندگی ارزش این را ندارد که به خاطر حفظش مضطرب و پریشان احوال بشویم. اگر مرگ نترسیم خیلی از مسائل حل می ...
مصاحبه با 2 برادر که دیجی کالا را راه انداختند
درست نیست , ولی هنوز دیجی کالا بهترین سازماندهی سفارش کالا و طراحی سایت در ایران را دارد. خب قربونت برم جیب من چیکار داره به علت گرونی کالاهای دیجی کالا، جیب من همون کالا رو ارزونتر میخواد اونم از توی همون بازارایی که زیاد علت جمع نمیکنن پشت قیمت کالاهاشون!!!! جیب من کاری نداره که دیجی کالا بهترین سازماندهی سفارش کالا و طراحی سایت در ایران رو داره، جیب من همون کالایی رو میخواد که دیجی کالا عرضه کرده اما با قیمت ارزونتر! تازگیا خودشونو چپوندن تو پارک علم و فناوری و از مالیات معاف شدن ولی مالیاتو از مردم میگیرن! باید می نوشتید: راز دیچی کالا بابای پول دار ...
ثروتمندترین مرد دنیا هستم/ بهترین ها را دارم، قهرمانی آسیا و سومی جهان
گفتم البته متأسفانه. سین: خب به سراغ کاراته برویم، چطور شد سراغ رشته کاراته رفتید؟ جیم: برادر بزرگترم کاراته کار می کرد و همراه وی به باشگاه می رفتم و همانجا بود که علاقه مند شدم و ثبت نام کردم. سین: چند سالگی وارد کاراته شدید؟ جیم: از 14 سالگی وارد دنیای کاراته شدم و ادامه دادم. سین: بعد از کاراته، ورزش دیگری را دنبال کردید؟ جیم: نه ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (76)
گذاشت تو جیبم. 26. تماس گرفتم پسرخاله م که نتیجه کنکورش بپرسم. معمولا تا 10 هزار جواب می دن، از 10 تا 40 هزار رد تماس، این نمی دونم چند شده گوشی رو خاموش کرده. 27. اگه دیدید کسی صداش گرفته و گفت شمال بودم، بدونید از جاده امام زاده هاشم برگشته. چون تونل ش اینقدر طولانیه که یک ربع باید جیغ بزنی تا تموم شه. 28. واقعا یه نیم متر طول پتو رو بیشتر کنید به کجا برمی خوره ...
چطور اختلافات با خانواده همسر را حل کنیم؟
بعد از شروع زندگی مشترک استارت زده می شود و زوج جوان با باز کردن پای دخالت والدین به زندگی شان مشکلاتی را به وجود می آورند و این ماجرا زمانی جالب تر می شود که آنان برای حل مسائل پیش آمده مجبور به بیان سخنان متضادی به دو طرف دعوا می شوند که این روش اشتباه، نه تنها مشکلی را حل نمی کند بلکه بر تندی آتش برافروخته شده میان آنان نیز می افزاید. قضاوت های سوگیری شده 3 من حاضر به ...
شبی که آثار انوشیروان روحانی به یاد سالروز تولدش نواخته شد
توسط من اجرا می شود و از قطعاتی است که برای ایران و همراه با کودکان خوانده شده است. از زنده یاد مهدی رفعتی که برای اولین بار او این قطعه را به من معرفی کرد سپاسگذارم روحش شاد باشد. در بخش دیگر این اجرا نگین سریر متنی را به مناسبت زادروز تولد انوشیروان روحانی خواند و به تولد پدر خود دکتر محمد سریر نیز اشاره و از زحمات وی و نقشی که در زندگی اش داشته است قدردانی کرد. قطعه تولدت مبارک از ...
10 راز از زندگی عطاران که نمی دانستید!
. هنوز هم در اقوام از مهربانی او می گویند که چقدر مهربان بود؛ هیچ کس را هیچ وقت اذیت نکرد و به هیچ چیز کاری نداشت. بابا هم که مظهر بی خیالی بود. ترکیب این دو تا من شدم. چه جوری کچل شدم؟ آخرین جایی که با موی کامل بودم، نقش دایی در سریال دنیای شیرین بود. بعد از آن دیگر موهایم شروع به ریختن کرد. در مجموعه بعدی که قطار ابدی بود، دیگر جلوی موهایم کم کم داشت می ریخت که به زور ماساژ ...
احسان روزبهانی؛ مرد شماره 1 بوکس ایران
نبودم و تقریبا تمام فکرم پیش آن کمربند بود که بتوانم آن را کسب کنم. برای کسب کمربند هم باید نفر اول می شدم. بازی اول را با حریف ازبکستانی که نفر سوم جهان و قهرمان آسیا بود برگزار کردیم. قبل از شروع بازی همه فدراسیون می گفتند برنده نخواهیم شد. هیچ کس هیچ حسابی روی پیروزی من باز نمی کرد ولی من موفق شدم و آن بازی را خیلی خوب بردم. بازی دوم که با روس بود من را بازاندند! مسابقه سوم با فرانسه که خیلی توی ...
رابطه نزدیک شهرام قائدی و دخترش سارینا
. حتی جدای از اینکه به خاطر کارش سرش شلوغ است باز هم بابای خوبی است. اینکه بابای من فرصت این را ندارد که برای من وقت بیشتری بگذارد، مساله ای نیست که مرا ناراحت کند چون می دانم پدر من به خاطر من زحمت می کشد. البته بابا تا آنجایی که بتواند مرا بیرون می برد و تمام خواسته های مرا برآورده می کند. فرصت آزاد برای خانواده شهرام: من هر زمانی کوچک ترین وقت اضافه ای به دست بیاورم آن را ...
برای نیما مسرت( فرزند پژوهشگر ازجمند شهرمان، آقای حسین مسرت)
و بی هوا می بینمش. چند روز بعد هم پوستری می بینم که نمایشی به یاد او در سالنی برگزار می شود. نمی روم نمایش. این یاد و تلنگر ناگهانی، میان انبوه فراموشی ها چه حرفی دارد برای گفتن، نمی دانم. دوست دوری می گفت : خنده دار است که فکر کنیم هرچیزی حکمتی دارد، مثلاً درد چه حکمتی دارد؟!! و من آن موقع به یاد حکمت درد نیچه افتاده بودم که حکمت درد کمتر از حکمت لذّت نیست... و پیش خودم ...
زندگی بدون کتاب یک چرخش لنگ می زند
.... به هر حال فکر می کنم تنها راه مقابله با آن فرهنگ سازی باشد و تذکر و اشاره. اگر شاعر نمی شدید چه کاره می شدید؟ مهندس عمران بودم رها کردم شاعر شدم. حال اگر شاعر نمی شدم بازهم مهندسی را رها می کردم! و احتمالاً نقاش یا کاریکاتوریست می شدم. نقش عکاسی در حس و حال شعرهاتون رو برامون بگید؟ شعرهای من اغلب تصویری هستند و بر مبنای آن ها هم عکاسی شده، هم طراحی ...
به نظرم زندگی با رنگه که به آدم روحیه می ده/آرزوم آوردن رنگ و شادی توی زندگی آدماست + تصویر
با این کار هم لذت بی بدیل خلق اثر هنری رو می بره، هم باهاش کسب درآمد و زندگی می کنه. او نمونه یک خانم خلاق و رنگیه که دنیای خودش رو بدون تقلید از کسی ساخته است. اگه دوست دارید با خاطره بهرامی و برندش یعنی “ترنج” آشنا شوید می توانید مصاحبه ما رو باهاش بخوانید. می شه بگی این کار رو از کجا شروع کردی؟ اینکه کی و از کجا شروع کردم، یک بخشی از علائقم تو بچگی ...
تاثیر زیارت امام رضا در نشاط روحی و روانی زائران
برباد است. کار و تلاش از انحرافات و لغزش ها جلوگیری می کند؛ زمینه بسیاری از مفاسد اخلاقی و اجتماعی را از بین می برد و بر سرزندگی و نشاط می افزاید. در روایات اسلامی به حدی بر اهمیت کار وتلاش در راه کسب روزی حلال و تأمین هزینه های زندگی تأکید شده که انسان غرق در شگفتی و حیرت می شود. حضرت صادق(ع) در روایتی می فرماید: فرد زحمتکش که برای رفاه خانواده اش می کوشد، همانند مجاهد در راه خدا است. سیر و سفر ...
ناگفته هایی از زندگی طلبگی آیت الله عراقچی از زبان خودش
و اطاقی که در آن چشم به جهان گشودم، همچنان پا برجاست و بعضی از بستگان ما در آن زندگی می کنند. مرحوم پدرم، با این که از اهل علم نبود، اما در زمانه خود مردی عاقل، کاردان ، متین و متدین و شناخته شده به شمار می رفت. پس از گذراندن دوران کودکی، شش هفت سال در مکتب و مدرسه اشتغال به تحصیلات متعارف آن زمان داشتم؛ مدتی نیز در بازار، کمک حال پدر بودم، اما با این حال، به کسب و کار بازار ...
مردانی که برای خوشبختی زنانشان در زندان آب خنک می خورند/ مهریه بهانه ای برای تجارت
مهریه نخواست. او ماجرای ازدواج بدون مهریه اش این طور روایت می کند: به حاجی گفتم خانواده من تیپ خاص خودشون رو دارند. چندان مذهبی نیستند و از سپاهی ها هم خوششون نمی آد. احتمالا پدر و مادرم مخالفت می کنند، صحبت با این ها با خود شما و دیگه این که من می خوام بدون مهریه ازدواج کنم. شما وقتی می روید پدرم رو راضی کنید، مهر تعیین نکنید. مهریه همسر شهید باکری اسلحه کلت او بود. همسر شهید جهان آرا ...
مشهورترین تاجر ایران چگونه از هیچ به همه چیز رسید؟ + عکس
.... به این بورس راه پیدا کردم و روزی رسید که دیکته کننده قیمت زیره در جهان و ایران شدم. دوشنبه ای نبود که بازار ادویه نیویورک که زیره هم زیرمجموعه آن است باز شود و نرخ شرکت من، یعنی “حساس” برای آغاز معاملات روی میز نرود. این کار با سختی های بسیار زیادی همراه بود. با این وجود در سال 1347 به صادرات دو قلم دیگر خشکبار یعنی پسته و کشمش رو آوردم. پسته کار بزرگی بود و پول سنگینی می خواست. من پول نداشتم ...
برخورد نزدیک با بی ام و i8
. برای همین، یک روز تصمیم گرفتم جایی بروم که هیچ وقت فکرش را نمی کردم حتی جریان آب و باد و قضا و قدر هم من را به سمت آنجا بکشاند؛ جایی پشت در نمایشگاه ماشین های لوکس. BMWi8 هدیه آقای دکتر به همسرش با هزاران سوال چرخان دور سرم در پیاده رو در حال رفتن بودم که دیدم کمی جلوتر از نمایشگاهی که من را برای چند سوال ساده به داخل راه نداد (!) نمایشگاه خودروی لوکس دیگری، BMWi8 به رنگ سفیدش ...
انقلاب اسلامی؛ انقلابی متفاوت
بیانات علامه مصباح در بین جمعی از پاسداران به مناسبت سالروز تشکیل بسیج سازندگی 16/2/94 حضور شما عزیزان را به این مؤسسه که به نام مبارک امام مزین، و در واقع خانه همه شماست، خوش آمد می گویم. امیدواریم خدای متعال اولاً توفیق معرفت و شناخت نعمت هایش را به ما عنایت کند؛ ثانیاً توفیق شکرگزاری از همه نعمت ها، به ویژه نعمت برقراری نظام اسلامی و وجود رهبر عظیم الشأن این نظام را به ما مرحمت کند ...
70 سال با شورای امنیت؛ از شکایت تقی زاده تا توافق ظریف
بریتانیا را عامل توقف مذاکرات و بستن راه هرگونه عقب نشینی آبرومندانه برای مصدق می داند. آنتونی ایدن، وزیر خارجه بریتانیا به همتای آمریکایی اش همانی را گفت که مذاکره کنندگان اتمی ایران و 1+5، 60 سال بعد گفتند: به عقیده من عدم توافق، بهتر از یک توافق زیانبار است. درگیری با عراق 18 سال بعد، شکایتی جدید علیه ایران در شورای امنیت طرح شد. در نهم اردیبهشت 1348 دو روز پس از لغو قرارداد ...
سلنا گومز، از خوانندگی تا فعالیت های خیرخواهانه
موردجاستین بیبر میگه: اون یه جورایی رابطه بینمون رو منفجر کرد! امامن بادوستان خودم اوقات خوشی دارم و خوش میگذرونم و ازمجرد بودن خودم لذت میبرم. زندگی شخصی سلنا گومز در گرند پریری، تگزاس به دنیا آمد. مادر گومز، آماندا داون "مندی" تیفی (که دارای سابقهٔ بازیگری نیز بوده) وی را در سن 16 سالگی به دنیا آورد. پدر وی "ریکاردو گومز"، نام وی را سلنا نامید. نام وی به صورت سلینا ("ماه" به زبان ...
شب هایی که روی کارتن صبح می شود
... 12ساله بودم که شوهرم دادند و او معتادم کرد. به خاطر دردهایی که ماهی یکبار به سراغم می آمد. اول با تریاک، بعد هروئین، الان هم شیشه. تازه رسیده بودم به سنی که اول عاشق شدنم بود... مطلقه شدم... در 17 سالگی. تو را خدا عکس نگیر آقا! چی می گفتم؟! آهان در خانواده ما حتی یک سیگاری هم وجود ندارد اما من به خاطر شوهرم، معتاد شدم. چرا از خانه فرار کردی؟ من! فرار نکردم ...
گذری بر شهر
یوسف درگاهیان / میرملاس : اَیُّما مُسْلِمٍ خَدَمَ قَوْما مِنَ الْمُسْلِمینَ اِلاّ اَعْطاهُ اللّه ُ مِثْلَ عَدَدِهِمْ خُدّاما فی الجنَّةِ؛ هر مسلمانی که به گروهی از مسلمانان خدمت کند خداوند متعال به تعداد آنان، خدمتگزارانی را در بهشت به او عطا خواهد کرد.(پیامبر اکرم ص ) مهمانانم چند روزی میشه که بعد از یک هفته [...] یوسف درگاهیان / میرملاس : اَیُّما مُسْلِمٍ خَدَمَ قَوْما مِنَ الْمُسْلِمینَ اِلاّ اَعْطاهُ اللّه ُ مِثْلَ عَدَدِهِمْ خُدّاما فی الجنَّةِ؛ هر مسلمانی که به گروهی از مسلمانان خدمت کند خداوند متعال به تعداد آنان، خدمتگزارانی را در بهشت به او عطا خواهد کرد.(پیامبر اکرم ص ) مهمانانم چند روزی میشه که بعد از یک هفته گشت و گذار به شهرشان برگشته اند.هنوز هم بخاطر محرومیت بالای ولایتم در بحث مکان های گردشگری و تفریحی داخل شهری عرق شرمندگی به پیشانی دارم اما تقریبا در حال خشک شدن بود تا اینکه... یه روز از خونه که خارج شدم چشمم به شاه لوله آب ترکیده محله خورد،پیش خودم فکر کردم که کی میاد اون روزی که بیان اینو تعمیر کنند.صحنه دلخراشی بود اول صبحی، البته نه برای اونهایی که روزانه با حیاط شستن حیات یه عده ای رو سخت میکنند. چند قدم جلوتر بوی لجن فاضلاب ها حتی با قرص دیمن هیدرینات هم درست نمیشه!مگه اینکه شهرداری جان دست به بیل بشه. یه چند صد متری رو باید تا مقصدم پیاده روی کنم، پیاده رو که جایی برایمان ندارد البته شاید سایز پایمان بزرگتر از عرض پیاده رو است.امیدوارم فرداروزی مچ پاها در گسل های پیاده رو لنگرنیندازد! به ناچار برای حفظ استخوان بندی و سلامت مفاصل به خیابان پناهنده میشوم،اگر به وسط خیابان بروم که باید فاتحه خود را بخوانم پس خود را به کناره ها میکشم ،بالاخره که عفونت های ریوی بهتر از مرگ حتمی تو وسط خیابونه! از مجموعه خیرات شهرداری که بگذریم از تپه های ساخته شده به عنوان سرعت گیر نمیتوان گذشت از این هم که بگذریم از چاله و چاه های وسط خیابون نباید سطحی بگذریم!واقعا تامل برانگیز و قابل تحسینه بخاطر ایجاد موانع مختلف سد راه اتوموبیل ها که امروزه با توجه به وضعیت اقتصادی قیمتشون از قیمت اهالی شهر بیشتر شده است. حدود پنج ماهی میشود که دلمان را صابون میزنیم بلکه خیابونها بعد از ناهماهنگی های بسیار میان آب و فاضلاب و شهرداری لکه برداری شود چرا که از چهره زخمی شهر چیزی نسیب مردم نمیشود جز افسردگی! چیزی نمونده تا مقصدم ولی دوس دارم جایی بشینم و استراحت کنم.مثلا پارکی مجهز،یه بوستان یا فضای سبزی که چندتا نیمکت داشته باشه.مسئله ای که موجب شده ازدحام جمعیت شبانه مردم در دو پارک شهر، هر شیردلی را بترساند.از جهت دیگر کودکان شهرمان در ضلع جنوبی شهر از فضایی برای شادی و خوش گذرانی مانند شهر بازی بی بهره اند که نتیجه منفی این کمبود بعدها دچار مشکلات غیر قابل جبرانی میشود. اگر نفع کس در نهاد تو نیست چنین گوهر و سنگ خار یکی است (سعدی) * دانشجوی کارشناسی دانشگاه فرهنگیان شهید باهنر اراک درج شده توسط : امین آزادبخت (مدیر سایت ) ...