سایر منابع:
سایر خبرها
عراقی ها حاجتشان را از مزار یک شهید ایرانی می گیرند
خاکریز دو جداره زمان جنگ شدم؛ خاکریزی که خط پدافندی خودمان بود... سال ها بود که چنین خاکریزی ندیده بودم. هر چه دیده بودم، نمایشگاه بود؛ اما این یکی فرق می کرد. تمام خاطره های زمان جنگ جلوی چشمم آمد. مجید رفت سمت دل خودش و من هم در حال خودم بودم. به سمت تانکر آبی رفتم که با تعدادی گونی متلاشی شده، احاطه شده بود. یک پلیت زنگ زده هم بود که برای شستن ظرف ها و پای بچه ها زیر تانگر گذاشته می شد. اطراف ...
رامین پرچمی: جلوی حضورم در خندوانه را گرفتند / ارشاد اجازه بازی در نقش پلیس خوب را نداد
به این زودی ها اجازه کار نخواهم داشت؛ حداقل در تلویزیون. ولی خودم پیگیرش نشدم چون مدتی هم تهران نبودم. پرچمی ادامه داد: حدود سال 93 بود که خیلی اتفاقی آقایی به اسم سعید چاری که می خواست یک فیلم سینمایی بسازد سراغم آمد و گویا چند ماه هم دنبال من گشته بود؛ همان شب که قرار بود متن را بخوانم به دلیل مشکلی دیگر که سوءتفاهم بی ربطی بود؛ افتادم زندان و هفت ماه آنجا بودم و دوباره این قضیه قطع ...
بچه های جنگ در گیر و دار بازی های سیاسی گم شدند
فرمی که پر کردید چه پارامترهایی داشت؟ یکی این بود که حداقل حقوقی که کفاف زندگیتان را می دهد، چقدر است؟ من نشستم و حساب کردم و دیدم من مستأجرم و بچه دارم و دیدم اگر از 3500 تومان به من کمتر حقوق دهند، زندگی عادی من دچار مشکل می شود. آمدم بنویسم 3500 تومان، اما پیش خودم گفتم نکند این ها فکر کنند من به خاطر حقوق عضو سپاه شدم. برای همین نوشتم 2 هزار تومان. البته اولین حقوقی که در ...
شاهرخ استخری: نمی خواهم عکس همسرم منتشر شود!
من هدیه ای بدهند که ندادند. اولین کاری که بابت آن دستمزد دریافت کردم، سریال "داداشی" در ماه رمضان بود. چند ماه سرکار بودم و در نهایت شغل قبلی ام را رها کردم. *برگردیم به موضوع بچه دار شدن و تغییر در زندگی شما... وقتی دخترم به دنیا آمد، دیگر شرایط عوض شد و یک مقدار برایم مقوله ارتزاق مهم شد. البته این مهم شدن مادیات را دوست ندارم، ولی به دلایل شرایط زندگی و مخصوصا آینده دخترم ...
امید حجت: نگاه من جهانی است؛ مثل اصغر فرهادی
و کلاس کاری او روی من تأثیر زیادی گذاشت. به یاد دارم که از کودکی با لهجه بدی لاو استوری می خواندم. اما علاقه من یک باره از موسیقی سنتی به موسیقی پاپ سنگین و ملایم تغییر پیدا کرد. تا اینکه یک شوی راک دیدم و گیتار الکتریک آن، مغزم را متحول کرد. * چند سالتان بود؟ حدوداً شانزده ساله بودم. آن زمان در خانه یک ارگ دو طبقه داشتیم که کار با آن هم خیلی سخت بود و با اینکه هیچ گاه استادی نداشتم، سعی می ...
ماجرای مردی که 20 سال است در زندان به سر می برد
خانه راه نداده بود و برای آنکه همسایه ها متوجه نشوند بی صدا و بدون اعتراض برگشته بودم. همه زندگی ام در آن خانه گذشته بود. همسرم، فرزندانم وتمام امیدم... مگر راهی برای برگشت داشتم؟ چند بار زنگ زدم اما باز پشت در ماندم. به پسر بزرگترم گفتم به مادرت بگو اگر از من خسته شده بی سروصدا در را باز کند تا شب را در زیرزمین خانه بمانم. اما بچه ها در حمایت از مادرشان به من توجهی نکردند. افسوس که ندانستند چه آتشی ...
محمدرضا شریفی نیا در نقش امام حسین(ع)
بازیگر علاقمند به ائمه و شخصیت های مثبت تاریخی می باشد، راحت است. اما بازیگر نقش منفی با وجود علاقه به شخصیت های دینی، باید در بازی اش آن علاقه را بکشد و خودش را تبدیل به دشمن کند و این برای بازیگر بسیار سخت است. خاطره ای جالب از سریال امام علی(ع) بازیگر سریال مختارنامه با اشاره به خاطره ای در سریال ماندگار امام علی(ع) ، گفت: در سریال امام علی(ع) خیلی از بازیگران دوست ...
نقش رزمندگان کازرونی در سنگرهای بعد از جنگ
. نیروی مقاومت سپاه وبسیج . اداره ارشاد ،سازمان تبلیغات و حوزه های فرهنگی شهر از از جمله شورای فرهنگ عمومی و دفتر امام جمعه و یا فرمانداری و برخی نهادهای دیگر . خب جناب پیروان، اینهایی که فرمودید، عموما نهادهای دولتی هستند که بیشتر بر اساس بخشنامه ها و نظارت دولتی عمل می کنند. از سوی خود رزمندگان آیا فعالیتی انجام شده است؟ یعنی چرا خود رزمندگان کازرون به طور خودجوش دست به اقدامات انتقالی ارزش ...
گفت و گو با بهنام بانی ، ستاره ی این روزهای موسیقی پاپ
...> گویا شما در رشته مهندسی درس خواندید. چه شد که از رشته عمران به سمت موسیقی حرفه ای کشیده شدید؟ - هم خودم، هم مادرم و هم کلا خانواده ام دوست داشتند به غیر از رشته موسیقی یک رشته دیگر را در دانشگاه بخوانم. من به خوانندگی علاقه داشتم و می خوانم و آنها علاقه نداشتند که من در رشته موسیقی ادامه بدهم، چون هم خیلی سخت بود و هم این که مهندس بودن را کلا دوست داشتند و خودم هم داشتم. آن ...
قرار بود بروم ادابازی، نامه آمد نمی شود!
کنم مدتی ممنوع کار خواهم بود. تمام جو موجود و صحبت هایی که می شد و تجربه و سابقه قبلی همه نشان می داد که به این زودی ها اجازه کار نخواهم داشت؛ حداقل در تلویزیون. ولی خودم پیگیرش نشدم چون مدتی هم تهران نبودم. پرچمی ادامه داد: حدود سال 93 بود که خیلی اتفاقی آقایی به اسم سعید چاری که می خواست یک فیلم سینمایی بسازد سراغم آمد و گویا چند ماه هم دنبال من گشته بود؛ همان شب که قرار بود متن را ...
ماجرای ارتقای شغلی مدیری که سرمایه گذار خارجی را هوا کرد/ نظام اداری باید شخم بخورد
کدام پروژه ها. آنوقت یافتن چنین وزرایی انگشت شمار می شود. در شرایط موجود همه می توانند مسئولیت وزارت را بعهده بگیرند. * کارشناس زبده باید 40 میلیون حقوق بگیرد من سال 88 به آقای رئیس جمهور این حرف را زدم. گفتم من برای این پروژه چند شرط دارم. اول تغییر فوری و بنیادین قوانین و مقررات معیوب و دست وپا گیر. دوم به کارشناس نیاز دارم که حداقل 40 میلیون تومان در ماه حقوق ثابت به انها ...
علل کمبود عزت نفس و راهکارهایی برای تقویت آن
.... من نمی توانم به شما یاد بدهم که خودتان را دوست داشته باشید، زیرا این بیش از یک کتاب زمان و تلاش می برد، علاوه بر اینکه من خودم هنوز در حال یادگیری آن هستم. اما در ادامه چند نکته برای شروع می توانم به شما ارائه دهم: نسبت به فیلم ذهنی تان هشیار شوید. شما یک فیلم دارید (یا شاید مجموعه ای از آنها را داشته باشید) که درباره شما است و در ذهن تان آن را پخش می کنید، اما این ...
وقتی پلیس یزدی برای نجات دو کودک و یک مادر خود را به اتش زد!
بگذارد و به سرعت از خانه خارج شدم. وی افزود: وارد راهرو که شدم دخترش و همسایه ها با انداختن پتو مادربزرگ خانواده را به بیرون منتقل کردند و من نیز موقع خارج شدن از خانه به دلیل شدت دودی که تنفس کرده بودم و ریه های دود گرفته ام و همچنین به دلیل حساسیتی که به دود دارم، از هوش رفتم. باخدا گفت: زمانی که به هوش آمدم خود را در آمبولانس دیدم به عوامل اورژانس گفتم که حالم خوب است و باید به ...
سرنخ جدید فساد صندوق های فروشگاهی/ جزئیات 7 جلسه سازمان مالیاتی
مسئول کارگروه صندوق های مکانیزه فروش در کمیسیون سخت افزار نظام صنفی رایانه ای تهران به ارائه جزئیاتی جدید از ماجرای فساد صندوق های فروشگاهی پرداخت. به گزارش پایگاه خبری بورس پرس ، چند ضلعی رسوایی صندوق های فروشگاهی در بورس تهران درحالی هم اکنون با کلافی سردرگم در اتاق اصناف دست و پنجه نرم می کند که سرنخ های جدید دیگری از این ماجرای چالش بر انگیز به دست آمده است. مسئول ...
صدای سیلی های افسر نگهبان دوران سربازی ام هنوز در گوشم می پیچد /یکسال تمام پشت درب صدا و سیمای استان می ...
هم جلوی در صدا و سیما خودم را نشان می دادم. بهرحال دیدم این روش فایده ندارد، به همین خاطر به داخل شهر می رفتم و از کیوسک های تلفن قدیمی داخل شهری ساعت 2 بامداد به آقای حسینی(معاون وقت صدا و سیما) زنگ می زدم. می گفت آقای ناطق زاده چرا ساعت 2 بامداد با من تماس می گیری!؟ گفتم آقای حسینی، مگر جنابعالی نمی گویی من نمی توانم میکروفن به دست بگیرم ولی نگفتید که ساعت 2 بامداد نمی توانم ...
خاطراتی از زبان مفسر استقامت، همسر سردار شهید قاسم نصرالهی
گفتم چون احساسم این بود که من هم در این جنگ شریک هستم و شانه به شانه مردان و زنانی که دارند از دین و ایران دفاع می کنند سهمی دارم و آنها را تنها نگذاشته ام. بعد از دوسال زندگی سخت و شیرین به بانه آمدیم .چون آقای نصرالهی فرمانده سپاه بانه شده بود در این شهر کوچک وضع کمی بهتر بود.خانه مان نزدیک مقر سپاه بود و از این لحاظ امنیت داشتیم.به همین خاطر با کمک بچه های سپاه و چند نفر از خواهران یک ستاد پشتیبانی جبهه و جنگ تشکیل دادیم. ...
واکنش ایفمارک به خبر ایسکانیوز/ آشتیانی تحت نظر ما بود اما کارمان بولد نشد
آفتابی هم لطف کردند بدون اینکه سر و صدایی شود، مدتی در منزل آقای آشتیانی حضور پیدا کردند. وی افزود: برای فوتبالیستی در سطح حرفه ای، خیلی سخت است که این شرایط را بگذراند چون نیاز به حمایت های عاطفی و روحی خیلی زیادی دارد. می شود گفت نقش مسائل روحی و روانی در اساس درمان فیزیوتراپی در بیماری های طولانی مدت، بسیار پررنگ است. آقای آفتابی گزارش های خوبی به ما راجع به حرکت کردن و روحیه و ایشان ...
گفتگو با داوود نماینده گوینده و صدا پیشه تلویزیون
...: پسرم امام حسین را می شناسی؟ گفتم: بله. گفت: صحنة بینا شدن خدیجه خانم را دیدی؟ گفتم: بله، دیدم. گفت: تا آخر عمرت ببین. * در طول این همه سال فعالیت خاطره ای دارید؟ ** بله خاطرة کاری که زیاد است. مدیر دوبلاژ یک فیلمی بودم و نقش های گویندگان را جلوی شان گذاشته بودم که حرف بزنند یکی از آقایان گوینده از من اجازه گرفت گفت: یک دقیقه بروم بیرون کار دارم. از اتاق رفت بیرون و وقتی ...
اخلاق نیکویش او را به شهادت نزدیک کرده بود + عکس
(س) گرفتم. تعریف می کرد یک روز که به مشهد رفته بود در حرم امام رضا(ع) نذر می کند 40 زیارت عاشورا به حضرت زهرا(س) هدیه بدهد تا خدا یک همسر خوب نصیبش بکند. ایشان 40 شب پشت سر هم این زیارت عاشورا را می خواند و دقیقاً در آخرین شبی که زیارت عاشورا را می خواند فردایش شوهرخاله اش مرا به ایشان معرفی می کند. آن زمان خودم در کنگره شهدا کار می کردم و یک هفته ای می شد که به شهدا متوسل شده بودم و می خواستم یکی ...
کلاس های استاد شفیعی کدکنی...+ عکسی جالب و دکلمه
شود و انگشت اشاره اش را به سمت چند دانشجوی دکتری می گیرد: همان کتاب شش جلدی ای را که گفتم بخوانید. دقیق بخوانید چون با تمام دقت هایی که خودم کردم، امتحان خواهم گرفت. چشم هایش پشت عینک کائوچویی درشت تر به نظر می رسند. حرفش را یکباره قطع می کند. گویی یاد دغدغه ای افتاده. رو می کند سمت یکی از دانشجوها: - آرش! کارت درست شد؟ - آقای دکتر جلسه افتاد هفته بعد. خنده ای ...
نثر ترجمه ای پیر مرا در آورده است!
بعد تا زمانی که به دانشگاه رفتم در 10 مؤسسه آموزشی به همراه 35 نفر از بچه های روستایی بودم. توصیف این شرایط در کتاب خمره آمده است. شرایطی که اگر یک تکه نان داشتیم در جیب و کیفمان قایم می کردیم یا مثلاً خودم که از شدت گرسنگی نفت خوردم یا آن مدرسه شبانه روزی که در آن چیزی برای خوردن پیدا نمی شد و یک نان خاک و باران خورده را یافته و خوردم و... به هر حال در چنین شرایط و مکان هایی بودم و در میان این ...
شیرینترین لحظه کاری ما کسب رضایت خلق خداست
بود که در خدمت به نظام جمهوری اسلامی، وطن و ملت عزیز و شهید پرورم داشتم، این بود که گفتم چه جایی بهتر از نیروی انتظامی که در ارتباط مستقیم با مردم و مسائل و مشکلات مردم است و حس کردم در این لباس بهتر می توانم وظیفه شرعی خود را در کمک رسانی به مردم و بازستانی حق مظلوم از ظالم ایفا کرده و اینگونه دِین خودم را به اسلام و شهدا ادا کنم. بچه که بودید دوست داشتید چه کار شوید؟ بنده از ...
از روحانیون مشهد برای نقشم الگو گرفتم
کوتاهی داشته ام. در واقع بعد از بازی در فیلم چهارشنبه 19 اردیبهشت تصمیم گرفتم گزیده تر انتخاب کنم. در مجموع عرض نقش را بیشتر از طول آن دوست دارم. مدیوم سینما و تلویزیون برایتان فرقی می کند؟ پیشه من بازیگری است و از این طریق ارتزاق می کنم. دوست دارم نقش، عمق داشته باشد. ماه رمضان را خیلی دوست دارم و علاقه مندم در این ماه سریال بازی کنم، چون برایم برکت دارد. اولین سریال رمضانی من ...
من پرویز شاپورم، مبدع کاریکلماتور
به پدرم دارم. نامه هایی که پدرم به من – زمانی که انگلیس بودم – نوشته بود شهریور بیرون می آیند و توی این نامه ها متوجه شدم او چه حمایت های مالی بی دریغی از من کرده بود. گفتید خاطرات طنز آمیزی از او توی ذهن تان هست، خب مثل چی؟ بعضی از اینها جذابیت شان به خاطر لحن پدرم است. مثلا با لحن خاصی تعریف می کرد که دو نفر از گاوی شیر می دوشیدند. یکی شان که رئیس بود هی می گفت بدوش بدوش و آن ...
دستور بنی صدر را اجرا نکردم دو ماه حقوقم را قطع کرد/ لاهوتی می گفت بنی صدر لیاقت رهبری دارد/ سپاه مگر ...
کنم روز عاشورا بود که مراسمی در مسجد پادگان برگزار شد و به من گفتند برو مداحی کن، من هم رفتم بالا شعر انقلابی ” زیر بار ستم نمی کند زندگی” را خواندم، که گوش ها تیز شد و لطف الهی بود که من را نگرفتند. اصلا با این اندیشه که بتوانیم از پادگان ها حمل اسلحه کنیم به بیرون وارد ارتش شده بودم، چون من همیشه در فکر این بودم که با رژیم شاه مبارزه کنم. از همان پادگان با بچه های علیه سلام ...
شاهو اصلانی: طرح پیشنهاد رشوه به داوران برای تغییر نتیجه بازی را رد می کنم/ عدم پرداخت به موقع دستمزد از ...
مصدوم شده بود، یک لحظه دیدم آقای پیام حیدری داور وسط بازی نقطه پنالتی را نشان داد من هم که صحنه را دیده بودم مطمئن بودم پنالتی نبوده، من هم فورا کنار کمک داور اول رفتم و گفتم اصلا پنالتی نیست لذا آقای حیدری را صدا زدم و گفتم به هیچ عنوان پنالتی نبوده و اگر هم هر عواقبی داشت من گردن می گیرم، داور هم پنالتی را لغو و دستور به ادامه بازی داد. خدا را شکر که بعد از پایان بازی تمام کارشناسان داوری اعلام ...
خادمان کوچکی که یک هیئت را می چرخانند
بچگی دقیقا همین جا نشسته بودم که مداح داشت بلند بلند می گفت: حسین عشق منی همان موقع توی ذهنم ماند که حسین عشق من است. زینت سادات: من از سه چهارسالگی چون شوهرخاله ام مداح بود خیلی از قصه ها و روضه ها را که می گفت می شنیدم و با خودم تکرار می کردم و عشق به امام حسین را فهمیدم. فرزانه: من از چهارسالگی که مهدکودک می رفتم. در آنجا برایمان قصه عاشورا را تعریف می کردند و به ما کتاب می دادند. شبش ...
عقل،اخلاص و انگیزه از فاکتورهای یک پلیس موفق است/بزرگ شدن فرزندانم را ندیدم
التحصیل شدن از دانشگاه وارد نیروی انتظامی می شود. وی برای اولین بار در سال 1381 وارد قرارگاه عملیاتی مرصاد، قرارگاهی که به علت عملیات های مکرر و پر خطر کمتر کسی دوست دارد در آنجا باشد مشغول به خدمت می شود. در رابطه با خواستگاری از همسرش چنین می گوید : به او گفتم من نظامی هستم و به خاطر حساس بودن شغلم امکان دارد هر آن ماموریت نظامی در استان های مرزی و دور باشم . همسرش ...
کودکانی که فقط چندساعت کودکی می کنند
به کشورشان باز گردند و آتش جنگ را خاموش کنند جز سلما که درد کودکان کار و قربانی خشونت همه شهرهای دنیا را فریاد می زند، نه یکبار که بارها ... در میان چند زندان محصور شده است، از یک طرف با ندامتگاه مرکزی استان البرز همسایه است از طرفی دیگر با زندان قزل حصار، راننده، نام و نشان زندان ها را از خاطر برده اما جز این نیست که بگوید: خلاصه برایتان بگویم اینجا در محاصره چند زندان است، بی سبب نیست ...
بازگشت به جامعه
نفس عمیقی کشیدم و سینه ام را پر از هوا کردم، بهترین کاری که می توانستم در آن زمان بکنم همین بود. فارغ از این که این اتفاق چقدر دردناک بود، کشور ما نیاز داشت تا ببیند دموکراسی همچنان در سیستم سیاسی ما جریان دارد. دم عمیقم را با بازدمی عمیق همراه کردم، گله ها و ناراحتی بماند برای بعد. ایستاده در آستانه در، منتظر این بودم که سخنران بیل و من را برای حضور در جایگاه مشرف به مراسم سوگند صدا بزند. داشتم تصور می کردم که هر جایی می بودم به جز این جا، شایدبالی! که جای خوبی برای حضورم در آن لحظه بود. برای من و بیل به عنوان رئیس جمهور اسبق و همسرش رسم است که همواره در مراسم سوگند ریاست جمهوری شرکت کنیم. هفته ها با خودم کلنجار رفتم که در این مراسم شرکت کنم یا نه. جان لویس، عضو کنگره و قهرمان حقوق بشری در این مراسم شرکت نکرد چرا که گفته بود به نظر او انتخاب رئیس جمهور قانونی نبوده است و شواهد کاملاً واضحی از دخالت روسیه در انتخابات وجود دارد. برخی دیگر از اعضای کنگره نیز با او در بایکوت رئیس جمهوری که به ...