سایر منابع:
سایر خبرها
قراردادهای جدید فارابی ترکمنچای است/ می خواهند ژن خوب به سینما تزریق کنند
معلومه چی کار می کنه و قدرالسهمش رو چطوری پرداخت می کنه. مگه درطی این سال ها وام هاشو چطوری پرداخت کردن؟ به قسط های حلوا جوزی. یه قسط اول، یه قسط وسط، یه قسط آخر، یه قسط بعد از صداگذاری... الی آخر. تو پیش نویس قرارداد منم همینجوری نوشته بودن. تازه همه می دونن فارابی هیچ وقت سر موقع پرداخت نمی کنه، یه سال یه سال عقب می ندازه، می گه ندارم، بودجه ام نرسیده، مقدور نیست... کاریش نمی شه کرد ...
آنتالیا اونجوری که فکر می کنید نیست ولی واقعا عجب جایی هست+عکس
برنامه یک DJ ایرانی و بعد از اون هم کنسرت. نرخ این پکیج 50 دلار بود. روز یکشنبه رفتینگ رو انتخاب کردیم 35 دلار. روز دوشنبه تور کشتی بود که نفری 70 دلار بود ولی از اونجایی که توی سفر قبلیم به روسیه و شهر سنت پترزبورگ این تور رو رفته بودم و اصلا راضی نبودم و همین طورم اصلا تعریفش نشنیده بودم در نتیجه تصمیم گرفتم دوشنبه رو توی هتل بگذرونم. روز سه شنبه هم تور پارک آبی لند اف لجندز رو به قیمت 60 دلار ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (457)
دانشگاهشون تو جادوغ آباد میگن یونی 23٫ یه دختر و پسر تو پارک بودن نهایتا 14 سال سن داشتن ، پسره به دختره میگفت نمیذارم تو زندگی اذیت بشی. بابا تو برو مشقاتو بنویس خودت فردا اذیت نشی! 24٫ وقتی بستنی عروسکی میگیرم، اول عکس جلدشو ب خاطر میسپرم بعد با چشم بسته میخورم ک ذهنیتم راجبش خراب نشه. 25٫ من اول دبیرستان بودم این کوشا قلمچی کنکورداشت الان دارم لیسانس میگیرم هنوز ...
یک دزد ایرانخودرو را نصیحت کرد
...؛ اونا هم غرغر زیاد می کردن و هم ریسک کار باهاشون زیاد بود ولی سعید انگشتاش سریعه و مغزش هم خوب کار می کنه؛ مهمتر از همه اینکه تنبل نیست؛ یعنی من اگه می تونستم جنسای سعید رو آب کنم هنر کرده بودم؛ هیچ وقت دستم رو خالی نمی ذاشت... از وقتی با سعید آشنا شدم انقدر کاسبی ام خوب شده بود که حتی دیگه اوراقچی ها هم نمی رفتم؛ ECU ها رو از سعید تحویل می گرفتم و عمده می فرستادم شهرستان. از مشهد تا اهواز. تک ...
مرد پولداری که در اثر هوس رانی شیطانی کشته شد+عکس
نوآوران آنلاین - ساعت 4صبح روز 22 آبان ماه امسال، خبر این جنایت Crime به ماموران کلانتری 101 تجریش رسید. ماموران بلافاصله در محل حادثه Incident در خیابان شریعتی، خیابان هدیه حضور یافتند و متوجه شدند که درگیری بین دو زن جوان و یک مرد منجر به قتل Murder شده است. همانجا با انجام بررسی های نخست مشخص شد که در این درگیری مردی 45ساله که از ناحیه گوش دچار خونریزی شدید شده، جان باخته است. تحقیق از شاهدان صحنه درگیری مرحله نخست تجسس های پلیسی بود. شاهدان نیز در اظهارات خود از دو زن ...
جنجال سلفی نوید محمدزاده با پیرمرد زلزله زده
صاحب توییت نیست. خیلیا این عکس رو با همین مضمون گذاشتن. تو ریاکاری و پوپولیسم بازی سلبریتی ها شکی نیست ولی همین عزیز سالخورده یه کلیپی هست که توش صدبار از مردم و هنرمندان تشکر می کنه و از نوید محمدزاده هم تشکر می کنه. این جا تو عکس غمگینه، شمام دست گرفتید؟ من یک درصد هم طرفدار محمدزاده نیستم. *سلفی نوید محمدزاده با اون پیرمرده اصلا مصداق پوپولیسم نیست یا اقلا چنین حسی ازش برداشت نمیشه ...
برای رفع تشنگی سراغ آب برف پاک کن ماشین ها رفتیم
، دام های شان را کشت و مغازه های شان را ویران کرد و خانه های شان را آوار کرد و آنها ماندند با توده ای سنگ و آجر که هر تکه اش، یادشان می انداخت همه چیز را از دست داده اند. به چادرها که سر می زدم، بچه های کوچولو رو می دیدم که از سرما می لرزیدن. رفته بودیم ازگله، پیرمردی بود که خیلی گریه می کرد. فکر کردم برای خراب شدن خونه اش گریه می کنه. گفت دخترم با دو تا بچه اش، سر پل ذهاب موند زیر آوار. نمی ...
تغییر موضع آخوندی نسبت به مسکن مهر/ خطر ورشکستگی تامین اجتماعی، بیخ گوش اقتصاد ایران/ افزایش حباب قیمت ...
می گوید: از وقتی سال های آخر دبیرستان بودم، دوست داشتم کار کنم. نزدیک عید که می شد، جنس می خریدم و می بردم حوالی بازار بساط می کردم. آن زمان خیلی از دوستانم مسخره ام می کردند. ولی آنقدر همین دستفروشی را ادامه دادم و قواعد کار را یاد گرفتم تا توانستم سرمایه ای جمع کنم و مغازه راه بیندازم. علیرضا از معدود جوان هایی است که دل به مدرک دانشگاهی و کار پشت میز نشینی نبسته و حالا درآمد بسیار خوبی دارد ...
زخم دهانه رحم، بارداری را دچار مشکل می کند؟
ندارم فقط یک بار لکه های زرد پر رنگ دیدم بعد نزدیکی امروز که پریود بودم و دکتر معابنه کرد و گفت زخمه رحمت و دارو نوشت برای یک ماه گفت اگه بعد یک ماه خوب نشی فریز و... موقع معاینه هم به دستیارش گفت قشنگ باز کن ببینم اون پولیپه که دستیارش گفت نه خونه و یکی از دکترای معروف تهرانه. چند وقت باید دارو بخورم که اگه اثر نکرد فریز کنم؟ و این که من تا اون جایی که میشه میخوام دارو بخورم تا فریز رو انجام ...
آقاخان: شادی بعد از گلم رو خیلی دوست دارم
هتل پارک کردم و از در پشتی با آژانس رفتم. شب تو خونه هم استرس داشتم. بازی با استقلال هم به من فحش دادن ولی دیگه این طوری نبود. می خوای مثل کریس رونالدو باشی، چون شادی هات هم شبیه رونالدو هست و وقتی لباست رو هم درمیاری میگن ادای اون رو درمیاری... من همیشه دوست دارم فیزیک خوبی داشته باشم. چون پنجاه شصت درصد فوتبالیست ها رو بیرون نمیشه اصلا تشخیص داد که فوتبالیست هستن چون فیزیک ...
اورژانسی ها نخوانند
تکون بدی؟ اون بنده خدا هم امتحان کرد و با تکون دادن سرش تایید کرد که می تونه انگشت پاش رو تکون بده. به اپراتور گفتم آره می تونه تکون بده. اپراتور با بی خیالی گفت: پس مورد شما اورژانسی نیست. یا کولش کنید ببریتش خونه یا از 118 شماره ی امداد در منزل رو بگیرید، زنگ بزنید بیان درمانش کنن. بیب بیب بیب... قطع کرد. با عصبانیت یه بار دیگه شماره اورژانس رو گرفتم و این بار خیلی محکم و جدی جریان رو ...
جای پارک، مقصر آتش سوزی پلاسکو را لو داد
جای پارکم می کنم، یه نگاه به کلید ویلا و پول و پنج کیلو جوجه می کنم و می گم: نه ممنون داداش. می مونم خونه. حتا یه بار یکی از همسایه ها داداشم رو با ماشین تو کوچه زیر گرفت و اومد زنگ مون رو زد و گفت: داداشت داره جون می ده. بیا ببرش بیمارستان. گفتم الآن زنگ می زنم اورژانس بیان ببرنش. گفت: ساختمون پلاسکو رو آتیش زدم، همه آمبولانس ها اعزام شدن اونجا. خودت باید با ماشین ببریش منم یه نگاه به جای پارکم کردم، یه نگاه به داداشم که کف کوچه غرق خون بود کردم، بلند داد زدم: رَحِمه الله مَن یَقرا الفاتِحَه مَعَ الصَلوات! پایان پیام ...
درد و دل علیرضا بیرانوند با هواردان پرسپولیس+ عکس
مطالب تبرئه خودم نیست فقط میخوام چند کلمه با هواداران واقعی پرسپولیس درد دل کنم نه اون چند هوادارنمایی که از اول بازی فقط روی اعصابم راه رفتند! اگه اونا واقعأ هوادار پرسپولیس بودن تو اون شرایط به فکر نتیجه گرفتن تیم بودن نه به حاشیه رفتن! من هیچگاه دوست نداشتم با نا آرام کردن پرسپولیس به اهداف خودم برسم ولی اگه نیاز باشه با دلیل و مدرک اونا رو به همه معرفی خواهم کرد تا همه بدونن که چه کسانی در لباس ...
دو سال و هفت ماه دیوانه وار یک نفر دوست داشتم
میرفتم نامرد انگار آرامش رو به چهره ش آرایش کرده بودن و موهاشو هزارتا زنِ زیبا با ظرافت بافته بودن، هر بادی که میوزید و شالش تکون میخورد دست و تن و دلم میلرزید. اصلن یه حالی بودم. یه ساعتی از مسیر گذشته بود که با خودم عهد کردم وقتی رسیدیم به مادرم بگم حتما با مادرش حرف بزنه، داشتم نقشه میکشیدم که چی بگم و چه کنم که مینی بوس کنار جاده ایستاد و اون دخترِ کُرد با مادرش پیاده شد و رفت. همه چیز تو چند لحظه ...
نفرین 2018 غیر قابل انتشار/طنزنامه بلاغ
رفته بود خرید کنه، یه مدته خرید خونه افتاده گردنش، اونجا هم یه دونه ارزانسراست، قیمت هاش چند ساله ثابته؛ بالا نرفته، حمید می ره اونجا خرید. +: نه نه! ببینید؛ اصلاً در رسانه ها صحبت خرید نبود، صحبت بست نشینی بود، شما رفتید اونجا که کار بقایی رو تایید کنید؟ محمود بهار: بست نشینی کدومه، یه بار من چند سال پیش آبجوش ریخت روپام، چون نمی تونستم لباس بپوشم؛ نتونستم بیام بیرون چند روز ...
درد و دل علیرضا بیرانوند با هواداران پرسپولیس
میخوام چند کلمه با هواداران واقعی پرسپولیس درد دل کنم نه اون چند هوادارنمایی که از اول بازی فقط روی اعصابم راه رفتند! اگه اونا واقعا هوادار پرسپولیس بودن تو اون شرایط به فکر نتیجه گرفتن تیم بودن نه به حاشیه رفتن! من هیچگاه دوست نداشتم با نا آرام کردن پرسپولیس به اهداف خودم برسم ولی اگه نیاز باشه با دلیل و مدرک اونا رو به همه معرفی خواهم کرد تا همه بدونن که چه کسانی در لباس هواداری دلالی می کنند و این ...
نوار کاست آقای ش.ش
که اتفاقا نوار هم مال اون بود، پرسید این مال کیه؟اون هم گفت آقا مال هر کی هست اسمش روش نوشته! چون نوار دم کلاس ما پیدا شده بود حدس زد مال یکی از ماست. گفت (ش.ش ) کدوم یکیه؟! گفتم آقا امروز نیومده! گفت هر وقت اومد راهش نمیدی تو کلاس، بیارش دفتر! گفتم چشم. این قضیه تو مدرسه پیچید و شده بود سوژه خنده.گذشت تا چند روز بعد که آقای ناظم منو احضار کرد دفتر. با یه لحن شماتت آمیزی گفت آقا مهدی من از شما ...
مادر شهید: زنده بود برای دفاع از حرم راهیش می کردم/پس از 34 سال انتظارم به پایان رسید
جوانانی همچون پسر خود را تحمل کند؟ اما این مدت، مادر، غم دوری را تحمل می کرد و گلایه نمی کرد؛ حالا با نگاهی پر از درد رو به ما می گوید عزیز دل مادر؛ تو این چند سال دلتنگی هامو تو خودم می ریختم؛ نهایتش می رفتم سر یاد بودی که برات درست کرده بودیم؛ یادته میومدم باهات درد و دل می کردم؟ با این حال قرار است اکنون انتظار به سر آید و غم و شادی آمیخته شود عزیز مادر میدونی چگونه ...
انتقاد آقای کارگردان از روحانی درباره زلزله: شما چه کردی آقای روحانی عزیز
دولتی که نتونه تو این شرایط کار به این سادگی رو انجام بده وای به حال مردمش که وای به حالم شدن در کرمانشاه. چهار: اکنون نوک پیکان به سمت مسکن مهر رفته و رئیس محترم جمهور بجای اینکه از خزانه دولت فوری دوهزار میلیارد اختصاص بده به کمک و امداد رسانیه مردم مسکن مهر دولت قبلی رو محکوم میکنه. حتما میگید دو هزار میلیارد تومن پول زیادیه؟ این مبلغ متاسفانه پول خورد اختلاس کننده هاست. احمدی نژاد ...
دید و بازدیدهایی که فراموش کرده ایم
با پدرم صبحانه می خوردیم که مادرم قلم به دست و با لیست بلندبالایی سر میز آمد و آن لیست را جلوی پدرم گذاشت. پدرم با تعجب پرسید: همه اینهایی که نوشتی رو لازم داری؟ مادرم گفت: بله، آخه یه عالمه چیز تو اینترنت دیدم، می خوام برای امشب آماده کنم. تا همه انگشت به دهن بمونند! من خیلی خوشحال بودم. چون خیلی وقت بود که عمه و عموهایم را ندیده بودم. دلم خیلی برایشان تنگ شده بود ...
حال و احوال سردار با اسیر بعثی
کتاب می خوانیم: منطقه ی سردشت روی یک ارتفاع خیلی حساسی پایگاه داشتیم که همیشه در معرض تهدید بود. بعد از ظهر اومد اونجا برای سرکشی، بعد از نماز مغرب و عشا مفاتیح رو برداشت خودش شروع کرد برامون دعای کمیل خواندن. دعای اون شب تو اون شرایط هیچ وقت از یادم نمی ره در بخش دیگری از کتاب می خوانیم: عادت داشت با کسی که خودمونی می خواست حرف بزنه دستش روی شونه ش باهاش صحبت می کرد ...
مصاحبه با آقای پرهامی، کارآفرین شیرازی و صاحب خانه سنتی پرهامی ها
– 26 سال داشتم. درواقع من متولد سال 64 هستم و سال 89 شروع به این کار کردم. خانه سنتی پرهامی، نیمی از یک خونه سنتی کامله و ایده اولیه من این بود که 5 تا خونه پرهامی رو دوباره بازسازی کنم و در حال حاضر غیر از این خونه، دو تا خونه دیگه رو هم تونستم خریداری کنم، البته تصمیم دارم طوری کارم رو پیش ببرم که هر خونه یک رنگ و بویی داشته باشه. دلم می خواد غیر از اقامت، خوابیدن و غذا خوردن، مهمان ها تجربه های ...
الگوی تغذیه کودک، قابل توجه مادران
عوض شده یا جوان ها هر چه بزرگ تر می شوند، عاقل تر می شوند! غذاهایی که گربه های دانشگاه رو هم چاق می کرد من همیشه توی درس تربیت بدنی ضعیف بودم. سال دوم دانشگاه وقتی برای واحد تربیت بدنی به دانشکده تربیت بدنی رفته بودم، استاد ورزش مان قبل از شروع کلاس، بعضی چیزها گفت که خیلی برای همه تازگی داشت... الان هفت سال از آن روز می گذرد و من تقریبا همیشه ورزش می کنم و از یک آدم تقریبا چاق ...
نقض حقوق شهروندی توسط اسنپ، تپسی و کارپینو با اعمال نفوذ روی برنامه های نصب شده در گوشی کاربران
گام توی مسیر رشد و توسعه هست اما این کار بدم نیست به کاربرا داره یاد میده موقع نصب بخونید و بعد اجازه بدید قوه قضایی امده تحریم و مسدود کرده این برنامه رو خودش باید مسئولیت و فرهنگ سازی بر عهده بگیره و این قدر به برنامه نویسای داخلی بها داده باشه تا نیازی به مسدود کردن نباشه و کسی سراغ اون برنامه نره / حتی اگر بحث امنیتی باشه بازم نباید برنامه ای جانبی و شرکتی خصوصی دخالت کنه ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (463)
" :) 13. به بابام گفتم نون پونزده درصد گرون شده من دیگه نون نمیگیریم گفت نه که تو این سی سال نون گرفتی برامون. 14. ترسناک تر از نیسان آبی زن پراید سواریه که سر صب بچه شو میبره مهدکودک... 15. خیلی دوست دارم برم خونه رضا صادقی ببینم شلوارکو رکابیشم سیاهه یا فقط تو تلوزیون ادا در میاره! از اون نگاه ها که حواسش نیست ... 16. از دیجی کالا یه پاک کن هزار ...
مردم منتظرند اسحاق جهانگیری عذرخواهی کند
از مردم را به نفرت از خود وامی دارد. * فقط یک لحظه به اون بچه ای فکر کنید که پدرش با هزار زحمت مسکن مهر خریده، ولی الان تو مدرسه، تیکه می شنوه بابت خونه شون... * سیاسی کاری یعنی فضای ذهنی جامعه رو ببری سمت مسکن مهر تا فراموش کنیم ستاد مدیریت بحران اعلام کرد غافلگیر شدیم. * سیاسی کاری یعنی مردم توی سرما و مصیبت باشن، همه کشور بسیج بشه برای کمک، تو بیای دولت قبلو تخریب کنی و به ریش مردم بخندی و بری توی افق محو بشی. ...
نوید محمدزاده لمپن یا خیر؟ [واکنش مردم]
، پست و حقیر و احمقه و بدتر از اونا کسیه که ازشون دفاع میکنه عمر لیتل نوشت: نوید محمدزاده هم بد [ ... ] دیده شدنه. صدف دخت هم با انتشار عکس توئیت کرد: بیاین یه عکس حال بد کن براتون دارم شعهاب در موافقت با این عکس نوشت: مخاطبم صاحب توییت نیس خیلیا این عکس رو با همین مضمون گذاشتن تو ریاکاری و پوپولیسم بازیه سلبریتی ها شکی نیست ولی همین ...
هوس سفر داشت ز غبار این خاک
از اون بسیج، توی نجف آباد یه دوره آموزشی گذاشته بود؛ از قبل گفته بود هر کی می خواد بره جبهه بره از پدر مادرش اجازه بگیره و بیاد کلاس؛ منم که می دونستم اجازه ندارم، رفتم خونه و با انگشت پام یه اثر انگشت زدم روی کاغذ؛ اون کاغد رو دادم به بسیج و تو اردو شرکت کردم؛ اما نتونستم برم جبهه؛ وقتی رفتم سوار اتوبوس بشم، چون سنم کم بود بابام اومد دستمو گرفت و آوردم پایین؛ اجازه نداد برم؛ آخه هنوز به سن قانونی ...
دلنوشته اینستاگرامی بیرانوند برای هواداران پرسپولیس
گذشته خودمو به همه میگفتم که از کجا به کجا رسیدم ، میگفتم که بچه عشایر هستم و در چادر زندگی کردم ،در میدون آزادی خوابیدم و الان به اینجا رسیدم ، دوس ندارم به اینجا که رسیدم خودمو گم کنم و هویتی جعلی واسه خودم بسازم ، ساده بودنی که همیشه چوبش رو خوردم ولی شکست نخوردم رو دوس دارم ، چون خدایی که منو از اون شرایط سخت به اینجا رسوند مطمئنم نگهدار من خواهد بود. عزیزانم من شاید کامل نباشم ولی ...
هر خدمتی که کردم بامزد بود و منت
. می توانستند باهاش ذرت مکزیکی درست کنند و حتی کسب وکاری هم توی روستا راه بیندازند؛ شیربلال و پف فیل بپزند و بفروشند به بقیه، خودم که خیلی هوس کرده بودم. سریع چند تا نامه نوشتم تا بساط کار را فراهم کنند. بعد از چند ماه نامه نگاری طاقت فرسا، موفق شدیم از اداره مرکزی بذر بگیریم. خودم به صورت نمادین اولین بذر را کاشتم. عکس خیلی خوبی هم گرفتیم و صفحه اول سایت زدیم با یک گزارش مفصل، ولی روستایی ها باز هم ...