سایر خبرها
روایت شهیدی که دردانه اش را به طفل سه ساله حسین (ع) سپرد و رفت+عکس
. خبر شهادتش را 3 روز بعد از زبان همسر یکی از همرزمانش شنیدم شوکه شدم و از هوش رفتم. چشمانم را که باز کردم خانه مان را شلوغ دیدم؛ آقا پویا مشتاقانه برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) به سوریه رفت و سرانجام به آرزوی دیرینه اش دست یافت و به شهادت رسید. تسنیم: از ریحانه بعد از رفتن پدرش بگویید. او اکنون در نبود پدر چه می کند. رجبی: سال گذشته چند روز قبل از تولد آقا پویا، ریحانه خواب ...
بعد از جدایی زنان و مردان ایرانی چه اتفاقی می افتد؟
با موانع زیادی روبه رو هستند. شرایط جامعه مان به گونه ای ا ست که حتی یک مرد مطلقه می تواند با یک دوشیزه ازدواج مجدد داشته باشد؛ اما دقیقا همین موضوع برای یک زن مطلقه مانند یک قبح به نظر می رسد؛ چون شرایط فرهنگی جامعه ما به این شکل است. از طرف دیگر باید شرایط اشتغال را هم در نظر گرفت. البته با دو دیدگاه می توان به این موضوع نگاه کرد. اول از همه این که یک مرد با توجه به استقلال مالی و ...
می خواستم کلیه ام را برای پرداخت دیه، بفروشم
.... باور کنید اگر یک لقمه نان خالی هم سر سفره ما می آورد از او می پرسیدم از کجا آوردی. به هرحال اتفاقی است که افتاده و من هم خیلی ناراحت هستم. آیا برای رضایت به خانه مقتول رفتید؟ بله، چند بار رفتیم، با سه دخترم و همسرم و دو خانم دیگر از فامیل ها رفتیم و قرآن بردیم و به آنها التماس کردیم گفتیم به خاطر قرآن ببخشید، با اعدام پسر من چه می شود؟ در نهایت خانواده آن مرحوم هم که آدم های ...
ناخوانده در غبار*
مقتول بازی می کنند زیر توده ای از برگ های خشک شده بیل پنهان شده ای می یابند. زمین نزدیک محلی که بیل در آن پیدا شده بازرسی و جسد پدر کشف می شود. قصه با این پرسش پایان می یابد: آن چه از میان فروشگاه آدل در نولان عبور کرد، واقعا چه بود؟ تاکید راوی داستان بر راستگویی آن ها که به دیدن مرد در فروشگاه شهادت داده اند، پیشاپیش احتمال شهادت دروغ را منتفی می کند؛ پس پای یکی از آن شواهد بازیگوشانه ای در میان ...
در صدد تأسیس تئاتر بی همه چیز
می آمدند و فرش خود را پهن می کردند، یخدان را باز می کردند، عروسک را در می آوردند و... من در تمام مدت خیال می کردم تمام نمایش از آن یخدان درمی آید، مثل اینکه تمام اینها از داخل یخدان جان می گیرند و می آیند بیرون. و این خاطره کودکی را با یک نمایش شکل دادم. چقدر در این ایماژ متفاوت و جسارت اجرائی، آن پیشینه شما در کارگاه نمایش دخیل و مؤثر بود؟ یعنی اینکه شما آن جا می توانستید خیلی آزادانه تر ...
شکنجش کردم چون بهش شک داشتم
اما از چندی پیش دچار اختلاف شدیم و شراکتمان به هم خورد. اختلاف و درگیری مان ادامه داشت تا این که روز حادثه غافل از این که او چه نقشه ای در سر دارد، با وی تماس گرفتم و خواستم هر طور شده به این اختلاف و مشکلات مالی پایان دهیم. با گرفتن نشانی خانه اش به یکی از محله های تهران رفتم. با حضورم در آنجا شریک سابقم در خانه نبود. با تعارف همسرش وارد خانه شان شدم. منتظر ماندم تا دقایقی بعد شوهر او آمد و زن ...
خون همسرم گرفتارم کرد
کرد از دستم فرار کند که همین باعث شد پشت کمرم جای خراش ناخن هایش بیفتد و انگشت شستم براثر ضربه چاقو زخمی شود. اما همسرم براثر اصابت این ضربات دچار خونریزی شد و فوت کرد. ازصحنه قتل فرار کردی؟ خیلی شوکه شده بودم و باورم نمی شد همسرم را به قتل رسانده ام. ترسیدم و به خانه پسرم در همان حوالی رفتم و وانمود کردم دو مرد نقابدار به خانه مان حمله کرده اند، طلاهای مادرشان را سرقت کرده و ...
بچه پولدار های بالا شهری که نصف کاری میکنند که ...
به قتل Murder برسانیم و جسد هایتان را داخل گونی کنیم. با دیدن این صحنه، داد و بیداد کردم که آنها با چاقو به من حمله ورشده و زخمی ام کردند. بعد هم مرا به صندلی بستند و خواستند کلید گاو صندوق را به آنها بدهم که بشدت مقاومت کردم. در نهایت آنها به من گفتند اگر یک میلیارد تومانی را که قرار است به خاطر این کار به دست بیاورند به آنها بدهم دیگر ما را نمی کشند. ولی به آنها گفتم اینقدر پول ندارم ...
من و همسر دوستم در خانه تنها بودیم که شوهرش آمد و
صبح دیروز برای بازجویی به دادسرای امور جنایی تهران منتقل شد. وی در بازجویی ها گفت: من و شاکی با هم دوست و شریک کاری هستیم. مدتی بود به او بدگمان شده بودم و احتمال می دادم با همسرم ارتباط تلفنی و پیامکی دارد. آنقدر این موضوع مرا آزار داد تا اینکه تصمیم گرفتم از او اعتراف بگیرم. روز حادثه Incident به بهانه حرف زدن درباره حساب و کتاب های کاری مان او را به خانه ام دعوت کردم تا او را امتحان کنم. وقتی ...
زنی که برای طلاق به دفتر وکیل رفت و آنجا با صحنه ای روبه رو شد که...
، همسرم به نام ساناز از 2ماه قبل منزلم را ترک کرده بود و من هیچ اطلاعی از او نداشتم، تا این که او را در دفتر وکیلش پیدا کردم، به کارشناس اجتماعی کلانتری گفت: وقتی او را نزد وکیلش دیدم، خیلی خوشحال شدم، می خواستم با او صحبت کنم تا به خانه بازگردد، زیرا معتقد بودم دخالت های بی مورد مادرم موجب شده بود زندگی به کام همسرم تلخ شود، اما او حاضر به سخن گفتن با من نبود و مدام سر و صدا می کرد تا این که با ...
راز قتل مرد معتاد سر به مهر ماند
از من خواست تا او را در کمپ بستری کنم، اما زیر بار نمی رفت. بارها با او صحبت کردم، اما بی فایده بود تا اینکه همسرش با داشتن یک فرزند دختر طلاقش را گرفت. آن مرد در ادامه گفت: چند روز قبل از حادثه متوجه شدم ایوب تصمیم گرفته است به کمپ بیاید و بستری شود. آن روز قبل از آمدن ایوب به خاطر خستگی کار روزانه به اتاقی در کمپ رفتم و خوابیدم. ساعتی نگذشته بود که دو نفر از مأموران داخل اتاق آمدند و گفتند ایوب ...
کشف اجساد چند زن در فریزر یک خانه +تصاویر
ایران آنلاین / به گزارش ایران آنلاین به نقل از فاکس نیوز، مأموران پلیس روزشنبه درپی تماس یک زن که باصدای لرزان حرف می زد راهی خانه مورد نظر شدند. آنها پس از دستگیری مرد 49 ساله ای به نام مارتین آراک به بازرسی خانه پرداختند. تا اینکه پس از ورود به زیرزمین مخفی خانه اش، با یک فریزر بزرگ روبه رو شدند. مأموران پس از گشودن در فریزر با اجساد تکه تکه چند زن روبه رو شدند. جیم ساسو از پلیس ...
با قمه بچه محل را زد، خود، پشت فرمان در خیابان جان داد
. بدین ترتیب موضوع به بازپرس کشیک ویژه قتل و اداره دهم پلیس آگاهی اعلام شد. پس از حضورتیم جنایی درمحل واقعه و بررسی های مقدماتی، جسد به دستور بازپرس شعبه سوم دادسرای ناحیه 27 تهران به پزشکی قانونی انتقال یافت. تیمی از کارآگاهان اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ نیز مسئول تحقیق دراین باره شدند. آنها در نخستین گام پس از شناسایی هویت مقتول - امیر، خ 30 ساله - اطلاع پیدا کردند دقایقی ...
مصاحبه با علی مسعودی، درباره کودکی اش
به سربازی رفتم. یکی از قوانین خانه یتان را در کودکی برایمان بگویید؟ پدرم همیشه می گفت مرد باید 10 شب بخوابد و 5 صبح از خواب بیدار شود. و یا این که مرد هیچ وقت نباید راحت و در یک جای مناسب بخوابد برای همین هم هیچ وقت نمی گذاشت من زیرم حتی تشک بیندازم. ولی با خواهرهایم خیلی مهربان بود. می گفت آنها فرق دارند چون دخترند! دوستان زیادی هم در کودکی داشتید؟ جالب است ...
خودتان را پای چه چیزی فدا خواهید کرد؟
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) داستان معامله زندگی نوشته فردریک بکمن با ترجمه علی مجتهدزاده،داستانی تکان دهنده از نویسنده مردی به نام اوه است. کارل فردیک بکمن نویسنده سوئدی از نویسندگان پرمخاطبی است که آثارش با اقبال زیادی روبه رو شده است و در ایران نیز مخاطبان زیادی دارد. او در فاصله اندکی در ایران نیز چنان مشهور شد که چندان نیازی به معرفی ندارد. او اینجا نیز مشهور و محبوب است و ...
نقاشی می فروشم تا ویلچر بخرم
دهند؟ از بین نقاشی هایی که می کشد، بیشتر به سبک کوبیسم علاقه نشان می دهند، اما از دیگر نقاشی هایش استقبال چندانی نشد. در اینستاگرام استقبال زیادی از کارهای سپیده شده، حتی بسیاری برای او تبلیغ هم می کنند. چرا؟ به خاطر شرایط خاصی که دارد؟ در ابتدا فکر نمی کردم نقاشی های سپیده آن قدر با استقبال روبه رو شوند، آن هم در فضای مجازی، اما با خواست خدا هم سپیده پیشرفت ...
دگردیسی روابط با نامحرم توسط فضای مجازی
تدبیر24 مسئله ارتباط با نامحرم همواره به عنوان یکی از خط قرمزها در جامعه مطرح بوده است؛ به طوری که در قوانین شرعی و عرفی هم به آن تاکید می شود. به همین خاطر از همان ابتدای سن بلوغ دختران و پسران در مدارس جدا از هم بوده اند و در مقطع بالاتر تحصیلی یعنی دانشگاه که به اقتضای محیط و فضای درسی این حصار شکسته می شود افراد باید با توجه به قوانین دانشگاهی به منظور فعالیت های علمی و درسی کنار هم باشند، هرچند یک سری مسایل و مشکلاتی هم دراین فضای باز جدید ایجاد می شود اما باز هم دانشجویان دختر و پسر باید تابع مقررات دانشگاهی ...
دستبرد به خانه 2 برادر با لباس پاکبان شهرداری
به گزارش جام جم، چند روز پیش دو برادر با حضور در شعبه هشتم بازپرسی دادسرای ناحیه 34 تهران از دو سارق نقابدار شکایت کردندو یکی از آنها به بازپرس رسولی گفت: ساعت 4 صبح 21 دی امسال ما در اتاق هایمان خوابیده بودیم که با شنیدن صدایی از خواب بیدار شدیم. دو مرد نقابدار را دیدیم که لباس کارگران شهرداری به تن داشتند. آنها با قمه و کاتر برادرم را زخمی کرده و دست و پایش را به تخت بستند. بعد سراغ من آمدند و ...
وقتی همسر هویدا او را در حال لواط با یک پسربچه می بیند!
جنسی محمدرضا پهلوی بوده است. داستان شاه و گیلدا حکایت دختری دبیرستانی است که به خاطر قدرت طلبی و جاه طلبی پدر طعمه محمدرضا پهلوی می شود و یکی از پر حادثه ترین داستان های هزار و یک شب دربار پهلوی را رقم می زند. شاه گیلدا را به خاطر رنگ موهایش که طلایی رنگ بود، طلا صدا می زد و این دختر با نام طلا هم در تاریخ ایران شناخته می شود. در بخشی از اسناد به جامانده از اداره ...
پایان شوم شوخی های غیراخلاقی سیامک و کیارش در خانه مجردی زن + عکس
در آپارتمان بودیم. هر دو نفر مان حال طبیعی نداشتیم که شوخی های غیراخلاقی مان جدی شد و من یک لحظه عصبی شدم و چند ضربه چاقو به او زدم ولی قصد کشتن او را نداشتم، اما زمانی متوجه شدم چه کاری کرده ام که او بشدت مجروح شده بود. با اعتراف صریح متهم به قتل و دستگیری زن جوانی که شاهد ماجرا بود، پرونده با صدور کیفرخواست به شعبه یکم دادگاه کیفری استان البرز به ریاست قاضی هدایت رنجبر انتقال یافت ...
بحران چهل سالگی فوتبال؛ قصه قهرمانان ملت
ترین ها روی پاهایش بند نبود. فریادِ محمدعلی، و جورج فورمنی که از روبه رو با صورت همانندِ یک تکه جسد ناک اوت روی زمین افتاد. محمدعلی دستانش را پایین آورد به گوشه رینگ رفت و اشک ریخت. آخر بازی از محمد علی پرسیدند چرا مُشتِ آخر را نزدی؟ پاسخ داد: من می خواستم مُشتِ آخر را به او بزنم اما، اما لذت و زیبایی زمین خوردنش از بین می رفت . 9 قصه قهرمانان، قصه تورینی هاست. قصه ...
برشی از خاطرات سید ابوفاضل رضوی اردکانی
بسیاری را با باتوم زدند. آب شب، شب عجیبی بود. صبح فردای آن روز، شهر متشنج و مغازه ها و بازار تعطیل شد و حکومت نظامی اعلام شد. نیروهایی که از اهواز و سایر شهرها آمده بودند، تمام راه های شهر را کنترل و اعلام کردند هر کس سید رضوی اردکانی را زنده یا مُرده تحویل دهد، به او جایزه می دهیم. من در آن خانه ی امن بلافاصله با مشورت رفقا تغییر قیافه دادم. موی سرم را که از قبل بلند بود اصلاح و زلف ...
درخواست مرد سه زنه از دادگاه خانواده
که موهایش ریخته بود. بعد از او هم زنی چاق با صورتی آفتاب سوخته وارد شد. پشت سرآنها هم زنی سالخورده با دو پسر جوان. سپس همگی روی صندلی ها مقابل قاضی غلامحسین گل آور نشستند.دقایقی بعد قاضی، پرونده اثبات نسب را گشود و به بررسی اوراق پرونده پرداخت. در حالی که به نظر می رسید متوجه لهجه شهرستانی مرد میانسال و خانواده اش شده، رو به نجیب الله گفت: از کجا آمده اید و چه مشکلی دارید؟ مرد میانسال ...
عشق و شیفتگی به دنیا و فراموشی مرگ
می روی، می بینی زبانش باز نمی شود. هر چه می گویی و تلقین می کنی بگو: اشهد أن لا إله إلا الله ، ولی زبان قادر نیست. محتضر در میان خانواده ی خود با دیده اش می نگرد؛ یعنی چشمش کار می کند و همه را می بیند که دارند گریه می کنند، اما برای چه کسی؟ آیا برای او گریه می کنند؟ زن گریه می کند که من بی شوهر می شوم. مرد گریه می کند که من بی زن می شوم. بچه ها گریه می کنند که پدر و پشتیبان مان می میرد، همه ...
بخشی از سخنرانی شیموس هینی درباره شعر و تجربه های شاعرانه
آخر مدرسه به یاد مانده اند، به گونه ای عیارسنج، که زبانشان می توانست نوعی مورمور شنوایی ایجاد کند. در هفته های اول دانشگاه از برخورد با نیروهای کج تاب جان وبستر شاد شدم- اگر روزی بازگردم شکمشان را به سبک ایتالیایی کنده کاری خواهم کرد- و بعد، از برخورد با بنای نیشدار شعر آنگلوساکسون و آموزش قشربندی های خود زبان انگلیسی. مطمئنا واژه ها به تنهایی خوب بودند. من حتا تا آنجا پیش رفتم که سطرهایی برای خود ...
خبیث ترین زنان تاریخ که قاتل سریالی هستند
به گزارش بدرپرس: وقتی عبارت قاتل سریالی را می شنویم، احساساتی همچون ترس و تعجب شدید سراغمان می آید. ترس از اینکه اگر دست بر قضا با یکی از این انسان ها روبه رو شویم، چه کاری از دستمان ساخته است؟ چگونه می توان کسی که تشنه خون انسان های دیگر است را از قتل و کشتار منصرف کرد؟ آیا اصلا این انسان ها چیزی به عنوان مهر، قلب یا انسانیت در وجود خود دارند؟ چگونه می شود که یک فرد به قاتلی زنجیره ای ...
اقامت و پروانه کار یعنی مفاصاحساب
با مهاجران بلکه بین اقوام مختلف داخل ایران نیز وجود دارد. خب این به خاطر این است که از نظر ما خارجی یعنی افغانی! ولی موارد خیلی جدی تر برایم تا به حال پیش نیامده است و البته سعی می کنم به این جور برخوردها توجه نکنم زیرا وقتش را ندارم. در محل کار چطور؟ در محل کار هم یک سری محدودیت ها هست، گاهی سوءتفاهم پیش می آید، یا رفتارهای زشت نیز مشاهده می شود، اما به این دلیل است که ...
همسر شهید بودم ولی بازجویی شدم!
بابا نگران نباش من می توانم. حالا این در حالی بود که یک متر هم در جاده رانندگی نکرده بودم. قصه شهادت داریوش را با هم مرور می کنیم شهیدرضایی نژاد شاید از معدود شهیدانی باشد که تنها راویان لحظه شهادتش همسر و دختر پنج ساله اش بوده اند که با گذشت سال ها از آن لحظه گاهی دوباره با هم قصه شهادت پدر را مرور می کنند. ما خیلی در این مورد با هم صحبت می کنیم. حتی خودم هم وقتی به این حادثه ...
بازیگران درخشان تاریخ سینما : مارلون براندو
زبان ژاپنی ارتش آمریکا در ژاپن پس از جنگ، را بازی کرد. در سایونارا (1957) در نقش افسر نیروی هوایی آمریکا ظاهر شد. این فیلم به خاطر بحث آشکار دربارۀ ازدواج بین نژادی بحث انگیز بود، اما با دریافت 10 نامزدی جایزۀ اسکار، از جمله نامزدی براندو برای بهترین بازیگر مرد، موفقیت بزرگی کسب کرد. در نهایت فیلم موفق شد 4 اسکار دریافت کند. وی با شراکت پارامونت، شرکت فیلمسازی خود را با نام پنبیکر تأسیس کرد و هدف ...
قتل همسر به خاطر یک کیلو سبزی!
سبزی خوبی پیدا نکردم و بدون خرید سبزی به خانه بازگشتم، زمانیکه به خانه بازگشتم به همسرم گفتم نتوانسته ام سبزی بخرم که به خاطر همین موضوع با وی جروبحثم شد و درگیر شدم، در نهایت به گزارش باشگاه خبرنگاران پویا؛ حدود ساعت 9 صبح پنجشنبه (پنجم بهمن جاری) مأموران کلانتری 161 ابوذر در تماس با بازپرس کشیک قتل پایتخت اعلام کردند زن شصت و سه ساله ای در طبقه همکف آپارتمان قدیمی در خیابان بدخشان به قتل ...