سایر منابع:
سایر خبرها
بحران خشکسالی در سیستان وبلوچستان/ امنیت ملی درخطر است
، زهک و هیرمند را که در کافه خبر برگزار شد، در ادامه بخوانید؛ پیش بینی شده روزهای طوفان شن در زابل بیشتر می شود. قبلا معروف بود به بادهای 120 روزه و چندسالی است شده 180 روزه، این پیش بینی از بی آبی مفرط سیستان و بلوچستان می آید؛ وضعیت آب به چه صورت است؟ تا جایی که یادم می آید امسال بدترین شرایط در منطقه سیستان است. من 50 سال سن دارم؛ وقتی که خردسال بودم پدر و مادرم در سال 1350 ...
سارقان مسلح بازداشت شدند
اندازم را جمع کرده بودم تا سریعا بعد از نقل وانتقال از اینجا به خانه ای که قرار بود بخرم، بروم؛ تا اینکه در جریان فروش ماشین به مشکل برخوردم.وی با اشاره به آگهی کردن خودرواش برای فروش در سایت دیوار ، ادامه داد: خودروام را که یک پراید بود، در سایت دیوار آگهی کردم. همسرم از مدتی پیش به دلیل بارداری در بیمارستان بستری بود و از جریان فروش خودرو به او چیزی نگفته بودم؛ چراکه با خرید خانه قصد شگفت زده ...
جنایت درگاش!
وحشتناک را تشریح کند. او پس از تفهیم مواد قانونی از سوی مقام قضایی که مواظب اظهارات خود باشد و حقیقت ماجرا را بیان کند، با معرفی کامل خود گفت: دیگر نمی توانستم رفتارهای غیراخلاقی همسرم را تحمل کنم به همین دلیل او را به بهانه مهمانی در منزل برادرم از نیشابور به مشهد آوردم. آن شب (پنجم فروردین) از برادرم ح خواستم تا ما را با خودروی وانت پیکانش به دامداری برساند. از قبل چماقی را در نزدیکی ...
زن معتاد؛ طراح نقشه سرقت مرگبار
بررسی و خودرویی را مقابل گاراژ مشاهده کردند. ردیابی این خودرو فاش کرد اتومبیل متعلق به یکی از دو مرد دستگیر شده است. به این ترتیب متهمان در بن بست قرار گرفتند و به سرقت مرگ بار اعتراف کردند. زن جوان گفت: یک روز که با هاشم صحبت می کردم به من گفت دوربین های بسیار قیمتی ای در گاراژ است و او وظیفه حساسی دارد. مدتی بعد وقتی همراه دو همدستم در حال مصرف مواد مخدر بودم، به آنها گفتم با کشتن هاشم می توانیم دوربین ها را بدزدیم و پول خوبی به دست بیاوریم. این طور بود که نقشه قتل را طراحی و اجرا کردیم . بنا بر این گزارش، متهمان درحال حاضر در بازداشت هستند و تحقیقات از آنها ادامه دارد. ...
رشد تن فروشی زیر پوست شهر
شهر چه خبر است. بطری آبش را مقداری سرکشید و در جواب خواسته من برای گفتن از خودش ادامه داد: محال بود که به این کار وارد شوم. با خودم می گفتم در مترو بساط فروش لباس زیر و بدلیجات و لواشک راه می اندازم اما دست به این کار نمی زنم اما دقیقا چنان درهای همان کار به رویم بسته شد که یک روز بعد از آنکه فروشندگان مترو تاب حضورم را نیاوردند و بعد از دعوا و تحمل زورگویی یاکوزاهای متروی تهران، کل اجناسم را سر ...
همه چیز از کافی نت شروع شد
هستی ام را از من گرفت و مرا به روز سیاه نشاند. از آن روز به بعد بازیچه دست او شده بودم و هر کاری از من می خواست مجبور می شدم به آن عمل کنم. در میان این ملاقات های پنهانی فیلم و عکس هایی نیز با هم گرفته بودیم و من به این امید که با او ازدواج می کنم هیچ وقت نگران آینده ام نشدم اما او هر بار به بهانه های مختلفی خواستگاری از مرا به تاخیر می انداخت. مثلا می گفت پسر عموی پدرم فوت کرده و باید ...
روایت یک مهاجرت
...، جعفر را هل داد و جعفر به تابوت خورد. پدرم دو روز پیش ما را به رستوران چاکی چیز برده بود. آن ها دور تابوت می چرخیدند و سعی می کردند دور بابا، یکدیگر را بگیرند. مثال کنار من روی زمین خوابیده بود. یک بانوی مهربان که شاید یک دوست خانوادگی بود، او را با پلیور ارغوانی اش پوشانده بود. نهال کنار من و مامان نشسته بود و رمال پای دیگر مامان را در آغوش گرفته بود. نهال یازده ساله بود. او همیشه پیش بابا غرغر ...
همه چیز از کافی نت شروع شد
.... از آن روز به بعد بازیچه دست او شده بودم و هر کاری از من می خواست مجبور می شدم به آن عمل کنم. در میان این ملاقات های پنهانی فیلم و عکس هایی نیز با هم گرفته بودیم و من به این امید که با او ازدواج می کنم هیچ وقت نگران آینده ام نشدم اما او هر بار به بهانه های مختلفی خواستگاری از مرا به تاخیر می انداخت. مثلا می گفت پسر عموی پدرم فوت کرده و باید چند ماه دیگر صبر کنی. فریب های او ...
10 روز تبلیغی همراه با اهالی روستای گلدشت
کمد می گذاشتند تا خوب خاک بگیرد. با دوستم، آقا سید مهدی، که مبلغ روستای پایینی بود، قرار گذاشته بودیم ساعت 4 سازمان تبلیغات باشیم تا با هم برگردیم. ساعت چند دقیقه به 4 بود که به سازمان رسیدم. سید هم کمی زودتر از من رسیده بود. کارهایمان که در سازمان تبلیغات تمام شد، سری هم به دفتر امام جمعه زدیم. نفری 20 تومان پول کرایه برگشت می دادند. 20 تومان هم که از مردم روستا گرفته بودم و الحمد لله کرایه برگشت ...
معمای سرقت های سریالی عابربانک ها
...> درحالی که تیمی از کارآگاهان مبارزه با سرقت های خاص پلیس آگاهی، مأمور رسیدگی به این پرونده شده بود، چند روز بعد یعنی در 21اسفند ماه96 دومین سرقت مشابه رخ داد. این سرقت هم حوالی میدان ونک و در خیابان شیخ بهایی صورت گرفته بود. محل سرقت یک آموزشگاه موسیقی بود و دستگاه درست در طبقه همکف مؤسسه تعبیه شده بود. این درحالی بود که مؤسسه مجهز به دوربین مداربسته بوده و لحظه به لحظه سرقت را ثبت کرده بود. آنطور ...
پروفسور لطفی زاده ، پدیده ای که صنعت مدرن را پایه ریزی کرد
درباره شخصیت لطفی و گوشه هایی از زندگی او. پروفسور محمد جمشیدی آقای پروفسور جمشیدی، شب شما بخیر و خوشحالم که با شما گفتگو می کنم. در ابتدا لطفا خودتان را معرفی کنید. - روز شما بخیر و همچنین! محمد جمشیدی هستم، متولد 1323 در شیراز. در سال 1342 به آمریکا رفتم. دوره لیسانس، فوق لیسانس، دکترا و فوق دکترا را در آمریکا در مدت هفت سال طی کردم. در واقع دبیرستان را که تمام کردید ...
آگهی فروش خودرو ترفندی برای سرقت های مسلحانه
در شمال تهران با من قرار گذاشت. آن زمان خانه ام را فروخته بودم و 135 سکه طلا و مقداری پول داشتم که می خواستم آنها را در صندوق امانات بگذارم. قبل از آن به محل قرار با سارقان رفتم و آنها از من خواستند سوار خودرو شوم تا مرا به محل پارک خودرو ببرند. اما در مسیر با تهدید اسلحه پول هایم را سرقت کردند و مرا از خودرو به بیرون پرتاب کردند. با شکایت مرد جوان پرونده ای در شعبه یکم دادیاری دادسرای ...
سنگ قبر مادر و برادرم را خودم تراشیدم!
.... 20 سال پیش هم سنگی را نوشتم که یادم رفته بود ولادت و وفات میت را بنویسم. بعد از دو سه روز طرف آمد و گفت: چرا ننوشتید. منم یک تکه سنگ دیگر برداشتم و تاریخ ها را رویش تراشیدم و گفتم: این را بگذارید بالای سر میت. یک بار هم مجبور شدم برای تغییر وفات و ولادت که اشتباه زده بودم بروم به شهرستانی دیگر. از تراشیدن قبر برای پدر و مادرش می پرسم. می گوید: می خواستم برای پدرم این کار را انجام بدهم، گفتند ...
گفت وگو با دختری که خواستگارش شب سال نو رویش اسید پاشید و با قمه دو انگشتش را قطع کرد
هم نگاه نمی کنم، تو که الان جلوی من به زن های دیگر زنگ می زنی، بعد از ازدواج می خواهی چه کار کنی. البته این را بهانه آوردم، چون به دلیل خلافکار بودنش او را نمی خواستم. بعدش من را برگرداند خانه. و بیست وهشتم اسفند ماجرا از کجا شروع شد؟ آن روز قرار بود با مادرم به بازار برویم. به مادرم گفتم من می روم پایین، بعد شما بیا. وقتی رفتم پایین دیدم دم در ایستاده، گفت یک لحظه بیا کارت ...
مدیرعامل اسبق تراکتورسازی: اگر به فیفا شکایت کنم تیم ملی محروم می شود!/ قرار بود تیم را به من واگذار ...
.... در نامه توافقی ما آمده شده بود که اگر شرایط امنیتی منطقه آرام شود تیم بایستی به ناصر شفق بازگردانده شود. چون من اگر این کار را نمی کردم تیم را از بین می بردند. از آن شب آخر نمی گویم که 21 سال بعد خواهم گفت که چرا دوست نداشتند تیم لیگ برتری بماند و چرا دوست داشتند تیم سقوط کند و چرا آقای اسبقیان برای تمرین از ما پول می خواستند. من در حین کسب سهمیه آسیایی در اولین سال تیم را واگذار کردم. می خواستند که آن سال ما دوازدهم سیزدهم شویم تا سال بعد ما را راحت به سمت سقوط سوق دهند ولی من با فروش محمد نصرتی تیم را از نظر مالی نجات دادم. ...
سارقان موسپید، مشکل غیرمنتظره ژاپنی ها
30 مایل از هیروشیما فاصله دارد می گوید: شاید خانه و خانواده ای داشته باشند اما بدان معنی نیست که آرامش هم داشته باشند. آنها فکر می کنند که کسی آنان را درک نمی کند و به چشم فردی که کارهای خانه را انجام می دهد به او نگاه می کنند و اغلب برای خانواده هایشان تهدید اقتصادی به شمار می روند. یکی از آنها پیرزن 89 ساله ای است که متهم به سرقت برنج، توت فرنگی و داروی سرما خوردگی است و برای بار دوم ...
ناگفته های تلخ مرد47 ساله از ازدواج ناخواسته با دختری 21ساله!
حاصل گفتگوی یک ساعته با مرتضی 47ساله را در ادامه می خوانید. چندروزی است که در خانه برادرهمسر اولم خود را مخفی کرده ام و می خواهم که از دست همه راحت شوم. خیلی فکر کردم و با خیلی ها حرف زدم؛ البته پیش یک مشاور هم رفتم. مانده بودم که باید چه کار کنم. هیچ کس دردم را نمی فهمد. به بهشت رضا رفتم و پس از خداحافظی با همسرم اولم که چندسالی است به رحمت خدا رفته، راهی شهرستان شدم. دلتنگی عجیبی ...
پدرم با دخترخاله ام سر و سری داشت / نامادری ام را ایدزی کردم!
: " طلاقم بده و برو با گلی ازدواج کن! می دونی آرش، من یه دختر بچّه دبیرستانی بودم که تو سرراهم قرار گرفتی و آن قدرچونان عاشقان سینه چاک، از عشق و عاشقی گفتی که خام شده و تحت تاثیر قرار گرفته و حرفات رو باور کردم، من به خاطر رسیدن به تو بر خلاف میل باطنی، به خانواده ام پشت کرده و متاسفانه همون یکی، دوسال بعد از ازدواج، به حرف پدرهمیشه خیر خواه و مهربانم رسیدم که دلسوزانه به من می گفت:" نگاه به خوشگلی و ...
عاقبت تلخ ارتباط شوم یک جوان با زن عمویش
را گفت و گوشی را با عصبانیت تمام قطع کرد. پس از تماس برادرت چه حسی به تو دست داد؟ بسیارآشفته شدم، مدّتی بود مصرف شیشه را ترک کرده بودم و تنها تریاک مصرف می کردم امّا آن روز چونان دیوانگان بار دیگر شروع به مصرف شیشه کردم . چرا شیشه مصرف کردی؟! می خواستم که از خودم فرار کنم! تونستنی از خودت فرار کنی؟ نه! هیچگاه راه گریزی از حقیقت نیست ...
زن جوان تهرانی برای شوهرش به خواستگاری رفت!
تغییر کرد. در حدود سه سال پیش دچار یک بیماری شدم و پزشک معالجم پس از چند آزمایش اعلام کرد مبتلا به نوعی سرطان هستم و مهلت زیادی برای ادامه زندگی ندارم. شنیدن این خبر و دیدن جواب های آزمایش ها شوکه ام کرده بود نمی توانستم باور کنم که خوشبختی ام به پایان رسیده و لحظات زندگی ام مانند ساعت شنی هر ثانیه در حال تمام شدن است. تا مدتی در خودم فرو رفته بودم و با هیچ کس حرفی نمی زدم ...
10 دقیقه تا نشئگی!
جامعه , رفاه و آسیب های اجتماعی , جوان و خانواده , سایر حوزه های اجتماعی , سلامت , پیشنهاد سردبیر , گزارش پایگاه خبر ی جامعه خبر / زهرا صبوری/ حمیدرضا خوش رو/ میدان مقدم تقاطع پررفت وآمدی است که در خیابان ابوذر منطقه 17 قرار دارد. در این معبر هیچ نشانی از ویژگی ها و مختصات میدان نیست اما به گفته ساکنان قدیمی از گذشته های دور عنوان میدان را یدک می کشد. به دلیل کمبود فضای سبز در محله ...
واکنش متفاوت رامبد به ویدئوی شیر خشک
. خیلی ترسیده بودم اما سعی می کردم بر خودم مسلط شوم. آن روز حدود ساعت 11:30 بود (بیست و هشتم بهمن) که سوار بر موتورسیکلت به سمت بانک تجارت در اطراف میدان بسیج حرکت کردم. دو روز قبل از حادثه به محل آمده و منطقه را بررسی کردم. دیدم بانک نگهبان مسلح ندارد و پشت ایستگاه مترو قرار گرفته است. به همین دلیل موتورسیکلت را در حاشیه خیابان پارک کردم و درحالی که چهره ام را پوشانده بودم به داخل بانک رفتم. اسلحه ...
هربار به خانه منصور می رفتم زنان خیابانی را در اتاقش می دیدم
.... اما بعد از مدتی به تنهایی به کشور بازگشت. چون تنها زندگی می کرد زیاد به او سر می زدم. وضع مالی قربانی چطور بود؟ او وضع مالی خوبی داشت و چند خدمتکار در خانه اش کار می کردند. چرا تصمیم به قتل او گرفتی؟ او با زنان زیادی در رفت و آمد بود. بارها زنان خیابانی را در خانه او دیده بودم. چند بار به او تذکر دادم دست از خلاف بردارد ولی گوش نمی کرد به همین خاطر ...
ویسی: لیگ خنده داری داریم
طلبکار بودم که توانستم 150 میلیون آن را بگیرم و از لیگ امسال هم قسم می خورم حتی یک ریال هم دریافت نکرده ام، پس این چه لیگ حرفه ای است؟ به صراحت می گویم در فوتبال ما لابی و پارتی بازی بیداد می کند و حالا پای نمایندگان مجلس هم به این مسئله باز شده است. آنها که می خواهند همچنان در مجلس بمانند؛ با لابی و فشاری که می آورند، به دنبال این هستند تا تیم استانشان بماند، حالا تحت هر شرایطی؛ چه پول داشته و چه ...
سریع دکمه سبز گوشی را زدم که صدای جیغ و فریاد زن جوانی شوکه ام کرد
...؛ زندگی به عنوان زن سوم یا تحمل حرف و حدیث های تمام نشدنی فامیل و اقوام...هنوز اعضای خانواده ام از این ماجرا خبر نداشتند و من هم نمی توانستم درست تصمیم بگیرم. یک روز بعد دوباره زن آرش به من زنگ زد. او هم حالش بهتر از من نبود و حوصله حرف زدن نداشت. تنها چند جمله گفت و قطع کرد: خانم؛ من تصمیمم را گرفته ام و از آرش جدا می شوم. دیشب همه چیز را به او گفتم و قرار شد ماهانه یک ربع سکه به عنوان مهریه ...
شکار قربانیان سرقت مسلحانه در دیوار
افراد معلوم شد آنها پول و سکه های سرقتی را میان یکدیگر تقسیم کرده اند و در ادامه به سرقت و کلاهبرداری های مشابه از افراد دیگری اعتراف کردند. با اعتراف این دو متهم، دیگر مهره کلیدی این سرقت ها به نام محمد 34 ساله دو روز قبل در شیروان دستگیر شد. متهم سابقه دار در جریان تحقیقات پلیسی به افسر تحقیق گفت: من و همدستانم علاوه برسرقت مسلحانه از شاکی پرونده، به بهانه فروش خودرو در سایت دیوار سوژه های خود را فریب داده و به دام می انداختیم. تحقیقات برای رازگشایی از دیگر جرایم آنها ادامه دارد. 230 چاپ مطلب ...
پا روی نفس ...
، دو نفر خارجی را سوار کردم، در طول راه هم درباره آثار و مناطق دیدنی شهر پاوه و خصوصیات مردم شهرم به آنها توضیح دادم و آنها را به هتلی که گفته بودند رساندم و بعد هم به خانه رفتم. فردای آن روز، آقای حرمتی هنگام تمیز کردن تاکسی اش متوجه می شود یک کیف دستی و یک دستگاه لپ تاپ داخل تاکسی جا مانده: من سریع به هتلی که آن گردشگران خارجی را رسانده بودم رفتم و فهمیدم آنها داخل هتل نیستند و برای ...
محسن رفیق دوست: احمدی نژاد و جریانش به دنبال غصب حکومت هستند/ احمدی نژاد را از ابتدا قبول نداشتم
کار کرده ام و هر آنچه را که می توانستم و به صلاح بوده را اجرا کردم و از این پس درجا خواهم زد. بعد فرمودند از این پس چه خواهی کرد؟ گفتم به دنبال کار کردن برای مردم هستم و بنیاد نور را که قبلا راه اندازی کرده بودم مدیریت کردم. اینکه ما برای پیشبرد امور کشور کارایی داریم باید از سوی دیگران تشخیص داده شود. چند وقت پیش نزد بنده آمدند و گفتند شما برای کشور چه کاری می توانید انجام دهید؟ گفتم همه کار. ...
تجاوز و سرقت در پوشش مسافرکش
قرار داد و سپس مرا در کنار خیابان رها کرد.کارآگاهان با توجه به حساس بودن این پرونده با اقدامات فنی و عملیات پلیسی موفق شدند مخفیگاه این مرد جوان را در منطقه ملارد کرج شناسایی کنند و روز 20 اسفندماه این متهم دستگیر شد. گفت و گو با راننده شیطان صفت محمد 31 ساله که 2 فرزند 35 روزه دوقلو دارد ادعا می کند به خاطر نیاز به پول دست به سرقت می زده و به خاطر توهم قرص و شیشه زنان را ...