سایر منابع:
سایر خبرها
فردای آن روز همه کبوترها را رد کردم و عازم جبهه شدم
رو بازی می دید؟ گفتیم: اختیار دارید، مگه والیبال هم بازی می کنید؟ گفت: خب اگه بلد نباشیم از شما یاد می گیریم. عصا را کنار گذاشت درحالی که لنگ لنگان راه می رفت شروع به بازی کرد. تا آن زمان ندیده بودم کسی اینقدر قشنگ بازی کند! او هنوز مجروح بود. مجبور بود یکجا بایستد. اما خیلی خوب ضربه می زد. خیلی خوب هم توپ ها را جمع می کرد. شب به برادرم گفتم: این آقا ابراهیم رو می شناسی؟ عجب والیبالی ...
هماهنگی والدین در تربیت کودک، چگونه است؟
خونه رها بشوند دست او را با خشونت گرفته و شیشه را بیرون از خانه میبرید به او میگویید "حشرات باید بیرون از خانه باشند" در اینجا هیجان و احساس کودک درک نشده در حالیکه شما در یک برخورد درست میتونستین خودتونو مشتاق و علاقمند به دیدن اون حشرات نشون بدین و حتی از او بپرسید اینها رو از کجا پیدا کردی مرسی که به منم نشون دادی اینها خیلی قشنگند مثال 2: سارا دختر 4.5 ساله ای بود و از نظر جسمانی و ...
بهروز وثوقی : مسئولین دعوت کنند، به ایران می آیم/ می خواهم دست به گردن مردم وطنم بیاندازم و به ایران ...
روز گذشته، درددلی از سوی بهروز وثوقی بازیگر مشهور سینمای پیش از انقلاب، در صفحه اینستاگرامش منتشر شد که بازتاب وسیعی در میان اهالی سینما داشت. اصل جمله این بود که دل او، به قدری برای ایران تنگ شده که تمام ذهن و فکر او، یاد خاطره های کشورمان است. وثوقی اما سالهاست که این آرزو را آشکارا بیان می کند. به گزارش سرویس فرهنگ و هنر انتخاب ، یادداشت بهروز وثوقی و بروز واکنش های اهالی سینما، باعث شد بار دیگر مصاحبه ی 11 سال گذشت ...
آقای پزشکیان ، در جمع پلیس راهور شوخی نکنید، جدی می گیرند؟
اثرگذاری های هر یک از این برنامه ها، به چه میزان است؟ *** از نوع برخورد نیروهای عملیاتی و میدانی پلیس راهور شروع می کنیم. چرا بعد از این همه سال فعالیت، واژگان و الفاظ استانداردی برای مخاطب قراردادن رانندگان و خودروها و سایر وسایل نقلیه توسط نیروهای عملیاتی پلیس(عموما از پشت بلندگو) تدوین نشده است؟ آیا عبارت راننده ماشین ..... ، مگه با تو نیستم؟ برایتان آشنا نیست؟ *** از حرف و صحبت ...
از بازخوانی رشادت کبوتران آسمانی خانطومان تا اشک های سوزناک حاضرین
، دختری با بیرق سرخ اردیبهشت سبز مقاومت، اردیبهشتی که به اندازه ایستادگی مردمان در برابر ظالمان ، اردیبهشتی به ستبری و سرسبزی سلسله جبال البرزو زاگرس. منم مهدیه نماینده دریای خروشان نسل آخرزمانی . آمده ام به نمایندگی ازهمه ی نوجوانان این مرز و بوم با شما آسمانی ها اینگونه تجدید میثاق کنم و پیمان ابدی ببندم پیمانی همچون آسیه تا منجر به ویرانی کاخ فرعونیان زمان شوم . پیمانی همچون خدیجه همه ی ...
نامه رو بدین به مادرم کسی بازش نکنه
فنا باشم با اجازش دو کَلوم می خوام پیش شما باشم مادرم! به بچه ها بگو نیان به دیدنم می خوام این دفعه فقط با خود تو حرف بزنم آره مجروح شدم این دفهٔ چندممه تو که اخلاق منو خوب میدونی، هنوز کمه خونه؟! فعلاً نمی یام، پس دیگه حرفشم نزن آخه اون جا ممکنه یه عده مسخرم کُنن آخه من موجی شدم موجی میگن روانیه موجی ساعتا خوبه، اما توی یه ...
فرماندهی که متولد مشهد بود، فرزند کردستان
که پول نداشته اما با همه پس اندازش برای رزمنده ها کنسرو خریده و به جبهه فرستاده. اما برای من این عکس نشان علاقه ای ست که من در آن سن و سال به لباس نظامی داشتم که برایم سمبل جهاد و شهادت بوده. اصلا چه دلیل باعث فعالیت شما در فضای مجازی شده است؟ واقعیت این است که امروز ما با استعمار و استثمار فراوانی روبه رو هستیم؛ اینکه دشمن به دنبال استحاله جوانان ماست آن هم از طریق رسانه ...
گفت و گوی عصر ایران با بهروز فروتن، بنیانگذار برند بهروز / داستان دوست من سلام
رفتم می گفتم بچه ها سلام. همین موضوع را به برند خودم منتقل کردم و آن را به صورت دوست من سلام مطرح کردم. *در ذهن شما بود که موضوع برند سازی را در صنعت غذایی در نظر داشته باشید یا این طور نبود و فقط خواستید شعاری مطرح شده باشد؟ -اول می خواستم برندم مطرح شود. بنابراین وقتی برند مطرح شد، دیدم باید چیزی متمایز از بقیه شرکت ها باشد. چون بقیه شرکت ها اگر تبلیغ می کردند، فقط می گفتند ...
گاهی برای پیشرفت باید به عقب بازگشت
یا تصویری را می بینید و لایه اولیه آن را درک می کنید هم خوشم می آید، بعد گویی این لایه نخستین و رویی به تجربه ای بدل می شود و همراه تو می ماند. آرام آرام همه چیز را با آن می بینید و تجربه شخصی خود را شکل می دهید. من از این روش استفاده می کنم. چیزی از مردم و فرهنگ یک کشور را می بینم و دیدم عوض می شود و بعد به دنبال درک یک چیز جدید می روم. در مورد جامعه ایرانی باید بگویم جامعه ای شاعرانه دارید. زبان ...
قضاوت زود هنگام
اعتراض نکردن فهیمه سراغم آمد و خیلی جدی گفت: آقای رئیس من گفته بودم که امروز حقوقم را می خوام، پس حتما باید امشب پولم را بدین. با عصبانیت گفتم: فهیمه تو جدی جدی داری منو خسته می کنی نا سلامتی تو دیگه جزو زندگی من هستی، یعنی می خوای بگی متوجه نیستی که من این پول رو ندارم؟ من به این مسائل کاری ندارم من امشب به اون پول احتیاج دارم. با خونسردی گفتم: ...
رویکرد دولت فقط حمایت از موسیقی پاپ است/ امیدوارم موسیقی لرستان به جایگاه واقعی خود برسد
...> بله، به خوبی یادمه، مردم اصلا نگاه خوبی به موسیقی محلی نداشتن، فوقش یه نوازنده می آوردن تو عروسی هاشون اونم فقط برای سرگرمی، اینکه لذتی و یا درکی باشه خیر. تحصیلات شما به حرفه موسیقی مربوطه؟ بله، مدرک کارشناسی موسیقی دارم، البته باید بگم هنرستان رشته فنی خوندم، بعد که اومدم دانشگاه شرکت کنم به دلیل اینکه دیپلمی که گرفته بودم با موسیقی مرتبط نبود رفتم تهران و دیپلم موسیقی ...
با شهادت دنبال اسم و رسم نمی گشت
نتوانست به سوریه اعزام شود. خیلی دست به دعا شد تا اینکه دوباره قسمتش شد. یک روز به من پیامک داد بی بی منو طلبید. وقتی به خانه آمد مثل مرغ پرکنده بود. وصیت نامه نوشت؛ وضعیت مالی و امانتی ها و کتاب هایش را مشخص کرد. روز آخر وصیت نامه اش را کامل تایپ کرد. عکس هایش را داخل CD گذاشت و گفت این عکس ها را بعد از شهادتش استفاده کنیم. بچه ها را می بوسید و من از آنها فیلم می گرفتم. گفت من یک ماه سوریه هستم. رفتیم ...
دلتنگی های آقای نویسنده برای رفیقی که نیست
! همیشه خودخواهانه فکر می کردم تو، فقط و فقط مال من هستی! نه مال پدر و مادرت و نه خواهر و برادرت! ولی امروز دارم می بینم توی جمع دوستان و عاشقانت، این منم که ته ته صف واموندم! نه تو ناراحت نشو. خودت که می دونی من همیشه عاشق ته صف و ته کلاس بودم و هستم. اون جا بهتر میشه شربازی درآورد. همیشه از این که برای تو نردبان شدم که بری بالا، لذت می بردم و به ...
ستارگان مجازی (دوشنبه 24 اردیبهشت 97)
رو داریم که اینجور که نوشتن قراره ورزش کنن. نیلوفر جان، با این لباسا شما نهایتاً میتونی بری سر کوچه دوتا شیر بخری و برگردی، واسه ورزش کردن مناسب نیستن. منم منتظرم پنجشنبه بیاد. وحید هاشمیان جمله ای از مهاتما گاندی نوشته که در مورد آینده صحبت کرده. والا ما خودمون یه ضرب المثل داریم که میگه "چو فردا شود فکر فردا کنیم". من ترجیح میدم که با این ضرب المثل برم جلو تا با اون. ...
نجات یک جوان مست با دعای ندبه
چهارراه حسن آباد افتاده و خوابم برده بود . صبح روز بعد ، که جمعه هم بود ، پیش نماز مسجد همت آباد در مسیر رفتن به مسجد مرا در آن وضع دید. خیلی با محبت بیدارم کرد و با اصرار برای خوردن چای و صبحانه به مسجد برد. مراسم دعای ندبه بود و شما منبر رفتید. من در همان جلسه تصمیم جدی گرفتم و همۀ کارهای بد را ترک کردم. پس از چندی دختر خانمی را عقد کرده، قرار گذاشتم که باید با حجاب شود؛ ولی اکنون که سه ماه می گذرد ...
محسن افشانی سفیر نیست
شما پر از حاشیه هستید مردم میگن چرا پول تو حساب حلما نیست. دایرکت هایی داشتم که به من و بچم توهین می شد، می گفتند شما دارید دزدی می کنید، هویت شما جای سوال داره، چرا کارت خود حلما نیست و کارت اون آقاست. ما جزو انجمن دیسروفی هستیم و با مجوز کمپین زدیم و اگر به هر دلیلی این پول برای حلما نباشه برای بچه های دیگه هست. آقای افشانی خیلی راحت به همه توهین کردند و باید جوابگو باشند. آقای افشانی به ما قول ...
اهل رفیق بازی نیستم!
برخی با نگاهی فان و تفریحی به این قصه می اندیشند، اینکه تو مدتی نبودی و بیزینس دیگری زمانت را پر کرده بود نشان از این دارد که اصولا بازیگری برایت فان است؟ نه، اینطور نیست، اگر فان بود که شرایط خیلی فرق می کرد. گرفتار بازیگری هم هستم ولی همانطور که گفتم اولویت ها فرق کرده، اتفاقاتی در حال افتادن است و من هم آدمی نیستم که در رؤیا زندگی کنم و عقب افتادن در زندگی را به گردن شرایط بیندازم ...
سوالات در مورد روابط زناشویی، چگونه است؟
آنجایتان زخم شده است، تا همسرتان سوال را فراموش کرده و حواسش به جایی دیگر معطوف شود! درس پنجم: • اگه من بمیرم چیکار میکنی؟ بندرت خانمها از این کارها میکنند، ولی ما احتیاطاً عرض میکنیم، جواب استاندارد این سئوال فقط یک جمله است: "من اون روز زنده نیستم که این خبر رو بشنوم!”،... دقت کنید، برای اینکه پاسختان اثر بخش باشد میتوانید یک پیاز بزرگ پوست بکنید، از پاسخهایی نظیر ...
دیالوگ: ای برادر، کجایی؟
...: برادران کوئن کارگردان: جوئل کوئن محصول: 2000 *** دلمار (تیم بلیک نلسون): یه معجزه! این یه معجزه بود! ما برای خدا دعا کردیم و اون رحمت فرستاد! اورت (جرج کلونی): باز شما دونه یونجه ها دارین نشون می دین که کمبود عقلی دارین! این یه توضیح کاملاً علمی داره. دلمار: ولی مگه غیر از اینه که تو همین الان داشتی پای چوبه دار خدا خدا می کردی؟ اورت: هر بشری موقع استرس یه چیزایی از دهنش بیرون می پره. (بازدید: 22) اشتراک گذاری در: ...
تارتان تا پلاتو، "وحید" همچنان می درخشد
اختتامیه جشنواره فجر غریب ترین فرد تالار وحدت بودم، بزرگان تئاتر کشور در سالن حضور داشتند، گوشه ای نشستم، موقع خواندن اسامی وقتی مجری اسم وحید شیرزاد را صدا زد همه به همدیگر نگاه می کردند کسی مرا نمی شناخت و لحظه به لحظه بیشتر احساس غربت می کردم. قبل از جشنواره هم در نمایش ملاقات بانوی سالخورده حضور داشتم و بعد از جشنواره، آقای لاله برای حضور در نمایش چاه مسموم طریق مغموم دعوت کرد و دوباره کاراکتر ...
عطر برنج نیم رس رمانی از اکبر بلند کردار
دستاوردهای بزرگی که در این مسافرت به دست آوردم آشنایی با تو دوست و برادر عزیزم بود. در این مدت خیلی به من محبت کردی و منو چون برادر یاری دادی و در غم من هم شریک بودی. هیچ وقت نمی تونم این محبت هایت رو فراموش کنم، به خاطر همین از تو خواهش می کنم هر کاری که داشتی بدون هیچ مانعی به من بگی و اصلاً هم فکر نکنی که به بیگانه ای درخواستت رو گفتی. از این تاریخ به بعد منو برادر خودت بدون و اگه من در ...
شهدایی"همنام" اما از دو ملیت جداگانه
شهدای مدافع. هنوز خیلی جا داشت ....گفتم با دوستان چند روز پیش رفتیم از شهدا خدا حافظی کنیم برادر صیاد اون کنج و نبش رو برا خودش در نظر گرفت ...جواد یک دفعه از جا پرید و گفت بیجا کرده مگه مو موردوم که بیه جای موره بگیره ...اونجه جای مویه حالا می بینی. گفتم داداش بی خیال حالا جای تو باشه ..گفت شوخی نمکنم جدی موگوم اونجه فقط جای مویه. آن روز و آن شب و روزهای بعدش گذشت. رفتیم به شهرک ...
رمزی که باید با "شهادت"گشوده می شد
ولی ذره ای به تو نمی دهیم. محمدرضا گفت: من هم احتیاجی به غذا شما ندارم امشب سنگر بهروز، یکی از دوستانش دعوت هستم آنجا به من شام می دهند . سپس در حالی که لبخند بر لب داشت انگار نظرش عوض شد دوباره گفت: بچه ها من فردا شهید می شوم به من هم شام بدهید تا دلم ناراحت نباشد . گفتم: بسیار خوب حالا که قرار است فردا شهید شوی کمی از املتمان را به تو می دهیم . خلاصه محمدرضا همانجا در سنگر نشست تا غذا حاضر شد و ...
مستند انحصار ورثه ؛ از تخریب شهید آوینی تا تسویه حساب با مهدی نصیری
روشنفکری بوده است و این از عجایب و غرایب است. اگر یکی به آقای آوینی در زمان حیاتش می گفت، ما می خواهیم در مورد شما وصفی بگوییم، از چه وصفی بیش از همه ناراحت می شوید؟ من فکر می کنم که ایشان می گفت از وصف "روشنفکر"، یعنی در واقع بیشترین تعارض ایشان با جریان روشنفکری غرب زده و غرب گرا بود. غرب، مدرنیته و تجدد را در وجوه فلسفی و تئوریک اش به خوبی می شناخت. می توانم بگویم که از مدرنیته به نوعی ...
از قم تا آب بیدِ گَتوند/ وقتی جوشش عشق به امام حسین علیه السلام ورق را برمی گرداند
در آن بود به زحمت قورت دادن خار مغیلان، از گلویم پایین رفت. فقط یک چیز از ذهنم مثل برق گذشت: شیخ! برگرد. برگرد برو قم پیش زن و بچه ات. نانت کم بود یا آبت؟ این همه راه کوبیدی و آمدی به امید اینکه چند نفری دور و برت جمع شوند افاضات بفرمایی و اسلام در حال احتضار با دم مسیحایی تو زنده شود و سرحال. ده روز هم که کلی روز است و می شود چه ها کرد. اینجا هم به یاد ضرب المثل سالی که نکوست ... می افتی. بیا و ...
بهمن فرمان آرا: پای ما دیگر توان رفتن ندارد
ترس را دارد. البته اگر خودت را به خاطر توجه مردم گم نکرده باشی، و تفرعن وارد ذهنت نشده باشد که من تافته جدا بافته هستم. من عین فیلم اولی ها هر زمان که تماشاگران فیلم هایم را برای اولین بار می بینند دلواپس هستم. شاید سؤالاتم پراکنده به نظر بیاید، اما اگر حوصله کنید، روندی را طی می کنیم. شما شنا بلد هستید؟ چطور یاد گرفتید؟ بله، مربی داشتم اما نه به دفعات زیاد. فرزندانم مربی داشتند و ...
ستارگان مجازی (یکشنبه 23 اردیبهشت 97)
کاویانپور که بر میگرده به سال های دور حضورش در پرسپولیس. اون موقع که هنوز آیوا منقرض نشده بود و رادیو ضبطاش کلی تو بورس بود. عجیب ترین: اصلاً مگه میشه خاطره حاتمی توی ستارگان مجازی باشه و ما بخش عجیب ترین نداشته باشیم؟! ضدحال ترین: این قسمت واسه اولین باره که داره استفاده می شه که دو دستی تقدیمش میکنیم به ایمان صفا بخاطر پست ضدحالش. مثل روزهای گذشته، مشتاقانه منتظر شنیدن پیشنهادات و انتقادات شما همراهان گرامی این بخش خبری هستیم. تا فردا و درودی دوباره، بدرود. ...
ساعتی درکنار سالمندان دور ازخانه و خانواده
...: حاجی سر نمازت دخترم را دعا کن که به سلامت از عمل بیرون بیاید. خیلی نگرانش هستم . حاجی هم دستی به نشانه اطاعت تکان می دهد. چند لحظه بعد از جایش بلند می شود و می گوید: برای کدام دخترت؟ همانی که تو را آورد اینجا؟ کسی حرف نمی زند و برای لحظه ای سکوت همه جا را به تصرف خود درمی آورد. اما میان آدم های این خانه داستان کربلایی رحیم با بقیه کمی تفاوت دارد. او به سختی می تواند از جایش بلند شود ...
قاتلی که جسد دخترتهرانی را تیکه تیکه کرد : روی هیتلر را سفید کردم!
؟ (سکوت) -تحصیلات شما چقدره؟ دیپلم هستم، عمران خوندم اما ادامه ندادم... -قساوت قلب یعنی چی؟ قساوت قلب یعنی آدم به جایی برسه که اون چیزی که از قلبش بیرون میاد رو پا روی اون بزاره. -قلبت تند تند می زنه؟ بله من مدت ها است خواب ندارم. عذاب وجدان دارم. تداعی می شه برام همش اون اتفاق. شما وقتی قساوت قلب رو پرسیدید تلنگری بود به عملکرد احمقانه من در روز حادثه. ...
تأثیر مو طلایی بر قیمت ها!
بهش سفارش چند تن خیار داد و چون خیلی عجله داشت وسط راه که به ترافیک خوردیم در را باز کرد و رفت دنبال خیار و گوجه اش. نفر بعدی یک خانم پیر بود. نشست توی ماشین و گفت: ایشالا داغت به دل ننت بمونه. گفتم: مادر، مگه چه خبطی کردم من که نفرین می کنی؟ گفت: کی تو رو آدم حساب می کنه مادر؟ با اون موطلایی بی شرفم. گفتم: یعنی همسرتون شما رو ول کرده و رفته با یه موطلایی؟ گفت: همسر من چیز خورده ...