سایر خبرها
فریم به فریم از یک جنایت خیابانی + عکس
... پنج روز است که نازنین زیر خروارها خاک آرمیده است. همان روز جنایت، مادر نازنین در جریان مرگ دخترش قرار گرفت؛ جنایتی هولناک جلوی چشمان ده ها رهگذر. مادر نازنین هم مخالف ازدواج دخترش با پدرام بود. او به شهروند می گوید: نازنین مشکلات روحی و روانی داشت. در این سال ها چندین بار او را دکتر برده بودم. پیش روانشناس هم رفتیم اما در آخر او را به بیمارستان روانی بردیم، اما چندی نگذشت که متوجه شدم در ...
سارق مسلح بانک در دام خودش گرفتار شد
اسلحه و در دست دیگرم ساک آبی رنگ بود از در بزرگ وارد حیاط بانک شدم. در حیاط را از داخل قفل کردم و از پله ها بالا آمدم و وارد بانک شدم. در همان ابتدا چند مشتری در حال حرف زدن بودند که با دیدن اسلحه من وحشت کردند و من هم برای ترساندن آن ها یک تیر به زمین شلیک کردم. با قفلی که همراه داشتم در بانک را قفل کردم تا کسی برای کمک وارد نشود. در حالی که همه شوکه شده بودند روی میز پریدم و رئیس بانک را تهدید ...
دزد فراموشکار خودش را در بانک زندانی کرد
کار را طوری انجام دهم تا به دام نیفتم برای همین از فیلم های هالیوودی الگوبرداری کردم و مطابق یکی از فیلم هایی که دیده بودم تصمیم گرفتم سرقت را انجام دهم. چطور سرقت را انجام دادی؟درحالی که کلاه و عینک به چهره داشتم وارد بانک شدم. ابتدا اسلحه را به سمت کارمندان و مشتری های بانک گرفتم. یک تیر هم هوایی شلیک کردم. بعد با تهدید سرپرست بانک به سراغ گاوصندوق رفتم و 12 بسته ازتراول ها را ...
مدیرعامل سابق استقلال: اینکه می گویند مشکل جسمانی دارم شایعه است/ قرارداد یک میلیون دلاری شفر/تیام ...
اسپانسر پشت صحنه این بازی سوپرجام هستند و به همین دلیل همه را بسیج کردند که بیایند این بازی را برگزار کنند تا به قول خودشان دو میلیارد گیرشان بیاید. من به خاطر اینکه آنها دو میلیارد گیرشان بیاید نمی آیم تیمم را به هم بریزم و بازیکنم را مصدوم کنم. من در فوتبال بزرگ شدم و می دانم این بازی جز ضرر چیزی برای من ندارد. پیش وزیر هم رفتم و توضیح دادم ایشان هم موافق برگزاری این بازی نبود حالا آقایان اینقدر ...
عامل شلیک مرگبار جرمش را انکار کرد
جوانی به نام کامبیز مظنون شدند که شماره او در محل و زمان حادثه آنتن دهی داشت به این ترتیب کامبیز 45 ساله شناسایی و دستگیر شد. او در بازجویی ها به قتل نادر با همدستی آرمان اعتراف کرد و گفت: من و آرمان سال ها قبل با هم دوست بودیم. روزی آرمان مرا اغفال کرد و گفت: زن و شوهری وارد زندگی پدرش شده اند. آن مرد، پدر او را معتاد کرد ه و باعث جدایی پدر و مادرش شده است به همین دلیل می خواهد آن مرد جوان را ...
شاعر غزل های تازه
ایران پاسخ داد. تجربه گفت و گوی شما با سیمین بهبهانی چگونه شکل گرفت و رقم خورد؟ سال یک هزار و سیصد و هشتاد برای انجام گفت وگوی بلند زندگینامه ای به دیدار سیمین بهبهانی رفتم، در آغاز قبول نکرد و پس از چند دیدار و توضیح های دقیق تر پذیرفت به پرسش هایم پاسخ دهد، به شرط اینکه رعایت حالش را کنم. زیرا بیمار بود و نمی توانست چندین جلسه مدام و پشت سر هم در نشست های گفت وگو حاضر شود ...
تار و پود موفقیت پنج نسل
من در خانواده نسل پنجم هستم که در زمینه فرش دستباف فعالیت دارم. کار اجداد من خرید و فروش فرش های دستباف قدیمی بود. این روند فعالیت تا زمان پدرم ادامه داشت. اجداد من در کار بافت فرش وارد نشده بودند. هم پدرم و هم پدر بزرگم در این رشته کارشناس بودند و ارتباط هنری با فرش برقرار می کردند. به عبارت دیگر یک ارتباط معنوی داشتند. تا آن حد که دوست نداشتند برخی از فرش هایشان را بفروشند. وقتی می فروختند ابراز دلتنگی می کردند. آنها فرش های قدیمی و نفیس را می خریدند و برای اینکه بتوانند بفروشند عیب های آنها را برطرف می کردند. کارگاهی داشتند که با نظارت خودشان کارهای ترمیم فرش را انجام می داد. پس از اینکه آماده می شد به خارج از کشور صادر می کردند. صادرات در خانواده ما بیش از 90 سال قدمت دارد. مدارکش هم موجود است. پدربزرگ من صادرات را آغاز کرد. بعد از آن هم ما در ادامه راه ایشان به صادرات پرداختیم. در داخل کشور فعالیت نداشتیم. هنوز هم همین طور است. خود فرش پدیده پیچیده ای است و شخصیت چند وجهی دارد. فرش دستباف ایرانی درحالی که می تواند به عنوان یک کالای تجاری بافته شود با رویکردی دیگر می تواند به یک پدیده صد در صد هنری تبدیل شود. این دو بعدی بودن در هر فعالیتی می تواند به عناوین مختلف نمود داشته باشد. بعضی از فعالیت ها وجهه تجاری شان غالب است. امروز نگاه غالب ایران به فرش، نگاه تجاری است. اما در دکترین من به کار بردن واژه کالا برای فرش به مثابه یک اثر هنری مجاز نیست. از نگاه من این نوع دستبافته، کالا نیست. پس ما آن را تولید نمی کنیم، بلکه می بافیم، خلق می کنیم. کلمه تولید برای همه تداعی کننده کارخانه و ماشین های صنعتی است. در کارهای صنعتی کارگر به واسطه انجام دادن یک کار مکرر روزانه، بدون آنکه با آن ارتباط برقرار کند تدر ...
افتخاری هم گریه کرد هم افشاگری/ مدیرعامل سابق آبی ها همه را از دم تیغ گذراند
مشکلات مالی شان را حل کردم و گفتند می خواهیم خانه بخریم و مشکل داریم و مریض داریم من ومشکلات مالی شان را حل کردم انتظار ندارم بازیکن از من تشکر کند اما بازیکن وقتی من داشتم وارد رختکن می شدم رویش را بر می گرداند. من 5 سال در تیم ملی سرپرست بودم و تلافی هم نمی کردم یکی از افراد کاری کردم که آمد صورتم را ماچ کرد و گفت حلالم کن. به هیچ کدامشان تو نگفتم وصدایم را بلند نکردم و اگر این بازیکنان باور کنند می ...
همسر سردار الغدیر حال مناسبی ندارد
) ارادت قلبی داشتم از طرفی می دانستم قلب حسن هم برای سید روح الله می تپد، دست به کار شدم و نامه ای برایش نوشتم. نوشتم چون ولی زمان دستور داده اند نگران قول و قرارمان نباش، در جبهه بمان و از اسلام ناب دفاع کن. نامه که به دستش رسید سریع با من تماس گرفت. تماس گرفت که تشکر کند. گفت: راستش رو بخواهی مانده بودم چطور بهت بگم! که الحمدالله خودت پیام امام رو فهمیدی و بهترین تصمیم را گرفتی. ...
اصرار داشتند سوپرجام برگزار شود تا 2 میلیارد گیرشان بیاید!
ندادم و بعد بروی؟ من خودم را آماده کرده بودم که امید ابراهیمی را با هر قیمتی جذب کنم و پولش را تهیه کنم تا او را نگه دارم. درست همانند همان کاری که با وریا غفوری کردم و او را در تیم نگه داشتم. او ادامه داد: آقای حسینی! شما که در استقلال شدی سید مجید حسینی، چرا بعد از جام جهانی جواب تلفن ما را ندادی؟این ها بود که من تصمیم به استعفا گرفتم. پیش خودم گفتم بازیکنان انقدر معرفت ندارند که ...
مدیر عامل مستعفی باشگاه استقلال: هر چه خوبی کردم، بدی دیدم/ همه را خریدند!
هم جلب کنی. چون الان در استقلال نیستم الان می گویم. افتخاری تاکید کرد: اگر چیزهایی که الان تعریف می کنم را قبلا می گفتم سنگ روی سنگ بند نمی شد. آن ها به اردو نرفتند اما هوادار به من توهین می کند. من که همه جوره حاضر شدم با آن ها کنار بیایم. او درباره مذاکراتی که با تیام در ترکیه داشت، گفت: دیروز از ساعت 11 صبح تا 9 شب با تیام و جپاروف جلسه داشتم. پیشنهادهایی را مطرح کردند که ...
از بیماری مادر تا جاسوسی برای روسیه
به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس ، حمید داودآبادی، رزمنده و نویسنده دفاع مقدس در مطلبی در شبکه های اجتماعی نوشت: سال 67 در جایی فیلمی دیدم که همچنان در ذهنم همچون کابوس قدم می زند! همه فیلم، خاطراتی بود که به عنوان اعترافات یک متهم قبل از اعدام، ضبط شده بود. بگذارید نامش را نیاورم. شما فرض کنید او هم اسم من بود: حمید. حمید در حالی که با قیافه ای شکسته، خسته و پشیمان مقابل دوربین ...
ما شیعیان افغانستانی همه اهل جهاد و شهادتیم
انقلاب و اسلام کرده ام. سیداسحاق و سیدمحمد شهید شدند. پیکر سیدمحمد هنوز برنگشته است. یکی از فرزندانم هم در حال حاضر که با شما صحبت می کنم در جبهه مقاومت در حال نبرد با تروریست های تکفیری است. هر دو دامادم هم جانباز و رزمنده هستند. پس همه اهل خانه تان اهل جهاد و رزم هستند؟ بله، این نشئت گرفته از تفکر انقلابی و اسلامی است که در خانواده ما از سال ها پیش جریان داشته است. زمانی که در ...
مادر در آرامگاه پسر آرام گرفت
خون می چکید... به اینجای روضه که می رسد، صدای شیون جمعیت بلند می شود؛ حالا بچه های حاج خانم که راز این شعر را بیشتر از بقیه می دانند با این نوحه می روند به همه خاطراتی که از این روضه ها در خانه شان به جا مانده است. همان روضه هایی که سنگ بنایش را خود حاج آقا مصطفی گذاشت و رفت. پیکر مادر همان طور که جلوی جمعیت گذاشته شده، همه را در صفوف مرتب دور خودش جمع می کند تا نماز میت خوانده و به خوب بودن و ...
گفت و گویی با سلدا بهستانی رتبه اول آزمون دستیاری 1397
.... بله، واقعا وقت زیادی گذاشته بودم و هفت ماه تقریبا زندگیم تعطیل بود و با کتاب هایم وقت می گذراندم. احتمالا اگر یک روز از این هفت ماه را شرح دهید برای مخاطبان جالب خواهد بود. 8 صبح بیدار می شدم، یک ربع صبحانه می خوردم، به طبقه پایین خانه مان می رفتم. کلا طبق برنامه ای که داشتم منظم درس هایم را می خواندم، ساعت یک ناهار میخوردم. ظهر، استراحت کوتاهی داشتم بعد ...
توفان افشاگری ها در مصاحبه افتخاری (متن کامل)
به او گفتم آقای امید ابراهیمی، شما قبل از رفتن به قطر آمدی و به من بگویی فلان قدر می خواهم اما من ندادم و بعد بروی؟ من خودم را آماده کرده بودم که امید را با هر قیمتی پولش را جور کنم و نگهش دارم. همان کاری که با وریا کردم و نگهش داشتم. او ادامه داد: آقای حسینی! شما که در استقلال شدی سید مجید حسینی، چرا بعد از جام جهانی جواب تلفن ما را ندادی. این ها بود که من تصمیم به استعفا گرفتم. گفتم ...
قلی زاده: مهدی ترابی به آرزوی کودکی اش رسید
سخت بود اولین حضورم در جام جهانی کمی سخت بود چون از یک طرف خوشحال بودم که در جمع بچه های تیم ملی حضور دارم اما از سوی دیگر با وجود شرایط مناسب و آمادگی ام در لیست نبودم که این موضوع برایم کمی سخت بود. البته هیچ چیزی باعث نمی شود آن انگیزه ام را از دست بدهم. تازه شروع کارم است و خیلی خوشحال بودم که با این سن کم جزو سه، چهار نفری بودم که آقای کی روش به آنها اعتماد کرده بود. از در کنار تیم ...
هاشمیان: حسرت من تیم خوب 2006 است
برابر آلمان میزبان شکست خورد و چهارم شد اما ما به این تیم هجوم بردیم و فوتبال خوبی بازی کردیم اما بدشانسی آوردیم ، شوتمان از سی متری به تیر دروازه خورد و یا فرصت هایی که از دست دادیم. ضمن این که دیگر همه می دانند اختلافات شدیدی بین فدراسیون فوتبال و سازمان تربیت بدنی وقت بود و اکثر روزنامه ها در آن زمان از تیم ملی حمایت نکردند. اختلافتی هم در تیم بود البته نه آنطور که می گفتند اما تیم آن همدلی که ...
گله ای از تمرینات شخصی ندارم/ شانس مدال تیمی جاکارتا را داریم
نبودم و از بازی چهارم وارد ترکیب شدم. با این حال اگر هر بازیکن دیگری به جای من در ترکیب قرار داشت و عملکردی مشابه من را ارائه می کرد، باز هم نظرم بر این بود که تاثیرش در نتیجه گیری تیم ملی بیش از 50 درصد بود و برای آن هم دلیل دارم. * توجیه شما برای این ادعا چیست؟ - در مسابقات جهانی سوئد من از بازی مقابل اسپانیا وارد ترکیب تیم شدم، دیداری که اهمیت زیادی داشت چراکه اگر می ...
سارق مسلح: برای پاس کردن چک هایم بانک زدم!
: ساعت 7:30 وارد بانک شعبه نعمت آباد شدم. بانک خیلی خلوت بود و به نظرم زمان مناسبی برای سرقت به شمار می رفت. وی افزود: وارد بانک که شدم اول با قفلی که همراه داشتم در را از پشت قفل کردم تا کسی وارد بانک نشود بعد اسلحه ام را به سمت سقف گرفتم و یک تیر هوایی شلیک کردم. صدای شلیک که بلند شد همه وحشت کردند و جیغ کشیدند هم کارمندان و هم مشتریان بانک. البته فشنگ ها مشقی بود و آسیبی نمی زد اما ...
از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران؛ شعرهای عاشقانه شهریار
گران سهل باشد همه بگذاشتن و بگذشتن کاین بود عاقبت کار جهان گذران شهریارا غم آوارگی و دربدری شورها در دلم انگیخته چون نوسفران سه تار من نالد به حال زار من امشب سه تار من این مایه تسلی شب های تار من ای دل ز دوستان وفادار روزگار جز ساز من نبود کسی سازگار من در گوشه غمی که فراموش عالمی است من غمگسار سازم و او ...
پشت پرده اعلام ناگهانی استعفای مدیر استقلال
موضوع دیگری است که انجام شده است. این شایعاتی که شده درمورد نقل و انتقالات باید بگویم که من همه این ها را نگه داشته ام و به غیر از دونفر که تاییدیه پزشکی شان آمده قرارداد بقیه را امضا نکردم و نگه داشتم که تاییدیه پزشکی بیاید. اینکه گفتند با بازیکن مصدوم قرارداد بستند اصلا قراردادی بسته نشده و من هنوز امضا نکرده ایم. او در حالی که بشدت احساسی شده بود ادامه داد: جام جهانی بزرگترین خسارت را ...
گزارش تفصیلی تخلفات حضرتی در حزب اعتماد ملی تقدیم وزارت کشور شد
اجرایی من حساسیت خاصی روی تنظیم صورت جلسه با امضای کلیه اعضا و ارسال آن صورت جلسه ها برای دبیرکل داشتم و در کلیه جلسات این نکته را متذکر می شدم، اما متأسفانه آقای حضرتی از تنظیم صورت جلسه مانع می شد تا بتواند سیاست های تنظیمی در دفتر سیاسی و خارج از شورای اجرایی را پیش ببرد؛ به طوری که آقای حضرتی اجازه تنظیم حتی یک صورت جلسه را نداد و در نتیجه اخبار شورای اجرایی آن چنان که بود به دبیرکل محترم منتقل ...
به حضورم در تراکتور افتخار می کنم/ مطمئنم با توشاک نتایج خوبی خواهیم گرفت/ هواداران از خط دروازه نگران ...
بزرگسالان توفیق خدمت به تراکتور را داشتم. وی تأکید کرد: من در زمان سرمربیگری آقای جلالی و تونی اولیویرا در کادر فنی تراکتور فعالیت داشتم که در ادامه در مقطع حضور آقایان قلعه نویی و گل محمدی امکان ادامه همکاری میسر نشد. می توانم بگویم تونی اولیویرا از مربیان بزرگ و خوبی بودند که با ایشان کار کردم، آقای تونی بعد از بازگشت به تیم دوباره به من پیشنهاد همکاری دادند که ظاهرا از باشگاه گفته ...
علی قلی زاده: مهدی ترابی از کودکی آرزوی بازی کردن در پرسپولیس داشت
در مصاحبه ای از آخرین شرایط خود در بلژیک و همینطور فوتبال ایران حرف زد. اولین حضور در جام جهانی سخت بود بعد از بازگشت به ایران بلافاصله رفتم بلژیک علی قلی زاده در خصوص زمان سفرش به بلژیک بیان کرد: ترابی به آرزوی کودکی اش رسید علی قلی زاده هم تیمی پیشین مهدی ترابی در سایپا، در خصوص انتقال ترابی به پرسپولیس گفت: دلم می خواست با مهدی ...
اشک پشیمانی 2 مرد همسرکش در دادگاه
بود که با مریم عقد کرده بودم. من عاشق مریم بودم و می خواستم بعد از خدمت سربازی زندگی مشترکم را با او شروع کنم. وی ادامه داد: آخرین بار نوزدهم مهرماه سال 96 با ماشین مقابل دانشگاه دنبال او رفتم تا با هم برای تفریح به بیرون برویم. قرار بود صبح روز بعد به خدمت سربازی اعزام شوم اما مریم اصرار داشت زودتر جشن عروسی مان را برگزار کنیم و سر زندگی مان برویم. من به او گفتم قبل از پایان خدمت نمی ...
دلاور تنومند فعال
. تقریباً سال 1346 – 1345 بود که پدرم به لشگر 77 مشهد منتقل شد. می توان گفت که من در مشهد بزرگ شدم و از یکی دو سالگی به مشهد آمدیم و در مشهد زندگی کردیم. فاش نیوز: چطور بچه ای بودید؟ - باید از خانواده ی من بپرسید. من نه خیلی شر بودم و نه خیلی مظلوم. خداوند هم می گوید خیرالامور اوسطها. من همین طور که وسطی آفریده شدم، اخلاقم هم وسطی بوده، نه خیلی صبورم و نه خیلی بداخلاق. متعادل ...
سارق مسلح بانک در تهران دستگیر شد
.... بانک خیلی خلوت بود و به نظرم زمان مناسبی برای سرقت به شمار می رفت. وی افزود: وارد بانک که شدم اول با قفلی که همراه داشتم در را از پشت قفل کردم تا کسی وارد بانک نشود بعد اسلحه ام را به سمت سقف گرفتم و یک تیر هوایی شلیک کردم. صدای شلیک که بلند شد همه وحشت کردند و جیغ کشیدند هم کارمندان و هم مشتریان بانک. سارق بانک خاطرنشان کرد: البته فشنگ ها مشقی بود و آسیبی نمی زد؛ اما صدای آن طوری ...
در سینما به فردای بازیگران هیچ اعتمادی نیست/ بی رحمی سینما به خاطر مسائل اقتصادی است
ممکن است شیرخام خورده هایی باشند که دچار فساد هستند. شما بگویید فساد کجا نیست؟! به نظر من سینمای ما نسبت به سینمای بسیاری از کشورها، خیلی سالم است. فساد وجود دارد اما نمی توان حکم کلی داد که سینمای ما فاسد است. من اینطور فکر می کنم. مرآت- فیلم های جشنواره فجر اخیر را دنبال کردید؟ من نه به افتتاحیه دعوت شدم و نه به اختتامیه و نه حتی یک بلیت داشتم. من فقط یکسال به ...
برای تیرماهی های سینمای ایران
سینمای ایران ساخته است. تقوایی چندسال پیش درباره زندگی و فعالیت خودش نوشت: در تابستان سال 1320 خورشیدی، در گرمای جنگ جهانگیر دوم، در قلب جنگلی از نخل های ستبر سبز، در یک روستای عرب نشین زاده شدم. در مدرسه به ادبیات علاقه داشتم، اما ریاضی خواندم. در جوانی داستان کوتاه می نوشتم و فریفته ی شیوه های نو بودم، اما باز نمی دانم چه شد که از سینما سر درآوردم. دوازده داستان کوتاه، سیزده فیلم گزارشی ...