نقشه دختر خاله ها برای انتقام از زن فالگیر
سایر منابع:
سایر خبرها
نترسید؛ "ایدز" وحشتناک نیست
خیلی بد است. خلاصه به اصرار خواهرم یکجا قرار گذاشتیم. او آمد و در یکی از بیابان های اطراف تهران مرا پیدا کرد و به بیمارستان برد. بعد از چند ماه متوجه شدم که اچ آی وی دارم. او می گوید: خلاصه خواهرم دنبال کارم افتاد. بعد ترک کردم و الان دو سال است که هیچ چیز مصرف نمی کنم. فقط خدا خدا می کردم که دخترم مبتلا نباشد چون به او شیر نداده بودم. دخترم خیلی کوچک بود که من رفتم و خدا را شکر که مبتلا ...
پیش بینی ما در مورد ایزدیار درست بود!
از آن کلاس ببرد. شرایط در این کلاس ها یکسان است و موردی نیست که بتوانند بگویند فلان کار را برای ایشان انجام داده ای و برای بقیه نه. مربی تیم ملی شنای جانبازان و معلولین با اشاره به حمایت های فتاحی، مدیر کل جدید ورزش و جوانان خراسان رضوی بیان کرد: فرزاد فتاحی پیش از آمدن ورزشکاران پاراآسیایی از جاکارتا برای استقبال از ورزشکاران به تهران آمد و با ما سوار اتوبوس شد، هادی رضایی، رئیس هیئت ...
پرفروش ترین رمان های ایرانی در 5 دهه اخیر
...، اساس اتفاقات بعدی کتاب است. ماجرا از این قرار است که آرمان در کودکی عاشق دختری می شود که 15 سال از خودش بزرگ تر است و برای تمرین پیانو به خانه پیرزن همسایه می آید. آرمان عاشق رفت وآمد این دختر برای یادگیری پیانو است. اما پیرزنی که به این دختر پیانو آموزش می دهد یک آهنگ بیشتر نمی داند، بنابراین آرمان تصمیم می گیرد نت های موسیقی آنها را دست کاری کند تا آموزش پیانو مدت ...
2 کشته و 8 زخمی بر اثر تصادف 2 خودرو در بزرگراه یاسینی
...، خاطرنشان کرد: در محل حادثه مشاهده شد دو دستگاه خودرو شامل یک دستگاه خودروی دِوو سییلو با پنج سرنشین مرد و یک دستگاه پژو206 با پنج سرنشین (دو مرد و سه زن) به شدت با هم برخورد کردند. او ادامه داد: ظواهر امر نشان می داد که خودروی پژو206 در مسیر مخالف (شرق به غرب) در حال حرکت بوده که به دلیل نامشخصی از مسیر اصلی منحرف شده و پس از برخورد با گاردریلهای میانی بزرگراه و شکستن آنها، از ...
ناگفته ها از افشای قتل های زنجیره ای
جزئیاتی را بازگو کند و من آن روز درباره این جنایت همان گونه که از ظاهر ماجرا آگاه شده بودم، در صفحه حوادث روزنامه ایران نوشتم، اما این نوع قتل های مشابه که قربانیانش نویسندگان دگراندیش بودند من را به فکر واداشت و ذهنم را درگیر فرضیات مختلفی کرد. برایم مسلم بود که اعضای یک باند وابسته به قدرتی در روز روشن این گروه از نویسندگان را در روز روشن می ربایند و سوار بر خودرو با خود می برند و سپس ...
شباهت دردسر ساز در پرونده قتل
با سوئیچ یدک سوار ماشین شدم، اما از پارکینگ که بیرون آمدم با مینی بوسی تصادف کردم. چون ماشین خیلی آسیب ندیده بود توجه نکردم. کمی جلوتر یک راننده پژو 405 طوری پارک کرده بود که باعث سد معبر شده بود. از دستش عصبانی شدم و سر همین موضوع باهم درگیر شدیم. او قمه ای از داخل ماشینش بیرون آورد. درهمین هنگام ناگهان مرد جوانی از خودروی پرایدش پیاده شد و به هواخواهی راننده 405 درآمد. من خواستم قمه را از دست راننده پژو بگیرم که نمی دانم چه شد به راننده پراید برخورد کرد. ...
نوعروس و نریمان در تهران شلاق می خورند! / تازه داماد فاش کرد
عدم صلاحیت رسیدگی پرونده را برای بررسی تخصصی تر به دادگاه کیفری استان تهران ارجاع داد. اعتراف عاشقانه شیما بازهم ادعای بی گناهی کرد اما نریمان در بازجویی ها دست به افشای ماجرا زد ودر بازجویی های به عمل آمده از سوی قضات مشخص شد نریمان و شیما از سال ها قبل با هم ارتباط داشتند و عشقی نافرجام میان آنها وجود داشته است اما بعد از اینکه آرش از شیما خواستگاری کرده است او به دلیل اینکه ...
روایت دانشجویان دستفروش
بعضی وقت ها مامور های شهرداری می آیند و بساط مان را جمع می کنند، گاهی مردم به حجاب مان ایراد می گیرند. یکی هم رفته بود از ما شکایت کرده بود که ما نماد های شیطان پرستی می فروشیم درصورتی که نماد هایی که روی دست ساخته های ماست همه از نماد های معماری ایرانی است که در اسطوره ها آمده است. مشکل شان این است که چرا دختر و پسر دانشجو در کنار هم نشسته ایم و کار می کنیم. می بینند که فروش مان کم است از ما خرید نکنند، اما چرا می روند از ما شکایت می کنند؟ ...
سفر به دنیای خیالی
جنگه گفت: آقا دیوه! من اهل جنگم، از تو هم نمی ترسم. بیا تا باهات بحنگم . جنگیدند و جنگیدند تا سر دیو به سنگ خورد و از هوش رفت. بعد هر سه خواهر نفس راحتی کشیدند و به راهشان ادامه دادند. رفتند و رفتند و رفتند تا اینکه به دیواری بلند رسیدند. خواستند دیوار را خراب کنند و به راهشان ادامه دهند، اما ناگهان از پشت دیوار پیرزنی جادوگر بیرون آمد و جیغ کشید: به دیوار خونه من چکار دارید؟ الان هر سه ...
تاوان سنگین اعتماد بی جا زن جوان در فضای مجازی
به گزارش پایگاه خبری ربیع ، آلا هنوز باور نداشت چه بلایی سرش آمده. وقتی یادش می افتاد که پرویز در آن ملاقات چه حرف هایی به او زد تنش می لرزد. اگر شوهرش از این ماجرا بو می برد باید چه کار می کرد... آنقدر می ترسید که حتی تلفنش را خاموش کرده بود. با خودش عهد بست که دیگر به خواسته های پرویز تن ندهد... اما بالاخره اتفاقی که از آن می ترسید رخ داد و زندگی اش زیر و رو شد. این زن 32 ساله در ...
شباهت دردسر ساز در پرونده قتل
بود که باعث سد معبر شده بود. از دستش عصبانی شدم و سر همین موضوع باهم درگیر شدیم. او قمه ای از داخل ماشینش بیرون آورد. درهمین هنگام ناگهان مرد جوانی از خودروی پرایدش پیاده شد و به هواخواهی راننده 405 درآمد. من خواستم قمه را از دست راننده پژو بگیرم که نمی دانم چه شد به راننده پراید برخورد کرد. بعد از حادثه چه کردی؟ سوار بر خودرو شده و بلافاصله به خانه رفتم. مدارک و پول برداشتم ...
داستان اصغر فرهادی کی لو رفت؟
کارگران است. او از پس زمینه به پیش زمینه تصویر می آید و صحنه در حمام خانه اش عوض می شود. نام او در این فیلم پاکو است. همسر پاکو مقابل آینه در حال پرو کردن لباس مجلسی اش برای عروسی امشب است. اولین ظن مخاطب به ماجرای فیلم از همین جا شکل می گیرد؛ بله، زن و مرد اصلی فیلم با دو نفر دیگر ازدواج کرده اند. فیلم با معرفی نسبتا کش دار شخصیت ها دقایقی دیگر ادامه پیدا می کند. دختر لورا و خواهرزاده ...
نوعروس و نریمان در تهران شلاق می خورند! / تازه داماد فاش کرد
تهران بردند و در این مرحله تحقیقات قضایی کلید خورد. آرش این بار به بازپرس گفت:او گفت:ابتدا من به رفتارهای همسرم مشکوک شدم او خیلی عجیب و غریب شده بود خیلی سعی کردم علت تغییر رفتارهایش و پنهان کاری هایش را بفهمم اما نشد تا اینکه سراغ تلفن همراه او رفتم و همه فایل های آن را چک کردم آنچه می دیدم باورکردنی نبود دنیا روی سرم خراب شد در موبایلش دیدم او با جوانی به نام نریمان ارتباط عاطفی دارد ...
دانشجویان دستفروش در دانشگاه کار و زندگی
که برای حسین در دوران دستفروشی اش افتاده آشنا شدن با من است . هر دو با هم می خندند. دختر دانشجوی رشته طراحی است و از شهرک غرب می آید و ادامه می دهد: یک روز من آمدم تا از حسین خرید کنم و حالا دیگر هر روز می آیم تا او را ببینم. البته این از زرنگی من است و اینکه عاشق این کار شده ام یکی از خاطرات جالب حسین پسربچه ای است که برای خرید پیکسل چگوارا و هیتلر سراغش آمده. می گوید به او ...
شباهت دردسرساز 2برادر در یک پرونده قتل
پارکینگ خانه پدری بیرون آمدم با یک مینی بوس تصادف کردم که البته اتفاق خاصی نیفتاد. بعد با راننده یک پژو405 که بد پارک کرده بود درگیر شدم. آن فرد برایم چاقو کشید و من قصد داشتم از خودم دفاع کنم که در همین هنگام راننده پراید از راه رسید و ضربه من به او برخورد کرد. من قصد قتل نداشتم و مقتول را هم اصلا نمی شناختم. متهم به قتل ادامه داد: بعد از این حادثه سراسیمه به خانه رفتم و ماجرا را برای برادرم ...
قربانیان گروه مرگ
یک باند وابسته به قدرتی در روز روشن این گروه از نویسندگان را در روز روشن می ربایند و سوار بر خودرو با خود می برند و سپس آنها را می کشند و اجسادشان را در تاریکی شب در نقاط خلوتی رها می کنند. اما چرا دیده نشده که ربوده شدگان از خود مقاومتی نشان بدهند؟ تا پیش از روشن شدن راز این آدم ربایی ها و قتل ها، از طرف جناح های مختلف گمانه زنی های گمراه کننده ای انتشار می یافت و همه سردرگم ...
تاج زاده دچار توهم پیروزی بود/ ماجرای بالگردسواری ملک مدنی
با هلی کوپتر این طرف آن طرف می رود، چه طور می خواهد شهر را اداره کند؟ منظورم این بود که باید بیاید کف خیابان، شهردار که نباید همیشه مسائل را از بالا نگاه کند، از موضع بالا شهر را دیدن که مشکلی نیست؛ باید ببینیم در کف خیابان چه خبر است؟ من نقدم این بود یک یا دو یا سه بار سوار شود ببیند در تهران چه خبر است. اشکال ندارد، ولی اینکه همه اش بخواهی با بالگرد جابه جا بشوی، این دیگر خیلی به قول ...
زن صیغه ای شوهرش را سوزاند!
.... حالا دو روز است از همسرم بی خبرم و وقتی به خانه مشترک آنها رفتم متوجه شدم همه وسایل گرانقیمت خانه سرقت شده است. می ترسم فتانه بلایی سر همسرم آورده باشد. با شکایت این زن فتانه بازداشت شد. در حالی که وی خودش را بی اطلاع از سرنوشت شوهر صیغه ای اش نشان می داد پلیس جنازه سوخته منصور را در حاشیه تهران پیدا کرد. پلیس در گام بعدی از تحقیقات بار دیگر به بازجویی از فتانه پرداخت و این زن به ...
ماجرای خفت گیری و تجاوز پسران فقیر به دختر پولدار!
چند روز قبل دختر 15 ساله ای با پلیس تماس گرفت و از دام شیطانی که دوست اینستاگرامی اش برای وی ساخته بود شکایت کرد. النا گفت: مدتی قبل در اینستاگرام با پسر 20 ساله ای دوست شدم. دوستی ما ادامه پیدا کرد تا اینکه پدرام خواست همدیگر را ببینیم. پدرام با خودروی بی ام و به سراغم آمد و پسر دیگری هم سوار ماشینش بود. با دیدن پسر غریبه خواستم از سوار شدن خودداری کنم اما آنها با زور مرا سوار خودرو کرده و به ...
در موبایل شوهرم راز هووی پنهانی ام را فهمیدم / دختر دایی ام عروس موقت شوهرم بود !
عروسی باشکوهی برگزار کردیم و بدین ترتیب زندگی مشترک ما زیر یک سقف آغاز شد اما نه تنها هیچ تغییری در رفتارهای زشت و رفیق بازی های همسرم صورت نگرفت بلکه او همواره مرا با زور و تهدید به منزل پدرم می فرستاد تا با دوستانش خوش بگذراند وقتی بعد از چند ساعت به خانه باز می گشتم بوی مواد مخدر Drugs و مشروبات الکلی آزارم می داد و من مجبور بودم ساعت ها وقتم را برای تمیز کردن لوازم آلوده و جمع آوری بساط مواد مخدر ...
فیلم برداری از دختر ثروتمند با انگیزه باج خواهی
دختری ثروتمند است که عکس هایی از خودرو و خانه شان می گذاشت. همین عکس های لاکچری باعث شد به فکر اخاذی از او بیفتم؛ برای همین در همان اینستاگرام با او دوست شدم و بعد همراه یکی از دوستانم همراه این دختر به باغ فشم رفتیم. ادعای این دختر درباره آدم ربایی درست نیست؛ چون او خودش همراه ما آمد و ما او را به زور به باغ نبردیم. متهم ادامه داد: در باغ از آزار این دختر فیلم و عکس گرفتیم تا بتوانیم ...
بدرقه عروس و داماد با وینچستر در حوالی مشهد
و پس از این اقدام مسلحانه، به سرعت از محل متواری شدند.به محض دریافت گزارش درگیری مسلحانه در روستای گوارشکی، مرکز فرماندهی از مأموران کلانتری خلق آباد صحت و سقم ماجرا را بررسی می کند.بر همین اساس مأموران کلانتری خلق آباد نیمه های شب در روستای مذکور حاضر و تحقیقات میدانی خود را در این زمینه آغاز می کنند. به محض توقف خودروی پلیس در محل فردی که هراسان و نگران به نظر می رسید به ماموران ...
اجرای نمایش خ.میم در تئاتر شهر تبریز
باید توجه کرد که این دختر در این نقش نرمی هایی هم دارد و من خودم به شخصه از بیرون این دختر را مثل یک دختر بچه می بینم،وحتی دادی که دختر در آخر می زند یک گریه یا یک ناراحتی نیست، بلکه نشان دهنده یک درد عمیق است. شاهین کاظم نژاد، به عنوان بازیگر مرد این نمایش نیز گفت: این متن راجع به خشونت علیه زنان بود و چون سختی داشت، سختی اش برایم وسوسه انگیز بود و مرا به شرکت در این نقش دعوت کرد. ...
عشق ها و وسواس های عجیب ناصرالدین شاه
نداشته باشد، ولی چون زن شاه شده بود نباید از حرم خانه خارج گردد. تابلوی بزرگ ناصرالدین شاه و 40 زن حرمسرای او اثر بزرگمهر حسین پور در گالری راه ابریشم در تهران رونمایی شد. صدراعظم به بهانه نصیحت کردن خانم باشی و دیدار پدر و مادر و زیارت مقابر او را سوار بر کالسکه می کرد و به تفرج می برد. در تمام این مدت شاه مخفیانه و به دور از چشم خانم باشی خواهرش ماه رخسار را ملاقات می کرد ...
در آرزوی آزادی
سر از تهران درآوردی و سرنوشتت اینگونه رقم خورد؟ ماجرایش مفصل است. من در خانواده ای پر جمعیت به دنیا آمدم. نوجوان که شدم دلم به درس و مدرسه خوش بود اما اتفاقاتی افتاد که نمی خواهم توضیح بدهم و باعث شد که من دیگر نتوانم در خانه پدرم بمانم. بعد از آن به تهران و خانه خاله ام آمدم. حدودا 16سالم بود و درس و مدرسه را رها کردم و در یک بوتیک مشغول به کار شدم. آنجا بود که با رحمت آشنا شدم. ...
جنون طلا
جوان بعد از ربودن طلافروش با تهدید و زور کلیدهای مغازه را از او گرفته و طلا و دوربین های مغازه را ربوده بودند. سپس این چند نفر در جنایتی وحشتناک و پس از کشتن طلافروش، با دستگاه فرز بدن او را تکه تکه کرده و داخل سطل زباله انداخته بودند. شهریور 97 مرد طلافروش هر شب عادت داشت بخشی از طلاهای مغازه را در کیفی بگذارد و به خانه خود در طبقه بالای مغازه ببرد. در شب حادثه اما 2 جوان با ...
اجاره ب ام و میلیاردی برای اخاذی از دختر 15ساله
کرده بودم، فهمیده بود که پدرم پولدار است و حتی برای من عکسی با یک خودروی ب ام و میلیاردی فرستاد و گفت که این خودرو متعلق به خودش است. پس از مدتی با او قرار گذاشتم و وقتی به محل قرار رسیدم، بهرام به همراه یکی از دوستانش سوار بر همان ب ام و آمد. دختر نوجوان ادامه داد: وقتی دیدم بهرام تنها نیست، ترسیدم و سوار نشدم اما آنها به زور مرا سوار خودرو کردند و به سمت فشم رفتند. در آنجا با زور و تهدید ...
ابتذال در سینما از منظر مخاطبان
زور مرا اینجا آورده اند تا فیلم .... را تماشا کنیم که می گویند قصه ای جذاب دارد و قرار بوده فیلم توقیف بشود و در جشنواره فیلم فجر هم چندین جایزه گرفته است در غیر این صورت هرگز راضی نمی شدم به سینما بیایم. او ادامه داد: من مدتی است برای خودم فاتحه سینمای ایران را خواندم و حلوایش را هم خوردم؛ من علاقه مند جدی سینما بوده و هستم اما ترجیح می دهم به جای تماشای فیلم های بیش ارزش و نازل که ...
تهیه فیلم سیاه از دختر 15 ساله
شان نمی روم. در این موقع بود که آن دو مرا به زور سوار خودرو کردند و راه افتادند. طبق گفته این دختر دو پسر جوان او را به باغی در فشم بردند و مورد آزار قرار دادند و از او عکس و فیلم گرفتند. شاکی توضیح داد: دو پسر جوان من را تهدید کردند که اگر به آنها طلا و دلار ندهم عکس ها و فیلم را منتشر می کنند و آبرویم را می برند من که در مخمصه بدی گرفته شده بودم با خواهرم در این باره مشورت ...