سایر منابع:
سایر خبرها
این مرد پلید به دختربچه های تهرانی رحم نمی کرد ! + عکس قبل و پس از دستگیری
آگاهی به کارآگاهان گفت که در خانه در حال تماشای تلویزیون بودم که چندین بار زنگ خانه به صدا در آمد، تا اینکه جواب آیفون را دادم. مردی از من سئوال کرد که آیا پدرت در خانه است یا نه؟ که من جواب دادم پدرم خانه نیست. این شخص باز هم از من سئوال کرد که آیا مادرت در خانه است یا نه؟ که در ادامه پاسخ دادم که مادرم به همراه پدرم بیرون رفته است. کودک در ادامه اعلام کرد که پس از چند دقیقه زنگ خانه ...
حرف ما را بزن، حمید!
...، من قبول نکردم، گفتم: جنس من با شما جور نیست. خیلی سعی کردند با تواضع و مهربانی مرا راضی کنند ولی قبول نکردم و بیرون آمدم. 3-2 ماه ساکن خانه دختر عمه ام بودم که در میدان امام بود. بعد به ما خوابگاه دادند و من پیش این دو نفری که گفتم، افتادم . در خوابگاه حضور داشتید؟ بله! در کوی دانشگاه . آن موقع متوجه بودید که اینها مارکسیست هستند؟ بله! ولی دیگر کاری از من برنمی آمد. در ...
ماجرای نقطه ضعف داعش
هایی که از زنان ایزدی گرفتید در کدام نشریه منتشر شد؟ این عکس ها در مجله Paris Match Magazine که یک نشریه فرانسوی با تیراژ بالاست منتشر شد. بخش اول مجموعه عکس های زنان ایزدی، شامل مصاحبه و عکس های زنانی است که از اسارت داعش فرار کرده بودند. بخش دوم، زنان زجرکشیده ای بودند که از سوی داعش مورد تجاوز قرار گرفته بودند و برای انتقام گرفتن از آنها می جنگیدند. یک بار شاهد بودم که 20 مرد داعشی بر سر ...
به عکاسی اعتیاد دارم
حمیدرضا رسولی در دهه های اخیر، عکس های بسیاری از وقایع مهم تاریخی منتشر شده اما ارزش برخی از آنها فراتر از یک عکس خبری بوده و در حافظه تاریخی نسل های بعد ثبت شده است. عکس هایی از این دست را باید محصول ماجراجویی ها و البته شجاعت فتوژورنالیست هایی دانست که از جان خویش برای بیان حقیقت مایه گذاشتند و آلفرد یعقوب زاده یکی از آنهاست؛ عکاسی که در بطن بسیاری از جنگ ها و وقایع تاریخی معاصر بوده و ...
هنرمند ما دغدغه دارد، گفتمان ندارد/ تاریخ سردرگمی هنر در ایران!
ایرانی برای من نمونه های خیلی جالبی هستند از اینکه توانستند زبان درست کنند. اما مسئله این است که ما هنوز خیلی راه داریم تا در شرایط امروز به آنجا برسیم. الآن پیوندهای ما قطع شده است. هنوز سردرگمی ها زیاد است. مثلاً ما یک فرهنگ داستان گو داریم که یکی از اتفاق های بدی که در نظام آموزشی ما افتاده نه فقط برای هنرمندان، بلکه برای همه یک آسیب است و به نظر من اول از همه چوبش را فرهنگ می خورد، بعد ...
با 2 متر و 14 سانتیمتر قد بیکارم!
خندد) 15 ساله بودم که یکی از دوستان دوران دبیرستانم به من گفت چرا بسکتبالیست نمی شوی؟ گفتم خیلی دوست دارم ولی نمی دانم باید از کجا شروع کنم. بعد او یک مربی بسکتبال به نام آقای نگهداری در تیم دنا را به من معرفی کرد و از همان موقع وارد دنیای ورزش بسکتبال شدم. * آقای درگی از نوجوانی بسکتبال بازی می کنید، اما ظاهرا 4 سال پیش به دلیل مصدومیت پایتان کمتر در عرصه این ورزش حضور دارید. از مصدومیت و ...
قتل جناب سرهنگ به دست همسر دوم
بزرگم دعوا تمام شد. بعد از آن شوهرم به اتاق خواب رفت و من هم شب در اتاق دخترم خوابیدم. صبح به اتاق خواب رفتم اما در اتاق قفل بود. با کمک یک تکه کاغذ و یک میله فلزی نازک به سختی کلید را از داخل قفل بیرون کشیدم و در را باز کردم اما به محض ورود با پیکر همسرم درحالی که روسری دور گردنش پیچیده شده بود، مواجه شدم. بلافاصله با اورژانس تماس گرفتم دقایقی بعد که امدادگران به خانه آمدند بعد از معاینه شوهرم مرگش ...
واکنش دختر نابغه شطرنج به شایعه میلیاردی شدنش!
.... به خاطر همین جوایز بالا تقریباً همه بزرگان شطرنج در این رقابت ها حاضر بودند و مسابقات سطح بسیار بالایی داشت. در این مسابقات 5، 6 تن از قهرمانان سابق شطرنج جهان و قهرمان حال حاضر جهان را شکست دادم. یک سال افت داشتم؛ الان جزو 20 نفر برتر جهان هستم من علاوه بر نتایج خوبی که در رده جوانان گرفتم، در همین مسابقات 2 سال پیش در رده بزرگسالان چهارم شدم. البته در قهرمانی بانوان جهان خیلی بد ...
دیدارمان به قیامت افتاد!
فاش نیوز- در بخش نخست گفت و گو با جانباز علی اکبر حاج مزدارانی، از زمان کودکی تا نوجوانی با او همراه شدیم تا داستان جبهه رفتن هایش. به سومین بار حضور در جبهه اش که رسیدیم، صدای اذان ظهر گفت و گوی ما را نیمه تمام کرد و نماز را در کنار این قهرمان مخلص اقامه کردیم. پس از اقامه نماز و صرف ناهار، با همان انرژی صبح به تعریف سومین باری که پای در جبهه گذاشت ادامه داد و بیشتر در خاطرات آن روزهایش ما را ...
مرضیه کاری کرد که از شوهرم بهروز طلاق بگیرم و به خانه شیطانی او بروم ! / در مهمانی مختط چه گذشت؟
خواهد برای ناهار مزاحمم شود. کم کم رفت و آمدهای من و او زیاد شد، البته من هم از این رفت و آمدها بدم نمی آمد چون از تنهایی درآمده بودم، مدام با یکدیگر به تفریح مشغول بودیم، وضع به جایی رسیده بود که شبانه روز در خانه ما بود و آن قدر روی او تعصب پیدا کرده بودم که بارها در مقابل شوهرم ایستادم. مرضیه، وقتی دید شوهرم مخالف حضور او در منزل است آن قدر در گوش من خواند تا بالاخره مرا نسبت به بهروز ...
ازدواج؛ شاید وقتی دیگر
بودم و این مورد هم در ترس از ازدواج من بی تأثیر نبود. وی با بیان اینکه پول افراد برایم خیلی اهمیت ندارد، گفت: پس از مرگ پدرم من کار کردم و خرج خانوداه ام را دادم بنابراین الان با یک حقوق کارمندی وقتی می توانم نیازهای شش نفر را جواب بدم بعد آن وقت نمی توانستم قسمتی از زندگی خودم را عهده دار شوم تا همه بار برروی دوش شریک زندگیم نیافتد. نسیم با اشاره به اینکه الان دیگر نمی توانم با یک مرد ...
مصاحبه تکاندهنده با سه قربانی اسیدپاشی
درمی آید، بعد دوباره به جریان می اندازیمش و آن وقت درباره قصاص و دیه تصمیم می گیریم. رضایت دادم، رضایتِ باشرط. رفتیم برای توافق و امضا. من حالم بد بود و چشم هایم نمی دید. پدرم هم متن رضایت نامه را نخواند، می خواست زود من را برگرداند خانه و اصلا بهشان، به خانواده همسر سابقم و فرد واسط، اعتماد داشتیم. بعد فهمیدیم متن را عوض کرده و از طرف من نوشته اند از تمام حقوقم می گذرم . این جنبه خصوصی جرم بود که ...
طلاق به خاطر تاخیر در پرواز
خواست به من گفت و در نهایت قهر کرد. وقتی برگشتم متوجه شدم از خانه قهر کرده ورفته است. من تحمل این همه بچه بازی و رفتار عجیب و غریب را ندارم. برای همین دیگر نتوانستم تحمل کنم و تصمیم به جدایی گرفتم. این زن به خاطر استرس های بیش از حدش مرا هم دیوانه کرده است. در پایان نیز قاضی سعی کرد این زوج را از جدایی منصرف کند، ولی وقتی اصرار آنها را دید رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول کرد و از این زوج خواست در این فرصت با یک مشاور خانواده نیز صحبت کنند تا شاید مشکل شان حل شود. منبع: جام جم ...
علت اسیدپاشی عروس به خواهر شوهر
یعنی دو سال پیش من تازه نامزد کرده بودم و نامزدم با من و خانواده ام بسیار خوب و محترمانه برخورد می کرد و عاشق من بود، گویا زن برادرم نسبت به این مسئله حسادت بسیار داشته که دست به این کار زده است. متهمه ضمن رد اتهام در تشریح ماجرای آن روز اظهار داشت: صبح روز حادثه حدود ساعت 7 و نیم صبح پس از آن که همسرم به سر کار رفت، زنگ منزل ما به صدا درآمد و من بدون آنکه بپرسم کیست؟ درب را باز کردم به ...
اگر به سه روز قبل برگردم دقیق تر توییت می کنم
لو رفته بود , دلیلش این بود که عراق نه تنها در تانک، توپخانه و هواپیما مسلط بود، بلکه از لحاظ اطلاعاتی، سیستم اطلاعاتی تمام دنیا در اختیارش بود و ضمن اینکه منافقین هم از خانه های ما در تهران تا کوچه خیابان های اهواز و کرمانشاه اطلاعات جمع آوری می کردند. ما در شرایط لورفتگی جنگ را با موفقیت و پیروزی به پایان رساندیم . اهم صحبت های او از این قرار است : * هر سال دی ماه با یک ...
ضعف مهارت های زناشویی و خطر طلاق زوجین
زندگی ما شد. شوهرم به جایی رسید که هر روز مرا کتک می زد و مرا از منزل بیرون می انداخت. خدا شاهد هست سه روز در اتاق انتظار بیمارستان خوابیده ام. شوهرم من و بچه هایم را دیگر نمی خواست, تنها چیزی که اون می خواست این بود که بساط مصرف موادش را پهن کند ... من مجبور بودم دست بچه هایم را بگیرم و از این زندگی بیرون بیایم. بچه هایم پیش یک پدر معتاد به شیشه بدبخت میشدند . یکی دیگر از افراد ...
امتیاز مادی بده، امتیاز معنوی بگیر
بعد از او بخواه که فلان کار معنوی را انجام دهد. برای بچه ات یک وسیله ی رفاهی از امکانات مادی را فراهم کن و در ازای آن، از او یک کار معنوی را مطالبه کن؛ مادیت را فدای معنویت کن! حاج آقا اکثراً در ارشاداتی که نسبت به خانواده داشتند، می فرمودند: زن مثل نورافکن باید در خانه نورافشانی کند و مرد باید به زن انرژی بدهد تا او بتواند به نورافشانی خود ادامه دهد. مرد خیلی موفق به نورافشانی در خانه ...
خطبه عقدم را آیت الله بهجت خواند/15 سالم بود به آمریکا رفتم/ در فرودگاه نیویورک دنبال نمازخانه می گشتم
چه بسا شیر خدا باشند و انسان با یک نگاه تحقیرآمیز به بزرگی باطنشان پی نبرد. لذا باور کرده بودم که شهید محمد مجدداً به اسلام بازگشته است. البته انسان ماهیتاً ارزشمند است و از یک ظرفیت خلیفةاللهی برخوردار است و ما باید به همه انسان ها احترام بگذاریم. بگذریم ما رفتیم در جوب شور قم یک خانه ای گرفتیم و من زیباترین معنویت زندگیم در این دوران و پس از آن دوره جنگ بود. جالب است که بعد از شش ماه ...
دست به هزار کار ناجور می زدم
آن ها خارج می شدم یا این که مرخصی می گرفتم تا مبادا اعتیادم مشخص شود و به مشکل بخورم. این وضعیت در اداره نزدیک به 5 سال ادامه پیدا کرد. در این مدت صاحب چند فرزند شدم. همسرم مدام به من تذکر می داد و خواهش می کرد به خاطر فرزندان مان هم که شده از مصرف مواد دست بکشم و چندین بار با حالت قهر خانه را ترک کرد بلکه گشایشی شود اما من گوشم به این حرف ها بدهکار نبود. حتی چند بار با کمک همسرم به کمپ رفتم تا ...
اسیدپاشی عروس به صورت خواهر شوهر
بودم و نامزدم با من و خانواده ام بسیار خوب و محترمانه برخورد می کرد و عاشق من بود، گویا زن برادرم نسبت به این مسئله حسادت بسیار داشته که دست به این کار زده است. متهمه ضمن رد اتهام در تشریح ماجرای آن روز اظهار داشت: صبح روز حادثه حدود ساعت 7 و نیم صبح پس از آن که همسرم به سر کار رفت، زنگ منزل ما به صدا درآمد و من بدون آنکه بپرسم کیست؟ درب را باز کردم به گمان آن که همسایه طبقه پایین می باشد و ...
دختر عموهایی با 500 فرزند +عکس
را بزرگ تر و بیشتر کنم. به همین دلیل به خدا، توکل و از دیگر اعضای خانواده درخواست کمک کردم. روز به روز کارهایم توسعه پیدا کرد. خدا می داند همه افتخارم این است که خدمتگزار آینده سازان کشورم هستم. من با تو هستم فکر می کردم تمام دنیا همین است و به خیال خوش کارهایم را ادامه می دادم. تا اینکه توسط دوستانم به مناطق محروم رفتم. همه معادلات زندگی ام برهم ریخت. وقتی دیدم تعدادی کودک ...
رابطه پنهانی پدر، پسر را تا مرز خودکشی پیش برد
. زن 45 ساله در حالی که بیان می کرد برای جلوگیری از متلاشی شدن زندگی ام دست به هر کاری زدم، اما فایده ای نداشت. به مشاور و کارشناس اجتماعی کلانتری پنج تن مشهد گفت: 20 ساله بودم که به خواستگاری جمال پاسخ مثبت دادم و پای سفره عقد نشستم. در طول دو سال دوران نامزدی هیچ وقت متوجه اختلافات اخلاقی و رفتاری خودم با جمال نشدم، چراکه هر چه می خواستم برایم فراهم می کرد، اما با آغاز ...
آیا ممکن است آیند ه ی نامعلوم ترس نداشته باشد؟
روحیِ نویسنده که حالا دیگر سال های سرخوشی جوانی را پشت سر گذاشته است، اما روح بی قرارش همچنان او را همراه آن جوانان به خیابان می کشاند. نگریستن به کتاب گلابدره ای، از منظرِ تغییر و تحولات احساسی ثبت شده در آن، سطح دقیق تری را از اتفاقی که روی داده بود روایت می کند. گلابدره ای که دربارۀ خودش می نویسد همیشه کمی غمگین بودم و گاهی هم افسرده و دلگیر ، هنگام روایتِ حضورش در انقلاب، مداوماً میان آنچه درونش ...
واکنش دختر نابغه شطرنج به یک شایعه؛ میلیاردر نشدم
اسپانسر آن بودند. به خاطر همین جوایز بالا تقریبا همه بزرگان شطرنج در این رقابت ها حاضر بودند و مسابقات سطح بسیار بالایی داشت. در این مسابقات 5، 6 تن از قهرمانان سابق شطرنج جهان و قهرمان حال حاضر جهان را شکست دادم. یک سال افت داشتم؛ الان جزو 20 نفر برتر جهان هستم من علاوه بر نتایج خوبی که در رده جوانان گرفتم، در همین مسابقات 2 سال پیش در رده بزرگسالان چهارم شدم. البته در قهرمانی ...
هنرمند ما دغدغه دارد، گفتمان ندارد/ تاریخ سردرگمی هنر در ایران!
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ بهرنگ صمدزادگان فارغ التحصیل رشته نقاشی از دانشگاه تربیت مدرس و تا چندی پیش مدرس دانشگاه بود؛ او به تازه گی و به خواست خودش تدریس در دانشگاه را رها کرده و در کنار کار هنری اش، به آموزش هنرجویان در مراکز آزاد هنری می پردازد. صمدزادگان در آثارش از طیف وسیعی از مدیومها استفاده می کند: از آثاری نمادین گرفته تا آثار مجسمه، نقاشی، طراحی و چیدمان که روایت های آیینی و ...
با 2 متر و 14 سانتیمتر قد بیکارم!
من را سر می گردانند. برای همین مجبور شدم موضوع را رسانه ای کنم. * بعد از رسانه ای شدن ماجرا کسی از مسئولان سراغتان آمد؟ نه، فقط فدراسیون است که حمایتم می کند و پیگیر کارهایم است. * الان بعداز 4 سال وضع پایتان چطور است؟ خوب شده یا هنوز هم نمی توانید مثل سابق بازی کنید؟ نه، آسیب پایم کاملا خوب نشد، چون در همین دوران همسرم مبتلا به سرطان غدد لنفاوی شد و من ...
رضا کیانیان: امکان زندگی در خارج را دارم، اما نمی روم
مستند مرا بسازد. بعد از فکر کردن پیشنهاد طاها شجاع نوری را دادم که قبلا فیلم می ساخت و کارگردان خوبی هم بود. او را از خردسالی می شناختم. فقط برای او شرط گذاشتم که اگر می خواهی فیلمی درباره من بسازی، نباید با هیچ کسی مصاحبه کنی و خرده فیلم هایم را نشان ندهی. فکر کردم همان ابتدا جا می ...
خطبه عقدم را آیت الله بهجت خواند/ ایرانیان بین 68 قوم آمریکا بالاترین متوسط سواد را دارند
هم از صحبت با آنها دارید؟ یک روز یکی از همین مارکسیست ها به قول خودش خواست مرا approach کند تا جذب مارکسیسم شوم، بنابراین نزد من آمد و بدون هیچ مقدمه ای گفت خدا وجود ندارد ، از باب تظاهر نمی گویم اما تا چند دقیقه بدنم از ترس می لرزید. شما جامعه امروز را در نظر نگیرید در آن دوران ما در شهر کرج زندگی می کردیم که البته شهر اقوام و فرهنگ های متنوع است ولی ما ارتباطی با این نوع افکار و ...
دست و دل لرزان الفبا زیر سقف خراب مدرسه آبچنار اندیکا
... چراغ روستا خاموش است به گفته مهمدی، تابستان ها برای فرار از گرما در چادرها زندگی می کنیم و زمستان ها با روشن کردن هیزم به خانه های گِلی پناه می بریم؛ لوله های آب 300 متر با روستا فاصله دارد اما زن روستایی از چشمه آب می آورد؛ چراغ روستا خاموش است اما تیر برق در چند متری آن ها قرار دارد؛ شیوه زندگی عشایر این منطقه، احتمال خراب شدن سقف کلاس بر روی سر دانش آموزان را فراموشم می دهد. ...
امتیاز مادی بده، امتیاز معنوی بگیر
کرد که حاوی نکات بدیعی است. در ادامه بخش هایی از این کتاب را مرور خواهیم کرد. ... آقای هوایی: اوایلی که ازدواج کرده بودیم، به حاج آقا گفتم: حاج آقا چه کار کنیم که هم زندگی مان از نظر معنوی بار بگیرد و هم با عیالمان مشکل پیدا نکنیم؟ حاج آقا یک نسخه ای به ما دادند که خیلی کارآمد بود؛ فرمودند: امتیاز مادی بده، امتیاز معنوی بگیر، مثلاً یک هدیه برای عیالت بخر و بعد از او بخواه که ...