سایر منابع:
سایر خبرها
سرگذشت دردناک دختر مبتلا به ایدز
... یک چشم ام اشک شده بود و یک چشم ام خون. به خاطر از دست دادن همسرم خیلی بی تابی می کردم و همین ماجرا باعث شد خانواده ام به روش خودشان نسخه درمان برایم بپیچند. پدرم چون معتاد به مواد صنعتی بود تنها راه حل را خوراندن مواد به من می دانست تا آرام بگیرم. بعد از مدتی اعتیاد هم به داغم اضافه شد و مرا از درون خالی کرد و سوزاند. با به دنیا آمدن بچه ام که اعتیاد را از من به ارث برده بود زندگی ...
فرمانده ای که می خواست خر را با دندان بلند کند!
. حدود سال 62 خدا به کلهر یک دختر به نام مریم داد. حاج یدالله فقط برای یک شب به خانه برگشت و روز بعد به من گفت: محمود می خواهی با من بیایی و به فلان پایگاه سربزنیم. گفتم: تا برویم آنجا و کارمان تمام بشود چقدر طول می کشد؟ گفت: دو روز. گفتم: مرد حسابی تو تازه صاحب فرزند شده ای، فقط یک شب خانه ات می مانی. حداقل چند روز بمان بعد برو. گفت: اتفاقاً به خاطر همین بچه می خواهم بروم. می ترسم بمانم این بچه حالم ...
گفت وگو با جوان ترین خلبان زن ایران: عاشق ارتفاع هستم
ام بگذرم؛ وقتی برای پدر و مادرم تعریف می کردم، پدرم می گفت که تو می توانی. پدر همیشه حامی من بود؛ اگرچه محدودیت هایی برای من وجود داشت اما زمانی که به ایشان گفتم می خواهم خلبان شوم بدون کوچک ترین تردیدی در موفقیتم مرا حمایت کردند. همان طور که گفتم آموزش خلبانی در ایران برای خانم ها گران تمام می شود اما پدرم تا آخرین 1000 تومانی هزینه هایی که برای آموزشم لازم بود را پرداخت کرد. دو سال طول ...
شوم ترین هدیه عروس برای خواهر شوهر
جراحی انجام داده. بینایی یک چشمش را برای همیشه رفته و پزشکان تلاش می کنند تا شاید بتوانند برای او کاری انجام دهند. روز حادثه چه اتفاقی افتاد؟ من خانه برادرم بودم. یعنی از شب قبل به آنجا رفتم و شب را همانجا ماندم. صبح برادرم آماده شد و رفت سر کارش. من و الهه با بچه ها در خانه تنها بودیم که ناگهان دیدم الهه با شال به طرف من حمله کرد. می خواست مرا خفه کند. دست و پا زدم و او را از ...
خالق نخستین واژه پرداز کامپیوتری دنیا درگذشت
مردم عادی شده بود. والدینت چه می کردند؟ پدر و مادرم هر دو دانش آموخته دانشگاه های آمریکا بودند. پدرم در ام آی تی درس خوانده و مادرم دانشمند علوم رایانه است و در دانشگاه بوستون تحصیل کرده و ما در این زمینه ریشه خانوادگی خوبی داریم. بخشی از چالش من برای زندگی در ایران این بود که کل خانواده ام به غیر از مادر و پدر و برادرم به خارج از کشور مهاجرت کرده بودند و ما در ایران مانده بودیم ...
محسن کیایی؛ مردی که همه جور نقشی را خوب در می آورد
واقعا چیزی که دغدغه ما نباشد درباره آن فیلم نمی سازیم. بارها اتفاق افتاده که به ما سفارش شده تا یک فیلم درباره یک موضوع خاص بسازیم. اما چون دغدغه آن را نداشتیم،نمی شناختیم و در نهایت نساختیم.مثلا در خط ویژه ،دغدغه ما وام بانکی بود.دوره ای که ناگهان می دیدی فردی وامی با یک رقم نجومی گرفته و با یک سال و نیم تنفس!بعد با آن رقم، چهل آپارتمان خریده و به چهل نفر اجاره داده است و با دریافت آن اجاره ها ...
کیخسرو ناظری در بیان شهرام ، بیژن و محمدرضا
پدرم به خاطر علاقه شدید به شاهنامه نامم را کیخسرو گذاشت و مادرم به خاطر ارادت به حضرت علی(ع) مرا در خانه علی صدا میزد. این نوازنده دف ادامه داد: خوشبختانه در عرصه موسیقی ایران به اندازه کافی آثار فاخر و ارزشمند داریم. خودم افتخار این را دارم که آلبوم افسانه تنبور آوازش را خوانده ام. کامکار گفت: می خواهم بازنشسته شوم چون دیگر توان ندارم. می خواهم به عنوان آخرین آرزویم اجرایی داشته باشیم ...
باید روحانی متخصص داشته باشیم/ حوزه علمیه روحانیون را بیشتر به تبلیغ تشویق می کند تا به فعالیت های ...
یک روحانی مردمی است، در یک خانواده مذهبی به دنیا آمده به همین جهت در راستای گرایشات دینی و مذهبی به حوزه علمیه رفته و در عین حال مدرک فنی مهندسی اش را نیز از دانشگاه آزاد اسلامی اخذ کرده است. از دوران کودکی وارد فعالیت های فرهنگی شده و به هنر در اسلام علاقه داشته است لذا سعی کرده با تحصیل در حوزه علمیه و انجام امور فرهنگی و هنری در سطح گسترده، در مسیر علایق خود گام بردارد. این روحانیِ مهندس خود را روحانی هنرمندان و ورزشکاران می داند. موحد فرد از بنیان گذاران بنیاد فردوسی و شاهنامه پژوه است که اقدامات زیادی را در این زمینه انجام داده است. ...
بیوگرافی مهدی طارمی + عکس
تا دیپلم بیشتر درس نخوانده است، اما با فوتبال به شهرت و ثروت زیادی رسید، او با 187 سانتی متر قد بهترین گل زن تاریخ باشگاه پرسپولیس می باشد بچه شغاب مهدی در محله صیادان بنام شغاب بوشهر بدنیا آمده است، پدرش آقای علیشاه از بازیکنان حرفه ای فوتبال بود، یک خواهر و یک برادر دارد و می گوید الگویش علی دایی است فوتبال بخاطر پدر پدرم علیشاه طارمی یک بازیکن دفاع ...
فتاوای آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (مدظله) در مورد احکام شیر دادن
باید بوظیفه شرعی شخصی خود عمل کند. والله العالم. سؤال: احتراماً به اطلاع می رساند که اینجانب در سن دوماهگی مادرم را از دست دادم و بعد از آن از سینه مادربزرگم که مادر پدرم می باشد شیر خوردم و شیر خوردن از سینه مادربزرگم تا موقعی بود که مرا از شیر گرفتند، یعنی شیر کامل از سینه مادربزرگم خورده ام در آن موقع مادربزرگم فرزندی روی دست داشت و آن هم از سینه مادرش شیر می خورد حال می خواهم بدانم که ...
امیرکبیر خدمت یا خیانت
ملاحظه ای مرا شلاق می زدند. به آن ها می گفتم مطلب دیگری برای شما ندارم که بگویم. حتی اگر مرا بکشید چیزی برای گفتن ندارم... . این مرحله از بازجویی هم گذشت... . نکته ای که برایم مهم است این بود که بعد از اینکه از زندان آزاد شد، وضعیت مبارزه ها مقداری سخت تر شد. به خارج از کشور رفت. به سوریه و لبنان و فرانسه و آلمان و آمریکا و ژاپن سفر کرد تا ببیند چه امکاناتی را می توان فراهم کرد. در آمریکا من در خدمت ...
پلاسکوهای دیگری در راهند/ زوزه مرگ زیر پوست شهر
آتش کشاند و ما چندین شبانه روز از حضور پدر محروم بودیم دل نگرانی های مادر دلیلی نشد برای منصرف کردن پدر از کارش و فردا صبح باز همان آش شد و همان کاسه. زمانی که من انتخابم(آتش نشان شدن) را به خانواده گفتم پدرم استقبال کرد و مادرم نگرانی هایش دوچندان شد. عشق به هیجان کار خودش را کرده بود و من هر جور شده باید وارد این حرفه می شدم بنابراین با وعده هایی از جنس مواظب بودن ...
جوان ترین پزشک زن چگونه شهید شد؟
وام بنویسم. وقتی که محبوبه رفته بود، از او درباره زندگی اش پرسیده بود. محبوبه گفته بود: من از دو سالگی پدرم را از دست داده ام و در شهرستان جهرم تحصیل کرده و دیپلم گرفتم. در دوران تحصیل شاگرد اول بودم و در دانشگاه هم در رشته پزشکی درس خواندم و شاگرد اول هستم. رئیس دانشگاه تهران پس از شنیدن این سخنان به محبوبه گفته بود: تو خود شرافت هستی. وام شرافت برای شما معنی ندارد. دختران روسری به سر ...
دادگاه خانواده/ پدر، مادر من برای هر دو شما هستم
اسبم شود و سوارش می شدم ان موقع پدرم خیلی خوب بود اما وقتی عصبانی می شد از او می ترسیدم.یکبار هم با دست به صورتم کوبید،مادرم با او دعوا کرد. آنها همیشه با هم دعوا می کردند و من فقط نگاهشان می کردم،پدر به مادر می گفت باید سیگار کشیدن را ترک کند مادرم هم قول می داد این کار را بکند اما هربار که پدر از خانه بیرون می رفت سیگار می کشید،مادر هم به خاطر اینکه پدرم همیشه عصبانی بود و دعوا می ...
دختر 15 ساله ام به خاطر پسری چند بار می خواسته خودکشی کند
: پدرت کجاست؟ پاسخ داد: من پدرم را اصلاً به حساب نمی آورم. اصلاً پدر یعنی چی؟ کسی که شرب خمر می کند و هیچ گاه او را نمی بینم و او نیز مرا نمی بیند, آیا پدر است؟ سکوت و در عین حال بغضی سنگین کرد! اشک از چشمانش جاری شد و آرام گفت: به خدا مادرم را خیلی دوست دارم. او خیلی بدبخت است. سال هاست با پدرم مشکل و درگیری و دعواهای متعددی دارند. مادرِ شیوا که کمی آرام تر ...
محسن کیایی؛ مردی که همه جور نقشی را خوب در می آورد
که واقعا چیزی که دغدغه ما نباشد درباره آن فیلم نمی سازیم. بارها اتفاق افتاده که به ما سفارش شده تا یک فیلم درباره یک موضوع خاص بسازیم. اما چون دغدغه آن را نداشتیم،نمی شناختیم و در نهایت نساختیم.مثلا در خط ویژه ،دغدغه ما وام بانکی بود.دوره ای که ناگهان می دیدی فردی وامی با یک رقم نجومی گرفته و با یک سال و نیم تنفس!بعد با آن رقم، چهل آپارتمان خریده و به چهل نفر اجاره داده است و با دریافت آن اجاره ...
فرمانده ای که می خواست خر را با دندان بلند کند!
. گفتم: مرد حسابی تو تازه صاحب فرزند شده ای، فقط یک شب خانه ات می مانی. حداقل چند روز بمان بعد برو. گفت: اتفاقاً به خاطر همین بچه می خواهم بروم. می ترسم بمانم این بچه حالم را خراب کند و دیگر نگذارد به جبهه برگردم. در واقع نمی خواست مهر اولاد برایش وابستگی ایجاد کند. من آن موقع خوب حرف حاج یدالله را متوجه نشدم. الان هم درست نمی توانم بفهمم این ها چطور آدمی بودند و چه روح بزرگی داشتند. از ...
شهری با نذری های عجیب
که در این شهر چیزی دور ریخته نمی شد و حتی باران هم بیهوده در گل فرو نمی رفت. وزیری با بیان این که حیوان دوستی در خون مردم یزد است، می گوید: آن روزگار تمام کوچه های شهرمان گربه داشت، سگ ها نیز در برخی از کوچه های شهر پرسه می زدند و من که همیشه قران بدست به خانه ی ملا منّور برای یادگرفتن قران می رفتم، این سگ و گربه ها را نظاره می کردم و گاهی هم می ترسیدم. او ادامه می دهد ...
اسلحه پسرم را به من بدهید تا به جنگ قاتلانش بروم
پاکستانی دارند. به دو روستای روبه روی هم که یک روستا در خاک ایران و یک روستا در خاک پاکستان است رفت و آمد دارند. مدتی مواد مخدر قاچاق می کردند که توسط پلیس ایران تعقیب شدند و به خاک پاکستان فرار کردند. این ها ضد انقلاب هستند و قبلاً هم 11 نفر از نیروی انتظامی را گروگان گرفتند و به شهادت رساندند. کسی باید از آن ها بپرسد که چرا بچه های ما را شهید می کنید. مرد خانه ام محمد ایوب بود که از دستم رفت. چند ...
اعلام گذشت از قتل 6 سال پس از حادثه
که سمانه را دوست دارد و با هم رابطه دارند. این حرف باعث شد کنترل اعصابم را از دست بدهم و با هم درگیر شویم. در آن درگیری با چاقویی که همراه داشتم یک ضربه به او زدم که ناخواسته باعث مرگ حمید شد. بعد از این توضیحات، متهم به اتهام قتل عمد و حمل مواد مخدر روانه زندان شد و بعد از کامل شدن تحقیقات مرد جوان یکبار به اتهام حمل مواد در دادگاه انقلاب محاکمه و به حبس محکوم شد. سپس پرونده وی به اتهام قتل عمد ...
بیشترین ثبت نام ابتدایی بیشترین ترک تحصیل متوسطه
خانه نشین شد. 3 برادر و 4 خواهر دارم. من و برادر بزرگترم با ماشین این و آن، کار می کنیم و بارشان را به پاکستان می بریم. اگر من و برادرم کار نکنیم خانواده نانی برای خوردن ندارد. پدرم هم رانندگی بلد نیست وگرنه او هم می آمد و گازوئیل کشی می کرد. - دوست داری درس بخوانی؟ - راستش را بگویم نه. برای درس خواندن باید پول داشته باشی و تازه بروی دانشگاه و بعد از آن باید دنبال کار باشی ...
منزلت های حضرت فاطمه زهرا "سلام الله علیها"
...، ایشان از من آبی برای غسل و شستشوی بدنش خواست. آب را آماده کردم، سپس فرمود: لباسهای نو را نیز بیاور. چنین کردم. آن بزرگوار پس از غسل، آن لباسها را بر تن کرد و در بستر رو به قبله خوابید. آنگاه خطاب به من فرمود: ای سلمی! من در همین لحظه قبض روح می شوم و به سوی پروردگارم خواهم رفت، بعد از مرگ من هیچ کس لباس مرا از تن برنگیرد.[4] عصمت فاطمه علیهاالسلام در شأن نزول آیه تطهیر ...
روایت 11 سال انتظار عاشقانه یک مادر در امید و ناامیدی / شهیدی که برای آرامش خانواده بازگشت
گذشت معمولا پدر من اهل قرآن بود و روحیه خیلی خوبی داشت و همیشه به ما می گفت مثل این می دانم که خدا نعمتی را به ما داده و امروز آن را پس گرفته است مادرم هم همین روحیه را داشت اما بروز نمی داد و تودار بود و از این غصه جان خود را از دست داد و دق کرد. فیلم هایی که می رسید و خبرهایی که می آمد گاهی از شهرهای مختلف امیدی را در قلب مادر و فرزندان شهید ایجاد می کرد اما به ناامیدی ختم می شد ...
شاعر 37 ساله ای با 22 کتاب شعر و ترانه
ادبیاتمان برای اینکه دلم نشکند تشویقم کرد و گفت پسرم عالی بود. یک روز، در بین کتابهای برادر بزرگترم *هشت کتاب* سهراب سپهری را پیدا کردم و وقتی صفحه ای را باز کردم ، اتفاقی به این خط برخوردم: ' مادرم استکان ها را در خاطره ی شط میشست. ' یک دفعه جا خوردم ، انگار داشت حرف دل مرا میزد، تند تند صفحات دیگر را خواندم . پس از آن شبی نبود که قبل از خواب شعری از سهراب نخوانم، انقدر که بعد از ...
گفت وگو با فواد صادقی | از شکایت روحانی تا بازداشت در سال 88
؟ صادقی: بعد از فعالیت های نیمه اول دهه هفتاد در کیهان، از سال 78 آقای محسن رضایی مرا از طریق آقای عبدالحسین روح الامینی جذب کرد. ما نشریه آذر را منتشر می کردیم. دیدگاه های ما به دیدگاه های محسن رضایی در سال 79-80 نزدیک بود. حرف های آن موقع ما در آن تاریخ حرف های متفاوتی بود. اما رسانه نداشتیم. فضای مطبوعاتی کشور در اختیار یکسری روزنامه هایی بود که به آنها زنجیره ای گفته می شد ...
قصه زندگی مرضیه هاشمی از زبان خودش
تعجیل کن! شیرینی های زودگذر طی یک سال و نیم من سه عزیز از دست دادم. مادر، پدر و شوهرم را از دست دادم. من ایران بودم که شوهرم در آمریکا تصادف کرد و فوت شد. پسر بزرگم 17سالش بود. برای این که بگویم زندگی چقدر زود تغییر می کند باید یادآوری کنم که این هفته با همسرم و بچه ها در شهربازی خوش بودیم، ولی هفته بعدش در بیمارستان بالای سر جنازه همسرم بودم و خداحافظی می کردم. ...
فائزه هاشمی: خوبی احمدی نژاد روشن شدن واقعیت ها بود
نکرد چون وقت نداشت. باغ های پسته ی ایشان خیلی افت کرد؛ حالا من چون اخراج و بیکار شدم، دارم باغ های پسته ی مامان را مدیریت می کنم. خب اکثر شما پس از فوت به خانه ی پدری ام آمدید، خانه شان همان بود. خانه ی ما هم یک آپارتمان سه خوابه است. جزو پولدارها محسوب نمی شویم. هرچیز گران قیمتی به خانواده ی شما نسبت داده می شد. واکنش پدر و بچه های دیگر به این شایعات چه بود؟ اکثر ...
پیکر سلیم نیساری به خانه ابدی بدرقه شد
تر اینکه در غربت جان بسپرد؛ از این موضوع وحشت داشتم. باور نداشتم که این گوهر گرانقدر از پیش ما می رود. هرچند می دانم کسی که او را در خانه پدر صدا می زدیم مردی بزرگ و افتخارآفرین بود.پسر سلیم نیساری همچنین افزود: از او خاطرات بسیاری داریم؛ خاطراتی هم از کار در بیرون و هم در خانه. او مدام در فعالیت بود و در تمام مدت زندگی با مادرم هرگز جروبحثی نشنیدیم. همیشه برای ما پدری مهربان و همچنین همسری ...
دهباشی مطرح کرد: ردپای اوباما در بازداشت مرضیه هاشمی
کار امثال شما جلوگیری شود. دست کم این طور به نظر می رسد رفتار آنها با شما برایتان کاملا قابل پیش بینی بوده است. اصلا موافق نیستم. البته در شرایطی که فشارها از یک حد قابل تحمل گذشته بود اگر به سابقه این بگیر و ببندها نگاه می کردم دست کم می توانستم حدس بزنم. الان می توانم تحلیل کنم و بگویم کجای راه را به شکلی غیرمترقبه طی کرده ام؛ در واقع موضع ضد استکباری من، اسیر کلیشه مسلطی بود که آمریکایی ها ...
مادرم طلاهایش را به خاطر من فروخت
به صورت انفرادی توسط خود فرد متقبل می شود، می گوید: دانشجوی رشته تربیت بدنی هستم و در حال حاضر شغلی ندارم. اگر کمک های پدر و مادرم نباشد ادامه مسیر برایم مشکل خواهد بود. می گوید: هر مسابقه ای حدود 4تا5میلیون هزینه دارد. برای مسابقات اخیر مادرم طلاهایش را به خاطر من فروخت تا توانایی پرداخت مخارج این مسابقه را داشته باشم. این بوکسور جوان با اشاره به ضرورت حضورش در مسابقات آسیایی 2 هفته آینده و ...