سایر خبرها
شهرام و حافظ ناظری:عاشق بودیم و عاشقانه کارکردیم
تأثیرگذار باشد. اوایل انقلاب با مشکلات به وجود آمده برای استادان و اهالی موسیقی که اغلب خانه نشین شده بودند و جمع کردن و کنار هم قرار دادنشان امری دشوار بود. من رفتم و با تک تک شان صحبت کردم. یادم هست وقتی با استاد پایور در مورد کار حرف زدم به صراحت می گفت که حیف که شرایط جور نیست و من در پاسخ گفتم من همه دوستان را جمع خواهم کرد. بعد از آن تمام مسئولیت ها را قبول کردم و در حقیقت موفق شدم ...
لقب بلبل خمینی (ره) را رادیو عراق به من داد
جنگ عجین بودند و همه این ها دست به دست هم داد تا فضای معنوی عجیبی ایجاد شود، حتی حاج قاسم گریه هم کردند. وقتی پیش آقا رفتم ایشان گفتند خیلی خوب بود، چون شعری که خوانده بودم مطابق با مسائل روز بود و تلفیق این مسائل با نوحه های آن دوران، شعر را خیلی قوی تر کرده بود. آقا هم کار ما را تایید کردند. من دست چپ آقا را بوسیدم و از او تقتضا کردم دست جانبازشان را هم ببوسم. آقا هم من را بوسیدن. ...
سارق حرفه ای مزدا 3 در دام جراح قلابی افتاد
. فقط مزدا 3و پرشیا سرقت می کردیم و آن را به 2مالخر که در زمینه صافکاری و نقاشی خودرو هم فعالیت دارند می فروختیم. پس از آن پول حاصل از سرقت ها را بین خودمان تقسیم می کردیم تا اینکه یکی از روزها ساعتی پس از سرقت مزدا، مأموران به من شک کردند و در جریان عملیات تعقیب و گریز گلوله خوردم و دست چپم آسیب دید. بعد از فرار به خانه یکی از دوستانم رفتم و درحالی که خون زیادی از دستم می رفت و گلوله ...
حج ویژه در حرم امن الهی تاکنون دو بار فاجعه رقم زده است
آرامش اما در روز دوم وقتی به این محل رفتم متوجه شدم سه صف از سربازان عربستانی آن پل را مسدود کرده اند و دیدم که تنها نیروهای ارتش بالای این پل هستند و این زمان بود که به ذهنم رسید حتما یک مسئله اضطراری برای حفظ جان حاجیان پیش آمده که می بایست پل مسدود شود؛ کسانی که به طبقه همکف در این محل رفته اند و از جمله اینجانب آن لحظه را فراموش نمی کنیم وقتی سنگ آخر را پرتاب کردم ناگهان یک موج انسانی از عقب ...
مظنه اعضای بدن سالم چقدر است ؟
کردمی گوید: با شهرداری یکی ازشهرها قراردادی بستم ولی تعهدات قرارداد پذیرفته نشد و مبلغی در حدود 50 میلیون تومان به ضرر من تمام شد. بعد از این ماجرا یک شرکت تعاونی در بخش مشاغل خانگی تاسیس کردم که توسط زنان سرپرست خانواراداره می شد آنجا حبوبات را به طورمستقیم از کشاورزان خریداری می کردم و زنان سرپرست خانوار حبوبات را پاک و بسته بندی می کردند. شهرام در مورد مقروض شدنش می گوید : یک بار کارگاه مورد ...
زنان، نیمه پنهان حماسه ها/ امروز همه ما باید راوی دفاع مقدس باشیم
رزمندگان را که در حال آموزش بودند نگاه می کردم که وقتی روز چهارم رفتم به اردوگاه متوجه شدم که رزمنده ها به طرف جبهه های جنوب حرکت کرده اند. حسنی می گوید: بعد از آن دو ماه فقط از طریق نامه خبر و احوالش را داشتیم تا اینکه عملیات فتح المبین شروع شد(عملیاتی که پیروزی های بزرگی همراه داشت و امام رحمة الله علیه این عملیات رو فتح الفتوح نامیدند)، بعد از عملیات از حاجی دیگر خبری نبود و مدتی ...
زنی که شوهر صیغه ای اش را کشته بود از قصاص نجات یافت
خانه خارج شده و بازنگشته است و در این چند روز نیز زن ناشناسی چندین بار تماس گرفته و خود را همسر دوم اصغر معرفی کرده است و ادعای عجیبی درباره سرنوشت او دارد. با توجه به این اظهارات مأموران پلیس آگاهی تهران با شناسایی زن ناشناس به نام مریم 38 ساله، 15 مرداد 91 او را برای تحقیق احضار کردند. مریم در بازجویی های ابتدایی با معرفی خود به عنوان همسر دوم اصغر گفت: در 31 تیر اصغر به خانه من آمد و ...
ناگفته هایی از سقوط C130 حامل فرماندهان ارتش و سپاه
بچه های دیسپچ گفتند در همان دقایقی که هواپیما دچار سانحه شده بود، همسرم زنگ زده و سراغ من را گرفته. وقتی من را با آن سر و وضع جلوی در خانه دید، گفت هواپیما سانحه داده؟ گفتم فعلا که سالم هستم. فردای آن روز، قبل از اینکه پرسنل گردان سر کار بیایند، رفتم و پشت میزم نشستم. هر کسی که می آمد تعجب می کرد چون اسامی کشته ها اعلام نشده بود و فقط گفته بودند هواپیما دچار سانحه شده است ...
روایت دختر 4 ساله که قربانی مصرف مواد پدرش شد
... ماجرا مانند فیلم ها بود باورم نمی شد که چنین اتفاقی افتاده است. آن قدر تحت فشار بودم که از حال رفتم و بعد از گذشت یک هفته از کما بیرون آمدم. مادرم بعد از به هوش آمدنم گفت آن روز بابک برای مصرف مواد به خانه می آید و به دلیل اینکه ساعت مصرف موادش دیر شده بوده از خود بی خود می شود. هیلدا اصرار می کند که پدرش او را به پارک ببرد و او به صورت دخترم سیلی می زند و او از شدت ضربه به زمین ...
ادعای تکان دهنده بازیکن محبوب استقلالی ها؛ علی کریمی نگذاشت پرسپولیسی شوم، منم رفتم استقلال!
سینما می دیدیم... چه شد که در مراسم اکران خصوصی فیلم ناصر حجازی شرکت کردی؟ من سینما را دوست دارم ولی معمولا وقتی به سینما می روم که خبرنگارها آنجا نیستند(خنده) برای مراسم اکران فیلم ناصر حجازی هم مرا دعوت کردند و چون خیلی دوست داشتم فیلم حجازی را ببینم، در این مراسم شرکت کردم. وقتی مرا به این مراسم دعوت کردند خیلی خوشحال شدم. فکر می کنم که یک شب خوب برای استقلالی ها بود. با ...
پشیمانی نگار فروزنده از بازیگری
واسطه تعارف و رودرواسی با دوستان و یا کارگردانانی که پیش از این با آن ها همکاری داشتم، قبول می کردم. در واقع به واسطه آشنایی که با این دوستان و همکاران داشتم، گاهی نقش هایی را به من پیشنهاد می دهند که می دانم از لحاظ کیفیت زیاد بالا نیستند ولی به خاطر تعارف مجبور می شدم آن را قبول کنم. البته بعضی وقت ها در ابتدای تولید اثر، قول هایی در مورد بالا بردن کیفیت آن می دهند ولی بعد از آماده ...
پریشان! زریوار هم داغدار توست...
روز ها را به سختی می گذراند. یعنی چند سالی است که بدجور گلوی پریشان را می فشارند، آنچنان که تمام تنش جای رسوخ گلوله های زهر آلودی است که شیره ی جانش را می مکند. پرنده ها دیگر به مهمانی اش نمی آیند و دیگر ماهی و لاکپشتی نمامده که در دل پریشان بیارامد. از این بدتر، این روزها بدجور ناخوش است. می سوزد! از ته جان می سوزد! زریوار! خواهر بزرگت داغدار است. آه دلش عالم گیر شده؛ از دست ما نیز ...
گفتگو با یک شاهد عینی حادثه منا / با مرگ 5 ثانیه فاصله داشتم
منا می شود و با کمک حجاج الجزائری نجات می یابد و بعد برای کمک به سایرین مجددا به محل حادثه باز می گردد. شیرازی حادثه را اینگونه نقل می کند؛ حسین شیرازی هستم، از کاروان جانبازان تهران برای انجام مناسک حج راهی سفر مکه شدم. روز حادثه حدود 10، 15 کاروان ایرانی درکنار هم در رمی جمرات در حال حرکت بودیم، میان ما هم حجاج اتیوپی و نیجریه ای حضور داشتند. من تکه یخی ...
بهروز شعیبی/ بچه مسلمان همه فیلم ها و بچه مثبت سینما
ات بود که به عنوان یک نقش مردم پسند خودت را درون آن نشان دادی. در صورتی که قبل از آن در نقش هایت مثل طلا و مس با نقش یک روحانی و به هرحال مثبت تعریف می شدی مثل طلا و مس. اما بعد یک دفعه آمدی در یک سریال تلویزیونی با یک نقش مردم پسند و باز هم مثبت و مذهبی. برای خودت تفاوتی ندارد نقش هایی که قبول می کنی؟ اتفاقا چند روز پیش صحبت بود و می گفتند این نقش شما شبیه و نزدیک به طلا و مس است، من ...
روایت طلایی از حادثه سوختگی اش/ بیمارستان طالقانی به من توجهی نکرد
هفته در منزل دخترش به سر می برد تصریح کرد: خانه خودمان تقریبا بلا استفاده است؛ اما در روز حادثه به دلیل سفر اقواممان به مشهد تصمیم گرفتیم به خانه خود آمده و اسباب پذیرایی مهمانان را فراهم کنیم و همسرم برای طبخ غذا از اجاق گازی در تراس استفاده کرد. وی با بیان اینکه در حال رفتن به محل کار بودم که متوجه فریاد همسرم شدم گفت: گویا شلنگ پشت اجاق گاز دچار پوسیدگی شده و نشست گاز موجب حریق و ...
دختر 24 ساله قربانی توطئه پسر گرگانی
چندین عکس دیگر نیز بین ما رد و بدل شد تا آنکه در نهایت پرویز مرا تهدید کرد که اگر به خواسته هایش توجه نکنم، تصاویری که از من دارد را در اینترنت و به خصوص در شهر کوچک محل زندگیمان منتشر خواهد کرد. این دختر جوان خاطرنشان کرد: پرویز از من خواست که به گرگان بیایم و من هم از ترس آبرویم مجبور بودم که به خواسته هایش توجه کنم اما زمانی که در گرگان به ملاقات او آمدم، ناگهان متوجه شدم پرویز تصاویر ...
زندگی در زندگی
تا کجا رسیدیم و منِ مَنگِ فلک زده، از پچ پچ بچه ها چیزی دستگیرم بشود و بگویم. این آغاز یک روز بی معنای دیگر بشود که خودم را با جان کندن، تا ساعت آخر مدرسه بیدار نگه دارم و بعد به هوس یکی دو ساعت خواب راحت به طرف خانه ای راه بیفتم که در آن دارند صحنه را برای اجرای پرده ی جدیدی از نمایش همیشگی اش آماده می کنند. باز دعوا، باز منت، باز منم منم گفتن ها، فریاد کشیدن ها. بعد قهرمانی که خیلی مانده تا به ...
مهرانه مهین ترابی :عاشق آشپزی هستم
مهرانه مهین ترابی از سال 1346 در کرج است. لیسانس بازیگری و کارگردانی خود را از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران گرفته است. سال هاست که تنها زندگی می کند اما خیلی از کارها مثل ورزش و خرید را دوست ندارد تنهایی انجام دهد. با بازی در تئاتر تله در سال 1356 وارد عرصه بازیگری شده و با بازی در مجموعه تلویزیونی خانه سبز و همسفران به اوج محبوبیت رسید و اکنون از بازیگران محبوب و موفق تلویزیون است. ...
کمپین تحریم خرید خودرو از مصادیق خیانت و اقدام علیه استقلال کشور است
اینکه اصرار داشتند آنجا بمانم، زیاد آنجا نماندم و بعد ها نیز که به اصرار دکتر بهشتی به دفتر سیاسی رفتم، تحلیل های حزب و بسیاری از سرمقاله های روزنامه جمهوری اسلامی را بنده نوشتم ولی با توجه به علاقه ای که به مسائل کارگری داشتم از آن حوزه فاصله گرفتم. نیمی از عمر دولت یازدهم سپری شده است و برنامه هایی را در زمینه کارگران اجرا می کند. برنامه های دولت را چگوه دیده اید؟ روش خانه ...
سینمای ایران به شدت در فیلم نامه نویسی مشکل دارد
: از سال 1990 که پای سینمای ایران به ایتالیا که آنجا زندگی می کردم باز شد، خیلی خوشحال شدم و آثار دست چین شده نابی از سینمای آن روز ایران را دیدم که کم کم مرا وارد این حوزه کرد و بعد بیشتر سعی کردم ارتباطی را با سینماگران یا جشنواره های خارجی که به دنبال برقراری ارتباط با سینمای ایران بودند ایجاد کنم و بگویم مثلا چطور با مراکز مختلف سینمایی از جمله فارابی ارتباط داشته باشند. کریمی در ...
دیدار با همسر پس از 18 سال اسارت
...، دکوری ها برگشت سر جایش، آشپزخانه نظم گرفت و خلاصه خانه مرتب شد. سه روز بعد که حسین از قزوین برگشت، وارد خانه شد، دور پذیرایی چرخید، همه چیز را با دقت و تعجب نگاه کرد، بعد رو به من کرد و گفت: وای منیژه این جا خونه ی ماس؟ چقدر خونه مون خوبه، چقدر این جا راحت ایم. لبخند زدم و با تلخی گفتم: بله، می تونیم راحت باشیم اگه این همه آدمایی که صبح تا شب می آن راحت مون بذارن. سکوت کرد و چیزی نگفت. رفتم ...
زنی که امپراتوری خودش را دارد
جدی شروع کرد. ماما سیلویا شب ها همراه دیگران به ماهیگیری می رفت. مدتی بعد او به جزیره بوگالا رفت. این جزیره پر از ماهی بود، اما در آن سال ها یک جنگل انبوه محسوب می شد. ماما سیلویا می گوید: در آن موقع فقط چهار خانه در جزیره بود. ما مجبور شدیم در کنار مارها در این جزیره زندگی کنیم. در آن زمان اینجا حتی برق هم نداشت. اما امروز از انرژی خورشیدی برای تامین برق جزیره استفاده کردیم. علاوه بر برق ...
پیام خصوصی صدام به امام چه بود؟
چرا مطرح نمی کنید؟ در ملاقات بعد که من پذیرفته شدم پیامی از طرف صدام به من داده شد و پیام جالبی بود. صدام پیشنهاد داده بود که من به ایران بیایم و راسا از امام خمینی نماینده ای را درخواست کنم که تام الاختیار بیاید و در عراق با صدام حسین مذاکره کند. مذاکره بر سر جزایر و شط العرب؟ سر همه مسائل اختلافی. خب طبیعتا آنچه آنها می خواستند در مذاکرات از ما پذیرش شود یکی تسلیم ما در مقابل ادعاهای ...
حاج محمد طاهری فکر کرد شهید شده ام/آقا شعرم را اصلاح کردند
گروه دین مشرق، شاید بتوان گفت "بی حاشیه بودن " مهم ترین مشخصه اوست. مردی که هنوز هم صدایش از جنس خاکریز و سنگر است. حاج رضا پور احمد برای رزمنده های لشکر حضرت رسول(ص) نام آشنایی است. مدتی در حوزه آیت الله مجتهدی طلبگی کرده و اصلی ترین مشوقش برای مداحی را مرحوم آیت الله مجتهدی می داند . مداحی که شش سال از عمرش را در جبهه گذرانده و هنوز هم دلش بی تاب آن روز هاست. جالب است بدانید خبر شهادت حاج رضا ...
سرقت از برج نیاوران با یک سرنگ!
از طلاهای خاله و دلارهای پسر خاله ام را از خانه شان سرقت کنیم. در همین جریان، پسردایی ام نامزدش را هم در جریان گذاشت و قرار شد او با 2 پسر قوی هیکل از بچه محل هایشان، پسرخاله ام را گروگان بگیرند و پسردایی و شوهرم برای سرقت وارد خانه شان شوند. آنها کلاه گذاشته بودند تا دوربین های خانه تصاویرشان را ثبت نکند و سپس با سرقت طلا ها و دلارها متواری شده بودند. بعد از این ماجرا هم پول ها را بین خودمان تقسیم ...
ربودن مدیر شرکت برای اخاذی 20 میلیونی
خواستم چک مورد نظر نقد نشود. صاحب شرکت کاغذی با اطلاع از این موضوع همراه همدستانش روز حادثه در یکی از محله های شهر فردیس راهم را سد کرده و با چاقو و قمه به من حمله کرده و مرا ربودند. در مرحله بعدی تحقیقات، رحیم سرکرده باند بازجویی شد و گفت: اظهارات شاکی صحت دارد و ما او را فریب دادیم. زمانی که متوجه شدم او پی برده من کلاهبردار هستم و جلوی وصول چک را گرفته، نقشه ربودن وی را طراحی کردم و به کمک سه نفر از دوستانم و مردی که از اراذل و اوباش سابقه دار است، شاکی را ربودیم . با اعتراف طراح و سرکرده این باند آدم ربایی، چهار همدست وی نیز بازجویی شده و گفته های او را تائید کردند. ...
اعترافات بدل صدام از کمک های آل سعود
.... صدام، بعد از آنکه ایرانی ها بستان را باز پس گرفتند، مرا به جبهه فرستاد. در آن زمان، زمام امور جنگ در دست ایرانی ها بود و روحیة ارتش عراق به طور آشکاری پایین آمده بود. اعزام من به جبهه برای تقویت روحیه ها بود؛ زیرا این باور وجود داشت که وقتی نیروها ملاحظه کنند که صدام جانش را به خطر انداخته و در جبهه حضور یافته است، بار دیگر به جنگ اعتقاد پیدا می کنند. به جبهه رفتم. دوست و ...
امپراطوری اپ (فصل دوم/بخش دوم)
باورهای تان، می توانید کشمکش ها را به فرصت تبدیل کنید و یاد بگیرید چطور پیشرفت کنید. آنتونی رابینز زندگی من را از خیلی جهات تغییر داد. در دوران نقاهت بعد از تصادف ام در بیمارستان، یک نفر سی دی برنامه ی لبه را بگیر را به من هدیه داد. کلمات اش بخشی از من را که نمی دانستم وجود دارد، بیدار کرد. متوجه شدم که تا آن روز در زندگی ام روی ابزار کسب وکار تمرکز داشتم. “چطور فروش بیش تری ...
تحصن جانباز 50 درصد مقابل بنیاد شهید+عکس
...: 3 بار مجروح شدم . اولین بار در عملیات مسلم بن عقیل در سومار بود و بعد در عملیات والفجر مقدماتی در فکه و یک بار هم در خیبر در منطقه طلائیه مجروح شدم که دوبار روی مین رفتم و یک بار هم خمپاره به دستم خورد. این جانباز دفاع مقدس می گوید: تا سال 80 حتی به بنیاد شهید مراجعه نکردم و بعد از آن به تایید کمیسیون پزشکی بنیاد شهید من را جانباز 50 درصد محسوب کردند و گواهی اش را به من دادند. ...
حاکمیت خاندان آل سعود از سال 1735 میلادی تا کنون
گرفته شد که از فردا صبح، کار بنای خانه را شروع کنند. در آن شب من با زاری و ابتهال از خدای تعالی التماس نمودم که مرا سازنده خانه خود قرار دهد. با خود می اندیشیدم وقتی شریف مکه و شیخ الحرم و قاضی و وکیل سلطان و علما و خادمان حرم هستند از من با این ناتوانی چه کاری ساخته است؟ پس غسل کردم و هنگام سحر وارد مسجد الحرام شدم. از توفیقات الهی این بود که بعد از نماز صبح غیر از مباشر و چند کارگر کسی در مسجد ...