سرنوشت مرد بازنشسته در گرو نظر پزشکی قانونی
سایر منابع:
سایر خبرها
حسین گفت 20 فروردین بر می گردم، منتظرم باش
سال 1366، در خط مقدم شلمچه به شهادت رسید. پایگاه خبری حیات بمناسبت سالگرد شهادت این شهید بزرگوار با همسر ایثارگرش، زهرا اطهر و فرزند شهید یونس پرور به گفت وگو نشسته است، بانو اطهر، در آغاز با اشاره به نحوه آشنایی اش با شهید گفت: خانواده ما با خانواده حسین نسبت فامیلی داشتیم، همین زمینه ی ازدواج ما را فراهم کرد و در سال 59 با هم ازدواج کردیم. همسرم پس از پایان دوران خدمتش عضو سپاه شد و ...
گوهر خیراندیش | کشف حجاب گوهر خیراندیش جنجالی شد + بیوگرافی و عکس
شما چطور نقش یک مادر را در بیرون و داخل خانه ایفا کردید تا فرزندان تان به قول معروف به ثمر بنشینند؟ با رفتن اسماعیل خانی انگار تمام انرژی فیزیکی او وارد کارهای من شد و هر سال یا نامزد جایزه بودم یا آن را می گرفتم. من و بچه هایم هیچ وقت حس نکردیم او نیست و همیشه احساس می کنیم او در کنارمان حضور دارد و مواظب مان است. او برای ما زنده است. حتی چند سال پیش هم تصادف خیلی سنگینی که سر فیلم آذر ...
داستان تلخ زندگی دختر 10 ساله
در آغوشش می فشرد، گفت: دخترم گریه نکن، من هیچ وقت تو را رها نمی کنم. فقط می خواستم تا ابد در ذهنت بماند که مادرت تو را رها کرد. او به من و تو خیانت کرده است این را فراموش نکن؟! ، اما من معنی خیانت را نمی فهمیدم... از آن روز دیگر مادرم به خانه نیامد. پس از مدت کوتاهی من و پدرم وسایل مان را جمع کردیم و به منزل مادربزرگم رفتیم. مادربزرگ و پدربزرگم را خیلی دوست داشتم، چون هر دو خیلی مهربان بودند ...
هم پرسپولیس حق دارد، هم دیگر باشگاه ها
خود شانس قائل است. واقعاً تصمیم سختی است. به نظرم باید بازی ها برگزار شود. به بنده ربطی ندارد، چون تصمیم گیرنده نیستم ولی فکر کنم بازی ها را برگزار کنند. شما در استقلال بازی کرده اید و این یعنی استقلالی هستید؟ من ابومسلمی هستم و در استقلال هم بازی کرده ام. یعنی این طور نبوده که به خاطر عشق تان به استقلال رفته باشید؟ عشق من ابومسلم است که 25 سال در این باشگاه بودم ...
دو دختر تهرانی پدرشان را با اره برقی تیکه تیکه کردند
کشیدم وقتی می دیدم من باید با کفش های پاره زندگی کنم و پدرم پول هایش را صرف خرید گوشی و سفر شمال با زنانی می کرد که با او دوست می شدند؟ یادم می آید وقتی منو خواهرم کوچکتر بودیم به خاطر هر کار اشتباهی که انجام می دادیم ساعت ها در زیر زمین یا بالکن خانه زندانی می شدیم تا اینکه بالاخره پدرم به این نتیجه برسد که این تنبیه برای ما کافی است. پدرم پایبندی مذهبی و اخلاقی خاصی نداشت ...
سحرقریشی| دابسمش جنجالی با اهنگ منشوری تتلو + فیلم و عکس
شخصی ام لطمه وارد نشود. همسرم همواره مشوق و پشتیبانم بوده است. اما اکنون دیگر من موافق بازیگری همسرم نیستم. پس از پخش سریال دلنوازان از شبکه سه که باعث شهرتش شد رفتارش تغییر کرد و اکنون شش ماه است که من از ایشان خبری ندارم! به دادگاه حمایت از خانواده هم مراجعه کردم و از او شکایت کردم اما چون من مشوق ایشان بوده ام و به او اجازه کار داده ام تقاضای من برای ممنوع الکار شدن زنم رد شد ...
واگویه های پرستار دست به گریبان با کرونا
ترین خبری که دریافت کردم، مبتلا نبودن اعضای خانواده ام به این بیماری بود. این پرستار مهابادی که دارای یک پسر 9 ساله و یک دختر 12 ساله است، می گوید: همیشه نگران بودم که شاید در روزهای قبل از بستری این ویروس را به فرزندانم و همسرم انتقال داده باشم؛ طی روزهای دوم و سوم بستری برخی از علایم همچون سرفه و سردرد ظاهر شد و این علایم برخی از شب ها مرا از خواب بیدار می کرد. پس از گذشته پنج ...
جای عکاس در خانه نیست!
احسان امینی/ خبرنگار در خانه نشستن برای کسی که به قول خودش 41 سال است از همه بحران های ایران عکاسی کرده، دشوار است؛ اما ساسان مویدی این بار خیلی خوب می داند که همه چیز با فراگیری ویروس کرونا تغییر کرده و عکاسان و مستندسازانی که همیشه در دل بحران به ثبت حقیقت می پرداختند این بار در مواجهه با این ویروس ناشناخته عقب نشینی کرده اند. تماس که می گیرم مویدی با همان خوش رویی و خب گفتن های بی ...
مادرانه های شرایط کرونایی
کاغذی و چند خوراکی برای دخترش می داند و می گوید: البته با شرایط فعلی دستکش و ماسک هم جزو اقلام ضروری ما شده است. وی اضافه می کند: خریدهای خانه را همسرم انجام می دهد ولی به خاطر شرایط پیش آمده، روزهای نخست شیوع کرونا خرید دوماه را انجام دادیم که مجبور نباشیم هربار برای خرید از خانه خارج شویم. قنبری هم می گوید: خریدهای ضروری خانه ما شامل نان، میوه و صیفی جات می شود. البته سعی می ...
تجربیات یک بیمار کرونایی در قرنطینه خانگی
روز قبل بدنبال خرابی ناگهانی ترمز ماشینم بناچار به تعمیرگاه رفتم و شدم گرفتار در معرکه پیدا کردن قطعه معیوب ترمز چرخ عقب پژو. القصه داستان رفع خرابی و رفت و آمد من به لوازم فروشی و هواگیری ترمز لعنتی تا بعد ظهر ادامه یافت. احساس می کردم هوا سرد شده و باد نیز می وزید. حس خوبی نداشتم خسته شده بودم و کلافه و به قول معروف سرما به درونم رفته بود. بعد از اتمام کار مکانیک به سرعت به خانه ...
ماشین حساب توان محاسبه درد و غم و تنهایی را ندارد
زیر جنازه بابا رو بگیره، راننده آمبولانس گفت این کار رو نمی کنه و فقط اون کسی که داخل قبر بود، اومد و دوتایی زیر برانکارد رو گرفتیم و گذاشتیمش داخل قبر. من دارم از این داستان سکته می کنم. حتی گفتنش هم آسون نیست. محسن تماس را نیمه کاره قطع می کند و فکر می کنم به حرف هایش که می گفت به خاطر حفظ آرامش دختر کوچک مان می رویم داخل حمام یا کمددیواری گریه می کنیم. خانه چهارم؛ ترس از ...
مکاتبه سیدکاظم آقا شریعت پناهی با رضاشاه درباره قرنطینه خانگی نصرت فیروز/ سیدکاظم آقا منشی دربار رضاشاه ...
کرد و فیروز را به منزل خود آورد. تاریخ می گوید نصرت فیروز در شهربانی سمنان زندانی بود. من صوت یک گفتگو با دختر سیدکاظم آقا شریعت پناهی را دارم که حدود 7 سال قبل از دنیا رفت و حدود 105 سال عمر کرد. ایشان می گفت نصرت فیروز در منزل سیدکاظم آقا قرنطینه بود. چون سیدکاظم آقا به رضاشاه نامه می نویسد که فیروز به من پناه آورده، من او را در خانه خود نگه میدارم و مطمئن باشید که اتفاقی نمی افتد. رضاشاه با ...
تمام زندگیش وقف انقلاب شد/شهدا از دست نمی روند،به دست می آیند
ندارند و مرتضی چه قدر "هست". جایی که در آن بودم انگار زیر و رو شد. گویی در دنیای دیگری بودم. چیزهایی که در اطرافم بود و به طور عینی میدیدم محو و ناپیدا می شد و انگار وجود خارجی نداشت. هیچ چیز نبود. ولی مرتضی بود. آن روز به دنبال تک تک بچه ها به مدرسه شان رفتم، چون خیلی زود پرچم ها و پلاکاردها جلو خانه نصب شد. صدای قرآن هم می آمد. نمی خواستم قبل از این که بچه ها باخبر بشوند. پایشان به خانه برسد. در ...
روایتی خواندنی از لحظه به دنیا آمدن امام زمان (عج)
...: من [به خانه امام عسکری (ع)]در آمدم. پس از آنکه سلام کردم و نشستم، نرجس پیش من آمد و در حالی که کفش های مرا از پایم بیرون می آورد، گفت: ای بانوی من! چگونه شب کردی؟ گفتم: بلکه تو بانوی من و بانوی خاندان منی. سخن مرا انکار کرد و گفت: چه شده است عمه؟ به او گفتم: دختر جان! خداوند تبارک و تعالی در همین شب به تو فرزند پسری عطا می کند که سرور دنیا و آخرت خواهد بود. نرجس از حیا در جای خود نشست. وقتی ...
عروس خانم رفته بالای سر بیماران... / گفت وگو با مامای فداکار پلدختری در روزی که قرار بود روز ازدواجش باشد
، بسته شد و تا امروز هم به همین صورت باقی مانده است. وقتی در آخرین روز کاری سال برای پیگیری یک کار دانشگاهی مجبور شدم به مرکز استان بروم، واقعاً شوکه شدم وقتی دیدم همه بیرون هستند و جریان عادی زندگی در شهر برقرار است. آنجا بیشتر از قبل از آگاهی مردم شهرم و همکاری شان با کادر درمانی لذت بردم و به آن ها افتخار کردم. خانم ماما هنوز گفتنی فراوان دارد از فرهنگ بالای مردم شهرش و همراهی آن ها با ...
زندان مجازات خواستگار خشن
این زن جوان که با اطلاع از صدور حکم خفیف برای متهم ابراز تعجب کرده بود به خبرنگار ایران گفت: من 15 سال قبل با مرد میانسالی که 12 سال از خودم بزرگتر بود ازدواج کردم. اما این زندگی 6 ماه بیشتر طول نکشید و به خاطر اخلاق بد همسرم از او جدا شدم. به خانه پدری ام آمدم و 12 سال آنجا زندگی کردم. در این مدت به عنوان منشی کار می کردم و خرج خودم را تأمین می کردم، اما بعد از مدتی توانستم خانه ای برای خودم ...
عاشقانه های شهاب حسینی و همسرش جنجالی شد + عکس
امتحانات ثلث سوم سال سوم دبیرستان بود که به شدت دچار بیماری یرقان شدم. حالم به قدری خراب بود که نمی توانستم از خانه خارج شوم. معده ام حتی آب خوردن را هم پس می زد. به خاطر بیماری نتوانستم در امتحانات شرکت کنم. به همین خاطر سال سوم را دوبار خواندم و سرانجام دیپلم را با معدل تقریبا خوبی گرفتم. یک روانشناس در راه کانادا آنقدر به خودم اطمینان داشتم که فقط در کنکور سراسری ...
با مهندس بازرگان بر سر هویدا دست به یقه شدم
شعار سال : 41 سال پیش در چنین روزی، 18 فروردین 58، امیرعباس هویدا، نخست وزیر شاه در فاصله سال های 43 (بهمن) تا 56 (مرداد)، به حکم صادق خلخالی حاکم شرع دادگاه های انقلاب در زمان تنفس دومین دادگاه خود به ضرب گلوله اعدام شد. خلخالی در خاطرات خود (سایه، 1379، 374-388) محاکمه و اعدام هویدا را چنین روایت کرده است: یکی از بزرگ ترین مهره ها و عوامل فساد دستگاه پهلوی آقای امیرعباس هویدا بود. او پس از اعدام انقلابی منصور بر سر کار آمد و به مدت نزدیک به سیزده سال نخست وزیر شاه بود. او را به دستور ازهاری ظاهرا به زن ...
بررسی سلامت روانی مرد سالخورده که همسرش را کشت/ او دوباره محاکمه می شود
.... متهم ادامه داد: بعد از بازنشستگی حقوقم کافی نبود از طرفی پسرم 12 ساله بود و اصرار داشت به مدرسه غیرانتفاعی برود به همین دلیل مجبور بودم با یک ترازوی وزن کشی حوالی حرم حضرت عبدالعظیم بروم و کار کنم. از این شرایط ناراضی نبودم و تنها مشکلم رفتار همسرم بود. او بدون اجازه از جیبم پول برمی داشت تا اینکه او آخرین بار 800 هزار تومان پولی که روی تخت پسرم گذاشته بودم تا آن را به مدرسه اش بدهد برداشته ...
دنیای پس از کرونا؛ سلامتی من در گرو سلامتی دیگران
بودن کاملا دور کرده بود. زینب که یک فرزند پسر هشت ساله دارد ، توضیح داد : بعد از بهبودی از بیماری کرونا ، وقت بیشتری را با پسر و شوهرم می گذرانم. برای خودم برنامه درست کردم . قصد دارم کار و کسب درآمد بیشتر را به اولویت دوم زندگیم تبدیل کنم . خانواده را محور همه چیز قرار دادم چون من اول از همه یک مادر و یک همسر هستم . کارمند بودن ، کمک خرج خانه بودن و دهها نقش دیگری که قبل از کرونا برای ...
گفتگو با پرستاری که هم به کرونا مبتلا شد و هم از بیماران پرستاری می کند
بیماری مبتلا شدید؟ اوایل اسفند بود و خودم متوجه نشدم پس از آن که از حرم برگشتم احساس کردم سرما خوردم و یک دوره بیماری را گذراندم هم خودم و هم همسر و پسرم مبتلا شدیم، تب و لرز شدیدی داشتیم و این دوران را به سختی سپری کردیم تا دوره نقاهت تمام شد، اسفندماه بود که پس از گذراندن بیماری چون عضو بسیج جامعه پزشکی بودم و هلال احمر در فراخوانی اعلام نیاز کردند که نیرو می خواهند، در اواخر اسفند به ...
آشنایی با شهید سپهبد علی صیاد شیرازی از خراسان رضوی + فیلم
بازگرداند و عشق به منال دنیوی حقیرتر از آن است که در دل نورانی شایستگان جایی بیابد، کوردلان منافق بدانند که با این جنایت ها روز به روز نفرت ملت ایران از آنان بیشتر خواهد شد و خون مردان پاکدامن و پارسا هم چون صیاد شیرازی و شهید لاجوردی بدنامی و سیاهرویی آنان را در تاریخ و در دل این ملت همیشگی خواهد کرد... شهید از نگاه نشریه فرانسوی نشریه مالین چاپ فرانسه در سال 1362 امیر سرافراز ارتش ...
روایت بانوی کارآفرین از روزهای سخت کسب و کار خانگی
مواجه شدم، چه شب هایی سر گرسنه بر بالین گذاشتیم و هیچ کس نبود تا به ما کمک کند، همسرم را از دست داده بودم، به خاطر سابقه کم کاری همسرم حقوق بسیار ناچیزی به ما می دادند به طوری که در هزینه های زندگی می ماندم، بچه ها خرج داشتند، مدرسه می رفتند، لباس و خوراک می خواستند و من حتی سواد درست و حسابی هم نداشتم که بتوانم جایی مشغول کار شوم و بچه هایم را بزرگ کنم. وی افزود: بعضی شب ها با دیدن گریه بچه ...
سبزه هفت سین را به نیت شهادت گره زد و شهید شد / عکس
... همسر شهید: من تا در کنار آقا رضا بودم اصلاً سختی های زندگی را نمی فهمیدم. ابوالفضل چهار سالش بود که آقا رضا از مرز ترکمنستان به جاجرم خراسان شمالی منتقل شد. هفت سال در جاجرم زندگی کردیم. زندگی خوبی داشتیم. چون زندگی در شهر بود آن حجم از مشکلاتی که در چهار سال قبل داشتیم، هیچ کدام وجود نداشت. در جاجرم شما چه کار می کردید؟ همسر شهید: ابوالفضل کمی بزرگ تر شده بود؛ و از آن ...
مادر شهید خاوند از شهرستان فردوس به فرزند شهیدش پیوست
است امیدوارم که مرا ببخشند و اگر تا این روز بدی از من دیده اند ببخشند و برایم دعا کرده و از خدای بزرگ طلب مغفرت کنند در پایان دیگر باشما خداحافظی می کنم و برایم دعا کنند و همسر و فرزندم کمک کار والدینم باشند. مادر جان گریه برایم نکنی و هیچ غم و غصه به دل راه ندهی چون که این راهی است که کسانی بهتر از من و شما بوده اند که پیموده اند و من هم این راه را انتخاب کردم. کد خبر 4893605 ...
سیروس قایقران، عزای ابدی انزلی و فوتبال ایران
هاشم رسیدیم، سیروس دست کرد توی جیبش، پول درآورد و به راستین داد و گفت: پسرم، آب که خوردی این پول را هم توی آن صندوق بینداز. سیروس اول نمی خواست پیاده شود. من هم خیلی کسل بودم و اصلاً حال نداشتم. انگار غم دنیا توی دلم بود، ولی بعد همگی پیاده شدیم و دست و رویمان را شستیم، آنجا یک شیر آب بود. وقتی سوار ماشین شدیم، راستین گفت: بابا چقدر خنک شدم... همسر مرحوم قایقران در ادامه گفت: قبل از ...
روایتی از زندگانی شهید ولی الله چراغچی مسجدی
شهید را به مشهد آورند، مادر ایشان شهید را نمی شناخت و می گفت این ولی الله من نیست، هیکل پسرم این گونه نبود. پس از شهادت عمه اش، نقل پخش کرد عمه شهید چراغچی در راهپیمایی 10 دی سال 1357 سرش زیر تانک می رود به شهادت می رسد. رفتار شهید چراغچی پس از شهادت عمه اش، اطرافیان را متعجب می کند. همسر شهید در این باره گفت: آن طور که اطرافیان تعریف می کنند، ایشان از شهادت عمه اش بسیار خوشحال ...