دیالوگی از فیلم خاطرات خانوادگی، ساخته زورلینی
سایر منابع:
سایر خبرها
نگاه مادرانه به روایت زندگی شهدا
چشم خود می بیند و ام وهب را که دارد جگرگوشه خود را راهی قتلگاه می کند... تو یِه مادر، غرق این خیالات هزار داستان هستی که مجتبی دنبال حرف برادر را می گیرد: آره مامان، ما این همه ذکر گفتیم و پای مصیبت حضرت زینب نشستیم؛ حالا به نظرم وقتش رسیده که کاری بکنیم. مصطفی می گوید: اگر امروز نتوانیم از حرم بی بی و روح و جان اسلام دفاع کنیم، کی باید دفاع کنیم؟ صحنه در نظرت شبیه ...
شهیدی که در خواب خبر شهادتش را داد!
لیاقتی را دارم؟ نفسم یاری نمیداد. گفتم: مادر اگر خبر شهادت پسرت را بیاورند، چه میکنی؟ آهی کشید. قطرات اشک آرامآرام از گونهاش سرازیر شد و گفت: میگویم ای جد بزرگوار آنان که پسران تو و پدران حق بودند، شهید شدند. فرزند من ناقابل را بپذیر و با آنان محشور گردان. سپس سر بر سجده نهاد و شروع به گریستن نمود. باورم نمیشد که مادرم با آن وابستگی شدید عاطفی، اینگونه شجاع و صبور با قضیه شهادت علی برخورد کند. علی مهمان عرشیان شد و ما را در حسرت دیدار دوبارهاش نهاد. انتهای پیام/ ...
مرگ در بهشت
از همین الگو پیروی کند. فرانسواز کرِمون (ایزابل هوپر) که دوستان نزدیکش او را فرانکی صدا می زنند، هنرپیشه معروفی است در آستانه مرگ. حالا در آخرین فرصت های باقی مانده می خواهد وقت بیشتری را با عزیزانش سپری کند و به همین منظور همه اعضای خانواده پراکنده اش را در شهری ساحلی در پرتغال به اسم سینترا دورهم جمع کرده است؛شوهر سابق و فعلی، پسرش جرمی و دخترخوانده اش وینت که همراه همسر و دختر نوجوانشان ...
پریناز ایزدیار ازدواج کرد + عکس همسرش
... پریناز فارغ التحصیل رشته گرافیک در مقطع کارشناسی است پدرش وکیل و خواهر و برادرش نیز هر دو پزشک هستند، عاشق خوابیدن است و گیاه خواری هم میکند، وی فرزند کوچک خانواده است. پریناز ایزدیار و خانواده اش پدر و مادر پریناز با بازیگر شدن او مخالف بودند ، برای همین شرط گذاشتن اول یک رشته غیر از بازیگری بخواند بعد برود دنبال بازی، برای همین در رشته گرافیک تحصیل کرد، در همان دوران ...
فاصله بگیر اما دلم را نشکن!
...! گفت: نرو تا پولت را بدهم. اسکناس ها را مچاله پرت کرد طرفم. هیچی نگفتم. پیش خودم گفتم پیر است دیگر، می ترسد ولی از این رفتارها در این مدت زیاد دیده ام. ببخشید ولی انگار آدم حسابمان نمی کنند. بالاخره اگر ما نباشیم که چه کسی بار را در خانه شان ببرد که خودشان بیرون نیایند؟ فرهاد 23 ساله شب ها در مغازه می خوابد. در واقع داخل انبار پشت مغازه. مدت هاست پدر و مادرش را ندیده و اگر این اوضاع ...
خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال هندی قلبم تو دیار غربت گیر کرده + اسامی بازیگران
پیرو ولایت فقیه باشید که عامل پیروزی و حفظ انقلاب است
...:10:0 1399/02/03 گفت و گو با مادر شهید امیر صفری به مناسبت سالگرد شهادت این شهید بزرگوار شهید امیر صفری در 11 آبان سال 1346، در خانواده ای مذهبی در یکی از محلات جنوب شهر تهران چشم به جهان گشود. پدرش مصطفی نانوا و مادرش زهرا سلیمی خانه دار بود. وی از همان کودکی همراه با پدر خود در مجالس و هیئات مذهبی و نیز در نماز جماعت مسجد شرکت می کرد. در دوران قبل از انقلاب با اینکه سن کمی داشت ...
خبیث دوست داشتنی
از دیگر نقش های خبیثی که دنیرو در آنها ظاهر شده می توان به کاراکتر لویی گارا در جکی براون کوئنتین تارانتینو، جیمی کانوی در رفقای خوب ، مکس کدی در تنگه وحشت ، فرانک شیرن در مرد ایرلندی همگی ساخته مارتین اسکورسیزی و آل کاپون در تسخیرناپذیران ساخته برایان دی پالما اشاره کرد. در ادامه این لیست 10 تایی پیتر استورمار با بازی در 17 فیلم، ران پرلمن با بازی در 16 فیلم، تیم کاری، جیمز وود هر کدام با بازی در 15 فیلم، وینی جونز، گری الدمن، کریستوفر واکن و لکولم مکداول هر ...
جنجال کادوی لاکچری بهاره رهنما + عکس و بیوگرافی
رهنما و همسرش در روز ولنتاین بهاره رهنما و همسرش در روز عشق اختلاف سنی بهاره رهنما و همسر جدیدش ناسازگاری سنی بهاره رهنما و همسر جدیدش بهاره رهنما روز شنبه مراسم ازدواج خود را جشن گرفت در حالی که همه ی در بهت فرو رفتند, وی با امیر خسرو عباسی ازدواج کرده هست. بهاره رهنما در خبری جدیدی که منتشر شده هست ,دو سال پیش از پیمان قاسم خانی جدا شده هست و بعد از ...
سخت ترین غسلِ غسال جهادی!
می گیرد. خدایی نکرده شاید آب به گلویش بپرد. نه نمی توانم آب به صورتش بریزم. - اصلا ببینم عزیزم تو آب بازی دوس داری؟ از اون بچه هایی هستی که بهونه میگیرن و نمیذارن ماماناشون سرشونو بشورن؟ اصلا بگو ببینم مامانت کجاس؟ دلش تنگ نشده برات؟ روضه بس است. دستم را جلوی دوش گرفتم که آب مستقیم به صورتش نریزد. طفل معصوم را روی کفن گذاشتم و سه بند کفن کوچکش را بستم و روی آن نوشتم ...
بهترین روش برخورد با بی نظمی آقایان
داستان از دست شوهر ژولیده ام کلافه شدم! زن و شوهر جوری وارد اتاق مشاوره شدند که کاملا مشخص بود مدت هاست با یکدیگر قهر هستند. با فاصله از هم روی صندلی ها نشستند و زن خیلی بیشتر از مرد، اخم هایش را در هم فرو کرده بود. بعد از سلام و احوال پرسی، رو کردم به آن ها وگفتم: مشکل چیست؟ زن با لحن عصبی شروع کرد: من دیگه از دست این مرد خسته شده ام! یه سر سوزن برای من ارزش قائل ...
زیرپوشت را عوض کن!
کنن؟ شوهر من از زدن یک ذره عطر هم دریغ می کنه، بعد توقع داره که ... . داستان این هفته و تحلیل روان شناسی آن، در همین باره است. زن و شوهر جوری وارد اتاق مشاوره شدند که کاملا مشخص بود مدت هاست با یکدیگر قهر هستند. با فاصله از هم روی صندلی ها نشستند و زن خیلی بیشتر از مرد، اخم هایش را در هم فرو کرده بود. بعد از سلام و احوال پرسی، رو کردم به آن ها وگفتم: مشکل چیست؟ زن با لحن عصبی شروع ...
اینا واقعا خانواده ندارن؟
انتظاراتش در تضاد است؟ آیا همه اعضا در برابر رفتارِ(فرض کنید هنجارشکنانه نظیر مصرف مواد یا تعدد روابط جنسی یا...) عضو دیگر مسئولیت دارند؟ در بیشتر کشورهای جهان هنوز خانواده هسته ای(پدر، مادر، فرزند یا فرزندان) نوع غالب خانواده است. البته باید یادآوری کرد که جوامع، ایستا نیستند. بدون تردید هیچ جامعه شناسی نمی تواند با یقین ادعا کند که در دهه های آینده خانواده هسته ای همچنان شکل مسلط خانواده ...
کارشناس مشاوره از فرصت قرنطینه خانگی می گوید: کرونا به گردن ما حق دارد!
و جذاب است و همه متاعی در آن یافت می شود از لباس و تیپ، خانه و موبایل ، ماشین و خوراکی، همسر ، مقام و موقعیت و .. دنیا حتی سراب هم دارد بماند که برخی می گویند اصلا از اول تا آخرش سراب است و بس. وی تاکید کرد: به هر حال انسانِ جذب بازار دنیا مشغول و محو اجناس، تا وقتی دورش شلوغ است مشکلی ندارد و احساس ناراحتی نمی کند، او در این بازار دنبال همه چیز می گردد الا خودش، چرا که اصل او یک متاع ...
کرونا و فرهاد
کرد و می گفت احتمالا سرما خورده ام، پس خودش خوددرمانی کرد و چند جور قرص خورد. ظهر بعد از ناهار که خوابیده بود از شدت تب از خواب بلند شد که ما هم زنگ زدیم اورژانس و مابقی ماجرا. فرهاد بیشتر از هفت روز تو بیمارستان دوام نیاورد و ما و دوتا دخترهاش رو تنها گذاشت. سیما و سیمین هم مبتلا شده و قرنطینه خانگی بودند. نه تشییع شد، نه ختمی گرفتند و فرهاد ما شد مرد تنهای شهر و با غربت عجیب این روزها مارو تنها گذاشت. از قدیم رسم بر این بوده که در خاک سپاری عزیزانتون شرکت کنید تا مرگشون رو باور کنید و بهتر با مسئله کنار بیایید؛ اما خانواده های داغدار این بیماری لعنتی چی؟ آنها چطور خودشان را آرام کنند؟ ...
شوخی با مسئولین
عمل نکردن به شعار در خانه می مانیمه. -------- هواشناسی استان گفت آخر هفته بارون شلاقی داریم، سیل میا و تغرق میا و... فزول باشی: ولی ابری اومد یه سیل تهلی کرد و گفت: خو جا بگیرین توو خونه تا مو نخام اُشتو اُشتوکونی انر انر وردارم بیام شمانه بچپنم تو خونه، ایسونم که اومدم بارونلمِ یادم رفت بیارم، باز بُیَد واگردم. ------- یک سایت خبری: استخدام ...
پدر 24 متری اهواز و ماجراهای او با پیکر شهدا/ از عشق به سردار تا نجات مردم
اوستا حسن بود که به من وصیت کرد عکسی از سردار سلیمانی آماده کنم و تا رسیدن روز موعود به کسی نشانش ندهم. دلیلش را که پرسیدم گفت: وقتی که مرگ من را به آغوش کشید، بعد از خاکسپاری که همه به خانه های خود بازگشتند عکس سردار را بر مزارم بگذار. اوستا حسن مرد دلاوری و غیرت و عاشق حماسه هایی که سردار سلیمانی رقم میزد، او همیشه میگفت: سردار سلیمانی سرباز گمنام آقا امام زمان بود و برای ناموس ...
کتاب با مادرم همراه – سیمین بهبهانی
تعظیمی دخترانه شربت را به خانم ها تعارف کرد و خود در گوشه یی نشست. خانم میانسال چشم از صورت او برنمیداشت. خانم جوان لبخندی زد و به صحبت با گلین آغاخانم مشغول شد. فخری کم کم آرام می گرفت و گونه هایش گل می انداخت. مادر نداشت و زن داییی او، گلین آغاخانم، به جای مادرش خواستگاران را پذیرا شده بود. مادرش در سال محرقه از دست رفته بود. یادت میاد؟ خودتم سال تیفوسی رو دیدی. منتها سال تیفوسیی جنگ ...
مسجدجامعی: کالبد شهر احساس تنهایی می کند
. باید کالبد شهر را در خدمت نیازها، آمال و آرزوها و خاطرات شهروندان طراحی کنیم و هیچ موجودیتی از کالبد شهر را مستقل از انسان ها ندانیم و نبینیم و این همان در خدمت گرفتن کالبد برای حق زندگی و حیات شهروندان و هماهنگی جسم و جان شهر است. ما شهر خلوت و بی حیات این روزها را نمی خواهیم. شهر بدون احساس و ادراک شهری، بوی مرگ می دهد و شبح نیستی در آن پرسه می زند. شهر بدون دیدارها، شهر بدون حادثه ها ...
خاطرات تام هنکس از دوران کابوس کرونا
ست ورزشی 30 دقیقه ای من تنها بعد از 12 دقیقه به شدت کم آوردم. تنها کسی که وارد اتاق ایزوله و تحت فشار هوای ما می شد یک نفر پزشک یا پرستار بود. از من پرسید حالت چطوره الان؟ و من گفتم: عجیب ترین حال را دارم. بخاطر ورزش ها و نرمشهای کششی که کف اتاق انجام دادم خسته ام. حتی نمی توانم یک قدم هم راه بروم. هنکس ادامه داد: آن پزشک یا پرستار، در حالیکه انگار داشت با گُنگ ترین آدم صحبت می کرد، از ...
افزایش 4 برابری صف متقاضیان بیمه بی کاری
که ماسک به قواره صورت گرد و بزرگش پیدا نمی شود، عرق پیشانی اش را پاک می کند، طوری که انگار قانع شده باشد او و همه سکوت می کنند. سلاخ برخلاف ظاهرش مرد آرامی است. می گوید در 10 سال گذشته 5 بار عصبانی شده و از 15 اسفند تا الان که بیکار است، 5 بار از کوره دررفته: بیکار و بی عار افتادیم تو خونه. جیب مون هم که خالیه. کلافه شدیم. باورت نمی شه من با پسر 4 ساله م تو خونه دعوام میشه. اینجا هم که ...
سی و نهمین سالگرد پاسدار شهید دوران دفاع مقدس شهیدشکرالله راکی را گرامی باد
وامیدوارم که آن آب داغهایی که در شب های سرد و بارانی به جای شیر به من می دادی حلالم کنی مادرم من موقعی که به جبهه رفتم تورا ندیدم اما مطمئن باش روحم از تو خدا حافظی کرده است. به نقل از برادر بزرگوار شهید؛شکراله راکی تحصیلات خود را در رشته ی فنی به سرانجام رسانید و پس از اتمام تحصیلات در حالی که مقدمات تحصیل در خارج از کشور برایش فراهم گردید،خروج از کشور را با شروع جنگ در جبهه های جنوب ...
کارت عروسی لاکچری بهاره رهنما
) بازگشت به خانه (1375) تله فیلم های بهاره رهنما بازی به کارگردانی سروش صحت مجموعه های نمایش خانگی بهاره رهنما شام ایرانی (1390) به کارگردانی بیژن بیرنگ ساخت ایران (1390) شرف خانواده فاضل (1392) فیلم نامه های بهاره رهنما شبهای برره (یکی از نویسندگان) باغ مظفر (یکی از نویسندگان) شمس العماره (یکی از نویسندگان) تئاتر های بهاره رهنما 1398 - راه پله (به کارگردانی و نویسندگی سپیده میرحسینی) 1398 ...
اشعار ویژه استقبال از ماه خدا
و طواف کعبۀ طور مگر به گوش دلی بشنوم صدای تو را به جبر گر همه عالم رضای من طلبند من اختیار کنم زآن میان رضای تو را... دلِ شکستۀ من گفت شهریارا بس که من به خانۀ خود یافتم خدای تو را محمد حسین شهریار *** ای دوای درون خسته دلان مرهم سینۀ شکسته دلان مرهمی لطف کن که خسته دلم مرحمت ...
سکوت قاتل یک خانواده
راهی محل حادثه شدند. آنها در داخل خانه با اجساد 3پسربچه و زنی جوان روبه رو شدند که بررسی ها نشان می داد 3پسربچه همگی برادر بودند و زن جوان نیز عمه آنها بود. از سوی دیگر آثار سوختگی و آتش سوزی در داخل خانه مشاهده می شد و بررسی های اولیه از این حکایت داشت که حادثه به دلیل نشت گاز رخ داده است. یکی از همسایه ها در تشریح این حادثه گفت: پسربچه های فوت شده 11ساله، 7 ساله و 3ساله هستند. سال گذشته بود ...
روایت هایی خواندنی از زندگی و مرگ سهراب سپهری
بچه ها روی سقف ماشین می نشستند، به دست اندازها که می رسیدند، صدای جیغ و دادشان در تمام باغ ها می پیچید، بین زمین و آسمان می پریدند و با شیطنت کودکانه شان میوه های درختان را می چیدند، میوه یک درخت که تمام می شد، فریاد می کشیدند، دایی جون تمام شد! بریم درخت بعدی! و این دایی جون البته سهراب سپهری بود که با حوصله هر چه تمام تر خواهرزاده هایش را می برد به گشت و گذار در تمام روستاهای کاشان... به انگ ...