داستان عشقی دختر و پسر جوان، به شکنجه پسر ختم شد
سایر منابع:
سایر خبرها
یک آدم ربایی عجیب؛ دختر جوان تهرانی پسر مورد علاقه اش را ربود!
از بررسی های مقدماتی و اطمینان از اینکه چنین جرمی به وقوع پیوسته است، شبنم، خواهرش و پسر غریبه را بازداشت کردند. شبنم وقتی تحت بازجویی قرار گرفت، درباره انگیزه اش از آدم ربایی گفت: من و کریم حدود یک سال قبل در فضای مجازی با هم آشنا شدیم و او به من ابراز علاقه کرد. دوستی مان مدتی ادامه داشت تا اینکه یک روز کریم به من پیشنهاد داد خلافی خودروی پرایدم را تسویه کند. او به این بهانه ماشین مرا ...
انتقام خونین از خواستگار فراری
سوار ماشین کردند. وی ادامه داد: آنها چند ساعتی در خیابان چرخیدند و در این مدت مدام مرا کتک می زدند. تا حدی که از شدت درد و خونریزی بی حال شدم. آنها وقتی وضعیتم را دیدند توقف کردند و مرا به بیرون پرت کردند و متواری شدند. پسر جوان ادامه داد: آدم ربایان را به خوبی می شناسم، یکی از دخترها مرضیه نام دارد که مدتی قبل با او در فضای مجازی دوست شدم و قصد داشتیم ازدواج کنیم. اما دچار اختلاف شدیم و رهایش ...
5 دختر تهرانی در تله پسر جوان / آیدین بیهوش مرا به خانه اش برد
رسیدگی به این پرونده از چند ماه قبل به دنبال شکایت دختر جوانی به نام سمیرا آغاز شد. وی که به پلیس آگاهی رفته بود از پسری به نام آیدین شکایت کرد. وی گفت: مدتی قبل در اینستاگرام با آیدین آشنا شدم. او همیشه صفحه مرا دنبال می کرد که پس از مدتی به من ابراز علاقه کرد و با من طرح دوستی ریخت. من به ملاقات او رفته بودم که سوار ماشین شدم .اما در بین راه آبمیوه ای به من تعارف کرد که پس ...
تجاوز به دختری جلوی دوربین موبایل 2 مرد خوشابی
...، اما کابوس آن روز مدام با من بود. اوایل دی سال گذشته چند نفر از دوستانم با من تماس گرفتند و ادعا کردند فیلم آزار و اذیت من در فضای مجازی منتشر شده است. با اطلاع از این ماجرا شوکه شدم و بعد از پیگیری متوجه شدم موضوع صحت دارد. چند بار خواستم خودکشی کنم که موفق نشدم. زندگی برایم جهنم شده بود. بعداز گفتن ماجرا به خانواده ام تصمیم به شکایت از آدم ربا های آزارگر گرفتم. دستگیری آزارگر دختر ...
جزییات قتل در پارتی شبانه مختلط باغ رودهن
: یکی از دوستان ما به نام اکبر که سازنده موادمخدر است در باغچه اش در رودهن جشن تولد مختلطبرگزار کرده بود. به همین خاطر من و دوستانم به آنجا رفتیم .اما مقتول به یکی از دوستانم که بچه محل قدیمی ما در منطقه دولت آباد بود فحاشی کرد .هنگام بازگشت از جشن تولد من به امین اعتراض کردم و سیلی به صورتش زدم که او هم سوار ماشین شدم و رفت .اما چند متر آن طرفتر متوجه درگیری او با چند نفر دیگر شدم و نمی دانند چه ...
تعرض به 3 دوست در ویلای سرخه حصار
.... داخل ماشینش در حال حرف زدن بودیم که حرکت کرد و بعد با تهدید چاقو مرا به همان ویلا برد و به من تعرض کرد و فیلم گرفت. ملیسا وقتی دراین باره مورد پرسش قرار گرفت، راز یک تجاوز دیگر را هم فاش کرد و گفت: فیروز از مدتی قبل مزاحم من می شد. او با مزاحمت هایش باعث جدایی من و همسرم شد، به همین دلیل تصمیم گرفتم با او صحبت کنم، اما وقتی سوار ماشینش شدم، به زور مرا به ویلایش برد. سپس به من تعرض کرد و ...
اعتراف عجیب زن تهرانی به قتل
...> دقیقاً آن شب به مأمور کلانتری چه گفتی؟ به نگهبان کلانتری گفتم که من یک نفر را 3 سال قبل کشته ام و از عذاب وجدان تصمیم گرفتم راز قتل را برملا کنم. از شنیدن این خبر مأمور جوان متعجب شده بود و مرا به داخل کلانتری برد گفتم سه سال قبل در منطقه ورامین، زمانی که داشتم به خانه پدرم می رفتم، دو مرد افغانستانی راهم را سد کرده و می خواستند از من زورگیری کنند. من هم با چاقویی که همراهم بود یکی از آن ...
آزار سریالی 3 زن تهرانی در دسیسه یک مرد بی رحم! / خانم بدنساز فاش کرد
از او فیلم تهیه کرده و قصد اخاذی دارد. اول حرفش را بارو نکردم اما وقتی مدرک های او را دیدم دلم برای دوست صمیمی ام سوخت وبه او قول دادم کمکش کنم. من همراه دوست صمیمی ام برای پس گرفتن عکس و فیلم ها با پسر جوان قرار گذاشتم.او هکه پسر مودبی بود قول داد عکس و فیلم ها را تحویلم دهد اما یکباره به سمت حاشیه تهران رفت و با تهدید چاقو مرا آزار داد. وی ادامه داد: وقتی این ماجرا را به پروانه گفتم ...
روایت یک دیدار عاشقانه / کارت عروسی ای که به دست آقا رسید
یک نفر مانده بود. من کمی جلوتر رفتم که بلافاصله بعد از تمام شدن صحبتش روبه روی آقا بنشینم و هدیه ام را تقدیم کنم. تلاش کردم تا حدامکان نزدیک باشم تا به خاطر ازدحام جمعیت نوبتم را از دست ندهم. نفر جلویی من صحبتش تمام شد و برخاست.من کمی به جلو خم شدم تا زودتر روبه روی آقا قرار بگیرم ولی درهمین لحظه یکی از همراهان رهبری به ایشان گفتند: آقا اگر اجازه بدهید چند خانم هم جلو بیایند. آقا پذیرفتند. من دیگر ...
در مغرب زمین یک خلأ وجود دارد که می تواند با اسلام پر شود/ پس از مطالعه نقش حضرت مسیح (ع) در اسلام، دیگر ...
دیگری نمی دانستم. وقتی به گذشته نگاه می کنم، متوجه می شوم که یک کاتولیک وفادار بودم. هروقت کسی سخنی برخلاف مذهب کاتولیک می گفت، تلاش می کردم اشتباه بودن حرف آنها را اثبات کنم، گرچه الان می دانم که آن زمان دانش من نسبتاً محدود بود. وقتی شروع به تحقیق درباره اسلام کردم، درپی گرویدن به آن نبودم. من فقط به دلیل علاقه تحصیلی در مورد اسلام مطالعه می کردم اما کم کم عاشق آن شدم. از جوانی ...
انگیزه قتل دوست صمیمی؛ اختلاف مالی یا تعرض؟
مقتول او را مورد تعرض قرار داده و به همین دلیل هم او دست به قتل زده و جسد مقتول را در نزدیکی فرودگاه امام به آتش کشیده است. در جلسه اول رسیدگی به این پرونده، بعد از اینکه اولیای دم درخواست قصاص را مطرح کردند، متهم در جایگاه قرار گرفت. او اتهام قتل را قبول کرد و گفت: مدت ها قبل زمانی که من خیلی بچه بودم با مقتول آشنا و با او دوست شدم. ما در یک مدرسه درس می خواندیم. یک روز متوجه شدم او به ...
اخبار تلویزیون| از زیر و بم ِ کرونا در برنامه افطاری تا ادامه مدرسه تلویزیونی در پساکرونا
کشور ارتباط تصویری بر قرار می کند، این برنامه خانوادگی تا قبل از شیوع ویروس کرونا میزبان قریب به 50 نفر از متقاضیان حضور در استودیو بود اما با توجه به شیوع ویروس کرونا و شعار برنامه برای در خانه ماندن این بخش از برنامه خود را حذف کرده است. ویژه برنامه به خانه بر می گردیم کاری از گروه خانواده و کودک شبکه پنج سیما به تهیه کنندگی علی اکبر ذاکری و سردبیری مائده شیرپور برخلاف هفته های گذشته و ...
از مرگ پسربچه 16ساله سوءاستفاده نشود
که چگونه از ماجرای مرگ متین قوسی باخبر شد، این طور توضیح داد: من در ماه های رمضان معمولا تا سحر بیدار هستم و بعد از خوردن سحری تا ظهر می خوابم. روز پنجشنبه هم وقتی از خواب بیدار شدم، دیدم روی تلفن چند شماره غریبه افتاده که با من تماس گرفتند. به قسمت پیامک هایم که رفتم، دیدم یک نفر پیام داده: من پدر متین قوسی هستم، متین فوت کرده است. این پیام را که دیدم، شوکه شدم و سریعا با پدرش تماس گرفتم. بنده ...
راوی کتاب دلی شکافت زبانی شکفت دعوت حق را لبیک گفت
ی کودک یاری دیپلم گرفتم، اما پایان تحصیلات دبیرستان پایان ارتباط من با دوستانم نبود و این رابطه تا سال های بعد ادامه داشت. سی و یکم شهریور هواپیماهای عراقی فرودگاه مهرآباد را بمباران کردند. البته دو سه روز پیش از آن، من و بقیه ی اعضای انجمن اسلامی از طریق آقای عبداللهی در جریان قرار گرفته بودیم که توی جنوب خبرهایی هست و عراق قصد حمله به ایران را دارد. با شروع جنگ تحمیلی، من و دوستانم ...
گفت وگو با شاعری که حاج قاسم با غزلش گریست/چرا سردار سلیمانی اجازه نداد این فیلم منتشر شود؟
شعرخوانی حضور پیدا می کردم با واکنش مردم به این شعر مواجه می شدم که بعضی از بازخوردها بسیار خوشحال کننده بود و مرا سر ذوق می آورد، بعضی از آنها هم بسیار متاثرکننده بود. فارس: خاطره جالبی از این واکنش های مردمی دارید؟ شفیعی: بله. بعد از یکی از جلسات شعرخوانی، جوانی جلو آمد و همان طور که به خاطر شعرم از من تشکر می کرد، به پهنای صورت اشک می ریخت و می گفت: من به خاطر این شعر خیلی برای ...
بازی با پرتغال باید 50 بار اخراج می شدم؛ رونالدو را بدتر از فیگو زدم
این موضوع خوردم و خانه نشین شدم. به شدت هم چاق شده بودم. چه شد که به سپیدرود رفتی؟ پس از 2 سال خانه نشینی به شدت چاق شده بودم. یک روز علی عشوری زاد به من زنگ زد و گفت که چه کار می کنی. من هم گفتم خانه نشسته ام. بعد با علی نظرمحمدی که کنار او بود صحبت کردم. نظرمحمدی گفت به سپیدرود بیا. من پرسیدم سپیدرود اصلا که هست؟ چرا که هیچ شناختی از این تیم نداشتم. او برای من توضیح داد که سپیدرود ...
از حبیب ، خاکستر نشین و قدم خیر تا یک تکه نان در شبکه های سیما
هر سال با پای پیاده به زیارت امام رضا (ع) برود و در این سفر احمد پسر همسایه را که برای رسیدن به دختر مورد علاقه اش نذر سفرکرده و امیر که به تازگی اعتیادش را ترک کرده، با خود همراه ساخته است. گروه دوم سه سارق هستند که با دزدی از یک طلا فروشی و مجروح ساختن صاحب مغازه به سوی مشهد می گریزد و گروه سوم پیرمردی راننده است که به سوی خانه می رود و در راه زن بارداری را سوار می کند که همسر معتادش را ترک کرده ...
آشنایی با طلبه شهید جمشید اصلیان
شب با بچه ها بود، چند روزی در داخل ساختمان و کنار اتاقی که مثل انباری بود، استراحت می کرد و دور ازچشم همه می آمد پیش ما. یک نفر هم روزها مواظب بود که کسی از این موضوع بویی نبرد، تا اینکه بیماریش شدیدتر شد و جمشید هم لاغرتر! و این در حالی بود که یک پسر بچه هر روز می آمد و می پرسید: آقا جمشید نیست؟ آقا جمشید نیامده؟ در یکی از این روزها که پسربچه کنجکاو آنجا بود لای درب انباری باز بوده و ...
قرنطینه بر کودکان اوتیسم و سندروم داون چگونه می گذرد؟
نوار های ویدیویی وی اچ اس جمع می کند. قرار هر پنجشنبه آن ها تا دو ماه پیش، مغازه های پشت شهرداری بود برای خرید همین نوارها. با اوج بی تابی های کیوان، در 70 روز گذشته جایی نبوده که پدر و مادر تلفن نکرده و سفارش این نوار ها را نداده باشند. دیگری مادر نازنین و سپهر است. یکی اوتیسم دارد و آن یکی در کنار اوتیسم، فلج مغزی است. صدای به در و دیوار کوبیدن شان تا چند خانه آن طرف تر می رود. مادر می ...
"ادواردو آنیلی" فرزند میلیاردر ایتالیایی که مسلمان شد و به ایران سفر کرد (عکس)
. در سن 22 سالگی در یک گفتگو با مارگریتا هک، اختر فیزیک شناس ایتالیایی، به دفاع از نجوم احکامی می پردازد. او بعد از دانشگاه به هند سفر کرد تا در زمینه های مورد علاقه اش، یعنی عرفان و ادیان شرقی بیشتر تحقیق کند و در آنجا با ساتیا سای بابا ملاقات می کند. پس از آن به ایران رفت و در آنجا با امام خمینی آشنا شد. او گهگاه در مصاحبه هایش علیه سیاست های کاپیتالیستی یا کارخانه فیات حرف می زد و در ...
استخدام زوج های جوان برای فروش طلای تقلبی
به گزارش جهان نیوز ، اوایل اردیبهشت امسال مرد طلافروشی در تهران به اداره پلیس رفت و از زن و شوهر جوانی به اتهام فروش طلای تقلبی شکایت کرد. شاکی گفت: مغازه طلافروشی ام حوالی خیابان فلاح در جنوب تهران است. چند روز قبل زوج جوانی به مغازه ام آمدند و گردنبند طلایی را روی پیشخوان قرار دادند و مدعی شدند به خاطر مشکلات مالی قصد دارند گردنبند را بفروشند. گردنبند را محک زدم که نشان می داد طلا ...
شیلا خداداد| جنجال عکسهای عاشقانه در آغوش همسرش + عکس و بیوگرافی
گرفته بودم و منتظر نتیجه کنکور بودم، یک روز داشتم به داروخانه می رفتم تا برای مادرم دارو بگیرم که آنجا با مسعود کیمیایی کارگردان مواجه شدم درباره سینما صحبت کردیم و ایشان پیشنهاد بازی به من دادند بعد از بازی در فیلم اعتراض مسعود کیمیایی در سال 1378 به کلاس های بازیگری آقای علی ژکان رفتم که برای من در این زمینه خیلی زحمت کشیدند حضور او در سریال مسافری از هند در س ...
گپ و گفتی با شاعری که حاج قاسم شعرش را با اشک و بغض خواند
برنامه شعری بخوانم. من هم با کمال میل پذیرفتم. خاطرم هست که برنامه صبح روز جمعه قرار بود برگزار شود و من شب جمعه ای که قرار بود فردایش در برنامه شرکت کنم، با خودم فکر می کردم که چه شعری بخوانم. البته شعر با موضوع مقاومت وشهدا زیاد داشتم، اما احساس می کردم باید شعر دیگری بنویسم تا درخور نام و جایگاه خانواده شهدای مدافع حرم به خصوص مادران محترم این شهدا باشد. هرچند در آن جلسه مخاطب تخصصی ...
بزرگترین آرزوی شهید طراحی عملیاتی بود که خسارتی به نیروهای خودی وارد نشود
به گزارش خبرنگار دفاع پرس از خرم آباد، شهید ناصر فاضل شیرازی در اولین روز اولین ماه گرم ترین فصل سال 1340 گریه ی نورسیده ای سکوت فضا را شکست و به انتظار منتظران پایان داد. محمد ، راننده ساده ی شرکت نفت آبادان با دیدن دومین فرزند خود از سررضایت لبخندی می زند. قبلا با مهرماه ، همسر خود، قرار گذاشته بودند که اگر فرزندشان پسر بود اسمش را بگذارند ناصر . تقدیر چنین خواست که بیست و پنج سال بعد، در آخرین ...