سایر منابع:
سایر خبرها
تینا آخوندتبار روی رینگ ورزش خونین!
به گزارش رشت20 به نقل از ورزش سه” تینا آخوندتبار که در سال 1388 به عنوان یک بازیگر جوان کارش را در سینما آغاز کرد بعد از شش سال کار و انجام 9 فیلم و 4 سریال ناگهان تغییر مسیری اساسی دارد و سر از رسته بوکس درآورد. او آنقدر جدی بوکس را ادامه داد که امروز در رقابت های بین المللی شرکت می کند و قرار است برای یک باشگاه در کشور اسپانیا مبارزه کند:”در حال حاضر در خانه تمرین می کنم تا اجازه ندهم استقامت ...
نمی خواستم شبیه بقیه باشم
به گزارش فرهیختگان آنلاین ، می گوید: با خودم قرار گذاشته ام به خدا بگویم چشم. وقتی این قرار را با خدا بگذاری، انگار راحت می شوی. خودش هم مانند کتاب ساده و صمیمی است؛ بی تکلف، بدون حاشیه های مرسوم. حامد عسکری بعد از سفر حجی که داشته است، حالا کتاب نوشته؛ کتابی که آنقدر خوش خوان و دوست داشتنی است که وقتی کتاب را دست می گیرید، دل تان نمی خواهد کنارش بگذارید و دوست دارید با او همسفر شوید در مکه و ...
ماجرای عکسی که حضرت آقا سراغش را گرفت/پیغام حاج قاسم برای دخترم در دیدار با رهبری
اینقدر حرف از شهادت می زنی؟ گفت: اعتراض نکن. دوست دارم شهید شوم اما نه به این زودی، حالا فعلا باشم اما تو دعا کن عاقبت من شهادت باشد. هر روز از سر کار می آمد تنها کاری که انجام می داد این بود که فیلم شهدا را می دید یا مداحی می گذاشت. رفتارش طوری شده بود که من هم دیگر مطمئن بودم شهید می شود. *حس کردم یک روز این اتفاق برایم می افتد شهید سلطانی از دوستان و همکاران صمیمی اسماعیل بود ...
افشاگری روز؛ وریا گفت پول نگیرم به قطر نمی روم!
نیستم که کم حرف بزنم یا زیاد صحبت کنم. طلب غفوری را من نباید پرداخت می کردم، بلکه باشگاه باید پرداخت می کرد. غفوری بازیکن استقلال است و پس از صحبت های او در رسانه ها، با مدیرعامل باشگاه صحبت کردم که بررسی کرده که چرا علیه رئیس هیئت مدیره باشگاه صحبت کرده و سپس او را به دلیل تهمتی که زده است، به باشگاه فرا بخواند. در صورتی که اتفاقی نیفتد، از ابزارهای دیگری برای دفاع از خودم استفاده خواهم کرد. ...
بچه های خانه حاج علی
ها مخالفت نکردن؟ یکی دو مورد بود، ولی نه! همراهی میکردن... ولی جواب اصلی به این سوال ناپخته خودم را وسط حرف های بعدی گرفتم: همین جا که شما نشستی، خونه شهید قوچانی بوده... حاج علی قوچانی، از سال های هفتاد به بعد اینجا شد مسجد! حاج علی قوچانی، معاون حسین خرازی و معروف به مالک اشتر لشکر 14امام حسین علیه السلام. وقت رفتن بود، چه رفتنی! حتی یادم رفت چند بسته دستکش ازشان بگیرم، فکرم رفته بود آن سر شهر؛ جایی در کوچه پس کوچه های خیابان چهارباغ پایین، خانه پدری حاج علی قوچانی، مادرش روی یک صندلی روبروی ما نشسته: بسم الله الرحمن الرحیم... والا این بچه ها پونزده-شونزده ساله بودن که رفتن جبهه... ...
چگونه آستانه تحمل خود را افزایش دهیم؟
همه این ها به کنار، این روز ها را در یک محیط بسته با آدم های عزیز ولی تکراری سپری می کنیم و انگار که خلوت خودمان را از دست داده ایم؛ بقیه هم همین طورند، نگران و خسته ...، اما حالا چه باید کرد که همه ما با وجود این همه آشفتگی یکدیگر را درک کنیم. امیرحسین آخوندی درباره پیامد های ناشی اضطراب و استرسی که این روز ها در پی شیوع کرونا در افراد ایجاد شده است، گفت: یکی از دلایل اصلی وقوع جرائم ...
مهری و مازیار: از بی اعتنایی همسر تا قلیان در آلاچیق
مرحله ی شناخت اولیه بود. نازنین: می دونی که اگر مهری ما رو تو این وضع و اینجا ببینه، سر جفتمون رو می کنه! مازیار: نه بابا اون تا حالا هفت پادشاه رو تو خواب دیده. نازنین: به هر حال من تجربه ی همچنین رفتاری نداشتم. کلی پسرای کوچک تر از خودم خواهان دوستی بودند که قبول نکردم. اما امشب نمی دونم واقعا چرا اینجام. خودم هم نمی دونم کارم درسته یا غلط. اما از اینکه آمدم اینجا ...
معصومه زارعی: با بی احترامی عذرم را خواستند و کسی از من حمایت نکرد
های من را گوش نکرد تا اینکه یک ماه بعد توانستم با او جلسه ای داشته باشم تا من را بشناسد. قبل از آن گرایلی جلسه ای با حضور همه ورزشکاران و مسئولان برگزار کرده بود و از این جمع فقط من را دعوت نکرده بود. دلیل را که جویا شدم گفتند به علت کرونا شما را دعوت نکردیم. آنجا بود که فهمیدم در بین همه آن افراد گویا من کرونا داشته ام و خبر نداشتم! اجازه ندادند به هیئت بروم زارعی ادامه داد: بعد ...
این پرستارمی خواهد گمنام بماند/ماجرای پرستار گمنام؛ ایثار یا خودکشی
بیمارستان شکست اما انقدر حواسم به نفس های به شماره افتاده مادرم بود که یک شبانه روز اصلا درد پایم را متوجه نشدم. بعد از یک روز وقتی به خانه آمدم احساس کردم پایم به طرز غریبی درد می کند و تازه فهمیدم که شکسته است. حالا وقت شکستن قسم نیست از سه ماه قبل تا امروز ده ها پزشک و پرستار در حین خدمت به بیماران مبتلا به کرونا آلوده به این ویروس شدند و جانشان را از دست دادند. دو ماه قبل هر روز ...
بعد از قتل دوستم با همسرش ازدواج کردم!
حالی که منکر این ادعا بود گفت: من قبل از قتل هیچ ارتباطی با فاطمه نداشتم بلکه 5 ماه بعد از قتل شوهر فاطمه من به خانه پدرش در شیراز رفتم و او را از خانواده اش خواستگاری کردم.بعد هم با موافقت آن ها همانجا او را به عقد موقت خودم درآوردم و الآن یک فرزند هم داریم. ما برای اینکه از این ماجرا دور باشیم به همدان رفتیم و در آنجا ساکن شدیم و فکر نمی کردیم بعد از 6 سال پرونده برملا شود.بدین ترتیب قضات دادگاه برای تصمیم گیری درباره سرنوشت این زن و مرد و صدور رأی وارد شور شدند. ...
دورنما نداریم، پس می فروشیم
، خیس عرق است وسط حرف می آید و می گوید خیلی هم نیاز مالی نیست. به خاطر بی اعتمادی به آینده است؛ حالا می خواهم اختیار این داستان دست خودم باشد. پیرمرد سرحالی است و می گوید در میدان میوه و تره بار حجره دارد و پسرش هم ور دست خودش است. حرف سود سهام که می شود، با من و من کردن می گوید: راستش یکی دوباری برامون سود واریز شد اما حالا دیگه می خوام هر بلایی که سرش میارم با دست خودم باشه. پسر با لحن داش مشتی همان طور که در صف طول و دراز بانک ایستاده است می گوید فعلا هم که چیزی دستمون رو نمی گیره. نه مبلغی معلومه و نه تاریخ واریز. شما چرا انقدر حرص می زنین که ما نفروشیمش؟ ...
اجیر کردن 3 مرد برای سرقت طلاهای مادرزن
شعبه دوم دادسرای ویژه سرقت دستور شناسایی مالخر این طلاها را صادر کرد. گفت و گو با داماد سارق چرا با سارقان همدستی کردی؟ چاره ای نداشتم. زیاده خواهی خانواده همسرم و بی پولی من باعث شد که نقشه سرقت را طراحی کنم وگرنه من با 27 سال سن تا به حال دست از پا خطا نکردم و اگر این فشارها نبود بازهم همان زندگی سالم خودم را ادامه می دادم. مگر خانواده همسرت چه می خواستند؟ مدتی ...
به کدام مرامیم؟
مرامش بگویند. قدیم تر ها این طور زندگی می کردند. جوری که مردم می دانستند فلانی که در این کوچه و خیابان زیسته است فلان اخلاق خاص را دارد. یکی به دست دهنده مشهور است و دیگری به در خانه باز! یکی را به جوانمردی می شناسند و دیگری را به حسن اخلاق! وقتی پای صحبت قدیمی ها بنشینی این گمان به ذهنت خطور می کند که همه آدم هایی که در گذشته زیسته اند افراد خاصی هستند و می شود کنجکاوی ات را در راستای شناخت بیشترشان ...
هیچگاه با همسر خود همچین شوخی هایی نکنید
به گزارش شیعه نیوز ، بعضی از موضوعات بسیار ریز در زندگی وجود دارد که اگر آنها را رعایت نکنیم ، رابطه ما با همسرمان را به تدریج خراب می کنند ما در این مقاله از مجموعه مقالات روانشناسی آکا , به بیان زشت ترین شوخی ها می پردازیم که زوجین نباید آنها را بکار ببرند. برای مطالعه جزییات بیشتر در ادامه مطلب با ما همراه باشید. شوخی را با متلک گفتن اشتباه نگیرید زیرا بسیاری از افراد حرف خود را به صورت متلک در جمله ای به شکل شوخی بیان و سپس ادعا می کنند که شوخی کردم و منظوری نداشتم. برای حفظ زندگی م ...
دادرس: بایکوت شده ام و از کاهش محرومیت کفاشیان خبر ندارم
پایان درباره اینکه گفته می شود محرومیت علی کفاشیان کاهش پیدا کرده است گفت: سر این موضوع واقعا من بی گناه هستم. مدتی است دوستان من را بایکوت کرده اند و محرمانه جلسه می گذارند و حکم می دهند. اگر ببینم 100 درصد است حرف خودم را می زنم. من در این حکم نقشی نداشتم. سر هرحکمی هم که داده می شود حرف دارم اما الان قضاوت نمی کنم، فقط یک تیتر روزنامه است. من هیچ خبری ندارم، چون بعد از آن اتفاق به جای آنکه به سپاهان بربخورد به بعضی از آقایان برخورده، بنده را بایکوت کردند که خلاف قانون و اخلاق است و می توانم از این انتقاد کنم. سر این حکم هیچ نقشی ندارم. ...
پیش از خرید دوچرخه اسپینینگ این نکات را بدانید.
دوچرخه اسپینینگ نیز می تواند به اندازه دوچرخه سواری معمولی سخت و طاقت فرسا باشد و به اندازه هر نوع تمرین دیگری باعث تعریق شود. بنابراین آبرسانی به بدن بسیار مهم است. دوچرخه اسپینینگ جدیدترین دوچرخه باشگاهی است که در دهه 80 توسعه یافت و در ابتدا به عنوان دوچرخه خانگی شناخته می شد. بر خلاف دو دوچرخه دیگر، دوچرخه به گونه ای طراحی شده است که شبیه دوچرخه های معمولی که درفضای آزاد استفاده ...
متهم، قتل پسر همسایه را گردن نگرفت
برادرم خانه دوستمان میهمان بودیم آخر شب که بیرون آمدیم در خیابان راه می رفتیم که ناگهان حمید با خودرواش با سرعت زیاد به من نزدیک شد و بعد هم جلوی پای ما ترمز کرد. من به او اعتراض کردم و ناراحت بودم اما متوجه شدم حمید مست بود او از خودرو پیاده شد و شروع به فحاشی کرد در همین موقع برادرم وساطت کرد و دعوا پایان یافت. من و حمید هیچ درگیری فیزیکی نداشتیم. وقتی هم او رفت برادرم گفت ما همسایه هستیم نباید ...
اعتراف مرد تهرانی به کشتن زن ماساژور
زهره را کشت و جسدش را به کانال آبی در حاشیه تهران انداخت .اکنون با توجه به مدرک های موجود در پرونده برایش اشد مجازات می خواهم . سپس برادر قربانی و وکیل اولیای دم در جایگاه ویژه ایستادند و برای فریبرز حکم قصاص خواستند . برادر زهره با اشاره به متهم گفت : این مرد تنها خواهرم را نکشته است. او سه نفر از اعضای خانواده ام را کشته است و به همین خاطر نمی توانم از قصاص او چشم پوشی کنم ...
فرکی: قبل از هر پرواز اشهدم را می گویم
سرمربی پیشین پیکان گفت: پرسپولیس 10 امتیاز با تیم دوم جدول فاصله دارد و شانس بیشتری برای قهرمانی دارد، اما در فوتبال چیزی ضمانت شده نیست. به گزارش وانانیوز، در فوتبال کشورمان به هر فردی نقدی وارد است، اما وقتی حرف از یک انسان خوب و درستکار می شود، یکی از اسم هایی که سریع به ذهن خطور می کند، حسین فرکی است. این مربی اخلاق مدار و موفق این فصل در پیکان به آنچه توقع داشت، نرسید و بعد از قرار گرفتن این ...
داستان مبارزه زنی به نام تنتا با کرونا
بسیار سخت است. از او که به شدت به سرفه افتاده می خواهم از تجربه قرنطینه اش بگوید؛ توضیح می دهد: قرنطینه من در حد صددرصد است و اصلا کسی را نمی بینم. در یک ماه اخیر هیچ کسی را ندیده ام، حتی خانواده ام که غذا می آورند بیرون گذاشته و بعد من می روم برمی دارم. کلا همه چیزم جداست و با اینکه می توانم با ماشین شخصی خودم بیرون بروم و دور بزنم اما به خاطر مردم نمی روم و با خودم می گویم اگر یک نفر هم به ...
مادر مقتول: پسرم قربانی عشقش شد
کنم که دست از سر محیا بردارد. چاقو مال من نبود. درگیری ما که بالا گرفت سهیل چاقویی را بیرون آورد، در درگیری چاقو از دستش روی زمین افتاد. هوا تاریک بود و من خیلی عصبانی بودم. در یک لحظه چند ضربه به او زدم به خودم که آمدم متوجه شدم که سهیل خونین روی زمین افتاده است. ترسیده بودم و پا به فرار گذاشتم. در یک گروه تلگرامی آشنا شدم. همسن و سال خودم است تا به حال هیچ دختری را به اندازه او دوست نداشتم. می خواستم با او ازدواج کنم اما سهیل با حضورش تمام نقشه های مرا بهم زده بود. زندگی من و سهیل به خاطر یک عشق نابود شد. http://shahrkhan. ...
ما آفتو لو بون هسیم!!
، کی ماخا جُواب مش موسی رِ بده؟ ها؟جرئت دری سُوارُش کن تا بکشونَمُت تاکسیرانی! راننده تاکسی سری تکان داد و بدون اینکه مسافر را سوار کند، به راهش ادامه داد... ***** خانم فروشنده لباس را که پایین آورد بی بی گفت: - نزیک نیا... فروشنده خندید و بی توجه به حرف بی بی، جلو آمد که لباس را به دست بی بی بدهد که دوباره بی بی گفت: - زَرمار، میه من با تو ...
هنوز خانه و بچه ها را به حسین می سپارم
نزدیک 40 سال از رفتنش می گذرد. هنوز هر بار می خواهم جایی بروم، خانه را دست حسینم می سپارم و می روم. دلم که می گیرد با او حرف می زنم. پای رفتن به گلزار شهدا را ندارم؛ اما با قاب عکسش هر روز حرف می زنم و او با جان و دل به حرفهایم گوش می دهد. هنوز خانه و بچه ها را به او می سپارم جملات بالا را کیهان حق پیشه مادر شهید حسین حسین عسکری می گوید. 80 سال دارد و از اهالی محله مسجد جامع کبیر ...
سایت کشوری عصر ایران منتشر کرد : جزئیات جدیدی از مرگ پیرزن کرمانشاهی
و آجرپاره روی زمین و وسایل ریخته شده است. کمی جلوتر می روم. با این فکر که منزل آسیه است و این ها اقوامش هستند، اما آسیه فرزند پسر داشت؟! گویا علاوه بر خانه آسیه، در 2 کوچه این فاز از شهرک، حدود 30 خانه ویران شده است. جلوتر می روم و از مردی که در این ویرانه می چرخد درباره آسیه و روز حادثه می پرسم. مرد سیگار به دست، با موهای ژولیده، لباس خاکی و پاره بی توجه به من می گوید: خانه آسیه چند ...
وقتی آیت الله کاشانی امام خمینی را اعجوبه خواند
عاجزم و هیچ نمی توانم بخوانم. مجموعا هشت سال طول کشید. بعدا که در انقلاب به عراق رفتیم شروع کردم به یادگیری زبان عربی و، چون معاشر نداشتم زبان عربی را از روی کتب درسی آن ها شروع کردم. کتاب سوم ابتدایی را گرفتم و خواندم و بعد کتاب ششم و بعد کتاب نهم را از حسین گرفتم. چون بعضی لغت ها را نمی دانستم. وقتی احمد جان به تهران آمد، کتاب لغت عربی به فارسی برایم تهیه کرد. سپس به کتاب رمان و رمان های شیرین و ...
فریب ظاهر او را خوردم
خوش پوش است و امروزی. از آن دخترهایی که یک ریز حرف می زند و به آینده خوش بین است. سن و سال کمی دارد اما پخته تر از سن و سالش به نظر می رسد. از پیشنهاد گفتگو درباره خودش استقبال می کند. در یک خانواده شلوغ به دنیا آمده ام. پدرم کشاورز است و ساکن روستا. وضعیت مالی بدی نداریم. تحصیلاتم که تمام شد، برای دانشگاه به نی ریز آمدم و از همان اول برای خودم در یک فروشگاه کاری دست و پا ...
پای درد دل های چند جوان اهوازی
همین جا تو یه سمبوسه فروشی کار کنه. خالد خودت بگو تو تهران بهت چقدر سخت گذشته . لاغر است و کم حرف. از حرف دوستش خجالت می کشد. لبخند می زند و سرش را پایین می اندازد: چی بگم؟ اینجا با تهران خیلی فرق داره. تهران همه چی داره. یه بار یه مسافری که از تهران اومده بود یه سمبوسه سفارش داد، وقتی بهش گفتم 1000 تومن میشه تعجب کرد. گفت همین سمبوسه رو تو تهران 10 هزار تومن می خرم. حالا اگه ما بخوایم ...
5 راهکار برای 5 مشکل تازه عقد کرده ها
سوء تفاهم در روابط و ایجاد احساسات منفی در زوج ها شوند. راهکار: هیچ الزامی وجود ندارد که بعد از خواندن خطبه عقد و شناخته شدن به عنوان عروس یا داماد، یک خانواده از نقش تازه خود و ارتباطش با نقش های دیگر اطلاعات کافی داشته باشد! در شناختن افرادی که حالا در زندگی شما نقش تازه ای پیدا کرده اند، صبور باشید و عجله ای برای ایجاد صمیمیت و خودافشایی نکنید. کاملا طبیعی است که تا مدت ها نتوانید آن ...