سایر منابع:
سایر خبرها
دختر 22 ساله: شوهر مادرم می خواست به من تجاوز کند
دوست شوی و بگویی که اذیتت کرده اند تا من از آنها شکایت کنم پول در بیاورم! بعد از 20 سال آمدم پیش مادرم اما شوهرش می خواست آزارم دهد. شوهر مادرم 30ساله و شوهرش شیشه ای بود. من را از خانه بیرون کرد ” این ها را گفت و در ادامه تاکید کرد بعد از این بیرون کردن از خانه ، آواره شدم و راهی تهران. در لحظه ورود به تهران با پسری که قبلا در فضای مجازی با او آشنا شده بودم از ترمینال رفتم به ...
دادرس: نقشی در حکم کفاشیان ندارم/ در استقلال یکی پول داده و با زرنگی بهره می خواهد
بروید بازی کنید پول از من و کلی بدهی روی دست ملوان گذاشت. این آدم ها می خواهند مسائل خودشان را حل کنند و دیده شوند. موقعی هم که گیر می کنند برای فرار شروع به نق زدن می کنند. وی ادامه داد: یک فرمول ساده است، موقعی که به نتیجه نمی رسید و پول هم خرج کردید و بعضی هم صحبت 100 میلیارد می کنند. همین باشگاه استقلال چند آدم پولدار آمدند و در رفتند. یکی از آن ها خیلی زبل است و من خوشم آمد. پولی هم ...
رابطه زوری بهمن با رومینا به بهانه انتشار عکس های +18
سال 1385 بود) نشاند و سرش را برید و نام رومینا مانند سارینا، هوژان، فرشته، زعفران، نازنین، زبیده، سارا، هاجره و ... قربانیان قتل های ناموسی همین چند ماه آغازین سال 99، در فهرست اسامی قبرستان جا گرفت. دختری که هنوز 13 سالش تمام نشده بود. پدر ابتدا سعی می کند دخترش را خفه کند و وقتی موفق نمی شود، سر دختر را با داس می برد. با شیون های مادر و بقیه همسایه ها پلیس سر می رسد و قاتل را بازدا ...
پدر رومینا قبلا در مورد مجازات خود تحقیق کرده بود!
. یکی شان کارمند آموزش و پرورش بود که چندبار آمد و رفت. مادرش می گفت باید حداقل 16 سالش بشود. پدرش، ولی موافق ازدواج بود. مدام از پدرم می پرسید رومینا را بدهد به او ببرد؟ پدرم می گفت نه، هنوز زود است. ، اما بیشتر دوستان رومینا در همان دوازده یا سیزده سالگی شوهر کردند. شیفت دخترانه مدرسه پورحنیفه سال هاست که مشتری پر و پا قرصی ندارد. پدر ها دختر ها را به زور یا دلخواه شوهر می دهند. از ...
ماجرای عروسی که طعمه کلاهبرداران اینترنتی شد
...، همه سرمایه اش را به حساب بانکی من واریز کرد و من هم با ارسال فهرست کامل جهیزیه ام، وجه را به فروشنده اینترنتی پرداخت کردم. این بار هر روزی که سپری می شد اضطراب بیشتری پیدا می کردم چرا که ده ها میلیون تومان دارایی و وام پدرم را به حساب بانکی کسی ریخته بودم که هیچ سند و مدرکی از او نداشتم. بالاخره از آن چه می ترسیدم به سرم آمد و با گذشت 10 روز از زمان واریز پول نه تنها لوازمی به دستم نرسید بلکه ...
زن جوان: فکر کردن به سرنوشت وحشتناک دخترم مرا به مرز دیوانگی می کشاند
دو سال از این ماجرا گذشته بود که روزی همان خانواده به همراه پسرشان به منزل ما آمدند و از من خواستگاری کردند. پدرم که مدعی بود در طول همان چند روز آن خانواده را شناخته است، بدون انجام هیچ تحقیقاتی، در حالی مرا به عقد حشمت در آورد که به تازگی دیپلم گرفته بودم و به زندگی مشترک فکر نمی کردم. خلاصه، من و حشمت خانه ای را در نزدیکی منزل پدری ام اجاره کردیم و بدین ترتیب زندگی مشترک ما آغاز شد، اما خیلی ...
عمو راز رومینا و دوست پسرش را لو داد + تصاویر جدید
خانه خواهر بهمن پیدا کرد و به آنها تحویل داد. مادر و خاله رومینا اشرفی دختر 13 ساله تالشی گفتگو با رعنا دشتی، مادر رومینا را بخوانید: تصمیم شما چیست؟ جدا می شوم از پدر رومینا. نمی توانم با او زندگی کنم و به آن خانه برگردم. فکر نمی کردید شوهرتان این ها را انجام دهد؟ نه اصلا. باورم نمی شود آدم چطور بچه اش را بکشد؟ قبلش ...
حساب ها خط خورد
...، محمود راننده و مادر اکبر. یک ستون اسم است و ستون دیگر، اعداد. هر کس هر چه برده، در دفتر حساب شده. بعضی حساب ها از سال 93 مانده. بعضی با حساب های دفتری خط نخورده از محله اسباب بردند و رفتند. اما سوپری ها حساب همه را می دانند، نه فقط در دفترهای پاره و پوره ، که در کوچه های تنگ و باریک و خانه های 40 و 50 متری شان. تیم که به مغازه شان رفت، همین حساب ها را گذاشتند روی میز شیشه ای و با خودکار ...
آموزش پول خرج کردن به کودکان
طریق پرداخت این پول ماهانه است. حقوق هم ماهانه است و مدیریت آن تا آخر ماه دانشی است که هرکس باید در سنین کم بیاموزد. پس بهتر است، والدین پول توجیبی فرزند را به صورت ماهانه بدهند. بچه ها اگر بخواهند، می توانند خوراکی را از خانه به مدرسه ببرند و از بوفه چیزی نخرند. به جز خوراکی هم خرج خاص دیگری ندارند. پس والدین باید آن ها را تشویق به جمع کردن پول توجیبی کنند تا بعد ها بتوانند هر چه را ...
اگه گذاشته بودی برم الان شهید شده بودم
جلوی تلویزیون توشیبای چهارده اینچ گوجه ای رنگ سیاه سفیدش. سال 54 که با ذوق، دلبری های مراد برقی یک لا قبای خانه به دوش را برای محبوبه می دیدم، حدودا ده سال داشتم. بیشتر بخوانید: برای مطالعه تازه های نشر انتشارات شهید کاظمی اینجا کلیک کنید وقتی دو تا برادر های کوچکم، کاظم و خسرو ماجرا را توی خانه لو دادند به رگ غیرت پدرم بر خورد. یکی دو روز بعد، با کمد چوبی بزرگی در عقب موتور ...
پشت پرده مرگ فرشته دخترهجده ساله در رشت
او پول می خواست. از رفت وآمد دوستان پدرش هم به خانه حسابی کلافه بود. امیر می دانست که پدرش سال ها قبل خانه و زمینی خریده، اما آن اموال تأثیری در وضع زندگی آن ها ندارد. همین هم بهانه درگیری های او با خانواده شد. این فرد نزدیک به این خانواده درباره اتفاقات آن روز و آتش گرفتن فرشته می گوید: آن روز ظهر امیر با پدرش دعوا می کند، بعد مادر وساطت می کند که امیر از شدت عصبانیت مادر را هم به باد ...
آیا بهمن مجرم است؟
خانواده اش آدم های خوبی نیستند و دخترم نباید عروس این خانواده بشود. اما رومینا با وجود ترس و وحشتی که از پدر داشت، به رابطه با بهمن ادامه داد و همین امر باعث شد تا اختلاف این پدر و دختر بالا بگیرد. مادر رومینا می گوید چند روز قبل از فرار کردن دخترش از خانه یک روز شوهرخاله اش آمد و گفت یک نفر می خواهد به خواستگاری رومینا بیاید و گفته اگر شما رضایت ندهید، با رومینا فرار می کند. اما وساطت شوهرخاله هم راه ...
حکایت شهیدی که برای نجات رزمندگان خود را به روی مین انداخت!
امام راحل در شکل گیری ارتش بیست میلیونی بسیج مستضعفین، اقدام به تأسیس و راه اندازی پایگاه بسیج محله کمانگرکلا کرد و خود نیز فرماندهی این پایگاه را برعهده گرفت. برای شگل گیری این نهاد مقدس تلاش های زیادی کرد که این پایگاه بعد از شهادت وی به نام پایگاه بسیج شهید مهدی میرزاجانزاده نام گرفت. مهدی لباس مقدس پاسداری را بر تن کرد و در سال 1360 به منطقه گیلانغرب اعزام شد و به عنوان مربی ...
جانباز 70درصد:فرقی بین خودم و جوان 30ساله نمی بینم!
باسابقه مبارزاتی قبل از انقلاب بعد از پیروزی انقلاب هم به آرمان خواهی شان ادامه دادند و زمانی که جنگ تحمیلی شروع شد، پسرعموها برای دفاع از مملکت به جبهه رفتند و من هم، چون سن کمی داشتم، اواخر جنگ توفیق حضور در جبهه ها را پیدا کردم. گویا مجروحیت شما پس از دفاع مقدس اتفاق افتاده است؟ بله، زمان جنگ بسیجی به جبهه رفتم. اما پس از جنگ تحمیلی سال 69 به استخدام ارتش درآمدم. محل خدمتم در ...
آموزگار شهادت
خبری نیست. فردای آن روز که عید نوروز و روز تحویل سال هم بود، به درخواست پدر و مادر، با دو نفر از بستگان به نام های بهروز و ابراهیم سوار بر موتور رفتیم نورآباد که خبری بگیریم. هنوز نمی دانستم دقیقا چه اتفاقی افتاده. جلوی مسجد جامع نورآباد زیر یک درخت کاج، یکی از دو همراه پیش من ماند. بهروز که پسر عمویم می شد و تازه هم معلم شده بود، یک بهانه ای آورد و از ما جدا شد و رفت. قبلش احساس کردم با هم بگو ...
امروز تنها راه رهایی از ستمگران جهاد فی سبیل الله است
به گزارش خبرنگار دفاع پرس از ساری، شهید مرتضی حسین زاده فرزند محمدآقا در یکم بهمن سال 1342 که آغاز دوره نهضت اسلامی است، در خانواده ای مؤمن، مذهبی و کشاورز و پرجمعیت در روستای ازباران فریدونکنار به دنیا آمد. وی که هشتمین فرزند خانواده بود در کنار دیگر برادران و خواهران، در کانون گرم خانواده رشد کرد و تربیت یافت و قبل از رفتن به مدرسه، به مکتب خانه رفت و کلام وحی، قرآن را آموخت. از همان سنین کودکی ...
افشاگری تازه درباره اقدام عجیب پدر رومینا
پرسید رومینا را بدهد به او ببرد؟ پدرم می گفت نه، هنوز زود است. ، اما بیشتر دوستان رومینا در همان دوازده یا سیزده سالگی شوهر کردند. شیفت دخترانه مدرسه پورحنیفه سال هاست که مشتری پر و پا قرصی ندارد. پدر ها دختر ها را به زور یا دلخواه شوهر می دهند. از تعداد دقیق فرار زنان از خانه در تالش و روستا های اطراف اطلاعات دقیق و درستی نیست، اما به گزارش ایرنا سال گذشته سرهنگ فلاح کریمی، رئیس پلیس ...
فریب ظاهر او را خوردم
بار به او حالی کردم که متوجه دروغ هایش شده ام. به خانه پدر و مادرم زیاد نمی آمد. می گفت روستا دلگیر است. از حرکات و رفتارش ناراحت می شدم. چندین بار قهر کردم ولی می آمد و آشتی می کرد و وعده های دروغ می داد. یک سال و سه ماه از عقدمان گذشته بود. گفتم عروسی بگیریم. ولی ایستاد و گفت پول ندارم. چند بار از او خواستم پیش مشاور برویم اما حاضر نشد. همین شد که تصمیم به جدایی گرفتم چون ادامه این ...
جزییات جدید و تکان دهنده از نحوه قتل رومینا +عکس
گفته دخترش را ببرد، چون برایش دردسر می شود اما وقتی رومینا بزرگ تر شد، دوستش داشت. نمی شود گفت اصلا مهربانی نکرد، اما نه طوری که نشان دهد. بیشتر سختگیر بود. نمی خواست زن و دخترش بیایند و بروند. آنها هر کجا می خواستند بروند باید از او اجازه می گرفتند. حتی برای رفتن به خانه پدرم. رضا خودش را غیرتی می دانست و زهرا خواهر رعنا می گوید که خواهر رضا، سال ها قبل با پسر مورد علاقه اش فرار کرد و رفت و بعد ...
پدر رومینا قبلا در مورد مجازات خود تحقیق کرده بود!
رفتن به خانه پدرم. رضا خودش را غیرتی می دانست و زهرا خواهر رعنا می گوید که خواهر رضا، سال ها قبل با پسر مورد علاقه اش فرار کرد و رفت و بعد از چندسال خانواده ها آشتی کردند. نه کسی قتل کرد و نه کسی کشته شد. حسن دشتی، پدر رعنا مرد سالخورده ای است که فارسی نمی داند. عصر روز هفتم مرگ نوه اش، در خانه ای که راه به قبرستان دارد، با پیراهنی رنگ و رو رفته مشکی نشسته بر مبل و وقتی به لحظه ...
اولین عکس از خانه دوست پسر رومینا + تجاوز واقعیت دارد؟
فعه مامور آمد داخل خانه. شوهر خاله اش مامور آورده بود. باباش راضی بود اما اطرافیانش گفته بودند که دختر به اینها نده. شوهر خاله آمد عقد را بهم زد. حتی باباش رومینا را در دادگاه بوس می کرد و گفت: دخترم می برمت خانه و آنجا برایت عقد می گیریم و چادر سرت می اندازم. ما را اینطور و خانواده زنش را آنطور گول زد. با این اتفاق ما اینقدر ناراحت شدیم. چطور فهمیدید رومینا را کشته اند؟ فو ...
روایت سنگ ها از جنگ /روزهای کرونایی در قطعه شهدا چه می گذرد؟
، حال و هوای خانه به این مزار داده است. چند مزار پایین تر مادر یکی از شهدا دلیل مشمع کشیدن روی قبور شهدا را برایم توضیح داده است. بعضی ها به خاطر کرونا مشمع می کشند تا دفعه بعد که آمدند مشمع را بردارند، با خیال راحت مزار را بشویند و ببوسند: عطش مادر را هیچ چیز مثل بوسیدن فرزند آرام نمی کند. بعضی هم قبل از کرونا این عادت را داشته اند و مادر می گوید: بعضی گلاب ها تقلبی است. مواد شیمیایی دارد ...
پدر رومینا قبلا در مورد مجازات خود تحقیق کرده بود!
با دست روی زانو را نشان می دهد. یک شب در آستارا می مانند و روز بعد، راهی روستایشان می شوند؛ راهی سفیدسنگان، قتلگاه رومینا. این، اما تنها نقشه پدر نبود. او یک بار دیگر وقتی سراغ داسش می رود، داستان دیگری به هم می بافد. بعد از رفتن رومینا مدام مادر و پسر را تهدید به مرگ می کرد. وقتی سراغ رومینا به آستارا رفت، پدربزرگ رومینا، داس را در خانه پنهان می کند. رضا در بازگشت، سراغ داسش را از پدر ...
رد پای سلاطین زمین و مسکن در بازار فیض آباد
می گفت تا الان 35 سال از خدا عمر گرفتم و پنج سالی می شود که زن گرفتم و چند وقتی است برای خودم کسب و کاری دست و پا کردم، با اینکه مدرک دانشگاهی خوبی دارم اما ناامید از داشتن شغلی اداری مجبور شدم دست روی زانوی خودم بگذارم و به امید کسی نباشم تا بلکه بعد از پنج سال دست زنم را بگیرم و با هم به زیر یک سقف برویم، سقفی اما نبود باید برای این هم فکری می کردم. گزینه اول خرید منزلی نقلی بود، نصف پولش را ...
از خشکشویی تا لباس سبز/ روایت پدری که هنوز برای پسرش بغض می کند
شهادت رسید. بر خلاف دوران قبل از کرونا، فرمانده سپاه عاشورا با جمع محدودی به دیدار این خانواده آمده است. "ما برای روحیه گرفتن و همچنین برای ابراز ارادت به خانه شما آمده ایم" این اولین جملات فرمانده سپاه عاشورا خطاب به والدین شهید است. سردار خرّم در ادامه می گوید: هر کسی توفیق شهادت را ندارد. این شهدا از تمام آرزوهای خود گذشتند و با نثار جان خود به لقاء الله رسیدند ...
ناپدید شدن زهرای 2 ساله در شهر ری معما ماند +عکس
این در حالی بود که خواهر زهرا تنها 30 ثانیه از خواهر کوچکش غافلگیر شده بود. دوربین مداربسته آژانس یک صحنه را نشان می داد که احتمال می رفت این دختربچه ربوده شده باشد اما رییس پلیس آگاهی تهران اعلام کرد که در فیلم مشاهده شد که زهرا حسینی خودش از خانه خارج می شود و هیچ کودک ربایی صورت نگرفته است. تحقیقات ادامه داشت اما هیچ ردی به دست نیامد و هیچ مظنونی در کار نبود و پلیس 3 ...
وای بر این بلاهت
.... همسرم نخواست به جای گل، پول بدهد این بانو که مهریه خود را از همسرش مطالبه کرده بود چنین می گوید: وقتی یک میلیون گل رز به عنوان مهریه ام تعیین شد، قرار نبود این مهریه را دریافت کنم اما بعد از اختلاف با همسرم مجبور شدم تقاضای طلاق کنم و از طرفی مهریه ام را مطالبه کردم حال که گل های مهریه ام تهیه شده اند این یک میلیون شاخه گل رز را تقدیم به گلزار شهدا و سردار بزرگ اسلام کردم. به گزارش ...