روایت روز خونین رزمندگان لشکر 25 کربلا در جزیره مجنون
سایر منابع:
سایر خبرها
منتظر نقطه عطف روابط ایرانی ها و افغانستانی ها هستیم
شلوغ است. هنوز نرسیده به مزار شروع به غر زدن و گله کردن کردم: فقط فکر خودتی، انگارنه انگار، این دفعه رفتی که رفتی، دستت درد نکند ممنون از این همه لطفت. کجا رفت آن حرف ها که هیچ وقت تنهایت نمی گذارم و عین کوه پشتت هستم. برادرم آمد بلندم کرد و به خانه آمدیم. اصلاً آسان نبود و نمی توانم بگویم که من خیلی محکم بودم؛ یا خیلی صبر داشتم و... درست است شهادت مقام بالایی است و هر کسی نمی تواند به ...
قتل عام شه بی بی و بچه هایش برای 10 میلیون
کرد و همین امر باعث شروع اختلافات شد. پدر قاتل دیه پسرش را بین همه بچه ها به تساوی تقسیم می کند، اما به شه بی بی حدود 10 میلیون تومان بیشتر می دهد، دلیل این مبلغ اضافه هم بچه های یتیم این زن بود. شه بی بی چند سال قبل همان موقع که آتنا کوچک ترین دخترش پنج ساله شد، شوهرش را از دست داد و از آن به بعد به تنهایی همه مسئولیت زندگی را به دوش کشید، به همین دلیل خانواده این زن همیشه سعی می کردند تا به نحوی ...
سرپرست فولاد خوزستان:اگر کسی حرفی زد باید با مشت به صورت او بزنید؟
علوی خداراشکر همه چیز خوب است، بعد از برد همیشه اوضاع خوب است. متاسفانه حاشیه ها پیش از برگزاری مسابقه شروع شده بود اما با اقتدار و قاطعیت داور جمع و جور شد. به گزارش سرویس ورزشی شبکه لحظه ، محمد علوی سرپرست تیم فوتبال فولاد خوزستان گفت : این بازی واقعا بازی بزرگی بود و سیدمهدی سیدعلی به درستی و خیلی خوب توانست بازی را کنترل کند. خود اعضای استقلال به وادی دیگری رفته بودند و ...
روایت روزنامه نگار معروف از دستگیری نخستین زن اعدامی در ایران + عکس
خبرنگار حوادث گفته بود فاطمه و زهرا مثل هر روز پس از تعطیلی کلاس ها کیف و کتاب شان را جمع کرده اند و همراه بچه ها از مدرسه بیرون رفته اند. با جمع آوری این اطلاعات گزارشی برای صفحه حوادث نوشتم که با تیتر درشتی در شماره آن روز کیهان چاپ شد. تیترش این بود: دو خواهر دانش آموز در راه مدرسه ناپدید شدند . [...] هنگام صبح وقتی کارم را در گروه حوادث شروع کردم، طبق معمول به بررسی خبرهایی که خبرنگاران ...
یخچال های خالی
و سوز زمهریر سردی زندگی است. یکی از دوستان گفت حالا نگران نباش این سختی ها و دوران این یخچال های خالی هم می گذرد اگه بتونیم با این یخچال های خالی تا شهریور دوام بیاریم یخچال هامون پرمیشه،.همانطور که یک اقتصاد دان گفت: تا شهریور دوام بیاریم دیگه برای همیشه دوام میاریم.غش غش خندید.. یکی از دوستان گفت: راستی بچه ها به یخچال های خالی مالیات نبندند؟! همه خندیدند. یکی دیگر از ...
چگونه از شر افسردگی سی سالگی رها شویم؟
... او هم روز های آخر بیست سالگی اش به این فکر می افتد که باید در دهه ی بعدی چکار کند. برای پیدا کردن جواب یک فراخوان می دهد و از کسانی که دهه ی سی سالگی را گذراندند می خواهد که برایش بنویسند به خودِ سی ساله شان چه حرفایی میزنن؟ بیشتر از 600 نامه به دست منسن می رسد که به گفته ی خودش از بصیرتی که در بعضی از نامه ها بوده شگفت زده می شود. منسن آن ها را جمع آوری می کند و از دل همه ی نامه ها ...
خاطرات یک تسبیح
آمدند داخل محوطه زیر راه پله ها در چارچوب درها و هر جایی که امکان داشت پناه گرفتند. بقیه هم در محوطه ایستادند. چون جنگ تازه شروع شده بود هنوز از هیچ پناهگاهی خبری نبود. چند لحظه ای گذشت تا وضیعت سفید شد. با جیغ و داد بچه ها مدیر مدرسه صدای زنگ را به صدا درآورد و همه به طرف خانه های شان دویدند حسین و علی محمد وقتی سر کوچه رسیدند. همسایه ها هر کدام به طرفی می رفتند. خانه علی محمد با خانه حسین فاصله زیادی نداشت. از هم جدا شدند وارد حیاط که شد مادرش را دید بی حال روی تخت چوبی که وسط حیاط قرار داشت افتاده بود و همسایه ها اطرافش را گرفته بودند. انتهای پیام/ ...
اتفاق جالبی که سر نماز حاج قاسم رخ داد
خواهر بردارهایم اصرار کرد ناهار بیایند منزل ما. چون باردار بودم همه کارها را خودش کرد. چند روز قبل از رفتنش هم بی مقدمه آهی کشید و گفت: طاهره جان من در این دنیا کاری برائت نکردم ولی قول می دهم شهید شدم دم در بهشت منتظرت می مانم تا با هم برویم بهشت. هنوز صدای آهی که کشید در گوشم هست. بعد هم جریان خوابش را تعریف کرد. گفت چند شب پیش بدون اینکه شهید کوچک زاده را بشناسم خوابش را دیدم. او در عالم خواب ...
عزیزیان: پروین به باتجربه ها اعتقاد داشت و من از پرسپولیس جدا شدم
های جام حذفی که بازی در زیر باران صفر – صفر شد و به پنالتی رفت اما در ضربات پنالتی مغلوب پرسپولیس شدیم. بعد به پیام مخابرات در لیگ 2 رفتم تا بیشتر و بهتر فرصت حضور درون دروازه را پیدا کنم. خدا صفر ایرانپاک را رحمت کند او زمینه حضور مرا در این تیم فراهم کرد. دوران خوبی در این تیم داشتم که استقلال سراغ من آمد. اما به این تیم نرفتید، درست است؟ از استقلال و تهران جوان پیشنهاد در ...
پیغام راموس برای رئیس با کاشته استثنایی
آی اسپورت - تنها یک سال تا اتمام قرارداد سرخیو راموس با رئال باقیمانده و خبری از مذاکرات برای تمدید نیست. پیش از شیوع کرونا به نظر می رسید گفت و گوها در بهار آغاز خواهد شد اما همه چیز به ماه های بعد موکول شد. بین دو طرف همه چیز خوب پیش می رود و به همین دلیل هیچ عجله ای در رئال برای شروع مذاکرات با راموس دیده نمی شود. از لحاظ قانونی راموس می تواند از اول ژانویه 2021 مذاکرات با باشگاه های دیگر را ...
برای تناسب اندام می توانیم از نو شروع کنیم
از ابتدای اعلام وجود کرونا در روز اول اسفند، 30 درصد افراد وقت های حضوری خود را کنسل کردند و با وجود مراقبت های بهداشتی از حدود 20 اسفند به ناچار مطب ها تعطیل شد و بلافاصله رژیم های آنلاین و مشاوره های ویدئویی مراجعان قدیمی شروع شد. یک سوم افراد از ابتدای تعطیلی مطب ها به راحتی خود را با شرایط جدید وفق دادند و چنان منظم رژیم های اینترنتی و م ...
اشک شوق با دوچرخه
دوچرخه برای من دوست خیلی خوبی بوده؛ دوستی که خیلی چیزها یادم داده و مرا با خیلی از دوچرخه ای های مثل خودم، آشنا کرده است. چند روز است وقت آزاد پیدا کرده ام تا دوچرخه هایی را بخوانم که نخوانده بودم. از اولین دوچرخه ی مهرماه گذشته شروع کردم تا همین پنج شنبه. در یکی از دوچرخه ها درباره ی گرتا تونبرگ نوشته بودی؛ دختری که برای حفاظت از محیط زیست تا سازمان ملل متحد رفت! از همان جمله ی اول، اشک در ...
مدیون رامبد 165کیلویی هستم
نیلوفر ذوالفقاری رامبد خانلری، نویسنده ژانرنویسی است که موفق شد برای نخستین مجموعه داستان خود یعنی سرطان جن ، نامزد نهایی دریافت جایزه ادبی جلال آل احمد شود و جایزه مهرگان را دریافت کند. هرچند کتاب های بعدی او هم با استقبال علاقه مندان به داستان های فانتزی مواجه شدند، اما او با هنر چاق بودن ، توانست توجه گروه دیگری از مخاطبانش را جلب کند. تجربه شخصی کاهش وزن بیش از 80کیلویی، دستمایه حرف هایی شد که نویسنده در هنر چاق بودن با خوانندگانش زده و خودش معتقد است این بار داستان ننوشته است. با رامبد خانلری از ژانرنویسی، دنیای داستان و البته تجربه هنر چاق بودن گفت وگو کرده ایم. ...
معجون بایرنی!
سیدسروش طباطبایی پور: نام گروه ما مافیا است که از حرف های اول اسم هایمان یعنی متین روپایی، احمدپسته، فرزادکرگدن، یاورنردبون و اردلان خان، یعنی خودم ساخته شده است. اول این که بچه های کلاس هشتم بی جا کرده اند که می گویند این گروه، امسال تشکیل شده که مدرسه و معلم هایش را فیتیله پیچ کند؛ اصلاً! باید اعتراف کنم که ما عاشق درس و مشق هستیم و حالا گاهی برای تلطیف فضای کلاس، با حفظ ...
عملیات رمضان به روایت جانباز شهید علی خوش لفظ/ وقتی مهتاب گم شد
پاکسازی و به سمت تنومه عراق پیشروی کنیم. از آن طرف عراقی ها با تمام نیرو سعی می کردند، منطقه ای را که در دست رزمندگان ما بود؛ پس بگیرند به همین دلیل با انداختن بمب های خوشه ای و منور و روشن کردن منطقه، سعی بر توقف نیروهای ما داشتند، اما چاره ای نبود و ما برای جلوگیری از محاصره رزمندگان داخل دژ به سرعت داخل دژ رفتیم. همان جا بود که درگیری رزمنده های همدانی با عراقی ها شروع شد. نیروهای عراقی در ...
لجبازی، لذت بخش و جذاب است؟
شما هم وقتی دندانتان لق می شود، آن قدر با آن بازی می کنید تا بیفتد؟ یا مثلاً قندیل بلند می بینید، تحریک می شوید آن را بشکنید؟ راز چه؟ واقعاً برملاکردن راز هم خیلی وسوسه انگیز است. بچه ها و نوجوان ها ازاین جور کار ها زیاد می کنند. اگنس کالاردِ فیلسوف برایمان می گوید گاهی، نیمه شبی، که در جاده ای متروکه است، دوست دارد روی آن دو خط زرد موازی راه برود. غروب یک شب هم تصمیم گرفت همان جا، در ...
گرز؛ سلاح جنگی 2 کشور اتمی! +عکس
چهار دهه هیچ تیری میان آن ها شلیک نشده است و ارتش هند گفته که در زد و خورد تازه هیچ گلوله ای شلیک نشده است. این که درگیری بدون تیراندازی چطور این همه کشته به جا گذاشته روشن نیست. گزارش هایی از زد و خورد طرفین با سنگ و چماق وجود دارد. لَداخ کجاست؟ لَداخ منطقه ای در شمالی ترین نقطه هند و نیز شمالی ترین قسمت ایالت جامو و کشمیر در جمهوری هند است. همان ایالتی که پاکستان-هند نیز در بخشی ...
ما جنگیدن را ممکن می کردیم
و جلوی چشمان همه ما گلوله، نصف سر او را برد. یا شهید خباز سرشوری که تنها پسر خانواده اش بود و جلوی چشمان ما با اصابت خمپاره شهید شد. با تأسی به همین جان فشانی هاست که ادامه می دهد: ما برای حفظ این آب وخاک زیاد شهید دادیم. چه مادر ها و پدر هایی که داغ فرزند دیدند و بعد از گذشت سال ها، هنوز دلتنگ دیدن فرزند رشیدشان هستند. مادر خود من نصف العمر شد وقتی در جبهه های جنگ بودم. روایت بعدی این ...
رویارویی سلطان هاشم با علی هاشمی + عکس
...، ذرات ریز آب را با بی رحمی به آسمان می پاشید. آن طرف سلطان هاشم بود و این طرف علی هاشمی. انگار این دو هاشم کل انداخته بودند برای تصاحب جزایر شمالی و جنوبی؛ همان هایی که فرانسوی ها قبل از انقلاب با کمپرسی های خاک ساخته بودند. 52 حلقه چاه نفت ارزش این را داشت که عراق برایش سرمایه گذاری کند و آن قدر خاک بریزد که دو جزیره از وسط آب های هورالهویزه و هورالعظیم سربلند کنند. بعد هم پلی بزند ...
شهادت گردنبندی بر گردن جوانان لایق است
را نجوییم. و اما جوانان حزب ا... که چند سال است برای انقلاب زحمت می کشید و هر جا صحبت از دفاع از اسلام به میان می آید شماها آنجا حاضرید تا آخرین قطره خون پشتیبان ولایت فقیه باشید چون اگر روزی همه صحنه را خالی کردند فقط امام می ماند و این حزب ا... چون کسی قدر انقلاب را می داند که برای آن زحمت کشیده باشد. چاپ نظرات کاربران نام خود را وارد کنید آدرس پست ...
کتاب های درسی | دانش آموزان زیادی بی کتاب می مانند.
، حالا برای ثبت سفارش کتاب های درسی به صورت اینترنتی دچار مشکل شده اند. مسئولان آموزش وپرورش هم می گویند مدیران مدارس باید حواس شان به این موضوع باشد. فراموشی به وقت تصمیم گیری مادر و پدران دانش آموزان با کپی شناسنامه روبه روی سوپرمارکت یکی از روستاهای اطراف شوشتر خوزستان ایستادند تا از ثبت سفارش اینترنتی کتاب های درسی عقب نمانند. اهالی روستاهای اطراف هم خودشان را به سوپرمارکت ...
پدخندق؛ تابلوی شجاعت رزمندگان کهگیلویه و بویراحمد دردفاع مقدس/ چشمه ای که از قله کربلا جاری شد+تصاویر و ...
و یا افسران ارشدشان آن جا را ترک می کردند. چند نظامی جدید آمدند. یکی از آنها با پوتین به صورتم خاک پاشید. چشمانم پر از خاک شد. دلم می خواست دست هایم باز بود تا چشمهایم را بمالم. کلمات و جملاتی بین آنها رد و بدل می شد که در ذهنم مانده. فحش ها و توهین هایی که روزهای بعد در العماره و بغداد زیاد شنیدم. یکی شان که آدم میان سالی بود گفت:" لعنه الله علیکم ایها الایرانیون المجوس". دیگری گفت:" الایرانیون ...
روایت مجاهدت شهید رضا صابر ؛ آرپی جی زن گمنام والفجر4
. بعد از آرامش منطقه نیروهای خودی مرا به عقب برگرداندند ولی پیکر رضا را نتوانستیم بیاوریم. روح رضا به آسمان ها عروج کرد و جسم او در آن کوه ها باقی ماند. و همان طور که خودش دوست داشت مانند حضرت زهرا (س) مفقودالاثر، شهید شد. روزهای سخت تر مادر و پدر آغاز شد. آنان باید خود را برای زندگی بدون دیدن رضا و شنیدن صدای دلنشینش آماده می کردند. او حتی مزاری هم نداشت که هر وقت دلشان گرفت آنجا بروند و کنار پیکرش عقده دل بگشایند. دیدن گریه ها و بیقراری های شدید مادر برای همه سخت بود. بخصوص اینکه "محسن" هم قبل از شهادت "رضا" پای راستش در اثر انفجار مین در کردستان قطع شده بود. انتهای پیام/ ...
می خواهم آن قدر روی نیمکت ذخیره ها بنشینم تا پای کوروساوا بشکند!
داشته باشید که فیلمنامه را خوانده باشد. شاید خنده تان بگیرد، ولی باور کنید که مجبور می شوید چنین سؤالی را مطرح کنید که فیلمنامه را خوانده اید ، نه اینکه خب، دوربین را کجا خواهید کاشت؟ باید اطمینان حاصل کنید با کسی همکاری دارید که همان قدر نگران حاصل کار است که شما هستید؛ که باهوش است و بعد آرام آرام زبان مشترک را گیر می آورید. شما خودتان باید خوب بدانید چه می خواهید و باید بتوانید آن را خوب تشریح ...
مروری بر زندگی پربار شهید علی هاشمی در سالروز شهادت این شهید والامقام
دوران جنگ تحمیلی را رقم زده بودند. اما با این حال که علی هاشمی به همه این جنایت های آن ها آگاه بود تأکید داشت که حتما آن ها به عقب بروند. این مطلب را گفتم که بدانید در دنیایی که پر از پلیدی و پلشتی است خیلی ها نظامیان را انسان های خشن می شناسند، اما این گونه نبود. در جبهه و جنگ رزمندگان ایرانی مظهر انسانیت بودند. من به غیر از یک بار، دیگر هیچ وقت ندیدم رزمنده ای حتی به جنازه یا مرده عراقی اهانت کنند ...
شهید عبدالرضا مجیری همچون مقتدایش امام رضا (ع) مجیر و مهربان بود
نشینی شروع شد. با اینکه خیلی به فکر تهیه منزل بود، اما حاضر نبود با وام های بهره ای و حتی قرض از اقوام و دوستان خانه بخرد. می گفت: چند سال دیرتر صاحب خانه شویم بهتر از این است که زیر بار دین کسی باشیم. هیچ وقت به کسی رو نزد و همیشه توکلش فقط بر خدا بود. تا اینکه بعد از چند سال با گرفتن وام قرض الحسنه موفق به خرید منزل 80 متری شدیم. می گفت: برای چیدن خانه مان باید از منزل امام(ره) الگو بگیرم. ...
در رثای سردار هور / فرمانده ای که تا آخرین لحظه در جزایر مجنون باقی ماند / راز محبوبیت شهید هاشمی چه بود؟
بچه های قرارگاه نصرت ماندند. هر چقدر فرماندهان به ایشان اسرار می کردند که به عقب برگردد و ایشان قبول نمی کرد. و می گفت: (( تا یک نفر هم در جزایر باشد من عقب نمی آیم. بیایم عقب به مردم چی بگویم. بگویم بچه هایتان را رها کردم و برگشتم.)). حس مسولیت پذیری ایشان اجازه عقب آمدن نمی داد، چون در آن زمان چند هزار نیرو در منطقه بود که حضور حاج علی در قرارگاه خاتم4 که در ضلع شمال شرقی جزیره شمالی ...
اس ام اس و پیامک های جدید خنده دار
دارم و منتظرم ببینم بچه ام دختره یا پسر. توی این روزها هر رفیقی بعد چند ماه بهت زنگ زد و گفت بیا بریم بیرون کارت دارم مطمئن باشید برای نتورک مارکتینگه. پدرمونو در آوردن! به راننده تاکسیه گفتم آخه کولر نداری چجوری باهات بیام؟ گفت تو سوار شو من از سایه درختا میبرمت. حالا میری مهمونی صاحبخونه سریع دستگاه قند و فشار سنج رو میاره تا فک کنیم فشارمون بالاست تا زیاد غذا ...
یادداشت| نگاهی به ریشه های اختلاف در جنوب آسیا و اوج گیری تنش ها
به گزارش دفتر منطقه ای خبرگزاری تسنیم ، جنگ های سرزمینی در جهان ما همواره وجود داشته اند و گاه حل اختلافات قرن ها طول کشیده، صدها هزار نفر قربانی شده اند و تمدن های بزرگی برای آن از بین رفته اند. بشر علی رغم تمام پیش رفت ها هنوز هم بر سر یک موضوع راهکار جنگ را پیش می گیرد: مالکیت سرزمین. این روزها اگر به جنوب آسیا نگاه کنیم معماهای عجیبی را پیش رو می بینیم که شاید در نگاه اول باعث ...