منتظر نقطه عطف روابط ایرانی ها و افغانستانی ها هستیم
سایر خبرها
شهیدی که خار چشم منافقان بود
او مسئولیت پذیر بود. می گفت: اگر ما جبهه را رها کنیم صدام می آید و شهرمان را می گیرد و زن و بچه ها را آزار می دهد؛ همان طور که خرمشهر و آبادان را گرفت. وقتی این حرف ها را می زد دیگر من جوابی نداشتم که به او بدهم. نحوه شهادت در کربلای 5 هم با مرتضی جاویدی بودند. هشتم بهمن سال 65 بود که زنگ زد و حال همه را پرسید. دیدم خیلی ناراحت است، گفتم خودت چطوری؟ اتفاقی افتاده؟ گفت: من یک چیزی می ...
دوباره زندگی ام را می سازم
زندگی امان خوب است و من راضی هستم. می گفتم او فقط از رفت و آمد خوشش نمی آید. اشک گوشه چشمش را پاک می کند و می گوید: چند جلسه مشاوره رفتیم. بعد از هر جلسه چند روزی تغییر می کرد ولی دوباره برمی گشت به خانه اولش. با خواهر و مادرش صحبت کردم می گفتند تو صبر کن، به مرور زمان درست می شود. سه سال به هر سختی بود صبر کردم. دلم نمی خواست آشیانه ام را خراب کنم. دوست داشتم زندگی کنیم، بچه دار شویم و کانون ...
جزئیات مرگ عامل اسیدپاشی به دختر تبریزی در زندان + عکس چهره معصومه قبل و بعد از اسیدپاشی
. بعدش بین حرف هایش گفت که پدرش آشپزخانه تهیه موادمخدر دارد و... من هم قبلش به خانواده ام گفته بودم که او من را می خواهد و دست از سرم برنمی دارد. مدت آشنایی تان چندماه شد؟ شش ماه بود که به من پیام می داد و دو ماه بود که بیشتر همدیگر را می دیدیم، آن هم به این دلیل که او ول کن نبود. همه از من سوال می کردند که او کیست و من هم می گفتم خواستگار است و داریم با هم آشنا می شویم. بعد ...
جزئیات مرگ عامل اسیدپاشی به دختر تبریزی در زندان +عکس
را باز کرد و از موهایم من را کشید داخل. خانه ما نزدیک بزرگراه پاسداران است، او من را به بزرگراه برد، یک دور هم زد و هی می گفت تو هرچی بخوای من همان می شوم و تو را به خدا من را ول نکن. من گفتم نه و دست از سرم بردار. بعد کنار بزرگراه ماشین را نگه داشت و یک قمه درآورد، موهایم را گرفت و گفت سرت را می برم. من تقلا کردم که قمه را به من نزند و در آخر قمه را زد به دستم و دو انگشتم را برید. من التماس می ...
یادداشت|شاهچراغ(ع) نماد بصیرت و ولایت مداری
مردم مدینه به لحاظ شخصیت و سن احمد به در خانه وی رفته تا به عنوان امام بعدی با ایشان بیعت کنند، در این هنگام احمد بن موسی به میان مردم آمده و خطاب به ایشان اینگونه می فرماید: ای کسانی که با من بیعت کرده اید! بدانید که من خودم با برادرم علی امام رضا بیعت کرده ام و او واجب الإطاعه است. بر من و شماست که از او اطاعت کنیم. [4] سپس جمعیت را به سوی خانه امام رضا علیه السلام برده و در حضور مردم با ایشان ...
گفت و گو با یادگار شهید شهریاری
شده و منصرف شدم. کلامی اگر مانده بفرمایید. اما در آخر عرض کنم که همه انبیا و اولیا و شهدا بخاطر اعتلای کلمه حق و عدالت و عدم تبعیض، نفس نفیس خود را فدا کردند. لکن با تاسف باید عرض کنم که بعد از چهل و اندی سال که از عمر نظام جمهوری اسلامی می گذرد مقام معظم رهبری اقرار دارند که ما در زمینه عدالت نمره مطلوبی نداریم. شاهد عدم برخورد قاطع با فساد و مفسد، عدم ...
ناگفته های تلخ یک زن از 25 سال اعتیادش/ شوهرم تو گوشم نزد تا مواد مصرف نکنم!
و اعتیاد داشتی؟ 25 سال. 10 سال در خانه بودم 15 سال کارتن خواب. گفتنش اصلا راحت نیست. 15 سال کارتن خوابی برای یک زن به همان اندازه واقعی بودن این اتفاق سخت به نظر می رسد. چه طور می شود یک زن 15 سال بیرون از خانه و خانواده و بدون سقفی امن بالای سرش زندگی کند؟ برای منی که زن هستم و از جنس خودشان می دانم که سخت است، حتی یک شب بیرون از خانه ماندن هزار و یک مشکل ایجاد می کند چه ...
وقتی تاجر ایرانی دختر جوان ژاپنی را متحول کرد
فرجامی خودم و خواهرانم و برادرم دعا می کردم. 10 روز بعد سالروز تولدم بود و من هجده ساله شده بودم. دیگر پدرم توی پاکت اُتوشی داما یا همان عیدی به ما نمی داد. در عوض، گوشم درست مثل ایام کودکی از صدای ناقوس جویانوکانه سیر نمی شد. این ناقوس در چند دقیقه به آغاز سال 108 مرتبه نواخته شد تا 108 هوس زمینی را از انسان دور کند و جان او را پاک تر گرداند. تصمیم گرفتم مهارت هایم را کامل تر کنم؛ مهارت ...
استاد حوزه علمیه قم: ولایتمداری ویژگی بارز شاهچراغ (ع) است
جایگزین امام است و جمعی با این بزرگوار بیعت کردند اما ایشان گفتند کسانی که با من بیعت کردید بدانید من با برادرم علی بن موسی الرضا(ع) بیعت می کنم و ایشان بعد از پدرم امام هستند. وی ادامه داد: ایشان همچنین با مزرعه اهدایی از سوی پدر بزرگوارشان، هزار غلام خریداری و در راه خدا آزاد کرد. ششم ذی القعده که امسال با هشتم تیرماه همزمان است، در تقویم رسمی کشور، روز بزرگداشت حضرت احمد ابن موسی شاهچراغ (ع) نام دارد. این روز یکی از روزهای دهه کرامت است؛ دهه ای که با ولادت حضرت معصومه (س) شروع، با بزرگداشت حضرت احمد ابن موسی (ع) ادامه و با ولادت حضرت امام رضا (ع) به پایان می رسد. ...
اینجا مسلمان خانه رضاست/ ماجرای دختر مسیحی که از عشق امام رضا (ع) مسلمان شد
بیماری ناخودآگاه نام شهید برونسی به زبانم آمد. پرس وجو کردم دیدم مزارش در مشهد است با همان آتل گردن و ویلچر سر مزارش رفتم و این مسئله از نظر من عنایتی از سوی حضرت زهرا(س) و شهدا بود. باید زودتر از این مسلمان می شدم در آخر می گوید: من از خیلی سال قبل باید به دین اسلام می آمدم. سال 88 به طور ویژه به حرم دعوت شدم، تولد امام رضا(ع) بود دوستانم گفتند فلان جا پارتی است بیا برویم اما ...
بی خانمانی سیل زدگان سوادکوه پس از 15 ماه در سایه بی تدبیری مدیریت بحران مازندران
شیرگاه خانه تحویلش دهند، گفته که مبلغی واریز کند. او هم سال گذشته 35 میلیون تومان پرداخت کرد ولی هنوز بلاتکلیف است. وی بیان کرد: برادرم برای ثبت نام سال تحصیلی جدید فرزندش بلاتکلیف است. اگر چه به او گفتند تا پایان شهریور، مسکن شیرگاه را به او تحویل می دهند ولی گفتند حتمی نیست. وضعیت پدر و مادرم و سایر برادرانم نیز نامشخص است و کسی پیگیر رفع مشکل آنها نشد. خانواده مرادی از ...
دعای امام رضا (ع) در حق برادرش شاه چراغ
غایبان را آگاه کنند و در ادامه فرمودند: همچنان که اکنون تمام شما در بیعت من هستید؛ من خود در بیعت برادرم علی بن موسی (ع) هستم. بدانید بعد از پدرم، برادرم علی، امام و خلیفه به حق و ولی خداست و از جانب خدا و رسول (ص) بر من و شما واجب است امر آن بزرگوار را اطاعت کنیم و به هر چه امر فرماید گردن نهیم . پس از آن احمد بن موسی گوشه ای از فضایل برادرش، امام رضا (ع) را بیان فرمود تا آنجا که همه ...
هنر با پولسازی سازگار نیست
خوردم و به خانه پدرم بازگشتم و آنجا زندگی می کردم. علاقه داشتم درس را ادامه دهم و پزشکی بخوانم، اما مرحوم پدر می گفت با سرنوشتی که داشته ای نه اجازه بیرون رفتن از خانه به تو می دهم، نه برایت معلم می گیرم. گفتم پس من چه کار کنم؟ مادرم گفت نقاشی کن. ناراحت شدم؛ سه روز و سه شب به این موضوع فکر کردم و دیدم چاره ای جز نقاشی کردن ندارم. همان موقع پنج، شش نفر از دبیرستان سعدی پیش پدرم می آمدند تا او به ...
ماجرای جالب فامیل شدن دوبلور پیشکسوت با منوچهر والی زاده/ مجری دورهمی فراری شد!
بگویم و من زمانی که صدای خودم را در سینما شنیدم، با خود گفتم: عجب صدایی! قنبری در پاسخ به سوال مدیری درباره اینکه با کدامیک از دوبلور ها ارتباط خانوادگی دارد، گفت: همه برایم عزیز و دوست داشتنی هستند؛ اما زمانی با منوچهر والی زاده باجناق بودیم. ماجرا این است که من دختری را دوست داشتم و قرار بود با او ازدواج کنم، اما روز خواستگاری تلفنم را جواب نداد! بعد از مدتی برای منوچهر والی زاده سفری ...
شهیدی که وصیت کرده بود مُهر آقا را روی کفنش بگذارند
. بنده متولد 51 و شش سال از ایشان کوچک تر هستم. خانواده و بستگان ما همگی مذهبی هستند و در فعالیت های انقلابی شرکت داشتیم. چون خانه ما در کنار مسجد محله قرار داشت از همان اول برادر و خواهرهایم در مسیر مسجد در رفت و آمد بودند. پدرمان از همان سن پنج سالگی همه ما را به مکتبخانه می فرستاد تا قرآن یاد بگیریم. در مدرسه هم در برنامه های پرورشی و مسابقات قرآنی همیشه حضور فعالی داشتیم. من خودم همکار برادرم در ...
نگاهی به زندگی روحانی شهید عبدالحسین اکبری
جمهوری اسلامی بمب گذاری شده و تعدادی شهید شدند. اول تعداد شهدا را سه نفر اعلام کرد و کمی که گذشت تعداد را ده نفر اعلام کردند. وقتی به ساری رسیدم همه مغازه ها بسته بود و در خیابان هم کسی نبود. به منزل حاجی اکبری رفتم و دیدم که زن و بچه اش تا مرا دیدند با گریه گفتند که شهید بهشتی به شهادت رسید و شهید قاسمی هم یکی از شهداست. از حاجی اکبری خبری نداریم. چون ایشان هم با شهید قاسمی به تهران رفتند. ...
سیارۀ تارنوازی سپاهان
پدر من از نسلی است که زندگی را با هنر خود معنا کرد و نه مسافت دور و نه مسائل مادی جلودار عشق او به هنر نشد؛ گاهی فکر می کنم همین پشتکار، بزرگترین میراث او برای نسل ماست. این جمله را پدرام سیاره می گوید، دربارۀ مردی که به تاریخ 25 آبان سال 1333 در خانۀ آشفتۀ شهرضایی متولد شد، بین خانواده ای که با شعر و هنر عجین بود تربیت یافت و خیلی زود به دلیل هم نشینی پدرش با مثلث تکرار نشدنی موسیقی اصفهان، راه ...
توضیح بهمن کیارستمی درباره حواشی انتشار کتاب من خانه م / انتشار آثار پدرم به دلیل اختلاف نظر با برادرم ...
به گزارش خبرنگار ایلنا، روز گذشته احمد کیارستمی فرزند زنده یاد عباس کیارستمی در پی انتشار کتاب من خانه م که دربرگیرنده مجموعه ای از نامه های خصوصی عباس کیارستمی به همسر سابقش است، ضمن اعتراض به این اتفاق اعلام کرد که این موضوع را از لحاظ قانونی پیگیری می کند. این در حالی است که گفته می شود نشر نظر کتاب من خانه م را به خواسته بهمن کیارستمی فرزند دیگر زنده یاد عباس کیارستمی منتشر کرده است. ...
از ترور پدر مقابل چشمان پسر تا به رگبار بستن محل زندگی نمایندگان توسط منافقین
بقیه خانواده به اسفراین و روستای رویین آمده بودیم. شنیدن خبر شهادت پدر از رادیو صبح از رادیو خبر بمب گذاری در دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی اعلام شد و گفته شد که چند نفر شهید شدند، با توجه به اینکه مادرم خوب اطلاع داشت که مرحوم پدرم در جلسات حزب و جلسات هفتگی شرکت می کند احتمال زیاد می داد که پدرم شهید شده باشد، که بعد چند ساعت نام پدرم در لیست شهدا اعلام شد. در سال ...
مظلومیت بهشتی به روایت خواهر شهید / شخصیت “بولدوزر انقلاب” همچنان در تیررس منافقین / راز ترور شهدای هفتم ...
همان بافت قدیمی خودش را حفظ کرده است. خانه نُقلی و کوچک که هنوز صفا و سادگی خودش را دارد و تربیت شهید بهشتی در این خانه انجام شده است. حیاط کوچک این خانه، حوضی کوچک و چند باغچه کوچک تر در اطراف آن و ماهی های قرمزی که زیر تلألو خورشید تابان در حوض می چرخند، همه و همه، صفای یک خانه قدیمی را در قلب شهر اصفهان به نمایش می گذارند. خانه کوچک بهشتی، همان خانه ای است که مغز متفکر انقلاب را با ...
زندگینامه آیت الله شهید بهشتی از زبان خود شهید
از وقتم از بین می رفت و هم در خانه ای که بودیم پر جمعیت بود و من اتاقی برای خودم نداشتم و نمی توانستم به کارهایم بپردازم. البته در آن موقع فقط یک خواهر داشتم ولی با عموها و مادربزرگم همه در یک خانه زندگی می کردیم . به این ترتیب خانه ما شلوغ بود و اتاق کم. سال 1324 و 1325 را در مدرسه گذراندم و اواخر دوره سطح بود که تصمیم گرفتم برای ادامه تحصیل به قم بروم. این را بگویم که در دبیرستان در سال اول و ...
تربیت 300 چشم پزشک و 28هزار جراحی حاصل عمرم بود 7 تیر 1399 ساعت: 16:4
همیشه با من بوده است. همین شد که من بعد از گرفتن دیپلم، در کنکور دانشگاه پهلوی شیراز شرکت کردم و نفر اول کنکور پزشکی آن سال شدم. سپید: ورودی چه سالی بودید؟ ورودی سال 1344 بودم. دوره عمومی پزشکی من همزمان بود با ظهور نسل فوق العاده پزشکی در تاریخ ایران. ما 38 نفر بودیم که توانستیم وارد دانشکده پزشکی شویم. همه قبول شدگان نفر اول دبیرستان هایشان در سراسر ایران بودند که وارد دانشکده پهلوی شیراز می شدند ...
عاشقانه های شهدا/ شرط سید عبدالله برای تقسیم اجر شهادت با همسرش
تنها در مسجدالنبی نشسته بود و گویی با کسی سخن می گفت. جلو رفتم و گفتم حاجی اینجا که کسی نیست! با کی حرف می زنی؟ حاج عبدالله گفت: با صاحب الزمان(عج) صحبت کردم و دعوت نامه ام را از ایشان گرفتم. حاجی قبل از شهادتش خواب می بیند که نوری در آب است و بچه ای بیرون از آب؛ و آن نور بچه را گم می کند. صبح روز بعد خواب خود را در نامه ای می نویسد تا برای من بیاورد ولی ظهر همان روز در اثر انفجار و زخمی ...
شهین مرا به خانه مجردیش برد/ عشق به سمانه را در آنجا فراموش کردم
به گزارش رکنا، مرد جوان در دایره اجتماعی کلانتری گفت: متأسفانه پدرم آدم بسیار خسیس و سخت گیری است و به خاطر کم لطفی هایی که در حقم کرد از او فاصله گرفتم و به دامان دوستان بی سروپایی پناه بردم که مرا به دام مواد مخدر انداختند. پدرم وقتی فهمید چه بلایی به سرم آمده است تصمیم گرفت دختر برادر خدابیامرزش را که خانواده ای مستضعف دارد برایم عقد کند تا هم از نظر هزینه های ازدواج بار سنگینی به ...
نشست های انقلابی در بِکرترین اتاق خانهِ پلاک 12
اینکه خود شهید رجایی به مادر زنگ زده بودند و خبر شهادت پدر را دادند. محله ای پر از یاد و نامِ آیت الله بهشتی با ملوک السادات خداحافظی می کنیم و از خانه پلاک 12 بیرون می آییم. دوباره در کوچهِ محصور شده با نام بهشتی قدم می زنیم و سراغ قدیمی های آن محل را می گیریم؛ خانواده گل احمد تنها همسایه ای است که از آن سال ها در آن محل ساکن است اما حال و هوای ناخوشش اجازه نمی دهد تا به ...
انتشار 4کتاب شعر در هندیجان
ماهشهر برگزیده بودم ، نخستین فراخوان جایزه ادبی ادبیات مقاومت و پایداری هویزه برگزیده شدم . وی در ادامه گزارش تصریح کرد: اما در مرداد ماه سال 1398تصمیم گرفتم دو مجموعه شعر از سروده های خودم رو منتشر کنم ، مجموعه اول *حوالی باران* با موضوع دفاع مقدس و قالب شعری سپید در تیراژ1000 نسخه توسط انتشارات نظری تهران به چاپ و به دست علاقه مندان رسید ، همچنین در اسفندماه 1398 کتاب دوم ام *بعد از ...
علما پای کرامت بانو
اقیانوس دریابیم. سلام به بانویی که سرمشق دختران و بانوان عفیف و اهل علم و عمل عصر ما شد و فاطمه وار نشان داد می توان هم معصومه بود، در اوج عفاف و حیاء و هم عالمه بود، آنجا که بامعرفتی سرچشمه گرفته از خاندان رسالت، سؤال های مردم بیرون از مدینه را در نبود پدر از پشت درب خانه، ولی خدا پاسخ داد، و وقتی موسای اهل بیت از کوه طور بازگشت، همچون جد مهربانش که در حق فاطمه دخترش فرموده بود، او نیز ...