سایر منابع:
سایر خبرها
مادر صبور شهید والامقام حیدر علی محمدزاده آسمانی شد
به گزارش ایثار واحد مازندران، حاجیه خانم منصوره حسن زاده نوائی مادر صبور شهید والامقام حیدر علی محمدزاده شامگاه شنبه 21 تیر در سن 84 سالگی و بر اثر ایست قلبی دار فانی را وداع گفت و به فرزند شهیدش پیوست. مراسم تشییع پیکر و خاکسپاری این مادر گرانقدر پیش از ظهر امروز در آرامستان گله محله بابل برگزار شد. شهیدحیدرعلی محمدزاده افسر دهم فروردین سال 1341 متولد و در بیست و یکم فروردین سال 1362 در شرق دجله براثرحمله هوایی دشمن ( عملیات والفجر یک ) به درجه رفیع شهادت نائل شد. انتهای پیام/ ...
درگذشت مادر شهید مهدی جعفرزاده در خلخال
به گزارش ایثار از اردبیل ، پیکر این مادر صبور و فداکار روز گذشته با حضور رییس و همکاران اداره بنیاد و مسئولین شهرستانی با رعایت شیوه نامه های بهداشتی تشییع و در زادگاهش روستای اندبیلجوار فرزند شهید خود به خاک سپرده شد . روابط عمومی بنیاد استان و اداره بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان خلخال با تسلیت این ضایعه به جامعه ایثارگری بویژه خانواده معزیبرای آن مرحومه علو درجات و به بازماندگان صبر ...
معصومه روز عروسی اش پیر شد / در مشهد رخ داد
...> زن 47 ساله به نام معصومه که با چهره ای نگران و هراسان وارد کلانتری شده بود، با بیان این که همسرم مرا از خانه بیرون کرده است تا پرونده شکایت از او را مختومه کنم، درباره سرگذشت خودش به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری سپاد مشهد افزود: تا کلاس چهارم ابتدایی درس خواندم و بعد از آن مشغول خانه داری شدم. پدر و مادرم اوضاع مالی خوبی نداشتند و با قالی بافی روزگار می گذراندند. آن زمان در یکی از ...
خواهرم! با حجابت به دشمنان اسلام بفهمان که ما پیرو اسلام و قرآنیم
، چون من یک امانت بیش نبودم و خدا گلچین است و ای مادر که در تمام غمهای تو شریکم امیدوارم که در طی این مدت که برایم زحمت کشیدی و مرا بزرگ کردی مرا عفو کنی و مرا ببخشی و امیدوارم که در عزای من گریه نکنی و با صبر خود مشت محکمی بر دهان استکبار جهانی بزنی و به مادران دیگر صبر و استقامت خود را در مقابل از دست دادن دو فرزند عزیزت را نشان دهی. ای خواهری که در خانه برایم زحمت کشیدی و همراه و ...
پدران و مادران شهدا سرافرازان تاریخ هستند
با سلام بر آن منجی عالم بشریت و بقیة الله الاعظم حجت الابن الحسن العسکری (عج) و نائب بر حقش بت شکن دوران حضرت آیت الله الامام روح الله موسوی الخمینی رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران و ملت شهیدپرور ایران. و با سلام بر پدر و مادر و خواهران و برادران شما دوستان و آشنایان، من محسن چگاه فرزند قاسم، بنا به عشقی که داشتم و بنا به مسئولیتی شرعی که بر گردن من است، بنا به فرمان امام و برای رضای مطلق ...
آجیلی:فوتسال دوست داشتم، اما بسکتبالیست شدم
گروه ورزش/شهرآرانیوز ، ساغر آجیلی دختر ملی پوش بسکتبال است، اما گفت و گوی ما زیاد ربطی به بسکتبال ندارد. راستش اسم ساغر این گفتگو را استارت زد و هر چقدر که از گفت و گوی بین ما گذشت بهتر دیدم شما را هم در جریان بگذارم. ساغر؟ خُب قبل تولدم، مادرم بین دو تا اسم غزل و ساغر مونده بود. از دیوان حافظ تفألی زد، ساغر اومد . 30 سال است با گذشتن از گوشه کنار زندگی، نغمۀ سازی و ترانه هایی در گوشش جاودانه است ...
افتخارم تربیت بیش از 200 ارتوپد است 22 تیر 1399 ساعت: 17:4
. یادم می آید که مادر دستم را می گرفت و می گفت؛ تو باید حتماً جراح شوی یا جراح قلب یا متخصص قلب. سپید: چرا به این رشته اصرار داشتند؟ چون خودشان ناراحتی قلبی داشتند و در سن خیلی کم از دنیا رفتند. سپید: این اصرار فقط مخصوص شما بود یا شامل برادرهای دیگر هم می شد؟ بیشتر من، چون روی من خیلی حساس بود. بعد از فوت مادرم پدرم انتقالی گرفتند و یک خواهر و برادرم عملاً مستقل بودند و بیرون از خانه مشغول به کار ...
نامه ای به تاجگردون
...> ای فرزند زاگرس! من از سرزمین کرخه و کارون از دیار نخل و بلوط می گویم، اصیلم و اصالت دارم، بصیرم و بصارت دارم. همچو نخل های آبادان سر بریده و تشنه ام. اما ریشه در خاک وطن دارم چون اصیلم. من تو را برآیند دموکراسی می دانم که دموکرات ها ذبحش کردند، اما آرمانش که همانا خدمت به همنوع هست، زنده است، تا تاریخ هست. در نهایت سلام مرا بپذیر و به زاگرس تحیت را بفرست. سوسنگرد 19 تیرماه 99 کریم طالقانی انتهای پیام ...
صدیقه کردستان
...> بلافاصله او را به بیمارستان می برند و در آنجا هم به همه روحیه می داده و دائم می گفته چیزی نیست نگران نباشید. حدود دو ساعت بعد هم قلم و کاغذ می خواهد و وصیت نامه اش را می نویسد و بعد به شهادت می رسد. به گفته دوستانش، آن شب همه سپاه بانه تا صبح گریه می کردند و فردای آن روز هم وقتی مردم بانه متوجه قضیه می شوند ناله و فریادشان به آسمان بلند می شود، گویا فرزند خودشان را از دست داده بودند. ...
بازی متفاوت یک قهرمان ورزشی با سرطان
سالگی وقتی در یکی از مسابقات باخته بودم و اعتماد به نفسم را از دست داده بودم، برای خودم یک گوشه نشسته بودم که یک دفعه یک نفر بی هوا زد پشت گردنم. من هم رویم را برگرداندم و تعجب کردم که گونتر بوش این جا چه کار می کند. از من پرسید من را می شناسی؟ گفتم: مگر می شود شما را نشناخت؟ آن آقای حدودا 70 ساله مربی بوریس بکر، قهرمان آلمانی تنیس، بود. او آن روز به من گفت: به قیافه تو نه می خورد که دکتر بشوی، نه می ...
محاکمه خوک!
سعی کردم به بهترینِ خودم دست پیدا کنم... چندان مهم نیست. نمی خواهم وانمود کنم واقعاً در زندگی خوشحال هستم. سعی کردم در مورد چیزهای شاد بنویسم که بیهوده بود. نویسنده می تواند غم انگیزترین چیزها را تعریف کند و اگر آنچه می گوید حقیقت داشته باشد، حس خوبی ایجاد می کند. روشن است که این آدم انگشتش را روی چیزی بیشتر از دیگران می گذارد. مثل وقتی که شما به آهنگی غم انگیز گوش می دهید، برای مثال جانی کش؛ بله ...
انقلاب اسلامی به سراسر جهان صادر شود/ ادامه دهنده راه شهدا باشید
مادرش دردناک است اما مادر تو باید افتخار کنی که فرزند خودت را در راه اسلام داده ای. از تو می خواهم که در شهادت من هیچ گریه و زاری نکنی که منافقین خوشحال شوند. از تو می خواهم که مرا حلال کنی اگر تو از من راضی باشی خداوند از من خشنود خواهد بود. پدر و برادران از شما می خواهم مرا حلال کنید و بعد از من ادامه دهنده راه شهیدان باشید. برادران، خواهران و همسر عزیزم را یک به یک دعا و سلام می رسانم. ومن الله التوفیق کد خبر 4970665 ...
خواهرم استعمار از سیاهی چادر تو می ترسد تا سرخی خون من
شناسد قدر پیغمبر علی. هموطن قدر این امام عزیزمان را بدانید و شما را به خدا سوگند همواره رهروانش باشید که راهی جز راه حسین نیست. سخنی با تو ای برادر مهربانم بدان و آگاه باش که برادرت آگاهانه راهش را انتخاب کرد کسی مرا به اجبار نیاورده، این خودم بودم که خواستم به ندای هل من ناصر ینصرنی حسین پاسخ دهم. آری برادرم من می روم تا دنیا بداند یک فرزندی از پدر و مادر و از دنیا ...
از کشف حجاب رضا خان تا دیدار امام
روز هم با لذت به اطراف نگاه می کردم. صدای مادرم را شنیدم که می گفت بابای علی امنیه ها آمدند. پدرم من را از روی دوشش به بغل کشید. تا خواست با دست هایش حائل شود و نگذارد مأموران امنیه به مامان عذرا نزدیک شوند یکی از مأمور ها که لباس نظامی خاکی رنگی به تن داشت با لگد به پهلوی عذرا کوبید و او نقش زمین شد. مأمور دیگر روسری و چادر را با هم از سر مادرم کشید. صدای جیغ و گریه مادر خیابان را برداشت. مردم ...
اصفهان| حجاب در وصیت نامه شهدا؛ اصلاح جامعه در گرو پاکی، پرهیزگاری و پاک دامنی زن است
یاور من در سختی ها و رسیدن به خدا بودی و از پدر و مادرت هم تشکر می کنم که چنین دختری تربیت کردند و از شما می خواهم که زهرا کوچولو؛ نورِ چشم من را مانند خودت تربیت کنی و مسائل دینی را به او آموزش دهی و هوای پدر و مادرم را هم داشته باشی و در نبود من صبور باشی. شهید مدافع حرم مسلم خیزاب در وصیت نامه خود آورده است: از آن جهت که آفرینش زن زینت بخش وجود انسان است و افق روح او تجلی ...
سویل خیابانی از محسن افشانی شکایت کرد؛ من و مادرم را کتک زد! +فیلم
کد ویدیو دانلود فیلم اصلی رویداد24 سویل خیابانی همسر محسن افشانی صبح امروز به شعبه 16 دادسرای فرهنگ و رسانه مراجعه کرد و از محسن افشانی شکایت کرد. سویل خیابانی در خصوص شکایتش از محسن افشانی گفت: از محسن افشانی به خاطر ضرب و جرح، تصرف عدوانی شکایت کردم. برای برداشتن وسایل شخصی ام به خانه ام رفته بودم که محسن افشانی مادر، کارگرمان و مرا به باد کتک گرفت. ...
معرفی کتاب چرا مرا آفریدند؟
...، به همت انتشارت زائر آستان مقدس حضرت معصومه علیها السلام منتشر شده و در اختیار خوانندگان قرار گرفته است. ساختار کتاب کتاب چرا مرا آفریدند؟، دارای شش بخش است: بخش اول: عنوان بخش نخست این کتاب شناخت بهترین است و در آن موضوعات: معنای کمال، و شناخت برترین لذت و سرور، تجلی اوج هدایت در رساترین کلام، چرا اراده و اختیار؟!، چرا عبادت و بندگی؟!، و چرا عبادت و بندگی ...
انقلاب اسلامی ما را از لاک قدرت های شیطانی بیرون آورد
ام صبر و ایمانی محکمتر و قدم هایتان را استوارتر در جهت انقلاب اسلامی عطا فرماید. در ضمن مادر عزیزم اگر فرزند بدی بودم و یا اذیت و آزاری می کردم امیدوارم که مرا ببخشی و دعا در حقم کنی که هیچ دعائی گهر بارتر از دعای مادر نیست و همچنین تمامی برادران و دوستان و بستگانم از آنها هم می خواهم که مرا ببخشید و دیگر اینکه مقدار پولی را که در قرض الحسنه دارم به حساب جنگ و جنگ زدگان بگذارید و روی ...
از اسارت تا بی نهایت
.... • انتظار آمدن پدر پسر شهید می گوید: 9 ماهه بودم که پدرم آخرین بار مرا در آغوش کشیده و گفته است، این بار که برگردم به استقبالم می آیی، آخر این بار تو می توانی راه بروی. من سال ها منتظر این دیدار و استقبال از او هستم اما او نیامده است. او می افزاید: کارمند آتش نشانی هستم و خداوند سه فرزند به من داده است، فقط می دانم پدرم از 15سالگی به عنوان بسیجی برای دفاع از کش ...
در اجرای حکم پرونده ام، اعمال نفوذ می شود
، تو دادگاه دنبال چی هستی؟ الان دارند باغ میوه ی ما را می برند به خانم گ گفتم شما یک دستور اجرا بدهید که بروم میوه ام را بچینم؛ که ندادند. می گویم من نامه رفع تصرف عدوانی دارم، رفتم به باغ ولی من را راه ندادند من باید چه کار کنم می گوید: چیکار کنم، ده سال می خوای بدویی، بدو! اسدیان در مورد این رییس دفتر می گوید: دایی خانم گ در پرونده ی این زمین ذی نفع است. روزی که می خواستند ...
عاشق چادرمان هستیم
اکنون نیز چادر را دوست دارم، خدارا شاکر هستم و دست مادرم را می بوسم. چادر؛ آرامش و عزت و احترام است وی افزود: ماهرچه داریم از روضه هایی بود که مادرم مرا می برد، هرچه دارم از روزضه های حضرت فاطمه(س) است که شرکت می کردیم، مادرم برای خانم فاطمه زهرا (س) و پسرش (ع ) اشک می ریخت و ما نیز در این مسیر بزرگ شدیم. ترکی زاده با بیان اینکه دعا کنید هیچ وقت چادرم ازسرم برداشته ...
کودتای 28 مرداد عامل انقلاب 57 شد
سازمان بودند و من مخالف بودم. هرچند رفاقتمان ادامه پیدا کرد، اما روشمان از هم جدا شد. در دادگاه نظامی هم محاکمه شدیم و از من پرسیدند، شما عضوید؟ و دوستان گفتند غرضی عضو ما نبود و پس ازآن دادگاه، بیشتر آن ها اعدام شدند. بعدها هم وقتی تقی شهرام از زندان آزاد شد، من به دیدارش رفتم و باهم زندگی انقلابی داشتیم، من هم فراری بودم؛ اما آن ها به سمت کودتا رفتند. وقتی شریف واقفی شهید شد به تقی شهرام گفتم تو شریف ...
پیشنهاد تاسیس تلویزیون 30 میلیون دلاری عربستان به روح الله زم
رو هم گفتم رضوانی: مثلا آموزش ساخت ککتولملوتوف زم: اونا اشتباه بود. تو زمانی که کانال دست من بوده که انجام نشد بود که رضوانی: کانال مال شما بود یا نبود؟ زم: ببینید کانال ما هرکیه که درست کنه رضوانی: درست کردی دیگه؟ زم: خب دیگه کریتورش من بودم رضوانی: خب جالبه که یه نفر میگه من میخوام صدای مردم باشم. خب اینکه میری به مردم ...
نگاهی به زندگی نامه شهید علیرضا شاعری
، بردبار، شجاع و فداکار. خاطرات، مادر شهید: همیشه به نماز و درس تاکید می کرد. به خواهرانش می گفت حجابت تان را رعایت کنید. واقعا جوان باغیرتی بود. جنازه اش تا دو ماه بعد از شهادتش داخل آب مانده بود. وقتی آوردنش پیکرش سالم بود. لباس غواصی هنوز تنش بود. فرازی از وصیت نامه شهید: خدایا تو خود می دانی آن چه مرا به این جهاد مقدس وا داشت فقط رضای تو بود. عمری را ...
خواهرم؛ با حفظ حجابت پاسدار خون من باش
مرا حلال کنید. در شهادت من ناراحت نشوید و برایم جشن بگیرید و برایم دعا کنید که شهادت من مورد قبول درگاه حق تعالی قرار گیرد. وقتی که برادر عزیزم محمود از اسارت کفار آزاد شد و با سلامت به پیش شما بازگشت، سلام مرا به او برسانید و به او بگویید که خیلی مشتاق دیدارش بودم. انشالله در روز قیامت در کنار مولایمان حسین(ع) همدیگر را ملاقات کنیم. برادران عزیزم، هر چه می توانید در راه خدا ...
مروری بر وصیتنامه شهید ابراهیم تقوی
ولی از تو می خواهم که چون مادر 70 هزار شهید و چون بانوی بزرگ اسلام زینب صبور باشی. مادرم شادباش که فرزند ناقابلت را در راه قرآن و مملکت اسلامی و امام عزیزمان دادی مادرم به قول شهید مهدی زارعزاده اگر از همه راضی شدی از آمریکا راضی نشو که همه جنایت و کشت و کشتار های زیر نظر این دیو پلید و پست فطرت است. مادرم می خواهم که مرا چون مولایم حسین بی غسل و کفن و با همان لباس خونین به ...
چگونه سپاس فرصت قدم گذاشتن جهاد در راه خدا را به جا آورم
دوستان خویشان توصیه می شود که همچون شهداء راه حسین ابن علی (ع) و یارانش را ادامه دهند و امام را فراموش نکنند و در همه مواقع امام را دعا کنند. از پدر و مادر عزیزم می خواهم در صورت به شهادت رسیدنم یک جلد قرآن مجید بر سرم بگذارید مادرم موقع نماز هر وقت سر بر سجده گذاشتید به پروردگار بفرما که ما آرزوی شهادت فرزندمان را داشتیم. ضمناً از پدر و مادرم تقاضا می کنم که در موقع دفن مرا کنار برادر عزیز فتح ا... شجاعی به خاک بسپارند، همه شما را به خدای منان می سپارم و آروزی موفقیت شماها را دارم. خداحافظ انتهای پیام/ ...
عاشورائیان ، پژوهشی در خصوص شهدای گرانقدر سریش آباد
از مادرش به جبهه رفته بود، وقتی که شهید شد من به دلیل محبت بیش از حد پدری و از طرفی حضورم در جبهه بعضاً مادرش را به جهت رضایت نامه سرزنش می کردم، تا در یکی از لیالی مبارک رمضان، در خواب دیدم که کبوتری از پنجره به داخل اتاق پرکشید و روی عکس محمد تقی نشست، در این حال محمد تقی با صندوقچه ای وارد شد و آن را به من داد و گفت: پدر! این هدایا را برای شما آورده ام، شما هم مادر را کمتر سرزنش کنید، چرا که ...
903/ شهید سعید کاهویی همدانی: راه امام خمینی راه خدمت به خلق است
و به مراسم عزاداری امام حسین بردی و راه او را به من نشان دادی، مرا حلال کرده و از خداوند برای من طلب مغفرت کن. مادر مهربانم از تو هم بسیار تشکر می کنم که زیاد زحمت من را کشیدی و شب ها کنار بستر من نخوابیدی و از من پرستاری کردی مرا حلال کن و راضی باش و برای شهادت من اصلا ناراحت نباش زیرا تو خودت می دانی که شهید در راه خدا کشته شده و چیزی را که در راه خدا از دست بدهی نباید ناراحت باشی ...
بهاره رهنما کرونا گرفت + عکس
که تو را برد‚ مرا خشک کرد - کارگردان:علی نرگس نژاد * 1392 - پسران آفتاب - کارگردان:سیامک صفری * 1391 - غبار - کارگردان:بهاره رهنما * 1391 - چشم هایی که مال توست - کارگردان:نسیم ادبی * 1391 - این تابستان فراموشت کردم - کارگردان: بهاره رهنما * 1391 - خیال های جاده جاجرود - تهران - کارگردان:غزاله معتمد * 1391 - گروتسکی بر تبار شناسی ...