سایر منابع:
سایر خبرها
چالش سلامت روحی مامان معلم ها در روزهای کرونایی
.... در خانه ماندن دایمی فرزندان تقریبا دست و پای ما را برای همه فعالیت های جنبی دیگری که در کنار کارهای خانه انجام می دادیم بسته است. من هر هفته از فرصت حضور فرزندم در مدرسه استفاده می کردم و علاوه بر حضور در باشگاه یا پیاده روی روزانه، در دورهمی کتابخوانی حاضر می شدم و بعضی علایق شخصی ام را انجام می دادم، اما حالا چنین فرصتی برای بسیاری از مادران فراهم نیست. او بر این باور است که خروجی این وضعیت ...
خاطره ای که به درد مسئولان می خورد!
فاش نیوز - سال ها پیش یک روز از سرپل تجریش، از قسمت شمالی اش عبور می کردم. در کنار رودخانه پارکی کوچک بود. مردی روی نیمکت نشسته بود. من را از دور شناخت؛ صدایم زد. معلم سابقم و آدم قابل احترامی بود. شنیده بودم مسئولیتی در آموزش و پرورش دارد. گفتم: چرا اینجا تنها نشسته اید؟ گفت بنشین تا داستانی را برایت تعریف کنم و شما هم آویزه گوشت کن. شروع به گفتن کرد؛ گفت زمانی که من مسئولیتی را ...
اعتماد سردار سلیمانی به جوانان در میدان رزم
...، قامت کشیده و قدم زنان می رفت. خاکریزی که داعش، تیر تراش می زد. می زد اما خورد. نه از گلوله های متقابل بلکه از هیمنه ای که در قامت سردار موج می زد.... قاسم سلیمانی را ابوالشهید هم باید خواند چه او نسبت به بسیاری از یاران شهیدش مهری پدری داشت. پدر فرزندان شهدا هم بود و چنان به آنان توجه داشت که در نگاهش گاه جایی برای فرزندان خودش هم نبود. حاج قاسم جوانی را در جنگ و ...
این طلبه دهه هفتادی، همه را پای کار مردم آورد+عکس
...:امیرحسین کسائی: برای انجام کارهای بزرگ در هر حوزه ای نمی توان تک رو و انفرادی پیش رفت و حتما باید شبکه سازی کرد و افراد موثر به خصوص خوشفکر و ایده را کنار هم جمع کرد. کاری که حجت الاسلام طاهر خلف پور، امام محله تنگک دوم در بوشهر انجام داده و برای حل مشکلات مردم شبکه سازی و هم افزایی افراد موثر منطقه را در دستور کار قرار داده است. حجت الاسلام طاهر خلف پور امام محله تنگک دوم در ...
پدرم نام مرا روی کتابم ننوشت
.... اگر درست یادم بیاد نفری یک تومن گذاشتیم روی هم که 8 تومن جمع شد. دسته گل شد 3 تومن و جعبه شیرینی رولت هم شد 5 تومن گل دست من بود و بچه های دیگه جعبه شیرینی را نوبت به نوبت حمل میکردند. رسیدیم منزل خانوم معلم پدرشون آمدند در را باز کردند گل از گلشون شکفت آخه در جریان نبودند. رفتیم اتاق پذیرایی خانوم معلم هم که واقعا دختر مهربونی بود و ما همه ایشان را دوست میداشتیم از ما پذیرایی کردند. درست ...
نیما از زبان نیما؛ من شاعر رنج مردم هستم
کوچه باغ ها دنبال می کرد و به باد شکنجه می گرفت، پا های نازک مرا به درخت های ریشه و گزنه دار می بست، مرا با ترکه های بلند می زد و مجبور می کرد به از بر کردن نامه هایی که معمولا اهل خانواده دهاتی به هم می نویسند و خودش آن ها را به هم چسبانیده و برای من طومار درست کرده بود. اما یک سال که به شهر آمده بودم اقوام نزدیک من مرا به همپای برادر از خود کوچک ترم (لادبن) به یک مدرسه کاتولیک ...
دوقلوهای مشهدی استقلال را بشناسید
جایگاه را حفظ کرده است. نسل جدید مشهدی ها در استقلال سوای سیاوش یزدانی هنوز بسیار جوان است و باید منتظر ماند و دید که آن ها به سرنوشت کسی مثل ارسطو محمدی دچار می شوند یا رضا عنایتی که 3 بار با این تیم آقای گل لیگ برتر شد. مورد جالب درباره برادران روحانی و البته سبحان خاقانی این است که آن ها پرورش یافته فوتبال پایه در مشهد هستند و قبل از رسیدن به سطح بزرگ سالان و حضور در تیم های مشهدی یک ...
نگاهی به جایگاه تلویزیون در آموزش دوران قرنطینه
، ممکن است در یک خانه فقط یک گوشی باشد؛ در حالی که آن خانه می تواند محل زندگی چندین دانش آموز باشد. بهتربود شبکه آموزش با همکاری وزارت آموزش و پرورش درسی واحد را برای همه بچه های ایران ارایه می داد. با ساعات پخش بسیار در شبکه های استانی و دیگر شبکه های تلویزیون تا کودک اگر برنامه ای را از دست داد، فرصت تماشا در دیگر شبکه ها را داشته باشد. علاوه بر آن هفته ای یک الی دوبار با رعایت پروتکل های بهداشتی بچه ها به مدرسه می رفتند. هم دیداری با معلم و دوستان تازه می شد و هم فرصتی بود برای رفع اشکال. هم هزینه ها کمتر بود و دیگر اینکه این همه کلافه گی درپی نمی آمد. ...
دانش آموزان راضی، خانواده ها ناراضی!
.... یعنی پدر و مادر هم ولی اند هم معلم و حالا که امتحانات برگزار می شود نظارت هم می کنند. اما در این روزهای کرونایی هم چاره ای نیست اگر بچه ها امتحان حضوری داشتند خودم اعتراض می کردم چرا بچه را به مدرسه می برید اما زیرساخت اینترنت ضعیف است وقتی معلم شفاهی از دانش آموز سؤال می پرسد تا این پیام به دانش آموز برسد زمان می برد. معلم می گوید چرا با تأخیر جواب دادی؟ چرا زودتر جواب ندادی؟ و در برخی ...
روایت شنبه بدون سردار+عکس
از قهرمانی های حاج قاسم برایم می گفت و حالا این مرد بزرگ دیگر نیست. آن روز چند بار تلفنی با بچه های کلاس صحبت کردم و قرار شده بود که فردا صبح، کلاس درس را سیاهپوش کنیم. مادرم هم حلوا درست کرد. اما شنبه، روز خیلی بدی حتی بدتر از روز جمعه بود؛ چون آنروز تازه داشتیم درک می کردیم که حاج قاسم دیگر نیست. آنروز نه تنها کلاس درس چهارم الف بلکه همه دانش آموزان مدرسه، عزادار حاج قاسم بودند . ...
جدول پخش مدرسه تلویزیونی ایران 14 دی 99/ فهرست برنامه های شبکه آموزش و چهار
ساعت 17.30 تا 18 شیمی 1 - پایه 10 - علوم تجربی و ریاضی فیزیک ساعت 20 تا 20.25 فیزیک 1- پایه 10- رشته علوم تجربی ساعت 20.25 تا 20.50 ریاضی 1 -پایه 10- رشته علوم تجربی شبکه 4 ساعت 7.30 درس جامعه شناسی 3 پایه 12 رشته ادبیات و علوم انسانی وعلوم ومعارف اسلامی. ساعت 8 درس دین و زندگی 2 پایه 11 رشته ادبیات وعلوم انسانی. ساعت ...
دانش آموزان راضی، خانواده ها ناراضی!
نظارت هم می کنند. اما در این روزهای کرونایی هم چاره ای نیست اگر بچه ها امتحان حضوری داشتند خودم اعتراض می کردم چرا بچه را به مدرسه می برید اما زیرساخت اینترنت ضعیف است وقتی معلم شفاهی از دانش آموز سؤال می پرسد تا این پیام به دانش آموز برسد زمان می برد. معلم می گوید چرا با تأخیر جواب دادی؟ چرا زودتر جواب ندادی؟ و در برخی امتحانات هم فرصت کمی دارند یعنی برای درس ریاضی 17سؤال دارد و همه سؤالات سخت ...
مشق عشق با تدریس 27 ساله در مناطق صعب العبور
پرت شد و به دلیل شدت ضربه دچار شکستگی شد یادآوری این خاطره برای این معلم فداکار با عنوان یک روز بارانی از خانه تا مدرسه برای همیشه در خاطرش ماندگار شد. هر روزش پراز خاطره است چرا که در مناطقی مشغول تدریس است که هر روز ساعت ها باید در مسیر باشد تا خودش را به مدرسه برساند. این معلم در سرمای زمستان مجبور است روی برف ها نمک بریزد و البته اگر از سرمای هوا بگذریم که جای خود دارد که چه مشکلاتی ...
تشییع پیکر سردار سلیمانی در مشهد به روایت یکی از مستندسازان
هولناک شهادت را چک کردم. هنوز هم نمی خواستم باور کنم. تلویزیون را روشن کردم. زیرنویس شبکه خبر هم همانی را می گفت که حامد گفته بود. یاد سال ها پیش افتادم. تنها یک روز زندگی ام به تلخی امروز بود. کلاس سوم دبستان برای امتحانات خردادماه از خانه بیرون آمده بودم که از زمین و زمان صدای قرآن پخش می شد. توی سرویس مدرسه بودیم که آقای قربانی، معلم مراقب داخل سرویس، گفت: آقا به رحمت خدا رفتند. 14 خرداد 1368 حالا ...
ناگفته های روز تشییع و خاکسپاری حاج قاسم سلیمانی در کرمان به روایت امید محدث
،شاید ساعت 2-3 شب برویم برای خاکسپاری . تا 2 بیدار بودم ، حنیف زنگ زد گفت مراسم افتاده برای بعد نماز صبح . صبح سوار ماشین ها شدیم و رفتیم محل اقامت خانواده حاج قاسم و با آنها رفتیم محل مراسم خاکسپاری ... قیامت بود.با انکه از مسیر پشتآمده بودیم ، ازدحام جمعیت انقدر زیاد بود که نفس کشیدن مشکل میشد . به کمک بقیه کوچه ای باز کردیم و خانواده حاج قاسم را از میان جمعیت رد کردیم . از ...
چشم های پدرم
فرزند شهید که باشی همیشه دلت تنگ است. مادرم از همه بیشتر بوی پدرم را می دهد اما یک جفت چشم دیگر هم بود که مثل پدرم نگاه می کرد. نه آن طور که تو تشخیص بدهی، آن طوری که خودم می فهمم فقط! یعنی من قاب عکس پدرم را تکثیر کرده ام! همانی که زنده مانده بود، راه می رفت و نفس می کشید تا وقتی که از شهدا حرف می زدم و کسی باور نکرد با انگشت نشان بدهم و بگویم پدرم اگر بود شبیه او بود. من ...
حکایت طبابت دکتر مظفری
نداشتم با دقت به رفتارشان نگاه می کردم. پدرم حوزوی و اهل مطالعه بود. کتابخانه پدر، سیدکاظم کوچک را محو خودش می کرد پدرم در آن کتابخانه از صبح خیلی زود مطالعه اش را شروع می کرد و برای اینکه صبحانه خوردنش سروصدا راه نیندازد و بچه ها بیدار نشوند یک جعبه شیرینی در کمد کتابخانه اش داشت. بعضی وقت ها اول صبح وقتی چشم باز می کردم و می دیدم نوری از کتابخانه به بیرون می تابد، آرام از جایم بلند می شدم ...
درس زندگی با لشکر مهره ها
تا امروز هم پرهیجان تر از گذشته ادامه دارد. او می گوید: کم بینایی که در اثر بیماری های شبکیه چشم ایجاد می شود از دوران کودکی همراهم بود. با وجود این در مدرسه عادی ثبت نام کردم و پا به پای دیگر دانش آموزان درس خواندم. اما زنگ ورزش برای من یک چالش بزرگ بود. به دلیل دید محدود چشم ها، نمی توانستم مثل دیگر همکلاسی ها در حیاط مدرسه بدوم و با آنها لذت ورزش های توپی را تجربه کنم. در یکی از همان ...
حاج قاسم فراجناحی بود، ولی خط قرمزش ولایت بود/حاج قاسم با پوتین ارتباط تنگاتنگی داشت
حاجتی دارد، ولی حیا دارد بیان کند. گفتم چه شده است؟ گفت حاج حسین بیرون برو. حاج حسین بیرون رفت، ولی دلم بخاطر وضعیت امنیتی حاج قاسم آرام نگرفت و پشت پنجره از کنار پرده که کنار بود در اتاق را نگاه می کردم و مراقبت بودم. دیدم حاج قاسم پائین پای مادر رفت و پتو را کنار زد و خم شد و کف پای مادر خود را می بوسید. می گفتند کف پای مادر را گرفته بود و به چشمان خودش می مالید. نسبت به پدرش هم ...
حاج قاسم فراجناحی بود، ولی خط قرمزش ولایت بود
بوسید و بعد صورت او را بوسید. صورت خونین محمد جمالی را بوسید و شروع به ضجه زدن در قبر کرد که محمد حاج قاسم را ببخش! حاج قاسم با شهدا اینجوری بود. جانباز عزیزی داشتیم که بچه اصفهان بود. لشگر ثارالله آمده بود. او هم قطع نخاعی و هم نابینا بود. حاج قاسم مقید بود تا این شهید زنده بود، سالی یکی دو بار برای سرکشی به خانواده این شهید می رفت، بهمراه خانواده خودش می رفت. قبل از این هم که برود تماس ...
با کودکان بهانه گیر چه کنیم؟
به گزارش گروه وب گردی خبرگزاری صدا و سیما ؛ فرض کنید که با کودک پیش دبستانی خود قرار گذاشته اید که بعد ازمسواک زدن به رختخواب برود تا قبل از خواب برای او قصه بگویید. ولی بیست دقیقه بعد می بینید که می خواهد ماشین های اسباب بازی خود را در دستشویی بشوید. احتمالاً تا به حال چیزی شبیه به این موضوع را تجربه کرده اید. دلیل آن این است که مفهوم گذشت زمان برای خردسالان کاملاً با بزرگسالان متفاوت ...
شهیدی که در سوریه انتخاب شد/ حاج قاسم گفت وحید بیاید
شده؟ دوستم گفت: با موشک زدند. نماز صبح را خواندم ...بعد از نماز نشسته بودم و همین طور فکرم درگیر بود. پیش خودم گفتم وحید که همیشه با حاجی بود. یک دفعه به دلم افتاد و بلند شدم و دو رکعت نماز صبر خواندم. دیگر مطمئن شده بودم که وحید شهید شده. ساعت هشت و نیم صبح بود که مادرم زنگ زد و گفت چه خبره؟ تلویزیون چی میگه؟ مادرم بعداً تعریف کرد که همان ساعت که خبر شهادت حاجی را شنیدم گفتم وحید هم ر ...
تولد چهره های مشهور ایرانی در 12 دی
بازیگر سینما و تلویزیون کشورمان 12 دی 1340 در کرج متولد شد. مهران رجبی فارغ التحصیل رشته گرافیک است و اولین بار با بچه های مدرسه همت در سال 76 به دنیای تلویزیون راه یافت و اولین بار در فیلم سینمایی کودک و سرباز جلوی دوربین رفت و در فیلم بعدی رضا میرکریمی با نام زیر نور ماه ایفاگر نقشی متفاوت شد و نگاه های زیادی را به خود جلب کرد. ...
شهیدی که همزمان با حاج قاسم به شهادت رسید
از همه خداحافظی کنم. باید مدتی برای یک مأموریت به کانادا بروم. امکان دارد سه سال آنجا بمانم و شاید هم دیگر برنگردم. خودش می دانست راهی که می رود برگشتی ندارد. همه این حرف ها را برای دلخوشی من میزد که دلشوره این ماموریتش را نگیرم. به اینجای گفت وگو که میرسیم مادر شهید میرزایی بلند می شود، می رود توی اتاق انتهای سالن و با یک عکس بزرگ از شهید برمی گردد و قاب به دست می گوید: همان شب مهمانی ...
مدرسه ای خاص، ویژه دانش آموزانی با شرایط خاص/معلمی مهربان برای بی تبلت ها و بازماندگان از تحصیل در قلب ...
گرفته اند و هر کدام با وجود شرایط خاصی که محله پر آسیب شوش دارد با عشق و علاقه ای خاص سر کلاس درس حاضر شده و این را هم بگویم که همه معلم ها و مربی های این مدرسه جوان و با انگیزه هستند. وی یادآور شد: کودکان کار تشنه محبت و مهربانی هستند و بیشتر بچه های مدرسه من را مامان صدا می زنند و رابطه عاطفی خوبی با من و سایر معلم ها برقرار کرده اند و آن ها هم با عشق و علاقه پا به این مدرسه می گذارند ...
وقتی نمره مهم نیست!
بصیرمقدسیان ، معلم و پژوهشگر توانمندسازی نوجوانان در گفت وگو با هفته نامه ی دوچرخه، آموزش را به دو دسته ی آموزش کیفی و آموزش از سراجبار تقسیم می کند و می گوید: در آموزشِ کیفی، درس را به خاطر هدفشان می خوانند، با این باور که من درس می خوانم برای شغل، آینده، اطلاعات بیش تر یا ارتباط با خانواده و...؛ مهم نیست هدفشان چه باشد، مهم است که بچه ها خودشان هدفی از درون آموزش، پیدا می کنند. در آموزش کیفی ...
نه علت استعفایم را جویا شدند، نه روحانی به من ملاقات داد!
و بگوید چه خبر است! اما دریغ! و این برای این است که آموزش و پرورش دیده نمی شود. وزیر نفت مهم است، وزیر خارجه مهم است، وزیر آموزش و پرورش و ارشاد که اهمیتی ندارد، حالا این رفت یکی دیگر! اینها دل آدم را به درد می آورد. وی در خصوص طرح خرید خدمات آموزشی هم گفت: این طرح هم از مواردی است که متاسفانه اول و آخرش مورد توجه قرار نمی گیرد و فقط به همین واژه نگاه می شود و بعد مورد نقد قرار می گیرد ...
برای زندگی کردن تسلیم شرایط نشویم
بهم گفت: پسر تو اون شب که رفتی حساب و کتاب نکردی پولشم نگرفتی، پاشو بیا این قفل در بیرون خونه رو هم درست کن حساب و کتابم کنیم. نمیدونید چقدر با این پیشنهادش خوشحال شدم هر چی دستم بود و گذاشتم زمین بلافاصله رفت سمت خونه حاجی. تا رسیدم دم در قلبم داشت تند تند میزد یه لحظه فشارم افتاد، نفس عمیقی کشیدم و زنگ خونه رو زدم. حاجی خودش در و به روم باز کرد. بعد از خوش و بش کردن شروع ...