سایر منابع:
سایر خبرها
ماجرای زنی که خودش را به قتل رساند!
! این زن 37 ساله وقتی تحت بازجویی های ویژه قرار گرفت، ادعا کرد: با همسرم اختلاف داشتم و به همین دلیل می خواستم چند روزی را به دور از او زندگی کنم! این بود که نقشه قتل خودم را به دست سارقان طراحی کردم تا همسرم چندین روز درگیر ماجرای پرونده قتل شود و به دنبال من نیاید! به این منظور دستم را با چاقو بریدم و با ریختن چند قطره خون روی فرش، لوازم منزل را هم به هم ریختم تا صحنه دستبرد ...
اخبار حوادث روز، 1400/01/15
برمی گشتم وقتی به نزدیکی خانه رسیدم 2 نفر به سمت خودرویم آمدند و تلفن همراهم را خواستند. من که متعجب و شوکه شده بودم چیزی نگفتم، اما به یکباره یکی از آن ها با چاقو به دستم زد. هوا تاریک بود و در آن منطقه هم تقریباً کسی را نمی دیدم. وی افزود: بعد از این اتفاق تلفن همراهم را برایشان پرت کردم و گفتم این هم موبایل، اما آن ها دست بردار نبودند. دوباره چاقو را به سمتم گرفتند تا جایی که مجبور ...
روایت ترسناک زامهران از شبی که با چاقو و قمه مورد حمله قرار گرفت
تقریبا کسی را نمی دیدم. وی افزود: بعد از این اتفاق تلفن همراهم را برایشان پرت کردم و گفتم این هم موبایل، اما دست بردار نبودند. دوباره چاقو را به سمتم گرفتند تا جایی که کجبور شدم از پشت فرمان خودم را به سمت صندلی شاگرد پرت کنم. گفتم بلکه آن ها من را رها کنند، ولی این بار با قمه مچ پای چپم را زدند. در ادامه باز هم آن ها ضرباتی را به دست راستم زدند. واقعا شرایط عجیبی بود. مهاجم ...
سیدِ جادوگر!
داشتم گفتم ممدسیاه! یواش داد نزن. چیزی نیست و او دوباره برگشت و مواظب پشت سرمون بود تا دشمن بالا نیاد. یهویی جیغ کشید، برگشتم دیدم به خودش می پیچه، منم خیلی وضع خوبی نداشتم اما هنوز می تونستم کارهایی بکنم. محمد تاتار یهویی آروم شد و ساکت و بی حرکت، دوستش داشتم، پسر بسیار شجاع و شوخ و کاری. هیچ وقت یک جا بند نمی شد. مدام کار می کرد. و بعد متوجه شدم فقط من موندم و حاج آقا سیدمحمد شاه عالمی ...
دوباره زندگی کردن
بکند یا حتی قرار هست، ولی دیگر آن قدر دیر شده که بهتر است نکند، یک چای نبات که ممکن است 2 پر بهارنارنج یا دارچین هم تنگش زده باشد، برای خودش بریزد و برود زیر لحاف و بخواند و بخواند. آن قدر که بازوهایش خواب برود و تیر بکشد از بس در یک وضع بوده و وزن بدن را تحمل کرده است، ولی آدم باز محل نگذارد. یعنی نتواند که بگذارد و هی به خودش بگوید این یک صفحه را هم بخوانم بعد از این شانه به آن شانه می شوم. ...
شهید سیدیحیی براتی؛ شهیدی که مانند حضرت عباس (ع) قطعه قطعه شد
خواهرشون حضرت زینب (س) هستید. دغدغه بچه ها را داشت که علی زودتر برگردد و از درس هایش عقب نماند. گفت: علی زائر امام حسین (ع) بوده و برای اولین بار رفته. حتما براش پرچم بزنید. گفتم: نگران نباش حتی براش یک چراغانی کوچک هم تو خونه ترتیب دادم. زهرا گوشی را از دستم گرفت و گفت: بابا جهاد بسه. می دونم شما دارید اونجا زیارت می کنید، برگرد. گفت: هر وقت جهادم تموم بشه برمی گردم. بعد دو ...
خاطره امیر پوردستان از روز خونبار جزیره مجنون
به ایشان مرخصی برود، من همین طور که با خودنویس شروع به نوشتن نام سرباز کردم در یک لحظه متوجه شدم خودنویس از دستم پرت و برگه مرخصی پر از خون شد؛ اما متوجه زخمی شدن خودم نشدم. به بیرون نگاه کردم و دیدم که آن سرباز بر روی زمین افتاده و هنگامی که به جلو نگاه کردم، دیدم که پیکر راننده بر روی فرمان ماشین افتاده است. خواستم چفیه ام را باز کنم، اما دیدم نمی توانم. احساس کردم که دستم قطع شده است ...
ماجرای حمله وحشتناک سارقان به سینا زامهران هافبک تیم پدیده+تصاویر دردناک
را به وی وارد کردند. زامهران در خصوص این اتفاق گفت: هنگامی که از تمرین به نزدیکی خانه رسیدم 2 نفر به سمت خودرویم آمدند و تلفن همراهم را خواستند . من که متعجب و شوکه شده بودم چیزی نگفتم اما به یکباره یکی از آنها با چاقو به دستم زد. هوا تاریک بود و در آن منطقه هم تقریبا کسی را نمی دیدم. وی افزود: بعد از این اتفاق تلفن همراهم را برایشان پرت کردم و گفتم این هم موبایل اما دست بردار ...
کلاهبرداری میلیونی از دختر جوان در سایت دیوار
. خلاصه به دستور قضایی حساب بانکی من مسدود شد، اما رحیم و هومن که با مسدود شدن حساب بانکی پی به ماجرا برده بودند، تماس شان را با من و سوسن قطع کردند و مخفی شدند. در حالی که با شاکیان زیادی رو به رو بودم و از نگاه کردن به چهره پدر و مادرم وحشت داشتم، نیرو های زبده کلانتری سپاد به یاری ام آمدند و موفق شدند رحیم و هومن را با ردیابی های اطلاعاتی در یک رستوران دستگیر کنند. تازه فهمیدم که هومن و ...
روایت جانباز مشهدی از مینی که خنثی نشد
چطور متوجه زنده بودن شما شدند؟ صداهایی به گوشم می رسید که می گفتند این گل پرپر از کجا آمده/ از سفر کرب و بلا آمده ، در مسیر راه آهن بودم تا من را به مشهد منتقل کنند، تکانه هایی که روی دست مردم می خوردم من را به فکر فرو برد، من که عمودی راه می رفتم، چرا افقی ام؟! چرا روی پای خودم و در بین جمعیت نیستم؟! سروصداها کلی برایم علامت سؤال به وجود آورد با دستم به دیواره تابوت زدم و ...
اعترافات هولناک مرد قاتل پس از کشتن همسرش
...، مقداری قرص خواب آور را در لیوان شربت حل کردم و به او خوراندم! سپس با روسری او را خفه کردم و قصد داشتم جسدش را در چاه فاضلاب داخل حیاط بیندازم، به همین دلیل در چاه را باز کردم اما عذاب وجدان گرفتم و نتوانستم جسد را از بین ببرم. سپس جسد همسرم را درون پتو پیچیدم و کنار پذیرایی گذاشتم و خودم نیز در کنارش زندگی می کردم تا این که داماد و دخترم رسیدند و ماجرا لو رفت! البته قصد کشتن او را نداشتم و فقط می خواستم او را بترسانم وزهرچشم بگیرم. تحقیقات بیشتر در این باره توسط سروان عظیمی مقدم (افسر پرونده) و با دستورات محرمانه قاضی ویژه قتل عمد همچنان ادامه دارد. منبع: خراسان ...
نام شهیدی بر فرزندان اهل سنت
اسداللهی خیلی از مسئولین آمدند، حرف زدند، وعده و وعید دادند و رفتند. بعد از رفتنشان نه تنها به وعده ها عمل نکردند، بلکه دیگر جواب تلفن ما را هم نمی دادند. جلسه ای در ستاد بحران سر پل تشکیل شد و آنجا مردی را دیدم که راسخ سخن می گفت و معلوم بود آمده که ما را یاری دهد. خودش را حسین اسداللهی معرفی کرد و در روستای ما مستقر شد. فهمیدیم دلسوز مردم است. جلو رفتم و بعد از معرفی خودم، گفتم به علت ...
گفتگو با خواهران کاراته کار لائی | دست و پایمان شکست، اما شکست نخوردیم
دستم را گچ گرفتم و بعد از مدتی خوب شد. در کاراته نیز اولین بار که آسیب دیدم ترسیدم، ولی بعد به مرور برایم عادی شد به ویژه که می دیدم این اتفاق برای بقیه بچه ها هم می افتد. او حالا بیش از آنکه از آسیب دیدن ها ناراحت باشد، از اینکه نمی تواند برای مدتی ورزش کند دمق می شود: چند روز است که به دلیل آسیب پایم، خیلی اعصابم به هم ریخته است، چون نمی توانم همه حرکات را انجام دهم. ورزش کار محله ...
31 تأثیر باورنکردنی خوردن پیاز بر سلامتی بدن، پوست و مو
پیاز اشک همه را جاری می کند و از خوردن آن فراری هستیم. حالا اگر بگوییم فواید مصرف پیاز شامل داشتن پوست و موی سالم تر است، حتما می خندید. اما این یک واقعیت عجیب است، مصرف پیاز تأثیر شگفت انگیزی بر سلامت پوست و مو دارد. باور نمی کنید؟ امروز در اول فارس می خواهیم از تأثیر پیاز بر زیبایی بگوییم تا از این به بعد با هر وعده ی غذایی پیاز بخورید و از آن لذت ببرید. قبل از اینکه ...
چهار جنایت و یک مرگ اسرارآمیز در ایام نوروز
مأموران پلیس را داشتم. با اعتراف این مرد میانسال، دایی مقتول نیز تحت تعقیب قرار گرفت. در ادامه مشخص شد که او به یکی از شهرهای اطراف تهران متواری شده است. با این حال مأموران پلیس چند روز بعد متهم را در مخفیگاهش به دام انداختند. مرگ پر ابهام یک مجری سومین ماجرای جنجالی در پایتخت به روز هفتم فروردین ماه برمی گردد. همان روزی که خبر کشف جسد آزاده نامداری در خانه اش در ...
مروری بر کارنامه رخشان بنی اعتماد به بهانه سالروز تولد او/ حیف که لوئیس بونوئل اینجا نیست
همیشه کتکم بزنید تا بروم دنبال کار و زندگی اما حالا تصمیم گرفتهایم از خبرنگاری کمک بخواهیم که بیاید خبر این ها را بنویسد شاید تکلیف ما با این دزد پررو روشن بشود. این واقعه موضوع جالبی برای تهیه گزارش به نظرم آمد. نشانی محل را از زن جوان گرفتم و همراه عکاس به راه افتادم و به حاشیه زندان قدیمی قزل قلعه رسیدم. خود رخشان بنی اعتماد در مصاحبه ای درباره این فیلم گفته است: اولین فیلم سینمایی ...
من از تَلّ سیاه می آیم
توی صف دوم جوری نگاهم می کند که ترجمه اش می شود حالا که چی؟! این کیه اصلاً! ، به پیرمردی که روی دمپایی هایش چند علامت زده، لابد برای اینکه با بقیه قاتی نشود، به پسر لاغری که انگار از دیدن یک آدم غیرتکراری خوشحال است. اینجا سن همه رو چندسال جوانتر باید حساب کرد. چون مواد سنتی و به ویژه صنعتی به شدت افراد رو تکیده میکنن و سن رو میبرن بالا. ما اینجا افراد زیر 17 سال و بالای 65 سال رو برابر ...
جزییات پرونده قاچاق دختران به کشورهای حوزه خلیج فارس
تنها یادگار شوهرم زندگی می کردم، برای تامین مخارج مدرسه دخترم و...صبح تا شب کار می کردم، بین آدم هایی که برای نظافت و... زنگ می زدند آقا حجت بیشتر از همه تماس می گرفت و لااقل هفته ای یکی دو بار بایدبه خانه اش می رفتم و کار های منزل را انجام می دادم، یواش یواش کارم از نظافت به پخت و پز وپذیرایی از مهمان های آقا حجت در دورهمی های شبانه اش رسید تا یک شب که مهمونی اشون دیر تمام شد و گفت شب همین جا ...
شهید بهشتی می گفت من ساخته دو محمدحسین هستم؛ بروجردی و طباطبایی/ من هیچ گاه با شریعتی مخالفت علنی نکردم
مشکلات و پیچیدگی هایش را که شاگرد چیزی سر در نمی آورد بخواند. باید کتاب روشنی با حجم کمتر و بیان روشن تر و تا حد ممکن ناظر به نیازهای روز باشد. در آنجا مطرح شد چه کسی درس فلسفتنا را بگوید؟ گفتم خودم قبول می کنم. اولین بار که فلسفتنا در حوزه قم تدریس شد، در مدرسه منتظریه به پیشنهاد خودم بود. بعد از مرحوم آقای طباطبایی خواستند کتاب مختصری در فلسفه بنویسند که به جای منظومه یا قبل از منظومه تدریس شود ...
به کاندیداتوری فکر نکرده ام/از ردصلاحیت آیت الله هاشمی ناراحت شدم
سلایق مختلف در انتخابات نماینده داشته باشند. ایران و انقلاب متعلق به همه مردم ایران است. اینکه گروهی به جای مردم تصمیم بگیرند و متولیانه به جای مردم تصمیم بگیرند فاجعه است. شما تلاش کنید که آن چه واقعیت است، آن چه عقیده تان است، بگویید. حالا نشد هم نشد. کسی هم نذر نکرده تا ابدالآباد مثلا بنده روی این صندلی بنشینم. خلاصه این که خیلی دل به چیزی نبندید، ولی هرچه را حقیقت می دانید به مردم بگویید. رفیق شما کسی است که در آینده بگوید، دیدی گفتم؟ ، نگوید، می خواستم بگم ! . ...
دولت هیچ پولی بابت تحقیق به ما نمی دهد/ رقابت تیم های پژوهشی برای دریافت تسهیلات
خارجی هستند. موسسه رویان در بعضی زمینه ها مثل درمان ناباروری جزو مراکز پیشرو در دنیاست. با این حال با توجه به کمبود امکانات و بودجه در ایران، در بخش هایی مثل تحقیقات علوم پزشکی شاهد فاصله گرفتن دانشمندان ایرانی از سطح جهانی و عدم وجود دستاورد و تولید علم هستیم. چه فیلم و کتابی در زمینه علمی- تخیلی خوانده اید؟ در دوران کودکی عاشق کتاب های ژول ورن بودم و همه کتاب هایش را داشتم ...
از شر آب ریزش بینی خلاص شوید
...> از این درمان تا 3 بار در روز استفاده کنید نه بیشتر ،اگر احساس می کنید انجام این کار به تنهایی دشوار است حتما از دیگران کمک بگیرید. بخار روشی مطمئن برای درمان آبریزش بینی کودکان استنشاق بخار کمک می کند تا ناراحتی ناشی از آبریزش بینی کاهش پیدا کند این مخاط بیش از حد باعث عطسه بیش از حد می شود. این همچنین به کودک شما کمک می کند که خواب بهتری داشته و در دوره درمان نیز تسریع ...
ناگفته هایی 40 ساله حسین دهقان نخستین فرمانده سپاه در سوریه و لبنان+تصاویر
توفیق را دارم که هر بار ایشان تشریف بیاورند ایران یا من بروم لبنان، حتما مفصل با هم دیدار می کنیم. معمولا این طور می شود که از مغرب می رویم و نماز صبح را با هم می خوانیم. مجری: خاطره خاصی از ویژگیشان ندارید؟ جایی گفته اید یک ویژگی های شخصیتی شهید سید عباس موسوی داشت یک ویژگی های خاصی هم سید حسن نصرالله داشت. دهقان: وقتی ما رفتیم لبنان و تشکل حزب الله را می خواستیم راه بیندازیم ...
سال بی بو، سال تلخ!
زدم که می خواهد دوباره چانه بزند تا گل بخرم. شیشه را دادم پایین و باز سریع و پشت سرهم گفتم من دو ساعت دیگه از همین جا برمی... داشتم حرف می زدم که پرید وسط حرفم: نمی خوام گل بخری. یه کم از عطرت رو بزن به دستم. خسته شدم از بوی دود و ماشین! بعد دستش را آورد جلو تا عطر بزنم. چند پیس عطر زدم. بو کرد. صورتش خندید، گفت خیلی بوی خوبی می ده و بعد رفت. من هم همین طور شوکه مانده بودم که پس گل ها چی؟ بو ندارند ...
پونه های پُشت دیوار کاهگِلی
پسرش دستم را از رویِ زنگ بر می دارم، چیزی توی دلم فرو می ریزد. مگه پسرشون کجاس؟ _ 30 سال بیشتره که پسرش مفقود الاثر شده آخرین بار زنگ زد که فردا ظهر بر میگرده خونه بعد از اون حاج خانوم 30 ساله که هر روز ظهر سر این خیابون وایمیستاد می گفت بر می گرده حتما بر می گرده تکیه ام را می دهم به دیوار. سرم را به علامت تشکر تکان می دهم. زن در خانه اش را می بندد روی زمین می نشینم و تکیه ام را می ...
آن روز انگار غروب قصد آمدن نداشت
در حالیکه از پوزه اش آب می چکید وحشت زده نگاهم کرد. مادربزرگ گفت: چخه بی صاحب و سنگی را به طرفش پراند. بعد به من گفت: برو این دبه رو خالی کن تو آبشخور گاو ها بعد ببر تمیز بشور دوباره آب کن از این که سر دبه شل بود و توله سگ توانسته بود به آسانی سر دبه را بیندازد با عصبانیت داد زدم: همسایه چرا سگت رو آب ندادی؟ مجبور شدم مسیر خانه تا چشمه را برای آوردن آب دوباره طی کنم. این بار کُند و سلانه سلانه می ...
کتاب بیمار خاموش، نوشته الکس مایکلیدیس
پلیس فکر کردند که او زنده است. سرش را طوری به یک سمت کج کرده بود که انگار بیهوش است. کمی بعد توسط نور چراغ قوه معلوم شد که به صورتش چند بار شلیک شده است. چهره زیبایش از بین رفته و فقط تکه گوشتی سوخته، سیاه و خون آلود به جا مانده بود. روی دیوار پشت سرش تکه هایی از جمجمه، مغز، خون و مو دیده می شد. همه جا پر از خون بود. روی دیوار ها پاشیده شده بود و به شکل جوی های کوچک تیره رنگی روی رگه های ...
قهرمانی که ذخیره انقلاب بود اما حقوق نجومی نگرفت/ غنی سازی؛ برگ برنده مذاکرات هسته ای/ مگر ما آمده ایم ...
شنیدید؟ قاسمی: بله. همه این ها را از دکتر صالحی شنیدم این صحبت ها بین من و شهید شهریاری نبود. دکتر صالحی می گفتند وقتی به او گفتم شهید شهریاری گفت: به من وقت بدهید بررسی کنم که بعد می گویند قبول می کنم. ولی هیچ چیزی را بابت دستمزد قبول نمی کنند. عبور از مدرک گرایی میزان: پس شهید شهریاری عملا علم را به عرصه صنعت آورد یعنی در مرحله مدرک گرایی توقف نکرد. قاسمی: بله. دانسته ...