سایر منابع:
سایر خبرها
اردشیر کامکار: ما کامکارها خیلی هوای همدیگر را داریم
همیشه دوست داشتم یک حالت تهاجمی در این ساز ایجاد کنم و به گونه ای دیگر کمانچه بنوازم. در واقع سعی کردم تحرک بیشتری به آن بدهم و همانند ویولن از اکتاوبندی ساز کمانچه استفاده کنم و به آرشه ها و تکیه ها سرعت بدهم، اما چون سن زیادی نداشتم استادانی که آن زمان کمانچه می نواختند خیلی جوابگوی احساس من نبودند. آن زمان بیشتر کمانچه های محلی خصوصاً خرم آباد، لرستان و آذربایجان مورد توجه و علاقه من بود، البته ...
سفرنامه اربعین (قسمت سوم)
ولی اتصال به ایران قطع بود. گوشی ها هم که از دم مرز به بعد دیگر خط نمی داد. دلتنگ شدم و درجا نشستم به نوشتن. یاران ره عشق منزل ندارد این بحر مواج ساحل ندارد ... یک صندوق خیریه بود برای کودکانی که خانواده هاشان در حمله ی داعش شهید شدند. 25 هزار دینار برای خرج برگشت داشتم. پنج هزارتا را دادم. خدا قبول کند. فکر کنم پول کافی برای برگشت نداشته باشم. محض ریا ...
ستاره اسکندری از انفجارهای تروریستی پاریس گفت
منتشر کردم و از طرف مردم ایران برای تمام جهان آرزوی صلح داشتم اما به طور غیر منتظره ای با ناسزاهای بعضی کاربران فضای مجازی مواجه شدم. او با بیان اینکه به نظر مردم حتی علاقه ای به خواندن درست جمله نوشته شده نداشتند، افزود: این رفتار عجیب حتی وقتی درباره فاجعه منا پیامی نوشتم، یا هنگام هم دردی با مردم در جریان بازگشت شهدای غواص به کشور اتفاق افتاد. برای من بسیار سوال برانگیز بود چطور وقتی به دلیل ...
دوست ندارم وارد حاشیه شوم
متاسفانه پس از المپیک فراز و نشیب های زیادی در کشتی ما ایجاد شد که در نهایت مرا مجاب کرد که مدتی از تیم ملی دور بمانم. باعث و بانی این اتفاق هم یکسری افرادی بودند که بهتر است نامی از آنها نبرم چون دیگر دوست ندارم وارد حاشیه شوم. امروز که با کمک رسول خادم بار دیگر شاهد بازگشت محمد بنا به تیم ملی هستیم سعی می کنم کمتر به تلخی های گذشته فکر کنم و تمام تلاشم را برای موفقیت کشتی فرنگی ایران خواهم کرد. ...
پریناز ایزدیار: به ازدواج و بچه دار شدن فکر می کنم!
حتی زمانی که فیلمنامه را می خواندم برایم جذاب بود. درواقع همه کاراکترهای شهرزاد فوق العاده هستند و برای کسی که بخواهد آن را بازی کند، پتانسیل بالایی در جذب کردن داشت. اما من واقعا شیفته شیرین شدم و اگر قرار بود به سلیقه خودم نقشی از کار را انتخاب کنم بی شک سراغ شیرین می رفتم چون خیلی دور از خودم بود و می خواستم ببینم چگونه از پس آن برمی آیم. سخت بودن نقش را دوست داشتم و البته به جز تلاش خودم ...
شرایط کارگردانی در ایران برای زن و مرد یکسان است
را به تجلیل از شهلا ریاحی، بازیگر پیشکسوت سینما، تئاتر و تلویزیون اختصاص داده بود، گفت: کارگردانی فیلم در 60 سال پیش و توسط یک زن، تابو شکنی و کاری بسیار سخت و ارزشمند بوده که ترجیح دادم نمایش نخستین فیلمی که به عنوان کارگردان در آن حضور داشتم با حضور و تجلیل از شهلا ریاحی آغاز شود. کریمی در پاسخ به سوالی در خصوص تجلیل از شهلا ریاحی نیز افزود: وی هنرمند بزرگی است و مدتی است خود خواسته از عرصه ...
فروغ تصویری از زنان دردکشیده
کمتری از بازیگر می گیرد به نسبت تلویزیون بهتر است. البته من چند سریال هم بازی کرده ام، ولی می توانم بگویم بازی در این سریال برای من مثل درس بود و تجربه بسیاری از این کار به دست آوردم، اما تا به حال زمانی به این زیادی کار نکرده بودم، اما فروغ و قصه سریال را دوست داشتم. در مجموع فضای خوبی در کار حاکم بود و بازیگران ارتباط خوبی با هم داشتند. ...
مرجان شهلا ریاحی روی پرده سینما رفت
.... در پایان این مراسم منوچهر ریاحی، پسر این بازیگر اظهار کرد: همه چیز را از مادرم دارم و یادم می آید که در کودکی دوست داشتم بازیگر شوم اما مادر من را به تحصیل توصیه کرد. من تنها کسی هستم در سن 20 سالگی مادر وقتی مرا باردار بود بازیگر شدم و خوشحالم از این که زیر سایه پدر و مادری کارگردان و کاربلد بزرگ شدم. بعد از این مراسم، فیلم سینمایی شیفت شب به کارگردانی نیکی کریمی به نمایش درآمد. ...
خانواده ای ممتاز در تحصیلات، فعال در ورزش
هنر را در خود پرورش دهد ولی نقطه بارز موفقیت غزال سرلک بعد تحصیلی اوست. سال چهارم رشته تجربی است و در دبیرستان نمونه بهبهان تحصیل می کند. غزال به دنبال دندانپزشکی دانشگاه شیراز است. او فکر می کند این انتخاب برایش سهل الوصول تر خواهد بود. و به شوخی می گوید: در خانواده ای که پدر دکتر باشد و مادر پرستار، بچه نباید کمتر از دندان پزشک شود! . او موقعیت اجتماعی یک پزشک را در جامعه دوست دارم ...
از سه کتاب "5تومن" تا کتاب های بین المللی!
نمایشگاه کتاب کلا چیز خوبی است. اصلا همه آدم ها باید بروند نمایشگاه کتاب و تا دلشان می خواهد دل سیر به کتاب ها نگاه کنند. بعد هم با کلی احساس کتاب خوانی و تیریپ فرهنگی با چندتا برشور و کیسه های تبلیغاتی با آرم کتاب و نشر از نمایشگاه خارج شوند که یعنی ما هم کتاب را دوست داریم! آدم ها البته باید خودشان را آماده نگه دارند برای اینکه سال دیگر باز در چنین فستیوال فرهنگی شرکت کنند. اصلا ...
مجید دوستعلی: آدم رحیمی و مشایی نبودم
فتاح و مسوول مهندسی رزمی آن آقای احمدی نژاد بود که رفاقت این جمع متعلق به زمان دانشجویی در دانشگاه علم و صنعت بود. البته آقای محصولی از افراد با سابقه در سپاه بود و بعد که بنده به این تیپ پیوستم مدتی مسوول تبلیغات تیپ بودم و کارهای تبلیغاتی آن را انجام می دادم. بعد که این تیپ به لشکر تبدیل شد بنده مسوول دفتر فرماندهی و دفتر ستاد این لشکر شدم. یعنی مسوول دفتر آقای محصولی بودم و همین باعث شد که با ...
مصاحبه سایت WTA با ارغوان رضایی
برای خانواده بگذاریم. رضایی بعد از سال ها دوری از تنیس ماه فوریه دوباره به زمین تنیس بازگشت. او می گوید: همیشه می دانستم که دوباره مسابقه خواهم داد و تنیس را به این شکل تمام نخواهم کرد. می دانستم که تمام تلاشم را برای برگشتن به اوج خواهم کرد اما می دانستم این کار سخت خواهد بود. در اوایل سال از نظر ذهنی آماده بودم تا سخت کار کنم. اینکه می بینیم مردم چقدر به کار من علاقه نشان می دهند، حس خوبی به ...
سر انگشتانی سرشار از تراوش زندگی
بارها پخش شد اما به دلیل مشکلات زیادی که وجود داشت نتوانستم آن را در بازار عرضه کنم. یک سال پس از گرفتن دیپلم در جشنواره معلولین شرکت کردم و در حوزه موسیقی موفق به کسب مقام اول شدم سه سال بعد نیز در جشنواره ویژه نابینایان موفق به کسب مقام دوم شدم و سال 87 در تهران مقام سوم کشوری را در جشنواره موسیقی به دست آوردم. پس از آن در انجمن موسیقی اردبیل فعالیت مستمر داشتم و به کودکان نابینا نواختن ساز و ...
ارزیابی بیست و هفتمین دوره مدیریت سرمایه گذاری با گرایش آموزش جامع تحلیل تکنیکال CTA
شده ام " سعید هجری کارشناس ارشد مهندسی مکانیک با 2 سال تجربه معاملاتی گفت : "فعالیت های معاملاتی قبل از دوره کاملا مانند تیراندازی در تاریکی بود پس از دوره دید 360 درجه ای بسیار خوبی حاصل شد " بهنام قهاری نیز در پاسخ این سوال گفت: " پس از دوره توجه به احساسات و شایعات را به طور کامل کنار گذاشته ام و سعی در حضور در بازارهایی دارم که برای سود دهی روند داشته باشد به بیان دیگر ...
در یک ثانیه به قاتل تبدیل شدم
خوب بود، هم در آگاهی و هم در کلانتری و کانون اصلاح و تربیت کرمانشاه. در زندان چه می کردی؟ من آدمی مؤمن و اهل عبادت هستم. در کانون در مسابقه قرآنی بین چهار استان شرکت کردم و دوم شدم. هفت ماه هم روزه گرفتم. البته پیش از این اتفاق هم نماز می خواندم و ورزش می کردم و زندگی عالی ای داشتم. در تیم منتخب قرآن پاوه حضور داشتم و برای تیم منتخب استان کرمانشاه هم تست دادم اما به خاطر درس ...
تخت رضازاده فرو ریخت
. او ادامه داد: البته دوست داشتم که یک ایرانی رکورد مرا بشکند و افتخار می کنم که 15 سال رکورد جهان به نام ایران ثبت شده بود، اما وزنه بردار روس در مسابقات جهانی 2014 نشان داد که وزنه بردار خوبی است و سن مناسبی هم دارد، بنابراین تمرین کرده بود و توانست رکورد من را امسال بشکند. امیدواری لوچف به بهبودی بهداد بهترین وزنه بردار این دوره از رقابت ها که برخلاف انتظارات موفق به شکستن رکورد ...
ترکش بند پوتین را باز کرد
؟ من هم در جواب گفتم: بیژن! . متوجه نشد. باز هم سوال کرد. من سریع فهمیدم که در زبان عربی حرف ژ نیست. برای بار دوم گفتم: بیجان! . سری تکان داد. قبل از اینکه سوال دیگری بپرسد، من که از شدت تشنگی تاب و توان نداشتم و لب هایم خشکیده بود، گفتم: ماء، ماء (آب، آب). نگاهی به اطرافش کرد. قمقمه اش را درآورد و ریخت روی صورتم. بعد از این کار انگار که لذت برده باشد، لبخندی روی لبانش نقش بست. وقتی دید ...
تفاوت مدیریت و رهبری: آموزه های سرالکس فرگوسن
گذشته برمی گردد، فرگوسن فکر می کند زیاده روی کرده است. باید با او مهربان تر می بودم چون بازیکن فوق العاده ای بود. هر طوری که به قضیه نگاه می کنیم، اشتباه بود. بعدها بهتر شدم . موریتز می گوید: یاد گرفتن و انطباق در کار بسیار مهم است. اشخاصی مثل الکس فرگوسن که واقعا در کار موفق هستند، مدیریت را در مدرسه یاد نگرفتند و مدرک MBA هم ندارند. آنها غرایز خود را دنبال کردند و در طول زمان چیزهایی یاد گرفتند ...
حال و هوای کارمند بانکی که شهید شد
مشخصی که می رسید یک جایزه به آنها می داد تا به نماز خواندن تشویق و ترغیب شوند. ویژگی های بارز شهید مختاربند را در طول سال هایی که با ایشان زندگی کردید چه دیدید؟ اطاعت ایشان از ولایت فقیه خیلی بارز بود. بسیار علاقه مند به امام خمینی(ره) و بعد از ایشان به رهبر معظم انقلاب بودند و می گفت: من به قدری به ایشان ایمان دارم که اگر به من بگوید برو درون آتش، می روم و فکر می کنم با رفتن ...
یک روز با عبدالحمید منصوری خبره نرم افزارهای بانکی ایران
نکرده بودم، با آنها رفیق شدم. . سرنوشت بانکی روزی داشتم با کارشناس نابغه ای در بانک پارسیان روی پروژه ای کار می کردم که 90 درصد اطلاعات یک چک را دیجیتالی می خواند و فقط مبلغش باید دستی وارد می شد. در سال 87 ما این طرح سرویس گرا را بردیم هیات عامل. خودم هم عضو هیات مدیره بودم تا 120 میلیون را برای این طرح تصویب کنند. اول یک طرح خرید ملک شش میلیاردی آمد زیر دست مان که ...
قصه آذر و امیر از قتل رسول
روستا بازجویی شد. متهم در بازجویی ها مدعی شد قصد کشتن شوهر و مادربزرگ او را نداشته است و این حادثه اتفاقی رخ داده است. چه زمان بود که با رسول ازدواج کردی؟ یک سال قبل با او آشنا شدم و بعد هم ازدواج کردیم. شغل او چه بود؟ کارمند وزارت ارشاد بود. مگر چه اختلافی با شوهرت داشتی که دست به قتل او زدی؟ ما ابتدا اختلاف نداشتیم و با هم زندگی خوبی را شروع کردیم، اما حدود سه ...
دامادی که از سر سفره عقد غیبش زد! +عکس
ادامه دهم. امیدوارم توانسته باشم در سنگر تعلیم و تربیت و دیگر سنگرهای که بودم وظیفه ام را به خوبی انجام داده باشم. پس از شهادتش هر روز به مزارش می رفتم قبل از شهادت همسرم، در آزمون آموزش و پرورش قبول شدم و معلم حق التدریس بودم. هنوز اولین حقوقم را دریافت نکرده بودم که همسرم شهید شد. بعد از شهادتش به دلیل علاقه ای که به او داشتم از نظر فکری و روحی بسیار اذیت می شدم. هر روز از ...
از "نمازشب" تا "غنی سازی 20 درصد اورانیوم"
جزئیات این ترور از زبان همسر شهید شهریاری که از این سوءقصد جان سالم به در برد، خواندنی و شنیدنی است: روز قبل از حادثه، دکتر از دانشگاه به من زنگ زد و گفت در دانشگاه جلسه ای هست که من هم باید بروم، چون من یک طرح در دست اجرا داشتم که مدتی بود به مشکل خورده بودم و دکتر گفت مشکل طرح من در آن جلسه حل می شود. فردای آن روز من خیلی خوشحال بودم. صبح روز بعد با دکتر از منزل بیرون رفتیم. به علت ...
با آزاده نامداری از کمپین سرطان تا کار و زندگی
که سر کردی، آستین دارد و... ولی آنقدر ما مقاومت کردیم که آن ماند و الان می بینیم که شاید 80 درصد از خانم های چادری ما چادر ملی دارند اما بعد از آن آمدیم تلاش کنیم چادر رنگی را باب کنیم که با شکست مواجه شد چون بعد از چند دفعه که چادرهای رنگ های مختلف پوشیدیم، دیدیم جامعه فکر می کند قداست چادر به مشکی بودنش است و نباید اصلا چادر رنگی بپوشیم. این مساله را کنار بگذاریم. من هم موافقیم که ...
توصیه یکی از فاتحان عملیات طریق القدس
دفاع پرس: شهید حمید صبور حداد طوسی در سال 1340 در مشهد مقدس در خانواده ای پایبند به اصول اسلامی بدنیا آمد از اوایل کودکی مظاهر هوش و ذکاوت همراه با روحی بزرگ در وی مشاهده می شد. از سن 7 سالگی دوران تحصیل ابتدائی خود را در دبستان جوادیه که موسس آن مردی با تقوا به نام حاجی عابدزاده بود که در پرورش این جوانان نقش بسزائی داشت سپری نمود و دوران م ...
نوستالژی بزرگترین تئاتر لامرد
.... از این به بعد "ما" ما نیست "ما" همون گروهه که یکیشون راوی قصه شده. تذکر: هرچی که از این به بعد توی دوتا قرار میگیره حرف ماست. 5 ما قبل از بهمن 59: اولین نمایشنامه ای که توی لامرد بصورت جدی اجرا شد، نمایشنامه ای بود با نام زنده یادان .این نمایشنامه رو آقای حیاتی نوشته بود که حکایت دانشجویی بود که توی جریانات انقلاب درگیر میشد و بخاطر فعالیت هاش بازداشت. چون ...
عهد بزرگ این مرد بازمین
می نشستیم و پدر ما را نصیحت می کرد. آن سال ها بسیاری از بستگان ما در داروخانه کار می کردند به طوری که در سه داروخانه شهر بروجرد همه کارکنان با هم نسبت فامیلی داشتند. وقتی بزرگتر شدم به دلیل اینکه علاقه زیادی به قلمزنی نداشتم با توصیه دایی ام به داروخانه رفتم و دوره پیچیدن نسخه را به صورت تجربی آموختم و به عنوان نسخه پیچ در داروخانه مشغول به کار شدم. سال 1350 در بروجرد سه داروخانه وجود داشت و من ...
اروند خون به دنبال تحقق شعار تئاتر برای همه است
مثل ماه برای آسمان تجربه خوبی همراه با ایوب آقاخانی در حیطه بازیگری داشتم. از سوی دیگر با قلم توانمند او و آثار قابل توجهی که در حوزه نمایش های دفاع مقدس داشتند آشنا بودم. بنابراین با موافقت حمید نیلی، طرح اولیه را در اختیار او قرار دادیم. طرحی که از فیلتر ذهنی این نویسنده عبور کرد و تبدیل به اثر دیگری شد. این نمایش به عملیات کربلای 4 و 175 شهید غواص می پردازد و البته بخشی از این عملیات که بر ...
این فیلم "راحت الحلقوم" نیست + آنونس
به خدمت بگیریم. ترجیح می دهم خودم نوشته ام را کارگردانی و بازی کنم در ادامه حماسه پارسا کارگردان چهارشنبه خون به پا می شود هم در پاسخ به اینکه چرا در اولین فیلم سینما یی اش در مقام کارگردان،نقش اول را هم بازی کرده است، گفت:این دومین فیلم سینما یی من است البته اولین فیلمم به صورت ویدئویی عرضه شد. او ادامه داد: من نوشتن را بسیار دوست دارم و اگر دست خودم باشد، ترجیح می ...
مردی که چون یک پرنده پرواز کرد
. پسرک به بالا نگریست: مامان، نگاه کن! اون مرد داره مثل یک پرنده پرواز می کنه... پرواز او پنج ثانیه طول کشید... این ها را افسر پلیس ناحیه به هنگامی که به خوابگاه بازگشتم به من گفت. به هر صورت تنها کسی بودم که می شد دوست او خواند. روز بعد در روزنامۀ عصر عکسی دیدم: او با صورت روی پیاده رو افتاده بود... به مردی که در حال پرواز باشد شباهت داشت... اگر کوشش کنم می توانم بعضی چیزها را ...