سایر منابع:
سایر خبرها
همسرکشی به خاطر روابط مشکوک
او را تعقیب کردم و متوجه شدم او خانه ای برای خودش اجاره کرده و زندگی مستقلی تشکیل داده است و حتی چند خط تلفن دارد. او پنهانی با چندین نفر در ارتباط بود. من از او خواستم تا به ارتباط های پنهانی اش پایان دهد، اما قبول نمی کرد. هوشنگ درباره لحظه درگیری گفت: آخرین بار وقتی درباره رفت و آمد های مشکوک همسرم به او اعتراض کردم دعوا میان ما بالا گرفت. او فحاشی کرد و حتی من را کتک زد. نرگس می گفت ...
روایت دست اول مجید مجیدی از خلق بدوک : گفتند سیاه نمایی کرده ام! / روایت یک پارادوکس در فیلم نامه نویسی
، فکر کردم بهتر است با بازیگری به این حرفه وارد شوم اما هیچوقت، دغدغه بازیگری نداشتم. این کارگردان در پاسخ به این اظهار نظر راستین که بدوک اصلا به نظر نمی رسد که کار یک فیلم اولی باشد، بیان کرد: این موضوع به همان دورانی برمی گردد که ما سینما را به شکل ویژه ای دنبال می کردیم. ما سه، چهار سالی فقط فیلم می دیدیم. خودم سینمای کلاسیک را خیلی دوست داشتم و علاقه مند بودم که هر قصه ای را در ...
روایت دست اول مجید مجیدی از خلق بدوک : گفتند سیاه نمایی کرده ام! / روایت یک پارادوکس در فیلم نامه نویسی
، فکر کردم بهتر است با بازیگری به این حرفه وارد شوم اما هیچوقت، دغدغه بازیگری نداشتم. این کارگردان در پاسخ به این اظهار نظر راستین که بدوک اصلا به نظر نمی رسد که کار یک فیلم اولی باشد، بیان کرد: این موضوع به همان دورانی برمی گردد که ما سینما را به شکل ویژه ای دنبال می کردیم. ما سه، چهار سالی فقط فیلم می دیدیم. خودم سینمای کلاسیک را خیلی دوست داشتم و علاقه مند بودم که هر قصه ای را در ...
زندگی پس از زندان؛ چالش های بازسازی برای زنان/ یک لحظه غفلت یک عمر پشیمانی دارد
پیش آمد و یک روز که برای تهیه گزارش رفته بودم باز او را دیدم و نشستم کنارش به قصد خرید، اما در اصل دنبال راهی برای همکلام شدن و جلب اعتمادش بودم. انگار همه چیز دست به دست هم داده بود تا آن روز موفق به هم صحبتی با او شوم، تلفن همراهم زنگ خورد و از آن سوی خط روابط عمومی زندان های فارس بود که پاسخ پیگیری نامه ای که قبلا ارسال کرده بودم را داد در بین صحبت هایم نام زندان را که اوردم رنگ از ...
روایت یک پارادوکس در فیلم نامه نویسی
: درست است که تهیه کنندگان عمدتا از من کمک می گیرند، اما من دست نشانده آن ها نیستم و همه می دانند که کار مشاور فیلم نامه، تخصصی برای ارتقای نتیجه فیلم است. خلق ایده ای کلامی و تبدیل به مدیومی فراکلامی او در پایان گفت: در دنیای سینمای مستقل بین فیلمساز و اثر، رابطه شخصی وجود دارد. ما باید این ارتباط عاطفی را درک کنیم. بعد از این که این احساس را مکاشفه کردیم، باید با نویسنده کار ...
اشک و ناله مان را با اخبارتان درآوردید!
گفت خودم جانبازم! گفتم: اگر جانباز هستی، این حرف رو نمیزدی! یک ساعت بعد چشم پزشکی بودم، از منشی درخواست گواهی ویزیت کردم، رفتیم تو بحث بیمه دی. خانم جوانی که نشسته بود گفت، بی ادبی نباشه! مودبانه گفتم خواهش می کنم بفرمائید! گفت دائی ام، جانباز 30 درصده، شما اند تومان، حقوق نمی گیرید! گفتم خانم محترم خیر، من بازنشسته ام و از بنیاد، فقط حق پرستاری میگیرم و با افزایش حقوق ها، ...
کتاب خاطرات یک بزمجه در 33 داستان طنز و نطنز منتشر شد
. خرید اینترنتی کتاب های طنز با تخفیف ویژه در قسمتی از داستان فراز بی فرود از این کتاب می خوانیم: روز پانزدهم آذر هشتاد و چهار، تهران با ترافیک بی سابقه ای مواجه شد. من از تجریش راهی میدان امام حسین بودم، از ساعت پنج تا هشت و نیم تو خیابان شریعتی مانده بودیم، دست آخر همین که به پل سیدخندان رسیدم ماشین را زیر پل گذاشتم و پیاده، راهی خانه شدم، فردای آن روز فهمیدم ...
زن جوان: انتخاب هیجانی و نادرست سرنوشت شومی را برایم رقم زد
های گوناگون متوسل شدم تا این که بالاخره پدرم با چشمانی اشکبار به این ازدواج سیاه رضایت داد در این شرایط نامزدم ساک لباس هایش را برداشت و برای زندگی به منزل ما آمد، اما هنوز یک ماه از مراسم عقدکنان مان نمی گذشت که متوجه شدم صمد خرده فروش مواد مخدر است هرچه تلاش کردم او را از این کار باز دارم هیچ فایده ای نداشت به ناچار موضوع را برای خانواده ام بازگو کردم. پدرم با شنیدن این حرف ها و در حالی که نگاه ...
در گفت و گو بانویسنده داستان و رمان مطرح شد: اهالی هنر و ادبیات نباید مروّج یأس و نومیدی در جامعه باشند/ ...
و دار آسیب هم دیده باشد و زخم هم خورده باشد اما به هیچ وجه کوتاه نیامده بلکه با وجود سختی ها و مشکلات و زمین خوردن ها، بلند شده و دوباره ایستاده. به تعبیر دیگر، دغدغه من کلیت جامعه ایرانی در این مسیر سخت بوده اما قصه ام را زن ایرانی تعریف می کند. شخصیت اول داستان، دختر نازپرورده ای به نام ریحان است که جنگ فرزند و همسرش را از او می گیرد و به همین دلیل دچار مشکلات و التهابات روحی می شود ...
در دفاع مقدس چه بر مدافعان سلامت می گذشت؟
مسجد جامع خرمشهر اولین بار سنگرگاه خدمات درمانی در شرایط پر تنش شد؛ او تعریف می کند: در زمان جنگ آقای سعادتی از اهل بهبهان که داروساز بود، در مسجد جامع خرمشهر مقر درمانی را راه اندازی کرد و چند نفر از خواهران و برداران در کنارش به مجروحان خدمات درمانی را ارائه می دادند و بعد از سقوط خرمشهر، حمید قبطی بهداری خرمشهر را تشکیل داد و پنج مرد و 20 زن را که من یکی از آنها بودم، در آن مشغول شدند . ...
مرگ مهر مادری!
امنیت اجتماعی توسط نیروهای کارآزموده دایره مبارزه با مواد مخدر کلانتری قاسم آباد مشهد دستگیر شده است. این زن جوان که دفتر خاطراتش را در کوچه باغ های بدبختی و تیره روزی ورق می زد، با بیان این که دلم برای فرزندانم تنگ شده است! درباره سرگذشت خود به کارشناس اجتماعی کلانتری گفت: چهار ساله بودم که قربانی اختلافات بین پدر و مادرم شدم. آن ها که با یک عشق هیجانی دوران جوانی با هم ازدواج کرده بودند هیچ ...
متلاشی شدن باند سرقت پراید به سرکردگی زن جوان
قرار گرفتند. در همین حال زن جوان که خود را مهناز معرفی می کرد و به کماندو معروف بود در بازجویی ها گفت: شب گذشته وقتی به همراه یکی از دوستانم درباره ترک اعتیاد سخن می گفتیم، قرار شد که دوستم مرا به منزل یکی دیگر از دوستانم برساند چرا که از دست شوهرم فراری بودم و نمی خواستم به منزل خودم بازگردم، چون شوهرم مرا کتک زده بود و باید صبح به پزشکی قانونی می رفتم، در همین بین دوستم سحر سوئیچ خودروی ...
خانم پرستار تهرانی خانه مجردی پنهانی داشت!
. من که الهام را دوست داشتم مهریه همسردومم راپرداختم و از او جدا شدم و بار دیگر با الهام ازدواج کردم. قتل هولناک زن تهرانی در منطقه فلاح وی ادامه داد:من آن زمان کارگر خدماتی بودم و در خانه مردم نظافت می کردم. بعد از شروع زندگی جدیدمان الهام درس خواند و به عنوان کمک پرستار در یک بیمارستان مشغول به کار شد. چند سال از این ماجرا گذشت و همسر که شرایط مالی خوبی پیدا کرده بود مثل قبل به من بی ...
آخرین لحظه زندگی مرحوم قاضی مرادی از زبان همسرش
دقت بخواند خودم تند تند برایش می خواندم و حرف می زدم و تفسیر می کردم. دوست نداشتم متوجه شود که سرعت عمل قبل را ندارد و از این بابت خیلی خوشحالم که شاید خودش به آن شدت و حدت بیماری اش آگاهی پیدا نکرد. وی ادامه می دهد: البته همانطور که پزشکانش قبلا گفته بودند و سعی می کردند به من آمادگی بدهند، مطمئن بودم که شرایط بیماری اش به اینجا منتهی می شود چون بیماری پارکینسون این طور نیست که ناگهان ...
برای آلبرتینی و همه نابغه های قدرندیده فوتبال
قول استاد نازنین و عزیزم سعید قطبی زاده این نظر من است و حکم قطعی صادر نشده است. انگار یک جایی سلطان -علی پروین- گفته بود که اگر من ده تا شاهرخ بیانی داشتم، قهرمان جهان می شدم. و من هم می خواهم همینجا ادعا کنم که اگر بتوانم دو هافبک دفاعی درجه یک برای تیمم انتخاب کنم، می توانم آن تیم را در پایان لیگ یا هر تورنمنتی قهرمان تحویل بدهم. از جام جهانی نود و چهار به بعد، که یادم می آید تیم های ...
اقدام عجیب مرد جوان بخاطر ولخرجی زنش !
خودش بسازد تا درخواست مداوم همسرش برای گرفتن پول را متوقف کند. ولخرجی ها و بیش از حد پول خواستن های همسرش تمامی نداشت، این اتفاق ادامه پیدا کرد تا جایی که او تصمیم گرفت یک برنامه بچیند تا دیگر همسرش هیچ گونه راهی برای درخواست پول نداشته باشد. با یک برنامه ریزی، به گونه ای جلوه کرد که انگار مرده است و از خودش تصاویری منتشر کرد که روی یک تخت دراز کشیده و پنبه هایی داخل بینی و دهانش هستند و ...
گفتگو با لیدا فریمان اولین پرچمدار زن ایران؛ "حسرتهایم تبدیل به امیدی برای دختران امروزی شد"
رکورد ورودی المپیک را بزنیم. دو سال قبل از المپیک محروم بودم اما به قول مسئولان سمج تر متاسفانه به سبب اختلافات و مشکلات بعد از بازی های آسیایی من و تقی پور برای دو سال محروم شدیم. شاید مسئولان وقت متوجه این موضوع نبودند که حضور ما در المپیک فرصتی برای حضور زنان ایران بعد از انقلاب، در عرصه المپیک خواهد بود. در آن موقع آقای فائقی معاونت ورزش وقت تلاش زیادی کرد و با حمایت های او ...
محاکمه عامل قتل عام خانوادگی در تهران
رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در جلسه رسیدگی به این پرونده بعد از اینکه همسر سابق متهم درخواست قصاص را مطرح کرد و گفت حاضر به گذشت نیست، متهم در جایگاه حاضر شد. او گفت: من قاتل نیستم. زن سابقم کلید خانه ما را داشت و به آنجا رفت و آمد می کرد. شب وقتی از خواب بیدار شدم، متوجه شدم دو دخترم و پدر و مادر همسرم کشته شده اند. من از دیدن جسد خونین آنها شوکه شده بودم و می خواستم ...
اعتراف جاستین بیبر به بدرفتاری با سلنا گومز
به راهی برای گفتن برخی حرف ها نیاز دارم که دوست داشتم آن ها را بیان کنم. این ترانه، نشان دهنده نفرت من نیست؛ بلکه پیام آن این است که من در رابطه زیبایی بودم و هرگز آن را تکذیب نمی کنم. ازطرفی بودن در این رابطه برایم بسیار سخت و دشوار بود و من خوشحالم که به پایان رسیده است. من احساس می کنم که این بهترین راه برای بیان این نکته بود که هرچه بود، تمام شد و من آن را درک کردم و به آن احترام می گذارم. اکنون من کاملا وارد مرحله جدیدی از زندگی خودم شدم . منبع: elle ...
ماجرای ترس عده ای از مسئولین فرهنگی از میدان دادن به شاعران جوان
هم به نوبه خود منشأ خیر بودند اما چیزی که ما می خواستیم نبود. بنابراین احساس نیاز کردیم که بیشتر در این زمینه فعال بشویم. در مجله ها و یا نهادهایی که مسئولیت داشتم، این حس نیاز بیشتر تقویت شد. برای مثال در مجله شعر که دبیر تحریریه آن بودم و یا مجله سوره که مدتی در آنجا حضور داشتم، همدیگر را پیدا کردیم و تیم ما بهتر شد. یا زمانی که در حوزه هنری تهران مسئول آفرینش های ادبی بودم، به همراهی تیمی که ...
خنده دارترین مطالب طنز و با حال
میشی یه گورخر باهات بای بای کنه اونم از توی کشتی بابات ****************************** توکافی شاپ نشسته بودم یه دختره اومد گفت ببخشید شما تنهایید؟! یه پوزخند زدمو یه کام محکم از سیگار گرفتم با یه صدای خسته گُفتم: خیلی وقته... گفت پس من این صندلی رو ببرم اونور صندلی کم داریم... نابود شدم... میفهمی؟ نابود ****************************** ...
پنالتی اصفهان خرمشهر ؛ داستانی کوتاه از جایزه ادبی یوسف
: -کوجای حج مصطفی؟.... دوباره زدی به سیمی آخر؟... وا کن حجی.... منم.... انگار که منتظر است صدایم را بشنود. در بزرگ کارگاه را با دست لرزان باز می کند. می روم داخل و در را می بندم. پتک از دستش می افتد روی خرده چوب های پالت ها. می نشیند وسط کارگاه و نفس نفس می زند و تمام بدنش می لرزد. دستم را می گذارم روی شانه اش و شروع می کنم ماساژ دادن. چقدر شدید می لرزد. سی چهل سال گذشته است از ...
گزارشی از روستای زیارت در 48 سال پیش/ دهکده ای که زنان بر آن حکومت می کردند
زنش را طلاق بدهد در نتیجه می توان گفت که تا به حال کسی بیش از 300 تومان برای زن گرفتن نپرداخته است. کدخدا ادامه می دهد که در زیارت دختر ها و پسر ها از 18-19 سالگی ازدواج می نمایند، البته در سال های اول ازدواج نزد پدر و مادرشان به سر می برند و بعد که خانه ای ساختند به خانه خود می روند. کدخدا خیلی از زندگی راحت و آسوده مردان دهکده زیارت حرف زد. آن قدر حرف زد که یک وقت احساس کردم دیگر چیزی از حرف هایش نمی شنوم و وجودم فقط در این آرزو می سوزد که کاش من هم جزو مردان ده زیارت بودم! کاش شما هم بودید! ...
با ام اس تا اورست / وقتی یک ایرانی، دومین فاتح بام دنیا با بیماری خاص می شود
... من هم مثل اغلب افرادی که دچار بیماری های خاص مانند ام اس می شوند، آن اوایل بارها دچار افسردگی و ناامیدی شدم اما دیدم جز بلند شدن و تلاش کردن، راه دیگری ندارم. دست روی زانو گذاشتم و برای بازگشت به زندگی، سراغ ورزش رفتم و کم کم ام اس را به عنوان جزیی از زندگی ام پذیرفتم. 5 سال بعد از ابتلا به ام اس، ازدواج کردم و حالا یک پسر 24 ساله و یک دختر 19 ساله دارم. همسر و فرزندانم در تمام این سالها ...
می خواستم سرزنده بودن مادران شهدا را نشان دهم
مانعی که در این مسیر داشتید چه بوده؟ اینکه هنوز حرف های مادران و پدران شهدا برای متولیان مسئله جدی نیست، در حالی که ظرفیت بالایی برای حفظ نظام و ارزش ها دارند. وقتی زلزله یا سیل یا کرونا آمد از نزدیک دیدم که اینها چه جریانی به راه انداختند و خیلی تلاش کردم این موضوع را جا بیندازم اما متأسفانه مسئولان دغدغه ای ندارند. اگر هم کاری انجام می دهند در حد بالا بردن رزومه و عملکرد کمی مجموعه تحت ...
مرد جوان و دریا
خدماتی در بیمارستان گفت. مرتضی هم درمیان سکوت آقای دکتر از وضعیتش حرف زد و اینکه به تازگی صدا هایی نگران کننده از دیفرانسیل ماشینش شنیده می شود و اگر بخواهد به خرج بیفتد، دیگر همان اندک پولی را هم که روزانه کسب می کند، از دست خواهد داد. متخصص قلب و عروق به صورت شفاهی قول هایی داد و موقع پیاده شدن، شماره تلفن مرتضی را ذخیره کرد و با عجله از در بیمارستان داخل شد. یک هفته بعد ...