سایر منابع:
سایر خبرها
نسخه کرونایی مرد شیطان صفت برای دختر جوان
خودم از نزدیک با او حرف بزنم و پولم را نیز از او پس بگیرم. پس از طی مسافتی یاشار خودرواش را به سمت بیرون از شهر تغییر مسیر داد که به او اعتراض کردم و ناگهان چاقویی از زیر صندلی اش بیرون آورد و مرا تهدید به مرگ کرد. در حالی که دست و پایم از شدت ترس می لرزید او خودرواش را در حاشیه شهر نگهداشت که تازه متوجه نقشه شوم او شدم. او مرا به زور آزار داد که با هم درگیر شدیم و بعد با چاقو مرا زخمی کرد و ...
غلامحسین میدانچی کهن حروفچین صنعت چاپ
. سال 1339 ده ساله بودم و در شهر همدان به مدرسه می رفتم ولی علاقه ی چندانی به درس و کلاس و مدرسه نداشتم و نتوانستم با مدرسه کنار بیایم. دو، سه سال کلاس اول مانده بودم و پیش نمی رفتم. چاپخانه ای به نام چاپ ناطق در آن اطراف بود و می دیدم که با یک ماشین چاپ پایی کار می کنند، من هم محو تماشای کار آنها می شدم. خلاصه یک روز از مدرسه فرار کردم و بعد از یک هفته گشت زدن به سراغ همان چاپخانه رفتم ...
زورگیران بی رحم راننده اسنپ کرمانشاهی را چاقو چاقو کردند + فیلم و عکس تکاندهنده
سارقان را منصرف کرد و بعد از سرقت گوشی و کیف پول ار مهلکه گریختند. به گزارش اختصاصی خبرنگار رکنا، صدای مبهم حجت قاسمی در تماس تلفنی با خانواده اش در نیمه شب 25 خرداد ماه، خبر از یک حادثه دلخراش داشت. مدتی بود که کرونا کار و کاسبی فیلمسازان را کساد کرده بود و حجت قاسمی هم از این قاعده مستثنی نبود.برای همین در اسنپ مشغول به کار شده بود تا بتواند امرار معاش کند. ...
قاچاقچی قاتل محاکمه می شود
کرونا شدم. در ایام شیوع ویروس توانستم با قرار وثیقه از زندان آزاد شوم. بعد از آزادی از زندان تصمیم گرفتم موضوع اختلاف حساب چند ساله با مادرزن سابقم را حل کنم. به همین خاطر با مینا تماس گرفتم و از او خواستم تا یکدیگر را ملاقات و این مشکل را حل کنیم که او هم قبول کرد. آن روز با خودروی خودم دنبالش رفتم و در حالی که در ماشین نشسته بود درباره موضوع اختلاف حساب با هم صحبت کردیم. در مسیر به خیابان ...
کتک خوردن 2 زورگیر قوی هیکل توسط 6 پسر 16 ساله
صحبت با موبایل بودم که ناگهان دو موتورسوار نزدیکم آمدند و پرسیدند چگونه باید به بلوار بروند، خواستم آدرس را بدهم به آنها نزدیک شدم که در یک لحظه ترک نشین موتور با زنجیر در دست پایین آمد و با گفتن اینکه مثل بچه های آروم کیسه، موبایل و کارتت رو به من بده، خواست که سر و صدا نکنم. در کوچه پرنده هم پر نمی زد و هوا تاریک شده بود. ترسیدم و هر چه داشتم را به آنها دادم. آن مرد خنده ای کرد و دستی روی سرم ...
مرد و زن قاتل به قصاص و حبس محکوم شدند
...، چون بعد از آن بود که متوجه شدم همه حرف های او دروغ بوده تا مرا گرفتار کند. در ادامه زن جوان نیز قتل را انکار کرد و در دفاع از خود گفت: یاسر دروغ می گوید. او خودش قرص خواب را خرید و سپس نقشه قتل را کشید. او بعد از اینکه گودالی در باقر شهر آماده کرد من و شوهرم را به آن محل برد و بعد با چند ضربه چاقو شوهرم را کشت. من فقط در حمل جسد و انداختن در گودال او را کمک کردم. زن جوان در آخر ...
سرقت در پوشش پرستار سالمندان؛ می خواستم برای دخترم جهیزیه بخرم
شکایت کردند. وقتی بازداشت شدم همه پول های دزدی را خرج کرده بودم. برای همین وثیقه گذاشتم و تعهد دادم به زودی این مبلغ را جور خواهم کرد و اینطوری بود که آزاد شدم. در سابقه قبلی ات از چند نفر سرقت کردی؟ همان یک شاکی بود که گیر افتادم. همیشه از یک شگرد استفاده می کردی؟ دفعه دوم برای این که گیر نیفتم، روش تازه ای داشتم. روشی که یکی از دوستانم به من آموزش داده بود. او گفت ...
درخواست طلاق از شوهر چشم چران
این که یک بار یکی از دوستان نزدیکم موضوع را برایم فاش کرد. او با کلی خجالت و عذرخواهی، به من گفت یاسر نگاه های بدی به زنان دارد، طوری که آنها را می آزارد. وقتی این حرف ها را شنیدم، دنیا روی سرم خراب شدم. دلم می خواست زمین باز شود و من داخل آن بروم. خیلی خجالت کشیدم. ولی حرفی به یاسر نزدم. سعی کردم او را زیر نظر بگیرم تا مطمئن شوم. بعد از چند بار فهمیدم دوستم حقیقت را می گفت. همسرم نگاه های بد و ...
انهدام باند سارقان زورگیر غرب تهران
...> وی عنوان کرد: شاکی پس از حضور در پایگاه به کارآگاهان گفت، به عنوان مسافر در میدان آزادی سوار یک دستگاه خودروی تیبا شدم که دارای 2 نفر سرنشین و راننده بوده و پس از طی مسافتی یکی از سرنشینان خودرو با تهدید چاقو اقدام به سرقت گوشی تلفن همراه، وجوه نقد و کارت عابر بانک من کرده و پس از حدود نیم ساعت در مکانی خلوت، مرا از ماشین به بیرون پرتاب و فرار کردند. رئیس پلیس آگاهی تهران بیان داشت ...
مرگ زن میانسال؛ قتل به دست داماد سابق؟!
را حمل می کردم. درخواست عفو دادم که با آن موافقت و حکم اعدامم تبدیل به حبس ابد شد. با شیوع بیماری کرونا، توانستم با سپردن وثیقه از زندان آزاد شوم. من با مادر زن سابقم اختلاف حساب داشتم. به همین خاطر آن روز با ماشین دنبالش رفتم و با هم درباره اختلاف حسابمان صحبت کردیم، اما او را در خیابان شریعتی از ماشین پیاده کردم و دیگر از او هیچ خبری نداشتم تا اینکه چند روز بعد متوجه شدم مادر همسر ...
اسرار قتل زن میانسال در هاله ای از ابهام
.... با به دست آمدن این مدارک، مرد خلافکار به اتهام قتل بازداشت شد، اما جرمش را گردن نگرفت و مدعی شد با مادرزن سابقش فقط صحبت کرده است. پرویز در توضیح اینکه چرا تلفن همراه او هم در همان منطقه آنتن داشته است، گفت: من به دلیل اینکه با مادرزنم صحبت می کردم، با او در یک منطقه بودم. بعد او را از ماشین پیاده کردم. حتی اول خواستم به خانه اش بروم، اما چون داماد و دخترش در خانه بودند، او حاضر نشد ...
وعده اقامت در آلمان به گروگانگیری ختم شد
و با حضور در دفتر قرارداد امضا کرده بودند. آنها طی چند مرحله به حسابی که مدیر دفتر اعلام می کرد پول واریز می کردند. این درحالی بود که مدیر دفتر وعده داده بود که کارهای اداری اقامت در سفارت آلمان در ترکیه انجام می شود. یکی از مالباخته ها می گفت: وقتی آگهی وسوسه انگیز اقامت در کشور آلمان را دیدم به شماره آن زنگ زدم. فردای آن روز به دفتر مسافرتی رفتم و پس از صحبت با آقای پیمان که مدیر آنجا بود ...
اولین فیلم اعتراف وحشتناک قاتل 8 عضو خانواده زاهدانی / اولین شلیکم به پسربچه بود
بلوچستان در ادامه افزود: متهم در شب حادثه به اتفاق همدستان خود به درب منزل مقتولان رفته و پس از تهدید اعضای خانواده با شلیک سلاح کمری اقدام به قتل آنها می کند و با توجه به اینکه مواد مخدر را داخل منزل پیدا نکرده بودند برای انحراف ذهن مأموران و گمراه ساختن پلیس ، با صحنه سازی اقدام سرقت تعدادی از وسایل منزل کرده و از محل متواری می شوند. فرمانده انتظامی استان سیستان و بلوچستان اظهار داشت: در ...
ناگفته های بهزاد نبوی از تحصن مجلس ششم
مخلصانه به آقای معین دارم و دکتر شخصی من بوده است و تعصب خاصی داشتم ولی در ان انتخابات معتقد نبودم که ایشان را کاندیدا می کردیم. مجموعه من انتخاب کرد و من حتی مسئولیتی در ستاد ایشان قبول کردم. آن زمان من دو سه ماه بود که عمل قلب باز کرده بودم ولی در قم برای سخنرانی رفتم و آنجا کتک شدید خوردم و من را در جوی آب انداختند و لت و پار شدم، حتی پلیسم دلش می خواست من کتک را بخورم بعد من را جمع و جور کند. ...
آینده دخترانی با مادران بداخلاق؛ از بیماری روانی تا فرار
خودش نمی آورد. یک بار یادمه که من از دانشگاه اومده بودم، چون اجازه نداشتم جایی غیر از خونه بمونم، چند ساعت تو ترافیک جهنمی رانندگی کرده بودم، توی دانشگاه کار آزمایشگاهی می کردم، یواشکی دور از چشمشون کار می کردم که پول جمع کنم برای فرار کردن، خسته و کوفته اومدم خونه غذا کشیدم خوردم. آخرش طبق عادتم توی خوابگاه، پاشدم ظرف غذای خودم رو شستم. مادرم اومد گفت اون یکی ظرف توی سینک رو چرا نشستی ...
آزارگر بی رحم
خانه متوجه حضور مادر خانواده شدم و با تهدید، زنان را مورد آزار و اذیت قرار دادم. چاقو را زیر گلوی زنان گذاشته و اگر فرزندی هم در خانه داشتند، تهدید می کردم اگر مقاومت کند، بچه اش را می کشم. یک بار هم بعد از ورود به خانه ای تازه متوجه شدم آنجا مهدکودک است. به مربی آنجا هم تجاوز و بعد فرار کردم. البته آزار و اذیت زنان و بچه ها دست خودم نبود و هر روز یک نفر در گوشم حرف می زد و دستور می داد ...
لحظه به لحظه با تعقیب و گریز سارقان بامدادی مشهد
تقریبا صد نفری را به کوچه کشانده بود. منگ بودم و همچون کسی که دست هایش را روی کوشش می فشارد و صداها را به صورت نامفهوم می شنود، در آن لحظه این طور می شنیدم. تا به خودم بیایم و دست و پایم را جمع کنم و از چنگ مأموران بگریزم، به دست یکی شان دستگیر شدم. زمانی که من را به خودرو پلیس منتقل کردند متوجه شدم که یکی از دوستان دیگرم را هم دستگیر کرده اند نفر سوممان فرار کرده بود. همین طور که آه همه آن هایی که ...
دردسر خواستگار اینستاگرامی برای دختر ساده لوح
وارد شده و بعد با کلید گاوصندوق را بازکرده و محتویات آن را سرقت کرده است. مأموران به تحقیق از شاگرد مغازه شاکی پرداختند که او نیز مدعی شد سارق را نمی شناسد. مأموران در جست وجوی دختر سارق بودند که چند هفته بعد معلوم شد، شاگرد مغازه هم بدون آن که تسویه حساب کند، ناپدیدشده است. این رفتار او احتمال سرقت از سوی او را مطرح کرد. در جریان تحقیقات پلیسی رد دختر سارق به دست آمد و او چند روز پیش در ...
درخواست قصاص برای قاتل آشنای زن تنها
که وضو گرفته بود و می خواست نماز بخواند؛ اما چند دقیقه بعد متوجه شدم دوربین مداربسته خاموش شده است. من که نگران شده بودم با مادرم تماس گرفتم، اما پاسخ نداد. به همین خاطر سراسیمه به خانه مادرم رفتم و با جسد او روبه رو شدم. طلا های مادرم سرقت شده و گمان می کنم یک آشنا او را کشته است. مأموران پلیس در نخستین گام از بررسی ها به تحقیق از فرزندان قربانی پرداختند و دریافتند از مدتی قبل پسر ...
قتل زن تنها با ماهیتابه
همین خاطر سراسیمه به خانه مادرم رفتم و با جسد او روبه رو شدم. طلا های مادرم سرقت شده و گمان می کنم یک آشنا او را کشته است. مأموران پلیس در نخستین گام از بررسی ها به تحقیق از فرزندان قربانی پرداختند و دریافتند از مدتی قبل پسر برادرزاده قربانی به نام مانی 23ساله به بهانه تحویل دادن بسته های معیشتی به خانه این زن رفت و آمد داشته است. چند ساعت بعد دوست مانی به پلیس آگاهی رفت و به ...
از دستگیری سارقان مسلح تا عاملان تیراندازی در خوزستان
پی وقوع چند فقره سرقت محموله های جاده ای از خودرو های عبوری به دست افرادی ناشناس تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی استان خوزستان و شهرستان تحقیقات تخصصی خود را برای بررسی موضوع آغاز کردند. او با بیان اینکه در روند تحقیقات پلیس سرنخ هایی از تیم سارقان که با تشکیل باندی اقدام به این سرقت ها می کردند، به دست آمد و زمانیکه این افراد در حال برنامه ریزی یک سرقت بودند، با اقدامات شبانه روزی و طی یک ...
دختر سارق به همدستش هم رحم نکرد
حرکت می کرده با او تصادف و فرار کرده است اما حقیقت ماجرا این نبود و این راز زمانی فاش شد که مرد زخمی برای شکایت از چند زورگیر راهی اداره پلیس شد. یک هفته بعد دختر و پسری مرا ربودند و با ضرب و شتم، دست به سرقت دو میلیاردی زدند . مرد جوان این جمله را به افسر پرونده گفت و ادامه داد: من تاجر فرشم. چند وقت قبل با دختری به نام آرزو در فضای مجازی آشنا شدم. چندبار یکدیگر را ملاقات ...
نقشه زن شیطان صفت 37 ساله برای جوان 19 ساله
پسر جوان که نمی دانست کجا باید برود بیرون از خانه با زنی 37 ساله آشنا شد. این زن او را به خانه ای که پاتوق چند سارق حرفه ای بود برد . پسر جوان در آنجا مخفی شد و به اصرار زن جوان وجوه نقد کارت های عابر بانک سرقتی که مبلغ چهار میلیون و 700 هزار تومان بود را خالی کرد. زن جوان پسر خام و کم تجربه را ترساند که خواهرت اعلام سرقت می کند و بهتر است تا چند روزی آفتابی نشوی پسر 19 ساله ...
قتل مادر خواننده پاپ ایرانی ! + جزییات
شیشه بازداشت و به اعدام محکوم شدم. شیشه مخدر متعلق به دوستم بود و من فقط آن را حمل می کردم اما درخواست عفو دادم که با آن موافقت وحکم اعدامم تبدیل به 25 سال زندان شد. با شیوع بیماری کرونا توانستم با سپردن وثیقه از زندان آزاد شوم.من با مادر زن سابقم اختلاف حساب داشتم .به همین خاطر آن روز با ماشین دنبالش رفتم و با هم درباره اختلاف حسابمان صحبت کردیم اما او را در خیابان شریعتی از ماشین پیاده کردم ...
بازداشت عامل قتل عام 8 عضو خانواده زاهدانی + عکس
پیدا نکرده بودند برای انحراف ذهن مأموران و گمراه ساختن پلیس ، با صحنه سازی اقدام سرقت تعدادی از وسایل منزل کرده و از محل متواری می شوند. فرمانده انتظامی استان سیستان و بلوچستان اظهار داشت: در نهایت با تلاش پلیس 5 همدست دیگر این فرد جانی شامل یک زن و 4 مرد شناسایی و متهمان در چند عملیات ضربتی دستگیر شدند. سردار طاهری در پایان با اشاره به معرفی متهمان به مراجع قضائی خاطر نشان ...
پستوهای مجازی ناصرخسرو
بیمارستان برگشتم. او ادامه می دهد: وقتی به بیمارستان رسیدم و در دست پرستار داروی رمدسیور را دیدم تازه آنجا بود که متوجه شدم داروی اصلی چه شکلی است و فهمیدم آن مرد داروفروش سرم کلاه گذاشته است. به من گفتند دارویی که به تو داده اند، هیچ ربطی به رمدسیور ندارد و دلالان روی دارو برچسب چسبانده اند. بعد از این اتفاق شکایت کردم و مشخص شد فروشنده دارو از کارت بانکی یک کارتن خواب استفاده کرده و ...
جستجوی خوشبختی در بیراهه رمالی و دعانویسی
...! زندگی منشوری در حرکتی دوار است و این را دعانویس ها و رمال ها خوب یاد گرفتند و خیلی بهتر از آن استفاده می کنند. پدیده دعانویسی و رمالی از گذشته های دور، مشتریانش را با یک چیز غافلگیر می کرد؛ اولین بار خیلی هیجان زده شدم و تعجب کردم که چطور این همه اطلاعات در مورد من دارد ولی تمامش یک حدس و روانشناسی بود ؛ این ها بخشی از صحبت های نفیسه به عنوان یکی از هزاران مراجعه کننده ای است که ...
خواب امام را دیدم و رضایتنامه را انگشت زدم
در سن 20 سالگی، در تاریخ 19 دی 65 در عملیات کربلای 5 به شهادت رسید. پیکر رضا 40 روز مفقود بود تا اینکه بعد از تفحص همزمان با خبر قطعی شهادت رضا پیکرش هم به آغوش خانواده بازگشت. آنچه پیش رو دارید نوشتاری است از لحظات حضور ما در خانه پدری شهید و همکلامی مان با اقدس حصاری مادر شهید رضا حصاری. مادران مکتب زینب (س) بعد از چند تماس تلفنی و پیگیری های لازم دیدار با خانواده ...
120 هزار دلار برای رهایی از اسارتگاه مرگ
همراه نیز بخرم که گفتم پول ندارم و نخریدم. آن طرف مرز مردی با یک خودروی سوزوکی نقره ای منتظر ما بود. وقتی سوار شدیم 10 کیلومتری که طی شد خودرو به فرعی پیچید و در تمام این مدت راننده مدام در حال صحبت با تلفن بود. وقتی اعتراض کردیم که چرا از جاده فرعی آمده ای، گفت جاده در دست طالبان و خطرناک است. بعد از طی مسافتی هم از ما خواستند که سرهایمان را پایین بگیریم، چون داعش و امریکایی ...