سایر منابع:
سایر خبرها
قاتل خانه مجردی فقط به زندان محکوم شد + دادگاه تهران دفاع از خود گرفت
استان تهران فرستاده شد و متهم محاکمه شد. در ابتدای جلسه مادر قربانی درخواست قصاص کرد و در ادامه مهدی به جایگاه رفت و در دفاع از خودش گفت: من در پرونده ام چهار فقره سابقه سرقت دارم اما قاتل نیستم و اتهام قتل عمدی را قبول ندارم. روز حادثه یکی از دوستانم به نام داوود مرا به خانه مجردی اش در خیابان شوش دعوت کرده بود. وقتی به آنجا رفتم با دوستان دیگرم روبرو شدم. دقایقی بعد داوود ...
ماجرای تجاوز پسر پلید به عشقش
گردیم و پدرم تسلیم خواسته من می شود.اما ماجرا طور دیگری رقم خورد و سینا من را مورد تجاوز وحشیانه قرار داد.حال روحی خیلی بدی داشتم و مدتی بعد متوجه شدم باردار شده ام.دیگر نمی دانستم باید چطور به خانه برگردم چون خیلی شرمنده خانواده ام بودم.یک شب حالم خیلی بد شد و راهی بیمارستان شدم و تنها کسانی که در آن حال بد به آنها نیاز داشتم پدر و مادرم بودند برای همین با آنها تماس گرفتم.در بیمارستان متوجه شدم به ...
کات در سینما وجود ندارد
به گزارش روز جمعه گروه فرهنگی ایرنا از موزه سینما، همایون اسعدیان گفت: زمانی که در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بودیم، تصور می کردیم نسل ما قرار است سینمای ایران را متحول کند و فکر می کردیم قبلی ها باید بروند و ما وارد شویم. سال ها طول کشید تا متوجه شدم که در سینما کات وجود ندارد و نسل ها قطع نمی شوند تا نسل بعدی بیاید بلکه داخل هم ادغام می شوند و به نسل بعدی می پیوندند. اسعدیان ...
معتادان در قرنطینه اعتیاد و کرونا
. برادرم سال هاست که همه اعضای خانه را به خاک سیاه نشانده است. کرونا هم که تمام نمی شود تا بتوانیم روی مشکل اعتیاد برادرم متمرکز شویم و چاره ای پیدا کنیم. لیلا 13 سال است که ازدواج کرده، او به ما می گوید: همان اوایل ازدواج فهمیده بودم شوهرم مواد مصرف می کند، اوایل حاشا می کرد، ولی بعد از مدتی دیگر در خانه هم مصرف می کرد. اول تریاک بعد شیشه حالا هم هروئین، یک پسر کوچک هم داریم از چند سال پیش شب ...
بازداشت پروترین مالخر طلا در تهران
خانم به اسم مژده چند ماهی است تسویه حساب کامل کرده و رفته است ، اما کارمند دیگر به اسم امید اظهارات ضد و نقیضی داشته و سعی دارد اتهامات را متوجه همکار سابق خود کند. در ادامه تحقیقات پلیسی مشخص شد امید با چند طلافروش در ارتباط بوده است که با دعوت از طلافروشان، یکی از آنها به اسم رضا راز سرقت طلاها را فاش کرد و گفت: چند روز قبل امید مقدار زیادی طلا برای فروش آورد و من از او فاکتور خواستم که ...
شوکه شدن مرد تایلندی با دیدن پیتون بزرگ در گاراژ
مهمان ناخوانده که یک مار 30 کیلوگرمی بود روبه رو شد. وی بلافاصله با مرکز کنترل حیوانات تماس گرفت و از آن ها برای شکار مار کمک خواست. این اتفاق در شهر پاتایای تایلند رخ داد. شوچارت به پاتایا میل گفت: من خوابیده بودم که با سر و صدای سگم از خواب بیدار شدم. وارد گاراژ شدم و یک پیتون بزرگ را دیدم که وارد گاراژ شده بود. چون قادر به شکار این مار نبودم بلافاصله با مرکز کنترل حیوانات تماس گرفتم و ...
واکنش علی دایی به ماجرای عباس بوعذار
. سرمربی اسبق تیم ملی درباره ماجرای اخراج شدن از تیم ملی پس از بازی با عربستان به خاطر راه ندادن محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور وقت ایران به رختکن تیم ملی توضیح داد: من نمی خواستم به گذشته فلش بک بزنم ولی چنین اتفاقی افتاد. وسط بازی به آن مهمی تمرکز ما به هم خورد و بازی یک هیچ برده را باختیم. من همان شب اخراج شدم و صبحش که هنوز رسما اخراج نشده بودم، دوستانی داشتم که این مساله را به من ...
تبعید قاتل خطرناک از تهران به شهر جنوبی! + جزییات پرونده قتل و عکس
کردند و مشغول مصرف مواد شدند .آنها حالت طبیعی نداشتند که شروع به ناسزاگویی کردند .من با آنها اعتراض کردم و همان موقع سعید به سمتم حمله ور داد .او به رویم چاقو کشید و می خواست مرا بزند و من می خواستم هر طور شده از خانه فرار کنم .اما درها قفل بود. به همین خاطر ناچار شدم شیشه پنجره را بشکنم .اما چون نتوانستم از پنجره فرار کنم برای دفاع از خودم تکه شیشه شکسته را بر داشتم. می خواستم فرار کنم که سعید ...
قتل پسر جوان در درگیری شبانه
. همسرم مشکل قلبی دارد و این موضوع تأثیر بدی در روحیه او گذاشت. حتی من از آنها شکایت کردم که حالا با قرار وثیقه آزاد هستند. من و همسرم از خون پسرم گذشت نمی کنیم و برای نادر قصاص می خواهیم. سپس متهم 33 ساله به دفاع پرداخت. وی گفت: من اتهام قتل عمدی را قبول ندارم.آن شب همراه همسر و فرزندانم از میهمانی به خانه برمی گشتم که طبق عادت هر شب مقابل مغازه رفتم تا بدانم در مغازه چقدر جنس داریم. به محض ...
برادرکُشیِ مرد 32 ساله با سلاح شکاری
، درباره چگونگی وقوع قتل اظهار کرد: پدرم کشاورز است و در منطقه کاریزنو اطراف نیشابور به تنهایی زندگی می کند و در سال چند بار از مادرم که در مشهد روزگار می گذراند، سراغی می گیرد. من هم که زندگی آشفته ای دارم، به ناچار با چند تن از دوستانم در یک خانه مجردی زندگی می کنم. وقتی ماجرای زورگویی های برادر کوچکم که کارگر ساختمانی است را برای دوستانم بازگو کردم، از آن ها خواستم که مرا برای گرفتن ...
دعوای مرگبار در جشن تولد
درگیری مرگبار بود. چند شب قبل ماجرای یک درگیری خونین به پلیس گزارش شد و مأموران برای بررسی موضوع، راهی محل حادثه که باغی در اطراف تهران بود شدند. پسری جوان که حدودا 30ساله بود در جریان این درگیری از ناحیه قفسه سینه چاقو خورده و حالش وخیم بود. اگرچه او برای درمان به بیمارستان انتقال یافت، اما لحظاتی بعد به دلیل شدت جراحت و خونریزی، جانش را از دست داد. با شروع تحقیقات پلیسی ...
درددل قاتل فراری در کمپ، دردسرساز شد
.... آن شب سر این موضوع با مرد همسایه درگیر شده و او را با چاقو زدم که متوجه مرگش شدم. در این مدت فراری بودم تا این که چند روز قبل پلیس مرا در طرح جمع آوری معتادان دستگیر کرد و به کمپ ترک اجباری برد. برای این که راز قتل فاش نشود، نامم را در آنجا تغییر دادم. در آنجا با مردی دوست شده و ماجرای قتل را برای او گفتم که شروع به اخاذی کرد و وقتی نتوانستم پول بیشتری به او بدهم، مرا لو داد. محمد وهابی، بازپرس شعبه دوم دادسرای جنایی تهران باتایید این خبر به جام جم گفت:با اعتراف متهم به قتل او در بازداشت موقت به سر می برد و تحقیقات از وی ادامه دارد. منبع: روزنامه جام جم ...
برای پرداخت مهریه، دزد شدم!
در بازجویی ها گفت: چند سال قبل با همسرم اختلاف پیدا کردم و او هم درخواست دریافت مهریه و طلاق داد. از آنجا که مهریه اش 400 سکه طلا بود و من نمی توانستم بپردازم به فکر چاره ای بودم که با یک باند سرقت از خانه آشنا شدم. وقتی جذب این باند شدم آنها برایم سه جلسه کلاس آموزشی گذاشتند و به من یاد دادند چگونه قفل درها را باز کنم و از بالکن بالا بروم. بعد از اینکه آموزش دیدم وارد باند شدم اما بعد از چند بار ...
دفاعیات 2 برادر قصاب در قتل پسر جوان
قتل رسیده است. در ادامه جسد خسرو به پزشکی قانونی منتقل شد و 2 متهم پرونده بازداشت شدند و مورد بازجویی قرار گرفتند که در بازجویی ها قاسم به قتل خسرو اعتراف کرد. بعد از اعتراف متهم و تکمیل تحقیقات پرونده به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. در ابتدای جلسه محاکمه پدر و مادر مقتول درخواست قصاص کردند. پدر خسرو که بسیار ناراحت بود به قضات گفت: بعد از قتل ...
قتل زن تنها به دست دختر نظافتچی در تهران / بعد از 2 سال فاش شد + عکس
متوجه شدم مقتول به تنهایی زندگی می کند. به همین دلیل تصمیم گرفتم طلاجات او را سرقت کنم که 8 مهر سال 98 با تصمیم به سرقت بردن طلاهای مقتول راهی خانه او شدم. داخل خانه شدم و در فرصتی مناسب مقتول را از پشت هل دادم و او به زمین افتاد. می خواستم گردنبند او را از گردنش بکنم که مقاومت کرد. با او درگیر شدم و در این حین مقتول شروع به سر و صدا کرد، برای اینکه کسی صدایش را نشنود دستم را روی دهانش گذاشتم که ...
سمفونی مرگ در جشن تولد
نام بهرام از من خواست باغم را برای چند ساعت به پسر جوانی به نام حمید اجاره بدهم تا مراسم جشن تولدش را برگزار کند. قرار بود جشن تولد به صورت خانوادگی برگزار شود، اما بعد متوجه شدم همه مهمان های حمید پسر جوان هستند که تلفنی موضوع را به بهرام گفتم و گلایه کردم که او گفت بی خیال شوم تا مهمانی شان تمام شود و بروند. وی ادامه داد: ساعتی بعد صدای مشاجره و درگیری آن ها به گوشم رسید که فهمیدم پسر جوانی ...
نجوای قتل
و سرمان به زندگی خودمان گرم بود. چند روز پیش وقتی به خانه رفتم، متوجه شدم او در خانه نیست و نزدیکی صبح بود که به خانه برگشت. به دلیل جر و بحثی که چند شب پیش با خواهرم داشتم، هنوز از او عصبانی بودم و متاسفانه همان شب به من گیر داد. همین مساله باعث شد دوباره با هم مشاجره کنیم که وسط مشاجره ناگهان خواهرم به سمت من حمله ور شد. من هم که عصبانی بودم، او را به زمین کوبیدم. خواهرم فریاد کشید و سعی کرد ...
گفت و گو با جانباز بصیر دکتر اعلا تورانی رفت و بر دنیای فانی چشم بست
دادم و من چون جزو ستاد انتظامات بودم و موقع سخنرانی آقای غفاری به همراه ده، بیست نفر گرفته بودند، حسابی کتک زدند. فاش نیوز: خانواده تان خبر نداشتند؟ - پدرم حوالی ساعت 4 بعداز ظهر همان روز در بازداشتگاه چند بار خواست من را ببیند. بعد از آن کتکی که مرا زده بودند، با سرو صورت خونی و کبود ترسیده بودم و یک جا نشسته بودم. آنها هی صدا می زدند تورانی، تورانی! و من هم که حسابی کتک ...
اعترافات زنی که شوهرش را به چنگ قاتل سیاه پوش انداخت
شوهرم دخالت کرد و آن موتورسوار نقابدار همسرم را با ضربات چاقو کشت! در ادامه بازسازی صحنه قتل، مجید جوان 29 ساله نیز مقابل دوربین قوه قضاییه قرار گرفت و در تشریح این جنایت شیطانی وحشتناک گفت: حدود یک سال و نیم قبل با رضا (مقتول) در یکی از رستوران های سنتی طرقبه آشنا شدم و با هم به گفتگو پرداختیم. من از شهرستان آمده بودم و جا و مکان و شغل درستی نداشتم آن شب رضا مرا برای صرف شام به خانه اش ...
متهم: به هواخواهی از برادرم مرتکب قتل شدم
تهران فرستاده شد تا اینکه بعد از تعیین شعبه در وقت رسیدگی روی میز هیئت قضایی شعبه دوم دادگاه قرار گرفت. جلسه محاکمه بعد از اعلام رسمیت جلسه از سوی قاضی زالی، اولیای دم که پدر و مادر مقتول بودند یک به یک در جایگاه ایستادند و برای قاتل درخواست قصاص کردند. در ادامه پدر مقتول به ریاست دادگاه گفت: وقتی کسی مرتکب قتل می شود خانواده او برای گرفتن رضایت از چند ریش سفید می خواهند تا برای ...
شریک کشی در باغ گیلاس
از شریکش طلبکار بود و روز آخر با او قرار داشت بنابراین بدهکار که مرد جوانی بود به عنوان مظنون بازداشت شد. این در حالی بود که هر دو دستان او سوخته و مدعی بود آتش پیک نیک آن را سوزانده و از سرنوشت مرد گمشده خبری ندارد. روز بعد پلیس خودروی مرد گمشده را در اسلامشهر یافت. تنها مظنون پرونده وقتی دوباره بازجویی شد این بار سکوت خود را شکست و به قتل مرد طلبکار اعتراف کرد. ماموران ...
هجرت از دانشگاه تهران به خیابان هجرت شیراز
کردید که این احساس خوشایندی به من داد. مهمان ناخوانده خیابانهای شهر که از فردای آن روز دیگر ندیدمش تا سرنوشت کاملش را جویا شوم با نگاهی پر از حسرت رفت و ذهن مرا همچنان درگیر خود کرد. اگر چه مکرمه با همان چند جمله کوتاه دنیایی از حرف های ناگفته را به مخاطب منتقل کرد، اما ای کاش در روز و هفته ای به نام مبارزه با مواد مخدر به جای شنیدن حرفها و برنامه های بی اثر و نمایشی مسئولان و ...
قتل زن سالخورده به دست دخترِ پرستارش
: کارآگاهان با ادامه تحقیقات پلیسی، در نهایت اکرم 44 ساله را در برابر مدارک و ادله پلیسی قرار دادند که در اوایل تیرماه امسال به قتل و سرقت اعتراف کرد و گفت مادرم نظافت چی منزل مقتوله بود که به علت شکستگی لگن قادر به حرکت نبود، من یک بار که به جای او برای نظافت رفتم متوجه شدم مقتول به تنهایی زندگی می کند. جانشین پلیس آگاهی تهران بزرگ افزود: متهم در ادامه توضیحاتش اظهار کرد به همین دلیل تصمیم ...
مسافر سنت در هزاره سوم | روزنوشت های شهری (85)
که بدون مراعات ضوابط بهداشتی ازدحام کرده اند، موفق می شوم یک برگ کپی را که می خواسته ام، بگیرم و برای مهرزدن به دبیرخانه ببرم! دوشنبه| در محله مان یک کتاب فروشی جدید افتتاح شده است و آن قدر از روشن شدن این چراغ خوش حالم که در طول همین چند روز اول چندبار به این فروشگاه سر زده ام. حالا به بهانه شب میلاد امام رضا (ع) یک جعبه شیرینی گرفته ام و به دیدارشان می روم؛ هم تعجب می کنند و هم تشکر و ...
ویدیو / دستگیری شروری که دست شاکیان خود را قطع می کرد
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : کد ویدیو دانلود فیلم اصلی لینک کوتاه کپی لینک
تاریخ سازی فرزانه فصیحی پس از 57 سال/ فکر می کردم، خواب می بینم/ مربی ام پا به پای من اشک شوق ریخت
خیلی وضعیت عجیبی است. من حالا چقدر دوست دارم که قبل از رفتن به توکیو، اگر صفامهر زنده باشد او را ببینم یا حتی تلفنی با او صحبت کنم. چطور از سهمیه ات، باخبر شدی؟ خبر را کمیته ملی المپیک روی سایت گذاشته بود، وقتی که من خواب بودم. یکی از دوستان خوب من در کمیته ملی المپیک به من پیام داده بود که یک خبر خوب دارم. من بیدار که شدم پیام دوستم را دیدم و چون این مدت خبرهای بد زیاد شنیده ...
دامادی که در مراسم عروسی خود حضور نداشت
به شیراز رفته بود، اواسط ماه محرم به منزل بازگشت که تعجب کردم و از او علت را جویا شدم، اما ماجرای زندانی شدن خود را بازگو نکردند. چند روز بعد متوجه شدم، در یکی از سخنرانی هایش در شیراز با جسارت و جرئت علیه رژیم شاه صحبت کرده بود و به همین علت وارد مسجد می شوند و او را دستگیر کرده و به زندان می فرستند، اما کاسبان محله برای آزادی ایشان سند گذاشتند و آزاد شدند به همین علت توانسته بود که از ...
دامادی که در مراسم عروسی خود حضور نداشت +تصاویر
معصومه نعیمی، همسر شهید والامقام حجت الاسلام والمسلمین غلامحسین حقانی درباره ماجرای روز ازدواج شان، گفت: عروسی در حد و اندازه ای که امروزه از آن یاد می شود نداشتیم، تنها خانواده من و شهید حقانی و آشنایان و خویشاوندان نزدیک را برای ناهار به منزل پدری ام دعوت کردیم و این مراسم عروسی من بود، اما بدون حضور داماد زیرا متأسفانه همان روز یعنی 10 فروردین ماه 1340 آیت الله بروجردی فوت کردند و غلامحسین شرکت در مراسم تشییع پیکر آیت الله بروجردی را نسبت به مراسم عروسی خود ارجح دانست، از آن روز تا مدت دو ماه من داماد را ندیدم. ...
جون مادرت نزن ! / التماس های مرد تهرانی به قمه کش های بی رحم + فیلم
درگیری با به جانم افتادند. آنقدر خون از دست دادم که بیهوش شدم. وقتی چشمانم را باز کردم متوجه شدم در بیمارستان هستم . یکی ازدر پاسخ به اظهارات مرد جوان گفت: ما نبودیم و هیچ دخالتی در این پرونده نداشتیم. اما مرد حادثه دیده گفت: خیلی خوب تو را به خاطر دارم ، یادت باشد مدام به تو می گفتم جان مادرت نزن اما تو همچنان مرا می زدی. هم فیلم وجوددارد و هم عکس از صحنه درگیری. پرونده سه پسرجوان با توجه به مدارک و شواهد موجود برای بررسی بیشتر به مراجع قضایی منتقل شد. حوادث اختصاصی رکنا را اینجا بخوانید: ...
آقایی: قبلا رویایم حضور در المپیک بود، حالا مدال
نتوانستم در مسابقه ای شرکت کنم و در لیست رزرو دو بودم که خدارا شکر این خبر را شنیدم و فقط اشک می ریختم که بالاخره بعد از این همه سال شب و روز سخت که البته لذت بخش ولی خیلی هم سخت بود، نتیجه گرفتم. درباره مسیری که طی کردی و به گفته خودت مسیر سختی هم بود بگو. من از 7 سالگی به صورت تفریحی بدمینتون بازی می کردم، کم کم وارد تیم های استانی و مسابقات کشوری آموزش وپرورش شدم، اوایل نسبت ...