نجات سرایدار از مرگ پس از 3 روز بیهوشی
سایر منابع:
سایر خبرها
مرد جوان دختر مورد علاقه خود را به آتش کشید
مانده بود. بررسی های پلیس نشان داد، پسر جوانی به نام شاهین این خانه را اجاره کرده و با زنی جوان در آنجا زندگی می کرد. آنها در چند روز گذشته چند بار با هم درگیر شده و همسایه ها صدایشان را شنیده بودند. شب حادثه، شاهین مقابل خانه یکی از همسایه ها می رود و از او می خواهد برای کمک به زن جوان به خانه اش برود و بعد هم ساختمان را ترک می کند. همسایه ها هم با ورود به خانه با پیکر سوخته زن جوان به ...
میهمان ناخوانده سارق خانه سرایداری بود
خانه اش را در اختیار من قرار می دهد. مرد سرایدار در ادامه گفت: همسرم مدتی قبل فوت کرد و تنها شدم. چند روز قبل برای خرید بیرون رفته بودم و در حال عبور از خیابان بودم که یک نفر مرا صدا زد. وقتی دقت کردم متوجه شدم یکی از دوستان قدیمی ام است که مرا دیده و شناخته است از دیدنش خیلی خوشحال شدم اما وقتی جلوتر رفتم با دیدن چهره تکیده و سر و ضع آشفته اش ناراحت شدم. هوشنگ دوست دوران کودکی و ...
کارآگاه بازی پسر عمه و پسر دایی سارق سریالی را به دام انداخت
استخدام می کند فریب داده و پس از اینکه آن ها را با آبمیوه مسموم بی هوش و اموال آن ها را سرقت کرده است. بدین ترتیب مأموران پلیس همچنان برای دستگیری متهم در تلاشند بودند تا اینکه چند روز پیش با خبر شدند متهم با کارآگاه بازی دو نفر از شاکیان که همان پسر عمه و پسر دایی هستند در پارکی دستگیر شده است. مأموران پلیس هنگام بازداشت متهم مقدار زیادی دارو های خواب آور و تعدادی آبمیوه مسموم از داخل کیف او ...
سرقت سریالی از افراد جویای کار با آبمیوه های مسموم / یکی از ماباخته ها سارق را به دام انداخت
ذهنت رسید؟ چند وقت قبل در مترو با مردی آشنا شدم. سر صحبت را با او باز کردم و مرد جوان گفت صاحب یک شرکت است و می تواند مرا استخدام کند. حتی شماره اش را به من داد اما از آن روز به بعد هرچه با شماره موبایلی که به من داده بود تماس گرفتم جواب نداد. همین باعث شد که با این ترفند نقشه سرقت بکشم. در مترو و پارک ها، افرادی را که در جست و جوی کار بودند شناسایی می کردم و به بهانه اینکه مدیر یک فروشگاه ...
دزد تهرانی این بار با بیهوشی نقره داغ می کرد
ندارم تا اینکه بعد از چند ساعت از خواب بیدار شدم و متوجه شدم همه وسایلم به سرقت رفته است و تازه متوجه شدم که مرد شیک پوش یک سارق فریبکار است. تجسس های پلیسی ادامه داشت تا اینکه ماموران در جریان سرقت های مشابه دیگری قرار گرفتند و این بار سارق حرفه ای در مترو سوژه خود را شناسایی کرده و در یک صحنه 2 نفر را هدف سرقت قرار داده بود. 2 پسر جوان که با هم فامیل هستند بعد از به هوش آمدن ...
سناریوی شاهین برای سرقت از جوانان جویای کار
کرد و درنهایت پلیس پایتخت با زیرکی دو نفر از قربانیان او را دستگیر کرد. نخستین شاکی چند وقت پیش شکایت خود را مطرح کرد. او درباره جزئیات سرقت به کارآگاهان پلیس گفت: چند وقتی است که بیکارم و به دنبال کار می گردم. به خاطر این مسأله اصلا حال و روز خوبی ندارم. یک روز قبل در حالی که همچنان حالم گرفته بود، به پارکی در مرکز شهر رفتم. روی نیمکت نشسته بودم که مردی حدودا چهل ساله کنارم نشست. او سر ...
زن 29 ساله: بخاطر حاتم از خانه فرار و خودکشی هم کردم
باز هم ناپدید شد. وقتی به خانه مادرشوهرم رفتم با صراحت گفت: من عروسی ندارم که نوه داشته باشم! گریه کنان به خانه اجاره ای ام رفتم و به تنهایی روزگار سیاهم را ادامه دادم تا این که شش ماه قبل و در حالی که دخترم پنج ساله بود دوباره سر و کله حاتم پیدا شد اما اوضاع خوبی نداشت. مواد مخدر او را به روز سیاه نشانده بود. دلم به حالش سوخت و دوباره برای ترک دادن او تلاش کردم اما باز هم فایده ای نداشت. دیگر رفتارش را هم نمی توانست کنترل کند تا حدی که شب گذشته بر سر موضوعی بی اهمیت آن قدر مرا کتک زد که همه پیکرم مانند پارچه ای سیاه شد. تازه معنای اشک های پدر و مادرم بر سر سفره عقد را فهمیدم ... ...
اسدالله یکتا: کارهای زیادی کردم؛ از قصابی تا بلیت فروشی
به گزارش همشهری آنلاین به نقل از ایسنا، اسدالله یکتا در گفت وگویی که در برنامه اخیر کافه آپارات با فریدون جیرانی داشت، گفت: من کارهای زیادی کرده ام که از فروش بلیت بخت ازمایی تا قصابی. به خاطر نداشتن پول، خیلی کم به سینما می رفتم و تفریحم در بچگی پارک گردی در شب های جمعه بود. یکتا در این گفت وگو به داستان بازیگر شدنش اشاره می کند و می گوید: بعد از مرگ عمویم در لاله زار در حال قدم زدن ...
جیل بعضی شب ها بایدن را به اتاق خواب لینکلن می فرستد!
اشاره کرد که گفته بود شب پیش از بازی های جام جهانی قهرمانی بیس بال، همسرش در حالیکه لباسی متفاوت از تیم مورد علاقه هریس به تن داشت، به خانه وارد شد. بایدن سپس گفت که با همین مشکل از جانب همسرش روبروست و ادامه داد: وقتی با جیل موافق نیستم، او من را به اتاق خواب لینکلن می فرستند تا شب را تنهایی بگذرانم. همسرم اهل فیلادلفیا است؛ از آن دختر هایی که عاشق اسب هستند. وقتی من با او موافق نیستم ...
دعای قبل از خواب شب/اجابت دعا در دل شب
به گزارش مشهد فوری ، ما در روایات و معارفمان، هم نسبت به شب و هم نسبت به روز مطالبی داریم که یک زمان خاص را برای دعا مشخص می کنند. یعنی در شب بر یک ساعت خاص و یک ظرف خاص ودر روز هم بر یک زمان خاص، برای دعا کردن تأکید شده است. در باب شب چند دسته روایت وجوددارد که یک دسته از این روایات بطور کلّی شب را بعنوان زمان مناسب برای دعا کردن مطرح میکند که در آن ظرف زمانی، دعا مطلوب است و خودِ شب بر دعا اثر دارد. من چند روایت را میخوانم و همین طور گام به گام پیش میروم. دعا برای خواب رفتن و دعا برای خوابیدن و دعای مخصوص قبل از خواب در شب را بخوانید که فواید زیادی دارد. در یکی از از احادیث صحیح از حضرت امام محمد باقر ع منقول است که هرگاه کسی دست را در زیر سر گذاشته بخوابد بگوید : بِسْمِ اللّهِ اَلّلهُمَّ اِنّی اَسْلَمْتُ نَفْسی اِلیْکَ وَ وَجَّهْت ...
گفتگو با نادیا شایسته، تولیدکننده قطعات خودرو که بعد از فوت همسرش حرفه اش را ماندگار کرد
روز کار کرده ام. به یاد دارم یک مرتبه زیر ناخن شستم برجسته شده بود، آن قدر که دیگر نمی توانستم کفش بپوشم. دکتر رفتم و مشخص شد که یک توده استخوانی است و نیاز به جراحی دارد. پنجشنبه به بیمارستان رفتم. همان شب با رضایت خودم مرخص شدم و با اینکه پایم خو ن ریزی و عفونت کرد، صبح شنبه سر کار حاضر بودم. همه دارند کارشان را تعطیل می کنند؛ تو می خواهی ادامه دهی؟ حالا شایسته تولیدکننده پیستو ...
روز قلم بر صاحبان قلم و اندیشه مبارک
امروز با صدایِ ویولنِ قلبم از خواب بیدار شدم، چون دیشب با صدایِ سوزِ سه تار سینه ام به خواب رفته بودم. بیدار شدنم همراه با حس عجیبی بود که روزها و شب های بسیار زیبایی آن را به نظاره نشسته ام، حسی که اختیارم را در خویش به بند گرفته بود و انگشت های دستم را بر روی آهویِ قلمی فشار می داد که بر دشتِ کاغذی کاهی مستانه می خرامید؛ و غزلی را آبستن بود که روحِ عشق را در کالبد کلمه به کلمه اش تا تبلور قافیه ...
ماجرای داروفروشی نوازنده سرشناس
به داروخانه می آمد و با هم حال واحوال می کردیم. صبح همان شبی که از سوی جواد آذر منزل ایشان دعوت شده بودم، طبق معمول به داروخانه آمد و گفت کیوان خبر خوب دارم. گفتم می دانم امشب منزل شما هستیم. گفت تو از کجا می دانی؟ گفتم من یک هفته است که هر شب با این دوستان هستم. رفتم خانه دکتر کمالی. موقعی که من رسیدم، استاد بیگجه خانی داشت ساز می زد و استاد شجریان می خواند. مثل همیشه گوشه ای نشستم و بعد از مدت ...
ماجرای کلاهبرداری های سریالی از طلافروشان
. سکه های طلا را نیز از طریق آگهی اینترنتی به فروش می رساندیم. در همین حال ت (زن جوان) نیز در بازجویی ها گفت: حدود چهار ماه قبل با ع-ز آشنا شدم و قرار گذاشتیم با هم ازدواج کنیم اما زمانی که با یکدیگر به مشاجره می پرداختیم او از منزل خارج می شد و به خانه م-ک (عضو دیگر باند) می رفت و به همراه او از طلافروشی ها کلاهبرداری می کردند. البته گاهی نیز ع-ز تاکسی دربست می گرفت و مبالغی از پول های فروش طلا ...
خستگی مان بیرون می رود، وقتی با هم شیرین کاری می کنند
.../ وقتی فهمیدم باردارم، تصمیم گرفتم بچه را سقط کنم / گفتیم حتماً خواست خدا در این بوده که سه تا باشند و عمرشان به دنیا باشد / چند وقت یک بار باید برای سونوگرافی به شیراز می رفتم که هزینه هایش سنگین بود / هیچ کس را ندارم که در تر وخشک کردنشان به من کمک کند / از زمانی که سه قلوها به دنیا آمده اند، یک شب نتوانسته ام تا صبح راحت بخوابم / فقط می گویند بچه بیاورید ...
با انجام این 9 کار مثل یک کودک آرام و راحت بخوابید
.... ولی تا وقتی احساس خستگی نکرده اید، به تخت نروید. آقای واکر می گوید: آدم هیچ وقت پای میز شام نمی نشیند تا گرسنه شود. پس چرا در تخت دراز بکشیم تا خواب مان بیاید؟ هر شب یکی دو ساعت قبل از خواب بنشینید و کاغذی سفید را پیش روی خود بگذارید. بعد تمام افکار خود، به ویژه اموری را که آزارتان می دهد، یادداشت کنید. این امور می تواند وظایفی باشد که باید فردا سر کار انجام دهید، تماس هایی که ...
درگذشت محمد برسوزیان بازیگر + عکس و بیوگرافی
به گزارش راهبرد معاصر محمد برسوزیان بازیگر سینما دیروز شنبه 12 تیر ماه به دلیل حمله قلبی و مشکلات پروستات در بیمارستان میلاد تهران درگذشت. او 76 سال داشت و از جمله سریال های به یادماندنی محمد برسوزیان متهم گریخت، سه در چهار و روزگار قریب بود. خبر درگذشت بازیگر متهم گریخت از سوی رضا عباس زاده دستیار کارگردان و از دو ستان او تائید شده است. قرار است مراسم حاکسپاری این هنرمند پس از انجام مراحل اداری ...
دختر 16 ساله: تصاویر لخت خودم را به دوست پسرم ارسال می کردم
مادربزرگم خیلی خوشحال می شدم و با همان شادی ها و هیجانات آغاز دوران نوجوانی به دیدار دوستان و بستگانم می رفتم و روزهای خوشی را در زادگاهم سپری می کردم. این بار نیز به همراه دخترخاله ام به یکی از پارک های معروف رفتیم و مشغول تفریح و بازی شدیم. در حالی که لبخندزنان خاطرات شیرین دوران کودکی را مرور می کردیم، پسر نوجوانی کنارم قرار گرفت و تکه کاغذی را به دستم داد که شماره تلفنش را روی آن نوشته بود ...
شرط عجیب پدر خلافکار برای خواستگار دخترش
و اینکه وی مدعی شده بود به عقاب شیطان معروف است. زورگیر خشن و همدستش در همه سرقت ها ماسک به صورت داشتند و پلاک موتور را مخدوش کرده بودند که شناسایی نشوند تا اینکه چند روز قبل در آخرین سرقتشان اتفاق عجیبی افتاد. آن روز دزدان خشن به سراغ جوانی حوالی میدان انقلاب رفتند. عقاب خشن از موتور پیاده شد و با تهدید شمشیر، اموال پسر جوان را سرقت کرد اما وقتی به سمت موتور همدستش دوید که سوار آن شود پایش پیچ ...
نویسنده ای که به سیاست پشت کرد
حرفش عوض نمی شد به همین دلیل است. یعنی می خواهم بگویم که به خاطر چشم و ابروی من یا رابطه های دوستانه با دشتی و انجوی کتاب را از امیرکبیر نگرفت تا به ما بدهد. گویا قرارداد چوبک و امیرکبیر 2000 نسخه برای چاپ نخست بوده است. چوبک می گفت چند نفر خبر آوردند که امیرکبیر کتاب ها را زیاد می زند و همین موضوع باعث شد تا شک کند. می گفت بعد از شنیدن این حرف ها بلند شدم و به خیابان ری رفتم ...
قاتل عمه قصاص می شود / پسر جوان بخاطر یک مشت طلا دست به این جنایت زد
....وقتی متهم دستگیر شد و در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد نخست فرزندان قربانی برای وی درخواست قصاص کردند،سپس متهم در حالی که سرش را پایین انداخته بود گفت: وضع مالی بدی داشتم و 10 میلیون تومان به صاحب کارم بدهکار بودم. می دانستم عمه پدرم طلا دارد و تصمیم به سرقت گرفتم روز حادثه به بهانه تحویل بسته معیشتی به خانه اش رفتم .من واقعاً قصد قتل نداشتم و فقط به خاطر نیاز شدید مالی وسوسه شدم. الان هم پشیمان هستم و تقاضای بخشش دارم. پس از پایان جلسه قضات،متهم را به قصاص محکوم کردند. ...
شرط عجیب در شب خواستگاری: باید خلافکار باشی!
رفتم خانواده اش شرطی برای ازدواج ما گذاشتند که باعث شد به کارهای خلافم ادامه دهم. چه شرطی برای ازدواج گذاشتند؟ آنها همه سابقه دار و خلافکار بودند و شرطشان این بود که دامادشان هم باید سابقه دار و خلافکار باشد. من هم به کارهای خلافم ادامه دادم از این راه هم پول به دست می آوردم و هم در میان متهمان و خلافکاران اسم و رسمی برای خودم دست و پا کرده بودم. به خاطر خالکوبی عقابی که دارم به ...
قاتل پیرزن تنها در انتظار چوبه دار
، اما نمی توانستم بدهی ام را پرداخت کنم. مقتول عمه پدرم بود و شوهرش چند سال قبل فوت کرده بود. در مدت بیکاری با یکی از ارگان های دولتی در توزیع بسته های معیشتی به آن ها کمک می کردم، به همین خاطر فکر می کردم مقتول هم نیاز به این بسته های معیشتی داشته باشد که چند بار به خانه او رفتم تا بسته معیشتی را تحویلش بدهم، اما او گفت پسرانش مخالف هستند و قبول نکرد. وی در تشریح جزئیات قتل گفت: آخرین بار ...
پایان28سال کارتن خوابی زن روستایی
با دختران تازه کارتن خواب شده. قصه زندگی اش را برای خیلی ها تعریف کرده و از میان دختران ته خطی چندنفری را هم سربه راه کرده است. *اولین شب دور از خانه او از 32 سال قبل می گوید؛ از یک دختر روستایی 22 ساله با دو بچه قد و نیم قد؛ یک پسر 7 ساله و یک دختر 2 ساله. همه چیز از یک مشکل خانوادگی شروع می شود. از یک موضوع به قول خودش ناموسی که خیلی دوست ندارد آن را یادآوری کند و همین قدر ...
■ عبادت امیرکبیر / فضیلت گفتن سبحان الله
که تا آخر عمر نماز شب او ترک نشد. (7) مناجات آیت الله شفتی یکی از همسایه های آیت الله سید محمد باقر شفتی می گوید: در اصفهان رسم بر این بود که دو ساعت قبل از اذان صبح در حمامها را باز می کردند. یک شب که به حمام می رفتم ، از پشت دیوار منزل سید صدای مناجات به گوشم رسید. کنجکاو شدم و جلوتر رفتم . گوش کردم و شنیدم سید با گریه و ندبه می گوید: الهی ! ایخیب مثلک مثلی ؟ آیا خدایی ...
نقشه تبهکاران برای بازیگران زن ایرانی + فیلم و عکس
سارقان به وجود می آورد که این افراد از رفاه کاملی برخواردند؛ بنابراین می توان با یک نقشه زیرکانه به اموالشان دستبرد زد. ظاهرا در ماه های اخیر تعداد این سرقت های افزایش یافته است. چند پیش آزیتا ترکاشوند بازیگر سینما و تلویزیون ویدئویی از سرقت منزلش منتشر کرد، دو روز پیش نیز مریم امیرجلالی در این باره خبر از سرقت منزلش داد. همچنین سارقان به خانه مترجم و نویسنده نامدار نیز دستبرد زدند. ...
زندگینامه فرانتس کافکا به همراه داستان کوتاه گراکوس شکارچی به مناسبت زادروز او
.... همهٔ کره خاکی مهمان خانهٔ شب می شود. این کار بی معنی هم نیست. چون کسی مرا به جا نمی آورد، و اگر به جا بیاورد، جایم را نمی داند و اگر جایم را بداند، طرز رفتار با مرا نمی داند، و نمی داند چه طور به من کمک کند، فکر کمک به من نوعی بیماری است که برای درمانش باید در رخت خواب دراز کشید. این ها را می دانم، برای همین است که کسی را به کمک نمی خواهم، با این گاهی-مثل حالا دست و پایم ...
خانمان سوزی به نام مواد مخدر/ تجربیات تلخ مصرف کنندگان مواد مخدر/ پل هایی که ویران شد
...> توصیه ای هم که به جوان ها و مردم دارم این است که زندگی من درس عبرتی برای آنها شود دوستان ناباب مرا به این راه کشاندن و چون علم و آگاهی نداشتم در دام مواد مخدر افتادم، این چنین زندگیم از هم پاشید اگر آن زمان کسی برایم می گفت تریاک و مرفین و بقیه مواد چه خماری دارند هرگز به سمت مواد نمی رفتم. زمانی که کتاب خواندم و با مشتقات مواد آشنا شدم آن وقت فهمیدم چه بلائی سر خودم آوردم. من دوستان ناباب ...
نجات از چوبه دار بعد از قتل با ادعای دفاع مشروع
رفتم با دوستان دیگرم روبه رو شدم. جواد برای خرید خوراکی از خانه بیرون رفته بود که دوستانش تصمیم گرفتند مواد مخدر بکشند. به همین خاطر در خانه را قفل کردند و مشغول مصرف مواد شدند. آنها حالت طبیعی نداشتند و شروع به ناسزاگویی کردند. من به آنها اعتراض کردم و همان موقع سعید به سمتم حمله ور شد. او به رویم چاقو کشید و می خواست مرا بزند. می خواستم برای اینکه مشکلی پیش نیاید، هر طور شده از خانه ...