سایر منابع:
سایر خبرها
آنقدر شهادت آرزومه را خواند تا شهید شد+فیلم و عکس
، من شهید شده ام. قاسم در کنار فرزندان براتی که شب قدر گرفت قاسم با اینکه در یکی از مأموریت ها یکی از چشمانش را از دست داده و به مقام جانبازی نائل آمده بود، اما برای حضور در سوریه بی تاب بود. او دوبار عازم سوریه شد؛ بار اول دو روز قبل از نوروز 94 و بار دوم هم 26 خرداد همان سال. آخرین تماسش هم سه شنبه، شب شهادت امام علی (ع) بود. از همسرش خواسته بود برای شهادتش در شب ...
این شهید مدافع حرم پشت بی سیم اذان گفت تا نمازصبح رزمندگان قضا نشود
هم ابتدای نامش را محمد گذاشتند. شهید حمزه در نیروی زمینی سپاه سمنان در تیپ 12 قائم (عج) حضور داشت. در سوریه فرمانده گروهان بود که در خناصر جنوب حلب در 26 فروردین سال 95 در شب لیلة الرغائب به شهادت رسید. مدت حضور او در سوریه در دو بار اعزام، یک ماه و 26 روز بود. مزار این شهید در امامزاده یحیی سمنان قرار دارد. از شهید محمدحسین حمزه سه فرزند به نام محمدمحسن ، زینب و علی اصغر به یادگار مانده است. برای شناخت بیش تر درباره شهید مدافع حرم محمدحسین حمزه می توانید به کتاب حمزه نوشته علیرضا کلامی که از سوی انتشارات خط مقدم منتشر شده است، مراجعه کنید. انتهای پیام/ ...
پسرم وصیت کرده بود پیکرش را به کتابخانه اش ببریم
؛ البته ما نمی دانستیم که او دروس حوزوی هم می خواند، بعداً متوجه شدیم صبح زود روز های جمعه که ما خواب بودیم، او به منزل یکی از طلاب قم در تهران می رفت و دروس را از او یاد می گرفت. مجروحیتش را پنهان کرده بود شهید خا ن بابایی طی شش سال اعزام به جبهه چندین بار مجروح شد، اما بعد از بهبودی دوباره راهی شد. مادر شهید درباره یکی از مجروحیت های سخت فرزندش می گوید: علیرضا در جبهه بود و چند وقتی نامه ...
3 نسل از خانواده ما همزمان در جبهه دفاع از حرم بودیم
در جبهه نمی شود. پدر، پسر، پدربزرگ و عموزاده ها و برادر های سیدمنور همه اهل جبهه و جهاد بودند، اما از میان همه شان این سیدمحمد حسینی بود که گوی سبقت را در شهادت ربود و در 22 تیر 94 در حالی که برای تهیه آب برای همرزمان در محاصره قرار گرفته اش به دل دشمن می زند و به شهادت می رسد. شنیدن مجاهدت های سیدمحمد، ارادتش به اهل بیت (ع) و شهادت ابوالفضل گونه اش از زبان پدر شهید بار ها دلمان را ...
حاج قاسم با انگشتر شهید مدافع حرم، چه کرد؟ + عکس
روز هم در آرامش و در مقر نبودیم. همه ش در حال جنگ بودیم و مناطق متفاوتی را آزاد کرده بودیم. یعنی عملیات پشت عملیات تا این که شب جمعه، برادر بزرگم، آقامحمدعلی را در خواب دیدم. البته اسمش را نمی توانم خواب بگذارم؛ آنقدر که شفاف و واضح بود. دیدم خانه مان پر از نور است و آشپزخانه ما دری به سمت بیرون دارد و همه شهدا دارند داخل خانه می شوند. دنبال منبع نور می گشتم که دیدم محمدعلی ایستاده و مدام من را ...
ازدواج آسمانی الگوساز زندگی جوانان امروز
تمام جلوه های رفتار و گفتار ایشان حضور دارد. تا آن جا که در زندگی خانوادگی، تمام تقاضاها و گفتار و رفتارش را با رضایت خدا می سنجید و همواره رضایت خدا را بر رضایت و راحتی خود مقدم می کرد و می فرمود: اللّهم إنی اسئلک بما تحب و ترضی(3) این اصل مهم در زندگی حضرت زهرا(س) در زمینه ملاک انتخاب همسر، مهریه و جهیزیه نیز دیده می شود. با آن که خود به بالاترین مراحل رشد و تکامل معنوی رسیده بود، به دنبال ...
امام جواد(ع)، مظهر بخشش و جوانمردی ؛ علم و معرفت
امام محمد تقی (ع) را به بغداد احضار کرد. سفر اول در زمان مأمون چندان طولانی نبود. بار دوم، در 28 محرم سال 220ق، به دستور معتصم عباسی وارد بغداد شد و در ذی القعدة یا ذی الحجه همان سال در بغداد به شهادت رسید. روز شهادت وی، در بیشتر منابع، آخر ذی القعده است؛ اما در برخی منابع تاریخ شهادت او، 5 ذی الحجه یا 6 ذی الحجه ذکر شده است. پیکر او را در کنار جدش موسی بن جعفر (ع) در مقبره قریش در کاظمین به خاک ...
شهیدی که به عشق امام حسین(ع) پاسدار شد
.... لحظات سخت وداع بعد از ظهر به او خبر دادند، ویزایش هم نیامده بود و باید تا شب همه کارها را انجام می داد. شب که با همه خستگی داشت چمدانش را آماده می کرد، هر کدام از بچه ها به نوعی کمک می کردند. حتی محمدرضا هم مثلا داشت کمک می کرد و چمدان را می کشید، شوق داشت و نمی دانست چه خبر است و می گفت من هم با شما می آیم. ولی برای اولین بار بود که من می دیدم که همسرم وقتی داشت ساکش را می چید اشک ...
اگر برای حقوق و کار می خواهید وارد سپاه شوید همان بهتر که نیایید
والفجر 10 به عنوان نیروی خط شکن شرکت داشت تا اینکه از ناحیه دو پا مجروح و همزمان شیمیایی هم شد. رفت و آمد او به جبهه تا پایان جنگ ادامه داشت. حالا دیگر جوانی شده بود برای خودش. سال 68 خانواده تصمیم گرفتند برای پسرشان، آستین بالا بزنند. عبدالکریم که هنوز به علت مجروحیت مجبور بود با عصا راه برود، ابتدا مخالفت کرد و گفت کسی حاضر نیست با این وضعیت به همسری اش دربیاید . پدرش گفت که دختر عمویش را برای او ...
رتبه 918 کنکور برای اسدالله قصاب
این کار را کردم خیلی باحال است! پسرک از همه جا بی خبر گول چرب زبانی اسدالله را خورد و به حرف او گوش داد! دستش را داخل مذاب کرد و از شدت سوختگی صدای فریاد جانسوزش در خیابان پیچید. خواست دستش را فوت کند که بر اثر یک اشتباه و عجله دست به صورت چسبید و دهانش هم سوخت. دست و دهان پسرک بهم چسبیده بود و اسدالله می خندید! ولی تا چشمش به سوختگی های او افتاد پا به فرار گذاشت. *انفجار آمپول ...
انگشتی نماند که انگشتری به پسرش برسد
حضرت ابوالفضل(ع) به شهادت رسید. البته او وصیت کرده بود انگشترش را به پسرش برسد، اما بعد از شهادت، دستی نداشت که در آن انگشتر باشد. شب قبل از عملیات، همرزمانش در تپه بلندی نشسته بودند. محمدحسین همراه با چندنفر دیگر به سمت تپه می رود که به جمع آن ها ملحق شود. دوستانش به شوخی به او می گویند: اینجا نیا! جا نداریم. محمدحسین می گوید: یعنی به شهید فردایتان جا نمی دهید! در همان شب به یکی از ...
مدافع حرمی که با بریده شدن سرش دردی حس نکرد! +تصاویر و فیلم
گروه فرهنگی جهان نیوز : نوجوان هفده ساله ای که در سوریه شهید شد، به مادرش می گوید با توجه به خوابی که دیده ام این آخرین ناهاری است که با هم می خوریم! مادر با ناراحتی اجازه تعریف خواب را نمی دهد. اما او برای دوستانش اینگونه تعریف کرد: دو شب است که خواب میبینم روی سینه ام نشسته اند تا سرم را از تنم جدا کنند! من فریاد میزنم و آن وقت است که امام حسین(ع) می آید و می گوید: نترس ...
کمال هنگام شهادت سراغ دختر 2 ماهه اش را می گرفت
. شهید مشوق اصلی من برای دیدن آموزش نظامی و رفتن به جبهه بود. آقا کمال با تمام وجود عاشق جبهه و رزمندگان بود. زیاد هم در جبهه حضور داشت و کمتر در زنجان دیده می شد. بیشتر در منطقه بود. ما سال 1362 با هم بودیم. من چند بار به جبهه رفتم. در عملیات والفجر 10 وقتی به منطقه عملیاتی رفتم آقا کمال هم در منطقه بود و شب عملیات که می خواستیم سمت حلبچه برویم همدیگر را دیدیم. دیگر هم را در منطقه عملیاتی ندیدیم و ...
ناهار مخصوص با حاج قاسم
(ع) ارادت داشت ما سال هاست در این محله ساکن هستیم و خیلی از اهالی ما را می شناسند بعد از شهادت سیداحمد همسایه ها بارها خواب او را دیدند و می گفتند: گرفتاری داشتیم و با توسل به شهید گرفتاری ما حل شده است. برادرانم دنبال امتیاز نبودند از سال 92 تاکنون برادرانم تقریباً پیوسته در جبهه های جنگ علیه تکفیری ها حضور داشتن و تنها داماد خانواده مان که پسرعمویمان است هم ...
دست فرزندتان را بگیرید، به دعای شما احتیاج دارم
. هر کجا که نیاز به کمک داشتید بی منت در اول صف خواهیم بود. برادران و رزمندگان سپاه با مجموعه ای از نیروهای متراکم، معتقد و متکثر در همه جای جغرافیای استان حضور مستمر دارند. از پایگاه تا حوزه با گردان های بیت المقدس، امام علی(ع) که منتهی می شود به نواحی با فرماندهان پا به کارشان که پای کار انقلاب و مردم شبانه روز فداکارنه و مجاهدانه ایستاده اند. از گردان های امام حسین(ع) تا تیپ عملیاتی ...