روایت نابودی زندگی اسطوره انگلیسی ها با اعتیاد به شرط بندی
سایر منابع:
سایر خبرها
زندی: مدال برنز با اشتباه خودم از دست رفت
.... ملی پوش پارا تیروکمان ایران خاطرنشان کرد: حکیم اوغلو را می توانستم در رده بندی شکست بدهم، ولی چون زمان استراحتم نسبت به او کمتر بود و از آنجا که با اشتباه خودم به نماینده جمهوری چک باخته بودم، نتوانستم عملکرد خوبی در رده بندی داشته باشم. زندی یادآور شد: حریف جمهوری چک در نیمه نهایی باتجربه بود. امیدوارم دیگر اعضای کاروان بخصوص ملی پوشان تیروکمان بتوانند با دست پر و با مدال طلا برگردند. ...
رابطه دختر معلول با پسر عطرفروش به سیاهی کشیده شد
به شدت کتک می زد. چند بار او را در مرکز ترک اعتیاد بستری کردم اما هیچ فایده ای نداشت و زندگی رویایی من به جهنمی تاریک و غیرقابل تحمل تبدیل شده بود. از سوی دیگر نیز صمد را دوست داشتم و نمی توانستم از او طلاق بگیرم. این بود که در یک تصمیم احمقانه و با خوردن چند قرص خودکشی کردم اما با کمک اطرافیانم که مرا به بیمارستان رسانده بودند از مرگ نجات یافتم تا دوباره نوزاد چند ماهه ام را در آغوش بگیرم. حالا هم خانواده صمد مرا مقصر این حال و روز فرزندشان می دانند و ... ...
امیر خوسروانی: با پاداشم باید هزینه مربی و فیزیوتراپم را بدهم/ مصدومیتم مانع ثبت رکورد بهترم شد
آورید؟ با توجه به شناختی که از رقبایم داشتم و شرایط خودم مدال نقره را پپیش بینی می کردم. متاسفانه قبل از شروع مسابقات مصدوم شدم، درد آشیل باعث شد با پای برعکس پرش انجام بدهم، کار خیلی دشواری بود و یک جور ریسک به حساب می آمد. می توانستم رکورد خیلی بهتری را ثبت کنم اما مصدومیتم مانع شد، خداوند تلاش ها و سختی هایی که در این مسیر کشیدم را بی جواب نگذاشت. به سرعت به درمان آسیب ...
من مونا هستم؛ 3 سال و 4 ماه و 19 روزه!
و پسرم دو ساله. خودم هنوز 19 سالم نشده بود. توی تهران نه کسی را داشتم و نه جایی برای رفتن. دوستی پیدا کردم و مدتی توی خانه اش ماندم. سر و کله یک مزاحم پیدا شد، بهش محل نمی گذاشتم اما دست بردار نبود. یک روز افتاد دنبالم و خانه دوستم را پیدا کرد. اثاث زندگی مان را برد و ما را کتک زد. رفتیم شکایت. هر روز می رفتیم و می آمدیم. با مأموری که مرتبط با پرونده بود، آشنا شدم . از من خوشش آمد و بعد فهمیدم ...
خوشحالترین مرد روی زمینم/ وقتی به پرسپولیس گل زدم قلبم شکست/ پیشنهادات سرسام آوری داشتم
داد و برای پرسپولیسی شدن خیلی انتظار کشیدم. فهمیدم چقدر این تیم را دوست دارم. چقدر استرس کشیدم. واقعا تحت فشار بودم. همیشه توکلم به خدا بود. می دانستم که این اتفاق برایم می افتد. حالا چه امسال یا چه سال های بعد. می دانستم باید تلاش کنم تا به آنچه که دوست دارم برسم. واقعیت همین است که من پرسپولیس را با دلم انتخاب کردم. پیشنهادات سرسام آور زیادی بود که می توانستند نظر یک بازیکن فوتبال را عوض کنند. اما خداراشکر تیمم را با دلم انتخاب کردم و به این افتخار می کنم. ...
کاش می توانستم پسرم را نجات دهم
پاییزی بی دفاع و بی صدا جان باخت. اهورای دو ساله مورد آزار و اذیت ناپدری اش قرار گرفت و بر اثر تقلا و ضربه به سرش جان داد. ماجرایی که تمام مردم جامعه را تحت تأثیر قرار داد. حالا چهار سال از ماجرا می گذرد. چهار سال تلخی که برای پدر اهورا تلخ تر هم گذشت. داغی که برایش هنوز هم تازه است. هیچ دلخوشی تسکین دردهایش نمی شود. کاش آن لحظه کنار پسرم بودم و او را نجات می دادم. این جمله بارها و بارها در ذهنش ...
ایرج نوذری: انگار همکارانم تازه فهمیده اند که من زنده ام!
هیچ مشکل جسمی یا روحی کم کار نشدم. در دوره ای فقط به خاطر حساس بودن و احساساتی بودن دچار آریتمی شدم که آن هم خدا را شکر با دارو و رعایت خیلی مسائل تحت کنترل است. من حتی زمانی که نباید ورزش سنگین می کردم با نرمش و ورزش سبک به کار خودم ادامه دادم. متاسفانه این معضل فقط برای کشور ماست که همکاران ما ناگهان دچار رکود، کم کاری یا بیکاری می شوند. من استاد هشت زبان هستم و در طول این سال ها که کمتر حضور داشتم ، حتی بعضی وقت ها در کنار کار هنری، تدریس، ترجمه و برگردان متن و کتاب انجام می دادم اما همه همکاران ما چنین شرایطی ندارند. آیا از آن ها حمایتی می شود؟ ...
حیدریه: فولاد در هر سه جام مدعی است
برای من و دیگر بازیکنان فولاد زحمت کشیدند تشکر کنم. فوتبال حرفه ای خودم را با ویسی شروع کردم فوتبالم و به نوعی شروع کار حرفه ای خودم را زیر نظر آقای ویسی بودم. سال 90 یا 91 بود که زیر نظر آقای ویسی در تیم پیکان به بازی گرفته شدم و توانستم اولین بازی لیگ برتری ام را انجام دادم. ایشان بود که من را از تیم های پایه و تیم ملی جوانان به تیم بزرگسالان پیکان آورد. خاطرات خیلی خوبی با ...
روز طلایی دوومیدانی
از عملکردش چندان راضی نیست. امیر خسروانی می گوید: می توانستم رکورد بهتری بزنم. متأسفانه 20 روز قبل از پارالمپیک از ناحیه آشیل پا دچار مصدومیت شدم، اتفاقی که باعث شد نتوانم رکورد بهتری ثبت کنم. پرش 21/7 رکوردی نبود که دنبالش بودم. ان شاءالله در آینده تلاش می کنم رکورد های بهتری ثبت کنم. هرچند مدال برنز را برایم پیش بینی کرده بودند، اما با تمرکز و تمرین ذهنی می دانستم که می توانم طلا بگیرم. رقیب ...
باید مدال طلای پارالمپیک را می گرفتم
از آنها کمتر نبودم. وزنه بردار چینی مثل خودم جوان است و بسیار خوب کار کرد اما اعتقاد دارم که می توانستم به او برسم. رکورد غیر قابل پیش بینی نزد. همان وزنه ای که فکر می کردیم را ثبت کرد. صلحی پور همچنین درباره گریه اش بعد از قطعی شدن مدال نقره گفت: کمیته ملی پارالمپیک و فدراسیون جانبازان و معلولین برای من زحمات زیادی کشیدند. خودم نیز بسیار تلاش کردم اما وقتی دو حرکت اول خطا شد، شانس طلا را از دست دادم و از این بابت ناراحت بودم. ...
شهاب: خودم را در میدان مبارزه برابر حریفانم تجسم کردم/ تمام تلاش خود را می کنم تا نتیجه خوبی در ...
انتظار ظاهر شدم. با توجه به فرصت محدودی که در اختیار داشتیم تمرینات بسیار سخت و فشرده بود اما خدا را شکر شرایط خیلی خوب پیش رفت؛ کادرفنی روی نقاط ضعف و قوت من تمرکز کردند و با آنالیزهای لازم که انجام شد توانستم روند صعودی را طی کنم. وی درمورد شرایط روحی خود تاکید کرد: از روانی روانی هم در شرایط خوبی قرار دارم؛ روز مسابقه، شیاپ چانگ پارالمپیک و... را در ذهنم تصویرسازی کرده ام و خودم را در ...
مرد 35 ساله: 2 زن کوچک و بزرگ دارم ولی روزگارم سیاه است
آن روز که در یک عشق خیابانی به لاله دل باختم، چیزی جز او را نمی دیدم. کور و کر شده بودم و به چیزی جز ازدواج با او نمی اندیشیدم، به همین دلیل با خانواده ام جنگیدم اما امروز... مرد 35 ساله در حالی که بیان می کرد زندگی ام نابود شده است و در مخمصه وحشتناکی افتاده ام، به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری گفت: 10سال قبل در یکی از خیابان های شهر با زن جوانی آشنا شدم که هشت سال از من بزرگ تر بود ...
پرسپولیس، تیم ملی است
کمک کنم. وی با بیان اینکه ارتباط بسیار خوبی با مدیران پرسپولیس داشت، تصریح کرد: از مدیران باشگاه تشکر می کنم و صحبت های ما منجر به این شد که به پرسپولیس بیایم. از همه بزرگان و پیشکسوتان باشگاه بزرگ پرسپولیس رخصت می خواهم که پا جای پای آنها گذاشتم. از بچگی آرزو داشتم این بزرگان را از نزدیک ببینم و حالا به باشگاهی رسیدم که پا جای پای آنها می گذارم. امیدوارم با راهنمایی این پیشکسوتان ...
روایت رهبر انقلاب از چگونگی مطلع شدن از شهادت رجایی و باهنر
صحبت کردیم؛ بنابراین از محلّ حادثه دور بودم و بعدازظهر هم بود، من هم بیمار بودم و خوابیده بودم. از خواب که بیدار شدم، از برادرهای پاسدار که پهلوی من بودند، یک زمزمه هایی شنفتم. گفتم [قضیّه] چیست؟ گفتند که یک بمب در نخست وزیری منفجر شده. من فوق العاده نگران شدم. گفتم که چه کسی آنجا بوده؟ گفتند که رجائی و باهنر هم بوده اند؛ من فوق العاده نگران شدم. با حال بسیار ضعیف و ناتوانی که داشتم، خودم را رساندم ...
نگار سماک نژاد؛ دماوند مقهور دختر اراده و باد
: همه ما توانایی داریم و برای موفق شدن باید تلاش کنیم. من هم دویدن را به قصد شرکت در مسابقه و کسب مقام شروع نکردم. فقط دیدم چقدر بعد از دویدن حالم خوب است و کم کم در این مسیر با مسابقات و رکورد ها آشنا شدم. نخستین مسابقه ای که شرکت کردم، سال 2013 ماراتن سانفرانسیسکو بود. روز قبل مسابقه برای تمرین حدود 12 کیلومتر دویدم که خودم را ارزیابی کنم. اصلاً می توانستم استقامت بدوم و هیچ تمرین ...
گفت وگو با بانوی اصفهانی عضو 1 درصد دانشمندان برتر جهان/ از مادری برای سه فرزند تا ریاست بر پژوهشکده
شاید آن ایده ای که از اول در خانواده ما شکل گرفت و آن علاقه ای که من داشتم، مثلا من عاشق خواندن زبان های خارجی بودم، من 3 زبان را خیلی مسلط و راحت حرف می زنم، فرانسه، انگلیسی و آلمانی و این چیزی بود که از بچگی خانواده من را تشویق کردند، من هم زمینه اش را داشتم و هم علاقه ام بود و همینطور آن رتبه ای که گفتم در کنکور داشتم یا غیره، با آن مبنای خانواده خودم و بعد هم که ازدواج کردم و بعد بچه دار شدم ...
امینی: بازی با سایپا را درآوردم تا سقوط نکنیم
بهترین نقطه که یک دروازه بان باید قرار بگیرد، قرار داشتم؛ هم از نظر تیم ملی، هم لیگ برتر و هم اینکه کاپیتان تیم امید بودم. اصلاً به سادگی به این چیزها نرسیدم و در این سه سال خیلی سختی کشیدم. این دروازه بان یادآور شد: بعد از مدت طولانی به اصفهان برگشتم و توانستم خودم را به اهالی فوتبال اصفهان ثابت کنم ولی باز هم آدم یک چیزهایی می بیند که دلش می شکند که این حرف دل من نیست و حرف خیلی از ...
پارالمپیک 2020 توکیو|پاپی: شاید با تمرکز بیشتر به مدال طلا می رسیدم/ رقیب اصلی ام را پرتابگر برزیلی می ...
خوب کار کردم و از عملکردم راضی هستم. می توانستم رکوردی بالاتر را به ثبت برسانم، اما اینطور نشد. اگر تمرکز بالاتری داشتم شاید می توانستم به مدال طلا برسم، اما همانطور که دیدید بارها رکورد جهان و پارالمپیک در مسابقه امروز جابه جا شد. این پرتابگر پارالمپیکی کشورمان با اشاره به تغییر برخی از قوانین برگزاری مسابقات یادآور شد: من از تمام رقبایم جوانتر هستم و این اولین پارالمپیک من بود. اطمینان ...
گُلیج: بعد از نرفتن به المپیک، انگیزه ام را از دست داده بودم/ نمی خواهم به گذشته برگردم و وارد حاشیه شوم
کردم و آسیب دیدگی داشتم، اما غیرت کردم و توانستم مزد زحماتم را بگیرم. گلیج در خصوص انگیزه اش برای حضور در این دیدار تصریح کرد: بعد از اینکه از تیم اعزامی به المپیک خط خوردم، انگیزه ام را برای مدت کوتاهی از دست داده بودم، چرا که حق خودم می دانستم که حداقل فرصت حضور در یک میدان انتخابی به من داده شود؛ شانس حضور در انتخابی برای حضور در المپیک کم ترین حق من بود. به هر حال تصمیم کادرفنی ...
ماهی ها بچه های من هستند (+عکس)
خانواده می گذارد و اگر جورچین برنامه هایش جور شود سر این سفره 10 خانواده جدید نیز خواهند نشست. ظاهرا کسب و کار شما با یک رویا شروع شده است، رویای مستقل شدن و روی پای خود ایستادن. درست است؟ بله، من همیشه دوست داشتم برای خودم کسب و کاری داشته باشم مخصوصا که در بخش کشاورزی باشد. این علاقه علت خاصی داشت؟ چون پدرم کشاورز بود همیشه دوست داشتم کاری در رابطه با بخش ...
گریم عجیب و گربه ای نیوشا ضیغمی + عکس
سینما شدم، در همان سال اول نتیجه خوبی حاصل شد، پدرم تغییر موضع داد و با کار من موافقت کرد. خسرو شکیبایی و اکبر عبدی همیشه از اسطوره های من بودند و هستند. همسر نیوشا ضیغمی آرش پولادخان متولد شهر اصفهان است و شغل او تجارت نقره میباشد. حکایت آشنایی من و آرش در نوع خودش بسیار جالب است چون او من را قبل از آشنایی مان به شکل رسمی به واسطه فیلم هایم می شناخت و همین قضیه باعث ...
گریم عجیب و گربه ای نیوشا ضیغمی + عکس
لطف دارد، در هر حال همواره به فضای کار در سینما علاقمند بودم البته نه برای خودم چون می دانستم توانایی زیادی برای انجام کار در این فضا ندارم اما ترجیح می دهم صرفاً به عنوان یک سرمایه گذار در این فضا حضور داشته باشم و هیچ وقت مانع پیشرفت و فعالیت همسرم نمی شوم چون او از استعداد بسیاری در این عرصه برخوردار است و تلاشم بر این است که بیشتر به عنوان یک حامی در کنارش حضور داشته باشم. البته نیوشا زن فهیم و ...
گریم عجیب و گربه ای نیوشا ضیغمی / عکس
حال همواره به فضای کار در سینما علاقمند بودم البته نه برای خودم چون می دانستم توانایی زیادی برای انجام کار در این فضا ندارم اما ترجیح می دهم صرفاً به عنوان یک سرمایه گذار در این فضا حضور داشته باشم و هیچ وقت مانع پیشرفت و فعالیت همسرم نمی شوم چون او از استعداد بسیاری در این عرصه برخوردار است و تلاشم بر این است که بیشتر به عنوان یک حامی در کنارش حضور داشته باشم. البته نیوشا زن فهیم و با دانشی است ...
نیوشا ضیغمی به سوگ مادر نشست + استوری غم انگیز
. آرش پولادخان: نیوشا همیشه به من لطف دارد، در هر حال همواره به فضای کار در سینما علاقمند بودم البته نه برای خودم چون می دانستم توانایی زیادی برای انجام کار در این فضا ندارم اما ترجیح می دهم صرفاً به عنوان یک سرمایه گذار در این فضا حضور داشته باشم و هیچ وقت مانع پیشرفت و فعالیت همسرم نمی شوم چون او از استعداد بسیاری در این عرصه برخوردار است و تلاشم بر این است که بیشتر به عنوان یک حامی ...
داستان تلخ یک خیانت
به خانواده خودم نمی توانستم در مورد شادی چیزی بگویم چون انتخاب خودم بود. چند روز بعد رفتم دنبال شادی و جالب این که با وجود اینکه مقصر بود با کلی منت برگشت... مدتی رفتارش عادی بود تا اینکه دوباره حرکات مشکوکش شروع شد... شب ها بعد از من تا دیر وقت بیدار می ماند و به من و بچه اهمیت نمی داد. مدام لباس های آنچنانی می پوشید و بدون اینکه به من چیزی بگوید به بهانه کلاس از خانه می زد بیرون... ...
قصه پسری که قهرمان مادرش شد!
...؛ بعد از تصادف، زندگی برای من و خانواده ام تغییر کرد. همه فقط می خواستند که من زنده بمانم. قبل از تصادف، به دلیل مرگ پدرم خیلی به خدا شکایت می کردم. وقتی در بیمارستان به هوش آمدم و متوجه شدم یک دست ندارم، گفتم خدایا من از تو چیز دیگری می خواستم و تو به من چه دادی! اما حالا بابت این حرف، هر روز از خدا معذرت خواهی می کنم. مهران در ادامه افزود: نمی دانستم این اتفاق برایم سکوی پرتاب است ...
پوررهنما: نماینده مردم ایران بودن افتخار بزرگی است/ خودم را برای سخت ترین و بهترین مبارزات آماده کرده ام
قاره ای سهمیه گرفته و یک بار هم او را شکست دادم؛ به جز تکواندوکار مکزیک با تمام رقبایم چند بار مبارزه کرده ام که رقابت های او را هم آنالیز کرده ام و امیدوارم نتایج خوبی رقم بخورد. خودم را برای سخت ترین و بهترین مبارزات آماده کرده ام از سال 1388 در اردوهای تیم ملی به سر می برم، خیلی روزها خسته شدم، دردکشیدم و می خواستم از دنیای تکواندو کنار بروم اما رویای حضور در المپیک همیشه ...