سایر منابع:
سایر خبرها
دیوانه بازی در دادگاه
به مرگ شده بود. با افشای این ماجرا، رضا بازداشت شد و به قتل شوهر خاله اش اعتراف کرد. او گفت: مدتی بود به رابطه پنهانی همسرم با عزت الله مشکوک شده بودم، به همین خاطر یک روز همسرم را که برای خرید از خانه بیرون رفته بود تعقیب کردم و ناباورانه دیدم به ملاقات شوهرخاله ام رفت. باورم نمی شد شوهرخاله ام با وجود داشتن دو دختر به خاله ام خیانت کند و زندگی مرا هم از هم بپاشد. همان موقع تصمیم به ...
روایت پیچیده دختر جوان از لحظه قتل شوهر صیغه ای مادرش
...، دختر جوان، مادر این دختر و پسر جوانی که در پاگرد بالایی ساختمان محل وقوع قتل مخفی شده بود، دستگیر شدند و برای تحقیقات بیشتر در اختیار مأموران پلیس آگاهی تهران قرار گرفتند. سه متهم این پرونده امروز در دادسرای جنایی تهران حضور یافتند، مهسا متهم اصلی این پرونده به شرح جزئیات روز حادثه پرداخت و به بازپرس گفت: من نذر کرده بودم شله زرد بپزم، به همین دلیل از مادرم در پخت شله زرد کمک خواستم ...
دختر جوان؛ بعد از دوستی با صابر همه هستی ام را از دست دادم
عاطفی او مرا تحت تاثیر قرار داد و تصمیم گرفتم حداقل او را ببینم به همین خاطر قرار ملاقات خیابانی او را پذیرفتم و پس از تعطیلی مدرسه با او همراه شدم. آن قدر تحت تاثیر حرف های عاشقانه صابر قرار گرفته بودم که گویی در عالم دیگری زندگی می کردم. می دانستم که دوستی های خیابانی و ارتباطات نامشروع، از نظر شرعی و عرفی کار بسیار زشت و ناپسندی است و به همین خاطر هم می ترسیدم ماجرای آشنایی و ارتباط من ...
روایت کارگردان سینما از حضور یک آقازاده در جبهه
می گفت تا اینکه سالها بعد، کمی که سن خودم بالاتر رفت مثلا 18-17 سالم شد، یک چنین مشکلاتی برای خودم به وجود آمد. آن زمان تازه فهمیدم پدرم چه می گفت! گفت: پسرم تو 10 شاهی اضافه تر برنج به او دادی، او رویش نشد که به تو بگوید آقا من به آن 10 شاهی احتیاج دارم، چون آبرو داشت. اگر حواس من نبود تو نزدیک بود که حساب و کتاب زندگیش را بهم بریزی. ببین! آنها اینطور زندگی کرده اند. اینطور به دنیا نگاه می کردند ...
من و مادر نازنینم، حمیده خیرآبادی
...، اما شنیدم که می گویند از این اتفاقات برای کسانی که آنها را بردند دور تالار وحدت چرخاندند، افتاده بود. من دوست نداشتم ایشان ملعبه این مسائل شوند. ملعبه اینکه آدم ها می آیند فقط برای اینکه کنار ما عکس بگیرند، در زمانی که ما سوگواریم. من می دانستم اینجور برنامه ها مسائل پیچیده، بی برنامه و غیرقابل کنترل دارند و دوست نداشتم این اتفاق برای مادر بیفتد. من دوست داشتم عزیزم را در سلامت و آرامش کامل در قبری که خیلی سال پیش خریداری کرده بود، به خاک بسپارم. اخبار فرهنگی - دیده بان, ...
رویای صادقه مادر شهید لرستانی به روایت مدیرکل بنیادشهید استان
برهه ای زمان که مدیر کل جانبازان استان بودم بسیاری از جانبازان برای رفع مشکلات و خواسته های خود به من مراجعه می کردند، و من خیلی نمی توانستم به آن ها کمک کنم و از این شرایط بسیار ناراحت بودم، یک لحظه شکوه و شکایت ما در دل شروع شد که پروردگارا از من بیچاره تر پیدا نکردی اینجا بگذاری؟ روشنی ضمن یادآوری وجود مقدس جانباز 70 در صد قطع نخاعی خرم آبادی در آن زمان در ادامه روایت خود گفت:بعد از ...
اکبرپور: اگر اسمم جزو گزینه های 90 بود تعجب می کردم
90 چه انتظاری می توانم داشته باشم؟ فکر کنم اگر 10 گزینه هم انتخاب می کردند من در جمع آنها قرار نمی گرفتم. سال های اوج تو دقیقاً خورد به سال های اوج مهدوی کیا. من که نمی گویم از مهدوی کیا بهتر یا بدتر بودم، اصلاً می گویم مهدوی کیا بهتر اما ذخیره که می خواست چرا در لیست 22، 23 نفره نبودم. چند دفعه گفتند فوتبال اکبرپور به تیم ملی نمی خورد، چند تا بازی مرا گذاشتند داخل زمین که پنالتی ...
زن جوان؛ عشق و محبت های پیمان را به پول فروختم!
آرزوهایم بر باد رفته است و سال های سال باید در سختی و رنج زندگی کنم و غرولندهای صاحبخانه را بشنوم. با این حال پیمان آن قدر به من عشق می ورزید و محبت می کرد که خجالت می کشیدم موضوع طلاق را مطرح کنم اما با شرایط مالی او نمی توانستم کنار بیایم و پس از یک سال زندگی مشترک از او طلاق گرفتم و به منزل پدرم بازگشتم. مدتی بعد احساس تنهایی از یکسو و سرزنش های پدر و مادرم از سوی دیگر موجب شد تصمیم به ...
آزیتا حاجیان: از ابتدای کار مهراوه برای من کیمیا شد
جمله طولانی بودنش فکر کنم. البته باور کنید که کیمیا را خیلی دوست داشتم، ولی زمان کافی برای حضور در آن را نداشتم به خصوص این که مسافرتی طولانی هم در پیش داشتم و باید به کانادا می رفتم. ضمنا خسته هم بودم و نمی توانستم نقش به این سنگینی را بازی کنم. به هر حال آن روز هر دو خندیدند و جریان گذشت. خاطرم هست در آن زمان و به خاطر برخی مشکلات ساخت سریال کیمیا خیلی به آهستگی پیش می رفت و کار دیگری ...
به من می گویند سارادونا
به گزارش گیل خبر، صمیمی است و سرحال. در طی ده سال حضورش در فوتبال، با میانگین 1٫8 گل در هر بازی، یکی از گلزن ترین فوتبالیست های زن کشورمان است. سه دور خانم گل ایران شده اما با وجود پیشنهادهای خارجی، بخاطر شرایط خانوادگی هیچ گاه لژیونر نشد. انقدر خوب دریبل و گل می زند که هم تیمی هایش او را سارادونای فوتبال ایران می نامند. با سارا قمی ، مهاجم 28 ساله تیم ملی فوتبال ایران و باشگاه ملوان گفتگوی ...
سحر قریشی نامزد کرد! +عکس
چیز به غیر از خودت فکر کنی. برای اینکه حالتان خوب شود چه می کنید؟ من با آرایشگاه رفتن تمیزی و تغییر حالم خوب می شود و زمانیکه بخواهم حالم عوض شود به آرایشگاه می روم مادر من سالهای سال آرایشگاه داشت و من در آنجا بزرگ شدم و خودم هم مدرک آرایشگری دارم و در چهارده سالگی مدرک بین المللی گریم و میکاپ گرفتم. شما تحصیلات بازیگری ندارید؟ نه متاسفانه ندارم اما در ...
فلسفه زیارت / تأثیر هدیه اعمال خیر به متوفیان در برآورده شدن حاجات
با تمام آنچه از شما در مذمّت این کار شنیده بودم، چگونه به قبرستان می رفتم؟! پیامبر صلی الله علیه و آله با شنیدن این پاسخ، فرمودند: اگر به آن جا می رفتی، هرگز داخل بهشت نمی شدی!(48) در روایت دیگری از ابوهریره از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل شده: لعن الله زوّارات القبور ایشان زنانی دائما در قبرستان ها هستند(49) را لعن کرده است.(50) در مذهب شیعه، با توجه به اصول کلی حاکم بر ...
اگر پرچم ایران در اثرت باشد می گویند پاچه خواری کرده ای
رزمنده مشهدی جدید و جذاب است، روایت شمالی با اینکه بارها دیده ایم شخص نامزدش را رها می کند و می رود خوب درآمده است اما در روایت آذری آنقدر که باید این ذوق دیده نمی شود و در روایت زاویه پردازش جدیدی ندارد. کوروش زارعی_ در آن روایت یک اتفاق مهم می افتد که آن را نو می کند و آن بازگشت است. در روایت پایانی می گوید فکر کردم شهید شدم اما نشده بودم یعنی حسرتی با خودش دارد، اسفندیار می گوید فاضل ...
وقف هایی که چهره ها از خود به جا گذاشته اند
روز مردم آن را حفظ می کردند پخش می شد تا در نهایت بینندگان این برنامه این سوره مبارکه را حفظ باشند و بیشترین برنامه های ما در امامزاده ها پخش شد. واحدی در ادامه با اشاره به سال های متمادی فعالیتش در صدا و سیما گفت: من به عنوان مجری که در طول سال های فعالیتم همواره در روستاها و شهرهای مختلف برنامه تلویزیونی اجرا می کردم توانستم تعدادی از نیازمندان را به مسئولین و خیرین معرفی کنم. ...
انتقاد تند محمد فقیری از تصمیمات محمد بنا
می دهم، به دروغ بگویم بخاطر اینکه مصدوم هستم، مجوز نگرفته ام؟! تنها چیزی که می توانم به آنها بگویم و البته به واقعیت نزدیک است، این است که بگویم آقای بنا از قیافه من خوشش نمی آید یا به قول معروف، همه را مادر زاییده و مرا نامادری!" همه ما "هفتم تیری ها" اسیر "توهم توطئه" شدیم! "مشکل آقای بنا، با من نیست؛ بلکه با مربی من است. از اینکه بنا با حسن یوسفی افشار سالهاست مشکل دارد، من ...
هدیه پدر شهید به دخترش پس از شهادت
زیارت کربلا می رویم. تقریباً ده روز به محرم مانده بود که با حمیدرضا تماس گرفتم و گفتم "برمی گردی یا ما با کاروان بیاییم؟" گفت: "پاسپورت و ویزا را تهیه کنید. چند روز دیگر اگر توانستم برگردم اطلاع می دهم." هر روز با هم در تماس بودیم. می دانستم که عملیاتی در پیش دارد ولی از جزئیات آن بی خبر بودم. سه روز قبل از شهادتش هر چه پیام و تماس گرفتم پاسخ نداد. یک روز قبل از شهادتش با همسرش تماس گرفت و ...
“زبان بسته ”ها از نمای نزدیک!
پرداخت این هزینه اشکال دارد، چون گربه هم جزئی از خانواده آن ها شده و وقتی مشکلی دارد باید برایش هزینه شود. حرفهای ما با آمدن مادر چادری پسر که می گوید وقت پذیرش آن ها شده، تمام می شود. آقای دیگری هم ته حیاط بیمارستان سگ غول پیکر و عصبانی اش را زنجیر کرده، اما سگ همه جا را با پارس های بی وقفه گذاشته روی سرش. اگر کسی یا حیوان دیگری به او نزدیک شود پارس ها چندبرابر می شود. صاحبش می گوید سگ را همیشه توی ...
پای درد دل پدر قرآنی مهاجر الی الله/ نگذارند روح حاج سعید از ما آزرده شود
...> عبدالواحد سعیدی زاده که به تازگی تحت عمل جراحی قلب باز قرار گرفته است به سختی صحبت می کند و کلامش را با حمد الهی آغاز می کند و می گوید: یک مسلمان، همیشه مورد آزمایش الهی قرار می گیرد اما این امتحانات و آزمایش ها گاهی خیلی شدید است و گاهی نیز در حد معمول و متوسط است؛ دعایی از امام سجاد(ع) در صحیفه سجادیه است، خدایا به اندازه ظرفیتم مرا آزمایش کن که این دعا را همیشه در ذهن داشتم و دارم. زمانی که می ...
اگر پرچم ایران در اثرت باشد می گویند پاچه خواری کرده ای
شمالی با اینکه بارها دیده ایم شخص نامزدش را رها می کند و می رود خوب درآمده است اما در روایت آذری آنقدر که باید این ذوق دیده نمی شود و در روایت زاویه پردازش جدیدی ندارد. کوروش زارعی_ در آن روایت یک اتفاق مهم می افتد که آن را نو می کند و آن بازگشت است. در روایت پایانی می گوید فکر کردم شهید شدم اما نشده بودم یعنی حسرتی با خودش دارد، اسفندیار می گوید فاضل آنجا چه خبر است؟ می گوید همه شهید ...
فساد همه جا هست
تدریج فیلم هایم در جشنواره های بین المللی حضور می یافت. آن زمان بود که من بازیگری را کنار گذاشته و تمام وقت خود را به کارگردانی اختصاص دادم. سال 2012 قصه ای درباره مادری که باردار می شود و نمی تواند بچه اش را نگه دارد، نوشته بودم. برای سقط جنین قرصی را دکترها توصیه می کنند که مادران باردار بخورند و سپس فعالیت زیاد داشته باشند تا جنین سقط شود! این قضیه ذهن من را بسیار درگیر کرده بود و تصمیم گرفتم به ...
تلاش برای بازگشت به دوران خوش گذشته
. مشکل زیاد هست. من هشت روز است اینجا هستم و هنوز نمی فهمم چه بیماری دارم. همان دردی را که از ابتدا داشته هنوز تحمل می کند. می خواهم از درد بمیرم. امروز از من عکس می گیرند و دیگر تمام می شود. خدا می داند کی و کجا دوباره کسی بیاید و از من سوالی بپرسد. آن هم درحالی که برای هر یک شب 300 هزار تومان می گیرند. من 10 روز کار می کنم تا این مبلغ را به دست بیاورم. می گوید پزشک اول صبح سر می زند و ...
گفتگو با بابک جهانبخشِ احساساتی (2)
انرژی مثبت است و این بیماری هم سراغ هرکسی ممکن است برود ولی قلب مادرم از طلاست. امیدوارم خداوند حافظ تمام پدرها و مادرها باشد. شاید جالب باشد این را هم بگویم که وقتی آرتا به دنیا آمد، عشق و علاقه من به پدر و مادرم بیشتر شد چراکه تازه فهمیدم عشق و علاقه بین پدر و مادر با فرزندشان چطور است. اگر یک روز مجبور شوید موسیقی را به خاطر خانواده تان کنار بگذارید، چه می کنید؟ کار واقعا سختی ...
شرح فراق خلبان شهید مراد علی جهانشاهلو
آن سانحه بزرگی بود هیچ چیزی معلوم نبود، من از خانواده ام دور بودم، پدرم و مادرم، بستگانم در تهران بودند و من به همراه علی در تبریز بودیم، محل سکونت ما در محل خدمت علی در پایگاه دوم شکاری تبریز بود، آنجا ساکن بودیم، یک روز قبل از شروع رسمی جنگ، هواپیماهای عراقی آمدند و پایگاه را بمباران کردند، از همان روز درگیری شروع شد. به خاطر دارم آن روز از تهران میهمان داشتیم با علی تماس گرفتم تا بپرسم ...
محسن امیریوسفی: من اصولگرا هستم/ استقبال از خواب تلخ برایم موهبت است
کنید آن جوری فیلم بسازم. نه می توانم نه علاقه ای دارم! فکر می کنم بزرگترین توهین به حوزه سینما این است که فیلمساز به کپی کردن فکر کند. هر وقت فکر کرد باید بداند که زمان مرگش فرارسیده است. شاید این مدل را در ادبیات و فرهنگ خودمان داشته ایم. یک زمان می گوییم تمام بزرگان سینما یا ادبیات از هم الهام گرفته اند، آن بحث، فرق می کند. در همان حوزه الهام، وقتی می بینی دو فیلمساز به سراغ یک موضوع رفته اند ...
شب بی حاشیه فردوسی پور و درخواست داور جنجالی
سایپا می آیند و درباره تیم سابق خود صحبت می کنند جدی شاکی می شوم و به آنها تذکر می دهم. وقتی در باشگاهی قدیمی می شوی امکان دارد از بازیکن قدیمی نظر بخواهند و بارها این اتفاق افتاده است. وی ادامه داد: وقتی بازیکنی قدیمی در یک باشگاه حضور داشته باشد مشکلات کمتر می شود. همه زندگی ام را از سایپا دارم. همیشه پولم را به موقع گرفته ام و این بی معرفتی است اگر در زمان مشکل مالی اعتراض کنم و تیمم را ...
گزارش کامل برنامه نود
درگذشت مادر افشین قطبی سرمربی اسبق پرسپولیس و تیم ملی را تسلیت گفت و سپس جدول و برنامه لیگ و قرعه کشی فصل آینده لیگ قهرمانان آسیا مرور شد. آمار تعداد شرکت کنندگان در نظرسنجی هفته گذشته از خارج کشور با استفاده از اپلیکیشن موبایلی نود اعلام شد. بخش آنچه خواهید دید با مرور کوتاهی بر قسمت های مختلف برنامه 23 آذر نود در ادامه پخش شد. خداحافظی تونی با هواداران تراکتور، بازگشت قلعه ...
دستگیری جوان 18 ساله به جرم اعتیاد و روابط نامشروع
آلودگی پدرم در جاده شمال موجب یک تصادف شد و هر 3 عضو خانواده در صحنه حادثه جان باختند؛ من هم که از خودرو به بیرون پرت شده بودم پس از 2 ماه بستری در بیمارستان سلامتی ام را بازیافتم. این در حالی بود که ضربه روحی شدیدی خورده بودم و هیچ گاه نمی توانم آن خاطرات تلخ را از ذهنم دور کنم. مادربزرگم اگرچه نگهداری از مرا به عهده گرفت اما او هم از وضعیت مالی مناسبی برخوردار نبود. در این شرایط درس و ...
آخرین ایستگاه
دارم اول به خاطر شهداست و بعد به خاطر این است که می بینم خانه آخر ما کجاست. هر قدر حرص بخورم و ولع داشته باشم تا مال و ثروت جمع کنم باز با یک کفن من را در قبر می خوابانند و نهایتا کسی سرخاکم یک روضه ای بخواند تا شاید شب اول قبر دستگیری کند . کارمان در بهشت زهرا تمام شده و صدای اذان، آسمان بهشت زهرا را پر می کند. راهمان را با زمزمه این شعر مولانا به سمت در خروج پیش می گیریم: به روز ...
من مسعود فقط شناسنامه دارم
. به هر دری که فکرش را بکنید زدم، هر جایی که فکرش را کنید رفتم. باور کنید هفت خان رستم را رد کردم تا توانستم برای مسعود شناسنامه بگیرم. گواهی ولادتش را از بیمارستان گرفتم، برگه طلاق را هم بردم. شناسنامه پسر بزرگم را نیز به دادگاه ارائه دادم. آنها هم باتوجه به زمان ولادت و طلاقم و همچنین حضور پسر بزرگم که شناسنامه او به نام همسرم بود 2 سال قبل به پسرم شناسنامه دادند . زندگی در نقطه مرزی ...
نوجوان قاتل قربانی خیانت شد
کردم تا مانع شکل گیری این رابطه شوم و از هر راهی که به ذهنم می رسید وارد می شدم. با مهارتی که داشتم توانستم کاری کنم ارتباط تلفنی مادرم و سعید به گوشی من پیامک شود. روز حادثه خیلی عصبانی بودم به همین خاطر به قطعه نام آوران بهشت زهرا رفتم و آنجا فاتحه ای خواندم تا آرام شوم. آنجا بود که از طریق تلگرام متوجه شدم سعید پیامکی به گوشی مادرم فرستاد. بلافاصله خودروی دربستی گرفتم و به خانه برگشتم و چاقویی ...