حواس پرتی گروگانگیر، گروگان را نجات داد
سایر منابع:
سایر خبرها
ازدواج صیغه ای دختر 40 ساله برای فرار از مجردی | بارداری ناخواسته از ازدواج صیغه ای دختر 40 ساله
ام در جریان ارتباط پنهانی من با مردی غریبه قرار می گیرند و رسوایی بزرگی به بار خواهد آمد همواره در وحشت به سر می برم به طوری که... این ها بخشی از اظهارات دختر 40 ساله ای است که با افشای راز عجیب زندگی اش به کارشناس اجتماعی کلانتری سجاد مشهد گفت: دو خواهر بزرگ ترم که چهره ای زیبا و جذاب داشتند خیلی زود ازدواج کردند و به دنبال سرنوشت خودشان رفتند اما من که سومین فرزند خانواده بودم زیبایی ...
قبل از بچه دار شدن این تصاویر را ببینید+تصاویر
دختر م خارج کردم. این زندگی واقعی است همسایه گفت که کودکش برای چند دقیقه ساکت شده. این هزینه سکوت او است. یک قوطی کوچک رنگ سفید پیدا کرد. انتظار نتیجه دیگری نمی رفت. امروز به خاطر دخترم که اینطور کنارم ایستاده بود از خواب بیدار شدم. من هرگز اینقدر نترسیده بودم پسر پنج ساله من روز گذشته کیف پول همسرم را برداشت و بی سر و صدا به اتاقش دوید ...
عشق هوس آلود پیرمرد 65 ساله به دختر 25 ساله زندگی اش را به باد داد | عشق هوس آلود پیرمرد 65 ساله با صیغه ...
ب برادرانش کرد. و در حالی که من آمادگی نداشتم با دختر یکی یک دانه فامیل پدرم ازدواج کردم. نسرین اگرچه دختری با کمالات بود اما غرور خاصی داشت که هیچ کس نمی توانست در برابر این غرور مقاومت کند. پدرش مردی ثروتمند بود و بسیار از دخترش حمایت می کرد. ابتدا قرار بود در تجارتخانه پدرزنم مشغول به کار شوم اما به خواست خدا در یکی از ادارات دولتی استخدام شدم و ادامه تحصیل دادم. با این حال هیچ ...
اقدام شیطانی مرد 53ساله با دختر 27 ساله در آپارتمان اجاره ای!
پشت همسرش را خالی نمی کند! درگیری های ما چند ماه ادامه داشت تا این که روزی حبیب به محل کارم آمد و مدعی شد به خاطر عذاب وجدان قصد دارد مرا عقد کند. با آن که دیگر از او نفرت داشتم اما به ناچار پیشنهادش را پذیرفتم و نام من وارد شناسنامه حبیب شد. چند ماه بعد و در حالی که از شدت شرم نمی توانستم به چهره پدر و مادرم نگاه کنم، زندگی مشترکم را در یک سوئیت اجاره ای آغاز کردم و آن جا بود که تازه فهمیدم به طور ...
کینه شتری مادرشوهر دامن عروسش را گرفت | سناریوی طلاق عروس با کینه شتری مادر شوهر
آبکوه مشهد گفت: 15 سال بیشتر نداشتم که در سوگ مادرم سیاه پوش شدم. او بر اثر ایست قلبی فوت کرد و من و دو برادر کوچکم را تنها گذاشت. یک سال بعد از این ماجرا، پدرم نیز ازدواج کرد و مسئولیت من که فرزند بزرگ خانواده بودم، خیلی بیشتر شد ولی سعی می کردم از درس و مدرسه غافل نشوم و به تحصیلاتم ادامه دادم. خلاصه سال آخر دبیرستان را می گذراندم که خاله ام مرا برای محمود خواستگاری کرد. با آن که علاقه ...
ظلم صاحب خانه به خانواده مدافع حرم تا آخرین نفس! + عکس
، گرفته بود. باورم نمی شد صاحبخانه بیاید و چنین حرفی بزند. صاحب خانه مان یک پیرمرد بود که بعد از این که همسرم آمد، فوت کرد! خیلی مرا اذیت کرد! مرا با این بچه های کوچک چنان اذیت می کرد که مدام گریه و زاری می کردم که خدایا چه کار کنم. محمد آقا هم هیچ تماسی با ما نمی گرفت. یک روز صبح برای نماز بلند شدم. نماز خوانده بودم و داشتم قرآن می خواندم که گوشی ام زنگ خورد. شماره ناشناس بود. جواب دادم و ...
روایت مدال آور کم بینایی که با خواستن طعم شیرین توانستن و موفقیت را چشید
که فرزندانی مانند ما دارند، شبیه فرشته اند و حتماً جواب زحمت هایی که برایمان می کشند را می گیرند. هرچند تقریباً صد درصد در انجام کارهایمان مستقل هستیم، اما حسرت کوچکی بر دل پدر و مادر داریم، اما پدر و مادرم اکنون خوشحال اند که حداقل ورزشکاری با ذهن و بدن سالم هستم و این برای خانواده ام در اولویت است. عضو تیم ملی دوومیدانی کم بینایان و نابینایان ادامه داد: وقتی وارد ورزش دوومیدانی شدم با ...
قاتل زن شوهردار: او به من گفته بود طلاق گرفته ام!
این مرد به پلیس گفت همسرش از خانه بیرون رفته و دیگر برنگشته است. او در توضیح ماجرا به مأموران گفت: من طبق معمول هر روز از خانه خارج شدم تا سر کار بروم. همسرم در خانه بود. وقتی برگشتم او در منزل نبود و بچه ها تنها بودند. من نمی دانم همسرم کجاست و تلفنش را هم جواب نمی دهد. او هر بار از خانه خارج می شد، حتما به من خبر می داد. با توجه به گزارشی که این مرد به مأموران داد و عکس هایی که از ...
چرا سبک مدیریتی ام را تغییر دادم
من مدتی به این رویه ام ادامه دادم تا اینکه پس از مدتی متوجه شدم که نتوانسته ام برای یکسری از وظایف مدیریتی و رهبری ام از جمله استراتژی بندی و ترسیم اهداف میان مدت و بلندمدت وقت و انرژی لازم را صرف کنم و در نتیجه شرکتی که من مدیریتش را بر عهده داشتم دچار روزمرگی و محدودیت شده بود. پس از بررسی وضعیت شرکت در مدت چند ماهی که از مدیریتم می گذشت متوجه شدم که من طی این مدت همچنان به ایفای نقش ...
روایتی متفاوت از آقاسید مصطفی خمینی
پوشیه ام را روی صورتم نینداخته بودم، یک روحانی دنبالم آمد و گفت پوشیه ات را روی صورتت بینداز، اما من اعتنا نکردم و به راهم ادامه دادم، ولی او دست بردار نبود و تا درِ منزل مرا تعقیب کرد و به دنبالم آمد و خانه را شناسایی کرد و بعداً قضیه را به حاج آقا مصطفی گفت، اما حاج آقا مصطفی که اصلاً به این چیزها اعتقاد نداشت، به جای این که دل به دل او بدهد، چند تا بد و بیراه به او گفت. آقا مصطفی اصلاً از وضعیت ...
سردار چهارباغی: تدبیر های حاج قاسم باعث روحیه ارتش سوریه شد
) شدم. زمانی که شهید همدانی از سوریه به ایران آمد، آقای اسدی معروف به ابواحمد فرمانده سوریه شد. ایشان از سوریه به من زنگ زد و درخواست کرد برای راه اندازی توپخانه به سوریه بروم. من هم به خاطر این که هم حاج قاسم و هم ابواحمد را خیلی دوست داشتم، نتوانستم جواب منفی بدهم و در نهایت به سوریه رفتم. چهارباغی افزود: اوضاع آنجا خیلی خراب بود. ارتش سوریه هم هیچ امیدی به آینده حکومت نداشت و هر لحظه ...
جزئیات زنده به گور شدن 4 کودک در چابهار
.... حتی به من نگفت که فرزند دارد. به این ترتیب رابطه ما شروع شد و رابطه خوبی هم بود بیش از یک ماه بود که ما با هم رابطه داشتیم در هفته چندبار همدیگر را می دیدم و تریاک می کشیدیم و مشروب می خوردیم و رابطه برقرار می کردیم. من آنقدر عاشق فهیمه شده بودم که می خواستم به او پیشنهاد ازدواج بدهم. متهم درباره روز حادثه گفت: روز حادثه او را سر قرار در تهران سوار موتور کردم و با هم برای گشت و گذار ...
مامان، بابا؛ من می خواهم دنیا را ببینم/ نقدی گذرا بر زنده به گور کردن به سبک جاهلیت مدرن!
، جواب سونوگرافی را برای او بیاوریم!! با تعجب پرسیدم: مگر پزشک در مغازه ویزیت می کند؟ چطور متوجه نشدی؟ گفت: متوجه شدم اما چیز عجیب تر این بود که فروشنده معتاد بود و خود را پزشک معرفی می کرد! درمانگاه خلوت شده بود و دختر جوان هم داشت از آنجا می رفت، موقع خداحافظی حیرت مرا که دید، انگار سوالم را از نگاهم خوانده باشد "که خوب بعدش چی شد" گفت: من آنها را به دوستم ...
نگذاشتیم تخت جمشید را به نام انقلاب تخریب کنند
روحانیون جلساتی ترتیب می دادند و وقتی روحانیون می رفتند، امام می پرسیدند سؤالی دارید و من به صورت خصوصی طرح مساله می کردم؛ همچنین آیت الله خمینی بنا بر درخواست بنده، سال مالی پرداخت خمس مرا نیز تعیین کردند. گاهی هم شب ها در خانه ایشان پشت سرشان نماز می خواندیم و این دیدار ها تا سال 1342 ادامه داشت. ** فضای قم در حوالی سال های 1341 و 1342 چگونه بود؟ - مبارزات از سال 1341 با تصویب ...
کهبد تاراج: تئاتر خصوصی طی هشت سال اخیر فقط ولنگاری را گسترش داد/ اگر من با نظام زاویه داشتم اصلا در ...
تئاتر کار نمی کنند یا اثر دغدغه مندی ندارند. ما در دهه نود هیچ محصولی نداریم. پس از جوادیه دوستانم به من توصیه کردند که متن هایی بنویس که بتوانی روی صحنه اجرا کنی، خانوادگی بنویس. من اینبار متن های رئالیستی با محوریت جرم و جنایت می نوشتم، نمایشی نوشتم به عنوان یاماها. من روی بیجه خیلی کار کردم اما نشد، چون کار را نتوانستم ادامه بدهم. امسال دارم نمایشی درباره مادران شهدا می نویسم، چون ...
مظنون به تندروی
فرزندشان ادامه داد: روحیه انقلابی محمد، واقعا نسبت به جهت انقلاب فراتر از مرزهای ایران بود. چون در خارج از کشور با مبارزان آفریقایی و آسیایی در ارتباط قرار گرفته بود اما شرایط دولت موقت شرایطی نبود که با روحیه او سازگار باشد. اوایل هم خیلی پیش مرحوم آیت الله منتظری از دست او گلایه کردند که ایشان گفته بود محمد در ایران و خارج زجر کشیده و شکنجه شده و عصبانی مزاج است و وقتی ناسازگاری های کشور را می ...
7 آبان روز جهانی کوروش کبیر / بزرگترین پادشاه در تاریخ ایران
... به گفته ی هرودوت، کوروش نسب شاهانه داشته است و به جز کتزیاس، دیگر نویسندگان یونانی، ماندانا دختر آستیاگ را مادر کوروش دانسته اند و گزارش داده اند که کوروش حاصل ازدواج کمبوجیه یکم و ماندانا بوده است. برخی از مورخان امروزی این روایت را معتبر می دانند اما برخی دیگر اعتقاد دارند رواج این روایت ریشه های سیاسی داشته است و هدفش این بوده که از بنیان گذار شاهنشاهی هخامنشی، مردی نیمه مادی بسازد تا مادها ...
20 سال است فرزندانم را ندیده ام
خیابان شدم. وی که بخاطر بی سرپناهی مجبور به ازدواج دوم و سوم شده است، می گوید: سه برادر دارم که سال هاست از آن ها بی خبرم و اصلا برای شان مهم نیست که من در چه وضعیتی هستم. بعد از فوت همسر دومم چون جایی برای ماندن نداشتم به خانه یکی از دوستانم که بعد از ازدواج دوم با او آشنا شده بودم رفتم. خانواده خوبی بودند من در خانه آن ها کار می کردم و آن ها هم از من نگهداری می کردند اما خانه شان کوچک بود ...
فرجام رابطه پنهانی زن متاهل | ارتباط پنهانی زن متاهل دروغگو منجر به قتل شد
واسطه شیوع کرونا کمتر از هم خبر داشتیم تا اینکه از یک سال قبل دوباره ارتباط مان بیشتر شد او چند روز قبل از این حادثه به من گفت می خواهد دکوراسیون خانه اش را تغییر دهد و از من خواست یک طراح داخلی برایش پیدا کنم. روز حادثه قرار بود برایم موقعیت خانه اش را بفرستد که نفرستاد و دیگر جواب نداد بعد هم متوجه مرگش شدم. به دستور بازپرس جنایی، پسر جوان برای تحقیقات بیشتر بازداشت شد. منبع: ایران ...
زن جوان: می خواستم اینگونه از همسرم که 14 سال از من بزرگتر بود انتقام بگیرم
بدبینی هایش گرفتم تا به این طریق او را آزار بدهم. این گونه بود که در یکی از شبکه های اجتماعی با پسر 26 ساله ای آشنا شدم که خودش را مهندس راه و ساختمان معرفی می کرد. ابتدا قصد داشتم همسرم را متوجه اشتباهش بکنم تا بیشتر از این به خاطر سوء ظن هایش مرا زجر ندهد، ولی بعد از آن که چند بار با عرشیا قرار ملاقات گذاشتم و در بیرون از منزل به دیدارش رفتم. دیگر به او دل باختم چرا که او جوانی مجرد و مهربان ...
آقا روح الله از ولادت تا رحلت (بخش چهارم)؛ واکنش امام خمینی(ره) به جمله "رهبر حوزه های علمیه"
امام می گوید: روز اول با دخترانم به آنجا رفتم . من بیشتر ماندم و اتاق یکدفعه خلوت شد و همه رفتند. به ایشان گفتم : اینجا خیلی سخت است؟ انگشتشان را مالیدند به پشت گردنشان ، پوست نازکی با انگشت لوله شد. من هیچی نگفتم ، ولی خیلی ناراحت شدم . هنوز هم وقتی به یاد آن روز می افتم ، ناراحت می شود. آقای روغنی پیشنهاد کرد که آقا به خانه ایشان برود. جمعیت زیادی از ساواکی ها رو به روی منزل آقای روغنی جا گرفتن ...
قصه های قرآنی (17)؛ بعد از رحلت حضرت یوسف (ع) چه اتفاقی افتاد؟
خود گذاشتی ؟ بنیامین نیز که از باطن قضیه با خبر بود، با خونسردی جواب داد این کار را همان کسی انجام داده است که وجوه پرداختی شما را (در سفر قبل) دربارهایتان گذاشت ! اما حادثه چنان برای برادران ناگوار و غیر منتظره بود که نفهمیدند چه می گوید. سپس قرآن چنین اضافه می کند: ما این گونه راه چاره را به یوسف یاد دادیم . او هرگز نمی توانست برادرش را مطابق آیین پادشاه مصر بگیرد (478). ...