سایر منابع:
سایر خبرها
مادر شهید عبدالله اقبالیان به لقای الهی پیوست
می گذشت و خیلی در غم شهادت عبدالله شب و روز گریه می کردم و حال اینکه محمد فرزند بزرگترم که در جبهه ها بود خبری از ایشان نبود و نگرانش بودم،یک شب حدود ساعت یک نصف شب دیدم کسی سه بار زنگ درب خانه را زد،با خودم گفتم فرزندم محمد است و می آید داخل خانه،رفتم درب رو باز کردم دیدم عبدالله با لباس سپاهی و با محاسن و صورتی زیبا وارد شد و آمد کنار باغچه حیاط خانه گفتند: چقدر مادر عکس مرا چسبانده ای؟ گفتم ...
من یکی از مخالفین برگزاری نمایشگاه چاپ وبسته بندی به این شکل هستم!
- ابتدا بفرمایید از چه زمانی هیئت مدیره شکل گرفت،ضمن اینکه شما قبل از این دوره هم عضو هیئت مدیره بودید و در اتحادیه حضور داشتید، باتوجه به شرایط و ترکیب متفاوت هیئت مدیره نسبت به دوره های قبل، تصورتان با آنچه که در حال حاضر واقعیت امر است چقدر تطبیق دارد؟ در این مدت توانسته اید کار جدی را پیش بگیرید و آیا از وضعیت موجود اتحادیه راضی هستید یا خیر؟ اوایل خردادماه سال جاری انتخابات انجام ...
فراموش شدگانِ بی تقصیر
کرده ای مقابلم سبز می شود و تند تند حرف می زند: من عصمتی هستم. 55 سال دارم. حالم خوب نیست. دوست ندارم اینجا باشم. من مریض نیستم. مرا الکی اینجا نگه داشته اند. بعد، وقتی دکتر را می بیند می گوید چاکر دکتر هم هستیم و راهش را می کشد و می رود. به گفته مسئول کاردرمانی در این بخش کسانی که به بیماری های سایکوز(روان پریشی و قطع ارتباط با واقعیت)، اسکیزو فرنی(توهم و جنون) دو قطبی و افسردگی های شدید ...
درخواست مقتول از قاتل برای اعتراف به جنایت
آور بخورم. از سویی پدرم به من وکالت کاری داده بود تا به دنبال کارهای ارثیه پدری اش بروم. اتفاقا آن روز به دنبال کارها رفتم اما چند قرص خورده بودم و کمی سرگیجه داشتم و زود به خانه برگشتم تا استراحت کنم. پدرم در آشپزخانه مشغول شستن ظرف بود که به بیکار بودنم و خانه نشینی ام اعتراض کرد. حتی گفت وکالت کاری را از من می گیرد و دیگر نمی خواهد به دنبال کارهایش بروم. همین آغاز درگیری ما بود. او ...
مهدی پاکدل را اینگونه ندیده اید!
در تالار حافظ هم به خاطر تعمیرات، مدام به تعویق می افتاد و یک هفته بعد، ایمان افشاریان نظر من را راجع به اجرا در عمارت مسعودیه پرسید و من هم گفتم که اجرا در این بنا بی نظیر اما بسیار دشوار است. بعد از این صحبت ها ما به دنبال کسی بودیم که بتواند سرمایه لازم برای تجهیز عمارت، از نظر صدا، نور و صندلی های مناسب برای تماشاگرها را در اختیار گروه بگذارد. خوشبختانه نادیا عزیزیان و هومن صفار هرندی که از ...
دایی به من لطف کرد که گفت چرا این سرباز فراری رو نمی گیرید
. - به خاطر اینکه گیر خدمت بودم. من باید شیش و نیم توی پادگان حاضری می زدم چون دیرتر می رفتم جریمه می شدم. به همین دلیل یا نمی خوابیدم که بتوانم برم خدمت یا می خوابیدم که نرم خدمت. الان که با شما صحبت می کنم چهل و هشت ساعته که نخوابیدم چون آخرین روز خدمتم بود ولی نمی خواستم که خواب بمونم. * الان برنامه ات چیه؟ - چند تا پیشنهاد تا ژانویه دارم که همه رو می رم. چند تا ...
کتاب از کوه های کاتو تا کانال ماهی / درباره جانشین فرمانده قرارگاه منطقه ای غرب سپاه
ولی بی فایده بود. سه چهار بار دستم را گچ گرفتند و شکستند. حدود هیجده روز بستری بودم تا این که به اصرار مادرم پیش یکی از جراحان محلی که به پسر حاجی احمد معروف بود، رفتیم. آدم خبره ای بود. منزل ایشان نزدیک پل آبشوران بود. با دستگاهی که داشت گچ را باز کرد. دستم خیلی درد می کرد. روغنی را روی دستم مالید و گفت: فردا بیاریدش. بعد هم به قول معروف دست وبال گردن شد. فردا که دوباره برگشتیم از من پرسید: حال ...
سیل انتقادها به صدا و سیما برای عدم پخش مصاحبه ظریف
...> به گفته فردوسی پور این شایعه در رسانه ها مطرح شده و یک خبرگزاری نوشته من قصد شرکت در انتخابات مجلس را دارم اما قسم می خورم که در هیچ انتخاباتی نه قصد کاندیداتوری داشتم، نه دارم و نه می شوم. این حرف های من هم ثبت و ضبط می شود و می ماند. بسیاری البته فشار برخی محفل ها و رسانه های خاص بر مدیران صدا و سیما را عامل اصلی پخش نشدن مصاحبه می دانند. 2 روز پیش از یلدا یکی از روزنامه های منتقد ...
رازهای پدرانه رامین راستاد و پسرش
بازیگری ام راضی هستم. الگوبرداری از اطرافیان همیشه برای بازی کردن شخصیت های مختلف آدم ها را از جامعه الگوبرداری می کنم. یک بار سر کاری یکی از افراد پشت صحنه کاری کرد و چیزی گفت که به مدیر تولیدمان گفتم یک روز عین آن را بازی خواهم کرد. این حرف را به دو، سه نفر از جمله یکی از افرادی که می شناسم و کلاهبردار است، گفتم. به او گفتم یک روز تو را بازی می کنم؛ آنقدر شبیه خودت که زنگ بزنی ...
مروری بر مهمترین عناوین روزنامه های صبح امروز پنج شنبه 1394/10/03
اعتماد به نقل از مطهری: در مجلس بعدی تنها نخواهم بود تهران- ایرنا- روزنامه اعتماد در شماره پنج شنبه سوم دی در تشریح تیتر یک خود از قول علی مطهری نماینده مجلس، نوشت: با توجه به افرادی که تاکنون در انتخابات مجلس ثبت نام کرده اند و قرار است ثبت نام کنند فکر می کنم مجلس آینده مجلس بهتری خواهد بود و طبیعی است که با حضور آنها کارهای بهتری انجام خواهد شد و تکصدایی وجود نخواهد داشت. من در مجلس ...
باید برای جوان ترها، دل سوزاند و کار کرد
اسکانمان دادند که طبقه پنجمش اقامتگاه دیمیتری مدودوف، رئیس جمهور روسیه بود. تابلویی بر سر در آن واحد زده بودند. به من گفتند روی این تابلو تمام دارایی های رئیس جمهور را نوشته تا پس از پایان دوره اش هم دارایی هایش را بسنجند. و واقعا هم باید این طور باشد. او می گوید: ما باید برای کشورمان کاری کنیم و برای جوانان دل بسوزانیم. چرا هر کسی به دنبال منافع شخصی اش باشد؟ و ادامه می دهد: چرا اینقدر ...
واکنش ها به نامه عجیب "جان" به "جواد"
آرمان پرس : باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا با امضای لایحه بودجه سال آینده این کشور، محدودیت های تازه برای ورود به این کشور را هم به عنوان بخشی از قانون بودجه تایید کرده است . مجلس نمایندگان آمریکا روز 8 دسامبر ( 17 آذر) طرحی را تصویب کرد که محدودیت های تازه ای را برای شهروندان 38 کشور که در حال حاضر بدون ویزا به آمریکا سفر می کنند، در نظر می گیرد . بر اساس فصل 203 از متن ...
متن اعترافات عضو ارشد کارگزاران درباره فتنه 88/ جهانبخش خانجانی: کلیت نظام را نشانه رفته بودیم + سند
اینکه ببینیم، گفتم ما که پول نداریم، گفتم چیست و دیدم شب نامه ای درست کرده علیه احمدی نژاد (به نام موج)، گفتم ببر پیش علی هاشمی، گفت علی هاشمی چاپ نمی کند. دو شب بعد آمد پیشم و گفت 20 میلیون از مهدی هاشمی گرفته ام و چاپ کرده ام و تو پخش کن، ساعت 12 شب بود، گفتم اصلاً امکان ندارد ... بعداً هم نفهمیدم که چگونه آنها را توزیع کرد. * دلایل نافرمانی میرحسین موسوی در پذیرش شکست انتخاباتی ...
واکنش بختیار رحمانی به خبر توافقش با استقلال در هواپیما
باید خودم مراجعه می کردم گفتم از این فرصت استفاده کنم و رفتم مدارک پزشکی عمل پایم را آوردم و تمام موضوع همین بود. وگرنه من حتی با یک استقلالی هم حرف نزدم و این چیز هایی که می گویند واقعا نامردی است. تمام مدارک را هم در دست دارم. ولی در کل من همین جا هم از همه رسانه ها خواهش می کنم فعلا با من تماس نگیرند و از من هم هیچ چیزی نزنند این آخرین مصاحبه من تا اطلاع ثانوی خواهد بود. همین جا هم می گویم ...
غرضی:حاضرم برای ورود به خبرگان امتحان بدهم/امام،حکم قتل منصور را به موتلفه نداد اما آنها...
جریانات رسمی هستند . حالا این جریان غیررسمی تلاش می کند دوباره رسمی شود و حتی اگر درباره تایید صلاحیتش برای مجلس خبرگان ان قلت هایی وجود داشته باشد، مصمم است که آزمون دهد و حتی امیدوار است که موفق شود. با طرح سوالی درباره انگیزه اش درباره ثبت نام در مجلس خبرگان و موضوع تایید صلاحیت خودش و سایر چهره هایی که موضوع ردصلاحیت آنها مطرح است، به سراغ غرضی رفتیم و آنچه می خوانید مشروح گفت و گوی خبرآنلاین با ...
نسبت هاشمی و گوگوش عموم و خصوص من وجه است!
کیومرث ولی کلا این تلاش برای نزدیک کردن این دو طیف در کتاب شما زیاد است. از متن تقدیمیه وبلاگتان هم می شود این را فهمید! من در این حد طیف بندی نکرده ام. تازه معلوم نیست که کیومرث توی کدام طیف است! تقدیمیه وبلاگ هم منطق دارد. سرِ حرفم هستم. الان تقدیمیه کتابم برای آقا را نوشته ام. ان شاءالله خدمت شان خواهم فرستاد. رفتم به سایتِ گوگوش و برایش به انگلیسی پیام گذاشتم. گفتم من می خواهم کتابی ...
یک ماجرای واقعی/ همسرم از خلافکاری هایم خبر نداشت
کرد به خانه پدرش رفت و من هم مدام با دوستانم پای بساط مواد می نشستم. در همین روزها یکی از دوستانم پیشنهاد کرد با پیکان مدل پایین او مسافرکشی کنم تا بخشی از هزینه های زندگی ام جبران شود. با خوشحالی سراغ همسرم رفتم و قول دادم با کار کردن به عنوان راننده، گذشته را جبران کنم. اما اعتیاد به شیشه همه چیز را از من گرفته بود یا آن قدر خمار بودم که نمی توانستم رانندگی کنم و یا آن قدر مصرف می کردم ...
بنیاد در آینه رسانه ها
ایشان را گرفتم و از روی آن نوحه نوشتم. از روح خود شهید هم کمک خواستم و این شعر سروده شد: من مسلمانم / اهل قرآنم / سوی میدان می روم / مادر خداحافظ چهل روز بعد شهادت برادرم عزم جبهه کردم بعد از چهلم برادر شهیدم عزم جبهه کردم و شعری که سروده بودم به همراهم بود و آن جا براها خوانده شد. آن زمانی هم که در آموزشی بسیج بودم، نوحه ای دیگر گفتم که مطلعش این بود: بار سفر بستیم سوی کربلا / از جبهه ...
قتل با شلوار ، فرجام ماجرای زن خیانتکار
همسر مقتول رفتند و او را مورد بازجویی قرار دادند تا اینکه در نهایت زن 32 ساله راز شب جنایت را فاش کرد و به ماموران گفت: من و شوهرم با هم اختلافات زیادی داشتیم. برای همین در میان این همه مشکلات با مردی به نام امیر که نصاب آسانسور بود، آشنا شدم. مهربانی های امیر باعث شد که من عاشق او شوم. من به امیر وابسته بودم و نمی دانستم چطور باید از دست شوهرم خلاص شوم تا بتوانم با امیر ازدواج کنم. در این میان ...
ترور نافرجام صدام به دست حاج حمید
.... از حاج حمید هم خبری نبود و من نشسته کنار سفره به خواب رفته بودم. بعد از خواندن نماز صبح در حالی که از آمدن حاج حمید ناامید شده بودم به رختخواب رفتم. هنوز چشمانم گرم نشده بود که صدای حاج حمید را شنیدم که گفت "سلام. بیداری؟" بلافاصله از جایم بلند شدم و سلام کردم. پرسیدم چرا دیشب نیامدی؟ گفت خیلی سعی کردم خودم را برسانم ولی متاسفانه موفق نشدم در عوض الان می خواهم شما را به جایی ببرم. ...
اعتراف عجیب مرد زندانی برای عوض شدن روحیه !
به گزارش جام نیوز ، چند روز قبل مرد جوانی که به اتهام جعل در یکی از زندان های تهران حبس بود، نامه ای به رئیس زندان نوشت و مدعی شد مدتی قبل دو پسر جوان را در جنگل های لویزان به قتل رسانده و جسد های آنها را همانجا دفن کرده است. مرد جوان که بهمن نام دارد در نامه نوشته بود: مدتی قبل برای تفریح به جنگل های لویزان رفتم. روی نیمکت پارک جنگلی نشسته بودم که دو پسر جوان به من نزدیک شدند. من با آنها چشم در ...
ترور نافرجام حسن روحانی در سال 58
.... آن روز با خانواده برای ناهار منزل دایی مان آقای پیوندی دعوت داشتیم اما چون می خواستم کمی مطالعه کنم قرار شد خانوم بچه ها زودتر بروند و من نیز هنگام ظهر به آنجا بروم. نزدیک ساعت 12 بود که میخواستم برای رفتن به منزل دایی آماده شوم که ناگهان زنگ در به صدا درآمد و من برای باز کردن درب به سمت درب کوچه رفتم. هنوز درب ورودی را باز نکرده بود که شبح جوانی را از پشت شیشه درب ورودی منزل دیدم ...
چهره خندانش را هیچ وقت فراموش نمی کنم/ هنوز رفتنش را باور نکرده ام
امسال کیلومترها آن سوتر از مرزهای ایران، در دفاع از حرم بانوی رشید کربلا خون داد و سه روز بعد، مردم قزوین قهرمان ملی شان را تا گلزار شهدا بدرقه کردند. اینک بانویی که روزهای هفته اش را بر مزار همسر شهیدش می گذراند و با او حرف می زند، از لحظه هایی می گوید که با او زندگی کرد و زندگی اش را با یک پاسدار شریک شد، لحظه هایی که با اشک نام گلدوزی شده اش را از روی لباس نظامی اش کند؛ همان را که روزی ...
چشمانی که نذر آزادی پسر شد
بیچاره را له شده می دیدم، حرف زدم، از خودش گفتم... یکباره انگار که این دیوار بلند فراق خراب شود، صدا زد: پسرم! چقدر عوض شدی. بغلم کرد و مرا می بوئید و می بوسید. وقتی در بغل یکدیگر آرام گرفتیم، دوباره به طرف پدرم رفتم، دستش را بوسیدم او هم مرا بوسید، رفت وضو گرفت و خدا را بلند بلند شکر می کرد و نماز شکر به جای آورد. [1] 1- مادرم یکی ازچشمانش را نذر من کرده بود به این امید که با چشم دیگرش مرا ببیند. او در فراق من بینایی یک چشمش را ازدست داد. راوی: آزاده حسین اسلامی (آبادانی) /سایت جامع آزادگان ...
تجربه مسافرت با تسلا مدل P85D S
، دوباره مجبور شدم با احتیاط بیشتری حرکت کنم و به سراغ دومین ایستگاه بدون برنامه ریزی قبلی در کانبری تاون شیپ پنسیلوانیا رفتم. تا پُر شدن باتری، من هم اندکی به استراحت و تجدید قوا پرداختم. حدود 40 دقیقه بعد، من سوار بر تسلا در جاده با دامنه مسافت 232 مایل بودم؛ تنها چند مایل کمتر از توقفی که برای شب می خواستم داشته باشم. فاصله 297 مایلی: در بازگشت به اتاقم در هتل شهر پیتسبورگ زمان سفرم را ...
قاتل: عصبانی شدم پدرم را کشتم!
بیا من را بکش و راحتم کن. سعی کردم چاقو را از دستش بگیرم که دستم برید فحاشی کرد و من هم آن قدر عصبانی بودم که نتوانستم خودم را کنترل کنم؛ با همان چاقو ضرباتی را زدم. متهم ادامه داد: وقتی که ضربات را زدم زیر دوش آب رفتم و تازه آنجا بود که فهمیدم چه اشتباهی کرده ام لباس هایم را که خونی بود عوض کردم چاقوهای آشپزخانه را برداشتم داخل کوله پشتی گذاشتم و دور انداختم بعد به خانه برگشتم و به ...
ماراتن ثبت نام برای بهارستان در خط پایان
به ستاد آورده و کنترل شده بود. او مستقیما به میز ثبت نام، رفت. هنگامی که حدادعادل مشغول ثبت بود، ثبت نام مطهری تمام شد و او به سالن 600 نفری جنب محل ستاد آمد تا در جمع خبرنگاران صحبت کند. او سخنانش را این گونه آغاز کرد: با خودم کلنجار رفتم و بارها ارزیابی کردم که آیا در این دوره شرکت داشته باشیم یا نه! احساس کردم شرایط کشور به گونه ای است که هنوز به کسانی در شرایط بنده نیاز دارد. گرچه حقیقتا ...
کسانی که موضوع شورای رهبری را مطرح می کنند به دنبال سهم خواهی هستند
با همت مردم حل شود. کاندیدای یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در پاسخ به سئوال خبرنگاری مبنی بر ثبت نام وی در مجلس خبرگان رهبری و اینکه آیا حتماً باید فرد نامزد شده روحانی باشد یا خیر؟ پاسخ داد: بنده رفتم و سئوال کردم، چراکه من با شورای نگهبان خیلی مأنوس هستم و بحث های بسیار مفصلی را که تماماً فقهی است را با آقایان انجام داده ام، بنده سئوال کردم که آیا شرط ثبت نام در مجلس خبرگان رهبری ...
قتل پدر با 27 ضربه پسر ورزشکار
را گرفت و من بیکار شدم. برای همین به خاطر این موضوع بیشتر در خانه بودم و کمتر بیرون می رفتم و همیشه ناراحت و عصبانی بودم. روز حادثه هم به دلیل مصرف قرص آرام بخش حال طبیعی نداشتم. آن روز صبح من با همان حال بدی که داشتم، برای پیگیری پرونده اختلاف ارثی پدرم با عمه ام از خانه بیرون رفتم. ساعت 14 وقتی به خانه برگشتم پدرم با من درگیر شد و مرتب غر می زد. اصلا دست بردار نبود و مرتب به خاطر بیکار بودنم ...
پدر همسرم خواب محل دفن مرتضی را در پیاده روی اربعین دیده بود/ یقین داشتم که شهادت برازنده اوست
حاضران نیز بر این موضوع اذعان داشته اند. دوران عقدمان پنج ماه بود که در این دوران هم آقا مرتضی سودای رفتن به سوریه و دفاع را در سر داشت و از رفتن سخن می گفت و من هم همیشه حتی در ابتدایی ترین دوران ازدواجمان مشوق ایشان بودم، بعد از ازدواج در طبقه پایین منزل مادر من ساکن شدیم تا طبق قول و قرارها با آقا مرتضی؛ کمک حال مادر بیمارم نیز باشیم... آقا مرتضی همسری مهربان برای من و پسری ...