سایر منابع:
سایر خبرها
آرزوهای تلخ و شیرین شهریاری ها قبل از مرگ / اگر بدانید تنها 6 ماه زنده اید جکار میکنید؟ اینستاگرام شهریار
بعد سنگ قبرم رو خودم انتخاب کنم اگه بچه داشتم امکانات رو برام درست میکنم اگه نداشته باشم دارایم رو میبخشم بکارتون خوابها بچه های کار البته خیلی فکر میکنم به مرگم که قبل مرگ همه رو درست کنم همیشه به همسرم میگم فوت شدم خرجم رو برای بچه های کار روزهای پنج شنبه چون عاشق سگ هستم برای فاتحه ام برای سگها غذا ببره وثاقتی : ولی امیدوارم هیچ وقت زمان مرگم و ندونم دوست ندارم از زمان مرگم آگاه بشم ...
گرمای آبادی در سرمای زنجان
ذهنم بود با این اتفاقاتی که دارد می افتد و به چشم می بینم چقدر فاحش است ... انحراف از جاده قیدار ساعت حدود 11 شده بود. از یکی از همراهان شنیدم برنامه بعدی افتتاح جاده زنجان به قیدار است. ناخودآگاه یاد کتاب قیدارِ رضا امیرخانی افتادم و ذوق کنان با خودم گفتم: یعنی هنوز هم آن جوانمردِ قصه های امیرخانی زنده هست و زندگی می کند. به ورودی جاده رسیدیم اما تابلوهای راهنما ...
قیمت خودرو
باز کردن قفل های بسته وجود دارد که برای همه درب ها کار ساز نیست و ممکن است به خرابی درب شما نیز منجرب شود. از این رو پیشنهاد می کنیم در این مقاله ما را برای انتخاب یک مرکز معتبر و چگونگی مواجه با این مشکل همراهی کنید. تماس با نزدیکترین قفل سازی سیار اینکه می گن چرا همیشه باید شماره های ضروری رو همراه داشته باشین واقعا مهمه، چون که هر لحظه ممکنه یه اتفاق بیفته و شما در شرایطی ...
سعید عزت اللهی در استقلال؟
جزیره هشت پاها؛ اگر این طور شد و فقط بگن پنج شیء یا شخص رو می تونی با خودت به تبعیدگاهت ببری، پنج شیء یا شخص چه چیزهایی هستن؟ - خب قطعا کسانی که دوست دارم در اولویت هستند. بعد از آنها پلی استیشنی که دارم حتما می برم و یک توپ هم با خودم همراه دارم. عینکم رو خیلی دوست دارم و با خودم می برم. آخه من همه لباس هام رو هم دوست دارم، خیلی سوال سختیه اما کسانی که دوست دارم باید در اولویت باشن ...
حضور بسیجیان در دفاع مقدس تکلیف مدارانه بود/تاکید شهید بخشی نیا بر استمرار راه شهدا
...> یادداشت حاج غلامرضا جعفری فرمانده لشکر وقت را باز کردم نوشته بودند برادر ال اسحاق گردان های سیدالشهدا و حضرت رسول(ص) امشب ساعت یک و نیم جزیره باشند. پیام را رمز کردم و صدا زدند ال اسحاق امد و پیام را خواندم و کشف و تأیید شد و خودم را به جزیره رساندم و گفتم که پیام را رساندم و نماز را خواندم. کنسرو ماهی و نان خشک خوردم. خط پدافندی ساکت بود و در این فکر بودم که این دو گردان کجا ...
عکس پروفایل متولدین آذر ماه
. عکس نوشته زیبا برای متولدین آذر دوستم داشته باش... بی ابهام و میانِ خطوطِ دستم محو شو دوستم داشته باش... برایِ یک هفته... چند روز... چند ساعت... من دربندِ ابدیت نیستم آذرم من... ماهِ باد باران، سرما من آذرم... پس بر تنم چون آذرخش فروبار دوستم داشته باش عکس پروفایل آذر ماهی ها من یک متولد آذر هستم حرفای همه رو می فهمم ...
آموزش آنلاین، فقر آموزشی در ایران را تشدید کرد
یکشنبه همین هفته به عنوان اولین کلاس حضوری به مدرسه رفتم؛ اما از حداقل مکانات و پروتکل هایی که وزارت بهداشت به صورت شعاری به جامعه تحمیل می کند، خبری نبود. اصلا وسایلی که ما بتوانیم به وسیله آن پروتکل ها را رعایت کنیم، مثل ضدعفونی کننده و ماسک وجود نداشت. اصلا ماسک که یک وسیله لاکچری است. همه این امکانات که در پروتکل ها گنجانده شده، به گردن مدرسه افتاده. مدرسه جایی است که نزدیک 10 تا 15 سال است سرانه ...
روایت دردناکی از وضعیت افغانستانی هایی که به مرزهای ایران می آیند
دیگر هم لباس بلوچی دارد اما ظاهرش بیشتر شبیه افغانستانی هاست، بقیه مثل من لباس پوشیده اند. درحال برنامه ریزی برای صبح روز بعد هستند. دقایقی صحبت هایشان را می شنوم، برای اینکه جو را بشکنم و کمی گرم بگیرم، از سفر افغانستانم می گویم. آن جوانی که ظاهرش شبیه افغانستانی هاست و لباس بلوچی دارد، بیشتر از همه چیز درباره پنجشیر می پرسد. آنجا برای خیلی ها که امید به مهار طالبان دارند، تنها چراغ روشن در ...
زندگی برخی محققان فقط در 16 اینچ لپ تاپ شان خلاصه می شود/ روایتی متفاوت از زندگی یک استاد دانشگاه در ...
، بلکه از من خواست که به دلیل از دست دادن اجازه کار موقتم، دانشگاه را هم ترک کنم. و من بعد از دو سال تدریس موفق در دانشگاه منهتن بیکار شدم. این همه ماجرا نبود؛ دقیقا همان شب که از سرکار به خانه ام رسیدم، صاحبخانه ام جلوی در آمد و گفت که شنیده است شغلم را از دست داده ام. این خبر را از منشی دپارتمان دانشگاه مان که از قضا مستاجر او بود، شنیده بود. صاحبخانه ام گفت که به دلیل از دست دادن ...
اپوزیسیون علیه اپوزیسیون
این آشنایی دلیلی شد تا با این پژوهشگر تاریخ گفت وگویی داشته باشیم؛ بختیاری منش، در این مصاحبه با ما از حدود 600ساعت تماس تلفنی ضبط شده اش با اردشیر زاهدی در 6 سال اخیر سخن گفته، لابی های گسترده اردشیر زاهدی به نفع مردم ایران در سال ها و حتی ماه های اخیر را تشریح کرده و برای نخستین بار افشا می کند زاهدی برای حل مسئله هسته ای ایران، حتی با جو بایدن رئیس جمهور آمریکا واعضای دفتر ریاست جمهوری هم تماسی تلفنی داشته است. جناب آقای بختیاری منش، بفرما ...
متفکر مجاهد
...، یکیش هم استانداری، راهش نمی دهند، عصا زیر بغل با عصا در اتاق استاندار را باز می کند که صدای مستضعفین را به مسئولین برساند. چند روز می فرستندش هواخوری، زندان! حالا آن روزها او پسر نفر چهارم انقلاب مشهد بود ولی تکلیف را جور دیگری میدید. اول بار هفتادوهفت شهادت امیرالمؤمنین تلویزیون دیدمش، جملات عجیبی از امام علی (ع) میخواند، نمی دانستم کیست، وسط صحبت ها هم سرفه می کرد، می گفتند ...
حاج حسن جلوتر از موضوعات روز بود
؟ مرتضی صفارهرندی: برادر حاج حسن عضو سازمان[مجاهدین خلق یا همان منافقین] بود که فکر کنم حدود سال 63 دستگیر شد. خود حاج حسن هم معرفی اش کرده بود. بعد هم سر موضع ماند و اعدام شد. * این اتفاق چه تأثیری روی حاج آقای شایانفر داشت؟ مرتضی صفارهرندی: خودش هم این وسط آسیب دید و فشار زیادی بر او وارد شد. ایشان بعدها در دهه هفتاد می دید همان جریانی که امثال برادر ایشان طعمه اش شدند؛ پای همین ...
خودنمایی همسر شاهرخ استخری با پالتوی میلیونی + عکس
سالگرد 8 سالگی دختر کوچولیش پناه منتشر کرد. همسر شاهرخ استخری با به اشتراک گذاشتن عکس زیر نوشت: هشت سال پیش، دقیقا توی همچین روزی، ساعت شش صبح همه خوابیده بودن اما من خوابم نمیبرد و داشتم سریال میدیدم... دیدم دلم درد گرفته، پاشدم یه دمنوش نعنا و نبات برای خودم درست کردمو خوردم و باز نشستم پای سریال... دیدم نهههه مثل اینکه ساکت نمیشه... یه کم استرس گرفته بودم، از اونجایی که پرو بودم ...
آرزوهای تلخ و شیرین ایرانی ها قبل از مرگ / اگر بدانید تنها 6 ماه زنده اید ؟
است ... مجید : آرزو می کنم من که دیگه نیستم میخام هیچ کس دیگه ای هم نباشه ایشالا همه بمیرن فاطمه: زودتر بشه زمانش اشکان : هر روز پیاده روی می کنم، سیگار می کشم و می خندم چون همه رفتنی هستیم آناهیتا : رکنا خیلی حالمون خوبه از این پست ها بذار بهترم میشیم بابا وقت گیر آوردی رکنا! رها : طلاق میگیرم. میرم کارای نکردمو انجام میدم. میرم کنار مامانم ...
من از جهنم برگشتم
او را به غربالگری ببرد، از این جمله کفرش درآمد. همه با چشم های از حدقه بیرون آمده دیدند که بعد از گفتن این حرف، انگشت وسط سهراب چطور در آن ظهر بهاری یک بند آب رفت و از بقیه انگشت ها کوتاه تر شد. همین یکدست نبودن انگشت های دستش، قد و نیم قد شدن انگشت میانی در کنار سبابه و حلقه، حالا باعث شده بود به محض بیرون آمدن از آن جهنم، فقط یک مأموریت در خودش ببیند؛ اینکه پیامرسان آنجا باشد و برای ...
در چنین روزی، در 20 نوامبر 1975 سرانجام فرانکو مرد! پیشنهاد مطالعه کتاب منم فرانکو به این مناسبت
...> انتشارات آگاه مادرم همیشه به من می گفت که به همه کس و همه چیز خیره نگاه کن. پاکیتو، تو چشمانی داری که در همه ایجاد وحشت می کند. در آینه حمام بزرگ و سرد ما، حمام خانواده ای اشرافی ولی نه با نقره کاری زیاد، به چشمان درشت، سیاه، درخشان، اندوهگین و مغرورم نگاه می کردم، چشمان یک رئیس زناتا، این حرفی بود که کار من وقتی که ما تازه در آورید و رفت و آمد با یکدیگر را شروع کرده بودیم به من زد ...