ماجرای سفره عقد در مزار سردار سلیمانی
سایر خبرها
روایتی از مرکزی که با حمایت از مادران باردار مانع سقط جنین های سالم می شود
های دوران عقد مثل کابوسی بود که در بیداری می دید. شوهر فائزه تازه دنبال کار بود. اصلا شرایط زودتر برگزار کردن مراسم عروسی را نداشتند. فائزه هم با اینکه ترس زیادی از سقط جنین داشت، فکر می کرد چاره ای جز سقط جنین ندارد. سرزنش خانواده ها و فشار هر دو طرف هم باعث شده بود که این زوج جوان در تصمیمشان برای سقط جنین تردید نکنند. پدر و مادر هر دو خانواده می گفتند بچه را می خواهید چه کار؟ نه شرایط ...
افشای راز مخوف قتل یک دختر
اطلاعاتی از پاتوقی مرموز در خیابان خرمشهر محله کمیل به دست آورده بودند عملیات بررسی از این پاتوق را با هماهنگی مقام قضائی به اجرا گذاشتند. مأموران کلانتری وقتی پای در این پاتوق مرموز گذاشتند با مرد میانسالی که در خانه حضور داشت روبرو شدند و سپس به بازرسی خانه پرداختند که با جسد یک دختر جوان که داخل 21 کیسه زباله بسته بندی شده بود روبه رو شدند و در ادامه با یک دختر 20 ساله که داخل کمد ...
پشت پرده مِسترتِسترها و شاخ های اینستاگرام / داستان زندگی اینفلوئنسری که برای دیده شدن، خودکشی هم می کند ...
...؛ این طراحی اصلی قصه ها که ما کار می کنیم از دل آن هسته درمی آید، طبیعتاً نمی توان نام آن دوستان را آورد؛ به واسطه جنس قصه ها، دوستانی که در آن هسته قرار دارند دوستان امنیتی اند. بعد از طراحی کلی نویسنده ای به فراخور موضوع و تناسب با قصه، دعوت به همکاری می شود، آقای امیرجهانی با همین رویکرد جذب شدند چون قلم گرمی دارند و فضای جوان ها را خوب می شناسند و در دو سه جای قبلی مثل "پدر" و ...
گذری بر زندگی و اندیشه های آیت الله ملکی میانجی
...، بسیار درس آموز است. آیت الله ملکی می کوشید با پاره ای عادت های غلط که در میان بعضی از مردم رواج داشت مبارزه کند. برای نمونه با ازدواج های تحمیلی که در روستاها بسیار رواج داشت، مخالفت می کرد. در این راه، وسواس عجیبی به خرج می داد و در صورت عدم رضایت دختر و پدرش از جاری کردن صیغه عقد خودداری می کرد. او نسبت به عموم مردم بسیار مهربان و متواضع بود. از سویی مورد علاقه و ...
همزمان با 16آذرماه، پیام شهدای دانشجو منتشرشد+پوستر
ورامین به دنیا آمد. پدرش عباسعلی، فرهنگی بازنشسته و مغازه دار بود و مادرش سیده زهرا نام داشت. دانشجوی دوره کارشناسی در رشته علوم سیاسی بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیست و یکم فروردین 1366، در شلمچه بر اثر اصابت ترکش خمپاره به گردن، شهید شد. پیکر وی را در گلزار شهدای حسین رضای زادگاهش به خاک سپردند. برادرش قاسم نیز به شهادت رسیده است. ابوالفضل الیکاهی ، سوم فروردین 1344، در ...
اولین مدرسه خیابانی ایران اینجاست
. آقامعلم می گوید این عشق به یادگیری را می شد از دفتر و مداد بی هدفی متوجه شد که می خواست به عابران نشان دهد دانش آموز است. شاگردی آرش از همان روز شروع شد. آقامعلم کنارش نشست و اولین گام ها را برای یادگرفتن به او آموخت. خیلی تحت تاثیر قرار گرفته بودم. نتوانستم به حال خودش رهایش کنم. دختر آقامعلم آن روز همراهش بود و بی وقفه به پدر گوشزد می کرد؛ مباد دانشجوها و دانش آموزانش او را نشسته گوشه خیابان ...
شهید سلیمانی پرستاران هندی را از دست داعش آزاد کرد/ حاج قاسم یک شخصیت جهانی است
او بودم تا مداوا شد. دختر شهید گفت حاج قاسم به خانه ما آمده بود. آن زمان اعضای خانواده ام گوسفندی خریده بودند تا دور من بگردانند و قربانی کنند تا دیگر بیمار نشوم. حاج قاسم پرسید این گوسفند چیست و پس از شنیدن دلیل خریداری او گفت من دور دختر شهید مغفوری بگردم، زیرا من پدرش را به جبهه فرستادم و شهید شد. پدر او به جای من شهید شد. دختر شهید مغفوری گفت بعد از شهادت حاج قاسم خواب دیدم که این شهید بزرگوار ...
خاطره گویی دوستان شهید سلیمانی در سومین روز برپایی کاروان روایت حبیب در کرمان
حاج قاسم به خانه ما آمده بود. آن زمان اعضای خانواده ام گوسفندی خریده بودند تا دور من بگردانند و قربانی کنند تا دیگر بیمار نشوم. حاج قاسم پرسید این گوسفند چیست و پس از شنیدن دلیل خریداری او گفت من دور دختر شهید مغفوری بگردم، زیرا من پدرش را به جبهه فرستادم و شهید شد. پدر او به جای من شهید شد. دختر شهید مغفوری گفت بعد از شهادت حاج قاسم خواب دیدم که این شهید بزرگوار به خانه ما آمد و من به او گفتم عمو ...
شهیدی که بعد از شهادت نذر همسرش را ادا کرد
.... گفت بچه را در پتویی بپیچ و بیا برویم. من به همراه مادر شوهرم، برادر شوهرم و مصطفی سوار ماشین شدیم و رفتیم به طرف محل اعزام. روز قبل آن مصطفی عکس های مادر، پدرش، من و یسنا را گذاشته بود داخل پاکت تا در سوریه از طرف ما نایب الزیاره باشد. اما در بین راه ناگهان مصطفی گفت برگردیم، عکس ها را فراموش کردم. برادرش گفت خیلی دور شده ایم و دیگر نمی توانیم برگردیم. من گفتم همین که ما را آنجا یاد کنی انگار ...
بررسی شخصیت و مقام حضرت زینب (علیهاالسلام)
تفسیر قرآن از سوی زینب، برای زن های کوفه در زمان حکومت پدرش علی (علیه السلام) بیانگر دانش اوست. زینب مقام بیان روایت و حدیث را دارا بوده است، چنان که محمد بن عمرو، عطاء بن سایب، فاطمه بنت حسین و دیگران، از زینب نقل حدیث کرده اند. عقیله بنی هاشم حتی آگاهی به حوادث آینده را از پدر بزرگوار خود فرا گرفته بود، همان گونه که بعضی از اصحاب پیامبر (صلی الله علیه و آله) مانند سلمان، ابوذر و برخی از ...
تماشای غروب پاییز از ویوی زیبای خانه آناهیتا همتی /عکس
، اولین کارم هم تئاتر تنبور نواز خود آقای مرزبان بود بعد از چند کار تئاتر برای تست سریال دبیرستان خضرا به دفتر خواجویی کارگردان رفتم و قبول شدم با همین سریال سال 1373 وارد قاب تلویزیون شدم فیلم فیلم تا شهرت همتی اولین بار با فیلم سینمایی افسانه پوپک طلائی در سال 76 وارد سینما شد اما شهرت او بیشتر از سریال خانه به دوش سال 1383 شروع شد علت کم کاری ...
دلتنگی برای عباس؛ لاله ای خونین در خاک شلمچه
روز آوردند و تشییع شان کردند، عباس قبل شهادتش به من گفته بود اگر بروم جبهه و تو بیقراری کنی، رضا نیستم مادر، خودش می دانست و فهمیده بود که شهید می شود و این را در حالاتش وقتی که از جبهه به مرخصی می آمد، فهمیده بودم. بعد از شهادت عباس خیلی دلتنگی می کردم، در خوابم می آمد و می گفت: از رفتنم ناراحتی نکن مادر، اما خب مگر می شود ، من همیشه دلم برایش تنگ است، در این فراغ کاری از دستم بر نمی ...
گفت وگو با فاطمه جم همسر جانباز بصیر شهید، اقبالعلی حیدری(بخش نخست) هر دو خندیدیم و گذشت!
ه مادر همسرم تعریف می کرد، ایشان در 2 سالگی به داخل تنور داغ سقوط می کند و تمامی دست و پا و حتی کتفش همه در آتش می سوزد. زمانی که او را برای مداوا به بیمارستان می برند، پزشکان با دیدن یک کودک سفید، تپل و زیبا با ناراحتی و عصبانیت به مادر می گویند: ببین خدا بچه رو به کی داده؟! چرا مراقبت نکردی... و شروع به سرزنش مادر می کند. مادر هم می گوید: شما هر چه بگویید حق دارید. بعد هم تمام اعضای بدن کودک ...