سایر منابع:
سایر خبرها
نبش قبر برای رازگشایی از مرگ مرد تاجر
را به بیمارستان بردم جانش را از دست داد. من نقشی در مرگ او ندارم و شوهرم به خاطر ابتلا به کرونا فوت شد. من از سکه ها، دلارها و اسناد ملکی او اطلاعی ندارم و اصلا نمی دانستم او سکه، دلار و املاک دیگری هم دارد. بعد از تحقیق از این زن نوبت به خواهر او رسید. سحر درباره کشف تابلوهای گران قیمت در خانه اش گفت: هر دوی آنها را مرد تاجر که شوهرخواهرم محسوب می شد به من هدیه داد. وی ادامه داد ...
داماد عصبانی پدر و مادرزنش را در تهران سلاخی کرد / قتل بخاطر پول ایمپلنت دندان
30 سال تحت بازجویی قرار گرفت. داماد خشن به قتل پدر و مادر همسرش اعتراف کرد و گفت :من چند سال قبل با برادر زنم همکار بودم و در یک اداره کار می کردیم. من از این طریق با همسرم آشنا شدم و دو سال قبل به خواستگاری مریم رفتم و با او ازدواج کردم .او پرستار بود و در یک بیمارستان کار می کرد .چون پدرزنم یک ساختمان 4 طبقه داشت و خودش در طبقه دوم ساکن بود از من و همسرم خواست تا به طبقه چهارم همان ...
ناگفته هایی درباره قتل تنها فرزند شهید عباس ستوده/ سمیه ستوده کیست؟ + فیلم
.... خانم معلم مسافر اراک بود که به قتل رسید پسردایی سمیه ستوده در مورد به قتل رسیدن می گوید: ارتباط من با سمیه خیلی خوب بود. از کودکی او من را بزرگ کرده بود و بعد از فوت مادرش ارتباط عمیق تری از قبل با خانواده ما پیدا کرده بود. روز حادثه قرار بود سمیه دنبال پدرم یعنی دایی اش بیاید تا با هم برای شرکت در ختم یکی از بستگان به اراک بروند و چند روزی در خانه عمه من یعنی خاله سمیه ...
ماجرای قتل پدر مجری مشهور تلویزیون چیست؟
به گزارش همشهری آنلاین، المیرا شریفی مقدم مجری شبکه خبر با اشاره به قتل پدرش در سال 72 در حساب کاربری خود در توییتر نوشت: شاید اگر نوزده دی سال 72 شبکه های اجتماعی بود و من هم 12 ساله نبودم، عامل قتل پدرم را پیدا کرده بودم. شد 28 سال و پرونده قتلی که بدون نتیجه، حالا گم شده! شریفی مقدم چند سال پیش برای نخستین بار از ماجرای قتل پدرش، پرده برداشت. او با انتشار عکسی از خود در آغوش پدرش در ...
نبش قبر تاجر برای کشف راز مرگ
تابلو فرش نفیس و تابلو نقاشی متعلق به مرد فوت شده را کشف کردند. بدین ترتیب دو خواهر به عنوان مظنونان حادثه بازداشت و به اداره پلیس منتقل شدند. دو متهم چند روز قبل در دادسرای امور جنایی تهران مورد تحقیق قرار گرفتند، اما در بازجویی ها جرم خود را انکار کردند. صیغه نامه جعلی مهین در ادعایی گفت: یک سال و نیم قبل به عنوان خدمتکار مرد تاجر استخدام شدم که پس از مدتی او به من پیشنهاد ازدواج ...
داماد خشن: پشیمانم!
آپارتمانی ام را فروخته بودم و قرار بود همان روز پولش را بگیرم که همسرم تماس گرفت و گفت برای ایمپلنت دندان هایش چهار و نیم میلیون تومان پول می خواهد. از او مهلت خواستم، اما او شروع به داد و فریاد کرد. پیشنهاد دادم از پس اندازش پول بردارد تا بعد به او برگردانم، اما تلفنم را قطع کرد سپس پیامک فرستاد که پدرم خونت را می ریزد . متهم ادامه داد: از شدت عصبانیت به محل کارش رفتم، اما حراست بیمارستان ...
پنج روایت هولناک از آزارجنسی پنج دختربچه
دست محبت پدر و مادر روی سرش کشیده شده باشد و در کودکی بار ها از مادرش کتک خورد. شاید برای فرار از این شرایط دشوار بود که پذیرفت در 14 سالگی ازدواج کند، آن هم با مردی که 15 سال بزرگ تر از خودش بود. اما ازدواج هم فقط حکم یک سراب را داشت؛ چون دو ماه بعد از عروسی، پدر شوهرش به خانه او رفت و در نبود شوهر به محبوبه تجاوز کرد. محبوبه می گوید: آن مرد با سن زیاد و جثه غول پیکر، بعد از آن ماجرا ...
چگونه با مرگ پدر مواجه شدم
...، مونیکا پِرِل | درست وقتی من و خواهرانم داشتیم از درِ جلویی آسایشگاه در والنسیای کالیفرنیا می رفتیم تو، پدر، درحالی که دو پرستار از پشتِ سر دنبالش بودند، دوید و از میز پذیرش گذشت. پدرم، با شلوار جین آبی و پیراهن پشمی پیچازی اش، خیلی شبیه دونده ها به نظر نمی رسید، اما از گام های بلندش می شد دونده بودنش را فهمید. پدرم، از وقتی که به یاد دارم، دونده بود. بچه که بودم دویدن او را در مسابقه ها تماشا می کردم و بالاخره، بزرگ تر که شدم، دوِ آهسته را با او شروع کردم. می توا ...
اسفندیار فیلم رابطه زنش را به برادران وی داد، آنها هم مرضیه را به قتل رساندند
مردغریبه حمله می کنند مردغریبه با کمک ابزار و ادواتی که همراه داشته علیرغم جراحات شدید از معرکه جان سالم در می برد اما مرضیه به قتل می رسد!!چند روز پس از تشکیل پرونده قتل مرضیه و بازداشت برادران؛مرد غریبه علیه 4برادر به اتهام ضرب و جرح با چاقو شکایت می کند :من تعمیرکار اسپیلت هستم و چند وقتی بود که خانم مرضیه...تماس می گرفت که حوالی ساعت ده شب به بعد که شرجی هوا بالا می رود اسپیلت اتاق خواب ایشان ...
آیا گرسنگی و تجاوز حق دوجنسه هاست؟
؛ توروخدا به من کار بدین. یکی از رفقایش می گوید: هم بازی سعدی افشار بوده، بنده خدا حالا به این روز افتاده ، صدای گریه مرد بلند تر می شود و فهم حرف هایش که حالا با خس خس شدید تر همراه شده، مشکل تر است. با همان حالت زار می گوید: من هنرمندم، سریال امام حسن(ع) را نگاه کنید؛ کنار فتحعلی اویسی و اکبر زنجان پور بازی کرده ام. هق هق گریه امانش را می برد و بریده بریده می گوید؛ من معتاد به هروئین بودم ...
دستگیری موبایل قاپ مشهدی که عاشق دختر همسایه شان بود
بشقاب غذایی که پیش رویم می گذاشت کتکم می زد. تلخ ترین خاطره دوران کودکی ات چه بود؟ متهم لحظاتی سکوت کرد و در میان اشک و افسوس گفت: روزی که مادرم برای همیشه خانه مان را ترک کرد! هیچ گاه آن روز را از یاد نمی برم تنها 11 سال داشتم، نزدیک غروب بود و پدرم در خانه نبود. من با تنی خسته از سر کار گچکاری به خانه آمدم و مادرم را از دور دیدم که اثاثیه منزل را روی وانت بار کرده بود. می خواستم به سمت ...
برای نجات زندگی ام خیلی تلاش کردم
. رحیم که حالا فهمیده بود من ماندنی ام از صبح تا ظهر جلویم می نشست و مصرف می کرد. بعد از ظهرها می خوابید و شب ها تا دیر وقت با دوستانش بود و باز مصرف می کرد. به کلی قید کار را زده بود و اگر کمک های پدر و مادرش نبود، از گرسنگی می مردیم. تازگی ها دست بزن هم پیدا کرده بود. اعتراض که می کردم با مشت و لگد به جانم می افتاد و نمی خواست صدایم را بشنود. بدتر از همه اما وقت هایی بود که مادرم و فهیمه به خانه امان ...
سراج فرهنگی/ افتتاحیه جشنواره عمار|"دستکش ننه عصمت" در دستان گرافیست دهه هفتادی و "نشان استقلال" به یک ...
دلیل رفتم سرچ کردم تا ببینم او کیست؟ البته با آثارش بیشتر از چهره اش آشنا بودم. او خالق اثری به نام پاسبان یمن است. براتی هم بعد از دریافت دستکش ننه عصمت گفت: چیزی که شما با آن ارتباط برقرار کردید، محتوای کارم است. این محتوا حاصل زحمات یک گروه است و به همین دلیل آن را به بچه های گروه سه در چهار تقدیم می کنم. گرامیداشت یاد و خاطره محمدسرور رجایی بخش دیگر این مراسم ...
ناجی مادربزرگ100ساله
زده کرمانشاه، خانه هایی که دیگر سر جایشان نبودند، پدرانی که غم از دست دادن فرزند کمرشان را خم کرده بود و.... از برادرم شنیدم از 98 خانه محله ما فقط 8 خانه سالم مانده و بقیه آوار شده اند. یاد لحظه های قبل از زلزله افتادم. همان لحظه ای که از پشت پنجره، تمام خانه های کوچه و شب آرام محله را با شوق فراوان تماشا می کردم. حتما دیگر در کوچه ما خبری از آن دورهمی های خانوادگی نبود. به خودم اجازه ندادم دیگر ...
شب رحلت امام(ره) از زبان عیسای روح الله/ مردی که امام(ره) آرزو داشت با او محشور شود
دور از خدا بزرگ شده بود، یک بار که به خانه دوستش می رود، به همسر دوستش تجاوز می کند و متواری می شود. وقتی آن دوست به خانه می آید و از ماجرا مطلع می شود، تصمیم می گیرد پسر را بکشد. پس از ورود به خانه پسر با پدر او که همان مرد صاحب خانه بود، مواجه می شود و او را می کشد و سپس همان همسر دوم و دخترش را که در حال داد و بیداد بودند را هم می کشد. بعد به طبقه بالا می آید و نهایتاً خود این پسر را هم به قتل می ...
عکس خانوادگی نوید محمدزاده
این موسسه زیر نظر هنرمندانی همچون محمد یعقوبی، مهتاب نصیرپور، علی سلیمانی و امیر قنبری آموزش دیده است. این بازیگر کشورمان تا سال 86 فعالیت حرفه ای نداشته اما در این سال در فیلم در میان ابرها به کارگردانی روح الله حجازی در نقش مکمل مرد بازی کرده است و در همان سال ها در جشنواره استانی تئاتر تهران جوایزی را دریافت کرده و پس از آن نیز در جشنواره یازدهم تئاتر دانشگاهی جایزه بازیگری دوم مرد ...
برملا شدن جنایت با پیامک از دیار باقی
...> قاتل در توضیح ماجرا در ادعایی گفت: چند سال قبل با پدر شهرام ازدواج کردم و از آن زمان به بعد شهرام هم با ما در طبقه سوم زندگی می کرد. او مدتی بود که از من خوشش نمی آمد و تهدیدم می کرد که از پدرش جدا شوم، اما به خاطر شوهرم او را تحمل می کردم. چندی قبل زمانی که من از حمام بیرون آمده بودم و لباس می پوشیدم او مخفیانه از من فیلم گرفته بود و بعد از آن تهدید می کرد که اگر از زندگی پدرش بیرون نروم فیلمم را ...
دسیسه شیطانی مرد همسایه برای زن جوان / ناچار شدم یک ماه در عقد او باشم !
و درمان مادرم در خارج از خانه کار کنم. به دلیل این که ساعت های زیادی را در آرایشگاه زنانه سپری می کردم، مدام نگران مادرم می شدم که خدای ناخواسته حادثه ای برایش رخ ندهد این بود که چند روز مادرم را به یکی از همسایگان سپردم تا در نبود من از او مراقبت کند. وقتی آن خانواده در جریان مشکل من قرار گرفتند مرد همسایه تلاش کرد به من کمک کند. فرزین مرا با خودرواش به محل کار می ساند یا برای معالجه مادرم همراهی ...
قتل سیروس در معامله موتورش!
ناحیه سر ،گردن و کمر آسیب دیده بود روبه رو شدند . جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی باشد منتقل شد و ناصر قتل را گردن گرفت . وی در بازجویی ها گفت : من تولیدی پوشاک دارم و سیروس را از قبل می شناختم .او همیشه با موتورش برای من بار جابجا می کرد. مدتی بود از موتورش خوشم آمده بود. به همین خاطر به او سپرده بودم هر وقت قصد داشت موتورش را بفروشد به من اطلاع دهد . چند روز قبل ...
14 سال گمنامی
سعید رضایی روحانی شهید سیدحسین هاشمیان در سال 1343 در شهر تهران و در خانواده ای مذهبی و متدین دیده به جهان گشود. پدرش معلم زبان انگلیسی بود و از همان اوان کودکی فرزندانش را به درس خواندن تشویق می کرد. سیدحسین و سیدجواد نیز شاگردان خوبی برای پدر بودند و هر دو مدارج تحصیلی خود را به سرعت طی کردند و برای کنکور دانشگاه نیز امتحان دادند و هر دو قبول شدند. اما پدر نه تنها معلم ...
قتل فروشنده بر سر خرید موتورسیکلت
او سپرده بودم هر وقت قصد داشت موتورش را بفروشد به من اطلاع دهد. متهم ادامه داد: این گذشت تا اینکه چند روز قبل تماس گرفت و گفت می خواهد موتورش را بفروشد. وقتی درباره مبلغ آن سئوال کردم گفت نظرش 35 میلیون تومان است. قبول کردم و قرار شد برای معامله به خانه ام بیاید. آن روز سیروس همراه دو نفر از دوستانش به خانه ام آمد. با دیدن دوستانش اعتراض کردم و گفتم می خواهم زمان معامله تنها باشیم. به خاطر ...
شهیدی که در جنگ 33 روزه سوریه همراه سردار دلها بود و لقب شهید زنده را گرفت
. اما او هر ساعت خوشحال تر از آمدن این سال بود. عصبانی شدم. وی افزود: می دانستم که به آرزوی شهادت این جمله را می گوید و دلش گواهی مطلبی را می دهد. با ناراحتی و دلخوری گفتم: بعد از مدت ها آمدیم مسافرت آن هم به شهر آبا و اجدادی ات لرستان. وقتی ناراحتی ام را دید با دلخوری گفت: حالا من یک چیزی گفتم. شهادت لیاقت می خواهد. پس از گذشت چند روز برگشتیم کرج. خانه بودم که تلفن زنگ خورد. گوشی را ...
رانندگی در مسیر پر پیچ و خم مشکلات
خانواده است و تمام مسئولیت های زندگی از کوچک ترین تا بزرگترین آنها را به عهده دارد، نمی تواند مثل یک مرد سر کار باشد و درآمد داشته باشد، هر روز قبل از بیرون آمدن از خانه باید درگیر کارهای خانه باشد وگرنه شب که برمی گردد، مجبور است خسته به همه کارها رسیدگی کند و چون به اندازه کافی استراحت نکرده نمی تواند بیشتر از سه چهار ساعت سر کار بماند. تاکنون زیر پوشش هیچ نهاد حمایتی نبودید؟ ...
تمرین دویدن میلاد کی مرام در بندر انزلی +عکس
.... تازه اوایل اتوبوس واحد بود، همان اتوبوس هایی که از راه آهن تا تجریش می آمد، با یکی دوست شده بودم و شب های ته اتوبوس اش می خوابیدم، هنوز هم هست، می توانم یک روز بیاورمش جلوی دوربین و حرف بزند... می رفتم توی اتوبوس اش تا شب صبح شود و بروم سر کار یا توی همان رستورانی که کار می کردم یک اتاق کوچکی بود که آنجا کار می کردم. خیلی توی سرم زدند! خیلی ها برایم کامنت می گذارند، آنهایی که گاهی ...
هوتن شکیبا در کنار مادرش +عکس
ساله لیسانسم را هشت سال کش دادم فقط بخاطر اینکه در فضای کار دانشجویی آن بمانم و بعد از آن هم به همان بهانه دوباره فوق لیسانس خواندم واقعا آن هشت سال من همه اش در حال تمرین بودم و دوستانم شاهد بودند چقدر تلاش می کنم و کارم را دوست دارم عکس کودکی هوتن شکیبا علاقه به کارتون آن زمان انیمیشن خیلی زیاد دوست داشتم ، همه کارتون ها را دوست داشتم و پدرم هم دوست داشت ...
چه زود دیر می شود و باید برویم از این دیار
حس را وقتی داشتم که گناهی می کردم. مثلاً دروغ می گفتم یا چیزی را از مامانم پنهان می کردم. شب می ترسیدم پلک روی هم بگذارم. فکر می کردم اگر خوابم ببرد خواهم مرد و دیگر فرصت توبه ندارم. آنقدر چشمم را از خستگی بیدار نگه می داشتم و گاهی از ترس مردن گریه می کردم که همان اشک ها به دادم می رسید و از شوری زیادش خوابم می برد و صبح چه زیبا بود. وقتی هنوز زنده بودم! حالا همان حس را دارم. شاید این بار ...
قربانی: باید به بعضی آدمها خندید/ خودم بچه جایی بودم که از اول همه را تهدید می کردم
منو کادرم و احمد تقوی، سعید رمضانی، حبیب شاکری و بقیه دوستانم مشخص است و گذشته دوستان هم مشخص است . من اصلا رحمانیان را نمی شناختم و چندین و چند مورد جلسه با من گذاشتند بخاطر بازیکنانی که گرفته بودند و جرات نمی کردند مستقیم به من بگویند. یک بازی 17 نفر بیشتر نبودیم و آمدند و به من گفتند می شود در این بازی این بازیکن را هم مسافرت ببری که من مخالفت کردم. او ادامه داد: خود پدر آقای رحمانیان ...