مجموعه ای از جملات تبریک روز مادر به خواهر
سایر منابع:
سایر خبرها
نبش قبر تاجر برای کشف راز مرگ
جسد مرد تاجر که گمانه زنی ها درباره احتمال دست داشتن خدمتکارش در مرگ وی وجود دارد پس از نبش قبر به پزشکی قانونی منتقل شد. به گزارش جوان، چندی قبل مرد جوانی در تهران به اداره پلیس رفت و از دو زن به اتهام سرقت میلیاردی و قتل پدر 65 ساله اش شکایت کرد. وی در توضیح ماجرا گفت: پدرم تاجر بود که پس از فوت مادرمان تنها شد. از آنجایی که من و خواهرم در یکی از کشور های اروپایی زندگی می کنیم تصمیم ...
حجاب زن از خون شهید بالاتر است
پیروزیم اماما! ای پیرمردی که دگر بار دین مقدس اسلام را زنده نمودی، به خون بهشتی مظلومت قسم می خورم که تا خون در بدن دارم از پای ننشینم و ای رهبر بزرگ! به خویِ خدائیت سوگند می خورم که همیشه یار و پشتیبانت باشم که چون یاری تو، یاری اسلام و مسلمین است. ای خانواده من و ای امت همیشه در صحنه، من به شما اطمینان می دهم که به یاری خداوند متعال ما پیروزیم. ما پیروزیم، برای اینکه خدا با ...
از شهدای عملیات کربلای 5 شهادت وحید نردبان شهادت پدرش شد
روز 21 دی 1365 در عملیات کربلای 5 به شهادت رسید و خبر شهادتش را به مادر دادند، رو به آسمان کرد و گفت خدایا! راضی ام به رضای تو! فقط به من صبر بده! وقتی پیکر وحید را آوردند پدر کنار تابوت ایستاد و گفت راضی ام به رضای خدا و شروع به گریه کرد. مادر کیسه نُقل را از زیر چادرش بیرون آورد و همه را روی سر و صورت وحید ریخت و زیر لب گفت عزیز مادر! دامادیت مبارک! بعد از شهادت وحید، پدر هم راهی جبهه شد. کمی بعد در عملیات کربلای8 او هم به شهادت رسید و پیکرش کنار دو فرزند شهیدش مجید و وحید در بهشت زهرا (س) به خاک سپرده شد. ...
نخستین جشنواره بانوان خوشنویس استان همدان برگزار می شود
“احمدرضا احسانی” روز دوشنبه در گفت و گو با خبرنگار ایرنا اظهار داشت: جشنواره خوشنویسی بانوی بهشت سوم بهمن ماه امسال و برای نخستین بار در مجتمع فرهنگی، سینمایی شهید آوینی همدان برگزار خواهد شد. وی خاطرنشان کرد: بانوان خوشنویس استان همدان می توانند تا 25 دی ماه آثار خود را به انجمن خوشنویسان استان واقع در مجتمع ...
پنج روایت هولناک از آزارجنسی پنج دختربچه
حرف بزند، اما نه در مقابل پدر و مادر که مدافع تمام قد عمو بودند، بهناز نشست و همه چیز را برای خواهر بزرگش تعریف کرد، آن شب متوجه شد که خواهرش نیز قربانی آزار جنسی عمو بوده و حتی یکبار او را در حال تعرض به برادر کوچکترشان دیده است. شیما: هیچ کس کنکاش نکرد که چرا زبان من بند آمد شیما هفت ساله بود که دایی 60 ساله اش، به او تجاوز کرد. یک روز دایی متجاوز به خانه شان آمد و بعد از ...
کتاب “آداب عروسی در اردبیل”، نگاهی به رسوم در حال فراموشی
به گزارش نصیرنیوز به نقل از ایرنا، باورها و آرزوهای هر ملتی را به عنوان آیینه ای تمام نما می توان در آداب و رسوم آنها جست و جو کرد و مجموعه آداب و رسوم هر ملتی در بطن خود خرده فرهنگ هایی دارد که شالوده و اساس فرهنگ آن جامعه را پی ریزی می کند. بازخوانی فلسفه و چگونگی به وجود آمدن این آیین ها حتی می تواند راهگشای ما در شناخت باورهای اساطیری هر قوم و ملتی باشد؛ از سویی کار صیانت از این ...
پاپ، حیوانات خانگی و فرزندآوری
دین آنلاین: پاپ فرانسیس چند روز پیش در سخنانی زوج هایی را که به جای فرزندآوری از حیوان خانگی نگهداری می کنند، خودخواه خواند. او چنین تصمیمی را باعث فقدان انسانیت و موجب پیر و فرسوده شدن تمدن توصیف کرد، زیرا کاری می کند که ارزش مفاهیم پدری و مادری از بین برود. کاربران زیادی در شبکه های اجتماعی به این جملات واکنش نشان دادند. دسته ای از کاربران به بچه نداشتن پاپ اشاره کردند و چنین سخنانی را ریاکارانه دانستند، مخصوصاً از سوی نهاد کلیسا که سابقه سوء استفاده جنسی از کودکان ...
فرمانده ای که فدای نیروهایش شد
...، مرد زندگی، پدر بچه هایش و تمام هستی اش را از دست بدهد خیلی سخت است. تا دو سال به همین منوال بود. تا اینکه یک روز رفتم گلستان شهدا و گفتم: موسی جان از خدا بخواه که اشک چشمانم خشک شود؛ امروز موقع گرفتن ناخن های نازنین زینب چشمانم تار می دید. دارم کور می شوم. و از آن به بعد آرام تر شدم. وقتی یاد آن روزها می افتم، غربت حضرت زینب(س) و حضرت رقیه برایم تداعی می شود. زمانی که همسرم شهید شد همه می ...
متن بلند فلسفی و مفهومی درباره زندگی و عشق
به این جملات می توان تجربه های خوبی را از آن ها آموخت. در ادامه نوشته فلسفی بلند با انواع جملات پرمحتوا و دلنشین را مطالعه خواهید کرد. متن طولانی فلسفی خیر در چیزی است که اتفاق میافتد؛ باید تسلیم بود... گاهی برای شما حادثهای رخ میدهد و شما را غصهدار میکند؛ اما پس از مدتی متوجه میشوید در دل این بحران، برکاتی نهفته است که خداوند در ...
آثار احسان به پدر و مادر (2)(پرسش و پاسخ)
دیدم که ملک الموت می خواهد، یکی از افراد امتم را قبض روح کند. در این هنگام آن شخص به پدر و مادرش نیکی کرد، لذا (خداوند) از قبض روح او منع کرد (بحارالانوار، ج 77، ص 80) 16- داشتن ثواب حج پیامبر گرامی(ص) فرمود: هر فرزندی که از روی رحمت و نیکی به پدر و مادر خود نگاه کند، به هر نگاهش (ثواب) یک حج قبول شده داده می شود. عرضه داشتند: ای رسول خدا! اگر در هر روز صد بار نگاه می کند ...
عرض ارادت شاعرانه به محضر حضرت زهرا(س)/ اگر شبیه کسی باشی، شبیه نیمه شب قدری
تا صبح روشن است دستم بگیر حضرت زهرا به روز حشر این کارها برای شما آب خوردن است هر کس بود محبّ تو حتما بهشتی است نامت برای عشق پناه است و مأمن است امیدمهدی نژاد نیز در این مراسم شعری به شرح زیر سرود: ازل برای ابد ملک لایزالش بود چه فرق می کند آخر، که چند سالش بود حریم عرش خدا بود سقف پروازش تمام وسعت عالم به زیر بالش ...
بارداری و زایمان اشلی گراهام، مدل
با جریان زندگی پیش می رویم. هیچ وب سایتی وجود ندارد که من در آن نبوده باشم. با هر مادری که می شناسم تماس می گیرم. بیشتر بخوانید: بارداری هالزی خواننده، از مادر شدن چه حسی دارد؟ او از طریق فرزندپروری چیزهای متعددی درباره خود آموخته است که درباره آن ها می گوید: من یاد گرفتم که چقدر عشق درونم دارم. این عشق بی نهایت مرا وادار می کرد به فراتر از هر چیزی که در آن زمان های واقعا سخت ...
زندگینامه شهید مهدی صابری
آمد با هم به مشهد رفتیم. بعد از اینکه زیارت کردیم در صحن سقاخانه دیدم ایستاده و می خندد! به مهدی گفتم چیه مادر، چرا می خندی؟ گفت مادر امضای شهادتم را از آقا امام رضا علیه السلام گرفتم. من به مهدی گفتم مادر اگر تو شهید بشوی من دیگر کسی را ندارم. مهدی دستش را به سمت آسمان برد و گفت: مادر خدا هست... متن وصیت نامه شهید مهدی صابری بدین شرح است: " امروز سه شنبه پنجم ...
محفل ادبی آهوانه با عنوان چشمه خورشید سوخت برگزار شد
...> توکلی در ادامه با بررسی موضوعاتی چون فدک، ماجرای آتش، سقط فرزند حضرت زهرا (س)، گفت: شعر فاطمی بسیار حساس است باید این موضوعات در لفافه بیان شود؛ چراکه هنر شاعری در این است که این مسائل با ظرافت طرح شود. وی در ادامه شعری از قادر طهماسبی خواند و توضیحاتی ارائه داد: آن شب که دفن کرد علی بی صدا تو را خون گریه کرد چشم خدا در عزا تو را در گوش چاه، گوهر نجوا نمی ...
در سوخت خانه سوخت دلم سوخت بی صدا
پیغبر (ص) و کانَت طیبا زهرا زهرا السادات هاشمی نیز شعر زیر را خواند: از وااباه! و وا حبیبایت! خبر دارم من هم شبیه تو به دل داغ پدر دارم هر شب اگرچه در هوای گریه می سوزم امشب هوای گریه هایی بیشتر دارم مادر بیا با من بگو از دردهایت... آه باور کن آن داغی که داری بر جگر دارم در خیمه گاه سینه ام یک قوم زن، امشب لطمه زنان با گیسوانی شعله ور دارم یک قوم زن مویه کنان در من پریشانند هر چه بخواهی ضجه دارم، چشم تر دارم بانو! بیا در بیت الاحزان دلم بنشین من روضه ای جان سوز اگرچه مختصر دارم. ...
مرگ دردناک زن 40 ساله موقع نجات 3 فرزندش
هزار دل نگرانی دست بکشد به دست و پای شان تا ببیند در این سوز زمستانی یخ نکرده باشند، سرما نخورده و غذا خورده باشند. مادر که بود، همه چیز خوب بود، غذای شان همیشه آماده و لباس گرم به تن داشتند. پدر می خندید و خانه عجیب صفا داشت. آه که در این روزهای سیاه زمستان در دل پدر و سه کودکش چه قیامتی به پاست. پدر حالاروزی هزاران بار خودش را محاکمه می کند که ای کاش آن روز پایش را از خانه بیرون نمی گذاشت. کاش ...
بفرمایید رختشوی خانه!
های مختلف این زن ها نگاه کنید، یکی با وجود داشتن نوزاد شیرخواره، دیگری باردار، مادر یا همسر شهید، مادر یا همسر مفقود، نابینا، یکی با وجود نفرت از خون و ... همه با شرایط دشوار روحی، جسمی و مشغله های فراوان پا در رختشوی خانه می گذارند. یک اتفاق مشترک بین اکثر آنها می افتد، آنها دیگر نمی توانند به رختشوی خانه نروند و باید بخوانید تا ببینید با چه خستگی و چه مشقتی رخت می شویند، اما دست بردار نیستند. در ...
مردی که امام(ره) آرزو داشت با او محشور شود
کردیم و لطایف الحیل مختلفی را به کار بستیم تا اینکه بالاخره توانستیم این زن و شوهر را آشتی دهیم و در نهایت مادر بچه ها به خانه بازگشت. این موفقیت برای همه مان موجی از شادی را به همراه آورده بود. خانواده آنها در همکف سکونت داشتند و ما نیز در طبقه بالا می نشستیم. پس از مدتی دیدیم مثل اینکه این مرد نماز نمی خواند؛ موضوعی که روی آن بسیار حساس هستم. گفتم: آقای فلانی، شما نماز نمی خونی یا می ...
برای نجات زندگی ام خیلی تلاش کردم
اما باید می گفتم تا سبک شوم... من می گفتم و رحیم می زد. رحیم می زد و من گریه می کردم... در آخر وقتی رحیم اسم مادر و پدر مرحومم را پیش کشید و شروع به فحاشی کرد، دیگر طاقت نیاوردم و به سمت او حمله ور شدم و نتیجه اش آن شد که دستم بشکند وتمام سرو صورتم کبود شود. فردای آن روز چمدانم را جمع کردم و راهی خانه مادرم شد. مادرم مرا که دید شروع کرد توی سر و صورتش زدن... به آغوشش پناه بردم و تمام بغض ...
خیلی بی بی ته دسِّ کم گرفتیه!
... - زَرمارو دوتاییم... تو سه تا بیگیر کارُت نواشه... - بی بی جون من روم نمیشه به خدا، خو بگین برا چی میخواین؟ - میه نیدونی زن عاموت رفته شهرشون؟ - بله... - خو عاموت گُشنه و تشنه تو خونه، من نبویه یَی چی بری بَچَم بِوَرَم؟ نبویه یادُش کنم؟ - آخه بی بی جون زشته، درُس نیس این کارا.... - هِییییی، هی دختر، تو هنو مادر نشدی بفمی بچه ...
جواب حکیمانه شهید کاظمی به نگرانی های مادرش
همراه شش شهید دیگر آمد. راضی هستم از شهادتش، بچه فعالی بود. مادر شهیدان کاظمی هم درباره شهادت محمدعلی تعریف می کند: روزی که گفت می خواهم بروم جبهه گفتم، برادرت شهید شده، تو بمان، گفت می روم، ان شاءالله که قسمت من هم شهادت باشد. از من خواست راضی باشم، گفتم برو خدمتت را انجام بده، اما شهید نشو، تو زن و بچه داری، گفت من شهید شوم تو روسفید می شوی، تو افتخار می کنی، هرچه قسمت باشد همان می شود ...
قرارگاه هفتگی بازماندگان | با زیارت کنندگان اهل قبور در آرامستان بهشت رضا (ع)
شیوه دیگری اطلاع رسانی نکرده بودند که همه مردم مطلع شوند. ما این همه راه را آمدیم و برگشتیم. به دیدار مادر قاب عکس روی سنگ با نوشته درشت مادرم نشان از مزار مادری است که تاریخ فوتش خیلی دور نیست. جوانی تنها به دیدار مادر آمده است و خدا می داند حالا در ذهنش کدام خاطره مادر زنده شده و به یاد کدام روز از روز های زندگی با مادر افتاده است. منتظر می مانیم تا خلوت فرزند با مادرش به هم ...
آغاز جشنواره مردمی فیلم عمار
به گزارش پارسینه، پس از پخش کلیپ سلام دوازدهمین جشنواره عمار و یا دعوت محمدرضا شهبازی مجری برنامه، مادر شهیدان خالقی پور برای سخنرانی روی سن حاضر شد. مادر شهیدان خالقی پور گفت: این جشنواره 12 سال برقرار است من 11 سال در خدمت شما بودم هر سال با حاج آقا می آمدم اما چهارسالی است حاج اقا به پسرهای شهیدم پیوستند و امیدوارم من هم به آنها بپیوندم. جای خیلی از خانواده ها اینجا خالی ست. ننه ...
نمک گیر تو و سفره احسان توایم/ میزبانی کریمانه از نیازمندان به نام مادر سادات
اتاقم در مسجد زانوی ماتم بغل می کردم که حالا چطور پول جور کنیم و آبروی مجلس اهل بیت(ع) را حفظ کنیم، چطور ... در آخرین مورد، خطاب به خدا و حضرت رضا(ع) گفتم: ای خدا، یا امام رضا(ع)، این کار برای تبعیت از امر خود شما و کمک به بندگان گرفتارست، آبرویمان را حفظ کنید و... ساعتی طول نکشید، خود آقا دست ما را گرفتند و یک نفر از در مسجد داخل شد و 15 میلیون تومان چک کشید و برنامه را آبرومندانه برگزار کردیم ...
فرزندان شهدای زینبیون در گفت و گو با حوزه مطرح کردند: وقتی حاج قاسم از فرزندان شهدا خواست او را عمو صدا ...
به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری حوزه ، مقام معظم رهبری خطاب به خانواده یکی از شهدای مدافع حرم در تاریخ 1 آذر 1395 فرمودند: زینبیّون خیلی خوب می جنگند؛ خیلی خوب مجاهدت می کنند. سلام من را به پدرها و مادرها و خانواده هایشان برسانید. وقتی خبر رسید تروریست های تکفیری در سوریه در حال جولان دادن ...
تأکید قرآن بر انجام حق کارها + مسابقه
فرهنگی داریم. گفتم: آقا، من نمی خواهم، بگذار یک بار صد در صد برای خدا باشد. گفتند: خب بهت می دهیم، به هر کس می خواهی بده. گفتم: نه، اجازه بده، حرف پول نزن. گفتند: چشم . سی شب مهدیه صحبت کردیم. آن زمان هم شرایط، شرایط خاصی بود، هم مهدیه پر می شد، هم خیابان های اطراف به خصوص شب های قدر. خب ما روز آخر در مهدیه را بوسیدیم آمدیم بیرون. یک مدّتی که گذشت تو دلم این خاطره آمد، گفتم: ما به این ها گفتیم پول نمی ...
چرا شهید حسین پورجعفری مخزن الاسرار حاج قاسم بود؟
یار وفادار حاج قاسم بود. پدر به روایت مادر مادرم می گوید: سال 1361 وارد سپاه شد. احتمالا اوایل تیر ماه بود یعنی وقتی مدرسه ها تمام شد. آن اوایل در ستاد تبلیغات سپاه بود. 22 شهریور 1361 بود که عقد کردیم. دو ماه طول کشید تا مراسم عروسی را برگزار کنیم. 38 روز بعد عروسی، ساکش را جمع کرد و راهی جبهه شد. اوایل ورودش به جبهه در گردان 22 بهمن آرپی چی زن بود. دوران خیلی سختی بود. برایم ...
نزاع مرگ بار با تبر به خاطر کُری اینستاگرامی
. به خدا قسم، بچه به پدر و مادر نیاز دارد اما پدر یک روز در خانه است و 10 روز بیرون. این مادر است که همیشه کنار بچه است. برادرم پدر خوبی است اما مادر برای بچه چیز دیگری است. یکی از بچه ها چهارم ابتدایی، دومی دوم ابتدایی و آخری هم یک پسر دو ساله است. بچه ها الان کنار پدرشان هستند اما رسیدگی به آنها سخت است. خواهرم به آنها سرمی زند ولی خودش هم زندگی دارد و نمی تواند کنارشان بماند. من هم در ...
مادر آفتاب
اما داستان گونه که از یکصد داستانک تشکیل شده و از ولادت تا شهادت را به تصویر می کشد. گزیدۀ متن: از اهالی مدینه بود. در زد، وارد شد. سلامش کرد. از دلیل آمدنش پرسید. گفت: آمده ام از شما خیر و برکت بگیرم. فاطمه(سلام الله علیها) گفت: هرکس سه روز بر پدرم یا بر من سلام کند، خدا بهشت را بر او واجب می کند. پرسید: تاوقتی زنده هستید؟ فاطمه(سلام الله علیها) جواب داد: هم در حیات، هم در ممات. ...