علی پروین: فقط یک جا گریه می کنم | مامان نصرت گفت دیوانه ای می خواهی ...
سایر منابع:
سایر خبرها
موضع احمدشکیب درباره حجاب خواهرش چه بود؟ +عکس
بیایند از تهران هم،به اینها زنگ زدم که پنجشنبه، بعد فردایش زنگ زدند که ما چهارشنبه تشییع می کنیم. من دو سه بار زنگ زدم گفتم تشییع احمد من پنجشنبه بشود شب جمعه بهتر است، یک مقدار حرم حضرت زینب هم شلوغ است، گلستان شهدا، گفت نه، این آقای بسیجی **: من اسم و فامیلش را نمی دانم **: گفت ما همین که چهارشنبه گفتیم تشییع می کنیم، شما اگر راضی نیستید همان پنجشنبه، هر کار خودتان می خواهید بکنید. بعد همین ...
شاعری که با عنایات و کرامات شهدا شعر می گوید
از آخر مجلس شهدا را چیدند با سلام؛ شعر و شاعری حس لطیف و عاشقانه ای را می طلبد، ولی کار برای شهدا اول از همه نیاز مبرم به عنایات شهدا و عنایت ویژه شهیدی که کار در مورد اوست، دارد. اگر شهدای بزرگوار عنایت نداشته باشند، اصلاً و به هیچ وجه قلم بر کاغذ روان نخواهد شد. حقیقتاً در طی سال های هنری خودم کرامات بسیاری از شهدا دیدم. حتی بارها در اشعاری که برای چند تن از شهدای مدافع حرم و ...
سجادی: همان بهتر که وزیر ورزش نشدم/ دهداری وقتی استعفا داد که او را با گوله برف زدند
سنگک برای خانه، کیهان ورزشی می گرفتم و می خواندم. از حضورتان در مدرسه عالی ورزش بگویید. در مدرسه عالی ورزش، ورزش را جدی تر دنبال کردم و حدود دو سال در تیم فوتبال تهران جوان، یکسال در تیم فوتبال اکباتان و یکسال نیز در تیم فوتبال شاهین بودم. فوتبال را خیلی زود و در سال 56 کنار گذاشتم که حدود 24 سال سن داشتم. برخی دوستانمان می گفتند در اوج دوران فوتبالت قرار داری و نباید فوتبال را ...
نابغه ای از عارف | رهبر انقلاب درباره شهید باقری چه گفت؟
، کتاب روایت زندگی حسن باقری را هدیه می دهد؛ کتابی قطور که خط به خط آن خاطرات تلخ و شیرین زندگی کوتاه برادر را روایت می کند. تحفه گرانبهایی است؛ می تواند سندی باشد برای جاودانه ماندن نام سرداری که به وقت شهادت فقط 28 سال داشت. احمد به دوران گذشته برمی گردد؛ به زمانی که در محله عارف ساکن شدند: غلامحسین فرزند دوم خانواده بود. اخلاق خاصی داشت. خیلی شوخ بود. بیشتر از همه سربه سر خواهرمان می ...
جایگاه سیاست و انقلاب اسلامی در مکتب عرفانی علامه طهرانی
حجت الاسلام و اینجانب به بررسی مبسوط دیدگاه های سیاسی مرحوم علامه طهرانی و پاسخ به شبهات پرداخته شد. در بخشی از کتاب می خوانیم: ایشان (علامه طهرانی) از همان اول بر مساله بانک و ربا تاکید داشتند. آن موقع عده ای می گفتند نه، اینجا حکومت اسلامی است؛ حرف نزنید! ایشان همان موقع به شاگردانشان تاکید کرده بودند که سودهای بانکی این قدر کدورت و ظلمت دارد که حقیقتا اصل سلوک را خراب می کند و اگر ...
محمد ربیعی: ژستد شاید گلزنی نکند اما تاثیر او در بازی استقلال مشهود است/ بی انصافی ست موفقیت مس را ...
بتوانیم یک نمایش خوب از خود ارائه دهیم کیفیت خود را ارتقا ببخشیم تا هم هواداران ما لذت ببرند هم سایر علاقه مندان به فوتبال از تماشایی بازی ما لذت کافی را ببرند. حالا اینکه در پایان چه اتفاقی رقم بخورد بستگی به لطف خدا و تلاش بازیکنان دارد. اگر توانستیم سهیمه را بگریم که خیلی هم عالی است و اگر هم نشد ما هیچ چیز را از دست نداده ایم و این توقع با توجه به حضور ما عقلانی نیست. گفتگو: محمدرضا قاسمی انتهای پیام/ ...
دو برادر؛ دو مجاهد عاشق
گفت مادرجان چرا به همه می گویید دست و سر در بدن نداشتم و آبروی مرا پیش حضرت زهرا می برید؟ از آن موقع من دیگر درباره این موضوع با کسی حرف نزدم تا امروز که بعد از سی و چند سال دوباره آن را برای شما بازگو کردم. آخر گمنامی مسلک شهدا بود. ام الشهدا همه مادران شهدا خیالشان راحت است که در لحظه های غربت و شهادت فرزندانشان بانوی آب و آینه حق مادری را در حقشان ادا کرده و در این مقام سرهایشان ...
انقلاب به روایت مادران بهمن
...> تمام راه به این فکر می کردم مگر خطایی کردم که مرا خواسته اند؟ خلاصه نگران بودم، ولی وقتی داخل سالن سمینار شدم دیدم همه بچه های هم دوره ای آنجا هستند، یکباره خانم ملکان وارد شد با حالت خشک و خشن، او گفت که در این دو ماه گذاشتیم شما خوب به کار آشنا و راه و چاه را یاد بگیرید، ولی از این به بعد باید گزارش های زایمان ها و تنظیم خانواده را به ما بدهید. مردم حق ندارند بچه دار شوند ...
ویژه برنامه مادرم یک فرشته است در همدان برگزار شد
شده است. مایع جان تو بهترین هدیه ی روز مادر را به من دادی. بچه هایم به جای ظرف شستن دور هم نشستن و گفتند و خندیدند. هر چند بچه ها صبح می آیند که ظرف ها را بشورن اما من همین امشب خودم همه را می شورم. آن شب مامان فاطمه تا صبح همه ی ظرف ها را شست و برای سینک و شیر آب و اسکاج کلی از خاطرات بچه هایش تعریف کرد. ...
سیر عرفانی حاج اسماعیل دولابی از زبان خودش
هستم و به من حالی کردند که آنچه را می خواستی، از حالا به بعد تحویل بگیر. – آن دو آقا سید هم با یکدیگر صحبت می کردند و می گفتند او درحال خلسه است. از همان جا شروع شد؛ آن اتاق شد بالای سر ضریح حضرت و تا سی سال عزاخانه اباعبدالله علیه السلام بود و اشخاصی که به آنجا می آمدند، بی آنکه لازم باشد کسی ذکر مصیبت بکند، می گریستند. – در اثر عنایات حضرت اباعبدالله علیه السلام کار به ...
پای خاطرات تابوشکن ورزش زنان ایران: هنوز حسرت می خورم
بلکه می خواست نامش ماندگار شود. همانطور که عموی من عبدالله خیرالله زاده عضو تیم فوتبال نساجی و به سر طلایی معروف بود. او الگویی بود که دوست داشتم مثل او شوم. در "مدرسه ورزش" تیراندازی به سراغم آمد در دبستان بدمینتون را شروع کردم و عضو تیم تهران هم شدم. همان مربی که با من بدمینتون کار می کرد به پدرم گفت مدرسه ای به نام ورزش هست که هر چهار سال یکبار دانش آموز می گیرد و آزمون ورودی ...
ورزش لاکچری مریم معصومی
با کسی دوست نمی شوی و از این جور صحبت ها که من هم توی دلم می گفتم وای مدرسه چقدر بده. اینجوری شد که زا همان رو ز اول فهمیدم مدرسه جایی است که علاوه بر حس بدش آدم را مجبور می کند انسان روی پای خودش بایستد و این کار مادرم اگر در کودکی ام تلخ بود، ولی حالا که بزرگ شده ام فهمیده ام بزرگترین کار را در حقم کرده و باعث شده که الان مستقل باشم و از استقلالم لذت ببرم. رشته تحصیلی مریم معصومی ...
2 بازیکن استقلال می توانند برای تیم ملی بازی کنند/ تمجید سرپرست استقلال از مهدی طارمی
...> از صعود تیم ملی به جام جهانی برایمان بگویید! واقعاً از خوشحالی مردم و موفقیت فوتبال ایران خوشحال هستم. این صعود مرهون زحمات همه مربیانی است که چنین بازیکنان ارزشمندی را پرورش دادند و کادر فنی محترم تیم ملی هم آنها را با یکدیگر هماهنگ کردند و زحمت کشیدند تا زمینه برای حضور مجدد ایران در جام جهانی فراهم شود. اینکه بدون استرس راهی جام جهانی شدیم اتفاق بسیار ارزشمندی است. قبلاً گفتم و باز ...
دوست فوتبالیست 60 ساله من
بغض و آرزوی او من هم دلم گرفت. دوستم در ادامه گفت” من 35 سال است که ازدواج کرده ام، زمانی که دختر و پسرم نوجوان بودند آرزوم بود که چهارتایی باهم به استادیوم برویم فرزندان مان میان ما دوتا بنشینند و به زمین سبز جذاب استادیوم چشم بدوزیم و از فوتبال و ورزشگاه لذت ببریم. حالا هم که بچه ها بزرگ شده اند به سی خودشان رفته اند و ماهم پیر شده ایم و با ده ها درد بدن و دارو زندگی می کنیم هنوز هم آرزو دارم با ...
می خواهید تکاورهای آمریکایی را برای تان بیاورم؟
جنگ شکایت می کردند، با تحکم گفت می خواهید کماندوهای آمریکایی را برای تان بیاورم؟ بابا جنگ است؛ هنر این است که از همین بسیجی ها نیروی خوب بسازید. حسن، از آن فرماندهانی بود که خودش می رفت جلو و بعد به نیروها می گفتند بیایید؛ به همین دلیل بود که اینقدر نفوذ داشت و محبوب بود. دریچه کولر را می بست تا در گرمای جنوب، با رزمندگانی که در خط مقدم هستند همذات پنداری کند. از همان غذایی می خورد که ...
تجلیل از مقام مادران قرآنی و خواهران شهدا + عکس و فیلم
را گرفتم و گفتند به جبهه رفته است و بعد هم که در عملیات فتح المبین، دوم فروردین ماه 1361 به درجه شهادت رسید و ششم فروردین همان سال نیز پیکرش تشییع شد. این جانباز دوران دفاع مقدس نیز به دستکاری کردن شناسنامه خودش با دوستش به نام سیدرضا برای اینکه بتواند به جبهه اعزام شود اشاره کرد و گفت: در بهمن سال 61 به دلیل فراخوان اعزام سریع، توفیق یارمان شد و به جبهه رفتم اما از خیل دوستان شهیدم ...
پرهیزنامه ای از گناه (4)؛ چه کنیم که گناه نکنیم؟
است: {سَنَفْرُغُ لَکُمْ أَیُّهَ الثَّقَلان }؛ [ ای گروه انس و جن] به زودی به حساب کار شما خواهیم پرداخت. (الرحمن: 31) و یا در آیه ای دیگر آمده: { اعْمَلُوا ما شِئْتُمْ إِنَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصیر} (فصلت: 40) امروز به اختیار خود هر چه می خواهید انجام دهید که خدا به همه اعمال شما آگاه است. این روایت ها نیز چنین درون مایه ای دارند: هرگاه ...
3 روایت زنانه از حضور در آزادی
باشگاه خبرنگاران جوان موضوع حضور زنان در مسابقات فوتبال همواره یک بحث چالشی بوده است. هر چند مهر 98 اولین حضور رسمی زنان در ورزشگاه آزادی بود، اما حالا بعد از دو سال دوباره خانم ها توانسته اند در ورزشگاه آزادی در یک بازی حساس که باعث صعود تیم ملی کشورمان به جام جهانی شد، حضور پیدا کنند و در ورزشگاه آزادی این صعود را جشن بگیرند. برخی این صعود را خوش یمنی حضور زنان در ورزشگاه اعلام می کنند و برخی ...
روایت دختر تنیس باز ایران از دیدارش با اسطوره اش: نادال را که دیدم استرس گرفتم/ خارجی ها از حرفم تعجب می ...
فرانسه شرکت کنم. بازیکنان بزرگ دنیا می گفتند امیدواریم شما را در مسابقات فرانسه ببینیم. آقای رئیس جمهور و مسئولان ورزش هم به دلیل حضور شما در مسابقات گرنداسلم و مطرح شدن در جهان تقدیر کردند. خدا را شکر خیلی حضور من در مسابقات گرنداسلم بازخورد خوبی داشته است. دست همه درد نکند. کمیته ملی المپیک، فدراسیون تنیس، آکادمی آپتیژن و خانواده ام برای شرکت در این مسابقات از من حمایت کردند ...
بیوگرافی مهدی طارمی
که در زمین های خاکی بازی می کردیم، همه دوست داشتند یک اسم بزرگ روی خودشان بگذارند اما من به این کار علاقه نداشتم و حالا هم سعی می کنم خودم باشم. می خواهم خود طارمی بزرگ باشد و در پرسپولیس اسطوره شود نه اینکه مقایسه شوم. من دایی را خیلی دوست دارم. او بزرگترین افتخار فوتبال ایران است. من کجا و دایی کجا ولی من دوست دارم 10 سال دیگر به بازیکنان جوان بگویند دوست دارید با طارمی مقایسه شوید ...
دستان پدرانه این مادران را باید بوسید
که نگرانی در صورتم موج می زد شروع به تمیز کردن کف فروشگاه کردم. چند دقیقه بعد کارها که تمام شد یک قدم به عقب برداشتم تا سریع تر به سمت خانه بروم اما دوباره یک صدای آشنا مرا صدا زد؛ خانم میرزایی عزیز لطفا شما صبر کنید، پلک هایم را روی هم فشار دادم و نفس عمیقی کشیده و گفتم: بله. مسئول فروشگاه با خونسردی تمام به کف فروشگاه اشاره کرد و گفت: این تاسف نتیجه جالبی نداشت، این کیفیت ...
می ترسید پسرش سر نداشته باشد! +عکس
...، قسمت پنجم از این گفتگوی هشت قسمتی است. **: یعنی احمدآقا به شما گفت که این بار، اعزام آخر است و دو سال نذر تمام می شود؟ مادر شهید: بله. **: از شهادت هم چیزی گفت؟ مادر شهید: نه، گفت چون به شما قول دادم و عهد کردم که بعد از دو سال که نذرم تمام شد، دیگر نمی روم سوریه، این بار آخر است. با خنده گفت مادر! این آخرین دفعه است. قبلا هر موقع می ...
گل محمدی: به خدا از سپاهان پیشنهاد ندارم؛ سوال من این است چرا پول فقط برای پرسپولیس نیست؟
در لیگ قهرمانان آسیا افزود: شما به نحوه حضور ما در عربستان توجه کنید چون باید با الهلال بازی می کردیم. تمرین پرفشار کردیم و قرار بود سه شنبه برویم تا استراحت و ریکاوری کنیم. 9 صبح تا 4 بعدازظهر در فرودگاه نشستیم اما نتوانستیم برویم. همه این مشکلات از همان موقع شروع شد. فاصله ما با الهلا سه گل نبود اما تیم خیلی خسته بود. بعد برگشتیم، بازی ها شروع شد، پنجره بسته شد و به مشکلات مالی خوردیم ...
گل محمدی:واقعا خسته شده ام و توان اداره کار را ندارم/3 خواسته دارم و تا دوشنبه صبر می کنم/به خدا از ...
الهلال بازی می کردیم. تمرین پرفشار کردیم و قرار بود سه شنبه برویم تا استراحت و ریکاوری کنیم. 9 صبح تا 4 بعدازظهر در فرودگاه نشستیم اما نتوانستیم برویم. همه این مشکلات از همان موقع شروع شد. فاصله ما با الهلا سه گل نبود اما تیم خیلی خسته بود. بعد برگشتیم، بازی ها شروع شد، پنجره بسته شد و به مشکلات مالی خوردیم. بعد از سه ماه و نیم ازبازیکانان تاجیکی استفاده کردیم. مشکلات تمرینی و زمین تمرین داریم ...
ماجرای مردی که سه ماه در پاریس امام خمینی (ره) را همراهی کرد
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی سیما؛ در بخش اول گفتگو توکلی گفت: در سال 1341 زمانی که امام خمینی (ره) در ایران مستقر بودند، من روز های یکشنبه از طرف جمع موتلفه های اسلامی نزد ایشان می رفتم و خدمت می کردیم. او ادامه داد: یک شب که در بعثه خواب بودیم، امام خمینی (ره) به من گفتند به پاریس برویم و بعد از آن وسایل را فراهم کردند و همراه با دکتر حسن حبیبی، تدوینگر قانون اساسی، به فرانسه رفتیم ...
ضرب الاجل گل محمدی برای مدیران پرسپولیس
یحیی گل محمدی سرمربی تیم فوتبال پرسپولیس گفت: ما از شروع فصل مشکلات داشتیم و بازیکنانی را از دست دادیم که به تیم ضربه زد. به گزارش خبرورزشی، یحیی گل محمدی در خصوص استعفایش از سرمربیگری پرسپولیس گفت: کار کردن در پرسپولیس افتخار بزرگی است. بعد از قهرمانی در سال گذشته، از شروع فصل وارد مشکل شدیم. بازیکنان کلیدی را از دست دادیم. لیستی که در نقل و انتقالات داشتیم نتوانستیم جذب کنیم. ...
شبی که پرچم مردم در خیابان ها بالا رفت + فیلم
یک فروشگاه لوازم التحریری. مغازه و اجناسش به من می گفت که قدمت دارد و سال ها بود که مرد فروشنده، اینجا مغازه دار بود. می گفت: باز خدا را شکر که مردم خوشحالند . البته ما که سال هاست اینجاییم و اتفاقات خاص و تجمع مردم را زیاد دیده ایم. امشب و اینجا در مقایسه با آن ها به چشم مان نمی آید. اما بعد از این دوسال (کرونا) همین که حال خوب و شادی مردم را می بینیم خدا را شکر می کنیم. گفتم: کدام از این شادی های ...
تصاویر | آزادی 60+ ؛ حضور جذاب مادربزرگ ها در ورزشگاه آزادی برای تشویق تیم ملی | کاش مخالف ها اینجا کنار ...
ه ورزشگاه بیایم. یکی از خانم های انتظامات لطف کرد و کیفم را پیش خودش نگه داشت و قرار شد من دم دستش باشم که مشکلی پیش نیاید. حالا بنده خدا هر یک ربع یک بار می آید و به من سر می زند. بیشتر از نتیجه بازی نگران من هستند. کاش مخالف ها اینجا کنار ما بودند می گوید شما که عکس من را منتشر نمی کنید. می خندم و می گویم از کجا می دانید؟ می گوید همینطوری. از سرما کمردرد گرفته اما هنوز هی ...