سایر منابع:
سایر خبرها
سرقت هویت برای ثبت شرکت
، اما وقتی به تهران رسیدم، شهرام مرا به منزلی برد که ناگهان دو مرد تنومند با قیافه های وحشتناک وارد اتاق شدند تا پول و طلا های مرا بگیرند و زمانی که در آن لانه وحشت به نقشه پلید آن ها پی بردم ... بیشتر بخوانید مأموریت اینترپل برای دستگیری قاتل تاجر ایرانی در ترکیه ردیابی های پلیسی برای حل معمای قتل مرد تاجر در تهران آن ها را به مرد جوانی رساند که پس از این جنایت به ترکیه فرار ...
چه کسی سر آ کلاه گذاشت؟ | رکورد طولانی ترین زمان تدریس شکست
گریه افتاد و گفت: مگر می شود شما نام و تاریخ تولد بچه مرا به یاد داشته باشید؟ در جواب گفتم: فکر نکنید فقط شما پدر و مادرشان هستید، من جوانی ام را پای این بچه ها گذاشته ام و مثل یک پدر مراقبشان بوده ام. پس طبیعی است که روز تولدشان به آنها زنگ بزنم. بعد از مدتی همان شاگرد که موضوع را از مادرش شنیده بود به ایران آمد و مستقیم از فرودگاه به خانه ام آمد تا مرا ببیند. ...
بازداشت زن معتاد به اتهام قتل نوزاد
توانم بچه خودم را بکشم. تا ساعت 3صبح داشتم با او بازی می کردم. ساعت 3 بود که به او شیر دادم، چون از قبل مواد کشیده بودم یک دفعه و بدون آنکه متوجه شوم خوابم برد. احتمال می دهم شیر داخل گلوی بچه گیر کرده و خفه شده باشد. من عاشق بچه ام بودم، چطور می شود که او را کشته باشم. شب حادثه تنها بودی؟ بله، بچه های دیگرم به خانه خواهرشوهرم در یکی از شهرهای شمالی رفته بودند. خودم هم به خانه ...
کلاهبردارانی که به اسم چهره ها از مردم اخاذی کردند!
احسان علیخانی که سال ها در برنامه ماه عسل و این روز ها هم با برنامه عصر جدید، سوژه های خاصی را روی آنتن می برد، سوژه کلاهبرداران شده است. فردی به دلیل شباهت زیادش به علیخانی خود را در مراسم خواستگاری، برادر این مجری معرفی می کند و بعد با این شیوه که من 30 میلیون چک دارم و خجالت می کشم از احسان قرض بگیرم از خانواده دختر اخاذی می کند و متواری می شود. بعد از بازداشت این پسر مشخص شد او در مراسمی در کیش یک عکس یادگاری با علیخانی گرفته است و با همین روش از 10 خانواده دیگر به همین شکل کلاهبرداری کرده است. ...
زندگی خانواده ام تلخ ترین شیرینی بود که چشیدم
مشغول جهاد شد تا اینکه در سال 1393، در روز اول ماه مبارک رمضان، در منطقه ای به نام بشیر توسط داعش به شهادت رسید و پیکرش مفقود شد، چون از قدیم گفته اند حلال زاده به دایی اش می رود! خانم ابراهیم پوراحمدی گفت: پدرم بعد از سال ها خانه نشینی و تحمل درد و رنج جراحت بعد از ترور، بالاخره به شهادت رسید وبه نزد برادرم رفت و سال گذشته نیز مادر عزیزم رفت، بعد از داغ سوم در خانواده دیگر شکسته و بیمار ...
از قتل فجیع نوزاد 2 ماهه به دست مادر شیشه ای تا دستگیری قاتلان شهید نظری
زندان تغییر یافت. البته رأی باز بودم و وثیقه گذاشته بودم و می توانستم برخی روزها آزاد باشم و بعد دوباره به زندان برگردم. تازه داشتم زندگی می کردم و از زندگی کنار بچه هایم لذت می بردم اما این اتفاق باعث شد تا دوباره دستگیر شوم و احتمالاً دوباره باید به زندان بروم. انتقام دختر کینه جو از پسر فریب کار با سیانور چهاردهم مهرماه سال جاری خبر کشف جسد پسری جوان در یک خانه ویلایی در ...
یادی از شهید محمد جمعه دهقان مسئول واحد مهندسی لشکر 155 ویژه شهدا
.... همسایه ها خیلی به او وابسته شده بودند. کمک رسان من و همسایه هایم بود. یک روز تازه از مأموریت برگشته بود و ماشین سپاه همراهش بود. ما خانه آن ها بودیم و آماده بودیم که برویم روستای خودمان. گفت: آمده ام که لباس هایم را بردارم و بروم. شما یک سرویس بگیرید و جلو در سپاه ملک آباد منتظر باشید تا از آنجا شما را با ماشین خودم ببرم. درست نیست از وسیله سپاه استفاده کنیم. بیت المال است. خودروی سپاه را تحویل داد و بعد با ماشین خودش، ما را رساند. صغری دهقان/ خواهر شهید ...
لبخند زندگی به پنج اعدامی
خیرین و یک خانم بازیگر پول دیه نیز جور شد و شهرام نیز صبح روز شنبه به همراه چهار زندانی دیگر آزاد شد. نجات بعد از دو بار رویارویی با مرگ در پرونده بعدی، مردی در سال 82 همسرش را به قتل رسانده بود. داوود روز 29 آذر بود که در خانه شان با همسر 29 ساله اش درگیر شد و او را کشت. او در اعترافاتش گفته بود: من و همسرم مدتی با هم اختلاف داشتیم. روز حادثه پسرم را به پارک بردم. او را آنجا ...
آخرین عکس زهره فکور صبور در آغوش مادرش قبل فوت | نعیمه نظام دوست اشک مردم را درآورد
پیکر بی جان خانم زهره فکور صبور مواجه شدند. همسر مرحومه صبور:خانم صبور جواب تلفن همراهم را نمی داد، پس از گشودن در خانه، دیدم همسرم بی حال در پذیرایی افتاده که به سرعت با اورژانس تماس گرفتم. تحقیقات نشان داد تلاش تکنسین های اورژانس نیز برای احیای خانم فکور صبور که ظاهراً اقدام به مصرف 100 عدد قرص آرام بخش کرده بود، نتیجه نداده است. پیکر وی برای بررسی بیشتر به پزشکی قانونی منتقل شد و تحقیقات درباره این پرونده ادامه دارد. ...
روایتی از سال ها زندگی در کنار یک جانباز 70 درصد
.... متوجه شدم تیر به سرش خورده است زن در خانه می ماند، اما ذهنش همراه همسرش در کمین دشمن است. این حکایت همه زن هایی است که مردهایشان لباس رزم پوشیده اند. عملیات چند روز طول می کشد، ولی همان شب اول مجیدآقا مجروح می شود و تیری به سرش می خورد. من چند روزی به کل از او بی خبر بودم. آن زمان تلفن و موبایلی نبود که باخبر شوم چه اتفاقی افتاده است. از همه چیز بی خبر بودم تا اینکه چند روز بعد رفتم ...
چه کسی زهره فکور صبور را کشت؟
خوابیده است، پیشنهاد کرد. روی آخرین مورد تفاهم نظر داشتند، اما میشل پیام عجیبی برای کنراد فرستاد: بهتره چرت و پرت بار من نکنی و جایی این کار را انجام بدهی که بعدا بیان بگیرنت! و سوال عجیب دیگری پرسید: بعد از مردن تو می تونم بگم من دوست دختر تو بودم؟! هفته بعد، کنراد روی با یک موتور آب و یک وانت به پارکینگ کی مارت رفت، دوبار با میشل تلفنی حرف زد و تماس ها قطع شد، بعد از ظهر فردا ...
سرقت هویت برای ثبت شرکت
... به استانداری و سازمان بازرسی کل کشور هم رفتم اما از کسی جواب نگرفتم. این شرکت هنوز هم فعالیت می کند و هنوز هم اسم من از اعضای هیأت مدیره خارج نشده و اداره دارایی، مالیاتش را از من می خواهد. وی راجع به وضعیت خود در 5سال گذشته گفت: فشار عصبی آن روزها باعث شد مشکل قلبی پیدا کنم. 10 روز در سی سی یو بستری شدم و 6ماه تحت درمان بودم. خانه نشین شدم؛ شغلم را از دست دادم و بدهی بالا آوردم ...
چه کسی زهره فکور صبور را کشت؟
ماشین خوابیده است، پیشنهاد کرد. روی آخرین مورد تفاهم نظر داشتند، اما میشل پیام عجیبی برای کنراد فرستاد: بهتره چرت و پرت بار من نکنی و جایی این کار را انجام بدهی که بعدا بیان بگیرنت! و سوال عجیب دیگری پرسید: بعد از مردن تو می تونم بگم من دوست دختر تو بودم؟! هفته بعد، کنراد روی با یک موتور آب و یک وانت به پارکینگ کی مارت رفت، دوبار با میشل تلفنی حرف زد و تماس ها قطع شد، بعد از ظهر ...
مأموریت اینترپل برای دستگیری قاتل تاجر ایرانی در ترکیه
آپارتمانی واقع در شمال تهران زندگی می کند. روز گذشته، قرار بود پدرم به همراه یکی از دوستانش به نام افشین به یک طباخی بروند و کله پاچه بخورند، اما بعد از آن دیگر از پدرم خبری نشد، هر چه با تلفن همراهش تماس می گیرم، خاموش است. نگران او شده و به خانه اش رفتم، اما کسی در را باز نکرد. خودروی او هم در پارکینگ نبود وقتی از پیدا کردن پدرم مأیوس شدم، تصمیم گرفتم از پلیس کمک بگیرم. با شکایت مرد جوان ...
مرگ مشکوک نوزاد 2 ماهه در آغوش مادر معتاد
بازی کردم و بعد به او شیر می دادم که خوابم برد. صبح وقتی از خواب بیدار شدم دیدم پسرم نفس نمی کشد و بلافاصله با برادر شوهرم تماس گرفتم و او هم به اورژانس زنگ زده بود و درخواست کمک کرده بود. پزشک اورژانس وقتی به خانه ام آمد و معاینه کرد، گفت: پسرم فوت کرده است. تیم پزشکی اعلام کرده است بر اثر مسمومیت مواد مخدر روانگردان فوت کرده است، قبول داری؟ نه، من پسرم را دوست داشتم و فکر می کنم وقتی شیر می خورده و من خوابم برده، او خفه شده است. مگر می شود مادری بچه اش را مواد مخدر بدهد. شوهرت و بچه ها شب حادثه کجا بودند؟ شهرستان رفته بودند. ...
قتل برای نگاه چپ؛ متهم قصاص شد!
شدیم او مشتی به سرم زد که حالم بد شد. از آنجایی که نمی خواستم جلوی دختر مورد علاقه ام کم بیاورم، با چاقویی که همراهم بود ضربه ای به او زدم. زمانی که پدرام روی زمین افتاد، ترسیدم و فرار کردم. فردای آن روز با برادرم تماس گرفتم و ماجرای درگیری را برایش تعریف کردم و توسط او با خبر شدم که پسر جوان کشته شده است. بعد از آن در خانه خودم را حبس کردم، اما پلیس مرا بازداشت کرد. متهم در ...
ماجرای اسارت در 15 سالگی
. می خواستم فرار کنم و خودم را نجات دهم. خون زیادی از دست داده بودم. بعثی ها اطرافم را به رگبار بستند و من به سمت خط دوم عراق حرکت کردم. درنهایت مرا دستگیر کردند و دستانم را بستند. 22 فروردین 1362 بود. عکس امام خمینی، 30 تومان پول و کارت شناسایی ام در جیبم بود. روی عکس امام نوشته بود: کاش من یک پاسدار بودم، امام خمینی. واژه امام خمینی را از روی عکس تشخیص دادند. یکی از آنها که سودانی بود، محکم با ...
اینترپل در تعقیب قاتل ایرانی مرد تاجر
خانه اش رفتیم، آنجا کاملا بهم ریخته بود و حتی ماشینش نیز در پارکینگ نبود. پس از آن با جمشید تماس گرفتیم اما او مدعی شد که چون کار مهمی برایش پیش آمده قرارش با پدرم به هم خورده و از او بی خبر است. کشف جسد به نقل از همشهری، تحقیقات پلیس برای یافتن مرد گمشده شروع شد تا اینکه چند روز بعد به پلیس تهران خبر رسید که جسد سوخته مردی در یک مخروبه در حوالی کرج کشف شده است. مشخصات ظاهری جسد با ...
شوهرم با شناسنامه جعلی با من ازدواج کرد؛ 3 فرزندم شناسنامه ندارند
مشکلی نیست اما از نگرانی که در چهره اش موج می زد به خوبی می فهمیدم که موضوعی را از من پنهان می کند. بالاخره یک هفته بعد و قبل از آن که برای گرفتن شناسنامه ها به ثبت احوال برود، به بهانه رفتن به سرکار، از خانه خارج شد و دیگر بازنگشت. مدت ها به همراه سه فرزندم چشم به راه بودم تا همسرم به خانه بازگردد ولی او هیچ گاه نیامد. به ناچار به کارگری در خانه های مردم روی آوردم تا هزینه های زندگی ام را تامین کنم ...
فرار به ترکیه پس از قتل مرد تاجر
همراه پدرم تماس گرفتم، اما تلفن همراهش خاموش بود. او تلفن خانه اش را هم جواب نداد و حتی دوستانش هم از او خبری نداشتند که نگران شدم و به خانه پدرم رفتم. سرایدار خانه اش گفت پدرم یک روز قبل با خودرواش از خانه بیرون رفته و گفته با یکی از دوستانش به نام شاهرخ قرار است به طباخی بروند و با هم کله پاچه بخورند. وقتی در خانه پدرم را باز کردم وسایل خانه اش به هم ریخته بود و سرایدار گفت: همان روز شاهرخ به خانه ...
انباری خاک خورده ای که به هنرکده تبدیل شد
بانو نشستم. تحصیل بعد از 22 سال و آمادگی برای ورود به دانشگاه/ پدرم قهرمان زندگی من است فارس: با فوت همسرتان چه اتفاقی برای شما و فرزندان تان افتاد؟ حاجی زاده: برای من که از اول خانه دار بودم زندگی بدون همسرم که تکیه گاه و ستون خانواده بود بسیار سخت شد. اصلا تا مدت ها نمی توانستم باور کنم که همسرم دیگر نیست تا حدی که قبول نکردن واقعیت ها باعث گوشه نشینی و ناامیدی ...
مشروب فروشان قاتل در ایستگاه محاکمه
دیگری با همین علائم به کام مرگ رفته است. در تحقیقات بیشتر معلوم شد دو دختر نوجوان بر اثر مصرف مشروب فوت کرده اند. بررسی های بعدی پلیس نشان داد هلیا بعد از طلاق والدینش همراه مادربزرگش زندگی می کرد. زن سالخورده گفت: روز قبل از حادثه او به جشن تولد دوستش رفت. غروب تماس گرفت و اجازه خواست شب را در خانه دوستش سارا بماند. سارا و خانواده او را می شناختم به همین خاطر قبول کردم. فردای آن روز منتظر نوه ام ...
قتل تکان دهنده برای خرید لوازم خانگی!
دوباره خریداری کنم، نقشه سرقت و آدم ربایی را طرح کردم به گونه ای که کسی متوجه نقشه دستبرد به فرش فروشی نشود. ظهر روز حادثه به سراغ مرد 57 ساله فرش فروش رفتم و با این ترفند که چند فرش برای فروش دارم از او خواستم همراهم بیاید و پس از دیدن فرش های خیالی قیمت آن را تعیین کند. آن روز لباس های گشاد مانند کاپشن بادی پوشیده بودم تا شناسایی نشوم. وقتی اعتماد مرد فرش فروش را جلب کردم، او را ترک موتورسیکلت آپاچی ...
قیمت خودرو
اجازه می گرفت. شب قبل از حادثه نیز از من اجازه گرفت تا به خانه یکی از دوستانش برود و در جشن تولد او شرکت کند. دوستش به نام روژین و خانواده اش را می شناختم به همین دلیل به او اجازه دادم به این مهمانی برود. ریحانه بعد از مهمانی با من تماس گرفت و اجازه خواست شب را پیش دوستش بماند که به دلیل اعتمادی که به خانواده روژین داشتم، قبول کردم. صبح روز بعد مادر روژین با من تماس گرفت و ...
خانه تکانی اساسی و رونق دوباره شرکت های خدماتی
بالا می برد و می گوید: به لطف خدا و واکسیناسیون گسترده امسال وضعیت فرق کرده و کسب وکار ما هم رونق گرفته؛ تلفن پشت تلفن. البته خیلی از این تماس ها برای گرفتن قیمت و مشاوره است. بعضی ها وقتی قیمت را می شنوند چانه می زنند یا پشیمان می شوند. قیمتی که ما تعیین کرده ایم زیر قیمت خیلی از شرکت های خدماتی است یعنی هر ساعت 50 هزار تومان. معمولاً هم نظافت خانه، شست وشوی دیوار و شیشه ها و درآوردن پرده ها و شست ...
قتل والدین با دستور اجنه
خانه به قتل رسیده است. زن جوان که می دانست برادرش سابقه بیماری روانی دارد با شنیدن این ادعای او، سراسیمه راهی خانه پدر و مادرش در همان محله شد. زن جوان با حضور در خانه با صحنه هولناکی روبه رو شد؛ جسد مادرش در رختخواب قرار داشت و پیکر بی جان پدرش نیز در گوشه ای از پذیرایی افتاده بود. با تماس دختر مقتولان با پلیس تیمی از ماموران راهی این خانه شدند و در بررسی ها مشخص شد زوج سالخورده خفه شده اند و ...
پدرم را کم دیدم؛ یا ایران بود یا سوریه! + عکس
...> **: بچه ها برای صحبت نمی کنند؟ همسر شهید: نه، بچه ها چیزی یادشان نمی آید. **: چیزی در مورد بابات نمی خواهی بگویی؟ چه قدر بابات را دوست داری؟ علی: خیلی. **: خاطره ای از بابات داری که بخواهی برای ما بگویی؟ مرضیه: من چیز دیگری یادم نمی آید، ولی یک چیز یادم هست، کوچک بودم، خیلی بزرگ نبودم، فقط می گفت که نماز بخوان، نماز را خودش یادم داد، یک سال ...
قیمت خودرو
می کرد، وی در تحقیقات به ماموران گفته است: خانم صبور جواب تلفن همراهم را نمی داد که نگران وی شدم، خانم صبور حتی درِ خانه را به روی سرایدار ساختمان نیز باز نکرده بود. پس از گشودن در خانه، دیدم همسرم بی حال در پذیرایی افتاده که به سرعت با اورژانس تماس گرفتم. تحقیقات نشان داد تلاش تکنسین های اورژانس نیز برای احیای خانم فکور صبور که ظاهراً اقدام به مصرف 100 عدد قرص آرام بخش کرده بود، نتیجه نداده است ...