قیمت خودرو
سایر منابع:
سایر خبرها
ایستگاه صلواتی در میان مسیحیان برزیل
به گزارش سرویس حوزه و روحانیت خبرگزاری رسا ، حجت الاسلام احمد قادری از مبلغان اعزامی به برزیل در سلسله یادداشت هایی خاطرات تبلیغی خود را می نویسد که هفتمین شماره از آن ارائه می شود: از وقتی به یاد دارم، تمام رمضان هایی که در قم بودم یا به سفر تبلیغی می رفتم، از میلاد امام حسن مجتبی ع در نیمه ی رمضان، هیچ وقت غافل نمی شدم؛ البته در همه ی امور تبلیغی، همسرم همچون یک همسنگر، پا به پای من ...
داستان عجیب گلر گمنام پرسپولیس!/ با یک تلفن کارم در پرسپولیس تمام شد/ زمانی که به پرسپولیس پیوستم از ...
. من علاقه دارم که با یک مربی سطح بالا کار کنم که بتوانم از او کار یاد بگیرم. کادرفنی قبلی عالی بودند و آقای بابایی که خودشان هم مدرس AFC هستند در این تیم حضور داشتند اما کادر تغییر کرد و آنها هم چیزی نداشتند که به من یاد بدهند؛ به همین دلیل از هفته دهم جدا شدم و الان بیزنس خودم را دارم و اگر پیش بیاید برای گلرهای جوان تمرین می گذاریم. شخصا زیاد دنبال حرفه مربیگری نیستم و دوست دارم مدارک را بگیرم و ...
مرد شیشه ای به اتهام سرقت خودرو بازداشت شد؛ در بازداشتگاه معلوم شد همسرش را هم کشته
...> چه شد که به تبریز رفتید؟ چند روزی در تهران بودم و بعد راهی تبریز شدم. با خودم گفتم آنجا کسی مرا نمی شناسد و از طرفی هم پلیس نمی تواند مرا پیدا کند. بعد به یک هتل رفتم و خودروی سرقتی را هم مقابل پارکینگ هتل پارک کردم. البته طوری پارک کردم که ماشین بتواند از آن خارج شود. روز دوم بود که از پذیرش هتل زنگ زدند و گفتند که ماشین را جای بدی پارک کرده ای بیا و آن را جابه جا کن. من که از همه جا بی خبر ...
با همت و اراده، به هدفم واقعیت بخشیدم/ مسئولان شهرستان هیچ حمایتی از حوزه شعر و طنز ندارند
در دانشگاه نیشابور ادامه دادم. وی ادامه داد: از سال 1390 و هم زمان با ترم دوم دانشگاه به واسطه یکی از دوستان و همکلاسی هایم که شاعر بود، با شعر و شاعران معاصر آشنا شدم و به تدریج در انجمن های شعر نیشابور و بعدها خراسان شمالی حضور پیدا کردم و به نوعی در واقع شروع حرفه ای کارم با تشویق های همین دوست همکلاسیم بود. این جوان موفق فاروجی گفت: زمانی که کم سن و سال تر بودم به دو ...
اعتراف به جنایت بر سر متلک پرانی
روی نیمکت پارک نشسته بودیم که احمد از کنار ما رد شد و به فرانک متلک انداخت. عصبانی شدم و به او اعتراض کردم. او نگاه چپی انداخت و گفت به تو چه مربوط . وقتی این حرف را شنیدم بیشتر عصبانی شدم و او را هل دادم و یک سیلی به گوش او زدم. همان موقع همراه فرانک از پارک بیرون رفتیم که دقایقی بعد دوستم پیام تماس گرفت و گفت احمد همراه چند نفر از دوستانش با چاقو و قمه به پارک آمده اند و می خواهند با من درگیر شوند ...
روزه داری از نگاه روزه اولی های بهنمیری
بهنمیر (پانا) - از دختر دانش آموز روزه دار آموختم که گفت من ایمان دارم که در مسیر روزه داری وسوسه نمی شوم و خدا مرا در این راه هدایت و حمایت می کند. صبح روز سه شنبه 30 فروردین 1401، به مدرسه شهدای بازار سر بهنمیر رفتم تا در خصوص روزه با دانش آموزان روزه اولی گفت و گو کنم. وارد کلاس شدم و به انتخاب با دختری که نامش فاطمه بود مصاحبه ای داشتم و او در خصوص اولین تجربه روزه داری ...
گفت وگو با مردی که به دلیل سوءظن همسرش را با شلیک گلوله کشت
جنایت بزنم. مدت ها بود که به او شک داشتم. البته او هم کمکی نمی کرد تا شک من برطرف شود. به همه رفتارهایش مشکوک بودم. حتی وقتی با خانواده اش تلفنی صحبت می کرد به او شک داشتم. سه سال بود که داشتم عذاب می کشیدم تا اینکه تصمیم گرفتم خودم را خلاص کنم. می خواستم از این عذاب رها شوم. روز حادثه چطور او را کشتی؟ روز حادثه، سه فرزندم در خانه نبودند. دختر کوچکم در مدرسه بود و دختر و پسر ...
دروازه بان سابق تیم ملی فوتسال: دوست دارم مهدی طارمی به سیتی برود
دعوت شوم، وظیفه ام می دانم در بهترین شرایط به این تیم خدمت کنم و سرباز ایران باشم. اگر هم نباشم دعاگوی کل تیم و بازیکنان دیگر هستم. باید به فکر جوانگرایی هم باشیم ولی اگر بشود اسمش را جوانگرایی گذاشت. من 34 سال سن دارم و اگر قرار بر جوانگرایی است باید دروازه بانی بیاید که خیلی جوان باشد. جای شمسایی بودم دروازه بان 20 ساله دعوت می کردم در حدی نیستم که به وحید شمسایی پیشنهاد بدهم ...
گفتگو با قاتل زن صیغه ای 22 ساله در مشهد / او شوهر داشت ولی صیغه من شد!
... فکر نمی کنی به خاطر هوسرانی های خودت، زندگی و آینده خانواده ات را هم نابود کردی؟ درست است ولی آن زمان هیچ وقت به این روزها فکر نمی کردم. برای افرادی که مانند تو در این شرایط قرار بگیرند چه توصیه ای داری؟ فریب نخورند! خودشان را با حرف های پوچ توجیه نکنند! فرجام خیانت همین است که من امروز در آن شرایط قرار دارم. البته کمتر کسی به این توصیه ها توجه می کند و زمانی ...
از تبلیغ برای انقلاب اسلامی تا کتابت مصحف الهی/ قرآنی که راهی نجف اشرف می شود
... ادای دِین به قرآن همانطور که نگاهم به دستان استاد بود که چگونه قلم فرسایی می کند و این همه زیبایی را روی صفحه می راند، داستان چرایی کتابت قرآن کریم را از او جویا شدم که در پاسخ می گوید: از سال های قبل به دنبال نوشتن قرآن بودم اما کتابت مصحف الهی آمادگی و آداب خاصی می خواهد و من باید به این مرحله می رسیدم. در دانشگاه تدریس می کردم و فرصت کمی داشتم اما وقتی بازنشسته شدم ...
من و حاج آقا روح الله خمینی
تشریف می آوردند تهران منزل من بودند. من خدمتشان خیلی نزدیک مربوط بودم. اگر هم زیاد می خواستند بمانند خودشان منزلی می گرفتند. چه قبل از 28 مرداد زمان آقای دکتر مصدق که شهردار تهران بودم یا بعدها. یادم هست یک سفری به تهران تشریف آوردند. کابینه علم سر کار بود. حاج آقا روح الله به من فرمودند: من میل دارم راجع به دو نفر از تو بپرسم و تحقیق کنم چون به تو اطمینان دارم. یکی مهندس است که وزیر نیرو شده ...
مرتضی قیاسی: به کسب مدال در پاریس فکر می کنم
انگیزه زیادی دارد، گفت: به المپیک پاریس فکر می کنم. در سال 2021 صرفاً موفق به حضور در بازی های المپیک شدم و این برای من اصلاً کافی نیست، برنامه ریزی ام برای کسب مدال در المپیک 2024 پاریس است. شرایط ایده آلی برای 65 کیلو دارم. با همه حریفان در این وزن کشتی گرفته و خودم احساس می کنم یک سر و گردن از همه در این وزن بالاترم چون شرایط وزنی خوبی هم دارم و بدون تمرین منظم، زیر 70 کیلو هستم و ...
از کودکی رویای بازی برای بارسلونا را دارم
.... با دیدن بازی های او بزرگ شدم و همیشه هوادارش بودم. دوست داشتم روزی مثل مسی شوم. البته حالا سبک و روش بازی خودم را پیدا کردم و معتقدم هیچکش مثل مسی نخواهد شد. او سبک منحصر به فرد خودش را دارد. البته در بسیاری مواقع سعی می کنم از بازی او کمک بگیرم. این هافبک تهاجمی 19 ساله در مورد آینده اش گفت: از کودکی رویای بازی برای بارسا را داشتم ولی باید دید روند پیشرفتم در سال های پیش رو چگونه ...
تا آخر عمرم به مهار پنالتی علی دایی افتخار می کنم/ مدیرعامل استقلال به من پیشنهاد آبی پوش شدن داد/ ادعای ...
...، نه! منظورم دوستان همکار شماست که هنوز و آن هم پس از صعود ما مقابل استقلال حرف از پنالتی های جام ملت های آسیا می زنند. البته آن زمان کارلوس کی روش بارها به تو هشدار داده بود که باید در تیمی بازی کنی که فیکس باشی. درست است؟ من در پرتغال بازی می کردم که البته قرضی از روبین کازان رفته بودم. آقای کی روش هم به هر حال تحت تأثیر همان جوی که ساخته بودند قرار می گرفت. طبیعی بود ...
نجات جان نوزاد هشت ماهه یزدی در وقت اضافه
که از کلاس خارج و عازم خانه بودم که در راه منزل با این رخداد روبرو شدم. ابتدا بر اساس آنچه آموخته بودم اصول اولیه کمک رسانی را انجام و “مدیریت راه هوایی” کردم و بعد نوزاد را به پشت روی ساعد دست خواباندم و دهان کودک را باز نگه داشتم و روش “چوکینگ” یا همان ضربه زدن مابین دو کتف را انجام دادم. کودک واکنشی نشان نداد، لذا دوباره او را روی زانو گذاشتم و مدیریت راه هوایی کردم و وقتی ...
خوش بینی علی قلی زاده به عملکرد تیم ملی در جام جهانی قطر
گروهش صعود می کند؛ ولی کار راحتی در جام جهانی نداریم. اگر خودت می خواستی قرعه ایران را برداری، همین قرعه را بر می داشتی؟ (می خندد) قبلا هم گفته بودم دوست دارم با برزیل و آلمان و ... بیفتیم. دوست داشتم با تیم های قوی بیفتیم که تا الان با آن ها بازی نکردیم. هر چند آن موقع هم همه می گفتند کار خیلی سخت می شود و همه خندیدند و گفتند سخت است؛ ولی در جام جهانی هیچ تیمی آسان نیست. البته ...
چه طور علی مشهدی به شکل ناگهانی سر از جوکر درآورد؟
، مردونگی، معرفت، مرام هست. تو فوق العاده آدم خوبی هستی و من توی جوکر از حضورت خوشحال بودم و اگر هم چیزی گفتم فقط در برنامه بود و قصد ومنظور بدی نداشتم دوتا دوست هم که همو خیلیم دوست داشته باشند شاید یه وقتی حوصلشون از هم سر بره البته نمیدونم که اصلا تو برنامه چیزی گفتم یا نه. چون (جوکر رو نگاه نمیکنم). مخلصتم و رفیقمی دوستت دارم. ...
آنسو فاتی: تا ابد مدیون والورده خواهم بود؛ در ابتدای مسیر قرار دارم
غذا بخورم. اولین باری که به تیم اصلی دعوت شدم با پدرم تماس گرفتم اما جواب نداد. بعد با مادرم تماس گرفتم و شروع به اشک ریختن کردم. بازی کردن برای بارسا رویای من از زمان حضور در اینجا بود و به آن دست یافتم. خاطرات نخستین بازی ام برای بارسا را در ذهن ثبت کرده ام. روز بسیار هیجان انگیزی بود و توانستیم رویای بازی در بهترین باشگاه جهان را محقق کنم. ارنستو والورده به من گفت آرام باش و از اولین ...
پیوند عمیق مفهوم جهاد تبیین با شعار سال
مصنوعی در تعلیم و تربیت بود . الان هم تو شهرمون آذرشهر و دبیرستان شاهد شهید حسین اسدی به عنوان یک معلم مشغول تدریس هستم که البته برای تدریس ریاضی کنکوری ها در تبریز هم با آموزشگاه ها همکاری میکنم . البته یک ایده و طرح ثبت شده هم دارم . -آقای چیت ساز رابطه تان با سیاست چطور است؟ وقت میکنید که مسائل سیاسی را هم دنبال کنید؟ اتفاقا خودم هم فعالیت سیاسی انجام ...
گفت وگوی خواندنی و متفاوت با پیشکسوت دوبله | طاقت دوری از تهران را ندارم | اهل خارج رفتن نیستم
.... در این مدت با رعایت پروتکل های بهداشتی کار دوبله را پیش می بریم. چطور؟ به این صورت که هرکدام از صداپیشه ها در یک زمان مجزا کارشان را انجام می دهند. کنار هم نمی نشینند و تک گویی می کنند. البته برای من که کار گروهی را تجربه کرده ام، سخت است. اما باید در شرایط فعلی تابع پروتکل های بهداشتی باشیم. همواره در روزهای سخت کرونایی برای همه پزشکان و کادر درمان، آرزوی سلامت دارم ...
حقیقی: تا آخر عمرم به مهار پنالتی علی دایی افتخار می کنم
دانند من از کودکی و نوجوانی عضو تیم پرسپولیس بودم و در 16 سالگی پنالتی علی آقا دایی را گرفتم که گفتم همه عمر به آن افتخار می کنم. الان هم که 33 ساله شدم باز به من می گویند " پسر پرسپولیس" و این برایم باعث غرور و افتخار است. *تابستان 99 آقای سعادتمند مدیرعامل وقت استقلال با من تماس گرفته و دعوت کرده بود به دفترش بروم. به احترام ایشان رفتم اما تلفنی هم گفته بودم تمام وجود و حتی روح من هم ...
مربی استقلال را به ورزشگاه راه ندادند!
دعوت نکرده بود بسیار عصبی بود . او در این خصوص گفته بود: جالب است که من به عنوان سرمربی استقلال 9 بازیکن در تیم ملی دارم اما مرا به تماشای بازی های تیم ملی ایران دعوت نمی کنند این در حالی است که حتی مربیان لیگ دسته اول راهم دعوت کرده اند. سپس رایکوف خاطره ای را نقل می کند که شنیدنش خالی از لطف نیست. او می گوید: روز بازی ایران مقابل پاکستان منتظر بودم یک نفر از فدراسیون فوتبال ...
زن در دادگاه: خانواده شوهرم از همه مسائل زندگی من خبر دارند. انگار در خانه من میکروفون کار گذاشته اند
نباید در همه مسائل رازدار شریک زندگی اش باشد. اگر من مدتی درگیر افسردگی بودم چرا باید خواهرش در جریان باشد. ضمناً مدام در خانه در حال مقایسه با خواهر و مادرش هستم و به جای تعریف از من همیشه در حال تعریف کردن از چهره خواهرش است. تا در مورد مسأله ای اظهارنظر می کنم با این جمله که تو هنوز بچه ای و نیاز به کمک داری سرکوبم می کند. آقای قاضی من جرأت نمی کنم حرفی بهش بزنم الان من چند روزه که میرم به ...
عمری است دخیل بسته ایم به ضریحی که نداری!/ گره هایی که به دست امام حسن(ع) باز شد
ه است؟ این روایت ها در مدت دو ساعت ارسال شد. خواندن گزیده این روایت ها علاوه براینکه می تواند ما را با کرامت امام حسن مجتبی(ع) آشنا کند، نوری است که مسیر زندگی مان را روشن می کند. پسرم را از کرم امام حسن دارم! شش ماهه، پسر بزرگم را حامله بودم که درد شدیدی احساس کردم. حسابی ترسیده بودم. به دکتر مراجعه کردم. برایم سونوگرافی نوشت. جوابش که آمد، نگرانی ام بیشتر شد. دکتر گفت جنین ...
پیکر بی سرم در خانه بود و خودم در جبهه
جبهه دارم، اما مجبور شدم برای اینکه دخترم بیکار نباشد، او را جایگزین خودم در اداره کنم. در پایان اگر می شود ما را مهمان یکی از خاطرات و یادگاری های دوران دفاع مقدس کنید. یک بار پیکر شهیدی به نام شهرام کیا را برای خانواده ام آورده بودند. این شهید سر نداشت و چون هم نام من بود، فکر کرده بودند پیکر من است. روی سینه اش نوشته شده بود: شهرام کیا. آن زمان من در ...
صدا پیشه بچه در برنامه مهمونی
...> آن زمان انیمیشن خیلی زیاد دوست داشتم ، همه کارتون ها را دوست داشتم و پدرم هم دوست داشت و وقتی کارتون شروع می شد پدرم را صدا می کردم زمانی که بزرگتر شدم یادم می آید از بین کارتون ها ، کوتلاست خیلی هنری تر بود کمدین محبوب من چارلی چاپلین را خیلی دوست دارم و بیشتر فیلم هایش را در ویدئو دیدم و هنوز دارم ، تمام کمدی کلاسیک ها و جدیدی ها را هم می دیدم بازی در ...
روایتی از شنوای خانواده
کنند یا مسخره می کنند! این موضوع باعث می شد منزوی و خجالت زده شوم. شنوای آشنا با دنیای ناشنوایان مریم با اشاره به اینکه از سن چهارسالگی به نوعی وکیل پدرش و همه جا همراه او بوده، توضیح می دهد: هر جا پدرم می رفت با او می رفتم، هر کار اداری و بانکی داشت همراهش بودم، تمام تلفن هایش را جواب می دادم، در واقع من بچه چهار ساله ای بودم در نقش یک دختر 20 ساله... به جز کارهای خودم ...
کمین عروس19 ساله برای راننده تاکسی ها ! / شوم بختی سمیرا بعد تولد دخترش !
به حساب بانکی دیگران اجرا کنم. با این نقشه شوم دخترم را به آغوش گرفتم و سوار یک تاکسی اینترنتی شدم. راننده خودرو انسان شریفی به نظر می رسید من هم از فرصت استفاده کردم و با بیان سرگذشتم سفره دلم را برایش گشودم. راننده میان سال فقط سکوت کرده بود و با دقت به حرف هایم گوش می داد احساس کردم عواطف انسانی اش را تحت تاثیر قرار داده ام به همین دلیل آخرین تیر در ترکش را رها کردم و به او گفتم ...