سایر منابع:
سایر خبرها
گزاره های دینی مورد توجه متفکران دینی و حتی دین داران است. برخی فیلسوفان دین بر بی معنایی گزاره های دینی تأکید دارند؛ در حالی که عده ای گزاره های دینی را معنادار می دانند. ویتگنشتاین متقدم گزاره های دینی را فاقد معنا قلمداد کرد؛ اما در فلسفه متأخر به معناداری گزاره های دینی به روش خاصی پرداخته است. بر این اساس گزاره های دینی فقط در حوزه خاص و توسط کاربران همان محدوده معنادار تلقی می شوند. از منظر ...
، اشارات جالبی به سنت ها و اعتقادات مردم کرمانشاه دارند؛ همچنین مستنداتی از وقایع و اتفاقات تاریخی؛ مانند اشاره به این که ایستگاه تلویزیون کرمانشاه سال 1342 آغاز به کار کرد. یا به عنوان نمونه دیگر درباره فرهنگ عزاداری های قدیم در شهری مثل کرمانشاه این چنین روایت کرده است: در آن زمان در محله ما فقط یک حسینیه با دسته های زنجیرزن وجود داشت؛ آن هم دسته حاج سید در کوچه امیرمحترم. از چلوکباب و نذری و ...
، بلکه آبرو می برد. علی (ع) در نامه ای درباره ی مردم چنین می گوید که در همان نامه درباره کارگزاران متخلف و فاسد این چنین سختگیرانه دستور می دهد علی (ع) می گوید:" در مردم عیوبی هست که حکومت در پوشاندن آن عیوب از همه کس سزاوارتر است، پس دررابطه با عیوبی که از مردم بر تو پنهان است کنجکاوی مکن، چرا که فقط در آنچه از عیوب مردم نزد تو معلوم است وظیفه اصلاح داری ، و نسبت به آنچه از عیوب مردم بر ...
شناخت است. بنابراین، برای شناخت میرداماد بهترین راه این است که او را از طریق صدرالمتألهین بشناسیم، چون ملاصدرا بسیار شناخته شده است، از قرن 11 تاکنون نیز آثارش خوانده شده و در میان اهل فلسفه، مشهور به این است که روان می نویسد. علاوه بر این، شاگرد میرداماد بود و فلسفه را از او آموخت. بنابراین، شاگرد می تواند نشان دهنده مقام اندیشه یک استاد باشد. در واقع، میرداماد با وجود اینکه آثار مهمی دارد، ولی ...
با اصالت وجود، انسان به ابهام می رسد، اما ماهیت به وجود تعیُن می دهد و آن را از ابهام خارج می کند و میرداماد برای رهایی از این ابهام اصالت ماهیت را مطرح می کند. این استاد فلسفه اضافه کرد: میرداماد در زمینه مبحث حدوث دهری، دفعی و تدریجی، حرکت قطعیه، توسطیه و عالیه مباحثی مطرح می کند که پیش از او مطرح نبود و این نشان دهنده نبوغ و عمق اندیشه اوست. اگرچه دو ویژگی در شخصیت میرداماد قابل ...
کنی؟ سکوت می کرد، ولی دعا می کرد که خداوند ما را هدایت کند، جای مناسبی برای ما و راه مناسب انتخاب کند، همین که نشد اینجاها قبول شوم، شروع به گریه کردم، پدرم گفتند حالا به دانشکده الهیات می آیی یا نه، گفتم بله می آیم، آن زمان دانشکده الهیات و هنرهای زیبا اختصاصی بود و دانشکده های دیگر دانشگاه تهران عمومی بود و کنکور سراسری داشت و من چون دیپلم طبیعی داشتم، اصلاً با معارف الهی و ادبی آشنا نبودم، یادم ...